پاورپوینت کامل جایگاه سنت نزد علمای شیعه ۹۹ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل جایگاه سنت نزد علمای شیعه ۹۹ اسلاید در PowerPoint دارای ۹۹ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل جایگاه سنت نزد علمای شیعه ۹۹ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل جایگاه سنت نزد علمای شیعه ۹۹ اسلاید در PowerPoint :

استاد واعظ زاده در مصاحبه با مجلّه حوزه, شماره ۱۴۱ مراجعه نکردنِ علمای شیعه را به روایات نبوی درج شده در کتابهای اهل سنت, جمودِ فکری و بزرگ ترین و نخستین مانع فکری بر راه روشنفکری در حوزه فقه شمرده است:

(بزرگ ترین مانع فکری برای این نوع روشنفکری [حوزوی] آن است که کسی بر عترت جمود بورزد و بگوید: قرآن و عترت و سنت را, که اهل سنت در کتابها از رسول اللّه(ص) نقل کرده اند, هیچ بینگارد. نادیده گرفتنِ سنت که الان در بین اهل تسنن و در کتابهای شان هست, به این دلیل که ما عترت داریم و همین عترت از سنت کفایت می کند, این جمود فکری و اولین مانع فکری در حوزه فقه است. )۱

این گفتار:

نخست آن که, با مبانی پذیرفته شده در میان پیروان اهل بیت ناسازگار است.

دو دیگر, علمای شیعه در همه دوره های تاریخی, به سنت رسول خدا اهمیت ویژه داده و در استنباطها و اجتهادها به آن پای بند بوده اند.

در نهایت, این سخن با مبانی و دیگر سخنان جناب استاد نیز تعارض دارد که در ضمن بحث یادآور خواهیم شد.

جداناپذیری عترت از سنت

شیعه عترت را جدای از سنت نمی بیند. در نگاه و باور شیعه, عترت و سنت از یکدیگر جدا ناپذیرند. عترت, اساسی ترین مهم ترین و روشن ترین راه شناخت قرآن و رسیدن به سنت پیامبر(ص) است. به همین جهت در حدیث (ثقلین) که متواتر بین فریقین و از هر جهت بی شک و شبهه است, (عترت) به عنوان عدل قرآن و مرجع دینی امت شناسانده شده است. محب الدین طبری در ذخائر العقبی فی مناقب ذوی القربی, از زیدبن ارقم, از رسول خدا نقل کرده که فرمود:

(انی تارک فیکم الثقلین ما ان تمسکتم بهما لن تضلوا بعدی احدهما اعظم من الاخر کتاب اللّه حبل ممدود من السماء الی الارض, و عترتی, اهل بیتی و لن یتفرقا حتی یردا علی الحوض فانظروا کیف تخلفونی فیهما. )۲

من دو چیز گرانبها در میان شما به جا می گذارم, تا وقتی به آن دو تمسک جویید, پس از من گمراه نخواهید شد: یکی از آن دو بزرگ تر از دیگر است: کتاب خدا ریسمانی کشیده شده از آسمان تا زمین. و عترتم, اهل بیتم. آن دو از یکدیگر جدا نشوند, تا در کنار حوض [کوثر] بر من وارد شوند. بنگرید چگونه سفارش مرا در حق آن دو به جای می آورید.

این حدیث, با تعبیرها و سندهای گوناگون وارد شده. بیش از بیست نفر صحابی پیامبر آن را نقل کرده اند. از طریق شیعه ۸۲ سند و از طریق دیگر مذاهب ۳۹ سند دارد.۳

بر اساس همین اصل جداناپذیری سنت و عترت, شاید بتوانیم بگوییم تعبیر: (کتاب اللّه و سنتی) که در پاره ای از منابع آمده, افزون بر آن که به تعبیر آقای واعظ زاده در مصاحبه دیگری با مجله حوزه (مرسل و غیر مستند)۴ است, با تعبیر کتاب اللّه و عترتی تعارض ندارد و قابل جمع است. زیرا ناسازگاری بین عترت و سنت نیست. عترت, تفسیرکننده و روشنگر سنت است.

استاد شهید مطهری (م ۱۳۵۸) در این باره نوشته است.

