پاورپوینت کامل ریشه های پیدایی و پایایی خرافات ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل ریشه های پیدایی و پایایی خرافات ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل ریشه های پیدایی و پایایی خرافات ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل ریشه های پیدایی و پایایی خرافات ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

۹۸

چکیده: خرافه های علمی و عملی در ساحَتِ آموزه ها و اندیشه های دینی، معلول جهل فکری و جهالت فعلی است و اگر در جامعه ای اسلامی رشد و رواج یابد، دینداری را از اثرگذاری ویژه، سازندگی و فروزندگی باز می دارد. خرافه ها، اگرچه در جامعه متجدد نیز، تولد و توسعه می یابد و در روزگار ما، در حال دگرشدن به بحران است؛ اما در جامعه سطحی نگر و قشری گرا و به دور از عقلانیت وَحیانی و معرفت عمیق دینی، اثر منفی بیش تری خواهد داشت و دارای ریشه های معرفت شناختی، روان شناختی، جامعه شناختی و البته سیاسی و اجتماعی است که به دست (خودی)های غافل و جاهل، متحجر و جموداندیش، گرفتار تجددگرایی و یا غیر (خودی)های آگاه مغرض پیدایی و پایایی یافته و تئوریزه می گردد، تا اثرگذاری اصیل دینی و جامعه دینی را نفی و محو نمایند.

در نوشتار حاضر، به مفهوم شناسی خرافه ها و ریشه شناسی علمی و رفتاری آن پرداخته شده و سپس راهکارهایی جهت خرافه ستیزی با هدف خرافه زدایی ارائه گردیده است. زیرا به باور ما، هیچ خرافه ای به اندازه خرافه ها در ساحَتِ دین و فرهنگ و آموزه های دینی، اعم از اعتقادیات، اخلاقیات و اجتماعیات و شرعیات خطرناک تر و خسران بارتر نیست؛ لذا باید عقلانیت و معرفت و رفتارهای دینی را ژرفا بخشید و (دین) را از سرچشمه زلال آن شناخت و در مکتب عالمان جامع اندیش و عالم به زمان و متعهد که درک و درد دینی را به هم سرشته اند آموخت.

کلید واژه: خرافات، عقلانیت دینی، روحانیت اصیل و آگاه، تحجر و تجدد، عوام زدگی.

خرافه شناسی و خرافه ستیزی، با هدف خرافه زدایی از ساحَتِ دین و دینداری بسته بر این نکته فاخر و فرازمند است که (دین) را شناخته و مبانی و لوازم دینداری را ادراک نماییم و آن گاه پاورپوینت کامل ریشه های پیدایی و پایایی خرافات ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint را مورد سنجش و ارزیابی قرار دهیم؛ چه این که دین ـ مقصود ما دین جامع، جهانی و جاودانه اسلام است ـ شناختنی است که متأسفانه چنانکه بایسته و شایسته بود شناخته نشد؛ یعنی اسلام شناختنی، ناشناخته ماند و دانایی و دینداری، معرفت و محبت دینی و بینش و گرایش دینی، آن گونه که باید و سزاوار بود، به هم نیامیخت. به همین وِزان می توان طرح کرد که گروه های جامعه دینی، در نسبت با دین ممکن است به چند دسته تقسیم گردند:

الف. دیندارانِ دین شناس که بیش تر در گروه عالمان دینی قرار می گیرند.

ب. دیندارانِ دین نشناس که شاید بیش تر مردمِ جامعه را دربر گیرد.

ج. دین شناسانی که التزام عملی به دین نداشته و در حوزه دینداران قرار نمی گیرند. البته منظور کسانی اند که در حوزه درک دینی و شناخت اسلام تلاشهای علمی و کاوشهای معرفتی انجام داده اند و از حیث نظری بد مراتبی از فهم و معرفتِ دینی رسیده اند، لکن دردِ دینی نداشته و التزامِ با بایدها و نبایدهای دینی ندارند.

د. دین نشناسانِ غیر دیندار که هم در حوزه شناخت دینی و هم در عرصه عمل دینی، از معیارهای لازم و هویت دینی بی بهره اند.

