پاورپوینت کامل درآمدی بر نوآوریهای فقهی – اصولی آخوند خراسانی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل درآمدی بر نوآوریهای فقهی – اصولی آخوند خراسانی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل درآمدی بر نوآوریهای فقهی – اصولی آخوند خراسانی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل درآمدی بر نوآوریهای فقهی – اصولی آخوند خراسانی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

مقدمه

آخوند خراسانی، به سال ۱۲۵۵ هجری قمری، در شهر مقدس مشهد و در خانواده ای مشهور به علم و فضل دیده به جهان گشود.۱ وی مقدمات علوم و تحصیلات ابتدایی را در مشهد به پایان برد. سپس در سبزوار از مجلس درس صاحب اسرار، حاجی ملا هادی سبزواری بهره ها برد. مدتی بعد، به تهران هجرت کرد و حکمت و فلسفه را نزد میرزا ابوالحسن جلوه آموخت.۲

او در ۲۲ سالگی در ماه رجب سال ۱۲۷۷ هجری قمری، پس از فراگیری علوم عقلی و نقلی، از مشهد مقدس به سوی نجف اشرف، حرکت کرد. و از اساتید بزرگی همچون: شیخ انصاری، آیت الله شهابی، ملا عبد الرسول مازندرانی، میرزای شیرازی و… استفاده برد.

تلاشهای علمی او، زبانزد بود. استادان و همگنان وی را با این وصف می ستودند. هر گاه با استاد خویش [میرزای شیرازی] در مورد مسئله ای علمی به بحث و گفت وگو، می پرداخت، اشکال تازه ای را وارد می ساخت، و استاد با حوصله تمام پاسخ می داد. این روند، تا پایان هفته ادامه پیدا می کرد. میرزای شیرازی، با تواضع و فروتنی بی مثال، به شاگردان خود می گفت:

»نظر ملا محمد کاظم درست و مطابق با قاعده است. «

این تأیید و حرکت شجاعانه استاد، سبب شد که همگان به مقام علمی ملامحمد پی برده و جایگاه و شخصیت علمی او، بیش از پیش بر همگان روشن شود.۳

پس از رحل اقامت افکندن میرزا در سامرا، آخوند خراسانی در حوزه نجف به تدریس اصول پرداخت. سید ابوالحسن اصفهانی، حاج آقا حسین بروجردی، حاج آقا حسین قمی، آقا ضیاء عراقی۴ و… از شرکت کنندگان در این حوزه درسی بودند. پس از رحلت میرزای شیرازی و رشتی، آخوند به مرجعیت عامه مسلمین رسید.۵

از مهم ترین آثار وی، کفایه الأصول، فوائد الاصول، حاشیه بر مکاسب و رسائل شیخ انصاری و شرح تبصره است.

حوزه درسی آخوند، بسیار پر رونق بود و بزرگان بسیاری در این حوزه به مراتب بالای علمی رسیدند و در رده مراجع بنام قرار گرفتند و شهره آفاق شدند. شیخ آقا بزرگ می گوید:

»شنیدم از کسی که شاگردان آخوند را در شبی شمرده بود، که آنان بالغ بر ۱۲۰۰ نفر بودند و بسیاری از آنان تقریرات آخوند را می نوشتند. «۶

تعریف نوآوری و ایده

پیش از بیان ایدهها و نوآوریهای آخوند خراسانی، لازم است به بررسی معنی و مفهوم آن بپردازیم. نوآوری از مقوله خردورزی و مربوط به درایت است، که برای آن از دیدگاه های مختلف، تعاریف گوناگونی ارائه شده است که به پاره ای از آنها اشاره می گردد:

نوآوری در لغت نامه دهخدا، به معنای ابتکار و ابداع است.