(در ایّامی که ما در قم بودیم, اوایلی بود که مجله رساله الاسلام, توسط دارالتقریب منتشر می شد. در آن جا, یکی از علمای اهل تسنن, در مقاله ای این حدیث را به این شکل نقل کرده بود که پیغمبر فرمود: انی تارک فیکم الثقلین: کتاب اللّه و سنتی.

مرحوم آیت اللّه بروجردی که در این گونه مسائل, بسیار عاقلانه فکر می کرد, طلبه فاضلی به نام آقای شیخ قوام وشنوه ای را, که خیلی اهل تتبع بود, راهنمایی کردند که این حدیث را از کتب اهل سنت, استخراج کنند که شاید در بیش از دویست کتاب از کتب معتبره موردِ اعتماد اهل سنت, نوشته اند که: پیامبر فرمود: (انی تارک فیکم الثقلین, کتاب اللّه و عترتی) و این حدیث در مقامات و جاهای مختلف بوده. البته منظور این نیست که پیغمبر(ص) حتی یک بار هم نگفته است که: من دو چیز در میان شما می گذارم: کتاب و سنت. چون منافاتی نیست بین کتاب و سنت و کتاب و عترت. زیرا عترت, برای بیان سنت است. صحبت این نیست که ما به سنت رجوع کنیم, یا عترت; بلکه عترت است که مبیّن واقعی سنت است و تمام سنت, نزد آنهاست.

کتاب اللّه و عترتی, یعنی شما باید سنت مرا از عترت من تلقی کنید. علاوه بر این, خود همین که می گوییم پیامبر(ص) فرمود: (انّی تارک فیکم الثقلین کتاب اللّه و عترتی) سنت است. چون حدیث پیامبر است.

در هرحال آن شخص (حاج شیخ قوام) رساله ای در این زمینه تهیه کرد و آن را فرستاد به دارالتقریب مصر. دارالتقریب هم آن را چاپ و پخش کرد. )۵

علاوه, در صورت تعارض, افزونِ بر متواتر بودن حدیثِ: (کتاب اللّه و عترتی) (کتاب اللّه و سنتی) خبر واحد است. برخی از علمای اهل سنت آن را مرسل (بدون سند) نقل کرده اند۶ و راویان حدیث مستند آن نیز, تضعیف شده اند, مانند: اسماعیل بن ابی اویس, که آن را به ابن عباس نسبت داده. اسماعیل بن ابی اویس متهم به جعل حدیث است.۷

وجود افراد غیر معتبر در سلسله سند این حدیث و متواتر بودن حدیث: (کتاب اللّه و عترتی) سبب شده که شماری از علمای مذاهب, آن را مجعول و از ساخته های امویان برای از میدان به در کردن عترت بدانند.

حسن بن علی سقاف از علمای شافعی, پس از تصحیح و تایید روایت: (کتاب اللّه و عترتی) تاکید کرده است:

(خبر کتاب اللّه و سنتی موضوع و مجعول است و اموی ها و پیروان آنان در جعل آن دست داشته اند.)۸

عترت, آیینه تمام نمای سنت

سنت رسول خدا, ترجمان قرآن و آموزه های وحیانی است. در زمان حیات آن بزرگوار مردم گفتارش را می شنیدند و آویزه گوش قرار می دادند و رفتارش را می دیدند, تلاش می کردند رفتار خود را با رفتار آن حضرت برابر سازند.

امّا پس از حیات رسول خدا چه باید کرد؟ رسول خدا, برای پس از حیات خود, راه نشان داد و کسانی را شناساند که رفتار و گفتارشان آیینه تمام نمای سنت اوست. چون اینان, هیچ گاه از چهارچوب گفتار و رفتار رسول خدا, بیرون نمی روند, همیشه و در همه حال, در همان هاله نورانی حرکت می کنند و سخن می گویند. حاضر هستند تن به هر سختی بدهند, ولی به هیچ روی حاضر نیستند, گامی از سنت آن حضرت واپس بگذارند.

سنت رسول خدا, جز در صفحه این آیینه تمام نما و شفاف, نمی ماند, چون سنت, قرآن نیست که از گزندها در امان بماند. از این روی باید وجودهای شریفی باشند و سینه های نورانی که آن نور, در چهره وجود و سیمای سینه آنان تبلور یابد.

