پاورپوینت کامل قم خاستگاه علم و بصیرت ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل قم خاستگاه علم و بصیرت ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل قم خاستگاه علم و بصیرت ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل قم خاستگاه علم و بصیرت ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
از گزاره های بایسته پژوهش و بررسی، توجه به جایگاه تاریخی قم و نقش آن در دانش افزایی و بصیرت گستری درجامعه اسلامی است. رهبر معظم انقلاب اسلامی، درجمع فضلای حوزه، قم را شهر علم و جها د و بصیرت نامید; شهری که سرچشمه نور و روشنایی بوده و از کانِ آن معرفت و دانش ناب به دیگر جاها و سرزمینها منتشر شده است. و نیزکانونی که در بینش و بصیرت دینی سرآمد بوده و در مجاهدت و حرکت آفرینی پیشتاز دیگر سرزمینها. حوزه علوم دینی آن مشعلدار دیگر حوزه های دانش بوده است.
حوزه پویای قم، توانسته است در دشوارترین برهه های تاریخی، نقش ممتاز خود را به خوبی به انجام رساند و بنیانی استوار و زوال ناپذیری را پی افکند که قرنها، هدایت گر و روشنایی بخش امت اسلامی بوده وگذشت روزگاران، از اهمیت آن نکاسته است. یادکرد رهبری از تاریخ افتخار آفرین حوزه قم، از آن جهت پراهمیت است تا نسل معاصر و جوان حوزه بیش از پیش، به راه و روش طلایه داران خود توجه کنند و نسبت به گوهر گرانبهایی که دردست دارند هوشیاری بیش تری داشته باشند و قدرِ خوانی را که بر آن نشسته اند، بهتر بدانند. و در مراقبت از این امانت بی بدیل هوشیارتر باشند و بر دامنه و ژرفای آن بیفزایند که ناسپاسی در برابر نعمتهای خداوند، کفران و موجب زوال آن می شود; چه این سفره ای که ما برآن نشسته ایم، نه تنها حاصل دسترنج نسل معاصر، که فراهم آمده از رنجهای هزاران فرزانه به خاک خفته است و تحولات علمی کنونی، متکی به پشتوانه تاریخی است. و اگر تلاشی دو چندان صورت نگیرد ساختمان زیبایی که به بهای رنجهای هزارساله به پا داشته شده، فرو خواهد ریخت و اندیشه های ناب و اصیل بر اثر ناسپاسی و یا کم کاری متولیان آن، در برابر نوآوریهای دیگران سپر خواهد افکند و چشمه های بینش و دانش خواهد خشکید. باید هماره بر این گنجینه افزود و از آن حراست نمود و با آسیب شناسی بهنگام، خطرها را از آن دورساخت.
رهبر معظم انقلاب اسلامی در پیام به کنگره هزاره شیخ مفید، فعالیتها و اندیشه های این عالم فرزانه را به مثابه سنگ زاویه و قاعده اصلی بنای بلند فقه وکلام شیعی معرفی کرد۱ و در بیانی دیگر، حوزه کنونی ما را میراث برِ میراث هزار ساله عالمان گذشته خواند و تاکید کرد بی توجهی ما به وظیفه خود خیانت به این میراث عظیم تشیع است. ایشان یکی از ضرورتهای ایجاد دادگاه ویژه روحانیت را حراست از کیان روحانیت و دستاوردهای حوزه ها شمرده است:
»من یادم است، شاید این نکته را مکرر به بعضی از برادران عرض کرده ام. چند سال پیش که مقدمات تشکیل این دادگاه بود، خدمت امام(ره) رفتم و به ایشان عرض کردم که: این انقلاب، به پشتوانه هزار سال نفوذ معنوی روحانیت شیعه به پیروزی رسید. یعنی این که شخصی مثل امام یک مرجع تقلید توانست این اقیانوس را این طور به تلاطم در بیاورد، که هیچ عاملی نمی توانست آن را به تلاطم در بیاورد، کار خود او نبود. مردم در اول کار، امام را از کجا می شناختند؟ اگر هزار سال اعتقاد شیعه به علما و روحانیون و مراجع اش نبود که مرجع و عالم دین، برای شان از قداستی برخوردار بود، چه موقع مردم پشت سر امام، به عنوان این که یک مرجع و یک عالم دین است، راه می افتادند؟ امام، این را تلقی به قبول کردند. بعد به ایشان عرض کردم، الآن با عمل بعضی از ماها، این ذخیره ی هزارساله ضایع می شود و از بین می رود. ما پول و سرمایه ای را برداشتیم خرج کردیم و بساطی را درست کردیم; حالا خود این سرمایه، با کار بعضی از ماها دود می شود و به هوا می رود. گفتم به نظر من، راهش همین دادگاه روحانیون است…. «۲
بررسی همه زوایای نقش آفرینیهای قم و حوزه آن، در همه دوره ها، از ظرفیت این مقال خارج است. و نگاه عمده، به حوزه قم در سده های نخستینِ تاسیس آن است. بررسی کارنامه این حوزه در سده پنجم و ششم و هفتم و حوزه دوران صفویه و حوزه معاصر، نیازمند مقاله هایی مستقل است. روشن شدن بخشهایی از زوایای این تذکارِ ناب رهبری، نیازمند بررسی و توجه به چند نکته تاریخی است.
پیشینه تشیع و حوزه در قم
تشیع و تاسیس حوزه در قم پیشینه ای مشترک دارند. مردم قم و حوزه علمیه آن، از آغاز تکوین، چنان با یکدیگر در پیوند بوده که جدا کردن آن دو از یکدیگر دشوار است. این دو کوثر جوشان، با همدیگر در هم تنیده و به موازات یکدیگر در تاریخ پیش آمده اند و در برهه های حساس، پشت به پشت یکدیگر داده و با بداندیشان و افزون طلبان مبارزه کرده و بر خطرها راه بسته اند. در سده نخست هجری، بذر تشیع در این سرزمین کویری جوانه زد و رشد و نمو کرد و نهال ولایت در این واحه پرقابلیت و مستعد بالید و به بار نشست و برکتهای آن راهِ دیگر سرزمینها را پیش گرفت. و به تدریج دیگر مناطق ایران ازبرکت حوزه پویای قم، به مکتب اهل بیت گرویدند. به گفته امام خمینی:
»قم… از زمان حضرت صادق، سلام اللّه علیه (حدود آن زمان) مرکز تشیع بوده است و از قم تشیع به سایر جاها رفته است. علم هم از قم به جاهای دیگر منتشر شده است… قم مرکز همه برکات است. «۳
خاندان عرب اشعری از پیشگامان این کاروان پر برکت بوده اند. سائب بن مالک اشعری، نیای این خاندان از وفاداران به امام علی(ع) بود. وی با مختار بن ابی عبیده ثقفی، به خونخواهی شهیدان مظلوم کربلا برخاسته بود. زمانی که عبدالله بن مطیع، از طرف عبدالله بن زبیر والی کوفه شد، به خواسته مختار، در برابر روش ابن مطیع که می گفت امور را بر حسب سیره خلیفه دوم و سوم پیش خواهد برد، واکنش نشان داد و گفت:
»ألا یسار فینا الاّ بسیره علی بن ابیطالب التی بها سار فی بلادنا هذه حتی هلک رحمه الله علیه«.۴
تنها باید به همان سیره ای که در زندگی علی(ع) در میان ما به کار می گرفت عمل شود.
کسانی که در زمانِ زندانی بودن مختار برای وی بیعت می گرفتند، عبارت بودند از: سائب بن مالک اشعری، یزید بن انس، احمر بن شُمَیط، رفاعه بن شداد و عبدالله بن شداد. سائب با شروع قیام مختار علیه امویان و زبیریان، به یاری مختاربرخاست. سائب بن مالک از اصحاب سرشناس مختار بود. زمانی که مختار از کوفه بیرون آمد، سائب بن مالک را به جای خویش حاکم کوفه کرد.
فرزندان سائب بن مالک اشعری، نیای تیره اشعریانِ قم۵ پس از شکست شورش ابن اشعث علیه مروانیان، به سال ۹۴ه. ق.، در جست وجوی سرزمین و فضای مناسب تری برای تداوم مبارزه و دفاع از اهل بیت، یامبر، رخت به قم کشیدند.۶ و بنا به همین گزارش، اشعریان در قیام زید بن علی نیز نقش آفرین بودند.۷
از خاندان اشعری، که هماره در پیوند با ائمه بوده اند، بیش از صد عالم برجسته به عرصه آمده اند. واین تبار پر برکت و پرشور و پر جنب وجوش، در تکوین و تداوم حوزه قم، نقش آفرین بوده اند. شماری از تاریخ پژوهان، از جانبداری قمیان از جنبش مطرف ابن مغیره علیه بنی مروان به سال ۷۷ه. ق، نتیجه گرفته اند که شیعه پیش از آمدن اشعریان در قم حضور داشته است.۸
ائمه(ع) جایگاه معنوی قم را به پیروان خود شناساندند و مردم را تشویق کردند که به این سرزمین هجرت کنند و با ساکنان آن ارتباط برقرار سازند واین خود به کوچ عالمان شیعه به این سرزمین شتاب داد. و درحاشیه فلات مرکزی ایران، یکی از بزرگ ترین حوزه های دانش، به وسیله عالمان و راویان حدیث پی افکنده شد و حوزه قم توانست به عنوان یکی از مراکز برجسته علمی و پویا نام خود را در تاریخ اسلام ماندگار کند. و حوزه علمیه این شهرِ رو به گسترش، جایگزین حوزه علوم دینی کوفه گردد. نشانه ها حکایت از آن دارد که از دوره امام باقر و امام صادق(ع) راویان و جویندگان دانش، به صورت فردی وگروهی برای کسب دانش و دیدار با امامان اهل بیت، راهی حجاز می شده و از حوزه درسی ائمه و شاگردان شان استفاده می کردند.۹ رحله های علمی میان قم و دیگر کانونهای علمی جهان اسلام نشانه وجود حرکت پرنشاط علمی در قمِ آن دوره بوده است. امام صادق(ع) بارها از نقش پر اهمیت قمیان در پاسداری از دین و دیانت یاد کرده است. از جمله:
»لولا القمیون لضاع الدین«۱۰
اگر قمیان نبودند دین تباه شده بود.
