پاورپوینت کامل پروسه رواج و زوال حوزه های علمی شیعه ۱۱۱ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل پروسه رواج و زوال حوزه های علمی شیعه ۱۱۱ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۱۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل پروسه رواج و زوال حوزه های علمی شیعه ۱۱۱ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل پروسه رواج و زوال حوزه های علمی شیعه ۱۱۱ اسلاید در PowerPoint :

پروسه ها و علتها, شرح می دهند که چرا پاره ای از چیزها اتفاق می افتند و پاره ای چیزها هرگز اتفاق نمی افتند. یا بعضی از چیزها چرا اتفاق خواهند افتاد. در شکل گیری یک پدیده, ممکن است علتهای گوناگونی نقش بیافرینند به همین ترتیب ممکن است پیامدهای گوناگونی به وسیله یک علت یا علتهای چند به وجود آید. در مَثَلْ سببها و انگیزه های سیاسی, اقتصادی یا آزادیهای مذهبی از سببها و علتهای مهاجرت مردم از یک کشور به کشور دیگر هستند و این امر پیامدهای خاص خودش را به دنبال دارد.

در پروسه رشد و توسعه و یا افول و مرگ یک نهاد فرهنگی نیز ممکن است یک علت یا علتهای گوناگون دخالت داشته باشند. اوج, یا افول و فروپاشی, به لحاظِ علمی, اخلاقی و کنشی هم در خصوص اشخاص درخور طرح است و هم اجتماعات و مراکز و نهادها.

کلمه شکوفایی در یک نهاد در مواردی به کار برده می شود که آن نهاد توانسته باشد به رسالتهای اجتماعیِ خود عمل کند و از همه نیروها و استعدادهای نهفته اعضای خود بهره ببرد و در فراز و فرودهای جامعه و نوسانهای تند و تیز آن از نقش خود دور نماند و از مسیر طبیعی خود خارج نشود و در عین حال, سازوکاری نظام مند خود را با اجزای دیگر دستگاه و عناصر وابسته و به هم پیوسته که با هماهنگی کاری را پیش می برند, حفظ کند.

واژه افول و انحطاط در یک نهاد نیز, در مواردی به کار برده می شود که آن نهاد جایگاه و درونمایه و ماده حرکتِ خود را از دست بدهد و از عهده نقشی که بر عهده آن گذاشته شده است, بر نیاید و نتواند بمثابه یک الگو باشد.

سرچشمه شکوفایی و انحطاط می تواند عاملها و سببهای بیرونی یا عاملها و سببهای درونی باشد.

جدایی نظر و عمل, تأکید بر صورت و تهی شدگی از معنی, کنار گذاردن اجتهاد و روی آوردن به تعبد و احتیاط و عدم پذیرش نقد و رویگردانی از نقد خود, تعارض ارزشها, شکاف روحی, نبود فرصت آفرینش, تفکر تقلیدی, باور به سرنوشت مقدر و حس سرگردانی, بارزترین نشانه های نهاد فرهنگی واپس گر و رو به افول اند.

در باب نهاد فرهنگی حوزه, با یک کانونِ محدود به یک زمان یا مکان, روبه رو نیستیم, حوزه ها از دیرباز, با حضور چند عالم و فرزانه صاحب نام, در بیش تر شهرها و حتی روستاهای شیعی تأسیس شده و در طول زمان برای مدتی کوتاه, یا بسیار دراز, دوام آورده اند.

حوزه های شیعی در آغاز, بیش تر به وسیله محدثان به وجود آمده و پس از مدتی, فقیهان, متکلمان, ادیبان, حکما و عرفا نیز به آنان افزوده شده اند. بعدها بعضی از حوزه ها در یک یا چند رشته از این معارف شناخته تر شدند. از جمله حوزه علمی شیعه در اصفهان, به همت و تلاش راویان اخبار شیعی به وجود آمد. آنان به دلیلِ حضور علمای متعصب اهل سنت در این شهر, به اصفهان می آمدند, تا با نقل روایات ائمه شیعه, آنان را از جمود و تعصب, به درآورند و تعدیل کنند.

ابواسحاق ابراهیم بن محمد ثقفی, صاحب الغارات, از شیعیان دانشمند عراق, با همین هدف به اصفهان رفت. جدّ وی مسعود ثقفی, عموی مختار بود که از سوی امام حسن, علیه السلام, حاکم ساباط مداین بود. زمانی که امام در آن سرزمین به دست خوارج زخمی شد, به خانه وی رفت. زمانی که ابراهیم قصد مهاجرت از عراق را داشت, شیعیان قم از وی خواستند تا به شهر آنان برود. اما وی, شهر اصفهان را برگزید, زیرا شنید که مردمان این شهر در باورهای خود جمود می ورزند و تعصب دارند و با اهل بیت میانه ای ندارند.۱

ابراهیم ثقفی, از طریق احمدبن علویه و ابن الولید و عبداللّه بن حسن مؤدب, به ابن بابویه و شیخ صدوق می رسد.

