پاورپوینت کامل اولتیماتوم روس و نقش علمای نجف ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل اولتیماتوم روس و نقش علمای نجف ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل اولتیماتوم روس و نقش علمای نجف ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل اولتیماتوم روس و نقش علمای نجف ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

درآمد

فضای ایران، در سالهای پس از فتح تهران )مشروطه دوم( به شدت بحرانی بود. پاره ای گزاره ها که این بحران را نشان می دهند، به شرح ذیل است:

۱. تغییر و تحولهای اولیه پس از فتح تهران که در فضای شور و هیجان انقلاب صورت می گرفت. به عنوان مثال، یکی از این اقدامها، تشکیل کمیسیون عالی۱ بیست و هشت نفره از مشروطه خواهان بود که چند تصمیم مهم گرفت:

یک. محمد علی شاه را به علت پناهندگی به سفارت روس، از سلطنت، خلع و ولیعهد احمد میرزا سیزده ساله را به جایی او، و علی رضا خان عضد الملک – رئیس ایل قاجار – را به نیابت سلطنت انتخاب کرد.

دو. توزیع مناصب جدید.۲

سه. تشکیل دادگاه انقلابی هشت نفره برای محاکمه محمد علی شاه و هم فکران وی.

۲. ظهور روزنامه های جدید همچون ایران نو (۱۲۸۸/۵/۲ با مدیریت سید محمود شبستری آذربایجانی، ملقب به ابوالضیاء، شرق (۱۲۸۸/۷/۷) با مدیریت سید ضیاء الدین پسر سید علی آقا یزدی، شفق تبریز (۱۲۸۹/۷/۱۵) با مدیریت میرزا صادق خان رضا زاده شفق، برق (۱۲۸۹/۷/۱۵) با مدیریت سید ضیاء الدین، نوبهار مشهد (۱۲۸۹/۷/۲۰) با مدیریت ملک الشعرای بهار و… راه اندازی شدند که فضای جامعه را به شدت ملتهب و مشوّش می کردند.

۳. شیوع اعدام، ترور و تبعید۳ از جمله اعدام شیخ فضل الله،۴ اعدام آجودان باشی توپ خانه،۵ تبعید و سپس اعدام مؤقر السلطنه،۶ اعدام صنیع حضرت،۷ تیرباران مفاخر الملک،۸ اعدام میر هاشم تبریزی و برادرش، ترور سید عبدالله بهبهانی،۹ ترور مرتضی قلی خان صنیع الدوله )اولین رئیس مجلس شورای ملی(،۱۰ ترور حکمران اصفهان،۱۱ غارت منزل مجلل السلطان و تبعید وی،۱۲ تبعید غیر انسانی۱۳ ملا قربان علی زنجانی،۱۴ تقاضای تبعید برای آقا نجفی و حاج آقا نور الله،۱۵ تبعید امیر بهادر جنگ، تبعید سعد الدوله و…

۴. ظهور احزاب و فرق تندرو و مخالف در مجلس دوم مشروطه، از جمله فرقه اعتدال۱۶ و فرقه دموکرات۱۷ که ترور بهبهانی سرآغاز کشمکشهای پیاپی میان آنها شد و با جای گزینی مستوفی الممالک به جای سپه دار و دستور خلع سلاح مجاهدین و سرپیچی هواداران اعتدالیون به رهبری ستّار خان و باقر خان و نزاع خونین باغ طوطی که منجر به زخمی شدن ستّار خان شد، به اوج خود رسید.

۵. حاکمیت مطلق ایل بختیاری، به این دلیل که آنان خود را فاتحان تهران می دانستند. در هر کابینه ای چندین بختیاری حضور داشت: در اوایل سال ۱۲۹۰، صمصام السلطنه، ریاست کابینه و یکی از برادرانش ریاست محافظان کاخ را و بزرگِ خاندان حاجی ایلخانی، وزارت جنگ را و دیگر خویشاوندان، حکومت اصفهان، خوزستان، یزد، کرمان، بروجرد، بهبهان و سلطان آباد را عهده دار بودند.

“گذشته از این، شش خان بزرگ خاندان ایلخانی توافق کرده بودند تأسیسات شرکت نفت ایران و انگلیس را در قبال مشارکت در ۳% از سود شرکت حفظ کنند. تعجبی نیست که بسیاری از قبایل دیگر، کم کم، مشروطیت را پوششی برای تسلط ایل بختیاری تلقی کردند و در صدد یافتن چاره برآمدند. “۱۸

۶. ضعف دولت مشروطه، به دلیل نوجوان بودن احمدشاه و مرگ نائب السلطنه پیر،۱۹ بروز جنگهای عشیره ای، بخصوص از اوایل ۱۲۹۰ به بعد، ورود نیروهای انگلیسی و روسی به شهرهای مهم جنوب و شمال از اواخر ۱۲۹۰، یورش نیروهای عثمانی به مناطق غربی در ۱۲۹۴، در سیطره خوانین بودن کردستان، بلوچستان و خوزستان و…

