پاورپوینت کامل مرجعیت دینی ورسالت شناسی(۲) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل مرجعیت دینی ورسالت شناسی(۲) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل مرجعیت دینی ورسالت شناسی(۲) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل مرجعیت دینی ورسالت شناسی(۲) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

۳

در شماره پیشین یادآور شدیم که مرجعیت دینی, پس از رحلت رسول اکرم(ص) در حدود دو قرن و نیم, حوزه های مختلفی را در برابر امت اسلامی گشوده است.

حوزه هایی که از جهتی دارای هدف, آرمان و رسالت یکسانی بوده و از جهتی دیگر شکل و شیوه ای متفاوت را در چشم انداز توده های مسلمان قرار داده اند.

این نوشته نگاهی گذرا بر حوزه های علمی و عملی پیشوایان امامیه تا عصر امام سجاد(ع) داشت و اکنون آن را پی می گیریم.

حوزه ششم

عصر امام باقر و امام صادق(ع) را عصر شکل گیری حوزه ششم می توان نامید; چرا که عرصه ها و زمینه های سیاسی به شدت دگرگون شده بود و فضای تازه ای برای ژرفکاوی دینی و معرفتی تولّد یافته بود.

فَترَت میان فروپاشی حاکمیت امویان و پدیداری نخستین مرحله های حاکمیّت عباسیان, قدری از سلطه حاکمیت علیه اندیشه شیعی کاسته بود و زمینه هایی رخ نمود که در طول نیم قرن گذشته, رخ نداده بود و فرصتی دست داد تا از پس ده ها سال خانه نشینی فقاهت دینی و تهدید و قتل منادیان معرفت قرآنی, بنیادهای این معرفت, بازسازی شود.۱

حوزه ششم, به گونه رسمی حوزه تعلیم و تعلم شد. اگر اطلاق واژه حوزه بر مرحله های پیشین, قدری مجاز و از سر تساهل تلقّی می شد, این بار, واژه حوزه علمی, کامل ترین مصداق خود را شاهد بود. در این حوزه, هزاران نفر, درس آموختند و شاگردان برجسته ای پرورش یافتند و فقه دینی در ابعاد مختلف کلامی, قرآنی, قضایی, اقتصادی و… به گونه ای تشریحی و تفصیلی و استدلالی مطرح گردید.۲ معرفت شیعی بنیانی نو یافت و حتی دیگر مذاهب اسلامی, مستقیم و غیرمستقیم از آموزه های آن بهره بردند.

زمان ناشناسان, بر این امامان, ایراد می گرفتند که چرا چون جدّشان حسین(ع), شمشیر مبارزه در دست نمی گیرند و کرسی درس را بر میدان جنگ برگزیده اند!

ولی امامان, با بصیرت کامل و آگاهی از زمان و نیاز جامعه و امّت اسلامی, زخم این بدگوییها را برتن هموار کرده و بر استوار سازی مبانی دینی و معرفتی اصرار داشتند و به آن بسیار اهمیت می دادند:۳

۱. (الامام الصادق(ع) عن الباقر(ع): یا بُنَی ّ إعرف منازل الشیعه علی قدر روایتهم ومعرفتهم. فإنَّ المعرفهَ هی الدِّرایَهُ للرِّوایه وبالدِّرایات للرِّوایات یَعلوا المؤمن الی اقصی درجاتِ الایمان انی نظرت فی کتاب لِعلیّ(ع) فَوَجَدتُ فی الکتاب: إنَّ قیمه کلِّ امریءٍ وقدَره مَعرفَتُه.

ان اللّه تبارک و تعالی یُحاسِبُ الناسَ علی قَدرِ ما اَتاهُم من العقول فی دار الدُّنیا.)۴

امام صادق(ع) نقل از پدر خویش, ابوجعفر باقر(ع) گفت:

پسرم! مقام و منزلت شیعیان را از اندازه نقل احادیث و شناختی که [درباره مفاهیم و معارف حدیثی] دارند بشناس; زیرا که شناخت و معرفت, در حقیقت, همان درک آگاهانه [علوم و مفاهیم] حدیث است. و با همین درک آگاهانه محتوای احادیث است که مؤمن به بالاترین پایه های ایمان [شناخت اعتقادی و عملی] می رسد.

