پاورپوینت کامل سرمقاله;نقش روشنفکری ییا جمود اندیشی حوزه ها در پویایی یا میرایی دین ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل سرمقاله;نقش روشنفکری ییا جمود اندیشی حوزه ها در پویایی یا میرایی دین ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل سرمقاله;نقش روشنفکری ییا جمود اندیشی حوزه ها در پویایی یا میرایی دین ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل سرمقاله;نقش روشنفکری ییا جمود اندیشی حوزه ها در پویایی یا میرایی دین ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

۳

نهاد دین در جامعه بشری, یکی از پر دیرینه ترین نهادهای اجتماعی است که از دیرباز با انسان زیسته و انسان نیز با آن زندگی کرده است.

با این همه, حیات و حضور دین و باورها و نمادهای دینی در برهه های تاریخی و فضای اجتماعی, همسان و یکنواخت نبوده است, گاه این حضور جدی تر و نیرومندتر و شفاف تر بوده و زمانی هم کم رنگ و بی رونق نموده است.

سرّ پایداری دین را در درازی تاریخ, در این باید دید که اساساً دین اشاره به واقعیتی پایدار داشته است و راز شکوفایی و نشاط و تأثیر بخشی آن را در بخشهایی از برهه های تاریخی و جامعه های بشری, باید در این نکته جست و جو کرد که دین در آن بخش از تاریخ و جامعه انسانی, خود دارای حیات و نشاط و واقع نگری و پویایی بوده است!

دین زنده و بالنده, جامعه ای زنده و عزت مند و مقتدر, ایمن و سربلند را رقم می زند و دین مرده, از جامعه انسانی, محیطی ناامن, سرد, حقیر و آکنده از کمبودها و ذلتها و عقب ماندگیها پدید می آورد!

ولی آیا براستی! دین, مرده و زنده دارد.

آیا این صحیح است که بگوییم یک دین در بخشی از تاریخ حیاتبخش و سازنده است و همان دین در برهه های دیگری, گرفتار میرایی شده و جامعه را نیز دست در گریبان مرگ فرهنگی, اخلاقی, اقتصادی و علمی کرده است!

در پاسخ باید گفت: اگر منظور از دین, آن حقیقت متعالی و امر قدسی باشد که نزد خداوند بوده و ریشه در علم و حکمت و رحمت و سایر صفات جمال الهی دارد, راهیابی زوال و مرگ به ساحَتِ چنان امری, پذیرفته نیست و تفوه به آن صحیح نخواهد بود. ولی اگر منظور از دین, مجموعه باورها و احکام و برنامه هایی باشد که از سوی انبیای الهی در میان جامعه های بشری به امانت نهاده شده است, این امانت به گونه های مختلفی در معرض فزونی و کاستی, تغییر و تحول و دگرگونی قرار داشته است و این دگرگونیها و تغییرها و تحریفها, گاه در ظاهر الفاظ بوده و زمانی در فرآیند تفسیر و تحلیل و تأویل و بیان معانی صورت گرفته است.

قرآن بخشی از این دخل و تصرفها را چنین یاد کرده است:

۱. تحریف لفظی و واژگانی به صورت مکتوب :

(فویل للذین یکتبون الکتاب بایدیهم ثم یقولون هذا من عنداللّه۱)

پس وای بر کسانی که (به نام تورات) کتاب می نویسند, پس می گویند: این از نزد خداست.

۲. تحریف به حذف و کتمان:

(ان الذین یکتمون ما انزلنا من البینات و الهدی من بعد ما بینا, للناس فی الکتاب, اولئک یلعنهم اللّه و یلعنهم اللاعنون۲)

بی گمان, کسانی که آن دلایل آشکار و هدایتهایی را که ما نازل کرده ایم, پس از آن که آنها را در کتاب برای مردم روشن ساخته ایم, کتمان می کنند, خدا و همه لعنت کنندگان, لعنت شان می کنند.

۳. دگر کردن واژگان در قراءت و گفتار:

(فبدل الذین ظلموا قولا غیر الذی قیل لهم…)۳

پس کسانی که ستم کردند (آن را) به سخنی غیر از آن چه به ایشان گفته شده بود, دگر کردند.

