پاورپوینت کامل تربیت و پرورش نیروی انسانی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل تربیت و پرورش نیروی انسانی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل تربیت و پرورش نیروی انسانی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل تربیت و پرورش نیروی انسانی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

با پیروزی انقلاب اسلامی, تاریخ تشیّع وارد مرحله جدیدی شد. این دوره وامدار سلسله درخشان فرهنگ تشیّع است. و در اصل, نظام علوی, به پیروی از حرکت انبیاء, پیش از همه یک حرکت فرهنگی است و حاکمان آن مربّیان جامعه اند.

انقلاب اسلامی نشان داد که تربیت یافتگان مکتب تشیع و متروّیان جام زلال فقه جعفری و رمیدگان از هرگونه التقاط و انحراف و آرمیدگان در دامانِ دین و اسلام ناب می توانند حلقه ای بر حلقه های این سلسله زرّین بیفزایند. عالمان ربّانی همچون امام راحل, رضوان اللّه تَعالی علیه, و تربیت یافتگان دامان پاک او نشان دادند که برای هر تحوّلی نیروی انسانی, علت محدثه و مبقیه آن در عالم مُلک است و مهم ترین رکن تحوّل جامعه ها, نیروی انسانی است:

(إن ّ اللّه لایُغیِّرُ مَا بِقَومٍ حَتَّی یُغَیِّروا مَا بِاَنفُسِهِم… )۱

چنانکه پیروزی انقلاب اسلامی, مرهون تلاشهای فکری و فرهنگی عالمان دین بود, مطالعه در تحولهای تاریخ کوتاه, ولی پرفراز و نشیب این دوره, روشن می سازد که انقلاب ما برای پیشبرد هدفهای خود, همچنان به این زیربنای فکری و فرهنگی محکم و استوار و با این حال, ناب و عاری از هرگونه التقاط, نیاز مبرم دارد. مع الأسف باید اذعان نمود که برخلاف تلاشها و موفّقیتها برای تربیت نیروهایی که بتوانند این بنای عظیم را پاسداری کنند, باز هم در این عرصه, کاستیهای کاملاً جدّی محسوس است.

تلاش گسترده و بی وقفه دشمنان انقلاب از یک سو و کم کاری و سستی و گاه بی تفاوتی جبهه مدافع در عرصه فرهنگ, اعم ّ از روحانیون و سایر روشنفکران دینی, دنیاگرایی شماری از مسؤولان و به پیروی آنان بسیاری از مردم, انحراف در پاره ای از تشکلهای مذهبی, تلاشهای موزیانه دشمنان در میان نسل جوان و نبود نیروهای مرجع در پیشبرد هدفهای انقلاب اسلامی, همه و همه, مسائلی است که نشان می دهد ضروری ترین کار در این مرحله حساس, تربیت است و بس و در این راستا تربیت نیروهای حوزوی و روحانی کارآمد به عنوان گروه های مرجع, نسبت به تربیت دیگر نیروها از اولویت بسیار بالاتری برخوردار است; زیرا که سرنوشت جامعه, در حقیقت, به دست خواص است. به دیگر سخن, امروزه کلیدی ترین کار مُصلح پروری است. گو این که یک انسان مُصلح می تواند مقصد و مقصود گروهی را تحوّل بخشد و پرچم دار یک اُمت باشد:

(إنَّ إبراهیمَ کانَ اُمَّهً قَانِتاً للّهِ حَنیفاً… )۲

در فرهنگ دینی و آموزه های عملی اسلام, مداومت بر عمل و به فرجام رساندن امور, بسیار مورد تأکید واقع شده است. هر حرکت و تشکل و سازمان و یا نهادی برای آن که:

۱. به هدفهای خود با روشی صحیح برسد;

۲. بر صراط مستقیم حرکت کند و از هرگونه انحراف و اِعوجاجی در امان ماند;

۳. پایداری و استقامت ورزد و بر حرکت هدف مند خویش مداومت داشته باشد;

باید با روشن کردن اهداف و پایه گذاری اصولی برخاسته از مبانی دینی, حرکت خویش را نظام مند سازد و برابر با اصول و راهکارهای تعریف شده پیش رود, که غیر این, چه بسا در کشاکش امور و در بحبوحه آهنگ بر انجام کار, بسیاری از هدفها و روشها فراموش شود و کم کم از سرعت عمل کاسته و یا حتّی ناخواسته در مسیر دیگری قرار گیرد که خالی از انحراف و کژی نباشد;

توجّه به دو اصطلاح دقیق (فقاهت) و (دین) روشن می سازد که در این راه, نخست آن که:

۱ . فراگیرنده دانشهای دینی باید با ژرف اندیشی و ژرف نگری تمام راه خود را بپیماید و از هرگونه سطحی نگری در مسیر علم آموزی بپرهیزد.