حضور ابراهیم بن محمد ثقفی و ابوعبداللّه محمدبن مملک اصفهانی از متکلمان برجسته شیعی که در اصل از گرگان بود و بعد در اصفهان ساکن شد۲ نیز, به این حوزه رونق داد.

در تأسیس حوزه علمی شیعه در سمرقند نیز, محدثان, نقش آفرین بودند. عامل اصلی به وجود آمدن این حوزه, محمدبن مسعود عیاشی بود. او از سنت به شیعه گرایش یافت و در کنار برگذاری جلسه حدیث برای اهل سنت, جلسه هایی نیز برای شیعیان برقرار می کرد. کتابهای بسیاری از وی در شمال شرق ایران پراکنده بود.

یکی از شاگردان بی شمار عیاشی, ابوعمر و محمدبن عمر کشی, از کش ماوراء النهر بود. کتاب وی درباره محدثان شیعی معروف است که شیخ طوسی آن را تهذیب کرده است. ابونصر احمدبن یحیی سمرقندی نیز از شاگردان عیاشی است که برای حشویه, عامه و شیعه بر اساس مذهب شان فتوا می داد.۳

در میان حوزه های مهم و از میان رفته شیعه می توان از حوزه های توس, بلخ, نسا, بیهق, بوشنگ, سرخس, حلب, هرات, حله, بصره, بغداد, کوفه, احسا, کاظمین, سامرا, مراغه, حلب, آوه, لکهنو حیدرآبادِ دکن و مرو یاد کرد. این حوزه ها, برخلاف پراکندگی در طول و عرض زمان و مکان, نمونه بارز حوزه های از تکاپو افتاده و از میان رفته تاریخ فرهنگ شیعه, هستند.

سببها و علتهای گوناگونی در فروپاشی و افول حوزه های شیعه, در درازنای زمان نقش داشته اند که به طور کلی می توان آنها را به سیاسی, مذهبی, اقتصادی و طبیعی تقسیم کرد.

الف. عامل سیاسی

یورش و شبیخون بیگانگان و ناسازگاری سیاسی آنها با قدرتهای حاکم, از علتها و سببهای بس مهم فروپاشی حوزه های شیعه در طول تاریخ بوده است.

تهاجم غزهای ترکمن که از سال ۵۴۸ هجری با دستگیری سلطان سنجر آغاز شد, تمدن خراسان را پایمال سم ستوران کرد و مرو و بلخ و توس و نیشابور و هرات و سرخس به باد رفت و حوزه های علمی زیادی از شیعه را در این شهرها از تلاش علمی باز ایستاند.۴

هجوم سپاهیان مغول که با یورش چنگیز (م ۶۲۴ ه) صورت گرفت نیز, از عوامل سیاسی عمده فروپاشی بقایای حوزه های علمی شیعه در شهرهای مرو و نیشابور و توس باید دانست. نوشته اند در این رویداد و فاجعه بزرگ, تنها در نیشابور صدها هزار تن از میان رفت.

به جز عوامل خارجی, عاملها و سببهای درونی و نیروهای حاکم بر جهان اسلام نیز در افول حوزه های شیعی نقش داشته اند. از باب نمونه, حمدانیان, دارای میراثی بودند که از تمدنهای پیش از اسلام به آنها رسیده بود. موصل, از شهرهای قدیم حمدانیان بود. آنها این شهر را پایتخت قرار دادند و به سرزمینهای گسترده ای در منطقه عراق و شام دست یافتند.

ابوالحسن علی سیف الدوله (۳۰۳۳۵۶ ه) از حکمرانان حمدانی, دارای شخصیتی بی باک و پیشتاز بود. او خود نزد علمای بلند پایه درس خوانده بود و درِ خانه خود را به روی همه عالمان می گشود. خود در صدر می نشست و به شعر و هنر دانشوران مجلس دل می سپرد.

