پاورپوینت کامل نَفَحات رحمانی ۶۰ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل نَفَحات رحمانی ۶۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل نَفَحات رحمانی ۶۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل نَفَحات رحمانی ۶۰ اسلاید در PowerPoint :

۳

خدای را “دَم”هایی است خوش بو و عطرآگین، که دَم به دَم، می بیزند و دامن کشان، عطر می گردانند و جانِ هشیارْ خلقانی را زیر پَر می گیرند.

“دَم”هایی که “جان” می بخشند، چشمه “جان” را می جوشانند، با رویاندن، شکوفاندن و گشودن گلبرگها، سَرابُسانِ سرسبز و خرم می سازند.

“دَم”هایی که “جان” را از بادهای سَموم، حیات را از برگ ریزان خزان در امان می دارند و با عطر و بویی که می گردانند و می افشانند و می بیزانند و خُنُکایی که بر “دل”ها می وَزانند، روح آدمی را از دالانها و دهلیزهای تنگ و بویناک و لجن زارهای عَفِن می رهانند و به مَرغزارها و دشتهای سبز و خرم و بوستانهای فراخ و دلگشا، بار می دهند.

آدمی، همیشه و همه گاه، با بادهای بلاخیز و برگ ریزان پاییزی دست به گریبان است که روح او را از برگ و بار سایه گستر، و زیباییهای انگیزاننده و جلوه گریهای جاذبه آفرین و پرکشش که تن را به دنبال خود می کشد، برهنه می سازند و لُخت و عور به زمستان سرد و استخوان سوز می افکنندش. زمستانی پایان ناپذیر و کران ناپیدا، زمهریر “روح”های فلاکت زده، آواره، بی پناه و سرگردان.

در این زمهریر، روح، قوای مدرکه خود را از دست می دهد، نه حِسّ بِساوایی دارد، نه حِسّ بویایی، نه حِسّ چشایی، نه حِسّ شنوایی و نه حِسّ بینایی. و نه از مشاعر آن، شرری به هواست.

خدای مهربان و رئوف برای این که زیباترین و باشکوه ترین آفریده خود را در این فلاکت و زندگی پر مذلت نبیند و اوج گیریها و زیباییها و رخشانیهای او را بنمایاند و ببیند، راه هایی را گشوده و نمایانده است. راه هایی که رو به سوی چشمه خورشید دارند و چشمه خورشید را در چشم انداز انسان قرار می دهند. خداوند، در گذرگاه های زندگی، در بلندیها و پستیها، در دشتها و کوهساران، دریاها و خشکیهای آن، رایتهایی افراشته، نشانهایی گذارده، چراغها و مشعلهایی افروخته، که در همه هنگامه های روزگاران، انسان را در گذرگاهِ “دَم”های خوش بوی انسانهای والا قرار دهند. آنان که در جست وجوی خشنودی خداوند هستند و با تمام توان در پی آنند محل رضایت خداوند را بیابند، تا تمام هستی خود را نثار کنند.

“و من الناس من یشری نفسه ابتغاء مرضات اللّه و اللّه رئوف بالعباد. “۱

و از مردمان کسی است که جان خویش را در جُستن خشنودی خدا فروشد. خدا بر بندگان مهربان است.

اینان، از هواها، شهوتها و دواعی نفسانی رسته و با بصیرت، حق و خیر را شناخته و در گام گذاری در راه روشن “مرضات الله” و به دست آوری آنها، و برطرف کردن بازدارنده های راه، سر از پا نمی شناسند و جان برکف دارند، تا زمینه های گسترش و اوج گیری “مرضات الله” را در گستره زمین، فراهم آورند و همگان را و همه کاروانها و قافله های انسانی را به سوی قبله و چیره گاه روشن آن، ره نمایند.

به جایگاهی می رسند که نسیم مهر، رأفت و لطفِ خداوند، از سینه های لبالب از شوق و شورشان می وَزد و با فضای عطرآگین و خنک و دلپذیری که پدید می آورند، دیگر سینه ها و دلها را نیز لبالب از شوق و شور می سازند.

