پاورپوینت کامل بایسته های تعامل نظام اجتماعی و حوزه های علمیه در کلام رهبری ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل بایسته های تعامل نظام اجتماعی و حوزه های علمیه در کلام رهبری ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل بایسته های تعامل نظام اجتماعی و حوزه های علمیه در کلام رهبری ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل بایسته های تعامل نظام اجتماعی و حوزه های علمیه در کلام رهبری ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

ساختار اجتماعی، مجموعه ای از موقعیتهاست که در کنش متقابل پدید می آید. افراد در رابطه با یکدیگر، این موقعیتها را اشغال می کنند. هزاران موقعیت در جامعه وجود دارد. افراد یاد می گیرند در هر موقعیت که وارد می شوند، یا ممکن است وارد شوند، چه کاری را باید انجام دهند و این موقعیتها با همدیگر، از آن چه در غیر این صورت هرج و مرج آشوب خواهد بود، نظم می آفرینند.۱

هر موقعیتی نقشی وابسته به خود دارد (مجموعه ای از انتظارها که دیگران برای کنش در آن موقعیت دارند)، و فردی که این موقعیت را اشغال می کند یاد می گیرد که آن نقش را بازی کند. در این موقعیتها، از افراد انتظار می رود که چه کارهایی را انجام بدهند، و اگر آنها در آینده دارای یکی از این مشاغل بشوند، خواهند دانست که چه باید بکنند. هر موقعیتی، همچنین دیدگاهی وابسته به خود دارد، و دارای میزان معینی قدرت، امتیاز و اعتبار اجتماعی است.۲

ساختار اجتماعی، به شیوه دیگری نیز به جامعه کمک می کند. میان کنش گران وابستگی متقابل ایجاد می کند و از طریق این وابستگی متقابل، تعهدی نسبت به همه به وجود می آورد. از آن جا که هریک از ما، آن چه را در موقعیتهای گوناگون از ماانتظار می رود، انجام دهیم، دیگران به ما وابسته می شوند. و از آن جا که ما با دیگران، بنا به موقعیتهای آنها سروکار پیدا می کنیم، ما نیز به آنها وابسته می شویم.۳

جوامع نیازهای بسیاری دارند و مسائل بسیاری که باید به آنها رسیدگی کرد. بدین سان، آنها باید نهادهای گوناگون بسیاری را به وجود آورند. به نظر یکی از جامعه شناسان، تالکوت پارسنز، گذشته از اجتماعی کردن و یگانگی، جامعه، باید نهادهایی به وجود آورد که به آن امکان دهند خود را با محیط فیزیکی و اجتماعی اش به گونه ای موفقیت آمیز انطباق دهد، هدف هایی را تعیین کرده و برای رسیدن به آنها همکاری کند، مردم خود را از زندگی شان نسبتاً راضی نگهدارد. همه جوامع برای تامین موفقیت آمیز این گونه نیازها، نهادهای سیاسی، اقتصادی، مذهبی، قانونی، نظامی، خانوادگی، آموزشی، بهداشتی، تفریحی را به وجود می آورند. جامعه تا اندازه ای به علت این که چنین نهادهایی به وجود آورده است و آنها در مجموع، کارکرد موثری دارند، پایدار می ماند.۴

بنابراین، نهادها باید وظایف خود را انجام دهند. حکومت باید اولویت هدفها را تعیین کند و ما را متقاعد سازد که به این هدفها دست می یابد. مدارس باید آموزش دهند، نهادهای اقتصادی باید ثروت، اشتغال و آینده ای درخشان ایجاد کنند، و دادگاه ها باید عادلانه کیفر دهند. مذهب و خانواده باید معنی و امنیت برای افراد فراهم آورند.۵

سیره و عملکرد انبیاء و اوصیای خداوند نشان می دهد. کارکرد و نقش حوزویان در راستای اوامر الهی و در عرصه های گوناگون بشری جلوه گر است و همیشه آنان محور توسعه، تربیت، اصلاحات و انقلابها بوده اند، به گونه ای که تاریخ بشر و تمدن رابطه مبنایی با دین و انبیای الهی دارد. از منظری دیگر، محوریت علما و دین در عرصه های گوناگون کشورهای اسلامی به خوبی آشکار است. علاوه بر مواریث و دستاوردهای علمی، فرهنگی و اجتماعی حوزه های علمیه و علمای دینی، حضور همه جانبه و قدرت مندی داشته و به تدریج، به عنوان نهادی تاثیرگذار در بین عامه مردم و زمامداران شناخته شده اند.