باتوجه به تقسیم یادشده، دین و دینداری، هماره از سوی دین شناسان غیردیندار و دین نشناسان غیر دیندار و دین داران دین نشناس، در معرض تهدید معرفتی ـ رفتاری است و بیش تر رخنه انحرافها، بدعتها و خرافه ها، از رهگذر همین گروه های اجتماعی، که شماری آگاهانه و شماری ناآگاهانه گرفتار آن شده و در دام آن قرار می گیرند، خواهد بود.

بنابراین، در شناختِ ریشه های پیدایش و گسترش خرافه ها می توان به چند مسأله توجه داشت:

۱. ریشه هایی که (علت) هستند و ریشه هایی که (دلیل) اند.

۲. خرافه هایی که در اندیشه و بینش دینی نفوذ می یابند و خرافه هایی که در گرایش و گزارش دینی ظهور می کنند.

۳. خرافه هایی که آگاهانه، از روی عمد و بدخواهانه، برای سست کردن باورهای دینی و کارکردهای آن در جامعه دینداران پدیدار می شود و خرافه هایی که ناآگاهانه، نادانسته و نه از روی بدخواهی، در ساحَتِ درک و درد دینی واقع شده و اما نقش بسیار ویرانگرانه را ایفا می کنند.

۴. خرافه شناسی از حیث ریشه شناسی آن ممکن است، به گونه ذیل قابل بحث، فَحص و ارزیابی قرار گیرد:

الف. ریشه های معرفت شناختی خرافه ها.

ب. ریشه های روان شناختی خرافه ها.

ج. ریشه های جامعه شناختی خرافه ها.

د. ریشه های سیاست شناختی خرافه ها.

اینک برای درک و دریافت ریشه های پیدایی و پایایی خرافه ها و راهکارهای علمی و عملی خرافه ستیزی تا خرافه زدایی، چینش و گزینش بحثها را به شکل ذیل پی جویی و واکاوی می کنیم:

مفهوم شناسی خرافه ها

خُرافه، لفظی است عربی که در اصل به معنای میوه (چیده شده) است. لغت شناسان گفته اند: خرافه نام مردی از قبیله (عذره) بود و از احوال و اسرار اجنّه خبر داشت و آن چه را که از آنها می دید، نقل می کرد. اما کسی سخن او را باور نداشت و مردم سخنان وی را دروغ می انگاشتند و می گفتند:

(هذا حدیثُ خُرافَه وهی حدیث مُستَملَح کذِبُ)۱

این سخن ساخته خود خرافه است و این سخنی است ملیح و شنیدنی؛ اما دروغ.

ابن اثیر، ضمن نقل داستان یاد شده حدیثی از پیامبر اکرم(ص) نقل می کند که فرمود:

(سرگذشت خرافه واقعیت دارد).

پاره ای کتابهای لغت نیز (خرافه) را کلام باطل، بیهوده، پریشان و افسانه معنی کرده اند.۲

علامه طباطبایی، در بازکاوی معنایی (خرافه) نوشته است:

(اعتقاد به آن چه علم به حقیقت آن نداریم و نمی دانیم خیر است، یا شر، جزو خرافه هاست. )۳

بنابراین خرافه، درلغت، تاریخ و متون دینی و آموزه های اسلامی، عبارت است از: اعتقادات بی پایه و اساس که ریشه در (حقیقت) نداشته و (معقول) نباشد. و نتوان آنها را با منطق و علم و واقعیت سازگار دانست. به دیگر سخن، ریشه در پندارها و توهم داشته و سزاواری حمایت علمی و عقلانی نداشته باشد، مانند اعتقاد به شانس، نحس دانستن سیزده فروردین و….

خُرافه از هر نوع آن، بد، خطرناک و ویران گر است؛اما (خرافه های مذهبی) یا خرافه هایی که به نام دین و مذهب، در جامعه مجال طرح می یابند، بدترین و خطرناک ترین نوع خرافه ها هستند؛ زیرا با انگیزه، اندیشه، اخلاق و رفتار انسان، که در ساحَتِ سعادت دخیل اند، سروکار دارند و هرگاه انگیزه و اندیشه ای خرافی، رنگ دینی و اسلامی به خود بگیرد و اخلاقها و رفتارها، آلوده به خرافه هایی که نام و نشانه دینی دارند، بشود، بسیار ویران کننده خواهند بود؛ زیرا با فلسفه حیات و هدفِ زندگی پیوند وثیق دارند و خرافه ها می توانند زندگی فرد و جامعه را با معنی یا بی معنی، همراه با حرکت، حرارت، شوق و عشق یا ضد آنها نمایند. خرافه ها هرگاه لباس دینی به خود بپوشند، تا عمق باورها و داوریهای آدمیانِ دیندار و جامعه دینی نفوذ می کنند و کم کم ریشه دار شده و پابرجایی و استواری می یابند و آن گاه چه بسا عین دین و گزاره ها و آموزه های دینی انگاشته شوند و دین و دینداری را از درون تهی ساخته و از حیث پدیدارشناختی ناکارآمد و غیرپویا سازند و در حقیقت، اثرگذاری معرفتی، جهادی و حماسی دین را از دینداران سلب کنند که دین آلوده به خرافه ها، آرام آرام عامل تخدیر و تخریب خواهد شد، نه عامل تحول و سازندگی.