من در نامه ای از علی(ع) به این نوشته برخوردم: ارزش و ارج هرکس, معرفت اوست. خدای متعال, مردمان را به میزان خردی که در دنیا به ایشان ارزانی داشته است, حسابرسی می کند.

۲. (الامام الصادق(ع) العِلمُ أصلُ کُلِّ حالٍ سَنِیٍّ ومنتهی کلِّ منزلهٍ رفیعه. لذلک قال النبیُّ(ص) (طلب العلم فریضه علی کلِّ مسلم و مسلمه) ای: علم التّقوی والیَقین.)۵

امام صادق: علم, اصل و ریشه هر حالتِ عالی است و بلندترین پایگاه صعود است. به همین جهت, پیامبر(ص) گفت: طلب علم بر هر مرد و زن مسلمان واجب است, یعنی علم (و آیین) پرهیزگاری و یقین.

۳. (الامام الصادق(ع) اذا کان یوم القیامَه, جَمَعَ اللّه عزوجل الناس فی صَعیدٍ واحد, و وُضِعتَ الموازین, فتوزَنُ دِماء الشهداء مع مداد العلماء, فیرجحُ مداد العلماء علی دماء الشهداء.)۶

امام صادق(ع): چون روز قیامت شود, خدای بزرگ, مردمان را, همه, در پهنه ای یکسان گرد آورد, و ترازوها گذارده شود. آن گاه خون شهیدان را با مرکبِ خامه دانشمندان در دو کفّه ترازو نهند, پس مرکبِ خامه دانشمندان بر خونِ شهیدان فزونی یابد.

۴. (الامام الرضا(ع) رَحِمَ اللّه عبداً أحیا أمرنا فقلتُ له: وکیف یحیی أمرَکم؟

قال: یتعَلَّمُ علومنا ویُعَلِّمُها الناس فان الناس لو عَلِموا محاسِنَ کلامِنا لاتَّبعونا.)۷

امام رضا(ع): خدا بیامرزد کسی را که امر ما را زنده کند. [راوی حدیث گوید:] به امام گفتم: چگونه امر شما زنده می شود؟

گفت: به آموختن علوم ما و تعلیم دادن آن به مردمان; چه اگر مردمان از آن تعالیم والا که در سخنان ماست آگاه گردند, پیرو ما خواهند گشت.

حوزه هفتم

عصر امامت امام موسی بن جعفر(ع) تنگناها, سخت گیریهای جدّی خلفای عباسی علیه امامان شیعه و سعی خلفا بر پشتیبانی از عالمانی که پایه های حکومت و سیاست آنان را استوار می کنند و رویارویی آنان با هر اندیشه ای که درصدد تأیید آن نباشد, نشان داد که براستی فهم و برنامه امام باقر و امام صادق(ع) از عصر خود و وظیفه خویش, بسیار دقیق و بجا بوده است; چرا که از آن پس تا عصر غیبت, دیگر فرصتی چنان فراهم نیامد و شیعه در طول قرنها, می بایست بیش ترین مراجعه را به میراث گرانبها و انبوه حوزه ششم داشته باشد.

حوزه هفتم, حوزه صلابت و پایداری و تحمل زندانهای طولانی و انعطاف ناپذیری در برابر خواست حاکمان جور و فرصت طلبان و سودجویان از قدرت بود.

امام کاظم(ع), چون جدّش علی(ع) نمی توانست با ایراد خطبه های آتشین و صریح و قاطع, افشاگری کند و چون حسن بن علی(ع) نمی توانست مردم را به یاری خود بطلبد و اگر مردم سستی کردند; از موضع قدرت, شرایط خود را بر دشمن تحمیل کند و زمینه قیام حسینی را نیز نداشت. با این حال, نه چنان ساکت و بی تفاوت بود که حاکمیت عباسی احساس امنیت کند و نه چنان به صورت رسمی و علنی اقدام می کرد که عباسیان با بهانه ای نسل علویان را نابود سازند.

