پاورپوینت کامل سیری در کتاب مجالس السنیه فی مناقب مصائب العتره النبویه ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل سیری در کتاب مجالس السنیه فی مناقب مصائب العتره النبویه ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل سیری در کتاب مجالس السنیه فی مناقب مصائب العتره النبویه ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل سیری در کتاب مجالس السنیه فی مناقب مصائب العتره النبویه ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

۲۷۱

عصمت، از نگاه بزرگان شیعه، دوره ای ۲۷۳ ساله است؛ از بعثت رسول اعظم، حضرت محمدمصطفی(ص) می آغازد و تا غیبت مهدی موعود(عج) ادامه می یابد. در این دوره، سیره معصومان، سرمایه ارزش مند شیعیان راستین و عالمان شیعه به شمار می آید. این دوره را باید یک پروسه قلمداد کرد و کردارها، گفتارها و تقریر هریک از چهارده معصوم را یک متن واحد دانست که یک (سیاق) را تشکیل می دهد. از این روی، جنگ و صلح، سکوت و خطابه، عبادت و کار، زندگی و شهادت، موقعیتها و موضع گیریهای سیاسی، معنایی دقیق و راهی روشن و زنجیره ای پی گیر و گسست ناپذیر است که چهارده بخش این کتاب نمونه را دربر می گیرد. هر برگ و بخش این چهارده فصل را اصحاب رسول اکرم(ص) و اصحاب ائمه اطهار(ع) دیده و یا شنیده اند، در دلها پنهان داشته؛ سینه به سینه روایت کرده اند تا عصر تدوین فرا رسید و در کتابهایی چند به رشته تحریر کشیده شد. اما گاه، این برگها، دستخوش تحریفهایی بوده که گروهی آگاهانه و گروهی ناآگاهانه، بدین کار دست یازیده اند. عدم درک و فهم ژرفا، گستره گفته ها و رفتارهای معصومان، جهل به گزاره ها و موضوعها، درنگ نورزیدن روی بسترهای تاریخی و جغرافیایی و واژگانی سخن و سکوت و رفتار و تقریر، و پنداشتها و برداشتهای نادرست از یک سو و دشمنی با اهل بیت از دیگر سو، تحریفهایی معنوی و لفظی در پی داشت و این مسائل، یعنی عشق کورکورانه و کم سوادی و دشمنی، ارزشهای والا، رخدادهای سرنوشت ساز و عبرت انگیز و سرشار از معنویت و انسانیت را فربه و یا نزار می کنند و میوه کال تحریف را به بار می آورند. علامه فقیه و مجتهد توانا، سیدمحسن الأمین، فرزند سیدعبدالکریم الأمین حسینی عاملی، در کتاب: المجالس السنّیه فی مناقب ومصائب العتره النبویه، در پنج بخش، برای جلوگیری از ورود تحریفها در تاریخ اسلام و بویژه حادثه کربلا، با یاری گرفتن از روایات و راویان معتبر، به جمع آوری و بازنویسی تاریخ درست اسلام همت گماشته است.

درآمد

قرآن صامت، کتابی یکپارچه و یکدست است و تفسیر و تبیین هر یک از واژگان، آیه ها، فرازها و جمله های آن، در گرو فهم و تفسیر و تبیین واژه، آیه، جمله و عبارتی دیگر از آن است. غافل ماندن از (وحدت قرآن) و در نظر نداشتن (سیاق) و (هارمونی) یکان یکان آیات و تصویرهای قرآنی، برخی از پژوهشگران اسلامی و مترجمان متن قرآن را از درک حقایق راستین این سفر الهی دور ساخته، تأویل را به بار آورده است. معصومان، که قرآن ناطق الهی و کان بی پایان پروردگار در شماراند، بی گمان یک کلّ تمام و کامل را پدید می آورند و گزینش بخشی از شما و نمای زندگی (قول، فعل، تقریر) ایشان، بدون در نظر داشتن این کلِ کامل، درست و ممکن نیست. فهم هیچ متنی با حذف و اضافه و تغییر، راه به سر منزل مقصود نمی برد و اهمیت رفتار و پندار و کردار معصومان تا جایی است که باید بر هر تغییر و تعبیر نادرست و نقل نیم بند، نام تحریف نهاد.