آوازه حمدانیان به همه جا رسید. خوارزمی در نامه ای به ابومحمد علوی در اصفهان می نویسد:

(در اصفهان کسانی را ملاقات کردم که بر درگاه سیف الدوله دیده بودم, در آن حالی که آب روان بود و شاخه ها تر و تازه… اکنون که آن اشخاص را این جا می بینم. دریافتم که کرم از بزرگان به یکدیگر به ارث می رسد و نسیم شام در اصفهان وزیدن گرفته که حضرت وزیر, ایده اللّه, در مشرق همان جایگاه را دارد که سیف الدوله در مغرب داشت. )۵

نظم و نثر, لغت و نحو, علوم عقلی, نقلی, طب و نجوم, در این دوره رونق گرفت و شهر حلّه واقع در مسیر بغداد کوفه توسط سیف الدوله حمدانی بنیان گذارده شد و با حمایتی که وی از علم و عالمان داشت, به سرعت به صورت شهری فرهنگی درآمد, علاقه ها و گرایشهای شیعی این خاندان, سبب جذب عالمان شیعه به این شهر شد و کم کم, حوزه حلّه به وجود آمد. این حوزه از قرن ششم تا قرن نهم هجری دوام آورد. حلّه دارالهجره جویندگان علم و معرفت بود. از حلّه دانشوران به جاهای دیگر اعزام می شدند. شماری از دانشوران حلّه راهی شام و دمشق و شماری راهی ایران می شدند.

محقق حلّی (م: ۶۷۶ ه. ) و علامه حلّی (م: ۷۲۶ ه. ) برخاسته از حوزه حلّه هستند. خاندان برجسته آل طاووس حلی بودند و رضی الدین علی ابن طاووس در سال ۵۸۹, در همین شهر به دنیا آمد و بعدها به بغداد هجرت کرد. پیش از ایشان صفی الدین حلّی (م ۵۹۸ ه. ) در این حوزه بود.

سفی الدین محمد ابن طقطقی, نویسنده کتاب فخری, حلی است و تربیت شده حوزه حله.

دلیل رونق حوزه های علمی حلّه را اهتمام امرای این شهر به علم دانسته اند. خود امیر سیف الدوله, کتابخانه غنی داشت و مجالس خود را با حضور عالمان و ادبا می آراست در کنار امرا, دودمانهای علم گرا نیز نقش مؤثری در رشد علمی حلّه داشته اند, خاندانهایی چون آل بطریق, آل نما, آل سعید, آل طاووس, آل مطهر و بنی اعرج.

اکنون این پرسش برای ما مطرح است: چرا پس از چهار قرن چراغ علم در حلّه خاموش شد؟ آن همه کتابخانه ها و مدرسه چه شدند؟

مورخان, جهل و ستم حکمروایان ترکمان را عامل از میان رفتن این حوزه ها می دانند. بویژه این که مبارزاتی که سید محمدبن فلاح, بنیانگذار مشعشعیان, با ترکمانان داشت موجب این ویرانی و تباهی شد. سید محمدبن فلاح از شاگردان ابن فهد حلّی بود. درگیریهای این دو جریان و کوشش هر دو برای چیرگی حلّه این سرنوشت را برای حلّه به وجود آورد که در سده نهم, حلّه گذشته خود را به فراموشی سپرد و نهضت ادبی آن در قرن ۱۳ نیز نتوانست گذشته آن را به آن برگرداند.۶

به جز حوزه حلّه, از حوزه شیعه در حلب نیز باید یاد کرد. این حوزه نیز که توانست صدها چهره را در خود بپروراند به دلیل جنگها و درگیریهای حکومتها و قدرتهای داخلی جهان اسلام از میان رفت. زمانی حوزه حلب از مراکز جذب نیروهای علمی جهان شیعه بود. اسفندیاربن موفق, متولد واسط بود ولی به حلب رفت. ابوعلی حسن بن احمد بن علی ابن المعلم حلبی نیز, از فقهای شیعی حلب و فردی ادیب, شاعر و متکلم و از شاگردان ابوالصلاح حلبی بود. حسن بن بشار حلبی (م: ۵۱۵ ه. ) از علمای حلب بود.

پس از سقوط مصر به دست صلاح الدین ایوبی, بسیاری از سادات و شیعیان راهی حلب شدند. حسین بن علی قمی معروف به امیرکلام (م: ۳۸۴) از علویان شیعی قمی زمان سیف الدوله حمدانی به سال ۳۴۷, به حلب رفت.

حلب حتی بعد از سقوط دو دولتِ شیعی حمدانی و مرداسی و روی کار آمدن زنگیان و ایوبیان و ممالیک, همچنان به جذب و میزبانی علمای شیعه به خود ادامه داد. خاندان کهن و برجسته بنوزهره از سادات حسینی که معتقد بودند از نسل امام جعفر صادق هستند, از جمله خانواده های روحانی و هدایت گر شیعی بودند که در این شهر زندگی می کردند. زوال زهراوی ها در نیمه نخست قرن دوازدهم, به معنای پایان تشیع حلب بود. هرچند پس از آمدنِ نورالدین محمودبن زنگی به حلب در سال ۵۴۱ شاهد مبارزه با شعائر شیعی در این شهر بود.