دائرهالمعارف رفتار سازمانی، نوآوری را در خلق و به کارگیری ایده های جدید، تعریف می کند. این ایده جدید، می تواند مربوط به نوآوری در زمینه تکنولوژی یا فرآیند کار باشد. ایده ممکن است ترکیب جدید از ایده های قدیمی و یا طرحی باشد که نظم فعلی را زیر سؤال برده، فرمول یا دیدگاهی نو و جدید را ارائه دهند.۷

از نظر پرو (F.Perroux) نوآوری از صفات ویژه ترقی است. پرو، این صفات را، این چنین تعریف می کند:

»توان خلق و آفرینش اقتصادی، یعنی مجموع فعالیتهایی که پدیده های نو و کارآرا برانگیزند و به کار گیرند. توان خلق و آفرینش اقتصادی، یعنی نشر نوآوری و نتایج آن در همه سطوح حیات اقتصادی. «۸

برخی نیز نوآوری را به معنای: خلاقیت متجلّی شده و به مرحله عمل رسیده است، دانسته اند. به عبارت دیگر، نوآوری، یعنی اندیشه خلاق تحقق یافته. نوآوری، همانا ارائه محصول، فرایند و خدمات جدید به بازار است. نوآوری، به کارگیری تواناییهای ذهنی برای ایجاد یک فکر یا مفهوم جدید است.۹

ایده (idea) در لغت به معنای آگاهی، تصور، اندیشه، فکر، گمان و… و اخص از نوآوری است. برای شکل گیری یک نوآوری از ایده استفاده می شود. بنابراین، در یک تعریف کلی می توان نوآوری را به عنوان هر ایده ای جدید نسبت به یک سازمان و یا یک صنعت و یا یک ملت و یا در جهان تعریف کرد.۱۰

در بررسی آیات و روایات اهل بیت(ع) نیز، درباره مفهوم نوآوری، ویژگیها، ریشه ها، عوامل، آثار و نتایج، ضرورتها و الزامها، نکته های روشن اشارات فراوانی وجود دارد.۱۱

درخور توجه است که بدانیم عامل بسیار مهم در تنوع نگاه در حوزه نواندیشی دینی در دین اسلام، درنگ در زمینه ها و فلسفه های پیشینی است که هر کدام از یک جا نشأت گرفته است. البته ذکر این نکته ضروری است که ما برای بررسی مفاهیم دینی، باید از روشهای مرتبط با این حوزه بهره بریم. اگر غیر از این باشد، دچار انحراف در این حوزه خواهیم شد. از این روی، نواندیش دینی باید به طور ریشه ای با متن دین که دربرگیرنده روایت، قرآن، سنت و عقل و اجماع است آشنا باشد، و در غیر این صورت، مطالبی که ارائه می کند درخور اعتنای جدی، اثربخشی و فراگیری نخواهد بود.

سیر تکاملی اجتهاد

اجتهاد و فقاهت در طول تاریخ، همواره همراه با دگرگونی و آمیخته با نوآوری بوده است. اجتهاد را می توان از جنبه های متفاوت، به ادوار گوناگون تقسیم نمود. یکی از کامل ترین تقسیمات در این مورد، تقسیمی است که در کتاب »ادوار اجتهاد« آمده است.۱۲

دوره اول، عصر پیدایش مبادی اجتهاد.

دوره دوم، عصر آمادگی و زمینه سازی برای به کار گیری اجتهاد.

دوره سوم، عصر تدوین قواعد اصولی و عناصر مشترک اجتهادی به گونه علمی و فنی.

دوره چهارم، عصر به کار گیری عناصر مشترک اجتهاد در منابع.

دوره پنجم، عصر گسترش استدلال در مسائل اجتهاد.

دوره پنجم، دوره بحثهای استدلالی.

دوره ششم، عصر تکامل اجتهاد.

این دوره که دوره تکامل نامیده شده است، از زمان استاد کل »وحید بهبهانی«(م: ۱۲۰۵ هجری) آغاز گشت و تا زمان شیخ مرتضی انصاری و آخوند خراسانی ادامه داشت.

