پاورپوینت کامل تاثیر جهان بینی در استنباط احکام ۷۵ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل تاثیر جهان بینی در استنباط احکام ۷۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۷۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل تاثیر جهان بینی در استنباط احکام ۷۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

---

بخشی از متن پاورپوینت کامل تاثیر جهان بینی در استنباط احکام ۷۵ اسلاید در PowerPoint :

سئوال: آیا جهان بینی تاثیری دراستنباط احکام دارد؟ قلمرو تاثیر آن چه مقدار و نقش آن دراستنباط واجتهاد در چه حداست؟

جواب: پاسخ این سئوال اساسی نیازمند بحث و بررسی طولانی است ما به بررسی کوتاهی که پاسخگوی سئوال باشد بسنده می کنیم امیداست محققان واندیشمندان اسلامی دراین زمینه مطالب گسترده تری را عرض بدارند.

در مرحله اول باید منظوراز جهان بینی را فهمید و جایگاه آن را در مجموعه مکتب واصول عقیده شناخت. برای شناخت جایگاه آن در پیکره مکتب ناگزیراز بیان مقدمه ای می باشیم.

اسلام مکتبی است منطقی و منسجم بگونه ای که بین همه اجزاء آن رابطه و ترتب برقراراست با تامل در مجموعه عقاید دستورات اسلام این رابطه بخوبی مشخص و تاثیر و تاثر متقابل آنها روشن می شود.

به همین دلیل چنانچه هر یک از مسائل اسلامی در جایگاه خود قرار نگیرد نتیجه مطلوب را نخواهد داد خواه در بعد عقیده و خواه در بعد عمل باشد.

همانگونه که ایمان به بعضی از احکام اسلام و کفر به برخی دیگر محکوم است شناخت درست احکام اسلامی بدون ارتباط بااجزاء دیگراین پیکره نیز ناممکن و موردامضاء نخواهد بود زیرا همین ارتباط و پیونداحکام با یکدیگر بار و معنای و یژه ای به آن حکم می بخشد.

براین اساس اسلام را می توان از باب مثال به درختی تشبیه کرد که دارای ریشه و تنه و شاخه ها و نوعی میوه است در پیکره این درخت اجزاء چهارگانه: ریشه تنه شاخه میوه لازم است و هر کدام نقشی ویژه را در حیات و بقاء و نمو درخت ایفا می کنند وارتباط شگرفی را از هستی درخت بما نشان می دهند.

ریشه آن مواد حیاتی رااز زمین مکیده واز راه تنه به شاخه می رساند شکوفه آن به شاخه نیازمنداست و در نهایت رشد ثمره در گروادامه کار و حیات شاخه هااست.

اسلام رااگر به این درخت تشبیه کنیم و پیوند وارتباط عقاید و احکام را همچون درختی با مجموعه ارکان آن بدانیم شایداشتباه نکرده باشیم زیرااسلام در مجموعه جهان بینی وایده ئولوژی خود همه اجزاء یک پیکرند و شناخت یکی ازارکان آن بدون شناخت دیگر آن مجموعه ممکن نخواهد بود چنانکه بدون وجود یکی ازارکان آن (مثلا ریشه ها) ثمر نخواهد داد.

به بیان دیگر جهان بینی بااحکام و نظامات اسلامی همانند رابطه رشته تسبیح است که حافظ پیوستگی و هماهنگی وارتباط دانه هااست.

آیات و روایات بسیاری گواه براین اصل است. بذکر چند نمونه آن اکتفا می کنیم:

ارتباط نماز با عقاید واخلاق:

[یاایهاالذین آمنواارکعوا واسجدوا واعبدوا ربکم وافعلوا الخیرالخیر لعلکم تفلحون] ۱

ای ایمان باوران: رکوع و سجود کنید و پروردگار خود را خالص پرستید و نیکوکار باشید امیداست که رستگار شوید.

این آیه می رساند که در بسترایمان نماز و پرستشی که فلاح را بدنبال داردانجام می گیرد.

[ اتل مااوحی الیک من الکتاب واقم الصلوه ان الصلواه تنهی عن الفحشاء والمنکر ولذ کرالله اکبر والله یعلم ما تصنعون] ۲.

آنچه را که از کتاب آسمانی بر تو وحی شده تلاوت کن و نماز را به پای دار چه اینکه نماز باز دارنده هر عمل زشتی است و بدان که ذکر خدا بزرگتر و خدا بهرچه می کنید آگاه است.

نماز در دامن تلاوت کتاب و قرین بودن با وحی درست اقامه می شود و نهی از زشتی بدیها منکرات را نتیجه می بخشد.

نه تنها نماز که یکی از فروع دین است اخلاقیات اسلامی را بدنبال دارد و خودسازی و تزکیه را فراهم می سازد که موجب تثبیت و تقویت عقاید در جان مومن می گردد.

قال علی (ع)[السحودالجسمانی هو وضع عتائق الوجوه علی التراب و استقبال الارض بالراحتین والکفین واطراف القدمین مع خشوع القلب و اخلاص النیه. والسجودالنفسانی فراغ القلب من الفانیات والاقبال بکنه الهمه علی الباقیات و خلع الکبر والحمیه و قطع العلائق الدنیویه والتحلی بالخلائق النبویه].

سجده کردن بدنی گذاشتن جاهای نیکوی روهاست برخاک و روی آوردن به زمین با دو کف دست و کنارهای دو پا همراه خشوع دل و پاکی نیت.