نتیجه این حرکت پیچیده و اثرگذار این بود که بیش ترین فشار حکومت متوجّه شخص امام کاظم شد, امامی که طولانی ترین زندانهاو سخت ترین شرایط یک زندانی را تحمل کرد و در زندان به شهادت رسید.۸

حوزه هشتم

هارون, خلیفه عباسی, که طولانی ترین و گسترده ترین حاکمیّت را برای خود رقم زده بود, از میان رفت و فرزندانش امین و مأمون به نبرد قدرت پرداختند و در نتیجه, تعادل سیاسی برهم خورد و سلطه عباسیان کاهش یافت و سرانجام شرایط جدیدی فراهم آمد.

این بار, خلیفه عباسی مأمون هوشمندتر از همه سیاست بازان گذشته می خواهد, به جای رویارویی با پیشوای علویان و خاندان پیامبر و علی(ع) و فاطمه, طرحی به اجرا درآورد که از قوای مخالفان خود, سپری برای حاکمیّت خویش فراهم آورد۹ و تا جایی پیش رود که برخی شیعیان را گرفتار توهّم کند که براستی مأمون شیعه و پیرو اهل بیت بوده است!

در برابر این سیاست پیچیده, علی بن موسی(ع) نیز باید روش پیچیده ای را در پیش می گرفت, روشی که شاید هنوز هم تحلیل آن برای همگان آسان نباشد.

حوزه هشتم را می توان حوزه فرصت شناسی۱۰ نامید. چهره امام در پشت دسیسه های مکرّر سیاسی, پنهان می ماند, امّا آن گاه که برای لحظاتی چند قلم ها آماده نوشتن می شود, در یک نیم سطر, لب و لباب باورها و همه خاطرات انباشته شیعه را جاری می سازد۱۱ و آن گاه که مأمون مجلسی باشکوه برگذار می کند, تا ولایتعهدی امام را اعلام کند و به طور رسمی بیعت با آن حضرت انجام گیرد, امام از مجال پیش آمده استفاده و خطبه ای در یک سطر ایراد می فرماید و موضع خویش را هوشیارانه به همگان می نیوشاند.۱۲ ونیز از فرصت اقامه نماز۱۳ و از رویارویی با عالمان مذاهب و مباحثه با آنان, بهترین بهره را می گیرد.۱۴ و سرانجام به گونه ای پیچیده, به شهادت می رسد.

حوزه نهم

عصر تمرین زیستن در حصار نیزه ها و نظارتهای مدام دولتی, زیستن در تبعید, بازداشت در شهرهای نظامی.۱۵

حوزه دهم

عصر تداوم حیات اندیشه شیعی در غیبت امام(ع), روزگار ایستادن بر پای اجتهاد, عصر بهره گیری از اصول معرفت دینی, مطالعه در مسیر حرکت امامت, شناخت نیازها و ضرورتهای زمان و انتخاب راه و شیوه زیستن و فهم درستِ تکلیف.

عصر غیبت, عصر اجتهاد

منابع روایی حکایت از آن دارد که روش اجتهاد در احکام و نیز تفکّر استدلالی در عقاید, در عصر امامان, به برخی شاگردان آموخته شده و در مواردی خاص مورد استفاده اصحاب قرار می گرفته است, امّا با آغاز عصر غیبت, تلاش و تفکّر علمی بر پایه اصول و آموزه های برجای مانده از حوزه های علمی و عملی و معرفتی و سیاسی رسول خدا(ص) و امامان در طول حدودِ دو قرن و نیم, تبدیل به راهکاری ناگزیر گردید.

اجتهاد در میان اهل سنّت, پیش از این مطرح شده بود, امّا دیری نپایید که با شکل گیری مذاهب اربعه, به شکلی مسدود اعلام شد. امّا شیعه که با حضور امامان در تنگنای فهم تکلیف و معارف دینی نبود, با شروع عصر غیبت به این مهم ّ پرداخت, آن هم با دستانی پرتر و منابعی غنی تر و مطمئن تر.