حوزه های علمیه، در طول این دوره، شاهد جنبش و تکامل در بحثهای اجتهادی بوده اند و از آن جا که اصولیون و مجتهدان این دوره، به تحقیقات کاملی دست زده بودند، فقه اجتهادی هماهنگ با شرایط آن زمان، به اوج شکوفایی خود رسید و اخباری گری، که قدرتی پیدا کرده بود، در این دوره شکست خورد.۱۳

نوآوریهای آخوند خراسانی

با جست وجو و تتبع و درنگ در آثار بزرگان علم فقه و اصول و همچنین آثار آخوند خراسانی، نمونه های فراوانی از نوآوریهای وی دیده می شود، که هر کدام در جایگاه خود افقهای نو و جدیدی را فراروی عالمان و فقیهان و طالبان علوم گشوده است.

لازم به ذکر است هر کدام از این نو آوریها و نو اندیشی های ایشان نیازمند به تببین در مقاله و نوشتاری جداگانه است، اما در این نوشتار، به اختصار، به برخی از این نوآوریها با توجه به اهمیت و کاربرد آنها اشاره می گردد.

استفاده از فلسفه در هندسه نظری اصول فقه

فلسفه اسلامی و مبانی آن، ریشه و بستر هر حرکت فکری است، علم اصول فقه و به تبع آن فقه، نیز در بستر فکر تحقق می یابد، به همین جهت، بدون بنای عقلی حرکت به سوی مبانی اصول فقه امکان ندارد. امور صحیح و قطعی عقلی، پیش نیازی برای پژوهش در اصول فقه است.

هر یک از علوم، موضوعی دارد که این موضوع، محور تمام مسائلی است که در آن علم مطرح می گردد. تمام مسائل آن علم، حول این محور و موضوع اصلی سازمان یافته اند; طوری که همه گزاره های آن علم، به نوعی درباره این موضوع بحث می کنند; یعنی انواع و اقسام آن توضیح می دهند، روابط آنها را با یکدیگر و قوانین حاکم هر یک را بیان می کنند.۱۴

در مَثَل موضوع ریاضیات، عدد; موضوع فیزیک، ماده و نیرو و موضوع علم اصول; ادله اربعه یا مواردی که در استنباط حکم شرعی قرار می گیرند، می باشد.

روشن است که موضوع هر دانشی باید در جهان بیرون از ذهن وجود داشته باشد، و گرنه، بحث از آن نوعی خیال پردازی خواهد بود. پس در هر دانشی قبل از هر بحثی، باید اطمینان داشت که موضوع آن دانش وجود دارد.۱۵

اگر وجود موضوع دانش، بدیهی باشد، نیازمند اثبات نیست; ولی اگر بدیهی نباشد، باید آن را ثابت کرد.

امّا در کجا می توان به اثبات آن پرداخت؟ آیا در خود آن دانش؟ خیر. چرا که هر دانشی با این فرض آغاز می کند که موضوعش موجود است; یعنی هر دانش، وجود موضوع خود را مفروض می گیرد و هیچ دانشمندی در مقام یک دانشمند، به اثبات وجود موضوع دانش نمی پردازد، زیرا اثبات وجود اشیا و چیستی آنها فقط در قلمرو فلسفه است. علاوه بر موضوع علم، مباحث دیگری مانند: نیاز علم به فلسفه در اصول موضوعه، نیاز علم به فلسفه در سایر پیش فرضهای فلسفی وجود دارد.۱۶

در علم اصول، موضوعاتی، مانند: اصل علیت، اصل تناقض، هوهویت، که در اصول فقه کاربرد فراوانی دارند، در فلسفه اثبات می شوند. یا مسائل دیگری از علم اصول، با فلسفه مناسبت دارند، همچون:

۱. بحث حسن و قبح.