امام صادق(ع)، در سخن دیگر، قمیان را یاور دین خوانده است.۱۱
در روایتهای دیگر، از قمیان به »الفقهاء العلماء«۱۲ یاد شده است که نشانه عجین بودن زندگی مردم قم با دانش طلبی و فقاهت بوده است. و درگزارش مستند دیگر از امام صادق(ع)، قم کانِ دانش و فضل شمرده شده است.۱۳ در قم کانون علمی و پر جنب و جوشی وجود داشته که امام صادق شیعیانِ خراسان و عراق و حجاز را تشویق می کند با قم ارتباط برقرار کنند و از دانشوران آن استفاده کنند. افزون بر آن، ائمه از قم به عنوان »کوفه کوچک«،۱۴ »تکیه گاه قائم آل محمد، علیهم السلام«۱۵، »محل انتظار کشیدن قائم آل محمد، علیهم السلام«۱۶، »محل امنیت و راحت مؤمنان«۱۷، »معدن آل محمد، علیهم السلام«۱۸، »بحر«۱۹، »قطعه ای از بیت المقدس«۲۰، »آشیانه آل محمد، علیهم السلام«، »مأوای فاطمیین«۲۱ یاد کرده اند.
پیوستگی فکری و سیاسی قمیان با امامان شیعه، پس از سقوط بنی امیه، بیش تر شد. و تحولات پدید آمده، این زمینه را برای مردم فراهم آورد تا طلاب قمی برای کسب دانش آهنگ مدینه کنند. و شمار آنان به تدریج رو به افزایش گذارد. از این رو، شمار راویان حدیث قمی تبار، که به طور مستقیم از ائمه حدیث دریافت کرده اند، بیش از دیگر مناطق است.۲۲ به گزارش سید بن طاووس، امام رضا در سفر به خراسان از قم عبور کرده است. بنا بر همین گزارش، خانهِ ای که حضرت رضا(ع) در آن جا میهمان شد، در زمان حاضر (قرن هفتم) مدرسه ای است که محل بحث طلّاب می باشد.۲۳ محدث قمی، مدرسه رضویه کنونی، واقع در خیابان آذر را یادگار اقامتگاه آن حضرت در قم دانسته است.۲۴ هجرت فاطمه معصومه و دیگر امامزادگان فرزانه و دانشور به این شهر، دگرگونیهای بس مهی را در جهت گسترش تشیع و حوزه علمیه ایفا کرد. و رفت و آمد و ارتباط علما و راویان و شاگردان برجسته امام صادق(ع) و ائمه پس از وی، وجود مرقد حضرت فاطمه معصومه در قم، هماره بر رونق و شکوفایی آن افزوده است. نوآوریهای حوزه قم در کنار ملاحم و پیش بینیهای ائمه درباره آینده روشن قم، شوق استادان و دانشجویان را برای رحله علمی به این دیار پربرکت برمی انگیخت و جویندگان دانش، به سوی قم ره می سپاردند.
ریان بن شبیب، دائی معتصم عباسی، درطلب دانش به قم هجرت کرد. وی پرسشهای صباح بن نصر هندی از امام رضا(ع) و پاسخهای آن حضرت را در کتابی گرد آورده است۲۵ و محمد بن بشیر، از راویان مشهور کوفی، در قم از دنیا رفته است.۲۶
به تدریج قم، با دیگر سرزمینها و شهرهای شیعه نشین، چون: طبرستان و بغداد و کوفه و ری و حجاز و مصر وخراسان رابطه پیدا کرد و بر جایگاه علمی و اجتماعی خود افزود. فشارهای سیاسی عباسیان بر شیعیان عراق و حجاز و یمن نیز سبب می شد طالبان علم رو به کویر مرکزی ایران آورده و به دور از نگاه پر وحشت حاکمان عباسی، در جست وجوی معالم و شرائع دین خود برآیند. همه اینها به تشکیل حوزه ای گرم و مردمانی دانش پرور مدد می رساند. قمیان برای ارتقای علمی حوزه و از میان بردن کاستیهای آن، از عالمان سرزنده و مسؤولیت شناس دیگر مراکز و کانونهای علمی دعوت می کردند، به قم بکوچند و در آن رحل اقامت افکنند و مردم را از دانش و بینش خود بهره مند سازند. بویژه آن که اصفهان و ساوه در آن دوره (سده سوم و چهارم) از رقبای مهم مذهبی مردم و حوزه قم به حساب می آمد. و کارگزاران این دو شهر نمی توانستند گسترش مذهب اهل بیت را در همسایگی خود برتابند.
در سال ۳۴۵ه. ق. اختلاف سختی میان اصفهانیان و قمیان اتفاق افتاد. سبب این بود که شایع شد که یکی از ملازمان مسؤول امنیت اصفهان، که فرد قمی بوده به یکی از صحابه دشنام گفته است. مردم شورش کردند و در اداره امنیت و مرکز شرطه گرد آمدند. گروهی در این حادثه به قتل رسیدند. مردم اصفهان اموال تاجران قمی را غارت کردند.۲۷
تفاوتهای مذهبی و سیاسی و فرهنگی سبب می شد که مخالفان به سادگی موقعیت رو به رشد قم را برنتابیده و در راه گسترش این کانون نوپای علمی مشکلاتی پدید آورند. و در برابر، قمیان تلاش داشتند جایگاه سیاسی و اجتماعی خود را با تحصیل بیش تر فرهنگ و دانش، در برابر رقبا تقویت کنند، تا افزون بر گرایش دیگر مردم به مکتب اهل بیت، مردم و جوانان آنان بتوانند در برابر امواج فرهنگی نوظهور و فرقه گرائیها مقاومت کنند و درعلم و دانش پیشتاز دیگران باشند. علمای قم، از ابو اسحاق ثقفی، مؤلف کتاب پرارزش الغارات، که در راه سفر به اصفهان بود، خواستند تا در قم سکنی گزیند، اما وی به دلیل نیاز بیش تر مردم اصفهان به دعوت شیعی، بر آن شد در این شهر بماند و احادیث اهل بیت را ترویج کند.۲۸
ابواسحاق ثقفی برای آشنایی مردم با مکتب اهل بیت کتاب المعرفه فی المناقب و المثالب را نوشته بود. مردم کوفه در دلسوزی و نگهداشت جان وی از گزند بدخواهان، به وی پیشنهاد کردند، کتاب را از کوفه بیرون نبرد. او پرسید مردم کدامین شهر درباره شیعه، آگاهی کم تری دارند. گفتند اصفهان. وی سوگند یاد کرد که جز در اصفهان آن را منتشر نسازد.۲۹ وی به اصفهان رفت و کتاب فضائل اهل بیت خود را دراین شهر منتشر کرد و مردم را با مظلومیت خاندان پیامبر آشنا ساخت.۳۰
کثرت محدثان و عالمان قمی زبانزد مردم در دیگر کانونهای علمی بود. محمد تقی مجلسی در شرح من لایحضره الفقیه یادآور شده است:
»در زمان علی بن حسین موسی بن بابویه (م: ۳۲۹) دویست هزارمحدث در قم به سر می برده اند.«۳۱
محدث قمی در توجیه آن نوشته است: در آن روزگار گرایش عمومی مردم از عوام و خواص به حفظ احادیث بوده و مردم برابر آن عمل می کردند.۳۲
مؤلف تاریخ قم، در باب شانزدهم کتاب خود، از ۲۶۶ نفر از علمای شیعه و ۱۴ نفر از علمای عامه، که در قم می زیسته اند، یاد کرده است۳۳ که نشان گر آن است که مدرسه قم در سده چهارم، از گسترده ترین مدارس علمی شیعه بوده است.
خاندانی چند در قم، به کثرت عالم و دانشمند شهره بوده اند و اشعریان در رأس این خاندانها قرار داشته اند. صدها عالم و راوی حدیث در طول چندین سده، از میان اشعریان برخاسته و مدارس و مساجد گوناگون به دست بابرکت آنان بنیان نهاده شده است. مؤلف تاریخ قم، شمار عالمان از این خاندان را صد تن دانسته است که دوازده تن آنان، از فرزندان سعد بن عبدالله اشعری از علمای دین و راوی حدیث امام صادق(ع) بوده اند.۳۴ نجاشی از ۳۹ نفر از عالمان این خاندان، نام می برد که ۱۶ نفر از آنان، بی واسطه از امام معصوم روایت کرده اند. خاندان عبدالعزیز مهتدی چندین محدث داشته است. عبدالعزیز و نواده اش، حسن بن حسین بن عبدالعزیز۳۵ و محمد بن حسین بن عبدالعزیز، همه، از راویان حدیث بوده اند.۳۶
خاندان ابن بابویه از خاندانهای دانش پرورِ قم بودند و از سده سوم تا هفتم نام و نشان آنان در حوزه قم و ری دیده می شود. نخستین عالم این خاندان، علی بن حسین، معروف به ابن بابویه است. وی، شیخ فقیه و مقدم قمیان در عصر خود بود.۳۷ برابر برخی از گزارشها، ابن بابویه با امام عسکری در پیوند بوده و حضرت در توقیعی از وی به »شیخی و معتمدی« یاد کرده است.۳۹ عده بسیاری از وابستگان ابن بابویه، در قم ساکن بوده اند. مانند: شیخ نجم الدین، ابوالحسن علی بن محمد بن حسن بابویه قمی۳۸ حسین بن حسن بن محمد بن موسی بن بابویه،۳۹ خاندان برقی، محمد بن خالد برقی و پسرش احمد بن محمد و نواده هایش محمد بن ابوالقاسم، معروف به ماجیلویه و علی بن محمد بن ابی القاسم۴۰ و نبیره اش احمد و فرزند وی علی بن احمد۴۱ و فرزند زاده برادرش، علی بن علاء بن فضل بن خالد۴۲ از خاندانهای دانشمند خیز قم بوده اند.
علی بن محمد از نوادگان محمد بن خالد، از محدثان پرآوازه و از مشایخ شیخ صدوق بوده است.۴۳ حسن بن خالد برقی و برادرش، ابوعلی قمی، از عالمان موثق و اهل قلم این شهر بوده اند و کتابهای ارزنده ای در موضوعات گوناگون اسلامی تالیف کرده اند.۴۴ مؤلف روضات الجنات، علی بن احمد بن ابی عبدالله برقی را از مشایخ صدوق شمرده است و افزوده است:
»ابومحمد بن خالد نیز از راویان بزرگ و از سرآمدان دانش و فضل بوده و درآداب و تفسیر و تاریخ کتابهای سودمندی نوشته است. «۴۵
از این خانواده علمای دیگری نیز برخاسته اند.۴۶
خاندان ابن قولویه، محمد بن جعفر بن محمد بن قولویه و فرزندش جعفر بن محمد، از عالمان دانشور و محدث قمی بوده اند. جعفر، بیش از ۲۳ رساله سودمند تالیف کرده است، از جمله: کتاب کامل الزیارات. شیخ مفید در حلقه شاگردان وی نشسته است.
