پاورپوینت کامل چند اثر پیرایه زدا از فرهنگ دینی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل چند اثر پیرایه زدا از فرهنگ دینی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل چند اثر پیرایه زدا از فرهنگ دینی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل چند اثر پیرایه زدا از فرهنگ دینی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

۲۶۳

از رسالتهای بنیادینِ عالمان دین، صیانت دین و دفاع از مکتب در برابر موجهای سهمگین خرافه و پندارهای خرافی و تحریفهاست؛ چه اگر دین به درستی صیانت نگردد و تفسیرهای روشنی از آموزه های آن بیان نگردد و پاسداران و مرابطان از مرزهای فکری آن حراست نکنند، کم کم، پندارهای سخیف به آن راه می یابند و در کنار شعائر دینی خود را نشان می دهند و با مرور زمان رنگ دینی به خود می گیرند که بیرون راندن آنها از مجموعه دین دشوار خواهد بود.

خرافه و خرافه گرایی از آفتهای جدی دین و دینداری است آفتی که هماره اسلام را تهدید کرده و می کند و در مواردی در باورها و شعائر دینی رخنه کرده و چنان اسلامی و برابر با آموزه های اسلامی جلوه گر شده که شماری از پیروان ساده لوح دین را به دفاع از خود، واداشته است.

عالمان آگاه و دغدغه مند مسلمان در همه روزگاران، بخش مهمی از فرصتهای خود را به بازبینی و پالایش دین و مکتب ویژه ساخته اند و از صفای باورها و شعائر اسلامی در برابر باورهای غیردینی نگهبانی و سره را از ناسره سوا کرده اند.

دین شناسان، با نشان دادن اصول و معیارهای دین شناسی مشعلهای فروزانی بر راه رهروان دین برافروخته اند، تا در پرتوی آنها اسلام اصیل را از اسلام تحریف شده و وارونه، باز شناسند و در نتیجه در دام شیادان و اهریمنان گرفتار نیایند.

پیرایه زدایی از اسلام و آموزه های ناب شیعه، برای عالمانِ عرصه دفاع، همه جا با آرامش همراه نبوده است. مرزبانان اندیشه و فرهنگ اسلامی در بسیاری از روزگاران، با گرفتاریها و دشواریها و بازدارنده های بسیاری روبه رو بوده اند؛ چه عادات و رسوم ناهماهنگِ با ارزشهای دینی، بویژه آن گاه که رنگ دینی می گیرند، از پیچیده ترین بازدارندگان حرکتهای اصلاحی اند و دشوارترین مبارزه پیامبران و امامان و مصلحان بزرگ تاریخ، مبارزه با خرافه ها بوده است.

دلبستگان به باورهای خرافی و شیادانی که منافع خود را در رواج خرافه می بینند، مردم را علیه این خرافه ستیزان شورانده و گاه آنان را مخالف دین و مذهب خوانده و زندگی را برایشان دشوار می ساختند.

مجاهد مردی چون علامه سیدمحسن امین، که همه عمر در راه مکتبِ حسین بن علی(ع) در تکاپو بود، بر اثر نقد قمه زنی، متهم به عاشورا ستیزی شد و عالمی چون حاج سراج انصاری بر اثر مبارزه همزمان با افکار الحادی کسروی و خرافه گستران، مصائبِ بسیاری را به جان خرید.۱

شماری از عالمان در لابه لای گفت وگوهای دینی و پژوهشهای مذهبی، به نقد خرافه ها و اسرائیلیات و موضوعات ناهمگون با آموزه های وَحیانی پرداخته اند و شماری هم آثاری ترتیب داده و در آنها مسائل غیرعقلانی و خرافی را به بوته نقد گذارده اند.

در این مقال در پی آن هستیم که تلاشها و آثار پدیدآمده در این حوزه را بشناسانیم. در حقیقت گامی در شناساندن جبهه صد خرافی، که یکی از جبهه های بسیار مهم است، برداریم.

کلثوم ننه (عقائد النساء)

نویسنده: آقاجمال خوانساری (۱۱۲۵)

ناشر: مروارید، تهران ۱۳۵۳

خزافه گرایی و رواج بازار رمالان و پیشگویان و برنامه ریزی براساس سعد و نحس ایاّم در میانه دوره صفویه، در میان ایرانیان گسترش یافته بود. آن سان که افزون بر توده عوام، کارگزاران دولت را نیز به خود مشغول کرده بود، تا آن جا که در دهه آخر حکومت صفویان، پاره ای از تصمیم گیریهای مهم سیاسی و دفاعی کشور، متأثر از پیش گوییهای رمالان و خواب گزاران و رؤیای افراد بود. نشانه هایی وجود دارد که از جمله عوامل فروپاشی دولت صفویه به دست محمود غزنوی۲ خرافه گرایی سلطان حسین صفوی و کارگزاران وی بوده است. این گروه، به جای خردورزی در رفع مشکلات اقتصادی و اجتماعی، به رموز و امور عجیبه و خواب و احضار ارواح و ارتباط با اجنه روآورده بودند.۳

آقاجمال خوانساری، از علمای روشن اندیش و بیدار، نویسنده چیره دست، که به روانی به دو زبان فارسی و عربی می نوشت و نثر پرمایه او هنوز در آسمان حکمت و ادب ایران می درخشد و مورد استفاده دانشوران است، در راه عمق بخشیدن به اندیشه و فرهنگ دینی کارهای سودمندی را به انجام رسانید و با زبان و قلم و نشر آموزه های اصیل و عقلانی دین به آگاهی بخشی مردم پرداخت. شرح کتاب غرر الحکم ودرر الکلم آمدی، در کلمات قصار امیرمؤمنان، به زبان فارسی از آن جمله است.

عقائد النساء، یا کلثوم ننه، از نوشته های ادبی منسوب به آقاجمال است. خوانساری با نوشتن این کتاب، به افشای بخشی از خرافه های درهم تنیده در فرهنگ عمومی مردم پرداخت. وی، با زبان ساده فارسی در قالب طنز، به طور غیرمستقیم آداب و رسوم خرافی و خردسوز را که در مواردی رنگ مذهب و آیین به خود گرفته بود، به بوته نقد گذارد. این رساله از چنان قوتی برخوردار است که هر انسان دوستار جامعه نمونه و به دور از خرافه و علاقه مند به اسلام ناب را برمی انگیزاند که با این پدیده شوم درافتد و نگذارد خرافات تار و پود جامعه را از هم بگسلد.۴

آقابزرگ تهرانی درباره این رساله می نویسد:

“کلثوم ننه، کتابی است شریف و رمانی است انتقادی و خنده دار و لطیف در تشریع برخی از افکار موهوم در جامعه. در این کتاب خرافه و بدعتهای بسیاری که به شریعت نسبت داده شده، بیان شده است. این کتاب از آقاجمال خوانساری فرزند آقاحسین خوانساری است (۱۱۲۵ م). “۵

دکتر محمد معین، از این اثر این گونه یاد می کند:

“کلثوم ننه کتابی است به فارسی در هزل، و موضوع آن مقابله اختلافات فقهاست. و از جمله از رسوم و آداب اوباش و زنان بحث می کند. مؤلف فرض کرده است که این مراسم و آداب، وحی شیطان است. بعید نیست این کتاب هزل، که تألیف آن را به آٍقاحسین خوانساری نسبت می دهند، از لطایف طبع پسرش آقاجمال الدین باشد. آقاحسین از دانشمندان علوم دینی و ادبی بود. و از جمله شاگردان میرداماد است. “۶