و دو دیگر تفقُّه و اجتهاد در همه عرصه های دین و نه تنها در احکام صورت گیرد.

رسیدن به این قُلّه نیازمند اشراف و احاطه بر متون اصلی دین, یعنی قرآن و سنت است و برخورداری از ویژگیهای زیر:

۱ . درد آشنایی و آگاهی به دشواریهای مختلف, نه تنها در قلمرو محل زندگی و شهر, بلکه نسبت به دنیای اسلام و همه بشر.

۲ . دشمن شناسی و آگاهی به جایگاه سیاسی جهان اسلامی و بویژه تشیّع.

۳ . دردمندی, همراهی با مردم و عشق به خلق خدا و تأسّی به سیره پیامبر اسلام که طَبیِب دَوّار بِطِبّه… بود و توجّه به روحیات والای آن حضرت که در کلام خدا, این سان بازتاب یافته است:

(عَزیز عَلَیهِ مَا عَنِتُّم)۳

(فَلَعَّلَکَ بَاخِع نَفسَکَ علی آثارِهِم إن لَم یُؤمِنُوا بِهذا اَلحَدِیث اَسَفاً)۴

۴ . داشتن انگیزه, هدف و بصیرت به روش حرکت.

۵ . توانایی در عرصه تبلیغ با ابزار مهمی چون قلم, بیان و…

۶ . پرکاری و نشاط و داشتن روحیه جهادی و خستگی ناپذیری: (فإذا فَرَغتَ فَانصَب. )

برای رسیدن به هدفهای یاد شده, اصول و راهکارهای زیر باید لحاظ شود:

فصل اول, عرصه مدیریت:

مدیریت مدرسه دینی علاوه بر اداره همه امور و شؤون مدرسه ویژگیهایی را باید دارا باشد و اصولی را باید رعایت کند که چه بسا در روش مدیریتی بسیاری از نظام های اداری ملحوظ نیست. این اصول عبارتند از:

اصل اول, نگاه پدرانه به طلاب: مهرورزی, خیرخواهی, نگاهبانی و زمینه سازی برای رشد و تعالی و تسدید و ارشاد, نگاه پدرانه است. با این نگاه مدیر می تواند این حالت و روحیه را که برای یک عالم, در گاه روبه رو شدن با انسانها نیاز است; یعنی احساس پدری نسبت به دیگران, بویژه جوانان, به طلاب القاء کند و آموزش دهد.

در این فضا آموزه کُوُنُوا دُعَاهٌَ النَّاسِ بِغَیرِ اَلسِنَتِکُم تمرین و چشیده می شود. ویژگیها و فضیلتهایی مانند تواضع, ایثار, قاطعیت همراه با لینت, خشونت برخاسته از رحمت, حلم و مدارا, حوصله و شرح صدر همگی لازمه تربیت پدرانه است. و مدیر, باید دارای چنین صفاتی باشد. در این صورت هم خواسته های روحی طلاب را برآورده ساخته و زمینه رشدشان را فراهم می آورد و هم آنان را برای داشتن چنین روحیه هایی در رو به رو شدن با افراد جامعه و تربیت آنان آماده می سازد.

اصل دوم, پیوند و پیوستگی تنگاتنگ و آشنایی نزدیک مدیر با طلاب: کارهای گوناگون که برای مدیر پیش می آید, نباید او را از پیوند صمیمی و آشنایی نزدیک با طلاب و حضور در میان ایشان به صورت جمعی و فردی باز دارد. مدیر حتی باید از وضعیت خانوادگی طلاب آگاه باشد; چه این که همه اینها در تصمیم گیریهای وی اثرگذار است.