در چنین شرایطی، مجلس ملی دوم در آبان ۱۲۸۸، گشایش یافت و از جمله کارها و اصلاحاتی که انجام داد، یازده افسر سوئدی برای ایجاد نیروی پلیس روستایی – که به ژاندارمری مشهور شد – و شانزده متخصص مالی آمریکایی، به ریاست مورگان شوستر، برای سازمان دهی مجدد نظام مالیاتی استخدام کرد.۲۰

مورگان شوستر و هیأت همراه او در جمادی الاولی ۱۳۲۹ به ایران آمدند و مسؤولیت مالیه ایران را در دست گرفتند. مجلس نیز، برای اصلاح هر چه بیش تر و سریع تر امور مالی، اختیارات گسترده ای به وی اعطا کرد. شوستر، البته بیش از وظیفه خود گام برداشت و در امور داخلی ایران و نیز برخی مسائل مربوط به روسیه،۲۱ بویژه از طریق ارتباط با برخی انجمنهای مخفی زنانه۲۲ و انگیزاندن آنان دخالت کرد.۲۳

این مسائل، اعتراض روس و انگلیس را که از ابتدا با استخدام وی مخالف بودند، برانگیخت.

در اولین اقدام، روسها – درست همان روزی که کابینه صمصام السلطنه رأی اعتماد گرفته بود – ابتدا در اولتیماتومی شفاهی به تاریخ ۱۰ ذی قعده ۱۳۲۹ و سپس در اولتیماتومی رسمی به تاریخ ۷ ذی حجه ۱۳۲۹، که به هیأت دولت ارسال داشتند، تقاضاهایی از قبیل: “عزل مورگان شوستر و مستر لکفر و کسانی که منصوب آنها هستند، منع استخدام کارشناس خارجی بدون اطلاع روس و انگلیس و نهایتاً پرداخت هزینه لشکرکشی روسیه به ایران” را با تعیین مدت حداکثر ۴۸ ساعت ابراز کردند.۲۴

تلاشها و تدبیرهای اولیه دولت ایران برای بازداشتن روسیه بی نتیجه ماند،۲۵ بویژه این که دولت انگلیس هم دستور داد ایران هر چه سریع تر اولتیماتوم را بپذیرد۲۶ و نگذارد تأخیری در این امر صورت گیرد.۲۷ هیأت دولت )صدر اعظم صمصام السلطنه، نایب السلطنه، کابینه و یپرم خان با نیروهای قفقازی اش به منظور جلوگیری از تصرف پایتخت۲۸ از سوی روسها( اولتیماتوم را پذیرفت، امّا تصویب نهایی را موکول به نظر مجلس کرد.

از میان نمایندگان مجلس، شیخ محمد خیابانی،۲۹ حاج شیخ الرئیس، میرزا یانس )نماینده ارامنه(، حاج عزّ الممالک اردلان، شیخ رضا دهخواری۳۰ و… این اولتیماتوم را منافی استقلال کشور دانستند و تنها متین السلطنه معتقد بود که می توان قایل به تجزیه مواد اولتیماتوم شد و آن چه را که منافات با استقلال کشور ندارد )به نظر وی، مثل عزل شوستر و همکارانش( پذیرفت.۳۱

روسها نیز، که برای اشغال بخشهای شمالی ایران و تحکیم نفوذ نظامی خود در آن بخشها، به دنبال بهانه می گشتند، به محض ردّ اولتیماتوم از سوی مجلس شورای ملی، بهانه لازم را به دست آورده و با تصرف رشت در آبان ۱۲۹۰، علاوه بر این که قوای خود را به سوی قزوین گسیل داشتند، درگیلان و آذربایجان نیز بر تعداد قوای خود تا حدّ زیادی افزودند و در پی آن، نیروهایی نیز به مشهد اعزام داشتند.۳۲ این بار، قوای نظامی روسها، در شهرهای مختلف، رفتاری بسیار خشن تر و بی رحمانه تر از دو سال قبل با مردم در پیش گرفتند:۳۳ اعدام ثقه الاسلام تبریزی۳۴ و هفت نفر دیگر در تبریز و به توپ بستن بارگاه امام هشتم در مشهد۳۵ و ضرب و شتم و دستگیری و زندانی کردن شماری از مردم، که گمان می رفت مخالف روسها هستند، از جمله این رفتارها بود.۳۶ نتیجه این شد که مجلس دوم، توسط یپرم خان و زیر فشارهای خارجی بسته شد.۳۷ از این رو، رئیس مجلس شورای ملی تلگرافی به آخوند خراسانی و دیگر علمای عتبات مخابره کرد:

“دولت روس، اولتیماتوم استقلال شکنانه به دولت ایران داده که مفادش عزل خزانه دار و شرط تصویب سفارت انگلیس و روس در صورت جلب مستخدمین خارجه و دادن وجه خسارت قشونی که اعزام کرده است. مجلس، این تقاضا را مخالف استقلال دانسته و از قبول آن امتناع. دولت روس، قشون خود را که بدون مستمسک مشروع به رشت وارد کرده بود، بر خلاف عهود مقدسه و حقوق محفوظه، به داخله اعزام می نماید. لازم دانست این لطمه بزرگ عالم اسلامیت را، که متضمن محو ملیت ایران و ایرانیان است معروض داشته، خاطر آن ذات مقدس را مستحضر نماید، تا هر طور صلاح می دانند به تکلیف اسلامیت اقدام فرمایند. “۳۸

۱. واکنش علمای عتبات به اولتیماتوم روس

قبل از وصول خبر اولتیماتوم روس به نجف، آخوند خراسانی و ملا عبدالله مازندرانی، در تلگرافی به سفیر ایران در روسیه نوشتند:

“تجاوزات عسکر روس و مداخله در امور داخله ایران و انکسار خاطر مسلمانان، مقام ریاست کبرای اسلامیت را داغ دار نموده و گمان نمی کنم اولیاء بابصیرت دولت بهیه روس، نتایج وخیمه جلب نفرت ایرانیان و پایمال کردن حسیات بیدار شده یک ملت را، با منافع ملت معظمه روس قابل تألیف ندانند. مستدعی است محض محافظه حسن جوار، امر و مقرر فرمایند، بدون مزاحمت و تولید اشکال، عساکر روس را معاودت داده، زیاده بر آن، عزت نفس مسلمانان را تحقیر نکنند. “۳۹

پس از وصول خبر اولتیماتوم روس به نجف، در واکنش به تلگراف مجلس شورای ملی به علمای نجف، علمای عتبات، اقدامات ذیل را انجام دادند:

۱. آخوند خراسانی و به تبع وی سید اسماعیل صدر، درس و نماز جماعت خود را به عنوان اعتراض و نیز جهت ایجاد فرصت برای شور و عمل در این باره، تعطیل و بیانیه هایی صادر کردند.۴۰ نتیجه چینن اقدامی، ایجاد شور و حرکت در میان طلاب، توده مردم و بویژه عشایر شد.

آقا نجفی قوچانی که خود جزء علمای همراه آخوند خراسانی بوده، در خصوص شور و هیجان ایجاد شده در بین عموم طبقات مردم می نویسد:

“رؤسای عشایر، با آخوند بیعت می کردند و قول می دادند که هر کدام با چند هزار تفنگ چی که داشتند حرکت نمایند. “۴۱

۲. در جلسه ای که به همین منظور در منزل آقای صدر، با حضور علما و طلاب برگذار و مقرر گردید که علما و مردم از همه شهرها به عنوان اعتراض به اردوگاه کاظمیه۴۲ مهاجرت کنند.۴۳ انتشار این خبر باعث اضطراب دولت ایران – که آماده جهاد با روس نبود و آن را به صلاح نمی دید – شد. از این رو، در تاریخ ۱۹ محرم ۱۳۳۰، از سوی وثوق الدوله تلگرافی از تهران به علمای عتبات ارسال شد که طی آن درخواست شده بود که علما حرکت نکنند، امّا آخوند خراسانی بی درنگ گفته بود: “از حرکت صرف نظر نمی کنیم. ” البته آخوند خراسانی در سحرگاه تاریخ ۱۲۹۰/۹/۲۱ ش، به گونه ای مشکوک و در شرایط غیر منتظره ای چشم از جهان فرو بست.۴۴ و از این رو، حرکت علما به طرف کاظمین قدری با تأخیر صورت گرفت. علمای عتبات تلاش کردند تا مسأله را از سطح “مبارزه با استبداد و مشروطه خواهی” بالاتر مطرح کنند و آن را با مسأله استقلال کشور اسلامی و حفظ کیان اسلام پیوند دهند. این امر، باعث شد تا به رغم حضور مشروطه خواهان بزرگی، چون: ملا عبدالله مازندرانی، آخوند خراسانی و نایینی، کسانی چون میرزا محمد تقی شیرازی، سید اسماعیل صدر و شیخ الشریعه اصفهانی، که چندان با مشروطه هم نوایی نداشتند نیز، آماده حرکت به اردوی کاظمیه شوند.