ناگفته نماند خرافه های، همه جامعه های انسانی، اعم از دینی و غیردینی و همه گروه ها و طبقه های اجتماعی، اعم از عالم و عامی را تهدید می کنند و اختصاص به جامعه های عقب مانده و ارتجاعی ندارند؛ بلکه در بیش ترین جامعه های فقیر و مدرن نیز حدوث و بقاء یافته و شیوع و فراوانی دارند. به گفته علامه طباطبایی:

(مایه بسی تعجب است که خرافه پرستی، گریبان مدعیان تمدن جدید و دانشمندان علوم تجربی و روشنفکران امروز را نیز گرفته است. این جماعت، ادعا می کنند که: اساس علم، حس و تجربه است و هر فکر و اندیشه ایی که مبتنی بر حس و تجربه نباشد، از دائره دانش بیرون است. غافل از این که این عقیده، خود یکی از مظاهر روشن (خرافه پرستی) است؛ چرا که علوم تجربی و طبیعی، فقط در عرصه کشف خواص و ویژگیهای ماده می تواند خودنمایی کند و از اسرار ناپیدای ماده پرده بردارد. اما در ماورای ماده و در امور معنوی، هرگز نمی تواند اظهار نظر کند و به رد و قبول یا بطلان آن بپردازد؛ چون علوم تجربی و حسی، راهی به ماورای ماده ندارد. بنابراین، به این که چیزی جز آن چه از طریق حس و تجربه دست می آید، وجود ندارد از روشن ترین مصادیق خرافه پرستی بوده و اعتقادی بی دلیل است.)۴

ییا ایشان در شناخت ریشه های روان شناختی خرافات، بحث عواطف و احساسات درونی و تحریک قوه خیال و گرایش به خرافات را نیز شرح و بسط داده است و آن را تنها خصائص شرقی ندانسته است؛ بلکه یادآور شده که این از ویژگی غربیها نیز هست، اگر نگوییم غربیها حریص تر بر اعتقاد به خرافات از شرقیها هستند.۵

ریشه شناسی خرافه

براساس مطالب پیش گفته، خرافه ها ریشه های مختلف معرفتی، رفتاری و اجتماعی دارند که به صورت مختصر به پاره ای از آنها اشاراتی خواهیم داشت:

الف. ریشه معرفت شناختی خرافه:

کسانی که قدرت فهم و توانایی درک و تحلیل مسائل را ندارند، یا بسیار ساده لوحانه و مسامحه آمیز از کنار پدیده های مفهومی ـ عینی در حوزه های گوناگون و از جمله (دین) می گذرند، گرفتار خُرافه می شوند و آن را به عنوان یک حقیقت یا واقعیت می پذیرند؛ یا این که گرفتار پاره ای اندیشه های غیرعلمی و نامعقول می شوند که پیامد پذیرش آن تولید خرافه در عرصه های مختلف است. زیرا خرافه از حیث معرفت شناختی ممکن است از دو راه، تولید و توزیع شده و درگذر زمان رنگ حقیقت و واقعیت بگیرد:

الف. از راه نفوذ افکار و اندیشه های نادرست.

ب. از راه رفتارهای نادرست.

راه اول، ابتدا یک فکر انحرافی و خرافی رشد و رواج یافته و کم کم در صحنه عمل فرد و جامعه ظهور می یابد، به گونه ای که قیام علیه چنین خرافه ای بسیار مشکل است و نیاز به یک انقلابِ فرهنگی و تحول علمی ـ معرفتی دارد.