راهکارهای به وجود آوردن این پیوستگی:

حضور مستقیم مدیریت در گزینش طلاب (بسیاری از آگاهی ها در مورد طلاب در این مرحله به دست می آید که چه بسا بعدها آگاه شدن از آنها امکان پذیر نباشد)

۱. شروع کار با شمار اندکی از طلاب, برای هموار کردن راه و آسان سازی به وجود آوردن پیوند مهرورزانه بین طلاب و مسؤولان و دست اندرکاران.

۲. پیوند درسی با طلاب (در قالب تدریس و یا کلاسهای معرفت).

۳. مشاوره ها.

۴. تشکیل جلسه های گفت و گو با طلاب و شنیدن درد دلها, مشکلها, انتقادها و پیشنهادها.

۵ تعبیه صندوق انتقادها و پیشنهادها در مدرسه.

۶. تشکیل جلسه های خصوصی با هریک از طلاب و جویا شدن از احوال ایشان و وضعیت تحصیلی و… آنان.

۷. دعوت از والدین و آگاه ساختن ایشان از وضعیت مدرسه (پیشرفتها و دشواریهای راه) و در جریان گذاشتن والدین از وضعیت درسی و روحی فرزندشان و شنیدن پیشنهادها و نظرهای ایشان.

۸. هم غذا شدن و شرکت در صرف غذای دسته جمعی (لازم به یادآوری است که صرف غذا, تا جایی که ممکن است هر سه وعده, از طرف مدرسه به صورت عمومی انجام گیرد).

۹. شرکت در مراسمهای طلاب.

۱۰. شرکت در کارهای عمومی, که باعث افزایش روحیه طلاب و تشویق آنان به شرکت در کارهای جمعی می شود. البته این کار مصداق دعوت عملی به کار نیک نیز هست.

اصل سوم, توجه به واقعیتهای زندگی و شخصیتی هر فرد, همچون استعدادهای خاص, بهره های هوشی, ویژگیهای ذاتی و وراثتی, ویژگیهای تربیتی, مشکلات خانوادگی (فرهنگی و اقتصادی) بحرانها و… : این توجه در سه مقام تصمیم گیری, تکلیف و بازخواست باید ملاحظه شود.

این اصل با الهام از آیه (لایُکَلِّفُ اللّه نَفساً إلاّ وُسعَهَا) و مانند آن مورد توجه قرار می گیرد. ضمن این که نظام عادلانه در سیستم مدیریت و اجرای عدالت در سه مرحله یادشده, به هنگام ضعف درسی یا اخلاقی, بدون توجه به این اصل ممکن نیست. (می توان گفت اصل سوم برخاسته از دو اصل پیشین است) البته در مرحله پذیرش باید توجه شود تا نیروهایی پذیرفته شوند که در زوایای مختلف (استعداد, زمینه های خانوادگی و محیطی و… ) نزدیک به هم باشند و باید از پذیرش نیروهای ناهمگون و ناسان با مجموعه به شدت پرهیز شود. هرچند نباید انتظار داشت که همه افراد در یک سطح و از همه جهت مساوی باشند.

اصل چهارم, نظارت مستقیم و غیرمستقیم (پنهان): درمان بسیاری از دردها و برطرف کردن گرفتاریها و مشکلهاو سامان دادن به هر امری, نیازمند اطلاع و آشنایی با زوایای گوناگون آن امر است. مدیر در صورت اطلاع از ناهنجاریهای اخلاقی, مشکلات روحی و ضعفها و قوتهای هریک از طلاب, می تواند بهنگام به اصلاح آنان بپردازد. در سایه این نظارت, حتی تذکرهای اخلاقی و جلسه های پند و موعظه جهت دار می شود و مدیر تیر در تاریکی نمی افکند. این مسأله با نظارت مدام مدیر, میسور و ممکن است و اصل نظارت به خاطر پیچیدگیهای روحی و روانی انسان و حالتهای مختلف او باید به دو شیوه آشکار و پنهان صورت گیرد.

راهکارها:

۱. حضور مستقیم مدیر و یا همکاران وی در عرصه های مختلف مدرسه.

۲. سؤال و گزارش گرفتن از زیر مجموعه مدیریت.

۳. شنیدن درد دلها و پرسش از احوال تک تک طلاب.

۴. حضور ناگهانی و غیر قابل پیش بینی در ساعتهای مختلف.

این مهم با ایجاد فضای باز و صمیمی امکان پذیر است.