تمام عملکرد و اندیشه معصومان را باید یک مکتب دانست که به فراخور تاریخ و جغرافیا تکامل یافته است. همگان یک هدف را فرادید داشته اند. از این رو، پرده برداری از قرآن، سخن و سیره پیامبر و ائمه اطهار، بدون نگهداشت این چارچوب، دفاع از مقدس با ابزاری نامقدس است.

سخن از نادرستی همه برداشتها، نوآوریها، کشف و استنباط ها و یا کشیدن خط بطلان بر تأویلها نیست، بلکه آن چه در نظر بوده، بدعتهایی است که تحریف را به همراه می آورند؛ آن چه واقعیت را (ناواقع) کند و از مسیر واقعی اش دور سازد؛ آن چه فهم را به گرداب تغییر فرو برد و به آرایش و یا به کریه جلوه دادن چهره واقعی واقعیتها بینجامد. این چارچوب، در آیات و سخنان پیامبر و ائمه اطهار، به روشنی بیان شده است. سیر عملی معصومان بیان گر دوری گزیدن از هرگونه تحریف و تغییر و تدلیس است.

حرف تحریف به معنای طرف (سو، سمت و جهت) یک شیء است و تحریف کلام، بردن یک مفهوم به گوشه ای که احتمال به دست آمدن دو معنی و دو تصویر امکان پذیر شود. به دیگر سخن، معنای صریح را در سایه قرار دادن و بر معنای احتمالی پرتو افکندن. چنان چه این جابه جایی از سرِ عقل و آگاهی جامه عمل پوشد، خطر و خطا بزرگ تر خواهد بود. پرده برداشتن از تحریف رخدادهای کهن تاریخی، دینی، مذهبی و ملی کاری بس سترگ و درخور ستایش است.

عالمان و صاحب نظران، از دو راه به این مهم دست می یازند: نمایاندن افزوده ها و کاستیهایی که بر یک متن، تاریخ و رخداد صورت پذیرفته است، کاری که عالم نامور استاد شهید مرتضی مطهری، در کتابهایی همچون: سیره نبوی، حماسه حسینی، اصل اجتهاد در اسلام، بیست گفتار، حق و باطل و احیای تفکر اسلامی انجام داده است. شاید بتوان گفت که استاد مطهری، باتوجه به نیاز زمانه اش، یکسره درگیر نمایاندن سره ها و جدا کردن ناسره ها و وصله های ناجور تاریخ اسلامی بوده، تا جایی که وی ناچار شده، در مَثَل برای ارائه معنای اسلامی زهد، از زهدنمایی و زاهدانی که در زیر خرقه درویشی جامه های زربفت به تن می کردند، سخن به میان آورد و هر موضوع و واژه و ایماژ اسلامی را باتوجه به موضوعات، مسائل و شبهه های مطرح درباره آنها، در این حوزه به بوته بررسی نهد و دست آخر، فراورده ناب اسلامی را از زیر خروارها تحریف و تصحیف بیرون آورد.

شماری دیگر از عالمان و حاملان رسالت اسلامی و انسانی دین، به دیگر گونه عمل کرده اند و با تبیین چارچوبهای واقعی و قالبهای راستین و بی کم و زیادِ بخشهایی از تاریخ اسلامی، در واقع، الگوی درست را آشکار ساختند و بدین سان از نگاه ایشان، هرگونه حذف و هر نوع افزایش، خارج شدن از نص واقعی و ناب بوده، تحریف است.

علامه، سیدمحسن الامین، در کتابِ (المجالس السنیه فی مناقب ومصائب العتره النبویه)، راه دوم را پیشه ساخت. تحریفهای لفظی و معنوی در زمانه او چنان بالا گرفته بود که وی نمی توانست خروارها باطل را کنار بزند و میوه جان بخشِ حق را عیان سازد؛ از این رو، به نمایاندن حق و تاریخ واقعی معصومان، از خاتم تا قائم کمر همت بست، تا با آوردن سره های تاریخی، ناسره ها خود، رخت بربندند.

علامه فقیه، سیدمحسن الامین، در این کار برجسته و بزرگ، از منابع مورد اعتماد علمای شیعه و سنی سود جسته، با دقت و درنگ و احتیاط به سراغ متون کهن تاریخی رفته، با تأمل و تأنی، خواننده کتاب در (المجالس السنیه) و شنونده خطبه ها را به صدر اسلام می برد، مکارم اخلاق اهل بیت و اخلاص یاران شان را از یک سو، و نامردمی های جاهلان و کینه ورزان را از دیگر سو، به تصویر می کشد و باشیوه ای ساده و نغز، دشمنی با پیامبر و خاندان پاکش را ریشه یابی می کند.