۲. بحث وضع: آیا وضع قراردادی است یا تکوینی؟ در ذهن است یا حیطه خاصی دارد؟

۳. ربط معنی با قصد متکلم: میان معنی و اراده متکلم چه ارتباطی هست؟

۴. مجاز.

۵. دلالات.

۶. افعال گفتاری.

۷. بحث اوامر که هم در اصول و هم در فلسفه تحلیلی بسیار مهم است.

۸. جملات شرطیه که در علم اصول در بحث واجب مشروط طرح می شود.

۹. مفاد عموم.

۱۰. بحث اعتباریات.۱۷

از جمله مباحثی که در علم اصول مطرح است و به »فلسفه زبانی«۱۸ مربوط است، مسئله طلب حقیقی و طلب انشایی در اصول است. شهید صدر، این مسأله را از تلاشهای آخوند خراسانی در راستای روشهای منطقی دانسته و مباحث ایشان در تفاوت میان طلب حقیقی و طلب انشایی را در مباحث تحلیل زبانی علم اصول دانسته است که نشان گر توانایی علم اصول در حل مشکلات زبانی است.۱۹

آخوند خراسانی، در تبیین و ساختار نظری علم اصول از فلسفه نیز استفاده کرده است که تا زمان ایشان این موضوع تا این حد به صورت جدی مورد استفاده قرار نگرفته بود. شاهد بر این گفتار کتاب ارزشمند کفایه الاصول ایشان است.

آقا بزرگ تهرانی می نویسد:

»کتاب کفایه الأصول متن جامعی در علم اصول فقه است. در این کتاب، مسائل فلسفی، با علم اصول در آمیخته شده است و امروزه تدریس این کتاب در حوزه علمیه نجف (و قم) متداول است و از این جهت تاکنون شاگردان ایشان حواشی۲۰ فراوانی بر این کتاب نگاشته اند. «۲۱

هر چند این نوآوری به علت گستردگی نیازمند به پژوهش و نوشتار جداگانه ای است و ممکن است برخی بر استفاده فلسفه در علم اصول نظر مخالفی داشته باشند; اما به عنوان نمونه می توان گفت: مباحثی در کتاب کفایه در مورد: موضوع علم، صحیح و اعم، طلب و اراده و… به شرح مطرح شده است. که در بیان این مباحث، از قاعده فلسفی »الواحد لایصدر عنه الا الواحد« استفاده کرده و مباحث اعتباری را به گونه ای درخور فهم بر این قاعده فلسفی تطبیق داده است.

در نتیجه روشن است که قاعده مند کردن و یافتن ریشه و اصل برخی مباحث اصولی با استفاده از فلسفه، موجب تنقیح مباحث، و سبب پاسخ گویی کاربردی به مصادیق فراوانی در علم اصول می شود.

ایجاز و شیوایی

ایجاز به معنای این است که; »تعبیر از اندازه معنی، کم تر باشد. «۲۲ یا »ایجاز عبارت از خلاصه کردن برخی از الفاظ به منظور موجز شدن کلام است. «۲۳

همانگونه که در مقدمه بیان شد، عصر آخوند، دوران جنبش و تکامل در بحثهای اجتهادی بود و در این خصوص از سوی علما و مجتهدان، آثار مبسوطی نگاشته شده بود، که آخوند با ابتکاری نوآورانه، ضمن تنقیح مباحث و موضوعات ابتکاری خود، توانست تمامی بحثهای اصولی را به صورت ایجاز و خلاصه تبیین و فصل بندی کند.

