پاورپوینت کامل قابلیتهای حوزه در مسیر روشنفکری دینی ۱۱۱ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل قابلیتهای حوزه در مسیر روشنفکری دینی ۱۱۱ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۱۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل قابلیتهای حوزه در مسیر روشنفکری دینی ۱۱۱ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل قابلیتهای حوزه در مسیر روشنفکری دینی ۱۱۱ اسلاید در PowerPoint :
۷۹
در این مقال کوشش شده تا این نکته ثابت شود که در جامعه ایران, بیش از هر نهاد فرهنگی دیگر, نهاد حوزه توان اثرگذاری و پدید آوردنِ حرکت جمعی را به سوی روشنفکری, داراست. برای ثابت کردن این مدعا نخست وضع مذهب در ایران بررسی گردیده و سپس جایگاه نهاد حوزه در باور مردم و سرانجام قابلیتهای حوزه, در پدید آوری حرکت جمعی به سوی روشنفکری.
ییکم. جامعه ایران جامعه مذهبی است. از عصر آریاییها, این اعتقاد مذهبی همواره در میان ایرانیان وجود داشته است. جالب آن است نخستین دولتی هم که در ایران برپا شده, خود را خدمتگزار دین اعلام کرده است.۱ آیینی چون زرتشتی گری قدمتی چند هزار ساله در ایران دارد و همه کوششهای سیاسی و اجتماعی ایرانیان در چارچوب دین باوری تفسیر می شود. هرگاه بددینی در ایران فراگیر شده, ایرانیان به مبارزه با آن برخاسته و نظامهای حاکم بر این سرزمین را برانداخته اند. به دیگر سخن, مردمان این سرزمین, هرگز تجربه مستقیم یا غیر مستقیمی از نظام سیاسی اجتماعی (لاییک) نداشته اند و حتی اگر بر ضد کیشی شوریده, یا در قبال حمله به آن سکوت کرده اند, باز آیینی تازه را پذیرفته اند. همچنان که این ماجرا در داستان پذیرش اسلام و روی گردانی از زرتشتی گری در این سرزمین رخ داد. یا آن چه در هنگام نارضایتی خود از رفتار اعراب حامل اسلام نشان دادند و در سقوط امویان نقش ایفا کردند, هرچند با فریب خوردن از عباسیان, به حاکمیت آنان به امید اجرای قوانین اسلامی تن دادند; اما باز هم بزرگ ترین شورشها را بر ضد حاکمیت آنان سامان دهی کردند و با حمله مغول, آرام آرام به مذهب تشیع روی آوردند و در حکومت صفویان آن را مذهب رسمی خود ساختند.
دوم. به تبع قدمت دین و دین باوری در این مرز و بوم, نهاد دینی هم در این دیار, سابقه ای طولانی دارد و از کهن ترین نهادها و مؤسسات و گروه های مرجع و صاحب نفوذ در میان این مردم به حساب می آید. در دوره پیش از دولت مادها و در میان نخستین قومهای آریایی, نهاد دینی, بیش ترین مسؤولیّت را داشته است۲ و در تشکیل نخستین دولت ایرانی (مادها) نیز همراهی آنها و شبکه ارتباطی گسترده شان در میان اقوام آریایی, موجب این اتحاد شد و مقدمات لازم تشکیل دولت را فراهم آورد.۳ این نفوذ و اقتدار در دولتهای هخامنشی۴ و… . ادامه یافته و سرانجام در دولت ساسانیان به اوج خود رسید.۵ در دوره اسلامی ایران نیز, در همه دولتهای به قدرت رسیده, روحانیت و نهاد حوزه چنان نیرومند و مورد اعتماد مردم بوده که دولتها توان حذف آنها را نداشته اند. بنابراین هیچ دوره ای از تاریخ ایران, همان گونه که خالی از اعتقادات دینی نبوده, بدون نهاد دینی نیز نبوده است.
سوم. این نهاد, در سابقه طولانی خود همواره مورد حمایت مردم و احترام آنان بوده و در برابر, خدمات مهم و در خور توجهی نیز به مردم این دیار کرده است. نهاد دینی با تربیت دین شناسان و مبلغان دینی قبل و بعد از اسلام, اصلی ترین مسؤولیّت خود را انجام داده است. تربیت یافتگان حوزه در مسائل اجتماعی, سیاسی هم یاور و تکیه گاه مردم شدند و در رفع ستم و گسترش عدالت در بسیاری از روزگاران, پیشگام حرکتهای عدالت خواهانه مردمی بوده اند و در این راه فداکاریهای زیادی نیز انجام داده اند. مردمی هم که بارها در برابر نهاد سلطنت شوریده و بسیاری از آنها را نابود کرده اند; اما هرگز درصدد نابودی روحانیت یا نهاد دین برنیامده اند و این موضوع مهم, نشان از علاقه عمیق آنان به دین و نهاد متولی آن دارد.