صادق هدایت در کتاب نیرنگستان، کلثوم ننه را نخستین کتابی خوانده که به زبان عامیانه و ساده، آداب و رسوم عوام را نقد کرده است:

“تنها کتابی که می شود گفت راجع به آداب و رسوم عوام نوشته شده، همان کتاب معروف کلثوم ننه، تألیف آقاجمال خوانساری است که به زبانهای خارجی نیز ترجمه شده و فارسی آن نیز در دسترس همه می باشد. اگرچه بعضی از مطالب آن اغراق آمیز به نظر می آید؛ زیرا نباید فراموش کرد که بیش تر این عادات و خرافات امروزه منسوخ شده و از بین رفته است. خرافات هم مانند همه گونه عقاید و افکار، زندگی به خصوصی دارد. گاهی به وجود می آید و جانشین خرافات دیگر می شود و زمانی هم از بین می رود. ترقی علوم افکار و زمان به این کار خیلی کمک می کند. چه بسا اتفاق می افتد که یک دسته از آنها را از بین می برد، در صورتی که یک دسته دیگر خیلی سخت تر جای آنها می آورد. البته اگر آنها را به حال خود بگذارد، جنبه الوهیت خود را تا دیرزمانی نگه می دارند. چون مردم عوام آنها را مانند مکاشفات و وحی الهی دانسته، به یکدیگر انتقال می دهند. “۷

کتاب کلثوم ننه، در یک مقدمه و ۱۶ باب و خاتمه تنظیم شده است. مقدمه آن درباره اهمیت و جایگاه زنان خرافه پرداز و اسامی برخی از آنان است.

باب اول: خرافه های و بدعتهای رایج در باب غسل و وضو و تیمم.

باب دوم: خرافه های رایج در نماز.

باب سوم: خرافه های رایج در روزه.

باب چهارم: خرافه های رایج در نکاح و ازدواج.

باب پنجم: خرافه های رایج در شب زفاف.

باب ششم: خرافه های رایج در زاییدن زنان و اوراد وارده در زائو.

باب هفتم: خرافه های رایج در حمام رفتن.

باب هشتم: در بیان سازها.

باب نهم: خرافه های رایج در معاشرات زنان با شوهران خود.

باب دهم: خرافه های رایج در غذاهای نذری.

باب یازدهم: خرافه های رایج در تعویذها و بازوبندها.

باب دوازدهم: خرافه های رایج در موضوع محرم و نامحرم

باب سیزدهم: خرافه های رایج در دعا.

باب چهاردهم: خرافه های رایج در آداب مهمانی.

باب پانزدهم و شانزدهم: خرافه های مراسم خواهرخواندگی و آداب پس از آن.

و خاتمه در خرافه های رایج در دعاها و اورادها و آداب و رسوم دیگر.

آقاجمال در باب خرافه های روزه نذری زنان نوشته است:

“بدان که زنان را چندین روزه می باشد که به آن روزه، به مطلب خود می رسند. اول روزه مرتضی علی و آداب آن این است که باید حرف نزند و از جهت افطار به خانه ها رفته گدایی کند. به این نحو که به در خانه ها قاشق بزند و با دست در نکوبد و از وجه گدایی برنج و ماست و خرما بخرد و در وقت عصر، پابرهنه از همان اجناس گدایی، چلویی طبخ کرده و شب به آنها افطار کند. کلثوم ننه و باجی یاسمن را اعتقاد آن است که قاشق را به غربال بزند و این احوط می باشد و دَدَه بزم آرا گفته: اولی آن است روزه در روز دوشنبه بگیرد و این قول اقوی است.

دوم روزه هفدهم ماه رجب و آن تا ظهر است و ظهر باید افطار به قند و کنجد بکند و بی بی شاه زینب گفته که کنجد و قند از پول گدایی گرفته شود. سوم ایضاً روزه مرتضی علی است و آداب آن این است که از هفت خانه آب چاه بیاورد و با آن آب افطار کند و دو رکعت نماز نیز بگزارد و بی بی شاه زینب گفته که: باید از وجه گدایی یک شمع و یک کوزه بگیرد. و کلثوم ننه، شمع را مستحب می داند و این مسأله در وجوب و استحباب اختلافی است و خاله جان آقا گفته که: این روزه را دختر نذر کند و بگیرد که به شوهر برود و بر سر او زن دیگر که به اصطلاح هوو گویند نکند و حاجت او برآورده شود و بی بی شاه زینب و دَدَه بزم آرا و کلثوم ننه گفته اند که: از جهت گشادن بخت دختران و زود به شوهر رفتن ایشان به منار مشهور رفته، بگوید… “۸

آقاجمال خوانساری، در باب پنجم در خرافه های رایج در میان مردم در شب زفاف که امروزه نیز گونه هایی از آن در میان مردم وجود دارد، چنین نوشته است:

“بدان که گریستن عروس و مادرش در شب عروسی واجب است و داماد هم به تمامی زنهایی که در آن خانه هستند، محرم است و دَدَه بزم آرا گفته: داماد با هر زنی ملاعبت و دست بازی کند می تواند کرد و باجی یاسمن، با سایر علما، آمدن مادر عروس را به خانه داماد در شب عروسی حرام می دانند و واجب است که عروس و داماد در شب زفاف پای راست را به پشت پای یکدیگر گذارند و هریک بیش تر گذارد، از دیگری ساقط می شود و کلثوم ننه گفته که اگر شوهر مقدم دارد، بر عروس غالب آید، اگر عروس مقدم دارد، بر شوهر غالب آید. این امر تجربه شده است و اگر کسی عمداً ترک کند، ترک یکی از فرائض کرده باشد. “

کتاب عقائد النساء، به سال ۱۳۵۵ ش، با طرحهای بیژن اسدی پور در ۱۳۶ صفحه چاپ و منتشر شده است.

التنزیه فی اعمال التشبیه

نویسنده: سیدمحسن امین

چاپ: صیدا ۱۹۲۸

علامه سیدمحسن امین، از پیشگامان پیرایه زدایی از فرهنگ دینی به شمار است. وی، در حوزه نجف، از دانشهای متداول بهره مند شد و با استفاده وافر از حوزه درس عالمانی چون: آخوند خراسانی، آقارضا همدانی طه نجف و… برای عمل به رسالت عالمانه خویش به زادگاه خود، لبنان و شام بازگشت و ارشاد مردم را در سرلوحه کار خود قرار داد. با مردم بود و در تصحیح اعتقادات آنان می کوشید. هرجا کژیی می دید، برای راست کردن آن همت می گماشت و آن چه او را بسیار رنج می داد در امان نماندنِ مراسم عزاداری ائمه اطهار، بویژه امام حسین(ع) از گزند خرافه ها بود. می دید پیرایه های دخیل، آموزه ها و شعائر زندگی ساز مکتب علوی وحسینی را از مسیر خود منحرف کرده است.