در راه دوم، پاره ای رفتارهای خرافی، در جامعه منتشر شده و وجهه مقبولی به خود می گیرد و سپس کم کم، تئوریزه می گردد؛ یعنی وجوه علمی برای وجیه و موجه جلوه دادن آن، به کار گرفته می شود و با اقامه دلیل، آن را برهانی می سازند. و این امور ممکن است نسبت به پاره ای از آموزه ها و معارفِ دینی و گاه شخصیتها، الگوها و مراکز مذهبی صورت بگیرد. در هر دو حال، شماری آگاهانه و از روی عمد و بدخواهانه، در قالب آموزه های دینی و تحت پوشش تفسیر، حدیث، کلام، فقه، اخلاق، عرفان و… باورهای دینی و بینش اسلامی دینداران را هدف گرفته و با پیرایه ها و خرافه ها می آلایند و از کارایی می اندازند و حتی ممکن است در این کژراهه ایی که در پیش گرفته اند، تفسیر به رأی، تأویل نادرست، دروغ بستن به خدا و رسول خدا(ص) و ائمه هدایت و نور نیز بنمایند، چنانکه پیامبر اکرم(ص) فرمود: (قد کثُرت علّی الکذّابه)۶ و به تحریف لفظی و معنوی دین و آموزه های دینی و تحریف شخصیتهای حقیقی و حقوقی اسلامی اهتمام بورزند و به جعل احادیث، داستانهای دروغین، نسبتهای ناروا و… بپردازند. در این صورت، اگر فرد و جامعه دینی، از حیث (معرفت شناختی) اهل بصیرت، تعقل و تفکر، علم و دانش، تعهد و مسؤولیت، پای بند به باورهای اصیل اسلامی نباشد و با عقل روایی، نه عقل درایی عمل نماید و نسبت به معارف دینی بی تفاوت و خنثی باشد، یا بدتر از آن گرفتار تحجر فکری و جموداندیشی و قشری گری گردد، خرافه ها بیش تر و راحت تر در میان آنها نفوذ می کنند، و ریشه می دوانند و به جای دین می نشینند و خِرَد مهجور و منزوی می گردد و خامی اندیشی اثرگذار خواهد بود. و این درد طاقت فرسا و کشنده، در حالی در بین مسلمانان و جامعه اسلامی رخ می نماید که اسلام ناب، آنان را به بصیرت، تعقل و تفکر در اصلِ دین و دینداری و الزامات آن، چه در حدوث تفکر دینی و چه در بقای آن، فرا می خواند. اسلام دین عقلانی و خردگراست و هرچه دانش و اندیشه، علم و عقل بشر، بیش تر رشد یابد و بلوغ علمی و عقلی شدیدتر و قوی تر گردد، اسلامِ اصیل در آن جا بیش تر و بهتر می تواند خود را بنمایاند و به رشد خویش ادامه دهد؛ چه این که اسلام، دینِ علم و عقل است، نه دینِ جهل و خرافه:

(قل هذه سبیلی أدعوا الی اللّه علی بصیره انا ومن اتّبعنی… )۷

بگو: اینک راه من. به سوی خدا می خوانم، از سر بینش. من و آنان که راه مرا پی گیرند.

(وادعوا الی سبیل ربک بالحکمه والموعظه الحسنه وجادلهم بالتی هی احسن)۸

مردم را با اندرز و پند نیک، به راه پروردگار خویش بخوان و به شیوه ای که خود بهتر است، با آنان به گفت وگو بپرداز.

(فبشر عبادِالذین یستمعون القول فیتبعون احسنه)۹

پس بندگان مرا مژده ده. آنان که سخن را می شنوند و پیروی از بهترین آن کنند.

در بسیاری از آیات قرآن، واژه ها و جمله هایی، چون: (افلا یتدبرون)، (افلا یتفکرون)، (لقوم یعقلون) و… بار معرفتی و ادراکی دارند و دعوت به اندیشیدن و خردگرایی می کنند و برانگیزاننده به خردورزی و تدبر هستند. در آنها عقلانیت مطرح است.