۳. به دنبال استفتایی که علمای استرآباد درباره مصرف کالای خارجی و بویژه روسیه از علمای عتبات داشتند، آخوند خراسانی و ملا عبدالله مازندرانی بیانیه ذیل را صادر کردند:

“عموم غیرت مندان اسلامی و پیروان حضرت خاتم النبین )ص (… البته این معنی را تا به حال فهمیدند و به رأی العین می بینند که استعمال امتعه خارجی در بلاد اسلامیه، تا به حال، به چه درجه موجب ذهاب ثروت مملکت و نسخ منابع داخله و فقر و فلاکت ملت و تسلط کفار شده…. بقاء سالدات روس به بهانه حفظ تجارت روسیه در ایران، تدریجاً به کنیسه شدن مساجد و تبدیل اذان به ناقوس و پامال شدن روضه منوره حضرت ثامن الائمه، صلوات الله علیهم، خدای نخواسته مؤدی خواهد بود… عموم آقایان علما و امراء و تجار محترم و طبقات غیرت مندان اسلامی، تمام این مفاسد را نصب العین خود فرموده به همان فطرت پاک ایمانی و به شرافت طبع اسلامی پرستی، از این امتعه خبیثه و فصول عیش، که موجب ذهاب دین مبین و استیلای کفر بر ممالک اسلامیه است، با عزمی راسخ و جزمی ثابت به کلی اغماض در فوز، به فیض این جهاد اقتصادی که به منزله جهاد و شهادت در رکاب امام زمان، ارواحنا فداه، است، مسارعت و بر هم دیگر مسابقت خواهند فرمود. “۴۵

۴. تلگرافی را آقایان: محمد حسین حائری مازندرانی، ملا عبدالله مازندرانی، آخوند خراسانی و سید اسماعیل صدر، با مضمون ذیل به خلیفه عثمانی فرستادند:

“به سبب هجومی که از هر طرف بر اسلام شده… ماها به صفت ریاست مذهبیه بر هشتاد میلیون نفوس جعفری، که در ایران و هندوستان و سایر نقاط است، متفقاً وجوب هجوم جهادی و دفاعی را حکم نمودیم و بر عموم مسلمین تجزیه اراقه دماء اسلام و صیانت دین محمد )ص( فرض عین است و به خاک پای پادشاه… اعلام می نماییم که دریغ نفرمایند از دادن لواء الحمد نبوی )ص( به مسلمانان که از اقطار عالم برای دفاع جمع خواهند شد… استرحام می شود که به مقتضای شریعت و شأن خلافت فرمان بفرمایید. “۴۶

۵. تلگرافی از سوی آقایان: شیخ الشریعه، حائری مازندرانی، ملا عبدالله مازندرانی، خراسانی و صدر با محتوای زیر، به مطبوعات استانبول ارسال شد:

“در علیه انجمن سعادت ایرانیان، جریده شمس، ینی، اقدام، طنین، ترجمان، جمعیت، ژون ترک، علمدار، العدل، الحضاره، مدیر آژانس عثمانی… مسلک استیلاءکارانه و حریصانه که ایتالیا و روس در ویران نمودن طرابلس و ایران و استعباد و اذلال مسلمانان و ضبط اراضی مقدسه و اسلام تعقیب می نمایند، بر همه کس آشکار شده است… اگر خدای نکرده استقلال و شرافت قومیت و ملیت ایران دچار محو و اضمحلال شود، ضربه مهلکی بر عالم اسلامیت خواهد بود. این دو دولت بدخواه در مقام تقطیع ممالک اسلامی هستند… بنابر این ما که علمای اسلامیه هستیم… محض استخلاص ایران و محافظه حقیقت دیانت و شرافت ملّیه اسلامیه به عموم مسلمانان ایران حکم وجوب دفاع اعلان، و به واسطه جراید ملّیه شما، به عموم مسلمانان کره ارض ابلاغ و بیان می نماییم که مسلمانان بدانند که ما… به ریختن آخرین قطره خون خود در مقام حفظ اسلام و وطن اسلامی حاضر هستیم. “۴۷

۶. تلگرافی از سوی آقایان: ملا عبدالله مازندارانی، شیخ الشریعه، حائری مازندرانی، صدر و محمد تقی حائری شیرازی به عموم علما و بزرگان هندوستان، بدین شرح ارسال شد:

“امروز از آن همه دول مستقله اسلامیه، باقی نمانده، مگر دولت علیتین عثمانی و ایرانی… از طرفی، مسلمانان طرابلس غرب گرفتار پنجه ظلم و تعدیات ایتالیا شده و زنان و اطفال و اموال آنها در معرض قتل و غارت اند و از طرف دیگر، روس، ضعفا و عجزه تبریز را هدف گلوله توپ نموده، بزرگان و اکابر را به دار می کشد… نظر به… مشاهده این گونه تهاجمات کفار، ما خدام شرع انور، به موجب مسؤولیت دینی و وظیفه اسلامی، با تمام علما اعلام از نجف و کربلا و سامراء، در کاظمین، مجتمع ]شده[ که شاید در این موقع پر خطر، چاره برای خلاصی مسلمین از چنگال ظلم و تعدی اجانب بنماییم. مسلمانان اقطار عالم، که در تحت حکومت و استیلاء اجانب هستند، اگر نمی توانند معاونت جانی از برادران خود نمایند، از طرف دیگر، می توانند مساعدت و همراهی نمود ]ه[ و به واسطه اظهار تنفر و عدم رضایت از اعمال ظالمانه روس، خاطر دولت متبوعه خود را متوجه داشته با کمال جدیت به کلمه واحده رفع تعدیات و مداخلات استقلال شکنانه روس در ایران را بخواهند… یا للمسلمین این گفت وگوی اشتراط و استبداد نیست، این امر دین و اسلامیت است. امروز، روز اتفاق و کار است، نه روز تهاون و تقاعد. امروز کلمه جامعه اسلامیت، در مخاطره عظیمه و نوامیس شرع اطهر مقدس احمدی )ص( در معرض زوال و اضمحلال است. “۴۸