تندروی در عزاداری امام حسین و انجام یک سری کارها و رفتارهای غیرعقلانی و زیان آور به نام عزاداری، همچون: قمه زنی، استفاده از زنجیرهای تیغ دار و خواندن نوحه ها، مرثیه ها و روضه های مبتنی بر اخبار دروغ و غیرمستند، به هدف گریاندن مردم، آن عالم بزرگ را واداشت تا با این سری خرافه ها و رفتارهایی که از دین بهره نداشتند، به مبارزه برخیزد و قمه زنی در نگاه وی بدعت بود و کاری ناروا و در هرکجا که انجام می گرفت، ناشایستگی آن از نظر شرع روشن بود. اما در منطقه لبنان و شام، این کار فوق العاده زشت می نمود. زیرا در مرءا و منظر دیگر طوایف اسلامی و مسیحیان انجام می گرفت. صحنه هایی را به وجود می آورد که دهشت انگیز بود و سبب می گردید، جایگاه پیروان اهل بیت در جهان تنزل پیدا کند و این مکتب عقلانی و خردگرا و آزادی بخش، به عنوان مذهبی خرافی و کهنه گرا و خشونت طلب به دنیا نموده شود.

علامه امین، در مبارزه با این پدیده زیانبار، به دو کار سودمند و بسیار راه گشا دست زد:

۱. نوشتن کتابهای مقتل و نقل درست رویداد عاشورا، چون: لواعج الاشجان فی قتل الحسین، ۹ الدر النضید فی مراثی سبط الشهید “المجالس السنیه فی مناقب ومصائب النبی والعتره النبویه. “

۲. تحریف زدایی از آیینهای عزاداری با نوشتن کتاب “التنزیه فی اعمال التشبیه”.

علامه امین، در این کتاب به شرح، بدعت بودنِ رفتارهایی چون قمه زنی و خود آزاری در عزاداری پرداخت و نامشروع بودن آن را با دلیلهای گوناگون اثبات کرد.

مؤلف، در این رساله، در نقد این گونه عزاداریها روی چند نکته تأکید کرده است:

۱. زیان قمه زنی برای جسم و حرمت آن در شریعت.

۲. زیان مند بودن آن برای دین و مذهب، به عنوان ثانوی و دور شدن مردم از تشیع به سبب این رفتارهای خشونت آمیز.

۳. سابقه نداشتن قمه زنی در سیرت متشرعه و علمای گذشته.

۴. مخالفت علمای برجسته ای چون میرزای قمی و آقاسید ابوالحسن اصفهانی با قمه زنی.

این کتاب را به سال ۱۳۲۲ ش جلال آل احمد ترجمه و به نام عزاداریهای نامشروع منتشر کرد.

انتشار کتاب التنزیه، موجی از مخالفت را در میان خرافه گرایان و تعزیه گردانان در عراق، لبنان و شام برانگیخت. سیدصالح علی، واعظ مشهور عراقی، در رأس مخالفان و بدگویان سیدامین قرار گرفت و روی منبر در مجالس عمومی، نویسنده کتاب را تکفیر کرد.

شماری از نویسندگان حوزوی، مانند: سید عبدالمهدی مظفر و سیدنورالدین شرف الدین نیز با زبانی نرم تر کتاب التنزیه را نقد کردند و قمه زنی را در شریعت جایز شمردند۱۰ آن چه را که به مخالفان علامه امین مدد می رسانید، استفاده هواداران خودزنی از احساسات مذهبی مردم در ایام عاشورا و رقابت دسته های عزاداری در پرشور کردن مراسم خویش بود. قرار گرفتن قمه زنی در کنار سینه زنی در کتاب التنزیه، دستاویز دیگر آنان برای کوبیدنِ مؤلف آن بود.

مخالفان می گفتند: سینه زدن متعارف که زیانی ندارد و نامشروع نیست و نوعی از شعائر پسندیده است.

وحال این که مقصود علامه امین بر سر سینه زدنهای زیان آور و خونین (اللطم الدامی) و قفل زدن بر بدن و تشبه مردان به زنان۱۱ و برعکس بود.

هدف علامه امین، پاک کردنِ مراسم عاشورا از خرافات و پیرایه های نامشروع بود و سامان دادن به عزاداری در جهت پرشور کردن و استفاده بهتر از رسالت حرکت آفرینی و آزادی بخشی آن بود.

اما، با همه ناسزاگوییها و مخالفتهای غیرمنطقی و فضاسازیها، گروه بزرگ تری از مراجع و فضلا و واعظان مصلح و نویسندگان برجسته و روشن اندیش، از حرکت اصلاحی سیدعلامه امین جانبداری و با تجلیل و حمایت از وی حربه مخالفان را کند کردند. از جمله این عالمان:

۱. سیدابوالحسن اصفهانی، که آشکارا به حرمت استفاده از قمه و شمشیر بر سر زدن در مراسم عزاداری فتوا داد.۱۲

۲. سیدمحسن شراره، از مراجع و استادان صاحب حوزه در لبنان.

۳. سیدمهدی قزوینی.

۴. سیدهبهالدین شهرستانی.

۵. شیخ علی قمی.

۶. شیخ جعفر بدیری.۱۳

علمای ایران نیز از علامه امین تجلیل کردند. در سفری که ایشان به سال ۱۳۵۳ ق، به ایران آمد، حوزه قم و تهران و مشهد از این اندیشور روشن اندیش قدردانی کردند.

آیت اللّه شیخ عبدالکریم حائری یزدی، موسس حوزه قم در وقت توقف ایشان در شهر قم، جای نماز جماعت خود را به ایشان واگذارد و نهایت پذیرایی را از این مهمان فرزانه به انجام رساند.۱۴ این تکریم و احترام حوزویان از این عالم بزرگ در شکستن صولت مخالفان، بسیار کارآمد بود.

ابوهریره سیدعبدالحسین شرف الدین

نویسنده: سیدعبدالحسین شرف الدین

ناشر: دارمورخ العربی، بیروت ۱۴۲۷ ق

علامه سیدشرف الدین عاملی (م: ۱۳۷۷ ق) در عرصه دین پژوهی و نقد و بررسی میراث اسلامی کارنامه ای درخشان دارد و سراسر زندگی پربار علمی و تبلیغی او در این راه سپری شده است.

وی، با زبان و قلم به نقد خرافه و خرافه پراکنان پرداخت و عالما دین از همه گروه ها و مذاهب را به مبارزه با این پدیده ویران گر فرا خواند.

شرف الدین، در آگاهی بخشی به عالمان دین و دست اندرکاران تراث اسلامی، کتابها و رساله های گوناگونی تألیف کرد، مانند تحفه المحدثین در معرفی راویان ضعیف صحاح سته۱۵ و الفضائل الملفقه.۱۶ وی در این رساله به معرفی پاره ای از احادیث و فضائل ساختگی در کتابهای روایی پرداخته است.

از جمله کتابهای ارزنده شرف الدین در حوزه نقد و تحریف زدایی از متون روایی، کتاب ابوهریره است. وی پس از شرح و معرفی ویژگیهای شخصیتی و سیاسی این جاعل و خرافه پرداز، به روشن گری پیامدهای ویران گر روایاتی پرداخته است که ابوهریره آنها را جعل و یا از دیگران روایت کرده است. وی با بررسی سند و تحلیل محتوای بیش از چهل حدیث از روایات ابوهریره، که بخشی از آنها مربوط به تاریخ بنی اسرائیل است، خرافه بودن آنها را آشکار ساخته است.

