پاورپوینت کامل مدیریت تحول از نگاه مقام معظم رهبری ۱۰۸ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل مدیریت تحول از نگاه مقام معظم رهبری ۱۰۸ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۰۸ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل مدیریت تحول از نگاه مقام معظم رهبری ۱۰۸ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل مدیریت تحول از نگاه مقام معظم رهبری ۱۰۸ اسلاید در PowerPoint :
حوزه چه باید بکند, چه راهی را پیش بگیرد و با چه موسیقایی روح خویش را بنوازد و از کدامین چشمه جام (جان)اش را لبالب سازد, تا در آوردگاه زمان بماند, بتراود, بدرخشد و شکوه مندانه, به میان داری بپردازد و در نوآوری, پدیدآری فرهنگِ تحول خواهی, حرکت و بالندگی, طلایه دار باشد و رائد قوم خویش؟
این پرسشی است که ذهن و فکر همه علاقه مندان به حوزه و دل نگرانانِ آینده آن را, به خود مشغول داشته است.
اینان, دگرگونیهای شگفت را در تمامی عرصه ها می بینند و امواج درهم کوبنده را, که هیچ ساحلی را امن و بی خطر نگذاشته اند, نظاره گرند و می دانند و به خوبی و روشنی دریافته اند اگر حوزه ها, هوشیارانه, تیزنگرانه, عالمانه, دقیق و همه سویه, با برنامه ریزیِ واقع گرایانه و همیشه و در همه حال بر مدار حق, پا به آوردگاه تحول نگذارند, به رصد آینده نپردازند, از گردونه فرهنگ و تمدن و نقش آفرینی در ساحَتِ دانش و خیزشهای بزرگ اجتماعی, برکنار خواهند ماند و ارّابه های اجتماع بر مدار دیگری خواهد چرخید و یا چنان در گرداب انزوا فرو خواهند رفت که آیندگان ناگزیر در موزه ها به جست و جوی آنها خواهند برخاست.
مقام معظم رهبری در دیدار با فضلای حوزه های علمیه, در آذرماه سال ۱۳۸۶, پس از شنیدن سخنان, طرحها و پیشنهادهای آنان, هوشمندانه و با دَهاء شگفت, گامهای امروز را برای فردا کارساز نمی داند و از سر درد, خطرهای فراروی را می نمایاند. با تمام وجود از بلندای زمان بانگ می زند: امروز را معماری کنید, بسازید, پایه ها و ارکان آن را برافرازید, جای پای اندیشه های ناب و رستاخیز آفرین خود را بر سینه زمان حک کنید که فردای روشن, رخشان, دل انگیز, روح نواز و شکوه مند را در پیش داشته باشید و طلوع شما در بامداد فردا, چشم نواز, خیره کننده و باشکوه باشد وگرنه که آن روز مباد در چنگ فردای بی رحم و نامهربانی گرفتار خواهید آمد فردای بی روزَن, بی نسیم روح افزا, خالی از سینه های لبالب از امید و روحهای بزرگ.
به امید آن که کلام این مصلح بیدار, روشن اندیش, آینده نگرِ دوران ما, سینه ها را بشکافد, (جان)ها را لبالب از روشنایی سازد و انقلابی بزرگ, ژرف, کران ناپیدا در حوزه ها پدید آورد و آغازی شود و چشمه ای همیشه جوشان برای خیزشهای رستاخیزی فردا و فرداها. (حوزه)
بسیار جلسه شیرین و دلنشینی بود برای من. البته وقت تمام شد; یعنی ما از اول قرار گذاشتیم از ساعت شش تا نُه. پنج دقیق به نُه باقی است. حالا چند دقیقه من عرض می کنم.
درباره توفیقات حوزه علمیه, چه حوزه مبارک قم, چه حوزه های بزرگ دیگر مثل مشهد, اصفهان, حرفهای زیادی زده شده و در ذهنها هم هست و نویدهایی در این زمینه داده شده و می شود; لکن به نظر من, آن چه که من امشب در این جلسه مشاهده کردم, از همه آن چه که در این زمینه شنیده ام, برای من شیرین تر و مطلوب تر و باورکردنی تر بود.
این نسلی که امروز در حوزه ها در حال بالندگی هستند که نمونه اش را این آقایانی که آمدند صحبت کردند و خانمی که صحبت کردند, تشکیل می دهند; این نسل, بدون تردید خواهد توانست کارهای بزرگی را که ما از حوزه دانشِ دین انتظار داریم انجام بدهد.