دعوت به خردورزی از آن رو، این سان در قرآن نمود ویژه یافته، تا اساس و روح حاکم بر گفتمان دینی و رفتارهای دیندارانه دینداران، عقل و اندیشه و یافته های درونی و قلبی باشد. و نیز از همین روی، در آموزه های حدیثی، فراوان به اندیشیدن، شناختن، علم و معرفت اندوزی، در همه عرصه های دینی، اعتقادی، اخلاقی، معنوی، اجتماعی، شرعی و… شده است، رسول خدا(ص) می فرماید:

(ما قسمّ اللّه للعباد شیئاً أفضل من العقل فنوم العاقل افضل من سهو الجاهل… )۱۰

خداوند به بندگان خویش چیزی بهتر از عقل نبخشیده است. خواب انسان عاقل، از شب بیداری شخص نادان بهتر است.

امام صادق(ع) می فرماید:

(حجه اللّه علی العباد النّبی والحجه فیما بین العباد وبین اللّه العقل)۱۱

حجت خداوند بر بندگان، پیامبر است و حجت بین خدا و بندگان، عقل است.

و در روایت دیگر می فرماید:

(العقل دلیل المؤمن)۱۲

عقل، راهنمای مؤمن است.

رسول خدا(ص) می فرماید:

(لکل شیءٍ آله وعُدَّه وآله المؤمن وعُدَّته العقل)۱۳

برای هر چیزی ساز و برگی لازم است، ساز و برگ مؤمن عقل است.

امام علی(ع) می فرماید:

(اغنی الغنی العقل واکبر الفقر الحُمق)۱۴

گران مایه ترین بی نیازی، خِرَد است و بزرگ ترین درویشی، بی خِرَدی است.

و نیز حضرت می فرماید:

(الدین لایصلحه الا العقل)۱۵

دین را به صلاح نمی آورد، مگر عقل.

و نیز می فرماید:

(علی قدر العقل یکون الدین)۱۶

اینک با داشتن چنین مکتب پویا و بیدارگری که برانگیزاننده عقل و شکوفاساز استعدادهای عقلانی انسان است، چگونه است که انسان مسلمان از روی نادانی، جموداندیشی، سهل انگاری نابخردانه، تن به تحریفهای دینی و انحرافهای عقیدتی، اخلاقی و عملی می دهد؟ این جاست که دیندارانی که دین شناس نیستند و یا با دین شناسان پیوند فکری ـ علمی ندارند گرفتار گرداب خرافه پرستی می شوند. یا کسانی از دینداران که درد دینی ندارند و نسبت به آموزه های دینی احساس مسؤولیت نمی کنند، در حقیقت شکار خرافه سازان و خرافه گستران خواهند شد.

از سوی دیگر، اگر عالمان دینی و اصحاب درک دینی، زمان شناسی و زمینه شناسی نکنند و بهنگام وارد عمل نشوند، تا هم به دفع خرافات، یعنی انجام برنامه های پیشگیری و به (رفع) خرافات، یعنی درمانِ خرافات نپردازند، دین و معرفتِ دینی از یک سو، و دینداری و ارزشهای دینی از سوی دیگر، در دام خرافات صید خواهند شد. به همین جهت، بایسته است دین شناسان دیندار و دیندارانِ دین شناس و ارباب درک و درد دینی، به مصداق حدیث:

(… ان فینا اهل البیت فی کل خلف عدولاً ینفون عنه تحریف الغالین وانتحال المبطلین وتأویل الجاهلین… )۱۷

مردان عادل که اهل علم دین و معرفت دینی هستند، در همیشه نسل ها و عصرها به تبعیت از خاندان رسالت و ولایت به زدایش تحریف غالیان (اهل غلوّ) و تأویل نادرست نادانان از چهره دین پرداخته تا دین ناب و اسلام زلال گرفتار انحراف و تحریف، بدعت و خُرافه نشود.

این تحریف ستیزی و خرافه و باطل زدایی از چهره اصول و فروع دین، وظیفه اصلی عالمان دینی در هر عصر و نسلی است. این فراز از سخن معصوم، دست کم، حاوی دو پیام است.

۱. دین در گذر زمان گرفتار تحریف گرایان و تأویل گرایان افراطی و اصحاب خرافه خواهد شد.