شرف الدین در مقدمه کتاب، در انگیزه نگارش آن نوشته است:

“بدین سبب به افشای نقش ویران گر ابوهریره در تاریخ حدیث و معرفی گوشه ای از احادیث ساختگی او پرداختم که پیوندی مستقیم با حیات دینی و عقلی مسلمانان دارد و اگر این هدف نبود، چنین کاری را به دیگران وامی گذارد و دشواری آن را به خود همواره نمی کردم. اما دامنه بسیاری از این احادیث موهون به اصول و فروع دین کشیده شده و فقها و متکلمان به آن استدلال می کنند.

سنت راستین در محتوا و روش، دارای ویژگی خاص خویش است که صاحبان اندیشه و ذوق و آشنایان با علوم بلاغی آن را می شناسند و سنت را به وسیله آن از غیر سنت باز می شناسند.

سنت برتر از آن است که خار ناخالصی در آن بروید و کسی چون ابوهریره با نادیده گرفتن وجدانهای هوشمند به رسول خدا و امت پیامبر پیرایه ای زشت ببندد.

سنت، منهاج اسلام و مجموعه قوانین روشن گر حیات اسلام است که همه آیین های اخلاقی، اعتقادی، اجتماعی و ادبی از آن گرفته می شود و هیچ منطقی ما رابه سکوت در برابر این ستم که جوهره اسلام را به خطر می افکند، دعوت نمی کند؛ بلکه عقل سلیم ما را فرا می خواند که از جوهره اسلام که به ما درس آزادگی و خرافه گریزی می دهد، پاسداری کنیم و از حریم آن دفاع کنیم. در این راستا باید صحاح و مسانید جمهور اهل سنت که به روایات دور از خرد این مرد پرگو آلوده گردیده پاک سازی گردد. ما این تحقیق را به دست می دهیم تا سنت راستین پیامبر را از پیرایه های ناروا پاک و حق را نمایان و آشکار سازیم. “۱۷

از جمله روایتهای ابوهریره که سیدشرف الدین در این پژوهش، آنها را نادرست، ناسازگار با قرآن، مبانی دینی و سنت قطعی رسول اللّه دانسته و خیالی و غیرواقعی بودن آنها را روشن کرده است، عبارت اند از:

۱. آفرینش آدم به صورت خداوند. ۱۸

۲. رؤیت خداوند در قیامت با چشم سر. ۱۹

۳. قدم گذاشتن خداوند بر آتش. ۲۰

۴. زدن موسی بر چشم ملک الموت.

۵. سوزاندن لانه مورچگان به فرمان حضرت موسی.

۶. سب و لعن پیامبر به افراد بی گناه. ۲۱

۷. مسخ شدن امتی از بنی اسرائیل به صورت موش. ۲۲

۸. بافتن ماجراهای خیالی درباره امتهای گذشته. ۲۳

تنزیه مکتب اهل بیت از خرافه گرایی

بخش دیگری از نوشته های سیدشرف الدین، بیان گر تلاشهای گسترده وی در تنزیه مکتب اهل بیت از خرافه هایی است که بدخواهان و ناآگاهان به آن نسبت داده اند. در گذشته به نظر سیدشرف الدین، امویان و اکنون هواداران آنان، مکتب اهل بیت را کهنه گرا می دانسته و می دانند. اینان بدین منظور بر این اتهام، به مکتب عقلانی اهل بیت اصرار می ورزند، تا از این راه این مکتب پویا و حاضر در متن زمان و زمانه را مذهبی خرافی جلوه دهند و جامعه اسلامی را از پیروی از آن و قرار گرفتن در راه امام حسین و حماسه حسینی باز دارند و نگذارند جوانان در جست وجوی حقیقت، به سرچشمه های زلال پاکی دست یابند.

وی، عصبیت و حسد و بی تقوایی را از عوامل این سنگ اندازیها و تهمت زدنها می داند و سران، علما و نویسندگان مذاهب را به خداترسی و تذهیب نفس سفارش می کند.

شرف الدین، در نوشته های گوناگون، عقلانیت باورها و آیینهای شیعی را به تصویر کشیده است و شیعه را از خرافه ها و سخنان نابخردانه نسبت داده شده به آن منزه دانسته است و یادآور شده است: ابن حزم ظاهری از گذشتگان و نویسندگان جریده المنار از معاصران، نسبتهای ناروایی به شیعه داده و خرافه هایی را از مذهب شیعه می پنداشته اند که هیچ نشانی از آنها در متون شیعه وجود ندارد و حال اگر در شماری از شیعیان رفتاری غیرعقلانی دیده می شود، ربطی با فرهنگ ناب و خردمندانه شیعه ندارد. این گونه خرافه ها، در باور و رفتار همه مسلمانان وجود دارد.

ابن حزم ظاهری در کتاب “الفصل” به شیعیان نسبت داده:

“آنان ازدواج با نه زن را روا می دارند و “تُرب” نمی خورند و می گویند این بوته پیش از کربلا نبوده و با خون حسین روییده است. “۲۴

شرف الدین این نسبت ناروا را به پیروان اهل بیت، را نمی پذیرد و با دلائل ثابت می کند شیعیان مانند دیگر مسلمانان ازدواج با بیش از چهار زن را، آن هم مطابق با شرائطی که در قرآن آمده، حرام می دانند و تاکنون کسی از شیعیان به چنین کاری دست نزده است و نیز در فقه “شیعه” “کرنب = ترب” مانند دیگر سبزیجات حلال است.

شرف الدین، از بزرگان اهل سنت نقل کرده که زبان ابن حزم ظاهری و شمشیر حجاج از یک مادر زاییده شده اند۲۵ و او چنان در تهمت زنی، جسارت ورزیده که بی باکانه به باقلانی نسبت داده که او هر فسق و کفری را به پیامبران نسبت داده است۲۶ و به سمنانی، از بزرگان اشاعره، نسبت کفر به پیامبر داده است. ۲۷ و نیز به محمد بن حسین فورک و سلیمان باجی از بزرگان احناف، بهتانهای شگفت زده است. ۲۸ و یا شماری از ناآگاهان و بدخواهان، شیعیان را متهم ساخته بودند که از سر خرافه گرایی، گوشت اشتر نمی خورند.

شرف الدین پاسخ داده است: هیچ یک از فقهای شیعه گوشت شتر را مکروه ندانسته که فرضاً آن را حرام بشمارند و در ابواب فقهی شیعه، در باب قربانی، از شتر پیش از دیگر چهارپایان نام برده شده و در همه سرزمینهای شیعه، شتر خورده می شود. ۲۹

لؤلؤ و مرجان

نویسنده: میرزاحسین نوری

تحقیق: حسین استاد ولی

۲۲۶ صفحه.

ناشر: دارالکتب الاسلامیه ۱۳۷۵

میرزا حسین نوری (م – ۱۳۲۰ ش) معروف به محدث نوری، از شاگردان برجسته میرزای شیرازی است. او پژوهشگر پرکار بود و در دانش رجال و کتاب شناسی تحقیقات ارزنده ای را عرضه کرد.

محدث نوری شاگردان موفق و تأثیرگذاری را در حوزه تاریخ و حدیث و رجال تربیت کرد. وی افزون بر کارهای پژوهشی و تألیفی چون مستدرک الوسائل در حوزه حدیث، واعظ بود، به منبر می رفت، مرثیه می خواند و در عزای امام حسین مردم را می گریاند و خود نیز می گریست.