تاریخ و آثار حوزه های علمیه در جهان و ایران، کارکردهای زیر را نشان می دهد:

۱. کارکرد آموزشی – علمی (وجود صدها مدرسه علمیه در سراسر کشور و خارج از کشور و آموزش ده ها هزار طلبه در آنها)

۲. کارکرد فرهنگی (وجود مواریث علمی – فرهنگی حوزه ها و علماء و نقش مستقیم آنها در فرهنگ سازی جامعه)

۳. کارکرد اخلاقی – تربیتی (منبر، محراب، تبلیغ و حضور الگویی روحانیت در جامعه و…. )

۴. کارکرد اجتماعی – سیاسی (اصلاحات اجتماعی، سیاسی، گروه های مذهبی، فرهنگی و… )

۵. کارکرد اقتصادی – رفاهی و خدماتی (همیاری با مردم، گره گشایی در امور مردم و… )

۶. کارکرد اصلاح گری (اصلاحات دینی، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و… در تاریخ ایران)

۷. کارکرد انقلابی و جهاد (انقلاب مشروطه، انقلاب اسلامی، حکم تحریم تنباکو، حکم مقابله با تهاجم انگلیس و روس)

۸. کارکرد عبادی (امامت جمعه و جماعات، مراسم دینی، عرفانی، مناسک و… ).۶

با توجه به این مهم و تاثیر گذاری نهادی با قدمتی چند صدساله، ضرورت بررسی چگونگی افزایش تاثیرگذاری و چگونگی رویارویی این نهاد، با شرایط روزآمد در تعامل با سایر نهادها، افراد و سازمانها امری اجتناب ناپذیر است. لذا در این نوشتار سعی خواهد شد الزامات تعامل درون سازمانی نهاد حوزه براساس سخنان و رهنمودهای مقام معظم رهبری بررسی شود.

روش تحقیق در این بررسی، روش تحلیل محتوای کیفی است که بر اساس آن، ویژگیهای زبانی یک متن، گفته یا نوشته، به گونه واقع بینانه، یا عینی و به گونه سیستماتیک، شناسایی و از آنها نیز استنتاج هایی درباره مسائل غیرزبانی; یعنی درباره ویژگیهای فردی و اجتماعی گوینده یا نویسنده و دیدگاه ها و گرایشهای وی صورت می گیرد. منظور از متن، یا محتوا، کلیه ساختها از علائم گوناگون (زبانی، موسیقی، تصویری، حتی جسمی مانند مجسمه ای) است که از طریق آن ارتباط برقرار می شود.

بدین ترتیب، تحلیل محتوای کیفی، شامل یک فرایند طراحی شده برای متمرکز کردن داده های خام به سمت موضوعات و طبقه بندیهایی براساس استنباط و تفسیر، معتبر است. این فرآیندها از استدلال استقرایی، به وسیله چنین موضوعات و طبقه بندیهایی که از داده ها از طریق بررسی دقیق محقق و مقایسه همیشگی حاصل می شود، استفاده می کنند.

در تحلیل محتوای کیفی، ایجادِ مفاهیم و متغیرها از نظریه، یا مطالعات قبلی برای تحقیق و بررسی کیفیت، بویژه در ابتدای تحلیل داده ها، بسیار مفید است. بر این اساس، در نوشتار پیش روی، تلاش شده آن دسته از دیدگاه هایی که در رده دیدگاه های ساختاری قرار گرفته، از یک سو و دیدگاه های کنش تقابل گرایان(تعاملی) از دیگر سوی استفاده شود.

ساختارگرایی را می توان به معنای جست وجوی قوانین کلی و تغییرناپذیر بشریت، با عملکردی در همه سطوح زندگی بشری، از ابتدایی گرفته تا پیشرفته ترین سطح آن تعریف کرد.۷ در حالی که مسأله اصلی مورد علاقه دیدگاه کنش متقابل گرایان، تاثیر معانی و نمادها بر کنش و کنش متقابل بشری است. معانی و نمادها به کنش اجتماعی انسان و کنش متقابل اجتماعی او، ویژگیهای متمایزی می بخشد. به عبارت دیگر، انسانها در فراگرد کنش متقابل اجتماعی، به گونه ای نمادین معناهایی را به دیگران انتقال می دهند. دیگران این نمادهای معنی دار را تفسیر می کنند و بر پایه تفسیر شان از این نمادها، واکنش نشان می دهند.

