پاورپوینت کامل سای بابا و توهم تجلی خداگونه ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل سای بابا و توهم تجلی خداگونه ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل سای بابا و توهم تجلی خداگونه ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل سای بابا و توهم تجلی خداگونه ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
۲۳۷
مقدمه
از نیمه اول قرن نوزدهم، دگرگونیهای بزرگی در درون هند رخ داد که با دگرگونیهای داخل در سنت دینی متنوع هندوییسم همسو بود و تا به امروز هم ادامه دارد. عواملی که چنین دگرگونیهایی را پدید آوردند، هم بسیار بودند و هم بغرنج: حکومت بریتانیا، گسترش ارتباطات، آمدن مطبوعات، توسعه زبانهای بومی جدید، آموزش و پرورش غربی، استفاده از زبان انگلیسی، چالش مسیحیت و مبلغان آن (میسیونهای مسیحی غربی)، رشد آگاهی سیاسی و اجتماعی، ملی گرایی، فشار رویدادهای داخلی و جهانی که به استقلال و تشکیل پاکستان انجامید، و تجربه هندوهایی که در خارج از هند به شکل پراکندگی بسیار گسترده زندگی می کنند.
اما پاسخهای گونه گونی که در داخل هندوییسم به مسائل بالا داده می شد، سبب شد که به شکل یک دین جهانی خودباور بدل شود. این تغییر در دو جهت به هم پیوسته، صورت گرفت:
اولی، که بیش ترین توجه را در نوشته های غربی به خود جلب کرد “رُنسانس” یا “نوزایی” هندو یا تکامل “هندوئیسم نو” است که با رام موهَن روی۱ (۱۷۷۲ – ۱۸۳۳) در بنگال آغاز می شود.
دومی، که بومی تر شده و پیوستگی و روشنی اش کم تر است، و از این رو، بسیاری از آن غافل مانده اند – تنها به این علت که مطالب آن به زبانهای بومی نوشته شده – از نو جان گرفتنِ گسترده و بیان مجدد سنت موجود در بسیاری از رشته های آن است، که می توان آن را “ضد اصلاحِ” سَنتانه دَرمَه یا “سبک کهن” یا جاودانه دین هندوها دانست. (فرهنگ ادیان جهان، ۱۳۸۶/ ۶۷۸).
در این میان، پاره ای نحله های معنوی نوینی حاصل شد که علاوه بر تأثیرپذیری از دگرگونیهای بالا، دارای خصوصیات مشترک جداگانه ای بودند. آنان آموزه های کهن هندو را براساس مؤلفه های مدرنیته و پاره ای مقاصد صرف سیاسی تفسیر کردند. بدین سان، نیمی از تعالیم آنان ریشه در نیازهای جهان غرب داشت. می توان گفت که جریانهای معنوی شرقی، هرچند که برپایه تعالیم کهن مشرق زمین پا گرفته اند؛ اما علت وجودی آنان ریشه در هدفها و امال غربی دارد. در مقابل این جریان شناسی در شرق، جنبشهای غربی دیگری نیز پا گرفته اند، بدین سان که برابر این نظریه، با گسترش تبلیغات ادیان شرقی در مغرب زمین، جنبشهای نوپدید غربی به وجود آمده است. بنابراین تعبیر، جنبشهای نوپدید غربی با گرایشهای صوفیانه شرقی و پاره ای از آموزه های معنوی مشرق زمین گره خورده است. ادیان نوپدید جنبشهایی هستند که در اواخر دهه ۶۰ و اوایل دهه ۷۰ میلادی براساس رشد شور تبلیغی جدید از سوی ادیان شرقی، افزایش و گسترش اطلاعات درباره ادیان شرقی، و پیدایش فراروان شناسی و داروهای روان پریشی زا و روان شناسی انسان گرایانه و نیز قانون منع ورود شرقیها به ایالات متحده، ایجاد شدند(ReligiousNew
: ۱۹۹۹۱۶Movements).