محدث نوری از نفوذ تحریف و خرافه به حوزه عزاداری و مرثیه خوانی، در نگرانی شدید به سر می برد. و برای پیراستن این مراسم مقدس و معنوی از پیرایه ها و دروغها، دست به قلم برد و کتاب پرارج لؤلؤ و مرجان را نوشت.

انگیزه اصلی تألیف این کتاب، آن گونه که خود وی یادآور شده: رواج خرافه و دروغ در حوزه مقدس تبلیغ، بویژه در مراسم و مجالس عاشورا بوده است؛ موضوعی که افزون بر بدعت گستری و دروغ پراکنی درباره سید شهیدان، چهره شیعه را در جهان به جلوه گر می سازد و مردم را از گرایش به مکتب اهل بیت باز می دارد. ۳۰ آن چه به تلاش علمی و افشاگریهای بهنگام و بایسته محدث نوری در این باره شتاب داد، شکوه طلبه ای به نام مولوی سیدمرتضی جان پوری، از طلاب هند بود. از رواج خرافه و دروغ پرداری در مجاس وعظ و روضه شیعیان هند. وی، از محدث نوری خواست در این باره به واعظان هشدار دهد. این خود انگیزه محدث نوری را در مبارزه با خرافه و تحریف بیش تر کرد. زیرا به روشنی دریافته بود که به این بلای خانمان سوز، نه هند، که مجالس عراق و ایران را نیز درنوردیده و آفت آن به همه عرصه های وعظ و روضه و مقتل و زیارت سرایت کرده است:

“روزی طلبه ای را دیدم آن دروغهای قبیحه را برای شهدا می خواند. دستی بر کتفش گذاشتم، ملتفت من شد، گفتم: از اهل علم قبیح نیست چنین اکاذیبی در چنین محضری؟! گفت: مگر مروی نیست؟ تعجب کردم، گفتم: نه. گفت: در کتابی دیدم. گفتم: در کدام کتاب؟ گفت مفتاج الجنان، ساکت شدم؛ چه کسی که در بی اطلاعی کارش به این جا رسد که جمع کرده بعضی عوام را کتاب می شمرد و مستند قرار دهد، قابل سخن گفتن نیست. “۳۱

کتاب لؤلؤ و مرجان در یک مقدمه و در دو فصل تنظیم شده است:

فصل اول، در اخلاص در عبادت و روضه خوانی و پرهیز از ریا.

فصل دوم در ارزش صدق و راست گویی. مؤلف در این فصل به شرح، درباره مباحث مربوط به دروغ، بحث کرده است مانند: اقسام دروغ، توریه، دروغ مصلحت آمیز، دروغهای رایج در میان روضه خوانان، بویژه درباره وقایع عاشورا و تعزیه و زیارت ائمه. پس از آن وظایف عالمان در برخورد با دروغ پردازان و خرافه گستران را برشمرده است و با عنایت به آیه کریمه “واجتنبوا قول الزور”۳۲ و آیات دیگر به طلاب و واعظان هشدار داده از نقل و شنیدن چنین یاوه هایی باید دوری گزید.

محدث نوری، در لؤلؤ و مرجان به پاره ای از دروغها و روضه های دروغ و کتابهایی که در آنها خرافه، دروغ و سخنان غیرمستند و واهی بسیار دیده می شود، اشاره می کند، از جمله:

۱. “آن چه روضه خوان می خواند که بعد از رفتن علی اکبر به میدان و آمدن آن حضرت به مادرش لیلا فرمود: برخیز برو در خلوت و دعا کن برای فرزندت که من از جدم شنیدم که می فرمود: “دعای مادر در حق فرزند مستجاب می شود. ” تا آخر آن که تمام دروغ است. “۳۳

۲. مستند نبودن کتابِ مفتاح الجنان و عوام بودن گردآورنده آن. ۳۴

۳. محرق القلوب، نوشته آخوند ملامهدی نراقی، که دربردارنده اخباری است موهون، بی اصل و بی مأخذ و مخالف روایت ثقات، بلکه اخباری که به یقین دروغ اند و مطالب منکره که ناظر بصیر، تعجب می کند از نوشته شدن چنان مطالبی به قلم چنان عالمی. ۳۵

۴. دروغ بودن داستان آمدن هاشم مرقال به کمک امام حسین(ع) در روز عاشورا که در محرق القلوب نراقی و پیش از آن در روضه الشهداء نقل شده است.

ملامهدی نراقی در محرق القلوب می نویسد:

“چون بعضی از یاران به جنگ رفته شهید شدند، ناگاه از میان بیابان، سوار مِکمَل و مسلح پیدا شد، مرکبی کوه پیکر سوار بود. خودعادی فولاد بر سر نهاده و سیر مدوَّر بر سر کتف درآورده و تیغ یمانی جوهردار، چون برق لامع حمایل کرده و نیزه هیجده ذرعی در دست گرفته و سایر اسبابِ حرب را برخود آراسته کالبرق اللامع والبدر الساطع به میان میدان رسید و بعد از طرید و جولان روی به سپاه مخالف کرد و گفت: هرکه مرا نشناسد، بشناسد، منم هاشم بن عُتبه بن ابی وقاص، پسر عمّ عمر سعد.

پس روی به امام حسین کرد و گفت: السلام علیک یا اباعبداللّه. اگر پسر عمّم عمر سعد، به جنگ شما آمده، من آمده ام جان خود را نثار شما کنم. “

محدث نوری پس از نقل این خبر، در ردّ آن می نویسد:

“مبارزات و کشته شدن او [هاشم مرقال در روز عاشورا] تمام آن دروغ است جزماً؛ زیرا که هاشم از شجاعان معروف بود و از این جهت او را مرقال می گفتند و از خاصه ملازمان رکاب ظفر انتساب حضرت امیرالمؤمنین بود و عَلَم بزرگ اردوی جلالت و رایت عظمای عساکر منصوره در جنگ صفین در دست او بود… و همان روز شهید شد. “۳۶

محدث نوری، در پی نقل داستان جعلی پیشین از محرق القلوب ملامهدی نراقی، از شخصی یاد می کند به نام فضل بن علی که ملامهدی نراقی، برخلاف نظر و تحقیقات دقیق علمای انساب و مؤلفان احوال ائمه اطهار(ع) وی را فرزند امام علی و برادر امام حسین(ع) پنداشته که در روز عاشورا، در عرصه نبرد حضور داشته است:

“چون پسر سعد هزار سوار برای مقاتله با هاشم [مرقال] فرستاد، حضرت نیز برادر خود فضل را با ده نفر از انصار برای اعانت هاشم فرستاد. “۳۷

کتاب اسرار الشهاده، نوشته فاضل دربندی، به نظر محدث نوری در بردارنده اخبار واهی و ساختگی بسیار است. تا آن جا که:

“برای مخالفین ابواب طعن و سخریه و استهزاء باز نمود و همت اش او را به آن جا کشاند که عدد لشکر کوفیان را به ششصد هزار سوار و دو کرور پیاده رساند. و برای جماعت روضه خوانان، میدانی وسیع مهیا نمود که هرچه کمیت نظر را در آن بتازند، به آخر نرسانند و در بالای منابر، با نهایت قوت قلب، مستند ذکر کنند که فاضل دربندی چنین فرموده:

“… این کتاب در نزد علمای فن و نقادین احادیث و سِیر، بی وقع و بی اعتبار و اعتماد بر آن، کاشف از خرابی کار ناقل و قلت بصیرت اوست در امور.