۷. آخوند خراسانی، در تلگرافی به سفیر روس، بیانیه زیر را صادر کرد:

“لازم است که از دولت متبوعه خود خروج عساکر را از خاک ایران بخواهند و آن اولتیماتومی که اسباب سلب استقلال و حاکمیت ایران است، پس بگیرند والاّ چنانچه، بر حسب تکلیف شرعی، حکم دفاع و جهاد به عموم مسلمین روی زمین، خاصه ملت متحده ایران داده شد، صفحات خاک از خون صدها میلیون نفوس رنگین خواهد شد و صبر و تحمل عموم مسلمین تمام گشته و تا یک ورق از قرآن چنین بین مسلمین موجود است، مغلوب نخواهند شد و خود ما علمای مجتهدین ملت، حاضریم که تا آخرین قطره خون خود را در راه حفظ مملکت و ملت ایران فدا سازیم و مسؤولیت ریختن این خونهای ناحق و کشته شدن نفوس معصوم بر ذمه کسانی است که بدون حق معلوم و سبب صحیح، هجوم بر خاک میهن کرده، خواهد بود. “۴۹

۸. آخوند خراسانی در تلگرافی خطاب به نمایندگان مجلس شورای ملی، از آنان خواست که با محو کردن اسلام، برای خود بدنامی تاریخی به ثبت نرسانند. وی همچنین در تلگرافی دیگر، خطاب به امرا و رؤسای عشایر نوشت:

“الیوم، کلمه طیبه اسلام، در معرض ذهاب ابدی و دفاع به مال و جان و ثبات تا آخرین نفس، بر تمام مسلمین واجب است. “۵۰

علاوه بر این، وی تلگرافی نیز به رئیس مجلس شورای ملی زد، بدین شرح:

“مقام محترم جناب مؤتمن الملک رئیس مجلس شورای ملی! حکم جهاد و دفاع به عموم مسلمین ایران و غیره داده شد. امروز به حکم عقل و شرع، عفو عمومی و جلب قلوب لازم، البته مبادرت در اعلان آن فرموده داعیان هم در خارج، عازم حرکت هستیم، بعون الله تعالی. “۵۱

اقدام مهم تر آخوند خراسانی، بیانیه ای بود خطاب به “دول متمدنه عالم” که در آن، ضمن اشاره به جنایتهای روسها، از زمان به توپ بستن مجلس تا داستان اولتیماتوم، حمله شدید به سیاست انگلیسیها در ایران نموده و آنان را همچون روسها تجاوزگر و در یک ردیف نشان داده است. ارزش سیاسی این بیانیه در این است که ردّیه ای است بر ادعای مطرح شده مبنی بر این که آخوند خراسانی، فتاوا و بیانه های خود علیه روسیه را به سفارش و تحت تأثیر القاءات انگلیسی صادر کرده است!

۹. آیت ا لله سید محمد کاظم یزدی نیز که در این حرکت، چندان همگام با اردوی کاظمیه نبوده،۵۲ پس از ارتحال آخوند خراسانی، بیانیه جهادیه ذیل را صادر می کند:

“بر عموم مسلمانان، اعم از عرب عجم، واجب است تا برای بیرون راندن کفر از سرزمینهای اسلامی آماده جهاد شوند و از بذل جان و مال خود، در فراهم آوردن عواملی که می تواند سپاهیان روس و انگلیس را از شمال و جنوب ایران… بیرون راند، دریغ نورزند. “۵۳

البته، پیش از این نیز، آیات عظام، خراسانی، صدر، اصفهانی و مازندرانی بیانیه ای داده بودند که در آن آمده بود:

“آنان باید این نهضت و خیزش در برابر تجاوزکاران را جهادی در راه خدا و بسان نبرد بدر و حنین به حساب آورند. “

۱۰. ادعا شده۵۴ که علمای اردوی کاظمیه، تنها قصد فشار سیاسی به بیگانگان را داشتند و نه اعلام جهاد عملی را،۵۵ امّا به رغم این، دولت ایران از ترس این که نکند اعلام جهاد داده شود، توسط وثوق الدوله وزیر امور خارجه به تاریخ ۶ ربیع الثانی ۱۳۳۰ طی تلگرافی، ضمن تشریح شرایط ایران، از علمای اردوی کاظمیه خواست که به مراکز سابقه بازگردند. هیأت منتخبه علمای اردوی کاظمیه، پس از تشکیل جلسه، به رغم تقاضاهای مکرر علمای جنوب ایران و نیز توده مردم ایران، مبنی بر اعلام جهاد و حرکت به سوی ایران، پس از سه ماه توقف در اردوگاه کاظمیه، حکم به مراجعت دادند.