خرافه پردازی در جنبشهای نوین معنوی
خرافه موجب دوری انسان از واقعیت است، چنانچه بزرگ ترین مانع وصول به واقعیت، وجود خرافه و خرافه پرستی است. از این روی، پیامبران، همواره با آن به مخالفت برخاسته اند. پیامبر اسلام، یکی از بزرگ ترین هدفهای بعثت را مبارزه با خرافه گرایی بیان کرده است. از طرفی، گسترش خرافه گرایی نشان از منفعت بردن شماری دارد. مراد ما از “منفعت” می تواند در حد یک لذت بردن ساده برای خندیدن باشد و یا در حد به دست آوردن منفعت بزرگ سیاسی و یا دست آوردن یک منفعت بزرگ مالی. که این مطلب با اندک درنگی درباره افراد معلوم الحالی که اصل خرافه را می سازند، به دست می آید.
در انواع تعالیم عرفانهای نوظهور، می توان نمونه های فراوانی از خرافه گرایی را یافت. خرافه هایی که فلسفه خلقت و نوع منفعت حاصله از آن به طور کامل مشهود است. ضمن آن که هیچ دلیل معقولی برای پذیرش ادعا ارائه نمی شود، تا سالک بتواند آن را بپذیرد.
از طرف دیگر، وقتی می گوییم در بسیاری از عرفانهای نوظهور، نه تنها به تفکرگرایی توجه نمی شود، بلکه تلاش بر سر تشویق سالک بر تفکرگریزی است. این بدین معنی نیست که آنان در تمامی امور زندگی باب عقل و تفکرگرایی را بسته اند؛ چرا که در پس پرده و لابه لای گزاره های تعلیمی آنان به شدت عقل معاش اوج می گیرد؛ عقل معاشی که در بستر سرمایه داری و روح امپریالیسم در حال فعالیت است.
مراد از تفکرگریزی، تأمل و تدبر درباره عاقبت انسان است. این که آدمی از کجا آمده است؟ آیا ممکن است در این دنیا وظایفی داشته باشد؟ و سرانجام به کجا خواهد رفت و عاقبت او چه خواهد شد؟
هدف از طرح این پرسشها ایجاد حس شتابزده برای استقبال از ادیان توحیدی نیست، بلکه مقصود اندک درنگ فلسفی درباره صحت و سقم این پرسشهاست؛ یعنی همان چیزی که عرفانهای نوظهور به شدت مریدان خود را از آن پرهیز می دهند. بازداشتن از تفکر درباره این پرسشها، در تلاش آنان برای تبلیغ و گسترش تفکرگریزی نمایان می شود.
مکتب معنوی سای بابا در این باره دارای سهم بسیاری است. در این مقاله تلاش می شود تا به یکی از ادعاهای سای بابا بپردازیم و میزان صحت و سقم و رابطه آن را با حقیقت بسنجیم.
تجلی خداگونه در هندوئیسم
از ارکان اساسی در آموزه های هندوئیسم بحث درباره انوع تجلّیهای خداوند است. در تعالیم هندوئیسم بحث از اواتار۲ به معنای ظهور و تجلی خداوند، از اهمیت بالایی برخوردار است؛ از این روی، پرداختن به دو موضوع ضروری است: ویشنو و اوتار.
اول بار آموزه تثلیث هندویی در کتاب مهابهارته۳ بیان شد و کم کم در دیگر آموزه های هندوئیسم رونق یافت. برابر این ادعا، برهمن، یعنی نفس کلی در سه خدا تجلی کرده است که عبارت اند از:
۱. برهما۴: خدای خلقت و آفریدگار کل جهان.
۲. شیوه۵: خدای مرگ و مهلک کل جهان.
۳. ویشنو۶: خدای زندگی و حافظ کل موجودات.
ویشنو، از مهم ترین خدایان هندو و دومین خدا از خدایان سه گانه اصلی است. او در ودا چهره نسبتاً کوچکی است با آسمان و پیوندهای خورشیدی و بیش تر به خاطر سه گامی مشهور است که او در آن، عالم را فروپوشاند. (زمین، هوا و آسمان) اما در رزمنامه ها و پورانه ها، یکی از کانونهای بکتی۷ شده است. پیروان او را، ویشنوه یا ویشنو پرست می گویند. آن جا که برهما، برهمن، سراغازین است و شیوا یوگی سراغازین، ویشنو شاه است و کار او نگهداری سرزمین و مردمانش است. او جهان را با تجسم اوتاره ها حفظ می کند. تابر اسوره ها۸ (اهریمنان) و نیروهای دیگر شر پیروز شود. دو تن از اوتاره ها، یعنی رامه۹ و کریشنه، ۱۰ مرکز کیش های بزرگ بکتی اند. ویشنو همانند شاهان باستانی هند همسران بسیار دارد که از آن جمله، انسان وارگیهای پیروزی و کامیاری و گیاهان مقدس تولسی۱۱اند.