به عنوان مثال; اگر بخواهیم حجم کتاب فرائد الاصول شیخ انصاری را با کتاب کفایه آخوند، مقایسه کنیم، در می یابیم که کفایه، نصف حجم فرائد است. یا در مَثَل; شیخ در کتاب فرائد، باب »تعادل و تراجیح« را در حدود ۱۰۰ صفحه تألیف کرده، اما آخوند خراسانی، تمامی این مباحث را به صورت ایجاز و خلاصه با بیانی شیوا در ۲۰ صفحه تدوین نموده است.۲۴

علاوه بر این، تا پیش از آخوند، صاحب معالم، میرزای قمی، صاحب فصول، و شیخ اعظم، بحث »تعادل و تراجیح« را در خاتمه مباحث اصولی قرار داده اند.۲۵ اما آخوند با توجه به اهمیت و وجود ضابطه اصولی در این مباحث، آن را جزء مقاصد اصلی علم اصول و با عنوان »تعارض الادله و الامارات« در کتاب کفایه مطرح کرده است.۲۶

تأسیس اصل در وجوب مقدمه

ایده چهارم مربوط به بحث وجوب مقدمه می شود. در تقریرات شیخ انصاری آمده است که: در فرضی که وجوب مقدمه و عدم وجوب مقدمه، محرز نباشد، در مسأله وجوب مقدمه، نمی توان اصلی را اجرا کرد. زیرا، عقل یا ملازمه بین مقدمه و ذی المقدمه را تشخیص می دهد و یا تشخیص نمی دهد; که در هر دو صورت، جای اجرای اصل نیست، چون شک برطرف می شود.۲۷

اما آخوند در این جا دست به ابتکار می زند و اصل استصحاب در مسأله فقیه را بیان می کند.۲۸

توضیح مطلب:

اصل را در دو جا می توان جاری کرد.

الف. در مسأله اصولی: و منظور از اجرای اصل در مسأله اصولی، این است که می گوییم بین وجوب مقدمه و وجوب ذی المقدمه ملازمه وجود دارد. در این جا، نمی توان اصلی را اجرا کرد; زیرا که ملازمه و عدم آن، حالت سابقه ای ندارد و از طرفی هم ملازمه شک بردار نیست تا کسی در آن شک کند.۲۹

ب. در مسأله فقیه: (مثل اجرای اصل در مسأله فرعی فقهی). مانند: وجوب وضو و یا عدم وجوب آن. در این جا مرحوم آخوند، نظرش بر این است که اصل استصحاب جاری می شود. به این بیان که ذی المقدمه در شرع واجب شده است، حال شک می کنیم که آیا مقدمه آن هم واجب است یا خیر؟ اصل استصحاب جاری می شود و می گوییم که اصل عدم وجوب مقدمه است.۳۰

ثمره اجرای اصل

تأسیس اصل در واقع نوعی پیشگیری است; یعنی اگر مجتهد نتوانست برای وجوب مقدمه و عدم وجوب مقدمه، دلیلی پیدا کند و دستش از ادله اجتهادیه کوتاه شود، دست کم، دست او به اصل برسد و بتواند اصل را جاری کند.

به عبارت دیگر: اگر دلیلی قائم شد که مقدمه واجب، واجب است، این جا نیازی به اصل ندارد و اصل به درد نمی خورد، یا اگر در آینده دلیلی قائم شد که مقدمه »واجب« واجب نیست باز هم این اصل به درد نمی خورد، اما اگر فقیه و یا اصولی، نتوانست دلیل برای یک طرف پیدا کند و به طور کلی دستش از ادله اجتهاد کوتاه شد، دست کم، این اصل را داشته باشد. از این روی آخوند، برای همین منظور تأسیس اصل می کند.

تطبیق فرع حقوقی

۱. ماده ۲۴۷ قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب، مقرر می دارد:

»هرگاه گواه برای حضور در دادگاه درخواست هزینه آمد و رفت و جبران خسارت حاصل از آن را بنماید، دادگاه میزان آن را معین و استناد کننده را به تأدیه آن ملزم می نماید. «۳۱