۴. جداسازی مفاهیم و معارف وحی و پذیرش پاره ای و ردّ پاره ای دیگر:

(افتؤمنون ببعض الکتاب و تکفرون ببعض فما جزاء من یفعل ذلک منکم الاخزیُ فی الحیوه الدنیا و…)۴

… پس آیا به بخشی از کتاب (تورات) ایمان می آورید و به بخشی از آن کفر می ورزید. پس جزای کسانی از شما که این کار را می کنند, جز خواری در زندگی دنیا چیزی نیست.

۵ تکیه بر واژگان مبهم و چند پهلو در مواجهه با وحی:

(و من الذین هادوا یحرفون الکلم عن مواضعه…)۵

بعضی از یهودیان, کلمات را از جاهای خود تغییر می دهند… .

۶. تحمیل آرا و دیدگاه های خویش بر کلام و دین الهی:

(… یحرفون الکلم من بعد مواضعه یقولون ان اوتیتم هذا فخذوه و ان لم تؤتوه فاحذروا…)۶

[یهودیان] کلمات را از جای خود تغییر می دهند و می گویند: اگر شما را این [در زنا حکم تازیانه] دادند, بپذیرید و اگر این ندادندتان دوری کنید.

۷. مواجهه عوامانه با دین و تحمیل آرمانهای شخصی خود بر آن:

(ومنهم امیون لایعلمون الکتاب الاامانی…)۷

و بعضی از آنان درس ناخواندگانی هستند که کتاب [تورات] را چیزی جز اوهام نمی دانند…

(و قالوا لن یدخل الجنّه الامن کان هودا اونصاری تلک امانیهم…)۸

و گفتند: جز آن که یهودی, یا نصرانی باشد, هرگز کسی وارد بهشت نمی شود. این است آرزوهای شان…

۸ نگاه مادی و ثروت اندوزانه به دین و معارف آن:

(یا ایّها الذین آمنوا ان کثیراً من الاحبار و الرهبان لیأکلون اموال الناس بالباطل و یصدون عن سبیل اللّه)۹

ای کسانی که ایمان آورده اید, همانا بسیاری از دانشوران [یهود] و راهبان [ترسا] اموال مردم را به ناحق می خورند و آنان را از راه خدا باز می دارند… .

این آیات نمونه ای از گونه های رویارویی نادرست دینداران و یا مدعیان دینداری را با دین بیان کرده است و البته اگر بنا باشد که همه موارد و وجوه این حرکت پی جویی و جست و جو شود, آیات بیش تری را می توان شاهد آورد.

تدبیر الهی برای احیای ادیان, پس از افول و سستی آنها

با توجه به این واقعیت که زلال معارف ادیان الهی در گذر از تنگناها, آرزوها, فزون خواهیها و سلطه جوییها, کژ اندیشیها و سوء استفاده های جامعه ها و عناصر قدرت طلب دستخوش کدورتها, تحریفها و دگردیسیهای عمیق شده است, تا آن جا که دعوت توحیدی به دعوی شرک, احکام و برنامه های انسانی به قوانین انسان ستیز, عدالتخواهی و رحمت طلبی, به ستم گستری و سلطه جویی شماری از انسانها بر شماری دیگر می انجامد, خداوند تدبیر تجدید ادیان و ارسال رسولان جدید را به کار گرفته است.

(یا اهل الکتاب قدجاءکم رسولنا یبین لکم علی فترهٍ من الرسل ان تقولوا ماجاءنا من بشیر و لانذیر, فقد جاءکم بشیر و نذیر, واللّه علی کل شیء قدیر.)۱۰

ای اهل کتاب, همانا پیامبر ما, پس از گذشتن دورانی خالی از ارسال رُسُل, به سوی شما آمده, تا حقایق را برای شما بیان کند, تا نگویید نوید دهنده و بیم دهنده ای برای ما نیامده است. چه نوید دهنده و بیم دهنده ای برای شما آمده است. خداوند, توانا بر هر چیزی است.