در پایان، نکته حائز اهمیت این است که: در تاریخ نگاری معاصر ما، از سر غفلت یا تغافل، به هنگام ترسیم فضای اولتیماتوم روس، در مورد تلاش عالمان دینی برای حل این قضیه، کم تر سخن به میان آمده است. به عنوان مثال، می توان به روزنامه حبل المتین اشاره کرد. شماره های این روزنامه در سالهای مقارن با ۱۳۳۰ ق. بیش تر به مسأله دست اندازیهای بیگانگان به کشورهای اسلامی، بویژه تجاوزات روس و انگلیس به ایران، اختصاص یافته است. از جمله حمله روسها به مشهد، بازتاب بسیار زیادی در این روزنامه داشته است، با این همه، در هیچ یک از شماره های این روزنامه، مطلبی در مورد نهضت علمای عتبات و واکنش آنان نسبت به حوادث و رویدادهای ایران ذکر نشده است. نیز می توان به یادداشتهای میرزا اسد الله ضمیری۵۶ ملازم خاص ثقه الاسلام تبریزی، اشاره کرد که هر چند مطالب ارزش مندی درباره دست اندازیهای روسها در آذربایجان و نیز وحشی گریهای صمدخان و نیز طرز اعدام ثقه الاسلام و مطالب متنوع دیگر آورده است، امّا هیچ اشاره ای به واکنش علمای عتبات، بویژه علمای مجتمع در اردوی کاظمیه نکرده است.۵۷

۲. پاسخ به پاره ای از شبهات کسروی درباره

خیزش علمای عتبات علیه اولتیماتوم روس

درباره حرکت و خیزش علمای عتبات در قضیه اولتیماتوم روس، کسروی مطالبی را مطرح می کند که به دور از انصاف تاریخی است. برخی از ادعاهای وی در این باره، چنین است:

ادعای اول:

“در عراق، آخوند خراسانی و حاج شیخ مازندرانی به کوشش برخاستند و نخست فتوی به ترک کالای روس۵۸ داده و آن را با تلگراف به همه جا آگاهی فرستادند و سپس آخوند بر آن شد که خویشتن برای جهاد و شورانیدن مردم به جنگ روسیان به ایران آید و بی درنگ به آمادگی پرداخت. این کار جنبش مردم را چندین برابر گردانید، در همه جا علما به کار برخاسته مردم را به ترک کالای روس واداشتند. “۵۹

این ادعای کسروی، نمی تواند درست باشد; زیرا در هیچ یک از منابع تاریخی آن زمان، نمی توان دلیل و یا مؤیدی برای آن جست.۶۰ در دو کتاب: نقش علمای شیعه در رویارویی با استعمار و تشیع و مشروطیت در ایران، آمده است:

“آخوند خراسانی در نامه ای به علمای تبریز، آنان را به لزوم فراگیری فنون نظامی و استفاده از اسلحه فراخواند و فتوای تحریم خرید کالاهای روسی را صادر کرد. “۶۱

در هیچ یک از این دو کتاب، اصل سند و فتوای آخوند نیامده و به گزارش ادعایی بسنده شده است. در کتاب اول مدرکی ذکر نشده و در کتاب دوم، کتاب: هجوم روس و اقدامات رؤسای دین برای حفظ ایران به عنوان منبع ذکر شده است که اثری از متن فتوا وجود ندارد.

مؤید ما در این که نه آخوند و نه هیچ یک از رهبران دینی “عتبات” عالیات، فتوای تحریم کالاهای روسی را پس از قضیه اولتیماتوم روس نداده اند، این است که: آیت الله زاده خراسانی، به نمایندگی از علمای اردوی کاظمیه، در پاسخ به تلگراف وثوق الدوله، وزیر امور خارجه در تاریخ ۲۰ صفر ۱۳۳۰، که به طور ضمنی از آقایان علمای عتبات، تقاضای رفع تحریم امتعه انگلیس را می کند،۶۲ می نویسد:

“الی کنون، از طرف ما حکم به تحریم امتعه صادر نشده است. شاید خود ملت، نظر به تعدیات اجانب به این قبیل امور تشبث جسته ]تا[ هر چه زودتر عساکر اجنبی خارج شوند. “۶۳

به نظر می رسد کسروی، میان این قضیه و قضایای پیش از اولتیماتوم خلط کرده باشد. قضیه از این قرار است که پیش از اولتیماتوم – که روسها به بهانه حفظ جان اتباع و نیز تأمین منافع تجاری خود، قشون شان را وارد ایران کرده و در بیرون بردن آنان اهمال می ورزیدند – آخوند خراسانی و ملا عبدالله مازندرانی، در نامه ای که به مجلس شواری ملی فرستادند، تنها تهدید و حداکثر توصیه به ترک امتعه روس کردند، نه این که فتوای ترک کالاهای روسی از جانب ایشان صادر شده باشد. متن نامه مذکور چنین است:

“اساس قویم مشروطیت و استقلال وطن، بلکه ارکان دیانت مان در تزلزل و روح ملیت مان در خطر و حقوق وطنیه ملّیه، بلکه بشریه مان لگدکوب و تکلیف دینی اسلامی زیاده بر این به انتظار نشستن و دست روی دست گذاردن را اقتضاء ندارد…. عجالتاً مجاهده اقتصادیه ترک امتعه روسیه بالکلیه – که اولین قدم دین داری و وطن خواهی است – باید سریعاً اقدام شود. “

در پی انتشار این خبر، سفیر روس در بغداد، در نامه ای ضمن تشریح شرایط دو کشور ایران و روس، به تهدید ضمنی فتوای ترک کالای روسیه نیز پرداخت. به دنبال آن، آیت الله زاده خراسانی، به دستور آخوند، جوابیه ای برای سفیر روس فرستاد.۶۴

حتی اگر بگوییم: شاید حکم تحریم کالاهای روسی از سوی مرحوم آخوند، از پیش از اولتیماتوم تا پس از اولتیماتوم، ادامه داشته، باز هم مشکل کسروی و ادعای وی حل نمی شود; زیرا – همان گونه که گذشت – از عبارت مذکور، فتوای تحریم فهمیده نمی شود، بلکه حداکثر توصیه و یا تهدید به تحریم است.

ادعای دوم:

کسروی در جای دیگر کتاب خود، نیامدن علما به ایران و فتوا ندادن به جهاد را، براثر فریبی می داند که علما از دولت خوردند:

“امّا ملایان، که به کاظمین رسیده بودند و بیم می رفت آواز ایشان به ایران رسد و تکانی پدید آورد، دولت با اینان رفتاری کرد که می سزیدند. بدین سان که تلگرافهای پیاپی فرستاد و عبارتهای خوش آیند ایشان – از “حضرات، آیات ادام الله ظلالهم” و “برکات انفاس و توجهات مقدسه” و “مقامات عالیه ارکان عظیم اسلامیت” و مانند اینها – به کار برد و همچون کودک فریب شان داد.”۶۵

جریان فریب خوردن علما از دولت – همان گونه که آیت الله زاده خراسانی در پاسخ به سفیر روس در بغداد که مدعی شده بود: “بعضی از مغرضین افکار مجتهدین را گمراه می کنند”، نوشته بود: “ساحت معظم مجتهدین از این احتمال مبرّاست که آنها به سخنان کسی گمراه گردند و بدون جهت صحیحه، ملت اسلامیه ایرانیه را بر علیه و ضدیت روس تشویق کنند”۶۶ – به یک طنز سیاسی، البته از نوع ابلهانه اش، بیش تر شبیه است، تا به یک اعتقاد سیاسی; چه، مراجعی که بارها و بارها، همه برنامه ها و نقشه های گرگهای پیر سیاست استبداد داخلی و استعمار خارجی را به هم ریخته بودند، آن قدر ساده نبودند که به آسانی فریب مغرضان یا اهل سیاست را بخورند که اگر چنین بودند، دیگر توان مقابله با روس و انگلیس، آن هم در سطح رهبری نهضتها را نداشتند. ضمن این که اگر کسی، تنها مدتی کوتاه، در اسناد تاریخ معاصر ایران تحقیق کند، به روشنی در می یابد که به کار بردن عباراتی از قبیل: حضرات آیات، ادام الله ظلالهم; برکات انفاس و توجهات مقدسه; مقامات عالیه ارکان عظیم اسلامیت و… – که کسروی ادعا می کند با به کار بردن آنها علما خود را باخته و گول خورده اند – برای علمای اعلام، در مکاتبات رسمی آن زمان، رایج بوده و برای آنان تازگی نداشته است،۶۷ همان گونه که عبارات پادشاهِ اسلام پناه، بندگان اعلی حضرت، جناب مستطاب جلالت مآب و… در مقام تخاطب با رجال درباری نیز رایج بوده و هیچ شبهه و شائبه ای را، نه برای گوینده و نه برای مخاطب، به وجود نمی آورده است.

ادعای سوم:

کسروی، در تحلیلی دیگر، نیامدن علما به ایران و عدم صدور فتوای جهاد توسط آنان را معلول ترسیدن علما از روس و این که گرفتار عاقبتی چون عاقبت ثقه الاسلام بشوند، می داند:

“روز نخست که اینان به کاظمین رسیدند، چون از حال ایران آگاهی نمی داشتند و خود نمی دانستند به کجا می روند و برای چه می روند، ناگزیر در آن جا درنگ کردند. در این میان، تلگرافهای استانبول، آگاهی از سرگذشت ثقه الاسلام و دیگران داد و پیداست که بسیاری از این آگاهی ترسیدند و پاهای شان سست گردید.”۶۸

این در حالی است که کسروی خود پس از ذکر این مطلب که:

“ایرانیان در میان دو آتش گیر کرده، نمی دانستند چگونه خود را کنار کشند… نه خود چنان بیداری و یارایی داشتند و نه پیش رو خردمند دل سوزی را در جلو می دیدند”

پنج دلیل برای خردمندانه بودن ترک جهاد با روس، به شرح زیر ذکر می کند:

“اول این که ایرانیها در این زمان، یکدل نبودند و اگر جهادی رخ می داد، برخی مسؤولین خیانت کرده و در چنان روزی، توده و کشور ایران را به روسیان فروختندی و در نهان با آنان سازش کردندی.