کتاب ارزش مند (المجالس السنیه فی مناقب ومصائب العتره النبویه)، تلاشی است برای سامان دادن به زندگی مسلمانان و گامی بلند به سوی صلاح و اصلاح امت محمد(ص)؛ چرا که سیره اهل بیت و از آن شمار، شهادت امام حسین(ع) و یاران آن حضرت در عاشورای ۶۱ هجری، با زندگی یکایک مسلمانان گره خورده، هر روزِ روز نوتر می شود.

المجالس السنیه، در پنج جزء، فضائل و مصائب خاندان پیامبر را به تصویر می کشد. این اثر آیینه ای است برای بازتاباندن بخشی از رفتارهای والای آن والاگوهران و نمایی از رفتار و کردارشان با مردمان و سختیها و دشواریهایی که در این راه پر سنگلاخ، نابخردان و کژاندیشان برای این بزرگواران به بار می آوردند.

این کتاب، در دو مجلد به چاپ رسیده است. کتاب نخست، از چهار جزء تشکیل می شود و درباره تاریخ صدر اسلام، بویژه مصائب و عبرتها و درسهای حکایت ماندگار عاشورا، حسین بن علی بن ابی طالب(ع) شیردلان و شیرزنان نینواست.

نویسنده، جلد دوم کتاب را به احوال و سرگذشت و کردوکار پیامبر بزرگ اسلام(ص)، حضرت زهرا، امام علی و فرزندان آن بزرگواران ویژه ساخته است.

در جزء اول از ولادت، شهادت، عمر پربرکت، مدت امامت، کنیه، لقب و هر آن چه به شناسایی هرچه بهتر امام حسین(ع) یاری می رساند، سخن به میان آمده است. دویست و هفتاد خطبه با محوریت عاشورا و حماسه ساز بزرگ کربلا به رشته تحریر کشیده شده است.

سیدمحسن الامین، در این اثر، آیات، احادیث، اشعار، تاریخ، دعاها و هر آن چه را که در زندگی تا شهادت امام حسین(ع) و تا بازگشت اهل بیت به مدینه و زندگی تا شهادت دیگر ائمه اطهار(ع) را دربرمی گیرد، بیان داشته است.

البته نویسنده ناچار شده، بخشی از سوگواره های حسینی را در کتاب: الدُّر النضید فی مراثی السبط الشهید گردآورد، تا اهل منبر و فن خطابه را به هنگام وعظ به کار آید.

جزء دوم و سوم و چهارم، مناقب اهل بیت، پاره ای از غزوه ها، پندها و پندارها، اخلاق و اخبار نیک سلف صالح است که از یک سو، با ایجاز همراه است و از دیگر سو، بر کتابهای تاریخی مورخان معتبر اسلامی تکیه شده است. گریز این خطبه های پربار، اشاره ای ست به بخشی از تراژدی جاودانه کربلا.

وی، چهره درخشان و واقعی کربلا را، به دور از خرافه ها، حاشیه ها و حشورهای بی فایده، و گاه زیانباری که از رخساره آسمانی حقیقت نینوا تصویری آشفته به دست می دهد، ترسیم نموده است.

اما براستی، مجتهد بزرگ، علامه سیدمحسن الامین، در چه فضایی می زیسته که ناگزیر شده، در کنار مسند فقاهت و فتوا به منبر بپردازد و خطبه های فراوانی از دل تاریخ کهن بیرون بکشد تا مرشد راه و مشعل طریق ره پویان صراط مستقیم باشد؟

بی گمان، این عالم بصیر پابه پای زمانه خویش، روزگار می گذراند و از حال و روز و هوای حاکم بر اندیشه و روان مردم عصر خود آگاه بود که این گونه موشکافانه، آسیب شناسی و راهکار عملی ارائه کرده است.