او علمای اهل سنت را به حلب فراخواند. پس از دولت او دولت ایوبیان در حلب به قدرت رسید. فشارهایی که در دوره ایوبیان و سپس ممالیک و پس از آن در دوره عثمانی بر شیعیان وارد شد, به تدریج موجب انحلال حوزه ها در شهر حلب گردید.

در سده های اخیر, در آناتومی ویران سازی حوزه های شیعه, دولتهای غربی و ایادی آنان در منطقه نیز دخیل بوده اند. تشیع از زمان آل شنسب و سادات مهاجر به هند راه یافت. شیعیان ابتدا در سند و سپس در مولتان و دهلی و آگره حضور یافتند. با مهاجرت جعفربن محمدبن عبداللّه ابن محمدبن عمر الاطرف بن امیرالمؤمنین از حجاز به مولتان و به دست گرفتن قدرت سیاسی منطقه, شیعه در این مناطق قدرت یافت امّا تعصبات سلطان محمود غزنوی, شیعه را در هند به انزوا کشاند, ولی با هجوم مغول به ایران, شمار زیادی از علما به شبه قاره مهاجرت کردند و مراکز علمی شیعه در دهلی قوت گرفت.

با آغاز سلطنت فیروزشاه تغلق, متوفی ۷۹۰ هجری, بار دیگر آثار و منابع علمی شیعه به آتش کشیده شد و شیعه به کوه های کشمیر و دکن کوچ کردند. تا این که در جمادی الاولی سال ۹۰۸ هجری, یوسف عادل شاه مذهب شیعه را پذیرفت و اولین حکومت شیعی در هند به وجود آمد.

در شبه قاره هند, یکی از مهم ترین شهرهایی که دارای حوزه فعالی بود, شهر لکنهو بود. دانشوران شیعی از کشمیر, عراق, ایران, تبت, و افغانستان برای گذراندن کلام و یادگیری فن مناظره به این شهر می آمدند. امّا با بنیانگذاری حکومت انگلیسیها شهر لکنهو, رو به ویرانی نهاد. روشنفکری غربی رواج یافت. در این شرایط بود که سیدابوالحسن رضوی مدرسه ناظمیه را بنیان گذارد, سپس جامع سلطانیه را ساخت و به دنبال آن مراکز علمی دیگر در این شهر ساخته شد.

ب. عامل مذهبی

در کنار سبب و عامل سیاسی و همبرابر آن, حتی خطرناک تر از آن, اختلافها و درگیریهای دینی و کیشی, از عاملها و سببهای ویرانی حوزه های علمی شیعه در طول تاریخ بوده است.

مدرسه سید زاهد ابوالفتوح و مدرسه شیخ حیدر مکی, از مدارس شیعی ری در دوره سلجوقیان بود. یاقوت که پیشاپیش تاتار می گریخت, وقتی گذارش به ری افتاد, آن جا را خراب یافت و سبب را از یکی از عقلا پرسید, او علت خرابی را نزاع مذهبی دانست.۷ منظور از نزاع مذهبی جنگ سختی بود که بین شیعه و اهل سنت در سال ۵۸۲ درگرفت و ابن اثیر در الکامل به آن اشاره کرده است.۸

این درگیریها و کشمکشها بر سر مسائلی چون صفات صانع, رؤیت, خلق افعال, عدل, حدوث و قدم قرآن, معرفت صانع, حسن و قبح, عصمت انبیا و امامت۹ بود.

از دانشوران نامی ری, در سده های چهارم, پنجم و ششم, می توان به ابراهیم بن علان کلینی, ابوطیب رازی, احمدبن اسحاق رازی, احمدبن علی بن عباس رازی, حمامی رازی, بکر بن صالح رازی, جعفر بن محمد دوریستی (درشتی) رازی, حسن بن عباس, زکریای رازی و صدها چهره دیگر اشاره کرد.

حوزه بغداد نیز با فروپاشی آل بویه و قوت گرفتن خشونتهای مذهبی و با مهاجرت شیخ الطائفه طوسی (۳۸۵۴۶۰ ه. ق) به نجف, جایگاه خود را برای همیشه از دست داد.

درگیریهای شیعه و سنی و آتش زدن خانه و کتابخانه شیخ طوسی, وی را بر آن داشت تا سال ۴۳۸ به نجف هجرت کند. حرکت او از بغداد به معنای پایان حیات حوزه های شیعی در این شهر و ورود ایشان به نجف, به معنای آغاز شکوفایی هزار ساله حوزه نجف است. حضور ایشان در نجف طلاب سرزمینهای شیعی را به آن جا کشاند.