دوم این که بسیاری از سردستگان آزادی، بویژه در تهران، مردان نادرستی بودند و اینان در روز سختی، رو پنهان کردندی و در سفارت خانه ها جا گزیدندی، چنانکه در داستان بمباردمان مجلس شورا در سال ۱۲۸۷ همین رفتار را از خود نشان دادند.

سوم این که اگر جنگ با روسیه شروع می شد، محمد علی میرزا و شعاع السلطنه در استرآباد و سالار الدوله در لرستان… در سایه کوشش هواداران شان، در شهرها کار را بر آزادی خواهان دشوار ساختندی.

چهارم این که: ایران در آن روز قورخانه از خود نداشته، نیازمند اروپا بود که تفنگ و فشنگ و بمب و گلوله خریداری کند و اگر با روس جنگ کردی، با همراهی که انگلیس با روس داشت، ایران با دشواری توانستی از اروپا افزار جنگ بخرد.

پنجم این که: روسیان که بیش تر آبادیهای شمال را به دست گرفته بودند، اگر ایرانیان به زد و خورد برخاستندی و اندک فیروزی در کار ایشان پدیدار شدی، روسیان… به آبادیها آتش زدندی و زنان و فرزندان بی گناه را کشتار کردندی. “۶۹

با این همه، دلایلی که کسروی خود بر غیر عقلانی بودن جنگ با روس در آن شرایط می آورد، چگونه انتظار دارد که علمای اعلام تن به چنین کاری دهند؟

۳. واکنش علمای ایران به اولتیماتوم روس

مردم ایران، پس از قضیه اولتیماتوم روس، از خرید و فروش کالاهای روس و انگلیس، سرباز زدند. در تهران، جوانان در خیابانها می گردیدند و مغازه و دکانها را از خرید و فروش کالای روسی بازمی داشتند و هر گاه یکی گوش نمی داد، شیشه های مغازه اش را می شکستند. ضاربان ناشناس، یکی از تاجران بزرگ را که نماینده منافع روس بود، کشتند. در فارس، مردم به بانک ریختند، عوض کردن اسکناسها را خواستار شدند و کار را بر بانک سخت ساختند و نیز از فروش مواد غذایی به نیروهای انگلیسی خودداری کردند. در تبریز، زد و خوردی بین سربازان روس و مأموران محل، به خودکشی نایب والی و اعدام چهل و چهار تن از یاوران انقلاب مشروطه انجامید. آنان که عادت به چای خوردن داشتند، چون قند و چای از خاک روس به ایران می آمد، چای را ترک کردند.

“تراموای تهران که از یک شرکت بلژیکی بود، مردم چون چندان جدایی میانِ روسیان با دیگر اروپاییان نمی نهادند، از آن نیز پرهیز می جستند و چندین روز ترامواها همه تهی آمد و شد می کرد.”۷۰

در چنین شرایطی، علمای ایران، برای فرو نشاندن بحران، کارهایی را انجام دادند، از جمله:

۱. علمای ایران، به دو گروه تقسیم شدند: گروه نخست – که بیش تر مقیم مرکز بودند – به همکاری نزدیک با دولت مرکزی قائل بوده و خواستار پیدا کردن راه حل سیاسی و مسالمت آمیز برای حل مسأله اشغال ایران بودند. از جمله کوششهای مهمی که این گروه از عالمان در این زمینه انجام دادند، تقاضاهای مکرر از آقا میرزاابراهیم محلاتی، مجتهد مقیم شیراز، جهت صدور فتوای ترک تحریم امتعه بیگانه بود که با پاسخ مثبت او مواجه شدند. و دیگر، ارسال تلگرافهای متعدد به علمای مجتمع در کاظمین، جهت جلوگیری از عزیمت آنان به ایران.

گروه دوم – که بیش تر، علمای جنوب ایران بودند – تنها راه حل× پایان دادن به اشغال ایران را در جهاد و جنگ می دانستند. از همین رو، خواستار عزیمت علمای عتبات به ایران برای رهبری جهاد بودند. در یکی از تلگرافهای آنان خطاب به علمای اجتماع کننده در کاظمین چنین آمده بود:

“تکلیف امروزه اَعلام ]این که[ دولتیان را از این مملکت حالیه -که مخالفت با ملت و

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.