دو دیدگاه یاد شده در دو سوی طیف قرار گرفته، یکی دسته آرای متفکران کل گرا و دیگری خرد گرا. امروزه، پیوند سطوح خرد و کلان آرای جامعه شناسی، یکی از دغدغه های جدّی جامعه شناسان است. بر این اساس، پیوند دو دیدگاه ساختارگرایی و کنش متقابل گرایی و بهره برداری در چارچوب نظری، امر مورد انتظار در این نوشتار است. قالبهای اساسی تحلیل از ساختار گرایی اخذ شده، ولی در عین حال تحلیلهای درونی قالبها با استفاده از دیدگاه کنش متقابل گرایان بررسی شده است.

پس از شرح درباره روش شناسی مقاله، روشن شد در این نوشتار، سعی شده است، با استفاده از چارچوب کلی آراء و دیدگاه های جامعه شناسان در پیوند با موضوع مقاله، تعامل نظام اجتماعی و حوزه های علمیه، دیدگاه های مقام معظم رهبری را در رابطه با موضوع استخراج و در سیاق مورد نظر، قالبهای ساختاری، سازماندهی گردد، ماهیت چنین روشی، مقتضی است تا نویسنده این سطور مطلبی به طور مستقیم، از خود ارائه ندهد و بیش تر مواد تحلیل را از سخنان حضرت ایشان بگیرد.

بایستگی تعامل نظام و حوزه های علمیه

“نظام جمهوری اسلامی، به طبیعت خود، نظامی وابسته به علمای دین است. و علمای دین هم، از این حیث که در پدیدآوردن این نظام، سهم وافر را داشته اند و هم از این جهت که مردم درباره نظام، به آنها مراجعه می کنند و هم از این جهت که خود، از جهات مختلف و در مشاغل مختلف، در نظام مسؤول اند، وظیفه سنگینی به عهده دارند. “۸

عوامل موثر بر ضرورت تعامل

الف. تفسیر ایدئولوژیک:

“این جمهوری، جمهوری اسلامی است; یعنی حکومتی متکی بر یک ایدئولوژی است. آن ایدئولوژی هم، اسلام است. اگر این جمهوری بخواهد بماند، بر مبنای اسلام باید بماند; والا اگر از اسلام تخطی بکند، بقای آن، بقای جمهوری اسلامی نیست، بقای چیز دیگری است. آن کسانی می توانند این ایدئولوژی را تبیین و تفسیر کنند و احکامش را بگویند، روحانیون هستند. “

ب. نظریه پردازی:

“بنایان و سازندگان این نظام، نظریه ها را از کجا بگیرند؟ یک عده متفکر پرداز لازم است به تعبیر فقهی و شرعی اش، یک عده فقیه لازم است. اگر این فقیه نبود، آن نظام نیست…. اگر نظریه پردازان اسلامی نباشند، آن صورت نظام، یک صورت بی جان است، ولی اگر باشند، ولو در صورت نظام هم خللی وجود داشته باشد، اما “تا ریشه در آب است، امیدثمری هست.”۹

ج. تبیین احکام فقهی:

“در قرن های اخیر، ما در حوزه های علمیه، از فقه اسلامی، فقط همان احکام را یاد گرفتیم… در حالی که این، همه وظایف عملی نیست. ما وقتی در باب مسائل مالی اسلام بحث می کنیم، باید این نکته را مورد نظر قرار بدهیم که امور مالی جامعه و نظام اسلامی چگونه باید بگذرد. “۱۰

د. پاسداری از اعتماد مردمی:

“آن چه که کارها را پیش می برد، در درجه ای اول، لطف الهی و فضل بی دریغ خداست و در درجه دوم، پشتیبانی عظیم مردمی است. این را باید حفظ کرد و حفظ آن، به دست خود مسؤولان، علما، معلمان جامعه، گویندگان معارف و روحانیون عالی مقام است. “۱۱

ه. منع از تفرقه:

“موارد زیادی هست که روحانیت بایستی با صبر و حوصله و با حکمت و موعظه حسنه و با مجادله “بالتی هی احسن” در مقابل جهالت ها و بی توجهی ها وگاهی در مقابل غرض ورزیها، واقعاً بایستد و نگذارد که شقاق و نفاق و اختلاف، ایجاد بشود. “۱۲