اما همسر اصلی او لکشمی۱۲ بانوخدای نیکبختی است. او را عموماً در هند جنوبی با دو همسر نشان می دهند. یکی شری دیوی۱۳ در سمت راست او و دیگری بودیوی، ۱۴ بانوخدای زمین در سمت چپ.
در هنر هندو، ویشنو، به رنگ آبی است. و نشانه اصلی او چکره است که صفحه مدور شعله ور، یا چرخ آتش است. که هر دو شاید پیوند او را با آسمان و خورشید القا می کنند. نماد حیوانی او گروده، ۱۵ شاه پرندگان است. ویشنو در یک فرم متمایز پیکر روی چنبره های مار اننته۱۶ یعنی بی پایان می خوابد که آن نیز روی آبهای اقیانوس کیهانی می آرامد. مدت دوام هر عالم را روز ویشنو و دوره میان عالم ها را شب او می دانند. او در آغاز هر چرخه نو، بیدار می شود و نیلوفری روی ساقه ی بلند از ناف او می روید. از نیلوفر، برهما پیدا می شود که عالم را از نو می آفریند. ۱۷
اما آن چه ویشنو را در میان هندوها و حتی دیگر مردم جهان جذاب و پرتوجه ساخته است، مسأله تجلیات خداگونه است که در این جهان خاکی از جانب ویشنو رخ می دهد. در ادوار مختلف، ویشنو در اواتارهای عدیده تجسم پیدا کرده و به صورت انسان یا اشکال مافوق طبیعت در قسمتی از جوهر الوهیت وارد شده و به آنها نیروی مافوق بشر بخشیده است. ظهور هریک از اواتارها برای اصلاح خطاهای بزرگ یا بخشیدن خوبیهای عظیم به این جهان بوده است. ۱۸
همچنان که دیگر اندیشه بزرگی در مهابهارته ظهورات و تجلیات ویشنو است. اوتاره یک مفهوم هندو است که اشاره بر فرود آمدن خدایی در زمین است. این مفهوم خاص سنتی است که به پرستش خدای بزرگ ویشنو همراه است. هندوها می پندارند که این خدا هر از گاهی صورت انسانی و یا حیوانی به خود می گیرد تا جهان را از نابودی درونی یا از آشفتگی یا از بلای بزرگ دیگری نجات دهد.
صورتهایی که ویشنو در گذشته به خود گرفته معمولاً نه اوتاره است که سه تای اول آن، یعنی ماهی و لاک پشت و گراز حیوانی اند. چهارمی دورگه، یعنی یک شیرمرد است. پنج تای باقی مانده انسان اند: یک کوتوله، رامه تبربه دست، رامه، کریشنه و بودا. اوتاره اینده کلیکن۱۹ است. چهار اواتاره گذشته احتمالاً چهره های تاریخی یا نیمه تاریخی اند. رامه تبر به دست بنا به سنت برهمنی بود که طبقه کشتریه را نابود کرد؛ چون که بیم آن می رفت که آنان بر جهان چیره شوند. داستان احتمالاً بازتاب کشاکشی است که در زمانهای کهن میان دو طبقه برهمن و کشتریه بر سر برتری سیاسی و اجتماعی روی داد. اوتاره هفتم، یعنی رامه، پهلوان شعر حماسی راماینه است. ششمین اوتاره، کریشنه است که پهلوان بسیاری از افسانه ها و داستانهایی است که از او به عنوان کودک و پسر و عاشق جوان خداییویار عاشق پیشه گوپی ها (دختران شیردوش)۲۰ یاد می شود و سرانجام هم به شکل باشنده خدایی که در شب نبرد بزرگ در کوروکشیتره۲۱ بر ارجونه۲۲ ظاهر شد و او را برانگیخت و وظیفه اش را بی طرفانه به عنوان عضو جنگاور به جا آورد. آوردن نام بودا در فهرست تجلیات هندوی ویشنو را به شکلهای گوناگونی توضیح داده اند. در مَثَل به عنوان یک راه برای نابودی یا تحقیر کردن کیش بودا و آوردن آن زیر نظارت برهمنان و یا به عنوان یک راه لطیف برای از اعتبار انداختن بودا از طریق تعبیر ظهور ویشنوی خدا به صورت بودا (یک کافر) که وسیله هدایت شروران سرگردان است. به این فهرست نُه اوتاره گذشته یک اوتاره دهم، یعنی کلکین، نیز افزوده اند. او در پایان عصر کنونی به شکل یک چهره موعود ظهور خواهد کرد که در او عناصر زردشتی و آخرت شناسی هندو با هم ترکیب می شود. ۲۳