علامه سیدمحسن الامین عاملی، در دیباچه و یا مؤخره های کوتاهی که بر هریک از اجزای پنج گانه المجاس السنیه نگاشته، بر این نظر است که: اهل منبر و خطبه و خطابه و مصیبت خوانان و مرثیه سرایان و نویسندگان و شاعران، در باب مصایب اهل بیت عصمت و طهارت، بویژه حماسه کربلا، هرکس از زعم و ظن خود، راهی را درست می پندارد و می پیماید و چیزی بر این واقعیت تاریخی می افزاید و در ساز و کار جعل و نقل احادیث دروغین شرکت می جوید. کسی که مطلبی بر حدیث، تاریخ و… می افزاید و یا نکته مهمی را نادیده می گیرد، با این کار، به جانِ رویداد و روایت آسیب می رساند و صحت و سقم و هدف حدیث را در نظر ندارد. اگرچه مراد این خطیبان و سخنرانان، تأثیر هرچه بیش تر بر نفوس افراد ناآگاهی است که به درستی اخبار و استناد به کتابهای معتبر و نویسندگان موثق، وقعی نمی نهند، اما باید گفت که هرگونه افزایش و کاهش و فربه و نزار کردن سخن و تاریخ و عمل اهل بیت، ایشان را می آزارد و دروازه انتقاد ناقدان را فراخ تر می کند. شک نیست که پیامبر اعظم(ص) از نسبت دادن هر عمل دروغین، ناخرسند می گردد؛ او که از پیروانش می خواهد زینت اسلام و نماد تمام عیار مسلمانی باشند.

نسبتهای دروغین به آل الله، خشم و ناخشنودی خداوند متعال را در پی خواهد داشت، و نه یک کار ناپسند، که گناه به شمار می آید؛ چرا که نمی توان از رهگذر گناه خداوند را پرستش نمود و پروردگار دو جهان، تنها و تنها عمل متقیان را پذیراست و دروغ ـ که کلید همه پلیدیهاست ـ از گناهان کبیره است، چه رسد که این دروغ به پیامبر اکرم و اهل بیت نسبت داده شود.

فقیه هوشیار، سیدمحسن الامین، قمه زدن و سینه زنیهایی که به جسم زیان وارد می سازد، حرام و از دام افکنیها و فریب کاریهای شیطان قلمداد می کند که پلیدی را به دیده انسان، نیکو جلوه می دهند و چشم دل را می بندند و دل مولای مان حسین بن علی(ع) را اندوهگین می سازند.

امام حسین(ع) در راه احیای دین جدّ بزرگوارش به شهادت رسید و جدّ حسین، انسانها را از این کارهای ناشایست و ضرر و اضرار به خود و دیگران، پرهیز داده است.

نه زینب کبری(س)، که هیچ بانویی از حرم حسینی، پیشانی به محمل نکوبید و خون از بدن خویش جاری نساخت. این ادعا، که دستاویز نادانان شده، دروغی بیش نیست.

اینها، همه هتک حرمت حریم پاک اهل بیت است؛ اما متأسفانه امروزه شبیه خوانیها و تعزیه ها و منبرها، سرشار از بهتانها و ادعاهای واهی و محرمات و خرافه ها شده که چهره منبر را در محاق فرو برده است. آن که براستی بر آن باشد تا به خدا و پیامبر خدا و اهل بیت رسول اللّه(ص) نزدیک شود و گریه و اندوه بر مصیبت عظمای حسینی را پیشه سازد، نباید از چارچوبی که امام رضا(ع) از پدر بزرگوارش نقل فرموده، فراتر رود:

(چون محرم فرا می رسید، خنده را بر لبان پدر نمی دیدم. اندوه بر ایشان چیره می گشت، تا ده روز محرم پایان یابد؛ روز دهم، روز حزن و اندوه پدر بود. )

علامه سیدمحسن الامین، بر این باور است که: هرکس پا از این چارچوب معقول و منقول فراتر نهد، تلاش دنیوی او بیهوده است و نباید گمان برد دست به کار بزرگی زده که خیر جهان فانی و باقی را در پی خواهد داشت.

پانوشتهای مؤلف المجالس السنیه، برای ترجمه واژگان دیریاب، اختلاف نظر وی با علمای اعلام، نقل بیش تر سخنان و دیدگاه های بزرگان فریقین، حرکت علمی و دقیق دیگری است که بدان همت گماشته است.

وی، گاهی از زمخشری مناقب اهل بیت را نقل می کند. گاه واژه ای را به لحاظ صرفی و نحوی می شکافد و گره از تلفظ و معنایش می گشاید. گاهی نیز، دیدگاه عالمی را به بوته ی نقد می سپارد و سره از ناسره را باز می نماید و برای رأی خویش برهان می آورد. همچنین، برای ارشاد خطیبان و منبریان راهکاری ارائه می دهد که در مَثَل برای افزایش حجم یک سخنرانی، بخشی از خطبه های دویست و هفتادگانه جلد نخست را بر بخش دیگری بیفزایند و یا فلان شعر را در آخر خطبه ای دیگر بیاورند. نیز، در همین حاشیه ها، روایتهای نادرست از حادثه کربلا، برای نمونه چگونگی شهادت حضرت ابوالفضل(ع) را بیان می دارد.