چهارم. این نهاد تا یکصد و پنجاه سال پیش, یگانه نهاد فرهنگی در تاریخ ایران به حساب می آمده, ولی از آن تاریخ تا کنون, با دگرگونیهای تازه در کشور و پیدایش جریان روشنفکری و نهادهای وابسته به آن, مانند دانشگاه ها به رقابت با حوزه پرداختند. اما پدیده و جریان روشنفکری هم نتوانست مستقل از روحانیت تأثیر زیادی در روند جامعه ایرانی داشته باشد, بلکه با ورود شماری از حوزویان به عرصه روشنفکری, این جریان به ظاهر یک دست, از هم گسست و تقسیم شد و دو جریان روشنفکری دینی و غیر دینی از دل آن بیرون آمد. نکته مهم آن است که با ورود عناصر حوزوی در این جریان فکری بود که جامعه ایرانی را در عرصه فکر و اندیشه به رقابتی نو انداخت و موجب شد تا تعریفها و شناساییهای تازه از گروه های فعال اجتماعی صورت پذیرد.
اینک و با توجه به این جایگاه مهم, نهاد حوزه برای حرکت در مسیر روشنفکری و پدید آوری دگرگونیهای تازه, بیش ترین بخت لازم را برای انجام این مهم دارد. از این رو, مناسب است قابلیتهای درونی و تاریخی نهاد حوزه, برای حرکت در مسیر روشنفکری دینی بررسی شود.
قابلیتهای کنونی حوزه در مسیر روشنفکری دینی
۱. وجود نیروهای مستعد و باانگیزه
حوزه علمیه امروز از نیروهای پرشور و جوانی برخوردار است که در صورت برنامه ریزی صحیح علمی و پرورش فکری مناسب, می توانند بار سنگین مسؤولیّت روشنفکری دینی را به عهده گرفته و این پروژه بزرگ و مهم فکری را به پیش برند.
این نکته از آن جهت مهم است که در قیاس با نیروهای دانشگاهی و افت شدید تحصیلی در آن مراکز, هنوز طلاب جوان و پرشوری که با علاقه فراوان برای آموختن بیش تر و ژرف تر به حوزه پای می نهند, از درصد بالاتری برخوردارند. در مسیر دشوار و سخت روشنفکری دینی که باید هم اصول و قواعد روشنفکری را آموخت و هم آن را در چارچوب دین و آموزه های دینی دنبال کرد, نیاز جدی به نیروها و استعدادهای فکری ویژه ای است که بتوانند با حوصله و تحمل دشواریهای علمی این مسیر, در پیشبرد آن کمک کنند از این رو, حوزه مهد نخست پرورش این نیروهاست.
۲. پرورش قدرت نقادی در نظام آموزشی حوزه
سنت مباحثه در نظام آموزشی حوزه, در پرورش قدرت نقادی و پرسش گری در میان طلاب جوان از مهم ترین امتیازها در نظام آموزشی حوزه است که از صدها سال پیش برجای مانده است. وجود این سنت و ثبات طولانی مدت آن در حوزه نشان می دهد که در همه سده های گذشته نیاکان حوزوی ما پرسش گران درجه ی اول همه اعصار بوده اند. بر اساس این سنت آموزشی, طلبه باید اجازه سخن گفتن به دیگران را بدهد و در عوض حق نقد و انتقاد را برای خویش محفوظ بدارد و با تکرار این برنامه, همه روزه در دروس حوزوی و تأکید استادان حوزه به طلاب که هیچ درسی بدون مباحثه ارزش ندارد, جوانه های پرسش گری و نقادی و سپس زمینه بروز آراء و نظرات تازه, اندک اندک در ذهن طلاب پرورش داده می شود. امری که در نظام آموزشی دانشگاه امکان بروز و ظهور ندارد. بنابراین روحیه پرسش گری و نقادی را در میان دانشجویان تقویت نمی کند. اگر یکی از اصول مهم روشنفکری را حال و قدرت پرسش گری و نقادی بدانیم, بی گمان نظام آموزشی حوزه, توان تربیت کسانی را که دارای این حالت اند, بیش تر دارد. پس حوزه به تحقق بخشیدن به آرمان روشنفکری دینی نزدیک تر است.