در کتاب گیتا، کریشنه به عنوان یکی از تجلیات خداوند در قالب انسانی چنین می گوید:
“هرگاه درستکاری فراموش شده و نادرستی حکمفرما شود، من خودم (کریشنه) ظهور می کنم و بارها نسل به نسل برای حمایت از درستکاری و از بین بردن شرارت و بینانگذاری مذهب خواهم آمد. از این رو برای نابودی شیطان، خدا بارها و بارها به شکل انسان تجلی می کند. “
این عقیده در میان سالهای ۳۰۰ تا ۱۲۰۰ میلادی به حد نهائی مقبولیت رسید. نظریه ظهور کالبدی، یگانگی خدا را با کثرت خدایان وفق داد. اواتارهای ویشنو از معروف ترین اواتارها هستند. در میان آنها “رامه” و “کریشنه” جزء مهم ترینها به حساب می آیند. بر طبق این اعتقاد، خداوند خویشتن را در اشکالی که حتی شکاک ترین افراد هم بتوانند آن را قبول کنند، ظاهر می سازد. اواتارها بی شمارند و علاوه بر اواتارهای شناخته شده، می توان گفت هر ولی یا معلم روحانی، بخشی از تجلی خدای را به همراه دارد.۲۴
خداباوری و عرفان سای بابا
سرزمین هندوستان گلوگاه التقاط و نقطه عطف اقتران خداپرستی و بت پرستی است. به عبارت دیگر، تفکیک خداپرستی و بت پرستی در جامعه هند، کار آسانی نیست. بدین سان:
نخست آن که: هندوستان را سرزمین خدایان بسیار دانسته اند، چنانچه در میان ابتدایی ترین اقوام ساکن در هندوستان، رگه هایی از چندخدایی مشهود است. در مَثَل اقوام دراویدی۲۵ که در فاصله سالهای ۴۰۰۰ تا ۲۵۰۰ پیش از میلاد به سرزمین هند راه یافتند، خالق تمدنی بودند که در دره رود ایندوس۲۶ و شهرهای بزرگ هاراپا۲۷ و مهنوجودارو۲۸ شکل گرفت.
اقوام دراویدی، مردمی کشاورز بودند و خدایانی را نیایش می کردند که به گونه ای با باروری و حاصل خیزی پیوند داشت. در این کیش، دو عنصر اساسی موردتوجه قرار می گرفت:
نخست نیایش آلت نرینگی که نمونه هایی از آثار آن در مهره های یافت شده در هاراپا دیده می شود.
دوم، توجه به خدا بانوی مادر که نمونه های یافته شده در هاراپا آن را تأیید می کند. تصاویری که نشان دهنده رویش گیاه از رحم خدایی ماده یا بانوی عریان است که در برابر او در حال قربانی کردن انسان اند.
هرچند که مسأله تعدد خدایان در دوران ودائی و تحولات پس از آن دارای ابعاده گسترده تر و پیچیده تری می شود. ۲۹
دو دیگر: التقاط خداباوری، اسطوره های بسیار و تأثیرگذار، فرهنگ بومی و تفکرات عامیانه و بسیاری دلایل دیگر باعث می شود تا نمادهای مادی، از انواع سنگ و چوب و فلز و غیره، به عنوان نشانه های متمرکز محسوس در اماکن مقدسِ مردمانِ هند جای گیرد. و از آن پس انواع نیایشها و مراسم قربانی در برابر این نمادها رخ دهد. تکیه بر این ماجرا، باعث می شود که در طولانی مدت مردمان عامه توجه بیش از اندازه به نمادها روا دارند و مسأله توتم پرستی را متبلور سازند.
باری، بحث چند خدائی همواره در هندوئیسم و گرایشهای جدا شده از آن پررونق بوده است. و هر چند ساتیاسای بابا، به واسطه اقتباس از تعالیم هندوئیسم، به انواع خدایان و تجلیات او معتقد است؛ ناگزیر برخلاف بسیاری از گرایشها و کتابهای مقدس هندوئیسم، بیش تر بر خدای اعلی تکیه دارد و همواره در تعالیم او بحث از خدا با تکیه بر وحدانیت شکل می گیرد.