نجاشی، درباره اش نوشته است:
»وکل ما یوصف به الناس من جمیل و ثقه فهو فوقه. «۴۷
به گزارش افندی، فرزند دیگرش علی بن محمد بن قولویه نیز، از محدثان بوده که برادرش جعفر بن محمد از وی بسیار روایت کرده است.۴۸ عبدالعزیز بن جعفر بن قولویه نیز از راویان حدیث بوده. محمد بن احمد بن شاذان در باب احکام الرجال و النساء از وی نقل کرده است.۴۹
خاندان متیل قمی از تیره های پر محدث و دانش گستر قم بوده اند. حسن و احمد بن متیل در قم، به کار حفظ و نشر حدیث مشغول بوده اند. علی بن متیل از محدثان پر شاگرد و استاد دیده بوده. یکی از نوشته های وی کتاب النوادر است. محمد بن علی بن متیل از محدثان قم بوده و شیخ صدوق از محضر وی دانش آموخته است. و جعفر بن احمد بن متیل از همین تیره، حدیث نقل می کرده است.۵۰ جایگاه جعفربن احمد بن متیل و پدرش در میان شیعیان و ارتباط آنان با ناحیه مقدسه، چنان پرعظمت بود که گمان می رفت، نمایندگی امام زمان پس از محمد بن عثمان در میان این خاندان قرار خواهد گرفت.۵۱
خاندان ابن شاذان قمی، چندین دانشمند برجسته داشته است. ابوالعباس،۵۲ احمد بن علی بن حسن بن شاذان قمی عالمی برجسته بود. وی فقیه بود و کتابهای: حسن المعرفه،۵۳ زاد المسافر و الامالی، از نوشته های اوست.۵۴ فرزندش ابی الحسن، محمد بن احمد، عالمی پر اطلاع و کثیرالتألیف بود. از آثار به جا مانده از وی کتاب فضائل امیرالمومنین است.۵۵ این کتاب در بردارنده صد فضیلت از امیرمومنان(ع) است که از طرق دیگر فرق اسلامی به دست محدثان رسیده است. گفته شده، این رساله همان کتاب ایضاح دفائن النواصب، نوشته دیگر ابن شاذان است. ابوالفتح کراچکی طرابلسی مولف کنزالفوائد۴۴۹)۵۶) این کتاب را درسال ۴۱۲ در مکه نزد وی قراءت کرده است.۵۷
خاندان حمیری از تیره های عالم پرور حوزه قم بودند. نیای آنان عبدالله بن جعفر حمیری، پیشوای مذهبی قمیین بود. وی، با نوشتن چندین کتاب سودمند در عقائد و حدیث، مانند قرب الاسناد، خدمات ارزنده ای به اسلام وتشیع کرد۵۸ حمیری، فرزندان شایسته ای داشت که همه آنان از مروجان حدیث بودند.
محمد بن عبدالله قمی از راویان موثق و سرشناس قم بود. وی با امام زمان مکاتبه داشته و چندین مساله فقهی از حضرت پرسیده بود. وی نویسنده نیز بوده و چندین اثر روائی تالیف کرده است: کتاب الحقوق و کتاب الاوائل و کتاب الاحتجاج. و برادران اش جعفر، حسین و احمد نیز به وسیله نامه با امام زمان در ارتباط بوده اند.۵۹ احمدبن داوود قمی، فقیه و شیخ قمیین و آگاه ترین مردم به دانش حدیث بود.۶۰ فرزندش محمد بن احمد نیز راه پدر را در پیش گرفته بود.
علی بن محمد بن علی خزاز قمی و فرزندش حسین بن علی خزاز۶۱ نیز از راویان حدیث بودند و درعرصه ثبت و انتقال احادیث اهل بیت به دیگران خدمتهای ارزنده ای را به انجام رساندند.
خاندان ابراهیم بن هاشم، از تیره های پر برکت حوزه قم بودند. ابراهیم بن هاشم، شاگرد یونس بن عبدالرحمن قمی، از بزرگ ترین رجال شیعه و از پیشگامان دانش کلام و حدیث بود. وی از معاصرین امام صادق و امام کاظم و از وکلا و خواص امام رضا(ع) شمرده می شد. شیعیان، منزلت یونس را در میان خود، مانند سلمان فارسی در عصر حضرت رسول می شمردند۶۲ ابراهیم بن هاشم، نخستین محدثی بود که روایات محدثان کوفی تبار را در قم معرفی و منتشر کرد۶۳ نام وی در اسناد بیش از شش هزار روایت دیده می شود.۶۴ بخش مهمی از روایات کلینی در کافی به او منتهی می شود. فرزندش علی بن ابراهیم، از محدثان و مفسران قم بود. و فرزند دیگرش، اسحاق نیز از راویان حدیث بوده که برادرش ابراهیم، از او روایت می کند.۶۵ ابراهیم بن علی بن ابراهیم بن هاشم نیز، از محدثان کثیرالروایه بوده و حسین بن محمد، نویسنده کتاب: مقصدالراغب الطالب فی فضائل علی بن ابی طالب، از او روایتهای بسیاری نقل کرده است.۶۶ فرزند دیگرش، احمد نیز از علمای قم بود که به ری هجرت کرد و شیخ صدوق دراین شهر از او حدیث شنیده است۶۷ محمد بن علی بن ابراهیم نیز از محدثان و مولفان بوده و کتاب علل الشرائع او تا سده دهم هجری، موجود بوده که علامه مجلسی از آن استفاده کرده است.۶۸
خاندان صفار قمی نیز، چندین دانشمند برجسته به خود دیده است، از جمله: محمد بن حسن صفار، مولف کتاب بصائر الدرجات و برادرش سهل بن حسن صفار، که محمد بن حسن بن بن ولید و صدوق و برادرش محمد، از وی روایت کرده اند.۶۹
جبرئیل بن اسماعیل قمی، از علمای برجسته سده پنجم قم بود که وی شاگرد شیخ ابی الحسن بصری و او از سید مرتضی کسب دانش کرده و فرزندش، شاذان بن جبرئیل قمی، ساکن مدینه، از بزرگان علما بوده که رساله های ارزنده ای را تالیف کرده است، از جمله رساله ازاله فی معرفه القبله، و کتاب الفضائل. وی استاد اجازه در دانش حدیث بوده و سید فخّار، استاد محقق حلّی، از او اجازه روایت دریافت داشته است.۷۰
آبه، از شهرهای توابع قم و مرتبط با آن، حوزه ای گرم و برخوردار از عالمان بزرگ داشته است. مردمان این شهرِ سرشار از نعمتهای مادی و معنوی، از پشتیبانان اصلی اهل بیت بوده اند و هماره کمکهای مالی اهالی آن، برای ائمه اطهار(ع) ارسال می شده است، تا در راه نشر اسلام هزینه گردد. از جمله عالمان آن دیار، احمد بن حسین مهران آبی، استاد شیخ صدوق،۷۱ حسن بن محمد اوی، صائد بن علی، فقیه و واعظ،۷۲ و صائد بن محمد آوی که چندین کتاب در ادبیات و عقائد نگاشته است.۷۳
علمای قم از خاندان پیامبر
بخشی از علمای قم را علویان تشکیل می دادند. بیش تر آنان در پی شرایط دشوار مذهبی و سیاسی سرزمینهای عربی، به قم کوچ کرده بودند. فاطمه معصومه(س) از راویان حدیث بوده است. این بانوی فاضله و با بصیرت، چندین حدیث از جمله روایت مشهور غدیر »من کنت مولاه فهذا علی مولاه« را به نقل از نیای خود از پیامبر روایت کرده است۷۴ و اگر علی بن جعفر، که در قم دفن شده، چنانکه علامه مجلسی در بحار۷۵ و تحفه الزائر بر این باور است، علی بن جعفر عریضی، فرزند امام صادق بدانیم، وی از عالمان سرشناس اهل بیت و از راویان بنام حدیث بوده. صدها حدیث به نقل از برادرش، امام کاظم روایت کرده است. مسند منسوب به وی، به نام مسائل علی بن جعفر از برادرش موسی بن جعفر تحقیق و منتشر شده است.
و اگر مزار معروف به علی بن حسن، آرامگاه علی بن حسن علوی عریضی بوده باشد، وی نیز، از فضلای علوی است. و نیز محمد بن موسی بن اسحق، مدفون در کنار علی بن جعفر از علویان فاضل و مشهو ر به فقیه بوده است.۷۶ عبدالله بن حسن بن علی بن جعفر از خانواده علی عریضی، از فقهاء و راویان حدیث و ساکن قم۷۷ بوده است. به گزارش ابن عنبه، حسین بن اسماعیل قمی ازخاندان عریضی، از فقهاء بوده است و صدوق از وی روایت بسیار دارد۷۸ به گزارش تاریخ قم، حسین بن حسن افطس، از علویان فقیه بوده و از امام حسن عسکری حدیث شنیده است. ابن افطس، در طلب بهروزی و آرامش فکری مناسب تری از حجاز به قم هجرت کرده و در این شهر از دنیا رفته است. محمد بن عبدالله بن علی، از عالمان فقیه مهاجر به قم بوده است.۷۹
ویژگیهای حوزه قم
افزون بر بسیاری عالمان و متعلمان در حوزه قم، چند شاخصه مهم، این حوزه را از میان دیگر حوزه های مشابه درآن زمان ممتاز کرده است.
۱. مرجعیت علمی علمای قم: حوزه قم، از نخستین سده تأسیس خود در میان حوزه های شیعی از مرجعیت علمی ممتازی برخوردار بوده است. گروه در خور توجهی از دانشوران قمی، بی واسطه از ائمه حدیث شنیده بودند. جایگاه علمی حوزه قم، آن چنان دراوج بود که ائمه(ع) پیروان خود را برای دریافت معالم و آیینهای دینی به علمای قم ارجاع می دادند. آگاهی های دینی و شعور مذهبی علمای قم، موجب شد که امام صادق(ع) از علمای قم به فقهای فرزانه یاد کند. زکریا بن آدم قمی از محدثان پارسای حوزه قم بود و دراین شهر به کار تعلیم و تربیت مردم مشغول بود.