. .. از مطالب عجیبه آن که: برای خودم مرحوم مذکور، مشافههً نقل کرد که: من در ایام سابقه شنیدم که فلان عالم گفت، یا روایتی نقل کرد که: روز عاشورا، هفتاد ساعت بود و من در آن وقت این را غریب شمردم و متعجب شدم از نقل آن، ولکن حال که تأمل در وقایع روز عاشورا کردم، خاطرجمع، یا یقین کردم که آن نقل راست و آن همه وقایع نشود، مگر در آن مقدار زمان.” ۳۸

۶. داستان زعفر جنی و عروسی قاسم. محدث نوری این دو داستان را موهون می داند و می نویسد:

“سخن در آن اخبار موهونه و کتب غیرمعتمده است که سابقاً در میان بود و از نظر بزرگان علما گذشته و به آنها اعتنا نکردند و مراجعه ننمودند. حتی مثل علامه مجلسی و محدثین عصر او و قبل از او، و بعد از او، نه آن است که آنها را ندیده و بر آن کتب واقف نشدند قصه زعفر جنی، و عروسی قاسم، از نظر ایشان مخفی نشده. هر دو روضه کاشفی موجود و دوم در منتخب شیخ که مسّتمل است بر موهون… و غیرموهون [موجود است]. “۳۹

۷. گزافه گویی در شمار لشکر کوفیان: سواره ششصد هزار و پیاده دو کرور. ۴۰

۸. دروغ بودن حرکتِ امام حسین(ع) از مدینه با دبدبه و کبکبه ای چون شاهان:

“خبر طولانی در کیفیت بیرون آمدنِ حضرت سیدالشهداء(ع) از مدینه طیبه که در میان این جمعیت دائر، و فاضل دربندی آن را در اسرار خود از بعضی شاگردانش روایت کرده که او در مجموعه ای که آن را نسبت می دهند به بعضی روضه خوانها دیده که از عبداللّه بن سنان کوفی و روایت کرده و او از پدرش، از جدّش که قاصد اهل کوفه بود و مکتوبی آورد و جوابی خواست، حضرت سه روز مهلت خواست، روز سیم عازم سفر شدند. گفت: بروم ببینم جلالت شأن پادشاه حجاز را که چگونه سوار می شود! آمد، دید حضرت بر کرسی نشسته، بنی هاشم دورش را گرفته و مردان ایستاده و اسبان زین کرده و چهل محمل که همه را به حریر و دیباج پوشانده اند، حاضر!

آن گاه کیفیت سواری را به شرحی عجیب نقل کرده که هر سطر آن، مشتمل است بر چند دروغ.

و این شخص همراه بود تا عصر روز یازدهم که ابن سعد امر کرد شترانِ بی جهاز حاضر کردند برای سوار شدن اسیران. و در آن جا نیز شرحی تازه داده، آن گاه به یادش آمد سواری در آن روز، با آن جلالت، پس گریست تا آخر خبر که انسان متعجب است از کیفیت ساختن آن.

و از آن عجب تر ضبط کردن چنین فاضلی است آن را در کتاب خود و حال آن که دیده که در “ارشاد” مفید مروی است که چون خواست حضرت از مدینه طیبه بیرون بیاید، این آیه را خواند:

“فخرج منها خائفاً یترقّب قال ربِّ نجّنی من القوم الظالمین. “۴۱

و چون وارد مکه معظمه شدند، این آیه را تلاوت فرمودند:

“ولما توجّه تلقاء مدین قال عسی ربی أن یهدینی سوأَ السبیل. “۴۲

و سیره و زی مذکور در این خبر بی اصل، زی جبابره و ملوک است، با سیره امامت، غایت مباینت را دارد. “

استاد شهید مطهری، درباره شخصیت علمی محدث نوری و معرفی اثر او، کتاب لؤلؤ و مرجان می نویسد:

“مرحوم حاج میرزا حسین نوری، اعلی اللّه مقامه، استاد شیخ عباس قمی، محدثی است که در فن خودش فوق العاده متبحر بود و حافظه ای بسیار قوی داشته است. مرد باذوق و بسیار با ایمان بوده است. او در موضوع منبر کتابی نوشته است به نام: لؤلؤ و مرجان. با این که کتاب کوچکی است، ولی فوق العاده خوب است. در این کتاب، راجع به وظایف اهل منبر سخن گفته است. همه این کتاب در دو فصل است: یک فصل آن درباره اخلاص، یعنی خلوص نیت است؛ که یکی از شرایط گوینده و خطیب، واعظ، روضه خوان این است که خلوص داشته باشد، منبر که می رود، روضه که می خواند، به طمع پول نباشد و چقدر عالی در این موضوع بحث کرده است…. شرط دوم، صدق و راستی است، و در این جاست که موضوع راست گفتن و دروغ گفتن تشریح شده و انواع دروغها را چنان بحث کرده که من خیال نمی کنم در هیچ کتابی درباره دروغ و انواع آن به اندازه این کتاب بحث شده باشد و شاید این کتاب در دنیا نظیر نداشته باشد. عجیب این مرد تبحر از خود نشان داده است. “۴۳

شیعه چه می گوید

نویسنده: حاج سراج انصاری

حاج سراج انصاری (م – ۱۳۴۲ ش) از عالمان متعهد و مسؤولیت شناس و خرافه ستیز سده اخیر بود. سراسر زندگی پربرکتش، در عراق و ایران در دفاع از باورهای اصیل شیعه و جدا کردن آن از پیرایه های خرافی سپری شد.

حاج سراج انصاری در افشای تحریف گریهای بدخواهان و ساده دلان از ساحَتِ مقدس دین و مکتب، کارهای برجسته ای را به انجام رساند و آثار سودمندی را فراروی اهل مطالعه گذارد، مانند نبرد با بی دینی.۴۴

دین چیست و دعوی پاک دینی برای چیست، خرد چیست و خردمند کیست و نشریه های: ماهانه اتحادیه مسلمین ایران، مجله مسلمین و آیین اسلام.

حاج سراج از پیشگامان نشر مطبوعات دینی است. ۴۵ وی با روشن گریهای دینی و خرافه زدائی از چهره مکتب تشیع، موفق گردید گروهی از پیروان دیگر ادیان آسمانی و عده ای از بهائیان را به دین اسلام علاقه مند سازد۴۶. حاج سراج، تحریف مفاهیم دینی و درهم آمیختن ارزشهای اسلامی با خرافه و غربزدگی و تجددگرایی افراطی را از بازدارنده های شناخت اسلام می شمرد و همزمان در حدِ توان خود، به مبارزه با این دو پدیده خطرناک دست زد و با زبان و قلم و نشر کتاب و مجله به روشن گری جوانان پرداخت. او هم از سوی گروه های شبه روشنفکر و غربزده و هم متحجرانِ گریزان از زمان و زمانه مورد تهاجم قرار گرفت.