با آغاز عصر اجتهاد, نخستین خلأیی که رخ نمود و عالمان دینی می بایست درصدد پر کردن آن برآیند, پراکندگی منابع تفسیر و حدیثی و حفظ مخفیانه آنها از بیم یورش حکومتها و جریانهای مخالف و معاند بود.

این است که عالمان امامی در نخستین گامها, به گردآوری احادیث امامیه پرداختند و به شناسایی و حفظ و ثبت آنها روی آوردند و این چنین بود که کتب اربعه تدوین شد.

دومین گام, تدوین کتابهای فقهی استدلالی بود که احکام تکلیفی را براساس منابع معتبر, تبیین می نمود.

سوّمین اقدام عالمان امامی در حوزه مطالعات دینی و پاسداری از اندیشه شیعی, جداسازی جریان ناب امامی اثنی عشری از سایر فرقه هایی بود که از سوی اهل سنّت (رافضی) نامیده می شدند و گاه شیعه نام می گرفتند! ولی فرق بنیادی هم در اندیشه و هم در عمل با شیعه اثنی عشری داشتند.

چهارمین اقدام آنان, دفاع استدلالی از اندیشه کلامی شیعه در برابر سایر مذاهب اهل سنّت بود که در ادوار مختلف, متناسب با شبهات و هجمه های منکران, صورت می گرفت.

پنجمین حرکت مهم ّ حوزه های علمی شیعه در عصر غیبت, جلوگیری از رهیافت انحراف در میان شیعیان بوده است; چرا که همواره ادیان حق در طول تاریخ بعثت انبیا, از دو ناحیه تهدید شده اند.

۱. مخالفان, منکران و معاندان.

۲. موافقان افراط گر یا فرصت طلبانی که دین را دستمایه قدرت طلبی و اهداف مادّی قرار می داده اند.

اسلام نیز همواره در معرض این تهدیدها بوده و از این ناحیه آسیبهای فراوان بر آن وارد شده است.

آن چه باعث گردید, تا در عصر غیبت, اصل اسلام و اصل تشیع دوام یابد و به کلّی آسیب نبیند, تلاش عالمان, اسلام شناسان, متفکّران و فقیهانی است که در ساحَتهای مختلف به تناسب نیاز زمان گام برداشته اند و پاسخ گوی پرسشهای برآمده از نسل مخاطب, بوده اند.

ایستایی, بزرگ ترین آفت فقاهت و اجتهاد

مقدمه طولانی بازخوانی حوزه های دینی در ادوار مختلف امامت به منظور آن بود که حرکت, پویایی, تحوّل و انعطاف پذیری این حوزه ها را سازوار با شرایط اجتماعی و سیاسی و فرهنگی عصر نشان دهیم.

گوناگونی و تنوّع راهبردهای هر امام در عصر خود برای ایفای رسالت دینی و الهی خویش, به حدّی آشکار و بارز است که از یک سو قابل تردید نیست و از سوی دیگر باعث شده است تا برخی گروه ها و جریانهای داخل تفکر شیعی یا خارج از آن, در تحلیل این تنوّع و تفاوت, گاه گرفتار سردرگمی و حیرت و زمانی گرفتار کج فهمی و تحلیل های ناروا شوند. اعتراض به علی بن ابی طالب(ع) به خاطر پذیرش ناگزیر حکمیّت, از سوی خوارج, اهانت به حسن بن علی(ع) به خاطر معاهده با معاویه, از سوی برخی نیروهای به اصطلاح متمایل به علویان, انتقاد از امام باقر و امام صادق(ع) به خاطر وارد نشدن به مبارزه مسلحانه علیه حاکمیّت ناصالح و… گوشه ای از این کج اندیشیها و بدفهمی هایی است که در تحلیل جریان حوزه فکری و عملی امامت صورت گرفته است, چنانکه هنوز هم به صورت پنهان, گاه این سردرگمی در رگه های فکری شماری از روشنفکران دینی در قرون اخیر دیده می شود, آن جا که می توانند جریان قیام و نهضت حسینی را تبیین کرده و توضیح دهند, ولی از پرداختن به زندگی سیاسی و علمی حسن بن علی, یا امام سجاد, امام جواد, امام هادی و امام عسگری(ع) درمانده اند و با سکوت خویش در قبال این حوزه های معرفتی و عملکردی, به شکلی آن را مورد انکار یا ابهام قرار داده اند!