علی بن مسیب همدانی وکیل امام رضا از حضرت درباره مرجع دینی چنین پرسید:
»قُلْتُ لِلرّضَا(ع) شُقَّتِی بَعِیدَهُ وَ لَسْتُ أَصِلُ اِلَیک فِی کلّ وَقْتً فَمِمَّنْ آخُذُ مَعَالِمَ دِینِی. قَالَ مِنْ زَکرِیا بْنِ آدَمَ الْقُمّی الْمَأْمُونِ عَلَی الدّینِ وَ الدّنْیا قَالَ عَلِی بْنُ الْمُسَیبِ فَلَمَّا انْصَرَفْتُ قَدِمْنَا عَلَی زَکرِیا بْنِ آدَمَ فَسَأَلْتُهُ عَمَّا احْتَجْتُ اِلَیهِ«۸۰
به امام رضا عرض کردم، راه من دور و همه وقت نمی توانم خدمت برسم. نشانه های دین ام را از که دریافت کنم؟
امام فرمود: زکریا بن آدم قمی. وی بر دین و دنیا امین است.
علی بن مسیب می گوید: پس از انجام مراسم حج، نزد زکریا بن آدم رفتم و آن چه را نیاز داشتم، از وی پرسیدم.
یونس بن عبدالرحمن از محدثان بنام و کثیرالحدیث حوزه قم بود. وی از امام رضا و امام جواد حدیث شنیده بود. با آن که عبدالعزیز مهتدی از خواص و وکیل امام رضا بود، حضرت وی را برای دریافت پاسخ پرسشهای علمی و فکری خود به یونس ارجاع فرمود.۸۱
ابوهاشم جعفری، کتاب یوم و لیله، نوشته یونس بن عبدالرحمن، درباره تکالیف شب وروز را برای ارزیابی به امام عسکری عرضه کرد. امام پس از مطالعه کتاب، فرمود: خداوند به هرحرفی نوری در روز قیامت به او عطا کند.
برابر گزارش دیگر، امام، همه کتاب را تورق کرد و فرمود:
»مطالب این کتاب، دین من و همه پدرانم است و همه آن، برابر با حقیقت است.«۸۲
کتاب تاییدالنبوه و تسدیدالامامه یونس بن عبدالرحمن قمی، تا سده ششم در دست محدثان بوده است.۸۳
حسین بن روح، نائب سوم امام زمان، خود از مراجع علمی شیعه بود. افراد برای شناخت مطالب اعتقادی و فقهی، سره از نا سره، به وی مراجعه می کردند. مردم نوشته ها و کتابهای نوشته شده را برای ارزیابی نزد وی می آوردند. وی در موردی کتاب ابن غضائری را نقد کرد.۸۴
حسین بن روح با آن جایگاه علمی، کتابهای مهم را برای ارزیابی نزد علمای قم می فرستاد.
شیخ طوسی به نقل از محمد بن سلامه نوشته است:
»قال أنفذ الشیخ الحسین بن روح، رضی الله عنه، کتاب التأدیب الی قم و کتب إلی جماعه الفقهاء بها و قال لهم انظروا فی هذا الکتاب و انظروا فیه شی ء یخالفکم. فکتبوا إلیه أنه کله صحیح و ما فیه شی ء یخالف إلا قوله فی الصاع فی الفطره نصف صاع من طعام و الطعام عندنا مثل الشعیر من کل واحد صاع«.۸۵
حسین بن روح کتاب التأدیب نوشته شلغمانی را نزد علمای قم فرستاد. به جماعتی از آنان نامه نوشت که در این کتاب بنگرید اگر چیزی مخالف با دیدگاه شما بود، یادآوری کنید. در پاسخ نوشتند همه مطالب کتاب درست است. مگر این نکته »نصف صاع برای زکات فطره کفایت می کند« و حال این که در نزد ما، فطریه در طعامی مانند جو، یک صاع است.
حسین بن روح نوبختی، با ابن بابویه قمی در ارتباط بود و درباره مسائل مشکل فقهی با وی مشورت می کرد. شیخ طوسی حسین بن روح را قمی می داند۸۶ و لقبِ القمی را به دنبال نام حسین بن روح می آورد. و چه بسا آشنایی حسین بن روح با زبان آبی، زبان مردم آبه، از مضافات قم، موید این نکته باشد.۸۷
۲. تعامل با دیگر حوزه های دانش: مبادله دانش میان حوزه های آن روز، موضوعی رایج بود. و دنیای اسلام، حضور مرزهای جغرافیائی مصنوعی امروزی را کم تر داشت و احساس می کرد. عالمان، برای کسب دانش به مراکز علمی همجوار و یا دور از وطن سفر می کردند. عالمان دین از غنای علمی خود به دیگران می بخشیدند و آن چه نداشتند از دیگران می گرفتند. تبادل علمی، حوزه ها را هماره با نشاط و نیرومند و سرزنده نگه می داشت. یکی از هدفهای سفرهای علمی، کوتاه کردن واسطه های سند بود. رحله برای طلب حدیت، در میان راویان حدیث، رواج داشت. و محدثان با حضور در محضر استادان پخته و دانش آزموده در پی آن بودند از درستی اندوخته های خود، اطمینان یابند و یا آن را کامل سازند. از جمله میان قم و شهرهای: مکه، مدینه، کوفه۸۸، کربلا،۸۹ بصره، بغداد، سامرّاء، واسط، نیشابور، موصل، دمشق، انبار، اهواز، شیراز، کاشان، آوه، ری، قزوین، اصفهان، همدان، نهاوند، سجستان، زنجان، قرمیسین، طبرستان، تفلیس، مرو،۹۰ بلخ،۹۱ ایلاق، بخارا، هرات، سمرقند; کش و فاریاب، از شهرهای ماوراء النهر، تبادل دانش بوده است.
میان حوزه کوفه و قم و ری و نیشابور و بغداد تعامل نزدیکی وجود داشته است. پسوندهایی مانند قمی بصری،۹۲ انباری قمی۹۳ قمی مروزی، قمی رازی۹۴ و قمی بغدادی، قمی ایلاقی، قمی انباری۹۵ و طبری قمی، نشان گر ارتباط گرم میان قم و دیگر حوزه های علمی است.
حسن بن صدقه و جعفر فقیه، از علمای قم، مناظره امام رضا در مرو خراسان را حکایت کرده اند که نشانه وجود این دو راوی قمی در مروِ خراسان بوده است. راویان قمی، درپی طلب احادیث اهل بیت، به شهرهای مکه، مدینه، کوفه، سامرا، سفر کرده اند. ایام حج شرایط مناسبی را فراهم می آورد که طالبان دانش، به نزد ائمه اهل بیت بروند و از خرمن دانش آنان استفاده کنند. شیخ صدوق، در طلب دانش به بیش از سی سرزمین سفر کرده است۹۶ سرزمینهایی که اکنون، هر یک درکشوری مستقل قرار دارند. و سعد بن عبدالله و موسی الحسن قمی و عبدالله بن جعفر حمیری، در کوفه حدیث نقل کرده اند. جعفر بن حسین شهریار از عالمان قم برای کسب دانش به کوفه رفت.۹۷ ابن بابویه و حسین بن روح نوبختی، با یکدیگر نامه نگاری داشتند.۹۸ احمد بن محمد بن عیسی، رئیس حوزه قم، در جست وجوی دانش، به کوفه رفت. وی، از حسن بن علی وشاء درخواست کرد کتابهای علاء بن رزین و ابان بن عثمان را برای استفاده و نسخه برداری در اختیار او قراردهد. وی با اصرار از ابن وشاء خواستار آماده کردن کتابها بود و وقتی استاد از علت شتاب وی دراین کار پرسید، پاسخ گفت که: من از بروز حوادث و فوت وقت هراس دارم.۹۹ سعد بن عبدالله اشعری، در طلب حدیث به مراکز گوناگون علمی سرزد. این دانشور دانش دوست، علاوه بر استفاده از محضر علمای شیعه، از دانش بزرگان دیگر مذاهب، چون حسن بن عرفه و ابو حاتم رازی نیز بهره برده است۱۰۰ علی بن ابراهیم قمی، از استادان پرآوازه ای در شهرهای بصره، ری، همدان، کرمان و نیشابور استفاده برد. وی مجموعه های روایی محدثان کوفه را به قم آورد. شاذان بن جبرئیل قمی، از بزرگان شیعه در مدینه تحصیل دانش کرده است۱۰۱ پیش از آن عیسی بن سری کرخی قمی از زادگاه خود، به بغداد رخت سفر کشیده بود.۱۰۲ وی از امام صادق روایت کرده است۱۰۳ افرادی از علمای قم، برای تحصیل و تدریس دانش در بغداد سکنی گزیدند. و شماری از آنان، برای نشر دانش راهی مصر شدند. جعفر بن احمد قمی، معاصر شیخ صدوق و مولف کتابهای: زهدالنبی، الغایات و العروس درری منزل گزید. و نیز جعفر بن علی بن احمد قمی، از فقهای قمی و از علمای ثقه و صاحب اجازه بوده است۱۰۴ که در ایلاق سکونت گزیده است و شیخ صدوق از وی حدیث شنیده است. خزاز قمی در ری به کار علمی مشغول بود.۱۰۵ از آن سو دانش پژوهان از دیگر مراکز دانش به قم آمده و دراین شهر به کسب دانش پرداخته اند. و یا افراد در دیگر حوزه ها از محضر استادان قمی استفاده برده اند. جبرئیل بن احمد فاریابی از عالمان ساکن کش، در قم تحصیل دانش کرده است.۱۰۶ درباره وی نوشته اند:
»کان مقیما بکش کثیرالروایه عن العلما بالعراق و القم و خراسان.«
وی ساکن کش بود. روایتهای بسیاری از عالمان عراق و قم و خراسان در یادداشت.
ابراهیم وراق سمرقندی، استاد کشی، از علی بن محمد قمی، درباره قضا و قدر حدیث روایت کرده است.۱۰۷ و محمد بن وارث سمرقندی از حسین بن علی قمی استفاده علمی کرده است.