یادآوری:

مدیر در نظارت پنهان باید به آسیبهای احتمالی توجه داشته باشد. در مَثَل باید مواظب باشد تا روحیه سعایت و نمّامی در طلاب شکل نگیرد و یا احساس حاکم بودن فضای پلیسی و اطلاعاتی بر مدرسه نشود. برای این منظور مدیر می بایست:

نخست آن که: رفع برخی عیوب و اشکالها را به خود طلاب واگذار و از آنان بخواهد که به یکدیگر به صورت شفاهی, یا با نوشتن نامه ای صمیمانه تذکر دهند.

دو دیگر: این نکته را به طلاب برساند که حریص بر گزارش دادن از عیوب دیگران برای تخریب شخصیت آنان نباشند, بلکه با نیت خیر و برای اصلاح عیوب و با قصد قربت, در صورتی که لازم است, عیوب پنهان مانده از چشم مدیر را به وی اطلاع دهند.

سه دیگر: به محض شنیدن گزارش یا خبر, از واکنش سریع بپرهیزد و پس از بررسی کامل و تکمیل اطلاعات با تدبیر لازم به حل مسأله بپردازد.

اصل پنجم, تغافل (من أخلاقِ الکَریم التَغَافُل عَمّا یَعلَم): با نگاهداشت اصول پیشین, مدیر از ضعفها آگاه می شود; امّا نباید بدون درنگ, بازتاب نشان دهد. غفلت و بی خبری مدیر درست نیست; امّا تغافل و خود را بی خبر وانمود کردن شایسته است.

در پرتوی این اصل, حریم مدیر و طلاب در امان می ماند و در عین حال در جای خود به صورت غیر مستقیم, ضعفها و کاستیها درمان و مشکلات گوشزد و راه حل های لازم بیان می گردد.

ایجاد فرصت برای جبران, درمان منطقی دردها و حل مشکلات به دور از احساسات لحظه ای و هیجانهای زودگذر, از دستاوردهای این اصل است. بنابراین, با این اصل دو فرصت ایجاد می شود: یکی فرصت برای جبران از ناحیه طلاب و دیگری فرصت برای تصمیم درست از ناحیه مدیر.

مدیر نیز می تواند غیر مستقیم و در قالب کلامهای معرفت ریشه های این گونه مشکلات را عنوان کند و به طرح راه های جبران و حل آن بپردازد. علاوه بر آن که در صورت رعایت نکردن این اصل و شکسته شدن حریمها, انگیزه لازم برای خوب ماندن و اصلاح, ضعیف می شود.

باید توجه داشت که اجرای این اصل, مادامی است که برای برخوردها نیازی به واکنش سریع و تصمیم لحظه ای نباشد.

اصل ششم, قاطعیت همراه با لینت: در کنار اصول دیگر چون اصل تغافل, جریان این اصل در امر مدیریت, سبب می شود همراه با جوّ صمیمی حاکم بر مدرسه, جدیت در امور به صورت فرهنگ همگانی درآید, حریم ها محفوظ بماند و تعادل در رفتارها و برخوردها صورت پذیرد و سوء استفاده از نرمشها و مدارا کردنها و نادیده انگاریهای کریمانه مدیر به پایین ترین حدّ خود برسد.

مدیر مدرسه باید حتی الامکان برخورد تند را آخرین راه حل بداند و آن گاه که تصمیم به برخورد تند گرفت, آن را با نرمش و لینت همراه کند:

(وَ اخلِط اَلشِّدَه بِضِغثٍ مِنَ اللِّبَین وارفُق مَا کَانَ الرِّفقُ اَرفَق وَاعتَزم بِالشِّده حینَ لَاتُغنَی عَنکَ إلاّ اَلشِّدَه)۵

و درشتی را به اندک نرمی بیامیز و آن جا که مهربانی باید, راه مهربانی پوی, و جایی که جز درشتی به کار نیاید, درشتی پیش گیر.

(اَخِّرِ اَلشَّرَّ فَإنَّکَ إذا شِئتَ تَعَجَّلتَهُ)۶

بدی را واپس افکن, چه هرگاه خواهی, توانی شتافت و به آن دست خواهی یافت.

باید توجه داشت که اگر طلاب به صداقت, دلسوزی و خیرخواهی و نیز آگاهی مدیر ایمان داشته و به او اعتماد کنند, نه تنها از برخوردهای تند و سخت گیریهای دلسوزانه و اندرزهای عتاب آمیز مدیر, دلگیر نمی شوند, بلکه آن را به سود خویش می دانند و از آن دل شادند.