سیدمحسن الامین، با امانت می نگارد و دیدگاه خود را در پانوشتها، با آوردن واژه (مؤلف) و نظرگاه دیگران و یا نقل قول از کتابها را با بیان نام مؤلف و یا کتاب تبیین می کند.

بی گمان، این کار، عالمانه و آگاهانه، الگویی است برای اهل منبر تا سخن بی کم و کاست و راست بگویند.

در اجزاء پنج گانه المجالس السنیه، می خوانیم:

* جزء نخست

پایانِ نگارش این بخش، بامداد شنبه، دوازدهم ذی القعده سال ۱۳۴۳ هجری قمری در شهر دمشق شام بوده است. بازنگری برای چاپ دوم، در بامداد جمعه، پانزدهم ذی الحجه ۱۳۵۰ هـ در شهر شقراءِ جبل عامل صورت پذیرفته است. بازنویسی و حذف و اضافه سوم، چهاردهم رمضان ۱۳۶۴ هـ در دمشق انجام گرفته که کتاب حاضر؛ یعنی چاپ پنجم به سال ۱۳۸۲ هـ. به همت سیدحسن الامین، فرزند سیدمحسن الامین، جان به چاپ سپرده است. این کاستیها و افزوده ها، دلیلی روشن بر دقت این فقیه وارسته است.

جزء نخست، ۹۵ خطبه، از صفحه ۸ تا ۱۶۳ را دربر می گیرد. علامه، سیدمحسن الامین، برای رفع هرگونه شبهه و شک، از ولادت حسین بن علی می آغازد تا تاریخ ولادت، تفاوت عمر ایشان با امام حسن مجتبی(ع) و هر آن چه به امام حسین بستگی دارد، از پرده ابهام بیرون رود.

مؤلف، در این راه، روایاتی که از فرزندان بزرگوار ایشان نقل شده، به شهادت می طلبد تا عمر دقیق، مدت امامت و سالروز ولادت و شهادت را بررسی کند. و نیز وفاداری این امام همام را به صلح نامه امام حسن(ع) با معاویه یادآور می شود، کنیه ها، القاب و شاعران امام حسین(ع) را برمی شمارد و شمار فرزندان پسر و دختر و محل شهادت و یا وفات، اختلاف نظر علما و روایات را یادآور می شود. در آغاز، خود، دیدگاه اش را بیان می دارد و پس از آن، قول بزرگانی همچون شیخ مفید را می آورد و چنانچه اختلاف نظری در میان باشد، در پانوشت و یا متن بدان اشاره می کند و چه بسا علت این اختلاف نظر را بیان می دارد. آغاز کردن کتاب با واقعه کربلا و حسین بن علی(ع)، خود اشاره ای است ضمنی به اهمیت واقعه سرنوشت ساز کربلا.

سیدمحسن الامین، به دور از تعصب و لعن و جانبداری و نفرین، روایات را یادآور می شود که آدمی، بی هیچ شائبه و شبهه ای با کاروان کربلا و قافله سالار آن همسفر و همداستان می شود. حتی در اعلام براءت از کشندگان حسین(ع) بیرق آیات را برمی افرازد تا منکران، حقانیت اهل بیت را در آیینه تمام نمای آیات نظاره گر باشند.

نیکی پیامبر اکرم(ص) به حسنین(ع)، از اخلاق نیک پیامبر امین است که نویسنده، اگرچه در قالب روایت می آورد؛ اما ارشادی است به مهربانی با فرزندان و احترام به کودکان. سیدمحسن الامین، برای بیان چگونگی شهادت امام علی(ع) و دو فرزندش، شِکوهِ گونه افعال را به صورت مجهول می آورد و یا فاعل را به صورت ضمیر ذکر می کند:

(فأخوک وابن عمّک علّی قتلوه وهو یصلی فی محرابه… وولداک الحسنان اللذان فدیتهما بابیک وامک قُتِلَ احدهما وهو الحسن بالسّم الذی دُسَّ الیه… واخوه الحسین قُتِلَ بضرب السیوف وطعن الرماح ورمی السهام… )

مبهم ماندن نام قاتلان، افزون بر رساتر شدن صدای انفجار فاجعه و بلاغت ادبی و اثرگذاری بیش تر، می تواند حال و هوای حاکم بر دمشق را نشان دهد.