به شرطی که این حرکت, نُکْس پیدا نکند, توقف پیدا نکند, روز به روز کامل تر بشود و پیش برود.
از پیشنهادهایی که بنده در طول این سالها درباره حوزه علمیه کردم, چه در مجامع عام که با طلاب و فضلا و مدرسین جلسه داشتیم و صدها, گاهی هزارها نفر در آن شرکت داشتند, چه در جلسات کوچک و خصوصی تر که با بعضی از مسؤولین حوزه, یا بزرگان حوزه, یا مراجع و فضلا داشتیم, پیشنهادهایی مطرح شده و گفته شده, خیلی هایش تا حالا تحقق پیدا نکرده, یا به صورت نیمه کاره و نیمه راهه تحقق پیدا کرده است; لکن حرکت پرجوش و خودجوش دینی و علمی, که ناشی از انقلاب اسلامی است و از برکات انقلاب اسلامی است و فضیلت و ثواب او برمی گردد به روح مطهر امام بزرگوارمان, ما مشاهده می کنیم, می بینیم که این همه دستاورد را داشتیم.
خیلی از آن نظرات اصلاحی هنوز تحقق پیدا نکرده, اما تولید, کیفیت, نیروی انسانی زبده, در این سطحی است که امروز ما داریم مشاهده می کنیم.
یک نمونه اش را من امشب در گفته های آقایان دیدم که برای من واقعاً لذت بخش بود.
نمونه های دیگرش را هم من در بعضی از جمع های فضلا که با من ملاقات کردند مشاهده کردم. [با] جمعی از فضلای کاوشگر در علوم عقلی, فلسفه و کلام و عرفان و منطق و اینها, یکی دو سال پیش از این, ملاقات کردم.
آن جا هم من همین را دیدم. فضلایی که با دانشگاه ها ارتباط دارند, جمعی با من ملاقات کردند; آن جا هم من همین انطباق و انعکاس را در ذهن خودم داشتم.
این خیلی نکته مهمّی است; یعنی ظرفیت و استعداد رشد نیروی انسانی در حوزه علمیه این است. این آب و هوا و شرایط طبیعی یک چنین اقتضایی دارد; ما به آن نرسیدیم و این جور است; اگر برسیم یقیناً چند برابر, شاید ده برابر فواید و برکاتش بیش تر خواهد شد. این حالا, نکته اول که من عرض می کنم.
من البته مطالبی را یادداشت کرده بودم که با شما در میان بگذارم; لکن لزومی ندارد. وقت هم که البته نیست.
لکن اگر وقت هم بود لزومی زیاد نداشت; چون بسیاری از این مطالبی که در ذهن من بود از زبان شماها گفته شد.
این خیلی برای من جالب و زیباست که می بینم این مطالب در ذهن برادرها هست.
من فقط دو سه مطلب کوتاه, که وقت هم خیلی نگذرد, عرض می کنم. یکی این که حوزه به مثابه یک کل, که دارای ابعادی است و اجزایی است, یک موجود زنده است; یعنی رشد دارد, نُکْس دارد, تحرک و نشاط دارد, جمود و رکود دارد, حیات دارد, ممات دارد, یک موجود زنده است, دلیلش هم, تاریخ حوزه های علمیه است.
ییک حوزه علمیه ای مثلاً فرض کنید مثل حوزه علمیه حلّه در قرن هفتم حالا اواخر ششم تا هفتم تا اوایل هشتم هجری یک حوزه پررونقی است. وقتی خواجه نصیر طوسی رفت حلّه, در آن, جمعی از بزرگان علما که مجتمع بودند, آن طور که من در ذهنم هست, ظاهراً حدود بیست نفر, بیست و پنج نفر عالم بزرگ بودند که یکی از آنها محقق حلی بود, یکی پدر علامه بود, یکی ابن سعید, صاحب جامع الشرایع بود, یحیی بن سعید حلی و از این قبیل, این حوزه حلّه است.
حوزه حلّه امروز وجود ندارد. حوزه نجف یکی روزی بود که بعد از آن رونق اولیه, رکود پیدا کرد. آدم معروفی, شخص برجسته ای, در حوزه نجف نبود. بعد شاگردان وحید بهبهانی, مثل بحرالعلوم و کاشف الغطا و امثال آنها آمدند, آن حوزه را آنچنان به رونق آوردند که به نظر من دویست سال است که ضرب دست آنها دارد حوزه نجف را پیش می برد. هنر فقهی و عمق کار آنها حوزه را با نشاط کرد و زنده کرد و همین طور زنده ماند بحمداللّه تا دوران اخیر.