اصل هفتم, پرهیز از شتابزدگی در امر تربیت: توجه به این نکته برای مدیر ضروری است که تربیت امری است تدریجی که با صبر, حلم, حوصله و مدارای مربی به دست می آید و نتیجه می بخشد:

(…ذلک مَثَلُهُم فِی التَّورات وَ مَثَلُهُم فِی الانجِیل کَزَرعٍ أخرَجَ شَطئَهُ فآزَرَهُ فَاستَغلَظَ فَاستَویَ عَلَی سُوقِه… )۷

… این داستان شان در تورات است و داستان شان در انجیل, چون کِشته ی که جوانه اش را برون کرده و استوارش ساخته, تا سنبر شده است و بر ساقه های خویش, راست بایستاده…

در این آیه شکل گیری تدریجی شخصیت یاران پیامبر که در سایه تربیت نبوی به رشد رسیده اند, تصویر شده است: هم چون درختی که اول جوانه بذری است (أخرج شطئه) و بعد نهال نوپایی (فآزره) و به دنبال آن به استحکام می رسد (فاستغلظ) وسرانجام درختی پابرجا می شود.

اصل هشتم, جمع بین مراقبت و ایجاد زمینه انتخاب: باید توجه داشت که نه آن قدر طلاب تحت مراقبتهای دقیق و شدید باشند که احساس کنند هیچ اختیاری از خود ندارند و نه از آن طرف رها شوند و هیچ مراقبتی را احساس نکنند. بنابراین, لازم است در ابتدای ورودِ طلاب, با توجه به کم تجربگی آنان, با بصیرت دادن به ایشان از یک سو و جلوگیری از هدر دادن وقت از سوی دیگر, زمینه حداقلی انتخاب را فراهم نمود. این حوزه انتخاب, کم کم گسترده می شود تا طلاب با رسیدن به استقلال و با تکیه بر انگیزه و عشق و با اعتماد به تواناییهای فردی, بدون اجبار بتوانند مسیر تحصیلی خویش را پیدا کنند.

دَر مَثل در سال اول تحصیلی لازم است تنظیم و تقسیم اوقات شبانه روز (برای کلاس, مباحثه, مطالعه و… ) از سوی مدیریت مدرسه صورت گیرد و در سالهای بعدی, کم کم به خود طلاب با مشاوره واگذار شود.

اصل نهم, واگذاری امور بخشهای مختلف مدرسه: مدیر مدرسه برای این که بتواند بر تمامی موارد زیر مجموعه خویش اشراف داشته باشد و از کم ترین فرصتها, کمال استفاده را ببرد, باید با نظارت, کارهایی را که می شود واگذار کرد (بویژه در حوزه اجرایی) به طلاب واگذارد.

فایده این کار آن است که امور مدرسه قائم به فرد نبوده و طلاب ضمن این که نازپرورده نخواهند شد و همه چیز را حاضر و آماده نخواهند خواست, علاوه بر این, خود را سهیم در اداره امور مدرسه دانسته و در این زمینه احساس تکلیف و مسؤولیت می کنند که این خود نقش بسزایی در ساختار شخصیتی ایشان از جهت مدیریت دارد. افزون بر آن که در پیشبرد کارهای مدرسه اثر فراوانی خواهد داشت.

امور قابل واگذاری به طلاب:

الف. آموزشی: ضبط و تهیه جزوه برای کلاسها, حضور و غیاب, مدیریت نظارت بر کتابخانه و امور مربوط به آن و مواردی از این قبیل.

ب. خدمات بهداشتی: خریدهای روزانه مثل نان, سبزی و… , توزیع غذا و آماده نمودن مقدمات سفره, انداختن و جمع کردن آن و تمیز کردن محیط مدرسه و…

ج. فرهنگی: سخنرانی بین دو نماز, راه اندازی و برگذاری مراسم, آماده سازی فضای مدرسه و…

اصل دهم, همسویی ارکان مدرسه: باید توجه داشت که یکی از رموز موفقیت مدیر, همسو بودن مجموعه ارکان تحت مدیریت است. مدیر نباید گمان کند که در مَثَل رکن خدماتی مجموعه, در روند تربیتی بی تأثیر است, یا این که آموزش, صرفاً کار آموزشی می کند و در تربیت دخیل نیست. گاه مربی ورزش که آراسته به اخلاق نیک است, آثاری به اندازه تأثیرات معلم اخلاق را دارد. بنابراین هرقدر که ارکان مجموعه همسوتر و هم نواتر باشند روند تربیت آسان تر و سریع تر و کم آفت تر خواهد بود.