حسین بن سعید و برادرش حسن بن سعید اهوازی، در پی کسب و نشر دانش از کوفه به قم آمدند و کتابهای بسیاری از جمله کتاب ربعی بن عبدالله، شعیب عقرقونی، حمیدبن مثنی و نوشته های فضاله بن ایوب و حریز سجستانی را به این شهر آوردند.۱۰۸ استادان قمی، در هرکجا که بوده اند درخشیده اند و دانش پژوهان بسیاری از دیگر حوزه ها در نزد استادان قمی کسب دانش کرده اند. شیخ مفید، به سال ۳۳۳ نزد ابن داود قمی تلمذ کرده است.۱۰۹ از استادان فقه او جعفر بن محمد قولویه بوده است.۱۱۰ شیخ طوسی، از محضر ابن ابی جید قمی و جعفر بن حسین بن حسکه قمی در بغداد، بهره برده است.۱۱۱ عیاشی سمرقندی، مؤلف تفسیر مشهور، در ابتداء بر آیین مذهبی دیگر پای بند بود که به مکتب اهل بیت گروید. وی از مشایخ کوفه و قم و بغداد استفاده بسیار کرده و روایتهای ارزنده ای را به رشته تحریر درآورده است. گزارش نجاشی گویای مسافرت وی به قم بوده است.
و شمار بسیاری ازاستادان ابن غضائری از علمای قمی بوده اند.۱۱۲ و نیز تاثیر پذیری ابن غضائری از روش قمیان در مبارزه سخت گیرانه با غالیان۱۱۳ نشانه ارتباط و پیوند میان حوزه علمی بغداد و قم است. شیخ نجم الدین، ابوسعیدالدین صلت قمی، از مشایخ صدوق از عالمان برجسته قم بود که به شهرهای گوناگون دنیای اسلام سفر کرد و صدوق پس از بازگشت وی از سفر بخارا و مشهد رضوی از او حدیث شنیده است و نشست علمی ابن بابویه با این استاد حدیث، انگیزه وی برای نوشتن کتاب کمال الدین شده است۱۱۴ و نیز علی بن فیروزان قمی در شهر کش از توابع ماوراء النهر به دانش گستری مشغول بوده است.۱۱۵
ابو علی بغدادی، حسین به علی قمی، از استادان شیخ صدوق بوده است که در بغداد به دانش گستری مشغول بوده است. وی با حسین به روح، وکیل امام زمان درارتباط بوده است.۱۱۶ به گزارش شیخ صدوق، وی مدتی برای تحصیل دانش به بخارا سفر کرده و سپس به بغداد بازگشته است و شیعیان بخارا، مقداری وجوه شرعی به وسیله وی برای نائب امام زمان فرستاده اند.
۳. جامعیت حوزه قم: همه دانشهایی که برای شناخت کتاب و سنت و تبلیغ دین مورد نیاز بود در حوزه آن روز قم مورد بحث و تدریس قرار می گرفت. افزون بر آن، دیگر دانشهایی که در حلّ دشواریهای زندگی مردم کاربری داشت، در این حوزه ترویج می شد و خبرگان برجسته ای در حوزه به کار تحقیق و تدریس مشغول بودند.
ادبیات عرب
ادبیات عرب، از علوم پایه حوزه بوده. و حوزه آن روز قم شاهد حضور برجسته ترین ادیبان نامور بود.
استفاده درست از قرآن و سنت درگرو آشنایی عمیق با محاورات عرب است و هرچه دین پژوه و عالم دینی با ادبیات عرب و محاورات عربِ نژاده و اصیل آشناتر باشد، فهم وی از متون دینی، به واقعیت نزدیک تر است. احمد بن محمد بن خالد برقی، از استادان بزرگ ادب و علوم بلاغی بود. دو استاد پر آوازه ادبیات عرب، در نزد او شاگردی کرده اند: ابن فارس، نویسنده کتاب پرارزش مجمل اللغه و ابن عمید. اسماعیل، صاحب بن عباد وزیر و استاد پر آوازه ادبیات عرب، در نزد این دو درس خوانده است.۱۱۷ و نیز عرّام استاد دیگر صاحب بن عباد از شاگردان برقی بوده و دانش خود را از او گرفته است.۱۱۸ ابن سمکه قمی در فضل و دانش و ادبیات شهره بود.۱۱۹ محمد ابن ابی القاسم برقی از ادیبان حوزه قم آن روزگار بوده است که درباره اش نوشته اند: »ثقه عالم فقیه عارف بالادب والشعر و الغریب« از جمله کتابهای او شرح و تفسیر حماسه ابی تمام، شاعر برجسته عرب است. فرزندش علی بن محمد در نزد پدر، با ادبیات عرب و دیگر دانشها آشنا شده است.۱۲۰ احمد بن محمد بن عبیدالله قمی، استاد نجاشی، اهل علم ادب بود، هم شعر نیکو می سرود و هم خطی پاکیزه داشت۱۲۱ و نیز افضل الدین، حسن بن فادار قمی، ادیب بود و در دانش لغت پیشوای واژه شناسان زمان خود »امام اللغه«۱۲۲ و شیخ زین الدین قمی ادیبی فاضل بوده است۱۲۳ و نیز احمد بن عبدالقادر بن احمد از فضلاء و ادیبان پرهیزگار حوزه قم بوده است.۱۲۴
دانشهای اعتقادی
دانشهای اعتقادی از دانشهای زیربنایی بود. برای این مهم و آشنا شدن با باورهای دیگران و پاسخ به شبهه ها، کتابهای حکمت و فلسفه نیز خوانده می شد. عالمان حکیم و آشنای با فلسفه و علوم یونانی نیز کم و بیش در حوزه قم به کار علمی مشغول بوده اند. ابوالمحارب، حنین بن سهل قمی، با اندیشه های ارسطو و منطق و حکمت یونانیان آشنا بود۱۲۵ وی حکیمی خوش خوی و بلند همت بود.۱۲۶
یونس بن عبدالرحمن از متکلمان قمی تبار پرآوازه بود. در متون روایی از وی در ردیف سلمان فارسی به عنوان گنجینه علوم اهل بیت یاد شده است. یونس ده ها رساله و کتاب در نقد و رد مخالفان اسلام و اهل بیت نگاشته است.۱۲۷
احمد بن ابی زاهر اشعری از محدثین سرشناس قم بود. محمد بن یحیی عطار، به او بسیار نزدیک بود. وی کتابهای بسیار در دانشهای گوناگون، بویژه در حوزه عقائد و فقه تالیف کرده است: جبر و تفویض، بداء، نوادر، رسل و انبیاء و صالحان، زکات، احادیث آفتاب و ماه.
علوم قرآن:
قرآن، در حوزه قم از جایگاه ویژه ای برخوردار بوده است در آن دوره، ده ها رساله و کتاب درباره دانشهای قرآنی: قراءت قرآن، تفسیر و تأویل آن و… در این حوزه منتشر شده است. تفسیر علی بن ابراهیم قمی، از قدیمی ترین تفاسیر منتشر شده درجهان اسلام است. این مجموعه، تفسیری است روایی. مؤلف، در ابتدا گزیده ای از روایات مربوط به علوم قرآن، در آغاز کتاب ثبت کرده و آن گاه متن تفسیر قرآن را آورده است. وی در ذیل آیه های قرآن، روایات رسیده از امام صادق(ع) را نقل کرده است. و گاه مطالبی را از علی(ع) نیز یاداورشده است. این کتاب مورد استناد کلینی، شیخ صدوق و شیخ طوسی است.
تفسیر قمی، پایه بسیاری از تفاسیر بعدی بوده است. ابن ندیم، درالفهرست، اختیار القرآن را از کتابهای دیگر وی شمرده است.۱۲۸ گفته شده: او افزون بر این تفسیر، کتاب اختیار القرآن والناسخ والمنسوخ را نیز نوشته است.۱۲۹
ابی طاهر قمی، مولف کتاب الحکمین، قرآن پژوه بوده است. علی بن موسی یزداد قمی (م: ۳۰۵) کتابی در علوم القرآن منتشر ساخته است.۱۳۰ ابن دول قمی، کتابی در تفسیر قرآن نوشته است.۱۳۱ عبدالله بن صلت قمی از راویان و وکلای امام رضا، تفسیری بر قرآن نوشته است.۱۳۲ محمد بن حسن صفار قمی، کتاب فضل القرآن را تالیف کرده است.۱۳۳ ابن ولید قمی، از قرآن شناسان بر جسته حوزه قم بوده است. وی، کتاب الجامع التفسیر را نوشته است.۱۳۴ سعد ابن عبدالله اشعری، کتاب الناسخ والمنسوخ و محکم و متشابه را نوشته است.۱۳۵
محمد بن خالد برقی کتابی در دانش تفسیر داشته،۱۳۶ به نام التنزیل و کتاب التفسیر۱۳۷ و یا التنزیل والتفسیر و کتاب التفسیر.۱۳۸ برادرش حسن بن خالد، از مفسران شیعه بوده و به گزارش ابن شهرآشوب، از کتابهای وی، تفسیرامام حسن عسکری، در ۱۲۰ مجلد بوده است.۱۳۹ گرچه شیخ آقابزرگ در الذریعه، بعید می داند که وی روزگار امام هادی را درک کرده باشد.۱۴۰ ابوجعفر قمی مجاور، کتابی در تفسیر قرآن نوشته است و صفار، کتاب فضل القرآن را به رشته تحریر درآورده است.۱۴۱ احمدابن اصفهند قمی، از مشایخ ابن قولویه، از مفسران قرآن بوده است۱۴۲ و سلمه بن خطاب براوستانی، بیش از ۱۵ کتاب در فقه و تاریخ و تفسیر نوشته است، از جمله: تفسیر سوره یاسین.۱۴۳ احمد بن محمدبن عیسی اشعری; از اصحاب امام رضا و امام هادی(ع) و شیخ اشاعره قم، رساله های گوناگونی در فقه و عقائد و قرآن نوشته است، از جمله کتاب الناسخ والمنسوخ. کتاب تفسیر القرآن، درمجموعه نوشته های حسن بن سعید اهوازی قمی، شمرده شده است. محمد بن ارومه قمی دو کتاب تفسیری داشته است: مانزل فی امیرالمومنین و تفسیر القرآن.۱۴۴ ابوجعفر، محمد بن احمد بن یحیی از محدثان پیشگام قمی دارای تالیفات گرانبهایی است از جمله کتاب الجامع و النوادر و کتاب مانزل من القرآن فی حسین بن علی. این کتاب را ابوعلی اسکافی گزارش کرده است.۱۴۵ یکی از آثار ابن بابویه قمی تفسیر قرآن بوده است۱۴۶ شیخ صدوق تفسیری بر قرآن دارد که به نام تفسیر صدوق شهرت دارد.۱۴۷ تذکره نگاران، در میان کتابهای شیخ صدوق، سه کتاب در باره تفسیر قرآن، ثبت کرده اند: تفسیر القرآن، مختصر تفسیر القرآن وکتاب الناسخ و المنسوخ.۱۴۸ ابن بطه قمی کتابی نوشته است به نام تفسیر اسماءالله که ابوالعباس بن نوح، آن را آمیخته با شگفتیها و زیباییها وصف کرده است.۱۴۹ و دو نفر از راویان تفسیر منسوب به امام عسکری(ع): ابوالحسن محمد بن احمدبن علی و ابو محمد جعفر بن احمد، قمی بوده اند.