این در حالی است که تحلیل این گوناگونیِ به ظاهر ژرف, برای کسانی که الفبای اندیشه امامیه را از متن این مکتب و حوزه معرفتی دریافت کرده باشند, بسیار آسان و طبیعی و منطقی است; چرا که در اندیشه شیعی, منشأ این مواضع مختلف کارکرد سیاسی و اجتماعی و معرفتی, ریشه در نیازها, ظرفیّتها و ضرورتها و امکانات عصر امام و مخاطبان او دارد, نه در شخصیّت فکری یا منش و روحیات و تحلیلهای شخصی امام; چرا که از نظر شیعه, امامان که از طریق وصایت, برای خلافت علمی و معرفتی و نیز سیاسی پیامبر(ص) تعیین شده اند, از جایگاه معنوی, معرفتی و دینی همسانی برخوردار بوده اند و این گونه نیست که یکی شجاع تر از دیگری و دیگری محتاط تر از او باشد, یکی اهل مماشات با دشمن, و دیگری هیجانی تر و حماسی تر از او باشد, یکی گرایشش به دعا و نیایش بیش تر و دیگری به تعلیم و تعلّم علاقه مندتر باشد! بلکه همه آنان در علم و فضیلت و شجاعت و معرفت و معنویت همسان بوده اند و آن چه این تفاوت رویکرد و کارکرد را باعث شده, مخاطب شناسی و زمان شناسی و تفاوت اقتضاءها و نیازهای هر عصر بوده است.

چنانکه یادآور شدیم, عالمان شیعه در عصر غیبت, گاه به تناسب این فهم و نیازشناسی و نیاز سنجی, کارکرد حوزه های دینی را متفاوت تعریف کرده و پاسخ گو بوده اند; امّا این زمان شناسی و حرکت بر اساس واقعیتهای جاری, همیشه جریان نداشته است, بلکه به طور طبیعی, جریان زمان شناسی و تکلیف شناسی گاه از حرکت ایستاده و به کارکرد حوزه ها و پویایی خط اجتهاد و فقاهت آسیب رسانده است.

از جمله می توان یاد کرد که روی آوری به فقه الاحکام و اجتهاد در فروع عملی شریعت در برهه, یا برهه هایی از زمان, خود حرکت بایسته و ضروری و جدّی به حساب می آمده است; امّا هنگامی که به اندازه کافی این حوزه لبالب شده و مسائل آن در حدّ بسیار زیادی باز و روشن گردیده و مسائل نوپیدای آن در مقایسه با نیازهای دیگر جامعه دینی, کاهش یافته است, این تغییر مخاطب و نیاز, باعث تغییر رویکرد و راهبرد حوزه ها نشده است, بلکه جریان علمی حوزه ها, قرنها بر یک شیوه و حول یک محور حرکت کرده است, بی آن که انعطاف لازم و معناداری را از خود در برابر واقعیتهای جاری هر عصر نشان دهد.

این است که می بینیم برخلاف الگوی به دست آمده از حوزه های عصر امامت, حوزه های دینی و علمی در عصر غیبت, بسیار کُند حرکت کرده است و با گذشتِ چند قرن, اندک فرق و گوناگونی در کارکرد و رویکرد و شیوه و خط مشی علمی و موضوعی را از خود نشان داده است!