آسیب شناسی عدم تعامل حوزه و نظام

الف. سقوط نظام به سوی غیراسلامیت:

“حوزه های علمیه و علمای دین، نمی توانند نسبت به دستگاه و امور کشور و آن چه که می گذرد، بی تفاوت باشند… [نظام جمهوری اسلامی] متعلق به روحانیت و متعلق به دین است. نظام جمهوری اسلامی است. اگر شما کنار کشیدید جمهوری غیراسلامی خواهد شد…. اگر علما کنار کشیدند، به تدریج جمهوری غیراسلامی خواهد شد. “۱۳

“اگر روحانیت از مسائل اسلامی – که نمونه برجسته آن، انقلاب عظیم اسلامی است – کنار می رفت و در مقابل آن بی تفاوت می ماند، بدون تردید دین آسیب می دید، و روحانیت هدفش حفظ دین است. “۱۴

ب. حذف نهاد روحانیت:

“حاشیه نشین شدن حوزه علمیه قم و هر حوزه علمیه دیگری به حذف شدن می انجامد. “۱۵

ج. فعالیت بیش تر دشمنان:

“اگر روحانیت شیعه در مقابل حوادث خصمانه ای که برای او پیش می آید، احساس مسؤولیت نکند، وارد میدان نشود، ظرفیت خود را بروز ندهد، این موجب نمی شود که دشمن، دشمنی خود را متوقف کند، بالعکس، هر وقت آنها در ما احساس ضعف کردند، جلو آمدند، هر وقت احساس انفعال کردند، به فعالیت خودشان افزودند و پیش آمدند. “۱۶

الزامات تعامل:

به طور کلی هرگونه تعاملی نیازمند به برخورداری از اصولی است که با رعایت آنها می توان امیدوار بود که دو طرف تعامل از آن لذت برده و به هدفهای مدنظر دست خواهند یافت. چنین تعاملی نیز از این قاعده مستثنی نبوده، به حقیقت پیوستن آن در سایه ایجادِ اصول حاکم بر آن خواهد بود که به برخی از آن اصول اشاره خواهد شد.

الف. تحول متناسب با اجزای تعامل:

پیدایش نظام اسلامی، حوزه را در برهه تاریخی نوین قرار داد. بافت سنتی نظام روحانیت را درهم شکست و این نهاد را با جایگاه های جدید رو به رو ساخت و موضوعات تازه ای را در پیش دید او گشود. اینک، حوزه و نظام، از پیوندهای وثیق برخوردارند; تبادل و ترابط دارند; از قوتهای یکدیگر بهره ورند و از کاستیها و ضعفها، تاثیرپذیرند.۱۷ لذا شناسایی هرچه دقیق تر و عالمانه تر از زوایای قوتها و ضعفها می تواند زمینه تاثیر بخشی تعامل را فراهم آورد.

ویژگی ضروری تحول

اصلاح و نه دگرگونی:

“وقتی که بحث سازندگی و تشکیلات و نوسازی حوزه می شود، نباید فوراً ذهنها به این طرف برود که حالا می خواهیم تمام پایه های حوزه را به هم بریزیم، نه، اصلاً چنین چیزی نیست. باید از موجودی ارزش مند حوزه علمیه قم استفاده بشود و سازماندهی و جهت دهی بشود و از دوباره کاریها پرهیز گردد.”۱۸

ابعاد تحول

برنامه ریزی:

ضرورت برنامه ریزی:

حوزه، برنامه روشن ومشخصی برای مواد و تولیدات فکری – انسانی خود نداشت. در نتیجه، طلبه سردرگم بود، نمی دانست که چه می خواند و برای چه می خواند; آینده شغلی اش، نه برای خود و نه برای دیگری، روشن نبود; خود رو و خودجوش، رهنوردی داشت; آن گاه که از پا می افتاد، مراقبتی نبود و راهنمایی، دستگیرش نداشت.۱۹

“این، راست است که سالها – اگر نگویم قرنها – از برنامه ریزی عقب هستیم. ما با چشم بسته، وارد حوزه های علمیه شدیم و بدون برنامه، طول مدت سالیان حوزه های علمیه را گذراندیم. در حقیقت، یک برنامه سنتی خودرو، بر ما حاکم بود. “۲۰

تعیین اهاف سازمانی:

“اگر تشکیلاتی به وجود آمد، اما هدف روشنی نداشت، یا هدف داشت ولیکن برنامه ریزی برای رفتن به سمت آن هدف انجام نگرفت و تشکیلات بی کارماند، به خودی خود، تشکیلات از هم خواهد پاشید و اگر هم بماند، صورت بی جانی خواهد بود.”۲۱

برآورد نیازها

جوامع نیازهای بسیاری دارند و مسائل بسیاری که باید به آنها رسیدگی کرد; بدین سان آنها باید نهادهای گوناگون و بسیاری را به وجود آورند. به نظر یکی از جامعه شناسان، تالکوت پارسونز، جامعه باید نهادهایی به وجود آورد که به آن امکان دهند خود را با محیط فیزیکی و اجتماعی اش به گونه ای موفقیت آمیز انطباق دهد، هدف هایی را تعیین کرده و برای رسیدن به آنها همکاری کند. همه جوامع برای تامین موفقیت آمیز این گونه نهادهای سیاسی، اقتصادی، مذهبی، قانونی، نظامی، خانوادگی، آموزشی، بهداشتی، تفریحی را به وجود می آورند.۲۲

متأسفانه، سازمان روحانیت، هیچ برآورد روشنی از نیازهای فرد و جامعه ندارد. هیچ وقت تحقیق علمی در این زمینه انجام نگرفت و در نتیجه، هیچ گاه تولید و توزیع بهینه نیروی انسانی، از سوی سازمان حوزه، تحقق نیافت. در برخی از مراکز، تراکم و یا حداقل انبوهی حوزویان رویت گردید و در برخی دیگر از مناطق، برای اولیات مسائل دینی، جامعه از روحانی و مبلغ بی بهره بود. این معضل همچنان باقی است.۲۳

“ما باید حساب کنیم که بتواند تا سی سال آینده، این کشور اسلامی، چندنفر قاضی مجتهد عادل لازم دارد. حوزه بایستی این طور خیزبردارد که بتواند تا سی سال آینده، این تعداد را تربیت کند; همچنان که برای تربیت پزشک، به دانشگاه ها می گوییم که مثلاً برای بیست سال آینده، این تعداد پزشک لازم داریم و دانشگاه های پزشکی هم، طوری برنامه ریزی می کنند که این نیاز تامین بشود. “۲۴

نیازها:

تولید اندیشه دینی و تربیت نیروی انسانی متناسب:

نظام اسلامی، به روحانیت و سازمان حوزه، از دو جهت نیازمند است. از یک سو، در تبیین مکتب و ارایه مقررات دینی، حوزه را مرجع نهایی خود می داند; از آن امداد می جوید و به آن وابستگی نشان می دهد; از سوی دیگر، در بخشی از اداره ی نظام، متکی به روحانیت است.۲۵

“در این نظام و حکومت الهی، برای عمل، اولاً به معارف و مقررات اسلامی احتیاج دارد. ثانیاً در برخی از جاها، به اشخاصی برای اداره بعضی از امور این نظام نیاز است که بایستی این دو نیاز را حوزه ها تامین کنند. “۲۶

پاسخ گویی به شبهات:

“حاجت سوم به فعالیتهای حوزه علمیه، نیاز روشنفکران و جوانان است. اینها، قشری هستند که در مقابل شبهات قرار می گیرند. در همه جا، اولین مخاطب شبهه ها، روشنفکران و اهل فکر و اندیشه اند که غالباً در میان جوانان و صاحبان فکر و اندیشه و تحصیلکرده ها هستند… کسانی که اهل مطالعه اند، با دنیا مواجه می شوند و درباره اصل دین و اسلام و معارف آن و نیز اصول و فروع و تاریخ دین حرف می زنند و مرتباً شبهه القا می کنند. کسانی باید باشند، تا این شبهه ها را برطرف کنند. تامین این افراد، به عهده حوزه های علمیه است. “۲۷

پاسخ گویی به نیاز جوامع مسلمان و نومسلمان:

“جوانان طیب و طاهر و تحصیلکرده و با استعداد و ممتازی از اروپا – که در دانشگاه های خودشان مسلمان شده اند – پیش ما می آیند و درباره مسائل اسلامی، راهنمایی می خواهند. چه کسی باید اینها را راهنمایی کند؟ چه کسی باید به آن جا برود و در میان آنها سکونت کند و تعلیم دین و اخلاق بدهد؟ چه کسی باید برای آنها کتاب بفرستد؟ چه کسی باید برای آنها مسائل را تبیین کند؟ پاسخ همه این پرسشها، به حوزه های علمیه مرتبط است.”۲۸