حوزه حدیثی قم
گرد آوری روایات ائمه اطهار(ع)، مهم ترین دغدغه علمای بزرگ شیعه بوده است. در آن روزگار، جنبشی بزرگ برای گرد آوری احادیث در جهان اسلام آغاز شده است. این جنبش در شرایطی شکل گرفت که علمای شیعه، مواریث ناب ائمه اطهار را در معرض نابودی دیدند. حاکمان عباسی، با شیعیان، سخت درگیر بودند هر چند گاه نیروهای قدرت طلب و ضد فرهنگ شیعی، در لوای حمایت از سنت و جماعت، شیعیان را از دم تیغ می گذراندند و مواریث علمی آنان را تباه می کردند و می سوزاندند. چنانکه در حرکت ویران گر سلطان محمود غزنوی و طغرل بک سلجوقی، هزاران کتاب و کتابخانه شیعه به آتش کشیده شد و صدها دانشمند دینی بر دار شدند. کتابخانه های شیعه در بغداد و ری، طعمه آتش شد.
علمای قم، بر میراث به جا مانده از ائمه احساس خطر کردند و گردآوری، نقل و ضبط احادیث اهل بیت را در دستور کار دادند. در این حوزه، حرکتی بزرگ آفریدند که اگر دوراندیشی نکرده و دیر می جنبیدند، این فرصت تاریخی از دست می رفت و با از میان رفتن راویان و یا هجوم دشمنان کینه توز، گنجینه روایی شیعه نا بود می شد. عالمان هوشیار دست به کار شدند و با همت آنان مجموعه های بزرگ روایی سامان گرفت. ابراهیم بن هاشم قمی، نخستین کسی بوده که احادیث کوفیان را در قم منتشر کرد. راویان بسیاری از قمیان از او روایت کرده اند.۱۵۰ اصل ابراهیم بن عبدالحمید کوفی، کتابهای راویان بزرگی چون: اسماعیل بن ابی زیاد سکونی، حریز سجستانی، عبدالله بن سنان، ابن ابی عمیر، ابن بزیع و هشام بن سالم و سلیم فراء، از ارمغانهای علمی وی برای قمیان بوده است.۱۵۱
استاد بهبودی درشرح این گزارش نوشته است:
»این به معنای آن نیست که ابراهیم بن هاشم، تنها احادیث کوفیان را تحصیل کرد و به قم آمد، بلکه ابراهیم رشته های مختلف احادیث را از همه جا و کوفه تحصیل کرد و سپس به قم آمد، تا عاصمه شیعه را از حدیث اهل بیت غنی سازد. او پس از دریافت احادیث کوفیان به بغداد رفت و از علمای این شهر دانش آموخت و سپس به بصره رفت و محضر جماعتی را درک کرد و از جمله در ملازمت حماد بن عیسی، بالاترین دستاوردهای فقهی را بر مسموعات خود افزود. اینک، در حدود هفت هزار حدیث فقهی وکلامی او در کتابهای مذهبی موجود است و در کثرت استاد و روایت کسی به پای او نرسیده است«.۱۵۲
نام وی، در اسناد بیش از ۷۱۴۰ حدیث موجود است.۱۵۳ بخش بزرگی از احادیث کتاب کافی(۷۰۰۰) از علی بن ابراهیم بن هاشم قمی از پدرش نقل شده است. به قرائن بسیار، کلینی در وقت تدوین این مجموعه حدیثی، به قم سفر کرده تا از منابع حوزه قم، بویژه از کتابخانه استاد خود، علی ابن ابراهیم، بهره گیرد. ابوجعفر صفار و ابوسلیمان، داود بن کوره قمی، از دیگر استادان کلینی بوده اند و نیز ابن قولویه قمی و دیگران موفق شده اند کتاب کافی را بدون واسطه از مولف آن نقل کنند. در این شهر، احادیث امامان، که نخست در مدینه و کوفه روایت می شده، مورد تهذیب وگرداوری قرار می گرفته است. بررسی در سلسله سند حدیثی شیعه امامی، شاهد مناسبی بر این ادعاست. المحاسن، نوشته احمد بن محمد بن خالد برقی(م: ۲۸۰) نخستین مجموعه بزرگ احادیث اهل بیت است. در این کتاب فهرست زنانی که از پیامبر حدیث نقل کرده اند نیز، گزارش شده است. گفته شده است: این مجموعه، یک ششم تا یک هفتم مجموعه بزرگ تری است که مفقود شده است. در نسخه باقی مانده ۲۹۰۹ حدیث گزارش شده است که در ۱۱ کتاب مرتب شده که هر یک از آنها دارای ابوابی است. این کتاب در نزد عالمان شیعه از وثاقت زیادی برخوردار بوده است. صدوق در ابتدای کتاب من لا یحضره الفقیه، بدان اشاره کرده و این کتاب را از مصادر خود می شمارد.۱۵۴ بیش تر بخشهای کتاب المحاسن، در کشاکش روزگار از بین رفته است و تنها ده فصل از صدفصل آن، به جای مانده است. در مشهورترین کتاب حدیثی شیعه (الکافی) که در بردارنده ۱۶۰۰۰ حدیث است، بیش ار هشتاد درصد توسط راویان قمی روایت شده است و نشان می دهد که کلینی زمان طولانی را در قم به سر برده است. تمام احادیث کتاب من لایحضره الفقیه، نوشته شیخ صدوق از طریق راویان قمی نقل شده است. صدوق نوشته های پدرش، علی ابن بابویه را، قریب به صد اثر ذکر کرده است.۱۵۵ به گزارش ابن ندیم ۲۰۰ اثر.۱۵۶ برخی، آمار نوشته های صدوق را سیصد اثر گزارش کرده اند. بیش تر نوشته های وی، گردآوری احادیث پیامبر و اهل بیت است. یکی از نوشته های او، موسوعه بزرگ مدینه العلم بوده که از نظر حجم و وسعت، همانند بحار الانوار بوده و از بین رفته است.۱۵۷
محمدبن حسن صفار بیش از سی رساله در دانشهای گوناگون سامان داده که کتاب بصائر الدرجات، یکی از آن مجموعه است.۱۵۸ کتاب بصائرالدرجات موجود در بردارنده ۱۸۸۱ حدیث است.۱۵۹ کتاب قرب الاسناد نوشته ابوالعباس حمیری از صحابه امام عسکری و از مشایخ قم، یکی از مجموعه های به جای مانده است. در این مجموعه حدیثی، روایاتی که با واسطه کم تری از معصوم نقل شده و سلسله سند کوتاه تری دارند، ضبط و ثبت شده اند. این شیوه گزینش احادیث، از آن رو مورد توجه بوده که زیاد شدن واسطه، حتی اگر مورد اعتماد نیز باشند، شبهه اشتباه در حمل حدیث را افزایش می دهد.
علی بن ابراهیم قمی و محمد بن عیسی نیز قرب الاسناد نوشته اند که تنها کتاب قرب الاسناد حمیری در دست است. این کتاب از جایگاه برجسته ای برخوردار و در نزد قدمای شیعه بسیار با ارزش و گرانمایه بوده است تا آن جا که علاقه مندان به روایات و آثار اهل بیت، از شهرهای دور، برای شنیدن و دیدن آن بار سفر می بستند و رنج سفر را بر خود هموار می کردند کتاب قرب الاسناد حمیری دربردارنده ۱۴۰۴ حدیث است که روایتهای آن مستند به امام صادق و امام کاظم و امام رضا(ع) است. پرسشهای علی بن جعفر از برادرش امام کاظم در این کتاب آمده و این خود، بر اعتبار کتاب علی بن جعفر افزوده است. کتاب علی بن جعفر از اصول چهار صد گانه حدیثی معروف شیعه است.
توجه حوزه قم به دانش سیاسی:
حوزه قم، از آغاز پیدایش، حوزه ای منزوی وگوشه گیر نبود، حوزه ای بود پرتکاپو و و در جست وجوی افقهای تازه. حوزه قم در تلاش بود خود را به سیاست و اجتماع نزدیک کند و از این راه، بهتر بتواند در توسعه دانش و فرهنگ و مذهب اسلامی – شیعی اثرگذار باشد. شرائط اجتماعی و جغرافیایی جامعه اسلامی نیز، زمینه را برای این مهم فراهم می کرد و در اصل، بخش بزرگی از دانش آموختگان، آن کسانی بودند که به مشاغل اجتماعی مشغول بودند.