۲. عالمان زمان آگاه و بصیر و خبیر و در عین حال مسؤول و متعهد وظیفه دارند با چنین انحرافهای فکری ـ فعلی در جامعه دینی و دینداران مبارزه کنند و در برابر انحرافها و خرافه ها حساسیت داشته باشند و فعال برخورد کنند نه (منفعل) و به (دفع) پرداخته و سپس به (رفع) اهتمام ورزند و علیه خرافه ها و خرافه سازان تهاجمی و جلوتر از زمان و زمینه هایش عمل کنند، نه صرف تدافعی و دنباله رو آنها؛ چه این که اسلام در مقام حدوث و پیدایش خود در عصر بعثت، در سرزمینی متولد شد که خرافه ها و پندارگراییها و انحرافهای عقیدتی ـ فکری و انحطاطهای فرهنگی، اخلاقی ـ رفتاری فراوانی بود و اسلام با همه آن خرافه ها و انحرافها مبارزه فکری ـ ارزشی کرد و منطق و بینش توحیدی و عقل پذیر و فطرت پسند و ارزشها و گرایشهای عالیه و سعادت بخش و یا جهان بینی و ایدئولوژی فرهنگ و تمدن ساز با سویه های توحیدی، عدالت خواهانه، خردگرایانه، تعهد آور و مسؤولیت آفرین را جانشین افکار و روحیات جاهلی نمود که قرآن تعبیر می کند به این که در (ضلال مبین)۱۸ به سر برده و به زنجیر و غل های جهل و خرافه۱۹ بسته بودند و با پیام پیامبر خاتم(ص) و بعثت هدایت گر و سعادت بخش او، از همه جهل و بی خبریها و کژراهه رویها رهایی یافتند. ۲۰

ب. ریشه های روان شناختی خرافه

تحلیل روان شناختی خرافه، امری بسیار اساسی است که چگونه کسانی به دلیل این که از حیث روحی ـ روانی توان پیوند خردورزانه و سازنده با آموزه های دینی را ندارند یا از حیث رفتاری دچار فرافکنی شده و قدرت به کار بستن ارزشها و باید و نبایدهای دینی را نداشته و برای توجیه تئوریک کمبودهای روانی خود، دست به دامن خرافه سازی شده و پندارها و وهمهای خویش را به نام دین طرح کنند تا احساس خود کم بینی، شکست و حقارت نکنند و لذا ذهنیتهای خویش را که برخاسته از کاستیهای روحی است، به دین نسبت می دهند و آرامشِ دروغین و ناپایدار می یابند، غافل از این که طرح و ترویج چنین نسبتهایی به دین، موجب انزوای اصالتها و ارزشهای دینی و جایگزینی بَدَلیها به جای اصلهاست. از سوی دیگر، به نظر روان شناسان و مورخان، علت عمده گرایش به خرافات در (تقلید کورکورانه) نهفته است. کسانی که آسایش را با عافیت طلبی و آرامش را با انفعال کور در برابر نسبتهای گوناگون به دین از راه های مختلف ترجیح می دهند و به جای این که دنبال تحقیق و جست وجو و کاوش حقیقت بروند، بدون اجتهاد فکری و جهاد علمی، پذیرای آراء و انظار دیگران و اخبار و گزارشهای این و آن هستند… ناگفته نماند چنین کسانی چون از تفسیر فلسفی و عقلانی جهان و انسان و سپس اسلام و آموزه های آن، بی بهره اند و نمی توانند بسیاری از رخدادها را تحلیل نموده و به علت العلل و فاعل حقیقی نسبت دهند و در نظام توحیدی و اَحسن خلقت قدرت غور و تفکر ندارند، عتلهای خرافی و مَن درآوردی تراشیده و موهوم را معقول می پندارند:

(… انسان نمی تواند در برابر علل حوادث، بی تفاوت بماند. اگر موحد و خداپرست باشد و علل حوادث را در نهایت به ذات پاک او، که طبق حکمت اش همه چیز راروی حساب انجام می دهد، بازگرداند و از نظر سلسله علل و معلول طبیعی نیز تکیه بر علم کند، مشکل او حل می شود. ولی اگر غیرمعتقد به خدا باشد، یک سلسله علل خرافی و موهوم و بی اساس ـ موهوماتی که حد و مرزی برای آنها نیست و یکی از روشن ترین آنها فال بد زدن است ـ برای آنها می تراشد. فی المثل عرب جاهلی حرکت پرنده ای را که از طرف راست به چپ می رفت، به فال نیک می گرفت و آن را دلیل بر پیروزی می دانست و اگر از چپ به راست حرکت می کرد، به فال بد گرفته، آن را دلیل بر شکست و ناکامی می دانست. بسیاری از این قبیل خرافات و موهومات داشتند و به آنها معتقد بودند. )۲۱

بنابرای

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.