حوزه قم نبود; یک حوزه کم رنگ بی رونقی بود. بعد از آن رونق اولیه عهد اسبق, حاج شیخ عبدالکریم حائری, رضوان اللّه علیه, آمد; حوزه جان گرفت. این جوری است حوزه علمیه; امروز را نگاه نکنید, فردایی وجود دارد. فردا چگونه است؟ این را شما باید معیّن کنید. امروز, باید معیّن کنید.
اگر امروز ارکان حوزه, یعنی مدیران, صاحب نظران, اساتید, برجستگان همت بکنند, درست فکر کنند و برنامه ریزی کنند, حوزه بیست سال دیگر از لحاظ سطح و عمق و عرض و طول و توسعه نفوس, از حالا به مراتب بهتر خواهد بود. اگر حالا ما پیش بینی نکنیم, نه.
هیچ معلوم نیست حوزه قمی در آینده با همین عرض و طول فعلی هم وجود داشته باشد. بزرگانی, محققینی, علمای خوبی, فقهایی, فلاسفه ای, از حوزه گرفته می شوند, می روند. (نَنقُصُها مِن اطرافها). جای اینها باید شخصیتهایی رشد کنند; ببالند, جای اینها را پر کنند و بیش از آن چه که آنها انجام دادند, انجام بدهند. اگر این کار شد, این آینده نگری انجام گرفت, فردا خوب خواهد بود. اگر این آینده نگری امروز در حوزه قم انجام نگیرد, به وضع موجود راضی باشیم و همینی که حالا حوزه را یک جوری اداره کنیم, به این اگر قناعت کنیم, یا حوزه ای نداریم یا حوزه ای رو به انحطاط خواهیم داشت.
ما امروز داریم فکر روزی که کشور ما نفت نداشته باشد می کنیم; انرژی, انرژیِ بدون نفت. کشوری که نفت ندارد.
شاید در منابع دنیا هم نفت باقی نماند. دنیا دارد فکر انرژی آن روز را می کند. ما هم با این دردسرهایی که ملاحظه می کنید, ایستادیم برای این که آن آینده را امروز تأمین کنیم. اگر نکنیم, آن روزی که نفت ما تمام می شود, ما نیستیم. اما اثر سوء این عمل ما آن روز خواهد بود. ما مسؤول خواهیم بود.
آن روزی که در کشور ما موالید زیاد است. فرض کنید در سال ۶۰, ۶۱, ۶۲, مسؤولین باید به فکر آن روزی باشند که این موالید وارد بازار کار می شوند; احتیاج به شغل دارند, احتیاج به ازدواج دارند, یعنی سالهای دهه ۸۰. اگر از آن روز به بعد فکر نکنیم, در سالهای دهه ۸۰ وقتی دستمان خالی بود, نمی توانیم بگوییم این مسؤولین امروز مقصرند. مقصر آنها هستند.
باید این فکر را در حوزه نهادینه کنید.
هم مدیران حوزه, هم شورای عالی حوزه, هم بزرگان حوزه, هم حضرات مراجع, باید این را بدانند و به این توجه کنند که ما امروز باید به فکر حوزه قم, یا اصفهان, یا مشهد, یا بقیه شهرها در بیست سال آینده باشیم, در سی سال آینده باشیم.
سی سال آینده یعنی چه؟
ییعنی دنیایی که احتمالاً هیچ شباهتی با امروز ندارد; از لحاظ امکان اثرگذاری, امکان تسخیر دلها, امکان تسخیر سرزمینها, بیست سال قبل این فناوری اطلاعات, که این آقای عزیز به این خوبی آمدند این جا شرح دادند وجود نداشت. چیزکی بود; امروز ببیند چه خبر است! آن روز, ما وقتی که فکر امروز را بکنیم, امروز در خلأ باقی نمی مانیم.
امروز توی هر خانه ای توی هر گوشه ای, به قول یکی از آقایان شاید توی هر روستایی اگر برویم از فناوری اطلاعات یک چیزی آن جا مشاهده می کنیم.