نیازهای درون حوزه یی:

“حاجت پنجم، نیاز حوزه به مدرس و محقق و مولف و فنان در فنون مختلف است. بحمداللّه این امر، در حوزه تامین می شود. محققان و مدرسان و فنانان و بزرگان و مجتهدانی هستند که آماده کارند; لیکن اگر شما به بیست سال بعد حوزه علمیه نگاه کنید، می بینید اینهایی که هستند، کم اند. شما بیست سال بعد را با چشم دقیق نگاه کنید، ببینید چه لازم داریم؟ آن وقت خواهید دید، بزرگانی که امروز در حوزه های علمیه حضور دارند، تعدادشان کم است.

یکی از مهم ترین نیازهای ما، همین است. حوزه های علمیه، به قصد محقق پروری و ملاپروری، ملاتربیت کنند، تا این نیاز برطرف شود. “۲۹

الزامات تأمین نیازها:

بازنگری در نظام آموزشی حوزه ها:

کاستی موضوعات درسی: مواد درسی حوزه، متناسب با نیازهای معاصر تنظیم نشده اند. در نتیجه، میان حجم اطلاعات و نیازهای جامعه، در مواد آموزشی حوزه حضور ندارد و بخشی از مطالعات و موضوعات درسی حوزه، در رابطه حوزه و جامعه، چندان تغییر نمی آفریند. این تغییر و تفاوت، هر مقدار زاویه آن وسیع تر شود، به انفصال بیش تر جامعه وحوزه می انجامد و روحانیت را از کارکردهای مفید، دور می کند.۳۰

“نکته اصلی که همیشه برای ما مطرح است، این است که علمای دین و روحانیون و طلاب، در چه خط علمی و تحصیلی باید قدم بردارند؟ این، از آن بحثهایی است که در سالهای متمادی مطرح است. نباید خیال کنیم امروز در جمهوری اسلامی، ما اولین کسانی هستیم که این مطلب را مطرح می کنیم که آیا برای طلبه، همین خواندن فقه و اصول کافی است، یا چیزهای دیگری هم در کنارش لازم است، یا حتی بگوییم این حرفها، در دوره اخیر… در حوزه علمیه قم پیش آمده است، نه، من اطلاع دارم که این حرفها، اقلاً از پنجاه سال یا بیش تر قبل از این، مطرح بوده است.

جمعی از جوانان فاضل روشنفکر آن روز نجف، خدمت مرحوم آیت الله العظمی سیدابوالحسن اصفهانی رفتند و از ایشان درخواست کردند که در حوزه، برنامه هایی گذاشته بشود، تا طلبه ها بتوانند در سایه آن برنامه ها، علومی را تحصیل کنند که پاسخ نیازهای زمان و نیازهای روز را بدهد… در آن روزها، حتی حوزه علمیه نجف و فضلای جوانش، متوجه شده بودند که امروز در دنیا امواجی هست و رشته های فکری و علمایی وجود دارد; یعنی خطرهای جدیدی برای افکار و اذهان مردم وجود دارد که اگر روحانیون بخواهند مرزبان اندیشه اسلامی باشند، باید آن خطرها و آن علوم را بشناسند و راه مقابله با آن را بلد باشند. آن روز، این خطر را احساس کرده بودند. “۳۱

بازنگری در متون آموزشی:

با آن که در نظامهای علمی – آموزشی، متون درسی در دوره های کوتاه مدت و دراز مدت، مورد بازنگری اساسی قرار می گیرد و کاستیها و قوتهای آن ارزیابی می شودو برنامه ریزان درسی، در رفع نواقص و تقویت قوتها تلاش می ورزند، اما این گونه تلاشها، در نظام آموزشی حوزه بیگانه بود. متون درسی، بعضاً قرنهای متوالی، دست نخورده و ثابت باقی ماند و چونان اشیای مقدس، به آن متون نگاه شد و هرگونه تغییر و تبدیل و افزایش، چون تحریف کتاب وحی محسوب گشت.۳۲

“یکی دیگر از مشکلات حوزه علمیه قم و حوزه های علمیه دیگر، کتابهای درسی است. تا از این کتابها صحبت کنیم، می گویند: فلان عالم بزرگ و یا فلان آخوندهم، همین کتابها را خوانده است!… چه اشکالی د

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.