علی(ع) در شورای شش نفره, بر اثر پافشاری بر عمل به قرآن و سنت رسول خدا, از خلافت محروم شد. علی نمی توانست آیینه تمام نمای سنت نباشد که سنت نبوی به جز آیینه گری او نمی ماند, دستخوش حوادث می شد, از ذهنها رخت می بست و از جلوی چشمها دور می شد. او باید, در همه لحظه های زندگی, بویژه در دوران حکومت سنت رسول خدا را به تمام قد نمایش می داد. از این روی قاطعانه خط مشی خود را اعلام کرد و آن این که آیینه تمام نمای سنت رسول خدا خواهد بود که جز این نمی تواند باشد:

(اسیر فیکم بکتاب اللّه و سنه نبیّه ما استطعت… اِنَّ کتاب اللّه و سنه نبیّه لایحتاج معهما الی اجیّری احد. )۹

به اندازه توان خود, به کتاب خدا و سنت پیامبر او عمل می کنم. همانا با قرآن و سنت پیامبر خدا, نیازی به روش دیگران نیست.

به سیره و سخن تک تک دیگر معصومان اگر دقیق نگریسته شود, به روشنی دریافت خواهد شد که مو به مو بدون کوچک ترین کژی سیره و سخن آنان نمود و جلوه سیرت رسول خداست. چون چنین بود, حکمروایان, کسانی که با سنت رسول خدا فاصله داشتند و میانه ای نداشتند, با حضور این آیینه های تمام نما در بین مردم مخالفت می کردند و با هر حرکتی که به حضور آنان بینجامد و یادآور نمود سنت رسول خدا باشد.

رسول خدا با این حدیث شریف (ثقلین) بنای باشکوهی را پی ریخت که امت اسلامی بی دغدغه و به دور از ابهام, به سرچشمه قرآن و سنت دسترسی داشته باشد و با در نگریستن به آیینه تمام نمای عترت, در هر شرایطی, قرآن و سنت را فهم کند و رازها و رمزهای آنها را دریابد و به گمراهی گرفتار نیاید.

عترت و تلاش در حفظ سنت

وقتی انسان به کارنامه درخشان عترت پس از رسول خدا می نگرد, به اعجاز روایت رسول خدا پی می برد که فرمود:

(انی تارک فیکم الثقلین, کتاب اللّه و عترتی)

جان فشانیهای عترت در حفظ سنت, راه روشن فهم و درک قرآن و چگونگی پیاده کردن و عمل به آن ها, زوایای این اعجاز بزرگ را روشن می کند که اگر عترت نبود, دسترسی به سنت چسان ممکن بود و چسان ممکن بود آن را حفظ کرد و از گرداب فتنه ها بیرون کشید و مشعل راه امت اسلامی ساخت. پس از پیامبر(ص) دستهای پیدا و پنهان, به هر دلیل و توجیهی, به رویارویی با سنت برخاستند و به تلاشی گسترده دست زدند تا سخنان رسول خدا را از دور خارج سازند.

ذهبی می نویسد:

(ان الصدیق جمع الناس بعد وفاه نبیهم. فقال: انکم تحدثون عن رسول اللّه احادیث تختلفون فیها و الناس بعدکم اشّد اختلافاً فلاتحدثوا عن رسول اللّه شیئاً فمن سألکم فقولوا بیننا و بینکم کتاب اللّه فاستحلوا حلاله و حرموا حرامه. )۱۰

ابوبکر, پس از رحلت رسول خدا, خطبه خواند و گفت: همانا شمااز رسول خدا احادیثی را نقل می کنید و در آن اختلاف می ورزید و پس از شما, مردم بیش تر اختلاف خواهند ورزید. پس هرگز حدیثی از رسول خدا نقل نکنید و هرکس از شما پرسید, به او بگویید: بین ما و شما, کتاب خداست. پس حلال آن را حرام و حرام آن را حرام بشمارید.