ختم نوبت و مساله احیای دین

با توجه به این که تدبیر الهی برای احیای دین در تاریخ, فرستادن دوباره رسولان و ارائه برنامه ای جدید برای مخاطبان جدید بوده است, باید دید که موضوع احیای دین در عصر خاتمیت نبوت چه می شود؟

آیا اسلام, از نظر ماهیت و شرایط با سایر ادیان آسمانی متفاوت است و آن چه ادیان پیشین را تهدید کرده و به تغییر و تحریف لفظی و محتوایی کشانده, در مورد اسلام جاری نیست و نبوده است. یا این که تدبیری دیگر برای پیش گیری از میرایی دین و تضمین دیگری برای حفظ حیات اندیشه دینی و مصونیت آن از دگرگونیهای ویرانگر در نظر گرفته شده است؟

تمایز اسلام از سایر ادیان

شواهد قرآنی و دلایل روایی و نیز مستندهای عینی بر این امر اتفاق نظر دارند که در کتاب آسمانی پیامبر خاتم, هیچ گونه تحریف و تغییر یا تبدیل لفظی صورت نگرفته است, نه به فزونی و نه به کاستی و این امر مورد وفاق همه امت اسلامی است و اگر در نقلهای اندکی از منابع روایی اهل سنت, یا شیعه, احتمال حذف کلمه یا جمله ای داده شده است, این احتمال تا بدان حد غیر مستند و نامعتبر شناخته شده که تکیه بر آن, جز به انگیزه بهانه جویی و دشمنی با اسلام صورت نگرفته است و نخواهد گرفت.

بنابراین, می توان از این جهت فارغ بود که مشکل پدید آمده برای تورات و انجیل و کتابهای پیش از آن دو, برای قرآن پیش نیامده است; زیرا پیامبر اسلام, از آغاز بعثت خویش تدبیرهایی را برای حفظ و صیانت و ضبط واژه واژه قرآن اندیشیده بود و علاوه بر این که خود به تربیت اصحابی قرآن شناس و قرآن فهم و حافظ قرآن اهتمام داشت. چهل نفر را برای کتابت وحی تعیین نموده بود, تا این که امکان حذف کلمه یا جمله ای از قرآن, یا افزودن کلمه یا جمله ای به آن میسر نباشد.

و البته این تنها تدبیر بنیادی برای دور نگهداشتن قرآن از تحریف نبود, بلکه استمرار امامت از طریق عترت پیامبر (ص) اهتمام آنان بر نگهداری قرآن و نیز تأیید ایشان نسبت به سلامت الفاظ وحی از هرگونه تغییر و تحریف در طول بیش از دو قرن, خود از دیگر شواهد مهم این صیانت است. و چه بسا قبل از همه اینها و پس از همه این عوامل و شواهد, باید بر این پیام قدسی تکیه کرد که:

(انا نحن نزلنا الذکر و اناله لحافظون)

ما خود قرآن را فرو فرستادیم و خود نگاهبان آن ایم.

همانندیهای اسلام با دیگر ادیان

در صورتی که مصون بودن واژگان قرآن از تحریف را قطعی بدانیم که می دانیم سخن به دیگر زاویه ها و گونه های تغییر و تحریف و تفسیر و تاویل می رسد; چه این که اسلام, گذشته از راه نیافتن دگرگونی در کتاب آسمانی اش در دیگر زمینه ها همانندیهای زیادی به ادیان دیگر دارد; یعنی آفتهایی که در زمینه تفسیر به رأی, تاویل ناروا, تکیه بر نقلها و آرای سودجویانه و روایات نامعتبر, دامن گیر ادیانی چون تورات و انجیل بوده, به سراغ منابع و معارف دین اسلام نیز آمده است. از سوی دیگر:

وجود آیات متشابه در قرآن:

(هو الذی انزل علیک الکتاب منه آیات محکمات هن ام الکتاب و اخر متشابهات)۱۱

اوست که این کتاب را بر تو نازل کرد, در حالی که بخشی از آن, آیات محکم اند که آنها اصل این کتاب اند و بخشی دیگر متشابه اند.

وجود عناصر مغرض فتنه جو و ناسالم در جامعه دینی و تلاش آنان برای سوء استفاده از قرآن و تفسیر ناروای آن به منظور تأمین خواسته های خویش:

(فاما الذین فی قلوبهم زیغ فیتبعون ما تشابه منه ابتغاء الفتنه و ابتغاء تاویله)۱۲

پس کسانی که در دلهاشان انحرافی هست, به منظور فتنه جویی و طلب تأویل آن, آیات متشابه را دنبال می کنند.

پیچیدگی برخی مفاهیم وحی و نیازمندی فهم آنها به بیان راسخان در علم:

(… و ما یعلم تاویله الا اللّه و الراسخون فی العلم)۱۳

در صورتی که هیچ کس جز خدا و راسخان در علم, تأویل آن را ندانند.