این ایستایی و توقف و تکرار کارکردها و رسالتهای حوزه های پیشین, همان چیزی است که مانع نواندیشی دینی و پویایی نسبی حوزه ها در چند قرن اخیر شده است. رخداد حاکمیّت علویان و پاره ای از حکومتهای شیعی در قرنهای میانی و پیدایش دولت شیعی در عصر صفویه و پدیده نهضت مشروطه, در یک صد سال گذشته و از همه مهم تر, انقلاب اسلامی در ایران, اگرچه هرکدام به نوبه خود, حوزه های دینی و علمی شیعه را به خیزشی جدید کوتاه مدت یا دراز مدت واداشت, امّا هیچ یک از این خیزشها سازوار با حدّ نیاز آن عصر نبود و به همین دلیل بسیاری از این فرصتها به شکلی از دست رفت و در اختیار جریانهای سیاسی غیردینی قرار گرفت و تنها فرصت مهمّی که باقی است و هنوز مجال بهره گیری بهینه از آن در جهت پیشبرد هدفهای متعالی دینی و الهی وجود دارد, فرصت انقلاب اسلامی است که بیش از هر عصر دیگر, نیازمند انعطاف پذیری و رسالت شناسی و زمان فهمی حوزه هاست.

توقّف بر موضوعات و روشها و الگوهای چند قرن گذشته, هنوز هم در حوزه ها به چشم می خورد; چرا که بیش تر قوای فکری, پژوهشی, تبلیغی و مادّی و معنوی حوزه صرف زمینه ها و کارکردهایی می شود که از نظر روشی و موضوعی بسته به گذشته است.

مطالعات فقهی, قرآنی, فلسفی, تاریخی, حکومتی, مدیریتی و تبلیغی برپایه مخاطب شناسی و زمان شناسی این عصر و این نسل صورت نگرفته است, نه این که هیچ سخنی از این مقوله به میان نیامده, یا در مَثَل سازمانها و مؤسسّات آموزشی, حال و هوای دانشگاه به خود نگرفته است و یا نرم افزارهای کامپیوتری در حجم بالا تهیه نشده است!

خیر! اینها که در حکم پوسته تحوّلات است, در حدی صورت گرفته است و امروز مراجع تقلید, هرکدام دارای سایت خاصِ به خود هستند و توضیح المسائل خود را در سایت قرار داده و امکان ارتباط با دفتر استفتاءات آنان از طریق اینترنت فراهم آمده است, اینها بد نیست, ولی هرگز آن چیزی نیست که زمان و مخاطب بدان بسیار محتاج است.

توضیح المسائل برای کسی خوب است که خود را موظّف به رعایت احکام شرعی می داند, در اصول و بنیادها تردید ندارد, گرفتار حیرت و سردرگمی فکری و عملی نشده است, در طوفان تبلیغات ماتریالیستی, لیبرالیستی, مسیحی, عرفانهای فاقد خدا, شبهات بهایی و وهابی و… دست و پا نمی زند, زندگی و تجمل و رفاه او را به غفلت وانداشته است, جریانهای سیاسی برایش ایدئولوژی و جهان بینی نساخته اند, دستیابی او به ماهواره و شبکه های مختلف ضد دین, با جاذبه های هنری بالا, برایش آسان تر از دستیابی به سایتهای کم جاذبه دینی نباشد!

آیا حوزه های دینی از طریق مطالعه و پژوهش علمی و آماری به دست آورده اند که آن چه تولید می کنند, به کار چند درصد از جامعه مخاطب آنان می آید و چقدر پاسخ گوی نیاز آنان است! یا بی هیچ نیازسنجی و بی هیچ پیوند سامان مند و دارای سامانه دقیق درونی, هر بخشی از حوزه, به تولید و تهیه و تحقیق و مطالعه ای روی آورده است که بخشی موروثی قرنهای گذشته است. و بخشی هم به اقتضای فضاهای شعارآلود و پاسخ گوی نیازهای مقطعی مؤسسه های محدود! ایستایی حوزه بر گزاره ها, موضوعها, روشها و مخاطبان دیروز, مانع نواندیشی او و حرکت به سمت نوآوریهای علمی, پژوهشی و ترویجی است.

یادداشتها:

۱.(پس از رحلت رسول خدا(ص) و دوران خلافت خلفا, هرگاه در مسأله ای فقهی کار بر خلیفه, یا صحابه رسول(ص) دشوار می شد, به علی(ع) رجوع می کردند و او مشکل آنان را می گشود. چون علی(ع) به شهادت رسید, دشمنان, کار را بر فرزندان و شیعیان او تنگ کردند و میان مردم و آنان جدایی افکندند. از سوی دیگر, دین به دنیافروختگان نیز برای خشنودی حاکمان وقت و یا سود خود, به ساختنِ روایتها پرداختند, تا آن جا که شناخت حدیث درست از نادرست بر فقیهان دشوار گردید.