ساتیاسای بابا می گوید:
“همه ادیان یک چیز را تعلیم می دهند (تطهیر ذهن از آسیب خودخواهی و پرهیز از لذتهای بی ارزش) هر آیینی به انسان می آموزد که وجود خویش را سرشار از شکوه و جلال ایزدی کند و از حقارت و پوچی و خودخواهی بپالاید. راه و روش تفکیک و تشخیص را به او تعلیم می دهد، تا شاید به تعالی برسد و به آزادی دست یابد. بدانید که همه قلبها تنها به یاد (یکی) که همان خداوند یکتاست به طپش درمی آید و همه نامها و همه اشکال الهی نیز به خداوند یگانه اشاره دارد. این است پیامی که دارم و آرزو می کنم با قلبهای تان آن را دریافت کنید. “۳۰
سای بابا می گوید:
“مهم ترین و بالاترین نیاز بشر امروزی این است که این واقعیت را بپذیرد که خداوند یکی است. این چیزی است که مسیح و محمد اعلام کرده اند. کلمه اللّه واقعاً به معنی یگانه متعالی است که همه چیز را در عالم هستی دربر می گیرد. باور اصلی تمام ادیان این است که خداوند یکی است. مسیح، پدر بودن خداوند و برادر بودن بشر را اعلام نمود. انسان می تواند تنها یک پدر داشته باشد، نه دوتا. زمانی که مسیح به دنیا آمد، سه مرد خردمند ستاره ها را دنبال کردند تا به محل تولد او برسند. با دیدن نوزاد تازه به دنیا آمده، آنها در دل خود به این کودک الهی تعظیم کردند. قبل از ترک محل هریک از آنها چیزی درباره کودک گفت: خردمند اول به حضرت مریم گفت: او عاشق خداوند است. خردمند دوم گفت: خداوند او را دوست دارد. خردمند سوم گفت: او روح خداست. اهمیت درونی این سه گفتار و اعلام در مورد مسیح چه می تواند باشد؟ جمله اول دلالت بر این دارد که مسیح پیام آور حق است. پیام آور می تواند ارباب خود را دوست بدارد ولی ارباب به این آسانیها پیام آور خود را دوست ندارد. جمله دوم اعلام می کرد که خداوند مسیح را دوست دارد. چرا؟ برای این که او تجلی الهی است. جمله سوم حاوی چیزی است که مسیح اعلام نمود: من و روح خدا یکی هستیم.”۳۱
ساتیا سای بابا، همواره اذعان می دارد که:
“تمام انسانها نمادی از خداوند هستند و این که هر پیکر اوست که با نان تقویت می شود و هر قطره از خون جاری در رگهای هر موجود زنده ای، خون اوست که با شور و تحریکی که شراب به آن می رساند، روح می گیرد. از همین رو، می توان گفت که: هر انسانی تجسم روح خداوند است و باید همانند او مورد احترام قرار گیرد. شما مانند یک خدمتگزار عمل می کنید، پرستش می کنید، همان پسری که پدر خود را می ستاید و نهایتاً به خردی دست می یابید که بیان گر این است که شما و او یکی هستید این سفری معنوی است و مسیح راه را با عبادت واضح نشان داده است. “
سای بابا این گونه ادامه می دهد:
“همه انسانها را تجسمی از الوهیت بدانید و با عشق، تفاهم و خدمت به آنها احترام بگذارید. تنها یک نابینا نسبت به شرایط ملال آور دیگران بی تفاوت می ماند. تنها یک ناشنوا از ناله های دیگران تأثیر نمی پذیرد. در حقیقت “دیگران” وجود ندارند. شما همه سلولهای زنده ای در بدن خداوندید و هر سلول وظیفه اش را برای پیشبرد اراده وی به انجام می رساند.”۳۲
ساتیا سای بابا معتقد است:
“خداوند شکلی را به خود می گیرد که سر سپرده ها آرزو داشته اند. دانستن این که تمام اشیاء خلق شده شکلی از خداوندند بسیار اساسی است. “۳۳