در این ماده هزینه ادای گواهی بر عهده استناد کننده به آن قرار داده شده است. از طرفی هم، ادای شهادت واجب شرعی است.۳۲ بنابراین، صرف وقت و رفتن به دادگاه برای ادای شهادت، مقدمه واجب (یعنی شهادت) است. که چون ذی المقدمه (ادای شهادت) واجب است، مقدمه آن (رفتن به دادگاه) نیز واجب است. از این رو، اگر کسی در وجوبِ مقدمه شک کند، طبق این نوآوری آخوند (تأسیس اصل) اصل استصحاب بر عدم وجوب مقدمه حکم می کند و نتیجه این می شود که رفتن گواه به دادگاه، واجب نیست و از طرفی هم استناد کننده باید هزینه رفت و آمد او را بپردازد. همان گونه که در این ماده به آن اشاره شده است.۳۳

۲. ماده ۱۲۰۰ قانون مدنی می گوید:

»نفقه ابوین با رعایت الاقرب فالاقرب به عهده اولاد و اولاد اولاد است. «۳۴

طبق این ماده، پرداخت نفقه ابوین بر فرزند واجب است (ذی المقدمه) و مقدمه پرداخت نفقه، شغل، در آمد و پول داشتن فرزند است. که در صورت وجوب مقدمه، فرزند باید کار کند و شغل داشته باشد تا بتواند نفقه را بپردازد. حال اگر شک شود که آیا مقدمه (وجوب کار کردن فرزند و پرداخت نفقه) واجب است یا خیر؟ در این جا اصل استصحاب جاری می کنیم. و حکم به عدم وجوب مقدمه می کنیم.۳۵

قطع از مسائل علم کلام، یا اصول

تا قبل از زمان آخوند خراسانی، صاحب نظران در خصوص این که آیا مباحث قطع از مسائل علم اصول است یا این که خارج از آن است، سخن روشنی نداشته اند. اما آخوند، به بررسی آن پرداخته و به چند نکته اشاره کرده است:

۱. مباحث قطع خارج از علم اصول است.

۲. مباحث قطع، مربوط به مسائل علم کلام است.

۳. به خاطر مناسبت بین مباحث قطع و مباحث امارات، قطع، استطرادا در علم اصول آمده است.

درخور توجه است که سخن از مباحث قطع در کتب قدمای علم اصول، مطرح نشده است، حتی سید مرتضی (صاحب الذریعه) نیز در کتاب خود این مبحث را نیاورده است.

به نظر آخوند، مباحث قطع، به مسائل کلام شبیه تر است، از این روی، از مسائل علم اصول خارج است; زیرا ملاک اصولی بودن در مباحث قطع، وجود ندارد. چون ملاک در مسئله اصولی آن است که نتیجه آن در کبرای قیاس استنباط حکم شرعی فرعی واقع شود، در صورتی که قطع، کبرای قیاس استنباط حکم کلی فرعی واقع نمی شود.

از سوی دیگر، به دلیل این که در قطع مباحثی نظیر: استحقاق ثواب و عقاب در موافقت و مخالفت با قطع و این که آیا متجری عقاب اخروی دارد یا خیر؟ وجود دارد، به علم کلام شبیه تر است تا علم اصول.۳۶

اقل و اکثر ارتباطی

آخوند در بحث اقل و اکثر ارتباطی، نیز دست به ابتکار زده و تفصیلی را بیان می کند. وی می گوید: در این بحث، اگر مکلف شک کند، براءت عقلیه جاری نمی شود; اما براءت شرعیه جاری می شود.

تبیین مطلب

اقل و اکثر ارتباطی، دو فعلی است که در مقام تعلق تکلیف لحاظ گردیده و هر دو مرکب اند و در مجموعه ای از اجزا و شرایط، با هم اشتراک دارند، ولی یکی از آنها نسبت به دیگری اجزا و شرایط بیش تری دارد و ارتباط بین این دو به گونه ای است که اگر امری به اکثر تعلق گرفته باشد، ولی مکلف اقل را به جا آورد، تکلیف خود را امتثال ننموده است و مانند آن است که مکلفُ به اصلا به جا آورده نشده باشد; یعنی به واسطه به جا آوردن اجزای مشترک بین اقل و اکثر، به او ثوابی داده نمی شود.۳۷