تصویری که از خواندن و شنیدن این خطبه ها به دست می آید، حکایت از التزام عملی انسانهای پاک نهادی است که چونان انسانهای دیگر می زیستند؛ اما چنان وارسته بودند که بایسته است هر کار و سخن ایشان را فراروی داشت و از آن، الگو گرفت. فاطمه زهرا(س)، فرزندانش را می نوازد؛ برای شان شعرهای کودکانه می خواند، با آنان بازی می کند و….

نویسنده با هوشیاری و امانت، تصویرسازی می کند. این کودکان، همان فرزندان رسول خدا به روز مباهله اند؛ آنان که هل أتی در حق شان نازل شده است. ولی به خشم و کینه کسانی که خود را مسلمان می دانند، به شهادت رسیده اند. سیدمحسن الامین، در لابه لای پندآموزی و حکایت و عبرت آوری، به تاریخ و اعداد و آمار دقیق اشاره می کند. برای نمونه، شمار کینه توزانی را که رودرروی امام حسین(ع) صف آرایی کرده اند، سی هزار نفر می داند و بدین سان، روی عددها و رقمهای نادرست و گاه باور نکردنی، خط بطلان می کشد.

گاه، به فراخور، شعرهای پایانی خطبه ای را در آخر خطبه ای دیگر می آورد. او در پی اشک نیست، که سرمشقهای زندگی را نشان می دهد.

نویسنده با بیان مکارم اخلاق اهل بیت، و از آن شمار، از بخشندگی، آزادگی و دلیری الگوسازی می کند. با برجسته ساختن این سجایا، ارزشهای اهل بیت را آشکار می سازد، تا خواننده خود، به سنجش بپردازد و شیوه درست زیستن را از دلِ رفتار و گفتار بزرگان دین بیرون آورد.

سلوک نیک ائمه اطهار(ع) با کودکان، جوانان، پیرمردان و پیرزنان، غلامان، اعراب و… را باید سرلوحه کار خویش قرار داد. امام حسین(ع)، از یک اعرابی تهیدست، مطالبی را می پرسد و در برابر هر پاسخ درست، گرهی از گره های زندگی اش را می گشاید. دست آخر، اعرابی لب به سخن می گشاید: (اللّه أعلمُ حیثُ یجعل رسالته ) دهان کودکی که سوره فاتحه را از بَر می خواند، پر از دُر می کند، تا جایگاه آموزش و تربیت اسلامی کودکان را گوشزد کند. کنیزی را که چیز کم ارزشی به امام هدیه می دهد، در راه خدا آزاد می کند: (انتِ حرّه لوجه اللّه) آری ایشان پرورش یافتگان مکتب قرآن و دامن رسول خدا هستند نیکی را جز به نیکی پاسخ نمی گویند.

(و إذا حییتم بتحیه فحیوا بأحسن منها أو رُدّوها. )

پس از یادآوری این مطالب ارزش مند و پیامهای پربار است که علامه سیدمحسن الامین گریزی به کربلا می زند. از سخاوت مندی امام حسین همین بس که در راه کربلا، به حربن یزید ریاحی و یک هزار سرباز، که راه را بر امام و یارانش بسته بودند، نیکی می کند؛ به سربازان و اسبان آنها آب می دهد. و این جاست که با یک پرسش ما را به روز واقعه می برد: اما در کربلا چه گذشت؟

مجلس دهم، خواننده المجالس السنیه را به کوه نفس گیر عاشقی می برد؛ امام حسین(ع) از معاویه درخواست می کند تا حاجت یک اعرابی را برآورده سازد!

آن چه امروزه منبر ما از آن غافل مانده، بلاغت و شیوایی خطابه های حسین بن علی(ع) است. سیدمحسن الامین، با آوردن بخشهایی از خطبه های بلند امام حسین(ع) گو این که بر آن است تا ما را با جنبه های دیگری از زندگی سرشار از آموزه حسین(ع) آشنا سازد. حسین(ع) نه تنها سخاوت و شجاعت را از جدّ و پدر به ارث برده، که نکته دانی و فن بیان و برهان را به خوبی فرا گرفته بود زندگی آن بزرگوار تنها به ده روز محرم الحرام سال ۶۱ هجری محدود و محصور نمی شود.