۳. نظام و سازمان مستقل از دولت
حوزه در طول تاریخ بلند مدت خود از نظر نظام درونی و نیز اقتصادی, مستقل از دولتها بوده و مردم تأمین کنندگان اصلی هزینه های این نهاد بوده اند. ادامه این سبک سازمانی و اقتصادی, این امکان را به حوزه می داده تا نیروهای مستعد خود را از نظر فکری مستقل تربیت کنند و همین استقلال از نظام دولتی, برای حوزویان این فرصت را به وجود آورد, تا به راحتی با مردم پیوند برقرار سازند و بتوانند بیرون از نظامهای حکومتی, ضمن دیدن کاستیهای آنها, نقدهای خود را نیز بیان کنند. از این روی, در طول تاریخ بلند ایران, نهاد حوزه تکیه گاه بزرگ مردم در مبارزه های سیاسی, اجتماعی آنان بر ضد حاکمان ستمگر بوده است و همین موضوع (اعتماد مردم) موجب می شد تا حوزه بتواند رهبری جریانهای بزرگ سیاسی, اجتماعی را در ایران عهده دار شود که در یکصد سال اخیر, حضور و رهبری روحانیت در جریانهای بزرگ: نهضت تنباکو, مشروطیت, نهضت ملی نفت و انقلاب اسلامی, بی نیاز از توصیف است.
در این جا, یکی دیگر از اصول رایج روشنفکری, که عدم وابستگی به نظام حاکم است, در حوزه تجلی پیدا می کند. اما پیروزی انقلاب اسلامی, دگرگونیهایی را در جایگاه حوزه به وجود آورد. به این ترتیب که در نظام جدید, پستها و مناصب بسیار مهمی, چون ولایت فقیه, شورای نگهبان و… را برای روحانیت و حوزه به وجود آورد و حتی در انحصار آنها قرار داد. اما با این وجود و به دنبال تدبیرهای امام خمینی, رحمه اللّه علیه, همه حوزه به دولت وابسته نشد و نظام اقتصادی مستقل آن دچار خدشه نگردید. با این تمهید مهم, پیوند و پیوستگی ارگانیک حوزه با مردم حفظ شد و امکان پرورش نیروهای مستعد و مستقل در حوزه از این نهاد گرفته نشد و چنانکه شاهد هستیم, در طول سالهای استقرار نظام جمهوری اسلامی باز هم نقد و نقادیهایی از سوی حوزویان از دولتمردان صورت گرفته است. بنابراین, حوزه, ضمن کوشش برای حفظ نظام, که حاصل باورهای مردم است, وظیفه بزرگ خود در نقادی و پالایش آن از آسیبهای احتمالی و طبیعی, برآن بوده تا نقش دوگانه خود را انجام دهد. بنابراین هنوز هم می توان به درون مایه های روشنفکری حوزه امیدوار بود.
۴. شبکه ارتباطی گسترده ابزار ژرفا بخشی روشنفکری
روحانیت از گذشته های دور, با پدید آوردن شبکه ارتباطی گسترده با همه طبقات اجتماعی ایران, از بعد ارتباطی, دارای بالاترین و سریع ترین سطح ارتباط با جامعه ایرانی بوده است. و از دیگر سوی, روشنفکران غیر حوزوی در جامعه ایرانی, به لحاظ طبقه اجتماعی و عوامل دیگر, ارتباط کم تری با همه جامعه داشته اند. و درست به همین دلیل نیز زبان آنها زبان اقشار و طبقه های خاص اجتماعی بوده و امکان گسترش اندیشه های خود را نیافته اند; چرا که راه ارتباط با مردم را نمی دانسته یا خود را بالاتر از آنان می دانستند. همین نکته عامل شکست بسیاری از این اندیشه ها بوده است. اما روحانیت, با داشتن این ویژگی مهم, می تواند با برنامه ریزی دقیق از این ظرفیّت بزرگ خود, بیش ترین, استفاده را بکند و به ژرفا بخشی و گسترش اندیشه روشنفکری به لایه های گوناگون اجتماعی, بویژه اکثریت مردمی که همواره تحت تأثیر روحانیّت بوده اند, بپردازد.