این عالم روشن اندیش، در دروه ای که آموزه ها و شعائر دینی از سوی رضاخان پهلوی و روشنفکران و غرب زدگان وابسته به دستگاه رضاخان و قوام دهنده آن، خرافه انگاشته می شدند، در نشریه آیین اسلام، پرسشی را در این باره به اقتراح گذاشت و از همه اندیشه وران، روشن اندیشان، اهل قلم و علاقه مندان به زلالی و نابی اندیشه دینی، درخواست پاسخ و راهنمایی کرد و پاسخهای رسیده و درخور توجه را منتشر ساخت.

“خرافات چیست؟

موضوعی که بسیار اهمیت دارد و باید در پیرامون آن گفت وگو شود، موضوع خرافات است که هر جمعیتی مبارزه با خرافات را در مرامنامه خود گنجانده و هر نویسنده، مخالفت با خرافات را هدف خود ساخته است. ما نیز یکی از آنانیم که آن مبارزه و این مخالفت را بر خود لازم می دانیم. چیزی که هست ما نخست می خواهیم از افکار عامه استفاده نموده و ببینیم خرافات در نظر عامه چیست. چه امری را خرافات می نامند.

ناگفته پیداست که تا موضوع خرافات روشن نشود، مبارزه و مخالفت با آنها جز اتلاف وقت فایده دیگری ندارد. ما می خواهیم بدانیم که جمعیتها و نویسندگان و علما و فضلا چه چیز را خرافه می گویند و آنهایی که مبارزه با خرافات را عنوان نموده اند، مقصودشان چیست؟ این واژه (واژه خرافات) در زبانها و نوشته ها بسیار به کار برده می شود. ما می خواهیم بفهمیم که مبارزین خرافات و مخالفین آنها راستی می دانند با چه چیزها باید مبارزه نمایند… اینک می پرسیم خرافات چیست؟ هرکس که راجع به خرافات و تشخیص آن معلوماتی دارد، می تواند بنویسد و به اداره آیین اسلام بفرستد، تا در این ستون درج شود و خواهش مندیم که زیاده از یک صفحه نباشد تا در یک شماره درج گردد. “

در پاسخ این اقتراح، مقاله کوتاهی در شماره ۱۴ همان سال سوم آیین اسلام چاپ شد. این راب اید افزود که خود حاج سراج روی خرافه حساسیت پیدا کرده ود و اعتراف داشت که خرافات، چهره دین را پوشانده و لازم است که دین را به حالت اولی خود برگردد و رنگی دیگر بر خود نگیرد. ۴۷

دغدغه های دینی و مسؤولیت شناسی حاج سراج، وی را وامی داشت محافل و شعائر دینی را رصد کند و در برابر کارهای خرافی و ناروا به نام شعائر دینی بایستد و فضلاء و مراجع تقلید را به مبارزه با آن وادارد و در مواردی چهره های موجه و مردمی را به خاطر سکوت در برابر این نارواییها سرزنش کند.

وی در سفری که در ماه محرم، در دوره آیت اللّه بروجردی به قم داشته بود، با خرافه های گوناگون از جمله: قمه زنی در لوای عزاداری حسینی روبه رو می گردد. این صحنه دل او را به درد می آورد و در برابر آن واکنش نشان می دهد و در ضمن خاطرات سفر خود به قم می نویسد:

“چیزی که هست و دارای اهمیت فوق العاده می باشد، آن است که پیروان مکتب تشیع باید در اقامه عزاداری، مرتکب اعمالی نشوند که بسیار زننده باشد. باید اوضاع کنونی جهان را نیز در نظر بگیرند و ظاهر شرع مقدس اسلام را شدیداً مراعات کنند و کاری نکنند که وسیله حمله دشمنان و بهانه و بدگویی آنان باشد.

امروز، ما می بینیم که تبلیغات در هر رشته عکس العمل های مؤثری دارد و تبلیغات به اندازه ای مؤثر است که می تواند بر چهره زیبای حق، پرده باطل بکشد و یا هیکل زشتِ باطل را یک موجود زیبایی معرفی نماید. مثلاً وقتی که در میان اعمال عزاداری، یک عمل ناروایی… مشاهده می شود، دشمنان ما همان عمل را به رخ جهانیان کشیده و در اطراف آن، آن قدر تبلیغات می نمایند که آن مرد آمریکایی یا آن دانشمند اروپایی، چنین تصور می کند که مکتب تشیع، مروج چنین اعمالی است و به همین مناسبت، با نظر تحقیر به آن مکتب مقدس می نگرند.

این حقیقت را سیزده قرن پیش، رهبر معظم ما پیشوای ششم، حضرت امام جعفر صادق، علیه السلام، در یک جمله کوتاه بیان فرمود و آن جمله این است:

“کونوا لنا زینا ولاتکونوا علینا شیناً. “

شما پیروان مکتب تشیع به وسیله کارهای نیک سبب سربلندی ما باشید و کاری نکنید که برای ما مایه ننگ و عار باشید.

حتی در دنباله این جمله می فرماید:

“وقتی که شما پیروان ما کار بدی کردید و اعمال ناروایی را مرتکب شدید، دشمنان ما آن اعمال را از ناحیه ما و اثر تربیت ما خواهند پنداشت و خواهند گفت که: مکتب جعفر بن محمد است که چنین پیروان بدکاری را تربیت کرده است.”

آری کارهای زننده از قبیل قمه زدن و قفل به تن کردن و نظایر آنها، سبب آبروریزی مکتب تشیع می شود و بیگانگان چنین تصور خواهند نمود که این گونه اعمال از آیین مذهبی تشیع است، و حال آن که آیین جعفری و مذهب تشیع منزه و مبرا از این قسم اعمال ناروا بوده و می باشد.

باز باید در این جا تکرار کنم که: مراسم عزاداری با این قسم که مشاهده می شود، مربوط به آیین مذهب تشیع نیست؛ یعنی هیچ گاه مکتبِ جعفری دستور نداده است که مراسم عزاداری را با این کیفیتها که امروز در شهرهای ایران و عراق و هندوستان و… مرسوم است، برپا نمایند. پس همه این مراسم، از ناحیه خود شیعیان و با سلیقه خود آنان نسبت به مقام حسینی، ارواحنا فداه، سرچشمه می گیرد. البته برای ابراز محبت و اظهار علاقه هم حد و حدودی نمی توان تعیین نمود، مگر این که مخالف با قوانین مقدسه اسلام باشد. چیزی که هست باید مراسم نام برده، عقلایی و منزه از اعمال ناروا باشد و بهانه به دست دشمنان دین ندهد، خصوصاً شهرهای مذهبی و علی الخصوص شهرستان قم، که مرکز فرهنگ اسلامی و کانون تعلیم و تربیت است، باید اهالی محترم آن، برای دیگران آیینه کمالات و مرآت تقوا و فضیلت باشند. شایسته نیست که ساکنین یک چنین شهر مقدسی که مورد توجه جهانیان است، اعمالی را به عنوان مراسم عزاداری مرتکب شوند که سبب سرافکندگی بزرگان دین و رهبران مسلمین گردد.