سای بابا در مسأله خداشناسی و پرداختن به خصوصیات خداوندی همواره از تعالیم هندو که مبتنی بر تعدد خدایان است، فاصله می گیرد؛ لکن در صدر و ذیل گفتارش درباره خداوند به پیامبران و ادیان توحیدی اشاره می کند. این نکته در برخورد با موضع پلورالیسم دینی او پراهمیت است. ۳۴ ضمن این که در ادامه علت تأکید او بر خدای یگانه نمایان می شود. ۳۵
تجلی خداوند و ساتیا سای بابا
اواتار، از سنگهای اصلی بنای عظیم خداشناسی هندوست. ما تنها در آیین هندو با مفهومی به نام اواتار، که تجلی امر مطلق در جهان خاکی است، روبه رو می شویم. براساس آیین هندو مسؤولیت ویشنو به عنوان حافظ جهان ایجاب می کند که در هنگام بروز خطرهای جدی برای جهان و موجودات آن به شکل موجودی زمینی متولد شود و جهان را از نابودی برهاند. تقریباً تمامی اواتارهای هندو، تجسم های ویشنو هستند. این اواتارها، همواره حامل خرد و دانشی هستند که برای حفظ بقای جهان ضروری است. ۳۶
در مسلک هندوئیسم، بنابر وضعیت طبیعی جهان ضروری است که همواره زمین خاکی از اواتار خالی نباشد. تا او اساس عقیده (دارما) را تحقق بخشد. دارما به معنای مسیر اصلی زندگی شخص، بدون دخالت و ضربه زدن به منافع و زندگی دیگران و بدون تجاوز به آزادی دیگر اشخاص است. به دیگر سخن، دارما به معنای این که آن چه را که دوست داری دیگران در حق تو انجام دهند در حق دیگران انجام دادن و به طور کلی ایجاد یک وحدت منظم بین گفتار و پندار و کردار انسانهاست. وجود اواتار بر روی کره زمین، ضروری است، تا تحقق دارما را عملی سازد. آواتار به صورت انسان، به عنوان دوست، نیکخواه بشر، خویشاوند، راهنما، معلم، درمان کننده، شفابخش و شریک در بین انسانها زندگی می کند.
وجود اواتار برای اعاده دارما ضروری است و هنگامی که انسان بر اساس دارمایش زندگی می کند اواتار خوشحال و خوشنود خواهد بود. ۳۷
اما نکته این جاست که ساتیا سای بابا، بعد از بیان ادعاهای بالا در تعلیمات عرفانی به شاگردان خود، خویشتن خویش را یک اواتار معرفی می کند. اواتاری که نقش معلم حقیقت را بازی می کند، کسی که آمده تا دوران جدیدی را در تعلیمات کهن معنوی بنا نهد و نقش یک نجات گر بزرگ را ایفا کند.
سای بابا می گوید:
“تو نمی توانی مرا در طبقه بندی “مرد خدائی” یک معجزه گر، انسان خداگونه، یا شفادهنده قرار دهی. این اواتار – سای بابا – برای ایفای نقش جدیدی آمده، نقش معلم حقیقت. “
بدین سان در گام نخست ساتیا سای بابا، به عنوان اواتار با نقش نوینی در صحنه ارشاد، به عنوان یک معلم حقیقت جلوه می کند. سپس برای معرفی خود و ابراز ویژگیها و تواناییهای ذاتی خویش چنین سخن می گوید:
“هرکه تمام اعمال و کارهایش را به من اهدا کند بدون هیچ فکر دیگری، هرکه روی من مراقبه می کند به من خدمت می کند، مرا پرستش می کند، مرا به خاطر دارد، بداند همیشه با او هستم… به آنهایی که مرا استهزا می کنند، تبسم می کنم، به آنها که درباره من دروغ جعل می کنند تبسم می کنم، به آنها که مرا تمجید می کنند تبسم می کنم دائم شادم پر از شعف.
تند صحبت می کنم و بعضی ها را تنبیه می کنم، اگر آنها مال من نیستند آنها را رها می کنم و توجه به آنها نمی کنم. این هشداری است برای ارتداد آنها. من حق دارم آنهایی را که به من تعلق دارند، گوشمالی بدهم، من بین شما راه می روم و صحبت می کنم. تربیت می دهم نشان می دهم، نصیحت می کنم و اندرز می دهم؛ اما از هر نوع وابستگی جدا هستم. خیلی وقتها به شما گفته ام که مرا با این ساخت فیزیکی مربوط ندانسته و یکی فرض نکنید، اما شما
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 