ج. عامل اقتصادی

در این کند و کاو از عوامل اقتصادی رشد و رونق یا افول و فروپاشی حوزه ها نباید غفلت کرد. بویژه نقش موقوفات را در رواج حوزه ها باید بسیار جدی دانست. در کنار موقوفات از علاقه های معنوی مردم و پرداخت وجوهات شرعی و نیز راه های بازرگانی باید نام برد. رویکردی که چیرگی بر اقتصاد سیاسی را می طلبد.

گاهی همه عوامل یاد شده, یکجا جمع شده و اسباب افول یک حوزه را فراهم کرده اند. از باب نمونه همه این عوامل موجب خرابی حوزه کهن شیعه در ری بوده است.

کلاویخو, رئیس تشریفات سلطنتی اسپانیا, که در آخرین روزهای سال ۸۰۶ ه. ق به سفارت نزد تیمور می رفت, ری را متروک و ویران و خالی از سکنه یافت.۱۰ این خرابی به دلیل زلزله عظیمی بود که در زمان تیمور در آن شهر به وقوع پیوسته بود.

از کند وکاو در منابع تاریخی می توان به این نتیجه رسید که: تلاش یک حوزه علمی مانند رشد آن, دفعی انجام نمی شود, بلکه روندی در طول زمان دارد و می توان برای آن خط زمان تعیین کرد. این زمان وقتی محتوم و مختوم می شود که حفظ تعادل برای حوزه, بویژه برای نیروهای کارساز آن ممکن نباشد.

بی تعادلی, حوزه را دچار زیاده روی و کندروی می کند, علوم آلی جای علوم اصلی را می گیرند و علوم غریبه جای علوم طبیعی را و زهدگرایی بی حاصل, جای عرفان نظری را و فلسفه تقلیدی غرب جای حکمت را پر می کنند و تجوید به جای تفسیر حرف اول را می زند. یا مهارتها جایگزین علوم می شوند. پی آمد چنین پدیده ای, فرار مغزها, منزوی شدن دانشوران, خلوت شدن محیطهای علمی و انفعالی بودن رفتار است.

عوامل کنونی افول حوزه ها

حوزه های کنونی نیز, فراز و فرودهای زیادی را پشت سر گذاشته اند. گاهی رونق یافته و جاذبه های زیادی پیدا کرده اند, و زمانی نیز, از حرکت و تکاپو باز ایستاده و نیمه جان به حیات خود ادامه داده اند.

در شرایط کنونی, روشهای غلط, ناتوانیهای علمی, بی ارادگی, اهمال کاری و ماده گرایی از عاملها و سببهایی هستند که می توانند نقش حوزه را وارونه کنند; یعنی حوزه به جای ابتکار عمل, نوآوری, تاکید بر علم و بینش و امید به آینده, به محافظه کاری, عوام زدگی و نهاد پرستی روی می آورد.

در روزگار افول حوزه, معارضه ها آنقدر مکرر اتفاق می افتد که حوزه از پاسخ گویی به این همه معارضه وا می ماند و پاسخ جامعه از سوی حوزه به تأخیر می افتد. مردم دنبال منابع معنوی و فکری دیگر می گردند. در این روزگار بارقه ابداع خاموش و چراغ جهل و خودپرستی پرتو افشانی می کند و برزخ زندگی در مرگ آغاز می شود. حوزه پیوندها و پیوستگیهای اجتماعی خود را از دست می دهد و به زاویه رانده شده و نقش آن به بخش پایانی حیات محدود می گردد. کفن و دفن و عزا و ماتم و دیگر هیچ.

در پروسه واپس ماندگی فرهنگی حوزه ها, معارضه های اولیه, ابتدا در محیط بیرونی شکل گرفته, سپس به درون آن سرایت می کند. این معارضه ها را می توان به علمی, سیاسی, اقتصادی و دینی تقسیم کرد و نهادهای فرهنگی ما, هم از سوی نهادهای فرهنگی خارجی و هم نهادهای داخلی و نیز از سوی فرقه هایی که برای حفظ و توسعه خود به این چالشها رو می آورند تهدید می شوند.

واکنشهای سه گانه

در روزگار انزوا و واپس ماندگی فرهنگی, نحوه دفاع و واکنش سه گانه حوزه ها نسبت به عوامل بازدارنده, بسیار درخور مطالعه است:

۱. هجرت

پاره ای از حوزه ها

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.