من در دهه عاشورا در قم ناظر جریانی بودم که هیچ گاه با حیثیت و معنویات قم متناسب نبود؛ زیرا کسانی که از خارج وارد این شهر مقدس می شوند، انتظار دارند که از رفتار ساکنین آن و جریانات مذهبی آن و مخصوصاً از کیفیت عزاداری آن سرمشق بگیرند؛ ولی وقتی می بینند اهالی محترم قم موکبهای عزا را برخلاف اصول متعارف به راه انداخته اند، با نظر تحقیر به موقعیت قم نگاه نموده سخت عصبانی می شوند و می گویند: درست است که پیشوایان دین مقدس اسلام برای اقامه عزا اصول و مواردی تعیین نفرموده اند و فقط استحسان عزاداری و گریه کردن و گریاندن و نوحه سرایی نمودن را ضمن اطلاقات بیان فرموده اند، ولی اجازه نداده اند که هرکس هرچه دلش خواست به عنوان عزاداری مرتکب شود. اگر این طور باشد، یعنی هرکس، هرچه دلش بخواهد به عنوان عزاداری مرتکب شود، باید به اساس دین و مذهب و تعلیمات قرآن برای همیشه فاتحه خواند؛ زیرا اسلام از طلوعش با فساد و کارهای زشت و ناروا مبارزه کرده است. چگونه ممکن است به پیروان خود، ارتکاب اعمال ناشایسته را اجازه دهد؟ بنابراین، روح اسلام از کارهای زشت و نادرست بیزار است.

عزاداری و گریه کردن و گریانیدن و نوحه سرایی در مصیبت سالار شهیدان حضرت اباعبداللّه، روحی فداه، بسیار خوب و لازم و مستحسن است؛ اما اعمالی که هیچ ربطی به عزاداری و گریانیدن ندارد، بلکه صرفاً وحشی گری و دیوانگی و برای بازی کردن و تفنن و تشریفات باشد، نه تنها مستحسن نیست، بلکه قبیح و مستهجن است؛ مثلاً افراشتن بیرقها، سینه زدن و دسته جمعی نوحه خواندن و نظایر آنها در گریانیدن شاید مؤثر باشد؛ اما قمه زدن و زنجیر زدن و شتر آوردن و بالای شتر طبل زدن و نظایر آنها جز مسخره کردن و بازی کردن چیز دیگری نیست. “۴۸

از جمله کتابهای وی در ترسیم باورهای درست شیعی و خرافه زدایی از آن، کتاب “شیعه چه می گوید” است. این کتاب پاسخی است به شبهه افکنیهای کسروی در کتاب “داوری”. رضاخان با دعوی مبارزه با خرافات، مبارزه با باورها، آموزه ها و شعائر اصیل شیعه را در سرلوحه کار خود قرار داد و در این راه، شمار بسیاری از قلم به دستان فریب خورده و وابسته به یاری او برخاستند. از کسانی که در این دوره و با دعوی روشنفکری به نبرد با مذهب برخاست، کسروی بود. کسروی با دعوی پاک دینی و خرافه زدایی، با مبانی و آموزه های روشن شیعی به رویارویی برخاست. در این راستا موضوع امامت، مهدویت و انتظار، زیارت، توسل و عزاداری امام حسین(ع) را زیر سوال برد. آن چه که به این فرد در مذهب ستیزی و گسترش برنامه های تخریبی وی، مدد می رساند، پاره ای از پیرایه ها و خرافه ها در عزاداریها و مراسم مذهبی بود. پاره ای از کارهای نابخردانه در عزاداریها، مانند قمه زنی، قفل زنی و… یا حمل جنازه به عتبات، بدون رعایت مسائل بهداشتی، اختلاط مردان و زنان در زیارت ضریح ائمه و… دستاویزی شده بود برای فردی با قلب بیمار، مانند کسروی تا به اصل تشیع و باورهای حیات آفرین و ناب آن هجوم برد و آنها را به سخره بگیرد.

حاج سراج از دوستان و همشهریان کسروی، وقتی او را دید کژراهه می رود، زبان به ارشاد وی گشود. در این باب، افزونِ بر گفت وگوهای شفاهی، به نامه نگاری پرداخت و با نامه های روشن گرانه خود، بر آن بود او را به مسیر درست برگرداند. با این که نامه های زیادی بین آن دو رد و بدل شد، اما نتیجه ای به دست نیامد و کسروی دست از اراجیف گویی برنداشت.

حاج سراج وقتی دریافت کسروی بنا ندارد حق را بپذیرد و در برابر حق سر تسلیم فرود آورد و بین آن چه را خرافه سازان ساخته و به مذهب نسبت می دهند با حقیقت ناب که تشیع راستین مظهر و نمود آن است، فرق بگذارد، به نقد دیدگاه های وی همت گمارد و عالمانه به یکایک شبهه های او پاسخ داد.

وی در این بررسیها و پاسخ گوییهای روشن گرانه، ثابت کرد که مکتب تشیع از خرافه و هرگونه سخن نابخردانه به دور است و آموزه های آن، بر عقلانیت و خردمندی بنا شده است.

کسروی، با درهم آمیختن حق و باطل و مغالطه گری، چیزهایی را به شیعه نسبت می داد که ساحَتِ شیعه از آنها به دور بود. او بر رفتارهای نابخردانه شماری از عوام تکیه داشت و بر جعلیات چشم دوخته و از حقایق ناب، چشم فرو بسته بود. خرافه ها را آموزه های شیعه می پنداشت، از این روی شیعه را، به گمان خود، زیر پُتک تخریب خود قرار داده بود.

حاج سراج، درباره نقش آیینهای غیردینی و دخیل در کدر جلوه دادن آموزه های اصیل و ناب دینی، می نویسد:

“هر دینی که آغاز شده است، نخست هیچ گونه خرافات در آن نبوده و نبایستی بود. و پس از مرور زمان، گروهی که معلوم نیست آلت دستِ دشمنان دینی بوده اند یا این که اغراض مخصوص داشته اند، یا اصلاً از نافهمی در پی هوی و هوس خود بوده اند، خرافات چندی را داخل آن دین نموده اند. و [به خاطر] نبودن سازمان منظم دینی، رفته رفته آن خرافات را میان پیروان آن دین سرایت داده است که بالاخره در انظار عموم آن همه خرافات جزء دین محسوب شده و بهانه به دست دشمنان دین افتاده و برای زبان درازی و گستاخی، عنوانی به دست آنها افتاده است و میدان برای نیرنگ و فریب کاری باز شده و به هیاهو برخاسته اند. روی همین اصل، کسروی که استاد نیرنگ است میدان وسیعی در این زمینه برای مقاصد خود باز دیده و خرافاتی که نمی دانیم از چه سبب و از کجا پیدا شده است، در دست خود عنوان و آن را در کتابهای خود، خصوصاً در شیعی گری آنها را به رخ شیعیان کشیده است. تا توانسته است از بدگویی به پیشوایان دین دریغ نکرده است. مثلاً خرافاتی نظیر قمه زدن و زنجیر زدن و قفل به تن کردن و مانند آنها را بیش تر اهمیت داده است. و با آوردن پیکره هایی چند و نوشتن گفتارهایی چرند، حملات خود را به عالَم تشیع ادامه داده این ندانسته که حقائق در جای خود، محفوظ بوده، از این نیرنگها و نوشته ها کوچک ترین نتیجه ای نخواهد گرفت. “

حاج سراج، سپس در نقد کسروی تصریح کرده که در مورد کارهای خرافی که وی مکتب را به بهانه آنها می کوبد، کوچک ترین خبر ضعیف نیز وجود ندارد و در مورد قمه زنی و قفل به تن زدن و استفاده از زنجیرهای تیغ دار و خودآزاری در هیچ خبر و حدیث گزارشی

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.