می توان گفت: از سال چهلم هجری, تا نزدیک به پایان سده نخستین هجرت جز معدودی از صحابه و تابعان, از فقه درست فقه آل محمد(ص) بی بهره بودند. در روزگار امام باقر(ع) اندکی گشایش پدید آمد و سالیان ۱۴۸ ۱۱۴ (دورانِ امامت امام صادق) عصر انتشار فقه آل محمد, یا به تعبیر دیگر, روزگار تعلیم و تدریس فقه جعفری بود. در این سالها, مدینه نیز چهره دیگری یافته بود. )

زندگانی امام صادق جعفر بن محمد(ع), سید جعفر شهیدی/۶۰

۲ .(آن که در اخبار فقه شیعه تتبع کند, خواهد دید روایتهای رسیده از امام صادق(ع) در مسائل مختلفِ فقهی و کلامی, مجموعه ای گسترده و متنوع است و برای همین است که مذهب شیعه را مذهب جعفری خوانده اند. گشایشی که در آغاز دهه سوم سده دوم هجری پدید آمد, موجب شد مردم آزادانه تر به امام صادق(ع) روی آورند و گشودن مشکلات فقهی و غیرفقهی را از او بخواهند.

ابن حجر درباره حضرتش نوشته است: مردم از علم او چندان نقل کردند که آوازه آن به همه شهرها رسید. امامان بزرگ چون: یحیی بن سعید, ابن جریح, مالک, سفیان بن عیینه, سفیان ثوری, ابوحنیفه, شعبه و ایوب سختیانی از او روایت کرده اند. (الصواعق المحرقه/۲۰۱)

دانشمندان از هیچ یک از اهل بیت رسول خدا, به مقدار آن چه از ابوعبداللّه روایت دارند, نقل نکرده اند و هیچ یک از آنان, متعلمان و شاگردانی به اندازه شاگردان او نداشته اند و روایات هیچ یک از آنان برابر با روایتهای رسیده از او نیست. اصحاب حدیث نام راویانِ از او را, چهار هزار تن نوشته اند…(کشف الغمه, ج ۲/۱۶۶)

همان/۶۱

… شاگردان امام صادق را تا چهار هزار تن نوشته اند و مقصود کسانی است که در مدت افاضه امام, به تناوب و تفریق از او علم فرا گرفته اند, نه آن که این چهار هزار تن, همه روزه در محضر او حاضر بوده اند.

مؤلف کشف الغمه (ج ۲/۱۸۶) نویسد: شماری از تابعین از او روایت کرده اند که از جمله آنان: یحیی بن سعید انصاری, ایوب سختیانی, ابان بن تغلب, ابوعمرو بن العلاء و یزید بن عبداللّه است و از ائمه, مالک بن انس, شعبه بن الحجاج, سفیان ثوری, ابن جریح, عبداللّه بن عمرو, روح بن قاسم, سفیان بن عیینه, سلیمان بن بلال, اسماعیل بن جعفر, حاتم بن اسماعیل, عبدالعزیز بن مختار, وهب بن خالد و ابراهیم بن طهمان اند که از او روایت دارند. ) همان/۶۵

۳ .(البته اقتضای زمانها مختلف است و به همان نسبت تاکتیکها و شیوه های خاص هر زما ن باید به کار گرفته شود. خود پیامبر اسلام, آن روز که هنوز راه درازی تا تشکیل نظام اسلامی داشت, طوری عمل می کرد, و آن روز که بر اثر گام همیشه استوارش در راه, به دستیابی بر این مقصود نزدیک شده بود, طوری دیگر… و آن زمان که این نظام آرمانی را تازه پرداخته و هنوز در آن نیازها و نقاط ضعف سراغ داشت تدبیری برای تداوم آن به کار می برد و بالاخره آن

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.