حوزه علمیه می خواهد عقب بماند؟
سی سال آینده را به همین قیاس کنید. البته با یک شتاب بیش تر; یعنی شتاب علم در این بیست سالی که گذشت, یقیناً به مراتب کم تر خواهد بود از شتاب علم و پیشرفت علم و فن آوری در بیست سالی که پیش روی ماست و سی سالی که پیش روی ماست. آن روز, ای بسا! صاحبان افکار گوناگون و مکاتب گوناگون, نحله های منحرف, صاحبان اغراض فاسده, شاید بتوانند خیلی آسان, کلاسهای درس دانشگاه های شما را, مدرسه های شما را, فرزندان شما توی خانه های شما را, در مُشت بگیرند, در تصرف بگیرند, شما هم هیچ کار نتوانید بکنید.
فکر آن روز را, حوزه علمیه باید بکند.
مسؤول, حوزه علمیه است.
مسؤولِ دینداری مردم, روحانیت است.
روحانیت هم مولود و ساخته دست حوزه علمیه است.
با این نگاه, مسؤولیت را بسنجید. این جوری توزین بکنید مسؤولیت را, تا بفهمید بر دوش ما بار سنگینی که هست, چیست.
این یک نکته; مسأله آینده نگری.
ییک مسأله این است که تحول را مدیریت کنیم.
ببینید آقایان و خواهران عزیز! تحول اجتناب ناپذیر است. تحول, طبیعت و سنّت آفرینش الهی است.
این را بارها من مطرح کردم, گفتم. تحول رخ خواهد داد. خوب حالا, یک واحدی را یک موجودی را فرض کنید که تن به تحول ندهد. از یکی از دو حال خالی نیست: یا خواهد مُرد یا منزوی خواهد شد.
ییا در غوغای اوضاع تحول یافته مجال زندگی پیدا نمی کند, زیر دست و پا لِه می شود, از بین می رود; یا اگر زنده بماند, منزوی خواهد شد.
مثل همان انسان جنگلی که توی روزنامه, امروز و دیروز خواندیم. یک آدمی است چهل سال پیش رفته توی جنگل در مازندران و یک ارتباط خیلی ضعیفی دارد با محیط بیرون خودش; منزوی می شود.
می شود رفت, می شود از تحول دوری گزید; اما با انزوا!
اگر حوزه بخواهد از تحول بگریزد, منزوی خواهد شد, اگر نمیرد و اگر زنده بماند!
البته مایه دین, مانع مردن می شود; اما منزوی خواهد شد. روز به روز منزوی تر خواهد شد.
تحول حتمی است. منتها تحول دو طرف دارد: تحول در جهت صحیح و درست; تحول در جهت باطل و غلط.
ما باید مدیریت کنیم که این تحول در جهت درست انجام بگیرد. این وظیفه مؤثرین در حوزه است. مدیران حوزه, فضلای حوزه, صاحب نظران حوزه, باید همت شان این باشد. از تحول نباید گریخت. حالا, آقایان بیان کردید در شیوه آموزش, در شیوه پژوهش, در شیوه پذیرش, در کتاب درسی, همه اینها تحول می خواهد.
نگویید ده سال پیش, پانزده سال پیش, لازم بود, این برنامه را نوشتیم. خیلی خوب, آن برنامه برای ده سال پیش بود. ببینید شکل تکمیل یافته این برنامه چیست.
تحول یعنی این; یعنی به روز بودن, به هنگام, جلو رفتن, از حوادث عقب نماندن.
البته حوزه های علمیه, در برهه زمان معاصر به طور طبیعی کمی از زمان عقب ماندند, تقصیری هم البته متوجه کسی از این جهت نیست; چون پیدایش انقلاب و سرعت تحولاتی که ناشی از پیدایش این برق عظیم در جامعه بود, همه چیز را عقب نگه داشت. روشنفکری جامعه ما هم عقب است. دانشگاه های ما هم از آن چه که باید باشند, عقب اند. حوزه علمیه هم عقب است. یعنی متناسب با تحول جامعه ما; این تحول عظیمی که پیدا شد که در همه اطراف خودش و در سطوح گوناگون و تا اعماق زیادی تأثیر گذاشت, از این تحول, عقب ایم.
حوزه یک مقداری عقب است; لکن می تواند با سرعت لازم [و] با جدیت این را جبران بکند.
تحول را باید پذیرفت و آن را باید مدیریت کرد. خیلی باید مراقب بود.
ببینید این جا صحبت مدرک شد.
بنده, جزء کسانی هستم که از اوایل بر روی مدرک مستقل حوزه ای تکیه کردم. الان هم اصرار دارم. مدرکِ خود حوزه با اعتبار خودش نه به اعتبار وزارت علوم.