۵ تجربه تاریخی روشنفکری در حوزه
نهاد حوزه, همزمان با آغاز حرکت روشنفکری معاصر در ایران, بخشی از نیروهای خود را در مسیر این تحول به کار گرفت. این کوششهای مهم را می توان در دو عرصه بزرگ برشمرد:
الف. عرصه تجربه های نظری و فکری از عصر مشروطه تا انقلاب اسلامی: در این جریان بزرگ اجتماعی سیاسی که دستاورد دیدگاه های روشنفکرانه بود, روحانیت نقش مهمی ایفا کرد; چرا که درست است روشنفکران اولیه (از فرنگ برگشتگان), ایده های نویی را در باب نظام حکومت در ایران, آوردند; اما جریانی که با تیزبینی توانست آن ایده های نو را در قالبِ قابل فهم برای ایرانیان مسلمان مطرح نماید, حوزه بود. عالم و حوزوی مهمی چون میرزا محمدحسین نایینی, با تدوین کتاب (تنبیه الامه و تنزیه المله) به ابداع یک نظریه سیاسی دینی اقدام کرد و با توجه به قدمت نظام سلطنتی استبدادی در ایران, کوشید تا از نظر دینی و عقلی, نظام مشروطه را ترجیح دهد و ابعاد مهم مردمی نظام مشروطه, چون رابطه حاکمان با مردم و نقش مردم در تعیین حاکمان را با زبان دینی شرح دهد. بدون تردید, هیچ جریان فکری دیگری نمی توانست پیوند میان ایده روشنفکرانه ای چون مشروطه را با مردم عصر قاجاریه در ایران که فاقد کم ترین سطح آموزش عمومی بودند, برقرار سازد. امّا میرزای نایینی توانست این مهم را از طریق استنباط اصول نظام مشروطه, با جدی ترین مُعتََقَد مردم آن روزگار (دین) به میان آنها بِبَرَد.۶
چنان که شیخ محمد اسماعیل محلاتی غروی نیز در کتابی به نام: (اللئالی المربوطه فی وجوب المشروطه) توانست اثبات کند که برپایی مشروطه موجب تقویت دین الهی می شود۷ و با این پیوند, او هم توجه مردم را به مشروطه, بیش از پیش جلب کرد. سرانجام از ملا عبدالرسول کاشانی باید یاد کرد که با رساله (انصافیه) خود اصل آزادی را, که از اصول مهم و ایده های اساسی روشنفکران بود, برای مردم با استناد به قرآن و حدیث نبوی اثبات کرد و تفاوت انسان با حیوان را در موضوع آزادی خلاصه کرد.۸ براستی چگونه می شد در جامعه آن روز ایران, به یک باره عواطف و احساسات عامه مردم را در راه به حقیقت پیوستن ایده های نو روشنفکرانه به کار گرفت؟ جامعه ای که به نظر بعضی از محققان, هیچ گونه شرایط آماده ای را برای به حقیقت پیوستن انقلابی چون انقلاب مشروطه, نداشت.۹ این ممکن نبود جز از راه قالبها و فرمهای بیانی شناخته شده برای مردم که روحانیت و حوزه نیز این را به خوبی می شناخت.
از جنبه دیگر, از درون همین نظام حوزه و تربیت یافتگان آ,ن علاوه بر موافقان ایده روشنفکرانه مشروطه, منتقدان آن نیز پرورش یافتند و با ابراز نظر خود و نقدهای جدی بر پایه و اساس ایده روشنفکرانه مشروطه, کوشیدند تا از دیدگاه خود, جلوی رشد یک جریان فکری بی ارتباط با فرهنگ ایران و ایرانیان را گرفته و آن را قالبی بومی ببخشند. کوششها و رساله های مکتوب شیخ فضل اللّه نوری و حساسیت پی گیرانه او در نقد مکتوب دستاوردهای ایده روشنفکرانه مشروطه, در مسائلی چون انتخابات, رأی مردم, آزادی, مطبوعات, تساوی شهروندی و…۱۰ مایه رونق گرفتن جریان نقد فکری در ایران عصر مشروطه بود که تاکنون نیز ادامه دارد.
نکته جالب آن است که روحانیت و نهاد حوزه در جریان رویارویی با ایده ٌ روشنفکرانه مشروطه نشان داد که هرگز صنفی نمی اندیشد و از بروز اختلاف نظر در درون صفوف حوزویان باکی ندارد و به رغم منافع مشترک صنفی, در هنگام رویارویی با واقعیتهای تازه و مهم ّ, فارغ از وابستگیهای درون گروهی خود, در ترویج آن, یا رویایی و تخطئه آن, مصلحت اندیشانه برخورد نمی کند و این موضوع از منظر حرکت در مسیر روشنفکری نیز باز اهمیت دارد و موجب روشن نگهداشتن آتش استعداد روشنفکری در میان حوزویان است.