این، سنت الهی است. به مقتضای صفت “رؤف بالعباد” باید کسانی باشند که قلبها را به تپش در آورند و خلقان را برای رسیدن به حق و حقیقت، به تکاپو وادارند و به آنان چنان بینش و درکی بدهند که به درستی دریابند و درک کنند و به این شناخت ژرف و همه سویه برسند که وجودشان نیازمند “پاورپوینت کامل نَفَحات رحمانی ۶۰ اسلاید در PowerPoint” است و باید در معرض آنها قرار بگیرد وگرنه می پژمرد و خزان، تاروپود آن را از هم می گسلد و کشتی زندگی شان به گل می نشیند و یا دچار طوفانهای شدید می شود و درهم می شکند.

و درک کنند و ایمان بیاورند که در سَرّا و ضَرّا، در تاریک ترین روزگاران، درآوردگاه های دهشت انگیز و سهمگین زندگی، در دوران سنگوارگی دلها و مغزها، نابینایی خردها و ناشنوایی وجدانها، در دِل کویر و بیابانهای سوزان و آتشناک و داغمه بسته، پاورپوینت کامل نَفَحات رحمانی ۶۰ اسلاید در PowerPoint و نسیمهای حیات بخش، وجود دارند و از این سوی و آن سوی می وَزند که اگر ریه های قلب و جان خود را در این فضای سُکرآور و نشاطانگیز، دم و بازدَم دهند، غبار غوغاها جام جان و آیینه خردشان را کدر نمی سازد و در کشاکش تاریکیها و تاریک مغزها و کوردلان و غبارانگیزی نابخردان، نَفَسِِشان به شمار نمی افتد و در فضای دلپذیر پاورپوینت کامل نَفَحات رحمانی ۶۰ اسلاید در PowerPoint، از دالان تاریک غبارها و غبار انگیزیها می گذرند و به سوی صبحِ صادق، دامن کشان، ره می پویند.

از این روی رسول خدا، مظهر رؤفیت خداوند در زمین، جسم نازنین خود را می خَست، تا “جان”ها را در مَعرض نَفْحَه های رحمانی که دَم به دَم از شرق “جان”اش می دمیدند و بوی خوش می افشاندند و به مردگان حیات می بخشیدند، قرار دهد.

واله و شیدا، مهرورزانه و مهربانانه، با سینه ای لبالب از عشق به خلقان، از این سوی به آن سوی می دوید تا نگذارد “جان”هایی در گردباد “دَم”های مسموم و در هُرمِ زهرآگین آنها قرار بگیرند، بسوزند و بسوزانند.

آن وجود شریف، که رسالت داشت به “جان”ها، “جان” بخشد و “روح”ها را برانگیزاند و کالبدها را از حیات لبالب سازد و زیباییها را در آنها برویاند، افزون بر این که سر یک یک “جان”ها می رفت و زیر بال آنها را می گرفت، تا برخیزاند، غبار از چهره شان بزداید و نسیم دلاویز سحرگاهان را به زوایای جام وجودشان بوزاند، مهرورزانه صلا می زد:

“اِنّ لربِّکم فی ایامِ دَهرِکم نَفَحاتً اَلا فَتَعرَّضوا لها.”

همانا، خدای شما، در طول روزگاران شما، “دَم”های خوش بویی دارد، خود را در معرض آنها قرار دهید.

هان! غفلت نکنید، خواب شمایان را در نرباید، هشیار باشید، در هر زمان و برهه خود را برای ربودن گویهای سعادت، مهیا کنید، فرصتها را غنیمت شمارید که بسان ابر، آسمان زندگی شما را به شتاب ترک می گویند و جز حسرت و غصّه، چیزی برای شما به جای نمی گذارند.

در هر روزگاری که قرار دارید و در هر دورانی که زندگی را سپری می کنید، نَفَحات حق می وزند. هر نَفْحه ای، زمانی کوتاه، سینه و جان و زندگی شما را زیر پَر می گیرد، اگر در آن فضا و هوای دلپذیر و سُکرآور، هشیاری خود را به دست آوردید و از غفلت زدگی بیرون آمدید و با شتاب به دَم و بازدَم پرداختید و ریه هاتان را از آن هوای پاک، شادی انگیز و دگرگون کننده، لبالب ساختید، زهی سعادت وگرنه خسران خواهید کرد.