چون اعتبار حوزه عمیق تر, ثابت تر و مهم تر از اعتبار هر وزارتی است. با اعتبار خودش, حوزه مدرک بدهد. حالا اسم مدرک را هرچی می خواهند بگذارند. بعضی از دوستان اعتراض کردند که چرا می گریزید از اسم دکترا و کارشناسی ارشد; اسمش را گذاشتید سطح سه و سطح چهار؟ اینها را من بحثی ندارم. اینها را بنشینند بحث کنند; هرجور تصمیم گرفتند همان درست است. لکن اصل مدرک را بنده قبول دارم; اما مدرک زدگی, آفت مدرک است. طلبه برای مدرک درس بخواند; این عیب بزرگی است.
این همان خط میانه تحول است.
این مدیریت تحول در زمینه مدرک است.
مدرک بدهید, از مدرک گرایی و مدرک زدگی, که همیشه عیب تعلیمات جدید ما می دانستیم, پرهیز کنید. این یک نمونه است.
مسأله کتابهای درسی را آقایان مطرح کردند; کاملاً درست است. بنده در قم در یکی از جلساتی که [در] یکی از سفرها که حالا درست یادم نیست کی هست; یکی از آقایان گفتند ده سال است.من نمی دانم. من خیال می کردم سه, یا چهار سال است در قم, جلسه فضلا, مطرح کردیم, بحث کتاب درسی را و تغییرات کتاب درسی را. بلافاصله بازخوردش رسید به من; مخالفتها که البته این مخالفتها نادانسته هم نبود.
من می دانستم عده ای مخالفت می کنند با این قضیه.
کتاب درسی لازم است, حتماً هم باید تغییر پیدا کند. در این هیچ شکی نیست.
استدلالی که یکی از برادران ما این جا ذکر کردند, من یادداشت کردم, استدلال بسیار متینی است که اگر قرار بود ما کتاب درسی را عوض نکنیم باید همان معالم را می خواندیم. دیگر قوانین چرا نوشته شد؟ رسائل چرا نوشته شد؟ فصول چرا نوشته شد؟ کفایه چرا نوشته شد؟
خوب این درست. الان هم همین است. الان هم بایستی حتماً کتاب درسی کاری بکند که همِّ طلبه فهمیدن باشد نه فهمیدن عبارت.
هیچ هنری نیست در این که ما عبارت را جوری مغلق بگیریم, یا اگر تعمداً مغلق نگیریم; بی مبالاتی کنیم که عبارت بشود مغلق تا طلبه, مبالغی [از] وقتش صرف این کار بشود.
این چه هنری است؟ این چه لطفی دارد؟
چه خیری در این نهفته است؟
نخیر; عبارات را آنچنان واضح بیان کنیم که آن کسی که استعداد فهمیدن مطلب را دارد راحت از عبارت, مطلب را بفهمد. استاد هم دچار مشکل نشود برای تفهیم عبارت. فقط مطلب را بیان کند. خوب, کفایه را تبدیل کنید به کفایه جدید. چه اشکال دارد؟
مکاسب را که در او شیوه شیخ در بیان مطلب, هی آمد و رفت اجتهادی است, خوب درس خارج شیخ است. مکاسب را دست کم نباید گرفت. درس خارج شیخ انصاری, رضوان اللّه علیه, است.
حالا کِی مثل شیخ انصاری است؟ این همه, مکاسب نوشتند!
اما این درس خارج, که حالا به صورت تدوین شده درآمده, خصوصیت اش برای آن کسی که درس خارج شیخ نشسته, خوب است. مطلب را هی به این طرف بکشاند, به آن طرف بکشاند, هی ابداع احتمال کند. اما برای کسی که می خواهد فقه استدلالی را از روی متن یاد بگیرد, نه, خوب نیست. طلبه دچار مشکل است.
مکاسب را تسهیل کنند. همان مطالب شیخ را بیاورند در روی یک کتاب دیگری. منتها سر راست و روشن, تحقیق شیخ را در هر مسأله ای قشنگ بیان کنند. متعبد و مقید باشند به همان که شیخ بیان کرده. او را بیان کنند در این کتاب جدید. این می شود مکاسب جدید.
[این] لازم [است]!.
اینها عقیده من است.
حالا ممکن است مسؤولین حوزه و مدیران حوزه و بعضی از برجستگان حوزه هم نپسندند و نشود این کار; اما یک روزی خواهد شد, بدون تردید.
خوب این, این طرف قضیه.
آن طرف قضیه, گفتیم باید تحول, مدیریت بشود. باید تو
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 