به عنوان مثال: اگر فرض شود نماز، نه جزء یقینی و مسلّم دارد، ولی تردید شود که آیا سوره از اجزای نماز هست یا نه؟ در این صورت، اگر سوره از اجزای نماز باشد و شخص به عمد نسبت به آن اخلال کند، »مأمور به« اصلاً تحقق پیدا نکرده است; زیرا اجزای نماز، به یکدیگر مرتبطاند و چنین نیست که مکلف هر جزئی را به جا آورد به همان مقدار، »مکلف به« تحقق پیدا کند.

حال، سؤال این جاست که: اگر اقل، قطعی باشد ولی اکثر (جزء مشکوک) قطعی نباشد چه حکمی پیدا می کند و وظیفه چیست؟ در این جا مشهور قائل به جریان براءت از اکثر هستند. برخی مانند شیخ طوسی و سید مرتضی، می گویند که اصل احتیاط جاری می شود،۳۸ ولی مرحوم آخوند، تفصیلی بیان می کنند که: براءت عقلیه جاری نمی شود، اما براءت نقلیه جاری است.۳۹ وی اولین کسی است که این تفصیل را بیان می کند، و این نظریه، موجب گردید تا علما در این خصوص به صورت ویژه به بحث و تببین نظرات مختلف بپردازند.

ورود امارات بر اصول

مشهور علما و شیخ انصاری، عقیده دارند که تقدم امارات بر اصول، از باب حکومت است.۴۰ اما آخوند با رد حکومتِ ادعا شده، می گوید:

»اماره با برداشتن موضوع اصل عملی، بر آن »ورود« (به تعبیر خاص ایشان; توفیق عرفی) پیدا می کند.«

ایشان دلیل آن را این گونه بیان می دارد:

»عرف، اماره را به منزله علم می داند و با وجود علم، شک و جهل که موضوع اصل عملی شرعی است، منتفی می شود. «۴۱

در مَثَل با وجود خبر معتبر بر حرام بودن چیزی، »محتمل الحرمه« تبدیل به »معلوم الحرمه« و داخل در غایت اصل اباحه شده، لذا اصل اباحه در مورد آن جاری نمی شود، مانند: تعارض خبر واحد ثقه با اصل براءت شرعی; که از طرفی خبر واحد ثقه، بر حرمت غسل ارتماسی روزه دار دلالت می کند و از طرف دیگر، چون این مورد از موارد شک در اصل تکلیف است، براءت شرعی (رفع ما لا یعلمون) نیز آن را شامل می شود.۴۲ در این صورت، به نظر آخوند، اماره ورود بر اصل دارد که نتیجه آن خروج تخصصی است. ولی به نظر مشهور، حکومت است، که نتیجه آن خروج به نحو تخصیص است.

وی، همچنین دلیل ورودِ استصحاب بر سایر اصول عملیه را این گونه بیان می کند: اگر در تعارض اصل اباحه با استصحاب، اصل اباحه مقدم شود، در این صورت، با ظاهر خطاب »لا تنقض الیقین« مخالفت شده است و این صحیح نیست; زیرا دلیل اصل اباحه، از دلیل اصل استصحاب قوی تر نیست، اگر چه در بعضی از موارد شک در نماز، دلیل آن قوی تر و مقدم بر اصل استصحاب است.

امّا اگر اصل استصحاب، مقدم بر اصل اباحه شود، تعارضی وجود ندارد; زیرا با عمل به استصحاب، موضوع محتمل الحرمه تبدیل به معلوم الحرمه شده و داخل در غایت اصل اباحه می شود.

نکته قابل توجهی که در بیانات آخوند دیده می شود این است که: در تعارض دلیل با اصل، یا اصل استصحاب با سایر اصول عملیه، توجه به دلیل آنها کرده است:

»و هو لا

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.