جلال الدین محمد مولوی، این سخن گهربار نبوی را در قابی بس زیبا، این سان ترسیم و نگارگری می کند:

گفت پیغمبر که: نَفْحَتهای حق

اندرین ایام می آرد سَبَق

گوش و هوش دارید این اوقات را

در رُبایید این چنین نَفَحات را

نَفْحه آمد مر شما را دید و رفت

هر که را می خواست، جان بخشید و رفت

نفحه دیگر رسید، آگاه باش

تا از این هم وانمانی، خواجه تاش۲

“دَم”های مبارک خداوندی و بوی خوش ذات ربوبی، بر دوام می وَزند و هرگز پایان نمی پذیرند. هر روز و روزگاری از مشرق جانِ کسی که بیش تر رنج راه برده باشد و استوارتر و هشیارتر، در پی نبی گام برداشته و آموزه ها و سخنان طیبه آن والاگهر را نیوشیده باشد، می وَزد و عطر می بیزد. امّا این نسیم عطربیز و دلاویز، دل اندر پی هوای کسی می بندد و در کوی جان کسی می وَزد که طالب آن باشد و کوی به کوی، منزل به منزل و وادی به وادی را در پی آن و برای لحظه ای در معرض وزش جان بخشِ نسیم صبا قرار گرفتن، ره سپرده باشد.

آن که هامونها را در نوردیده، هزارها خان خطر را پشت سر گذارده، رنجهای بسیار را تاب آورده، تا به آستان مشرق جانی شیفته، تزکیه شده و عاشق خدا و خلق، بار یافته و خیمه افراشته و مشتاقانه و بی تابانه درانتظار لَمحه ای است که نَفْحه ای رحمانی از آن کوی بوزد و جان اش را در خُنُکای خود بنوازد.

جان و روح و روان هر کالبدی نمی تواند به آن آستان راه یابد و از آن فضای روح انگیز، عطر بیز و شمیم، شمّه ای را به ریه های خود وارد سازد. کسانی ممکن است به آن آستان راه یابند و مورد توجه و عنایت باری تعالی قرار بگیرند، که در کوره های مجاهدتِ در راه خدا، پخته و آبدیده شده و آزمونهای سخت را سرافرازانه از سر گذرانده باشند:

“الذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا. “۳

آنان که در راه ما مجاهدت می کنند، ما راه های خود را به آنان می نمایانیم.

تا گام در راه گذارده نشود و استواری و بی گسستی گامها، خود را ننمایاند و اثبات نکند، راه، چهره نمی گشاید. راه، چهره می گشاید، خود را می نمایاند، نشانه های خود را نشان می دهد، پستی و بلندیهای خود را فرا روی می آورد، طلایه داران خود را می شناساند، برای رهروان و پیوندگان خود، نه برای هر در حاشیه نشسته ای که دغدغه گام گذاری در راه و پیمودن آن را ندارد.

هر شامّه ای نمی تواند بویهای رحمانی را از دیگر بویها، بازشناسد. شامّه ای می تواند در این میدان به میان داری بپردازد، که هزارها هزار بوی را بوییده باشد و از آن میان به یک بوی استثنایی، سَُکرآور، جان بخش و ماورای بویهای حیوانی و زمینی، برخورده باشد و در این تکرارها و بسیار بوییدنها، ملکه و سرشتاری در وجود او جان بگیرد، شاخ و برگ بگستراند، که جز آن بوی، از هر بویی سربرتابد و بویهای عطرآمیزی شده و رحمانی نما او را نفریبند و از فضای عطرآگین شده به نَفْحَه های رحمانی، بیرون اش نبرند.

تاریخ آیینه عبرت است. هر بُرش و تکه ای از آن، فراز و فرودهای بسیارِ “جان” آدمی را، به انسان، نشان می دهد و فراچشم او جلوه گر می