(و انزلنا الیک الذکر لتبیّن للناس مانزل الیهم)۱۴

و این قرآن را به سوی تو نازل کردیم, تا برای مردم, آن چه را برای شان نازل شده, بیان کنی.

لایه لایه بودن مفاهیم و معارف قرآن و تقسیم معارف آن به ظاهر و باطن.

(قال النبی (ص): وله ظهر و بطن; فظاهره حکم و باطنه علم)۱۵

وجود ناسخ و منسوخ عام و خاص مطلق و مقید در قرآن و استفاده از قرآن, نیازمند تدبر و تفقه و ژرف اندیشی.

خرد و فطرت انسانی مخاطب آیات وحی و محرومیت بی خردان و کم خردان و عناصر جاهل و متعصب از فهم آیات آن.

راهیافت روایات جعلی و نادرست و برداشتهای نارسا از سنت, در میان احادیث نبوی.

ناتوانی شماری از گروه های اجتماعی از فهم و درک صحیح و دقیق روایات نبوی و تحلیل عالمانه سیره آن گرامی.

بستگی بهره گیری از احادیث در فهم دین و تفسیر قرآن, به برخورداری فرد از دانشهای پیوسته.

تلاش سلطه جویان و مستکبران برای استفاده نادرست از دین و آیات الهی در جهت توجیه رفتار و اندیشه های نادرست خود.

گرایش توده ها به تکلیف گریزی و سهل انگاری در انجام تعهدات دینی, از طریق تفسیرها و تاویلهای نادرست.

نادیده گرفته شدن اولویتهای معارف و احکام دین و تاکید ظاهرگرایان و جموداندیشان بر مفاهیم و احکام غیر ضروری و نادیده گرفتن ضرورتهای دین.

قرار گرفتن دین وسیله کسب ثروت و قدرت و فخرفروشی بر توده ها و تحریف و تفسیر, گرفتن پاره ای از انذارها و آموزه ها و رها کردن پاره ای دیگر در بیان دین, سازوار با نیازهای مادّی و هوسهای شیطانی.

دگرگونی تدریجی و خزنده مفاهیم دینی در طول زمان و قرار گرفتن آداب و رسوم و باورهای بی پایه و ضعیف ملتها و گروه ها و دسته های اجتماعی در جایگاهِ آداب و باورهای اصلی دینی.

این تنگناها و آفات و زمینه ها بود که از دین یهود, دینی نژادپرست, سلطه طلب, خشونت بار و غیر منطقی پدید آورد و از پیروان آن مردمی سودجو, تبعیض خواه, قساوت پیشه و منفور در میان ملتهای جهان در طول تاریخ رقم زد. وگرنه آن دین حقیقی که از جانب خدای یگانه بر پیامبر راستین الهی, موسای کلیم, فرود آمده بود, مانند هر دین الهی, عمیقاً انسانی, عاطفی, منطقی, فطری و رحمت گستر و خیراندیش و سازنده بود.

اگر نبود آفتهای دین و دینداری, آیین مسیحیان و انجیل واقعی آمده بود تا کتاب حیات و مروت و اخلاق و پاکی و هدایت و علم و عدالت باشد و این آفتهای یاد شده بود که دامان مسیحیت را در طول تاریخ چنان آلود و متهم کرد که آثار شوم آن, قرنها دامان همه ادیان را گرفت و در نظر بخشی از جهانیان, دین, افیون جامعه و تزویری در خدمت زر و زور به حساب آمد و هنوز که هنوز است, حکومت دینی و تئوکراسی در فرهنگ مسلط جهانی, حکومت تعصب و جهل و نادانی تلقی می شود و دینداری به معنای علم ستیزی و سلب آزادی از انسان و رواج خرافه و پندار به جای دانش و خردورزی شناخته می گردد.

بحثهای دراز دامن و توان فرسای کلیسای قرون وسطی بر سر این که در سر یک سوزن چند صد, یا چند هزار فرشته جای می گیرد.

مبارزه های طولانی کلیسا با دانشمندان, به بهانه دخالت آنان در امر خدا, رویارویی کشیشان با نظریه پردازان, با زندان افکندن و به زیر گیوتین بردن, وارد کردن فلسفه و طبیعیات یونان قدیم در لابه لای بحثهای دینی و الهی, قلمداد کردن علوم ناپخته بشری و تعصب ورزی برای حفظ آنها, به راه انداختن جنگهای خانمان برانداز صلیبی با انگیزه های ظاهراً دینی و در باطن خودخواهانه و سلطه طلبانه!