خطبه شانزدهم کتاب، نامه ای است که معاویه به امام حسین(ع) می نویسد و امام را تهدید می کند و پس از پاسخ شجاعانه و دندان شکن امام به وی، معاویه، به مناقب و جایگاه خاندان رسول اللّه(ص) اعتراف می کند.

سیدمحسن الامین، از رهگذر مقایسه های متقن، بزرگی اهل بیت و خُردی آل ابی سفیان را نمایان می سازد. محرم ماهی است که مردم عصر جاهلی آن را پاس می داشتند؛ اما چه بی حرمتیها، قتلها و یغماگریهایی که در این ماه بر اهل بیت نرفت.

اما در سیره و سخنی که نویسنده می آورد، جزع و فزع جایی ندارند و اندوه، به زیان رسانی به تن و جان نمی رسد. امام صادق(ع) برای کسانی که قبر جدش حسین را زیارت کنند، دست به دعا برمی دارد. از پیروانش می خواهد از راه دور و نزدیک بر حسین شهید سلام گویند. گریه امام صادق(ع)، تنها در روز عاشوراست. نویسنده با امانت داری تمام نام و شمار کشته شدگان را می آورد و با دقت، از کتابی که منبع وی است، نام می برد و چنانچه اختلافی در میان باشد، از کتابی دیگر یاد می کند؛ در مَثَل یک بار داستان مسلم بن عقیل را از ابن شهر آشوب می آورد و آن جا که اختلاف دیدگاه و روایتی باشد، می نویسد: وفی روایه المفید أنه….

نیز، سیر تاریخی حوادث را رعایت می کند و از شاخه ای به شاخه دیگر نمی پرد. خواننده را آرام آرام با رخداد سترگ عاشورا آشنا می سازد. مختصر و پر اثر روایت می کند، گو این که سریالی پایان ناپذیر است که باید با تأنی و تأمل نگریست و عبرت گرفت. به صَرفِ واژه ها اهمیت شایانی می دهد؛ چرا که قرار است روایت درست را نقل کند و چنان چه به لحاظ صرف و یا نحو و وزن اشکالی ببیند، در پانوشت گوشزد می کند.

همچنین، اشتباه هایی که شماری از مورخان داشته اند، بیان می کند. برای نمونه یادآور می شود که پاره ای از مورخان، میان داستان قیس بن مسهر صیداوی، فرستاده امام حسین، و عبداللّه بن یقطر، فرستاده مسلم بن عقیل به نزد امام حسین(ع) اشتباه نموده، هردو را یکی پنداشته اند.

سیدمحسن الامین، در نقل اشعار و رجزهایی که امام و یارانش خوانده اند، حساس و امین و دقیق است. درستی روایت، یا نقل از کتاب معتبر، با رعایت امانت، کاری است که وی پیش می گیرد و با این روایات، چونان مسائل فقهی برخورد می کند و عباراتی چون: (الأظهر)، (واللّه اعلم) و جز اینها می آورد؛ گو این که درصدد صادر کردن فتوایی است که معاد و معاش آدمیان در گرو آن است و البته براستی کربلا و آموزه های حسینی و اهل بیت، در نگاه وی چنین است که هر افزودن و یا فروکاستنی، روح پیام ملکوتی و انسانی اهل بیت را زیر سؤال می برد و انسان را از رسیدن به کنه عمل و گفته ایشان باز می دارد.

علامه سیدمحسن الامین جبل عاملی، از نگاه دقیق به ریزه کاریهای کردار و رفتار امام حسین(ع) دریغ نمی ورزد. شاید ـ برای نمونه ـ تیزکردن شمشیر برای جنگ، در نگاه مردمان اهمیت چندانی نداشته باشد که چه کسی بدین کار مبادرت می ورزد، اما وی از این کار کوچک هم، نکته ای آموزنده بیرون می کشد و فرادید اهل دقت، قرار می دهد، و به معالجه و معاینه و کالبدشکافی روایتها و راویان و علتها و عاملها و فضای روایت می پردازد، تا حقیقت امر را آشکار سازد. هر کار کوچک و بزرگی که در راه رسیدن به کربلا انجام پذیرفته، بهانه ای است برای یافتن و دریافتن حقیقتی که ما را به نور اهل بیت نزدیک تر کند.