(قالت عائشه: جمع ابی الحدیث عن رسول اللّه فکانت خمسمائه حدیث, فبات لیلهً یتقلبُ کثیراً قالت: فغمنی فقلت: تتقلب لشکوی لِشیءٍ بلغک فلمّا أصبح قال: ای بنیهُ هلمی الاحادیث التی عندک فجئته بها فدعا بنار فأحرقها. )۱۱

عایشه گفت: پدرم سخنان رسول خدا را جمع آوری کرد, تا به پانصد حدیث رسید شبی خوابید, در حالی که بسیار از این پهلو به آن پهلو می گردید.

عایشه گفت: اندوهناک شدم.

گفتم: ناراحتی ای داری, یا خبر ناراحت کننده ای به تو رسیده است؟

چون بامداد رسید, مرا صدا زد و گفت: دخترم! احادیثی را که نزد تو به امانت سپرده ام, بیاور.

من احادیث را آوردم.

آن گاه آن ها در آتش سوزاند.

خلیفه دوم, در جلوگیری از ضبط و نشر روایات رسول خدا, بیش از خلیفه اول, شدت عمل به خرج می داد.

زهری, از عروه بن زبیر نقل می کند:

(ان عمر بن الخطاب اراد ان یکتُبَ السنن فاستفتی اصحاب رسول اللّه, صلی اللّه علیه و آله, فی ذلک فأشار و اعلیه ان یکتُبها. فطفق عمر, رضی اللّه عنه, یستخیرُ اللّه فیها شهراً, ثم اصبح یوماً و قد عزم اللّه له فقال: انّی کنت ارید ان أکتُبَ السنن و انی ذکرت قوماً کانوا قبلکم کتبوا کتاباً فأکبوا علیها و ترکوا کتاب اللّه و انّی واللّه لاأشوب کتاب اللّه بشیء ابدا. )۱۲

عمربن خطاب بر آن شد سنن پیامبر را گرد آورد. در این باره, با یاران پیامبر رایزنی کرد. همگی گفتند: آن را گرد آورد. عمر, یک ماه در این باره از خدا طلب خیر و راهنمایی کرد. پس روزی صبح کرد و خداوند اراده اش را استوار ساخت, رو به اصحاب پیامبر کرد و گفت: من قصد داشتم سنن پیامبر را بنویسم به یاد آوردم گذشتگان کتابهایی نوشته و همه سعی شان متوجه آن کتابها بود و کتاب خدا را رها کردند. به خدا قسم, من کتاب خدا را با چیز دیگر درهم نمی آمیزم.

کسانی که به نقل احادیث پیامبر مبادرت می کردند مجازات می کرد و اجازه نمی داد آنان ازمدینه خارج شوند.۱۳

این سیاست در دوره عثمان و دوره معاویه نیز ادامه پیدا کرد.۱۴

سیاست بازدارندگی از نگارش و نشر روایات رسول خدا تا روزگار عمربن عبدالعزیز ادامه پیدا کرد و جامعه اسلامی بویژه پیروان مکتب خلفا, در حدود ۹۰ سال از نقل و ضبط سنت پیامبر محروم بودند در دوره عمربن عبدالعزیز (۹۸ ه) ثبت و نشر احادیث نبوی آزاد شد. وی, ابوبکر بن حزم را مأمور کرد احادیث پیامبر را گرد آورد. این فاصله طولانی میان رحلت پیامبر و آزاد شدن احادیث نبوی, آسیبهای جدّی به معارف دینی وارد ساخت و بر اثر ممنوع بودن کتابت حدیث و سرگرمی مردم به فتوحات خارجی, بخش درخور توجهی از احادیث سنن توسط صحابه و تابعین به دست فراموشی سپرده شد۱۵ و میدان برای تحریف گران و سیاست بازان باز شد.

ولی اهل بیت پیامبر, از همان روز رحلت پیامبر, به حفظ و ضبط و نقل روایات پیامبر همت گماشتند و یاد و خاطره و سیرت پیامبر خدا را زنده نگهداشتند. ائمه(ع) بارها فرموده اند: دانشهای ما و آن چه می گوییم, از جدمان پیامبر است که سینه به سینه به ما رسیده و مانند گنجینه ای پرارزش از آن, در نزد اجداد ما, نگهداری شده است.