همه و همه نمودهایی از میرایی یک دین در دستان پیروان و مبلغان آن است.

ولی آیا اسلام و مسلمانان از این آفتها به دور مانده اند! این پرسشی است که پاسخ به آن سنگین و توان فرساست.

تلاش توده ها برای حفظ باورها و یافته ها

خاصیت توده های مردم چه عوام و چه خواص در طول تاریخ همین بوده است که از رخداد هر تغییر و دگرگونی در باورها و آداب و رسوم جلوگیری کنند و هرگونه تجدید نظر در آن را حرکتی کافرانه و خائنانه به شمار آورند.

این امر, اختصاص به پیروان ادیان ندارد, بلکه مشرکان و بت پرستان دیروز و حتی مارکسیستها و لائیکهای امروز هم به همان درد مبتلا بوده و هستند.

نوح در شمار پیشین ترین انبیای الهی است, وقتی قوم خویش را به تفکر و هستی شناسی خردمندانه فراخواند و گفت:

(یا قوم ارءیتم ان کنت علی بینه من ربی و ءاتانی رحمهً من عنده فعمّیت علیکم انلزمکموها و انتم لها کارهون)۱۶

[نوح گفت:] ای قوم من, به من خبر دهید اگر از جانب پروردگارم, دلیلی برای شما داشته باشم و آن را خداوند از نزد خود رحمتی به من ارزانی داشته باشد که به شما ناشناخته مانده است, آیا می توانم آن را با این که از آن کراهت دارید, بر شما تحمیل کنم؟

مردم اش هرگز از او دلیل و حجت نمی طلبند چون نمی خواهند بیندیشند, بلکه در مقابل, سخنان منطقی نوح را نوعی جدال و ستیز دانسته و از او می خواهند که اگر راست می گوید بر آنان عذاب نازل کند!

(قالوا یا نوح قدجادلتنا فاکثرت جدالنا فاتنا بما تعدنا ان کنت من الصادقین)۱۷

گفتند ای نوح, راستی که تو با ما جدال کردی و بسیار هم جدال کردی, پس اگر از راستگویانی, آن چه را به آن ما را تهدید می کنی, برای ما بیاور.

پس از نوح پیامبر, پیامبر دیگری چون هود نیز مردم را, که همان بازماندگان اهل ایمان بودند و کم کم و به مرور زمان, مشرک و کافر شده و دین در میان شان مرده بود, دعوت به دین راستین کرد, ولی مشکل آن مردم این بود که نمی توانستند خدایان دیرین شان را از دست بدهند:

(و ما نحن بتارکی الهتنا عن قولِکَ و ما نحن لک بمؤمنین)۱۸

ما دست از معبودان خود برنمی داریم و ما هرگز, گفته تو را باور نمی کنیم.

حفظ سنتها و برنامه های پذیرفته شده اجتماعی و گروهی و صنفی, بویژه آن جا که ریشه در گذشته نیز داشته باشد, یکی از آفتهای مهمی است که هم راه را بر روی ادیان به شدت ناهموار ساخته است و هم مسیر را برای تکامل و پیشرفت ملتها بسته است. چنانکه قرآن می گوید یکی از استدلالهای کافران و مشرکان برای نپذیرفتن سخن عالمانه و خردمندانه انبیا این بود که آن را با روش و باورهای پیشینیان و اصول پذیرفته شده جامعه شان سازگار نمی یافتند:

(… قالوا بن نتبع ما الفینا علیه ابائنا)۱۹

… گویند: نه. که پیروی از چیزی کنیم که پدران خویش را بر آن یافته ایم….

(… قالوا حسبنا ما وجدنا علیه ابائنا)۲۰

… گویند: آن چه را پدران خویش را بر آن یافته ایم, ما را بَس.

(و اذا فعلوا فاحشه قالوا وجدنا علیه ابائنا)۲۱

… هرگاه کار زشتی کنند, گویند: پدران مان را بر آن یافته ایم.

(بل وجدنا ابائنا کذلک یفعلون)۲۲

گفتند: نه. که پدران مان را دیده ایم که چنین می کردند.

این چنین است که پیروان همه ادیان و مکتبهای الهی و بشری, گرایش باطنی شدید به حفظ باورها و روشهای پیشین دارند و از هرگونه تجدید نظر, هرچند عالمانه و مستند باشد وحشت دارند.