پس از گذشت پانزده سال از انقلاب مشروطه و همراهی بسیاری از روشنفکران با نظامِ به واقع, استبدادی و به ظاهر, مشروطه پهلوی, باز هم جدی ترین و اصولی ترین نقد بر نظام کودتایی تازه را یک پرورش یافته حوزه به نام سید حسن مدرس بر زبان راند. او, بدونِ توجه به سکوت اجباری, یا اختیاری شماری از حوزویان هم صنف خود, یا همکاریهای گسترده بسیاری از روشنفکران با دولت وقت, که می رفت با انجام پاره ای از کارهای اصلاحی روبنایی, جدی ترین و روشنفکرانه ترین اصل مشروطیت (استبداد ستیزی) را از بین ببرد ,از مشروعیت حاکمیت سخن گفت و هدف مشروطه را تبدیل اراده فردی به اراده جمعی دانست۱۱ و هشدار داد: استبداد نوین با قالب تازه در حال استقرار است.۱۲ و البته که بهای سنگین این خوش فهمی و شجاعت خود را نیز پرداخت. سپس با کودتای ۲۸ مرداد و استقرار دوباره استبداد در ایران و آغاز اصلاحات ظاهریِ دوباره, باز هم این نهاد حوزه بود که جدی ترین انتقاد از ساختار استبدادی به ظاهر آزاد حکومت این دوره سخن گفت و این بار مرجعیت حوزه بود که اساس سلطنت را نامشروع می دانست.۱۳
بعدها در سال آغاز انقلاب اسلامی, ایده ی (جمهوریت) به عنوان مدرن ترین گونه شناخته شده حکومت در جهان, هرچند ایده آل گروه های روشنفکری مذهبی و غیر مذهبی بود, اما این روحانیت بود که از آن دفاع کرد و با قید اسلامیت, آن را با فرهنگ بومی مرتبط ساخت و لوازم آن را نیز پذیرفت و به طور رسمی, در قانون اساسی نیز به ثبت و رأی مردم رسانید.۱۴
ب. کوششهای عملی حوزه از عصر مشروطه تا انقلاب اسلامی: این بخش از کوششهای حوزه نیز نشان می دهد که ایده ها و اندیشه های روشنفکری هم در هر کجا پیدا شده, باید مصداقهای اجتماعی خود را نیز نشان می داد. حوزه علاوه بر مشارکت فعّال در بخش نظریِ کلان ترین ایده های روشنفکرانه در ایران, در راه به حقیقت پیوستن مصداقها و نمونه های عملی آن نیز کوشیده است و اگر نبود این کوششها, آن ایده ها نیز به صورت آزاد در جامعه ایرانی دیرتر و با مشکلات بیش تری به حقیقت می پیوست.
اگر آموزش عمومی و بالا بردن سطح دانش افراد را از مهم ترین ایده های روشنفکری به حساب آوریم, می بینیم یکی از تحصیل کردگان حوزه, میرزا حسن رشدیه, از پیشگامان بنیان گذاری مدارس جدید ایران است.۱۵
ییا در بخش مربوط به زنان نیز, روحانی بزرگ صاحب نفوذی چون سید محمد طباطبایی خود به راه اندازی مدرسه نسوان اقدام کرد که بدون تردید با وجود مخالفت فراوان مذهبی ها با آن در آن دوره, فقط یک روحانی می توانست به این کار دست بزند.۱۶
البته مجموعه کارهای جبارانه استبدادی که توسط رضاخان با عنوان اصلاحات در ایران انجام شد, از مقوله ی بحث ما خارج است. یا در صدر مشروطیت, راه اندازی بعضی از روزنامه ها نیزاز سوی روحانیون انجام شد.۱۷
در دهه های بعد تا پیروزی انقلاب اسلامی بخشی از نیروهای مستعد حوزوی با ورود به دانشگاه ها توانستند به آن مراکز رونق و اعتبار ببخشند.۱۸
در دیگر قلمروهای اجتماعی نیز رژیم پهلوی با همه کوششهای فراوانی که در مسیر مدرن کردن جامعه ایرانی از خود نشان داد و دستاوردهای تازه جهان مدرن را به ایران وارد کرد; اما بخش بزرگی از جامعه ایرانی, همچنان تا پیش از پیروزی انقلاب اسلامی ایران از خود واکنش نشان می دادند و در مجموع موفقیت نظام شاهنشاهی در این مسیر, اندک بود. اما پیروزی انقلاب اسلامی و حاکمیت جمهوری اسلامی و روحانیت, علاوه
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 