امام باقر(ع) به جابر درباره منابع دانش عترت فرمود:

(ولکنّا نحدثکم باحادیث نکنزها عن رسول اللّه(ص) کما یکنز هؤلاء ذهبهم و فضّتهم. )۱۶

این دانشها احادیثی است که از پیامبر(ص) ذخیره کرده ایم, چنانکه دیگران سیم و زر خود را پنهان می کنند.

و یا:

(ولکنّا حدّثنا ببینّه من ربّنا بیّنها لنبیّه(ص) فبیّنه لنا. )

و یا:

(ولکنّا نفتیهم بآثار من رسول اللّه(ص) و اصول علم عندنا, نتوارثها.)۱۷

(کابراً عن کابر, نکنزها کما یکنز هولاء ذهبهم و فضّتهم. )

از سرچشمه های همیشه جوشانِ دانش اهل بیت کتاب علی بن ابی طالب است و مصحف شریف فاطمه زهرا(ع).

کتاب امام علی, کتابی بوده بزرگ, در هفت ذراع: (صحیفه طولها سبعون ذراع. )۱۸ (و انه کتاب مدرج عظیم)۱۹ این کتاب, دربردارنده مطالبی است که حضرت رسول بر علی بن ابی طالب املا کرده و آن حضرت نوشته است, در مسائل اعتقادی, فقهی مورد نیاز مردم.۲۰

این در نزد امامان, موجود بوده است.۲۱

ائمه اطهار, در برابر موج مخالفت با نشر روایات رسول خدا, ایستادند و در هر مجلس و نشستی که با یاران خود داشتند, سخنان رسول خدا را برای آنان نقل و شرح کردند که در کتابهای روایی و تاریخی, این حرکت بزرگ سنت گستری, بازتاب یافته است.

شیعیان اهل بیت, سنن پیامبر و گفته های علی و دیگر ائمه را نوشته و نشر می دادند.۲۲

بخش عمده سیره, غزوه ها و سفرهای پیامبر, بویژه سفر حجه الوداع است که توسط امام علی, امام باقر و امام صادق(ع) برای مردم شرح شده و اکنون در منابع حدیثی موجود است.

امام رضا(ع) در سفر خراسان, در شهرهای بین راه, روایتهای پیامبر را به استناد پدران خود برای مردم حجاز, عراق و خراسان نقل می فرمود:

(وکان لاینزل بلداً الاّ قصده الناس یستفتونه فی معالم دینهم فیجیبهم و یحدثهم الکثیر من آبائه عن علی(ع) عن رسول اللّه, صلی اللّه علیه و آله. )۲۳

امام رضا در هر شهر و آبادی که فرود می آمد, مردم به سراغش می رفتند و از معارف دین شان از آن بزرگوار می پرسیدند. امام به آنان پاسخ می داد و بسیار روایات پیامبر را به نقل از پدران خویش از علی(ع) برای مردم نقل می فرمود.

از آن روی که امامان معصوم, سینه هاشان گنجور سخنان دُرَربار و زندگی آفرین رسول خدا بود, امام صادق(ع) بارهای بار به جویندگان دانش می فرمود, سنت و احادیث پیامبر در نزد ما است و هرکس خواهان معارف و آداب و سیرت پیامبر است, نزد ما بیاید.

امام, به مدعیان فقاهت که گمان می کردند دانایند و از نیازهای دینی مردم آگاهی دارند و از سر نادانی سخنانی می گویند, می فرمود:

(یظن هؤلاء الذین یدعون انهم فقهاء علماء و انّهم قداثبتوا جمیع الفقه و الدین فما یحتاج الیه الامه. و لیس کل علم رسول اللّه علموه و لاصار الیهم من رسول اللّه و لاعرفوه و ذلک ان الشی من الحلال و الحرام و الاحکام یرد علیهم فیسالون عنه و لایکون عندهم فیه اثر عن رسول اللّه(ص). )۲۴

آنانی که خود را از فقیهان و علمای اسلام می انگارند و می پندارند که تمامی مسائل فقهی و دینی و همه نیازهای دینی مردم را می دانند, بر همه دانشهای آگاهی ندارند و چیزی از پیامبر به آنه

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.