اصل یازدهم, شروع کار مدرسه با شمار اندک از طلاب: نسل اول همیشه از اهمیت بسیار برخوردار بوده و هست; زیرا می تواند به عنوان الگویی برای نسلهای بعد باشد. موفقیت در تربیت این اندک, کار را در آینده آسان خواهد کرد و این نیروهای تربیت شده در آینده در جهت فضاسازی و به وجود آوردن جو مناسب تربیتی و اثرگذار, یار و یاور خوبی خواهند بود. صمیمیت و کار همه جانبه با نسل اول با توفیق بیش تری قرین است. اگر این نسل خوب تربیت نشوند کار در سالهای بعد دشوار خواهد شد.

فصل دوم: آموزش

اصل اول, دقت و سرعت: کمبود وقت, عمر کوتاه و از دست رفتن سریع فرصتها, فراغتها, و سلامتیها از یک سو و گستره وسیع حوزه اطلاعات و معارف از سوی دیگر و نیز وضعیت بحرانی عرصه فرهنگ, پرکاری دشمن و کم کاری و سستی در جبهه خودی, همه و همه, اقتضا دارد که آموزش طلاب با بیش ترین سرعت و بدون هدر دادن کم ترین وقت, پیش رود. بنابراین برنامه ریزیها و شکل اجرایی کار به گونه ای باید باشد که بهره وری از وقت را به بیش ترین حد ممکن برساند.

بی شک سرعت زیاد اگر همراه با دقت لازم نباشد, نه تنها در این مسیر باعث دوری از هدف می شود, بلکه چه بسا باعث فروپاشی نیز باشد و دقّت بدون سرعت هم بسانِ تأخیر بیان از وقت حاجت است.

راهکارها:

۱. گذراندن واحدهای درسی مصوب حوزه, به صورت سریع تر و جایگزین سازی عناوین لازم جهت استفاده بهینه و کامل کردن کاستیها و نقصها.

۲. استفاده از شیوه های نوین مانند کلاسهای حلِّ تمرین و رفع اشکال و بهره گیری از سیره سَلف, یعنی پیش مطالعه و پیش مباحثه.

۳. احیای وقتهای غیر درسی, مثل بین الصلاتین, بین الطّلوعین و…

۴. بهره گیری از اساتید قوی, مجرّب و منظّم.

۵ رساندن تعطیلات به حداقل و استفاده از تابستان.

۶. برگذاری امتحانات دوره ای.

۷. تشویق و ایجاد انگیزه از طریق پیوند و پیوستگی پیوسته با فرهیختگان حوزه و دانشگاه و آشنایی با مشکلات و سختیهای راه, ضعفها و کمبودها از زبان بزرگان.

۸. معرفت دادن به طلاب مثل: توجّه دادن به گذر سریع زمان, از دست رفتن تدریجی توان مندیها, موقّتی بودن فراغتها, تضمین نبودن سلامتی و… , توجّه به دگرگونیهای سریع و پرشتاب در عصر کنونی, غافل نماندن از تلاش پیوسته و مداوم دشمن, توجّه دادن به گستردگی حوزه علوم که آگاهی به آنها زمان بَر است, توجّه به عوامل وقت گیر زندگی کنونی (شهرهای شلوغ و پر رفت و آمد, ترافیکها) و… در غالب کلاسهای معرفت و اخلاق مداوم و با زبانهای مختلف.

اصل دوم, آموزش طولی و متمرکز: در راستای اصل قبلی, حتی المقدور آموزشها باید طولی و متمرکز باشد, نه عرضی و پراکنده. منظور از این اصل آن است که در مرحله آموزش بسیاری از مباحث به صورت کامل بیان می شود و سپس با تکرار و تمرین چیرگی موردنیاز به دست می آید. در مَثل به جای آن که اصل یادگیری و آشنایی با مباحث صرفی در طول یک سال و در کن

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.