افزون بر آن که در قم، عالمان زمان شناس و حکیم و آشنای با سیاست، مانند ابوالمحارب حنین بن سهل، وجود داشته اند:۱۶۰ آموزه های رایج در حوزه نیز، با سیاست و جامعه در پیوند بوده و بسیاری از مشکلات عینی جامعه با سر انگشتان علمای حوزه حل و فسخ می گردیده است. دانش و روایتهایی که محدثان در پی گردآوری و شرح و فهم آن بودند، روایتهای مربوط به احکام فردی و عبادی نبود، بلکه حوزه معارف روایی، همه احکام فردی و اجتماعی را در بر می گرفت و مسلمانان را ملزم می ساخت به همه احکام دینی عمل کنند و به شعائر آن جامه عمل بپوشانند. از آن جا که شیعیان دوران غیبت را استمرار دوران امامت می شمردند و بر آن بودند که احکام اسلامی، تعطیل پذیر نیست، احکام عملی و مسائل اجتماعی در کانون توجه محدثان قرار داشت و مرتب دستورات و آداب گوناگون اجتماعی، مسائل مربوط به رهبری و اداره جامعه، امور اقتصادی و گردآوری خراج، خمس و زکات، نماز جمعه، قضاوت و امور دادرسی، روابط مسلمانان با یکدیگر و با غیر مسلمانان، مسائل دفاع و جهاد، از موضوعات مورد کندوکاو و بحث علمای قم بوده است. از پژوهشهای فقهی عالمان قم، موضوع کارکردن برای سلطان و همکاری با شاهان جائر بود. از روزگار ائمه این مسأله مورد گفت و گو بود که آیا همکاری با خلفای ستمکار در جهت کمک به مسلمانان جایز است یا خیر؟ عده ای از علما، با استناد به روایات ائمه و نیز سیره شیعیانی چون علی بن یقطین، از وزیران هارون الرشید که در منظر امام کاظم(ع) این همکاری انجام گرفته بود، آن را جائز و گاه واجب می شمردند. هم در دوره بوئیان و هم در دوره سلاجقه، درباره جواز همکاری با شاهان و چگونگی آن میان علمای قم گفت وگو بوده است. فرزانگان قمی دوران حکومتِ شاهان معتدلی چون آل بویه و یا حتی سلطان سنجر و ملک شاه سلجوقی را فرصتی می شمردند که باید از این فرصتها بهره برد و به نشر تعالیم اهل بیت پرداخت و از ستمدیدگان دفاع کرد. این ضرورت، ایجاب می کرد که فقهایی مانند ابوالحسن بن داود(م: ۳۷۸) شیخ قمیان و فقیه ترین و حافظ ترین مردم به دانش حدیث، درباره چگونگی همکاری با حاکمان زمانه، الرساله فی عمل السلطان را بنویسد.۱۶۱ وی، در این رساله، مرزهای همراهی با شاهان را از نظر فقهی شرح کرده و برای مردم توضیح داده که در چه شرائطی، می توان با حاکمان همکاری کرد و در چه شرایطی باید با آنان ستیزید. و نیز جعفربن محمد قولویه، در این ارتباط، کتاب القضاء و آداب السلطان را نوشت۱۶۲ شماری از علمای قم، برای گره گشایی از مشکلات قضایی و اجرای حدود الهی به کار قضا روی آوردند: و کسانی هم به کارهای اجرایی، مانند وزارت، فرماندهی و…. شیخ طوسی درباره احمد بن ادریس معلم قمی نوشته است: کان من القواد۱۶۳ او از فرماندهان بوده است.
احمدبن ادریس و فرزندان فاضل وی، از راویان بنام قم بوده و در حوزه نشر حدیث، خدمتهای بسیار ارزنده ای داشته اند. شاگردش کلینی در کافی روایات بسیاری را از این عالم متعهد نقل کرده است.
بزرگان قم، تلاش کردند تا خود را به سلجوقیان نزدیک ساخته و با مدارا، دور اندیشی و هوشیاری بتوانند تهدیدها را به فرصت تبدیل کنند و در پرتو آن بتوانند از کیان تشیع و نیز مظلومان دفاع کنند. در همین راستا، مجدالملک ابوالفضل قمی و دیگران، خود را به ملکشاه سلجوقی نزدیک کردند و مسجدالملک ابوالفضل، به منصب کاتبی ملکشاه دست یافت.۱۶۴ این حرکت خردمندانه، در گسترش تشیع بسیار کارگر افتاد. نمونه هایی از این دستاوردها در کتاب النقض، نوشته عبدالجلیل قزوینی ثبت شده است که دربحث دیگر به آن اشاره خواهیم کرد.
دیگر دانشهای کاربردی در حوزه قم
حوزویان، از دیگر دانشهایی که امروزه آنها را دانشهای کاربردی می خوانند، بیگانه نبودند. فراگیری دانشهای مورد نیاز مردم، در نظر علما واجب کفایی شمرده می شد و حوزویان پاسخ به نیازمندیهای علمی مردم را برخود فریض می شمردند. بویژه دانشهای: نجوم، طب، ریاضیات و… در حوزه ها تدریس می شد; زیرا سلامتی، اوقات شرعی، دریانوردی، اقتصاد و حسابهای دقیق مردم به آنها بستگی داشته است. احمد بن محمد بن خالد برقی،۱۶۵ موسی بن حسن اشعری،۱۶۶ عبدالله بن جعفر حمیری، ماجیلویه۱۶۷ و ابن بابویه در دانش طب و ریاضیات اهل نظر و دارای پژوهش و تألیف بوده اند. ابن قولویه، درباره چگونگی درمان بیماریها، کتاب مداواه الجسد را نگاشته و نشر داده است.۱۶۸ احمد بن دول قمی، در عرصه دارو شناسی و معرفی غذاها و خوراکیها و پزشکی دارای نگاشته های سودمندی بوده است.۱۶۹ شیخ جمال الدین طبیب، از عالمان ادیب و فاضل حوزه قم بوده و در قم به شغل طبابت مشغول بوده است۱۷۰ و سید شمس الساده فخر آور قمی، از فقهای سده پنجم در دانش منطق و علوم غریبه و کیمیا دارای تالیف بوده است. و شیخ زین الدین محمد بن ابی نصر قمی طبیبی چیره دست بوده است.۱۷۱ از فخرالدین عبدالقاهر قمی، به عنوان ادیب فاضل و طبیعی دان یاد شده است که نشان گر کندوکا و این عالم دینی در علوم طبیعی و کاربردی است.۱۷۲ حسن بن علی قمی کتابی در دانش ستاره شناسی، نوشته است.۱۷۳ سید بن طاووس، در فرج المهموم، از دانشمند ستاره شناس قمی دیگری به نام محمد بن عبدالله اویار القمی یاد کرده است. وی در نزد ابی معشر، منجم پر آوازه جهان اسلام، درس خوانده بوده و کتاب القرانات والدول والملل را تالیف کرده است.۱۷۴ ابن بابویه قمی نیز در این دانش دستی داشته است.
تاریخ و جغرافیا در حوزه قدیم قم
تاریخ و جغرافیا نیز در حوزه قم مورد توجه بوده و آثار پرارزشی در این دانشها از قمیان تاریخ، نگار و جغرافی دان به نگارش در آمده است. رویکرد علمای قمی به تاریخ نه به هدف سرگرمی و پر کردن اوقات فراغت که آن را مشعلی برای راهیابی و عبرت می شناختند. از این روی نویسندگان این دانش، مواظب بودند زبان و قلم آنان از باطل نویسی به دور باشد و ادبیات آنان در خدمتِ گرفتن اربابان زر و زور به کار گرفته نشود. از جمله تاریخ نگاران بنام قم، ابن حجاج بوده است. درباره وی نوشته اند، یک وقتی درصدد برآمد درباره بزرگان قم کتابی بنگارد. معاذ جرجانی از سرشناسان قم، وقتی که اطلاع پیدا کرد این مورخ نامی درصدد چنین کاری است، مبلغی به ابوحجاج پیشنهاد کرد تا نام او را در ردیف بزرگان قم ثبت کند. ابو حجاج نپذیرفت. وقتی از او پرسیده شد چرا از این کار سرباز زدی، گفت: من منقبتی از او سراغ ندارم که موافق مضمون کتاب من باشد.۱۷۵
ابوعبدالله برقی، برای آشنا شدن فقهاء و مردم با راویان حدیث، کتاب الرجال را تالیف کرده است.۱۷۶ محمد بن خالد برقی از ادیبان و تاریخ دانان بنام حوزه قم بوده و در تاریخ عرب، از جایگاه ممتازی برخوردار بوده است.۱۷۷
کتاب قصص الانبیاء و تاریخ نبردهای اعراب جاهلی و اوسیان و خزرجیان مدینه در کارنامه وی ثبت شده است.۱۷۸ و نیز کتاب مکه و مدینه و انساب، از نوشته های مفقود شده برقی نام برده شده است.۱۷۹
و از دیگر ادیبان و مورخان بنام قم، احمد بن محمد بن خالد برقی بود. او بیش از نه کتاب با گرایش به موضوعات تاریخی نگاشته و نشر داده است: انساب الامم، الاوائل بنات النبی و ازواجه. کتاب التاریخ، مغازی النبی، طبقات الرجال، الماثر والانساب۱۸۰ و… اسماعیل بن سمکه قمی، از شاگردان احمد بن محمد بن خالد در دانش تاریخ تبحر و جایگاهی داشته است. کتاب العباسی، از آثار اوست. این کتاب دانشنامه ای است بزرگ، در بردارنده ده هزار ورقه در اخبار خلفا و حکومت عباسیان.۱۸۱ مولف تاریخ قم، از این کتاب بسیار استفاده کرده است و در جای جای اثر خود، درباره سرگذشت، افکار و عملکرد بنی عباس، به این کتاب استناد می جوید.۱۸۲ علامه حلی، کتاب اخبارالدوله را از تالیفات این مورخ برجسته شمرده و یادآور شده مانند آن نوشته نشده است.۱۸۳ چه بسا اخبار الدوله که علامه حلی به آن اشاره دارد، همان کتاب عباسی ابن سمکه قمی باشد. نجاشی کتاب اخبارالامین را از او گزارش کرده و آن را کتابی نیکو برشمرده است.۱۸۴
احمد بن محمد بن خالد برقی، افزون بر فن تاریخ و ادبیات، در دانش جغرافی و فن زمین شناسی تبحر ویژه داشته است. بیست کتاب از وی در دانشهای گوناگون، از جمله دانش زمین شناسی شماره شده است. از جمله کتاب المساحه است که محمد بن عبدالله بن جعفر، در ری، قم و بغداد در جست وجوی این نوشته بوده و چون به متن آن دست پیدا نکرده است، با رجوع به اصول و مصنفات دیگر نویسنده، مطالب آن را استخراج کرده است.۱۸۵
محمد بن عبدالله حمیری در دانش تاریخ، اهل نظر و دارای آثار بوده است. کتاب المساحه والبلدان، از جمله آثار اوست.۱۸۶ وی در این کتاب از زمین شناسی و تاریخ بحث می کند. ابوعبدالله قزوینی، از علی بن حاتم، به نقل از حمیری گزارش کرده:
»انگیزه من درتصنیف این کتب (مساحت و بلدان) آن بود که فهرست کتابهای المساحه احمد بن ابی عبدالله برقی را به دست آوردم و آن را استنساخ کردم، ولی آن را از دست دادم. سپس از برادرانم در قم و بغداد و ری خواستم مرا در یافتن آن یاری دهند، ولی این اثر نزد هیچ کدام یافت نشد. ناگزیر به نوشته های نخستین برقی مراجعه کردم و متون و اسناد را درآوردم و برابر تدوین برقی، آنها را در جای خود قرار دادم. «۱۸۷
مسعودی، مورخ بزرگ شیعه، برقی را در گروه مورخان آورده است.۱۸۸
محمد بن حسن بن ولید، کتاب الرجال و ابن داود قمی کتاب الممدوحین والمذمومین را نوشته اند.۱۸۹
سلمه بن خطاب، از علمای ساکن براوستان قم، در حوزه فقه و تاریخ چندین اثر از خود به جای گذاشته است، از جمله در حوزه تاریخ: مقتل الحسین و وفات النبی را نوشته است.۱۹۰
قدیمی ترین کتاب درباره تاریخ قم، به قلم نویسنده ای به نام علی بن حسین بن محمد بن عامر، به سال ۳۲۸ نوشته شده که گویا این کتاب درباره اخبار مهاجرین عرب به قم و کارهای آنان بوده است.۱۹۱
ابو نصر حسن بن علی قمی منجم کتابی موسوم به کتاب تاریخ خلفاء و روزگار آنان نگاشته است. این کتاب از منابع تاریخ عباسی ابن سمکه بوده است.۱۹۲
تاریخ قم، که از پرارزش ترین کتابهای موجود در باره جغرافیا و تاریخ قم است، به قلم حسن ابن محمد قمی، به سال ۳۷۸، به نگارش درآمده است. این کتاب، با توجه به مشاهدات مؤلف و اسناد موجود معتبر تالیف شده است و اطلاعات سودمندی درباره امور کشاورزی، آبیاری، کاریزها، روستاها، سرگذشت کارگزاران و عالمان و علویان و این منطقه ارائه کرده است. این کتاب دربردارنده بیست باب بوده که در مقدمه کتاب فهرست شده است. نویسنده ای به نام حسن بن علی بن عبدالملک قمی، به سال(۸۰۵) آن را به فارسی برگردانده است. اکنون متن عربی آن در دست نیست و از ترجمه آن نیز تنها چند باب دردست است. مولف به سال۳۷۹ آگاهی های مفید و منحصر به فردی درباره مردمان قم، علویان و عرب اشعری و سرگذشت والیان و شاعران فراهم آورده و کتابی بزرگ به زبان عربی سامان داده به نام صاحب بن عباد، و آن را کتاب قم نام نهاده است.۱۹۳
نوآوری وابتکارهای علمی – پژوهشی:
نوآوری در تدوین مجموعه های علمی از نشانه های پویایی حوزه علمیه قم در آن دوران است. باب بندی و فهرست نویسی مجموعه های دانشهای موضوعی از جمله این تلاشهاست. در مَثَل نوشتن کتابهای ویژه روایتهای اخلاقی، مانند کتاب زهد حسین بن سعید اهوازی و کتاب الزهد شیخ صدوق. نوشتن رسا له در مسائل عددیه، مانند مجموعه آثار ابو جعفر قمی: دوگانه، سه گانه و اربعین.۱۹۴
تنظیم و مرتب سازی احادیث غیرمشهور، یا احادیث دربردارنده احکام غیرمتداول، در مجموعه های موسوم به النوادر۱۹۵ از کارهای ابتکاری پژوهش گران این حوزه بوده است. بیش از۳۵ کتاب النوادر از محدثان قمی شماره شده است. از جمله: النوادر محمدبن احمدبن یحیی قمی که در آن احادیث گوناگون وکشکول مانند گردامده بود که قمیان آن را »دبّه شبیب« می نامیدند.۱۹۶ تشبیه به دبّه شخصی شبیب نام، که در آن همه چیز وجود داشت. و کتاب النوادر علی بن محمد اشعری قزدانی و… ۱۹۷
نوشتن مجموعه مسائل ویژه بانوان، از دیگر کارهای علمی این حوزه پویا به شمار می آمد. احمدبن محمد بن خالد بن دول قمی، ابن قولویه، ابن بابویه و هرکدام کتاب النساء تالیف کرده اند۱۹۸ سپسها شیخ مفید در حوزه بغداد، به درخواست مادر سید مرتضی، کتاب النساء را ویژه احکام بانوان نوشت.
تدوین و باب بندی احادیث بر اساس موضوعات اعتقادی و فقهی و جدا کردن ابواب هریک، از تلاشهای علمی جدید و نوینی بوده که مورد استفاده دیگر محدثان قرار گرفته است. داود ابن کوره، کتابِ المشیخه حسن بن محبوب سرّاد، در فقه۱۹۹ و کتاب النوادرِ احمد بن محمد بن عیسی را باب بندی کرده۲۰۰ و خود نیز چندین کتاب، نوشته است. تذکره نویسان، کتابِ حسن بن علی حجّال، از محدثان قم را ستوده اند که کتابی بوده است بزرگ و جامع در ابواب شریعت.۲۰۱ کتاب سعد بن سعد اشعری، از راویان امام رضا و امام جواد(ع) باب بندی شده بود۲۰۲ ابوجعفر قمی کتابی نفیس نوشته که داود بن کوره آن را باب بندی کرده است. و نیز کتاب باب بندی شده الناسخ والمنسوخ از تالیفات اوست.۲۰۳ شیخ فقیه، جعفر بن احمد بن علی، کتاب جامع الاحادیث را که دارای ششصد حدیث بوده بر ترتیب حروف معجم مرتب کرده است.۲۰۴
شماری از محدثان، کتابهایی با عنوان قرب الاسناد گردآوری و تنظیم کرده اند. از جمله: علی بن ابراهیم قمی،۲۰۵ ابن بطه، علی بن بابویه و عبدالله بن جعفر حمیری و… از مجموعه های به جا مانده از این دست، کتاب قرب الاسناد، نوشته ابوالعباس حمیری است. وی از صحابه امام حسن عسکری و از مشایخ بزرگ قم بوده است. در این مجموعه حدیثی، روایاتی که با واسطه کم تری از معصوم نقل شده و سلسله سند کوتاه تری دارند، نقل شده است. این شیوه گزینش احادیث از آن رو مورد توجه بوده که زیاد شدن واسطه، حتی اگر مورد اعتماد نیز باشند، شبهه اشتباه در حمل حدیث را افزایش می دهد. علی بن ابراهیم قمی و محمد بن عیسی نیز کتاب قرب الاسناد گرد آوری کرده اند، که تنها نوشته حمیری در دست است.
حوزه قم و آزاد اندیشی
از دیگر برجستگیهای حوزه قم در آن دوران روحیه نقد و نظر و آزاداندیشی بود. قم در نزدیکی ری و بر چهارراه اندیشه و سیاست و جغرافیا قرار داشت. دانشمندان، با افکار مختلف، چه به قصد سفر به قم و یا در مسیر رفتن به ری، ناگزیر در این شهر، مدتی رحل می افکندند. قمیان هماره اندیشه و مردان اندیشه را عزیز و محترم می داشتند. عالمان قمی، افزون بر استفاده از استادان شیعه از دانشوران دیگر مذاهب نیزاستفاده می کردند. بالاتر، در قم گروهی از علمای دیگر مذاهب نیز به کار تعلیم و تعلّم مشغول بودند، مانند: اشعث بن اسحق و یعقوب ابن عبدالله.۲۰۶ بخاری محدث و مولف پرآوازه اهل سنت، در کتاب طب، به یعقوب بن عبدالله استشهاد کرده است۲۰۷ بسیاری از این عالمان، به تدریج به سوی مذهب امامیه جذب شده و یا به دیگر شهرها کوچیده اند. نویسنده تاریخ قم نام ۱۴نفر از آنان را در کتاب خود ثبت کرده است۲۰۸ و نویسنده کتاب النقض، در شرح فضای فرهنگی حوزه قم، سده ششم، از کرسیهای دانش و کتابخانه های آکنده از کتابهای طایفه های گوناگون اسلامی، و فقیهان و متکلمان مذاهب نوشته است:
»مدارس دینی قم، دارای وسائل کافی و علما و مدرسان و مفسران بزرگ می باشد و کتابخانه هایی پر از کتب فرقه های مختلف در آن وجود دارد. مدارسی مانند سعد صلت، اثیر الملک، زین الدین، ظهیرالدین و… پر رونق بودند… این شیوه از اسلاف به اخلاف رسیده. «۲۰۹
این گزارش نشان گر فضای آزاد علمی در حوزه قم در آن سده است.
علمای قم از تحصیل دانش در نزد علمای دیگر مذاهب روی گردان نبوده اند. و جویندگان دانش از دیگر مذاهب نیز، در نزد علمای شیعه، دانش می آموخته اند. این کار افزون بر دانش گستری، الفت و همدلی علمای اسلام را در پی داشت و بر فتنه انگیزیهای بد خواهان، راه می بست. شیخ صدوق از عالم حنفی مذهب، حاکم ابو محمد حنفی شاشی در ماوراءالنهر حدیث شنیده است.۲۱۰ و نیز از ابوالقاسم عبدالله بن محمدصائغ و ابواحمد البندار شافعی فرقانی چندین روایت نقل کرده است۲۱۱ شیخ صدوق، از ابونصر نیشابوری مروانی روایت کرده که در دشمنی با اهل بیت سرسخت بوده و از صلوات بر اهل بیت پیامبر خودداری می کرده۲۱۲ ولی این تفاوت مذهبی و حتی دشمنی این عالم با اهل بیت، مانع استفاده علمی شیخ صدوق از این حامل حدیث نگردیده و در کتابهای خود، چندین روایت از او نقل کرده است.۲۱۳
و درباره یعقوب بن یزیدبن حماد، از مشایخ حدیثی قم نوشته اند: وی با پیروان دیگر مذاهب نیز رفت و آمد و حسن معاشرت داشت.
سعد بن عبدالله اشعری، شیخ و فقیه و رئیس قمیان با پیشوایان دینی دیگر مذاهب ارتباط نزدیک داشته و از آنان حدیث دریافت کرده است، از جمله از: حسن بن عرفه، محمد بن عبدالملک دقیقی و ابوحاتم رازی. سعد، با امام عسکری نیز دیدار داشته است.۲۱۴
تعامل علمی و نقد و نظر عالمانه با تار و پود علم آموزی حوزه آن روزگار قم در هم آمیخته بود. ارباب عقائد گوناگون بدون ترس و هراس یافته های علمی خود را بیان می کردند و پاسخ می شنیدند. و سخن، اگر به مرز فتنه گری و تحریف و غلو نزدیک نمی شد، شنونده داشت و از این رو ابن قولویه، طرفدار نظریه عدد در شهر رمضان بود و در این باره رساله ای نوشت و محمد بن احمد بن داود قمی، فقیه حدیث شناس، کتابی در ردّ نظریه ابن قولویه به نام: الردّ علی ابن قولویه فی الصیام نوشت۲۱۵ و نیز ابن قولویه در پاسخ
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 