امام حسین(ع)، زنان اهل بیت را با نام می خواند و از یکایک ایشان می خواهد مبادا دست به کاری زنند که زیبنده اسلامیت و انسانیت و نام رسول اللّه نباشد:

(ای خواهر، ای ام کلثوم، با شما هستم ای زینب و ای فاطمه، و تو ای رباب! چون کشته شوم، مبادا پیرهنی چاک کنید و یا گونه خویش بخراشید؛ زبان به بدگویی مگشایید!)

و در جایی دیگر از زینب می خواهد:

(مبادا فریب شیطان را بخورید و بردباری از کف بدهید. به گونه ای عزاداری کنید که از حدود الهی فراتر نرود که هیچ چیز جز خدا باقی نمی ماند؛ مسلمان باید رسول اللّه را اسوه خود قرار دهد. )

بی گمان، مراد نویسنده نه تنها نشان دادن فضایل اهل بیت، که معین کردن مرز عزاداری بر مصیبت ایشان است برای پیروان راستین.

نویسنده، حتی تلفظ درست نامها را ضبط می کند. شَمِر بر وزن کتِف به کسر است و پس از آن، سکون و گویا تلفظ عامه مردم (شِمر) نادرست باشد. حکایتی که سیدمحسن الامین از نبرد جانانه هریک از یاران جان نثار و وفادار امام حسین می آورد، کوتاه، پندآموز، اثرگذار و بی کم و کاست است. از بزرگ نمایی دور می شود و ایشان را در هیأت انسانهایی وارسته به تصویر می کشد، نه موجوداتی فرازمینی.

* جزء دوم

سیدمحسن الامین، نگارش جزء دوم (المجالس السنیه) را به سال ۱۳۴۰ هجری قمری، در دمشق به پایان رسانید. در ۲۱ شوال ۱۳۵۳، در روستای شقراء از توابع جبل عامل، بازنگری کرد. این بخش در ۱۳۴ صفحه، شامل ۵۴ خطبه است. چندین نکته در این بخش، دارای اهمیت است:

۱. پاره ای از مطالب، همان است که در بخش نخست آمده است و اندکی اختلاف دیده می شود. این مسأله را باید نشانه دقت نویسنده، رعایت امانت و خارج نشدن از نقل قولهای شایسته و خردمندانه دانست.

سیدمحسن الامین، با هرگونه تحریفی مخالف بوده، بر آن نیست با حاشیه پردازیها و شاخ و برگ دادن و تصویرسازیها، واقعه کربلا را به دیگر گونه تعریف و تحریف کند.

۲. منبر، مدرسه است و خطبه می تواند مفاهیم بنیادین دین مبین اسلام را به شنوندگان بشناساند. نویسنده در بخش دوم، به واژه ها و مفاهیم کلانِ اندیشه، تاریخ و فرهنگ اسلام و قرآن، بیش از جزء نخست نظر افکنده است.

۳. حضور چشمگیر زنان در صدر اسلام و رخدادها، غزوه ها و جنگها بیش تر شده، نقش برجسته تری به خواننده منتقل می شود.

۴. داستانهای قرآن، مقدمه ای برای مقایسه تاریخ اهل بیت(ع) با تاریخ پیش از آن است. شرح آیات و واژه های مشکل قرآن، نگهداشت پیوستاری و تسلسل داستانها و دوری گزیدن از پراکنده گویی، این خطبه ها و گفتارها را پربارتر کرده است. برای نمونه داستان گم گشتگی یوسف در پنج گفتار آمده است. خواننده و شنونده، یک دوره مختصر از حساس ترین رخدادهای تاریخ انبیا و اسلام را پیش روی خویش می بیند. به دیگر سخن، موعظه ها و سخنرانیها، جز از طریق آشنایی درست با تاریخ انبیا و رسولان ـ که دیباچه های شکل گیری اسلام اند ـ و حوادث مهم تاریخ صدر اسلام و سلف صالح، امکان پذیر نیست. باید در آغاز به تاریخ درست مسلح شد و از آن پس به موعظه پرداخت تا چیزی به گزاف نگفت.

سیدمحسن الامین، برای پیوند دادن تاریخ اسلام با حادثه عاشورا، مقدمه بافی نمی کند. وقتی در خطبه ی یکصد و دهم، لیله المبیت را یادآور می شود، به یاد کربلاییان می افتد:

(ذکرّنی هجوم قریش علی علّی(ع) بمکه، حین أباته ابن عمه رسول اللّه(ص) علی فراشه هجوم اصحاب ابن زیاد علی مسلم بن عقیل بالکوفه حین ارسله اب

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.