و شایان توجه این که هر گروه و مسلک, خود را از چنین آسیب و آفتی مبرا می بیند و دیگر ملتها و پیروان ادیان را به تقلید جاهلانه و حرکت کورکورانه مبتلا می بیند.

اندیشه, باور و جامعه اسلامی در معرض آسیبها

مطالعه تاریخ اسلام, پس از رحلت رسول خدا تا عصر حاضر, نشان می دهد که با وجود سلامت قرآن از تحریف لفظی, متاسفانه پیام, آرمانها و اهداف قرآنی در بسیاری از برهه های تاریخی و در بیش تر جامعه های اسلامی, نه آن چنانکه باید شناخته شد و نه آن چنانکه انتظار می رفت مورد توجه و عمل قرار گرفت.

بزرگ ترین اشتباهی که در آغاز خلافت اسلامی, پس از رحلت رسول خدا, صورت گرفت و خود منشا و مبدا بسیاری از کاستیهای فکری و عملی و اجتماعی و سیاسی قرنهای پس از آن شد, این تصور بود که چون متن قرآن بدون هیچ آسیب لفظی و ظاهری در اختیار امت اسلامی است, پس نیاز به هیچ اندیشه, درنگ, خردورزی و دانشی جز آن ندارند و می توان بدون داشتن پشتوانه خاص علمی و عملی و بدون شناخت روشهای تفسیری و تأویلی و اجتهادی به سراغ قرآن رفت و احکام و قوانین و پاسخهای لازم را برای شرایط متغیر و متفاوت اجتماعی و نیازهای نوآمد به دست آورد!

تعبیر حسبنا کتاب اللّه, ریشه در این پندار عامیانه و ساده اندیشانه داشت و چون با واقعیت نیازهای امت اسلامی هماهنگ نبود, کم کم به فراموشی سپرده شد, ولی آن چه جایگزین این باور ساده انگارانه شد, خود گرفتار دگم اندیشی و در بسیاری از موارد خردستیزی بود و با معیارهای اصیل قرآنی سازگار نبود. چرا که در آغاز, تدوین احادیث نبوی منع گردید و زمانی این تدوین مجاز شمرده شد که بخشی از آنها در حافظه ها رنگ باخته بود و بخشی دیگر به هنگام تدوین, مورد فزونی یا کاستی قرار گرفته و در این میان خلا پیشین, زمینه جعل احادیث را هموار ساخته بود.

وقتی جاعلان حدیث در زمان خود پیامبر دست به خلق روایات دروغ می زدند, تا آن جا که پیامبر رسماً نسبت به این خطر هشدار داد و پیروان خود را از پذیرش بی درنگ, بدون اندیشه و تفکر و دانش هر روایت و نقل, به صرف نسبت داده شدن آن به رسول خدا (ص) پرهیز داد و فرمود:

(کثر الکاذبون علی)۲۳

تکلیف امت اسلامی در نبود پیامبر و خطری که آنان را از ناحیه دروغ پردازان تهدید می کند, جدی تر بوده و خواهد بود.

ناتوانی از فهم دقیق و عمیق معارف و احکام, هدفها و آرمانهای قرآن سبب شد تا جامعه اسلامی در همه این زمینه ها گرفتار گروه های جموداندیش, کج فهم, ساده اندیش, ظاهرگرای تفریطی و باطن گرای افراطی, دسیسه گر, قدرت طلب و خود محور و انحراف انگیز شود.

در این فضای آشفته بود که کشورگشایی و کسب غنائم و عبید و اماء جای خود را با اندیشه ورزی و گسترش فهم و اخلاق و علم عوض کرد.

امیران اندیشه به حاشیه رانده شدند و خدایان شمشیر به عنوان منادیان دین و مبلغان اسلام شناخته شدند.

اقتصاد مکه و مدینه و شام و بغداد فربه شد, ولی آزاد اندیشی و ژرفانگری دینی در آستانه احتضار قرار گرفت.

همه کسانی که حتی یک روز محضر پیامبر (ص) را درک کرده بودند, نام صحابه رسول خدا و ستارگان مکتب پیامبر را از آن خود کردند و به مدال عدالت و عصمت نائل آمدند:

(اصحابی کالنجوم بایهم اقتدتیم اهتدتیم)۲۴

و چنین شد که به سرعت فهم حق و باطل,

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.