ولی سجده نفسانی ( که روح سجده است ) رها بودن دل ازامور فناپذیر و روی آوردن با تمام وجود به امور جاودان و کندن کبر و تعصب بی جا و قطع همه علائق دنیوی و آراسته شدن به اخلاق نبوی است.

ارتباط روزه بااخلاق و جهان بینی

[یاایهاالذین آمنوا کتب علیکم الصیام کما کتب علی الدین من قبلکم لعلکم تتقون] ۴

ای ایمان داران بر شما روزه نوشته شد همانگونه که بر پیشینیانتان نوشته شده بود.امیداست که[ خدا مدار] گردید.

انسان گرویده به خدا و آخرت می تواند روزه ای بگیرد که[ تقوی] را نتیجه بخشد. روزه است که با زنده کردن لامسه اجتماعی مومن و چشیدن درد گرسنگی او را آماده انفاقات مالی و نجات فقراء و مبارزه با نابسامانیهای اجتماعی واقتصادی می کند.

قال الصادق (ع)[انما فرض الله الصیام لیستوی به الغنی والفقیر و ذالک ان الغنی لم یکن لیجد مس الجوع فیرحم الفقیر لان الغنی اراد شیئا قدر علیه فارادالله عزوجل ان یسوی بین خلقه وان یذیق الغنی نیل الجوع والالم] ( الحدیث ). ۵

همانا روزه را خدا واجب کرد تا بوسیله او نیازمند و بی نیاز مساوی گردند.از طرفی چون ثروتمندان درد گرسنگی را بخاطر رفاهی که دارند نمی چشند تا بفکر فقرا بیفتند خداونداراده کرده است که تساوی بین مردمان برقرار کرده: به ثروتمندان گرسنگی و درد را برساند.

ارتباط حج و ولایت

روشن است که اذکار واعمال و آداب وارده در فروع عبادات همه در جهت تقویت توحید وایجاد کرامت های اخلاقی در وجود مومن است که نیازی بذکر آن نیست. ما فقط دراین نوشتار به برخی نصوصی که دراین زمینه ( ارتباط و پیوستگی بین اجزاء مکتب ) آمده است اشاره می کنیم.

درارتباط ولایت با بقیه اجزاءاسلام آیه[ الیوم اکملت لک دینکم] کافی است که می رساند بدون ولایت دین ناقص و دینداری پذیرفته نمی شود.

و در روایات بسیاری است که نماز حج عبادات بدون ولایت پذیرفته نمی گردد واین اصل بدیهی نزد شیعه است که روایات بسیاری دراین باب آمده است. ۶

همین سان است ارتباط بقیه فروع و نظامات اسلامی – که استخراج آن کار فقیه است – بااصول عقاید واخلاق اسلامی که با مطالعه[ آیات الاحکام] این مطلب بخوبی فهمیده می شود.

بنابراین فقیه باید با درک عمیق و شناخت مجموعه عقاید و با توجه به اصول جهان بینی اسلامی دستور سعادت زیستی و هدایت خواهی رااز مجموعه احکام و مقررات اسلامی استنباط کند.

آنچه گفتیم درباره ارتباط حقیقی اصول عقاید واحکام واخلاق اسلامی بود.این مجموعه اضافه بر پیوستگی حقیقی نقشی اساسی در تحقق و انجام صحیح[ ارتباط تحققی] با یکدیگر دارند چرا که نظام اقتصادی اسلامی را نمی توان بدون تحقق نظام اخلاقی پیاده کرد. زیرا بسیاری از دستورات کارسازاقتصاداسلامی مبتنی بر وجود عناصراخلاقی است. و نیز نظام حکومتی سیاسی اسلام را بدون نظام اخلاقی نمی توان درست پیاده کرد و یا بدون نظام اقتصادی آن قابل بقاء نخواهد بود. همانگونه که ایجاد اخلاق درست اسلامی نیز اقتصاد صحیح را می طلبد.

[فان الفقر منقصه للدین و مد هشه للعقل وداعیه للمقت] ۷

فقر و ناداری کاهش دهنده دین سرگردان کننده خرد و کشانده به خشم خدااست.

و نیز همه این نظامها بدون ایمان عمیق مردم به اصول اعتقادات برقرار نمی شود واگر برقرار شد دوام پیدا نخواهد کرد.

براین اساس باید فقیه نه تنها در شناخت واعتقاد به اصول دین از مقام والایی برخوردار باشد بلکه عناصر ویژه ای ازاین اصول را که در استنباط نقش بسزائی دارد باید بخوبی بشناسد.این عناصر جهان بینی اسلام را تشکیل می دهند چون جهان بینی:[قواعد برخاسته ازاصول عقاید است] نه چنانچه گمان شده خوداصول عقاید. جهان بینی نحوه نگرش شخص به جهان و موجودات است که نتیجه شناخت واعتقادات آن می باشد.

به عبارت دیگر جهان بینی بینشهای کلی و سیستمهای فکری زیربنائی هستند که نقش عمده را در تعیین و شکل و جهت و نیز معنادار کردن و ارزش بخشیدن به تلاشهای زندگی یا تهی کردن آنهااز معنی وارزش بازی می کنند.

به همین دلیل جهان بینی باید در همه اعمال وافکارانسان مراعات شود و بر مشی علمی و عملی مومن اشراف داشته باشد.

اکنون پس ازاین مقدمه وارد بحث اصلی شده و توضیح در طرح پیوند عقاید واحکام و تفاوت اصول دین و جهان بینی را در بحث جداگانه ای می طلبیم.

دراین نوشتار به بیان برخی از قواعد که در مشی نظری بویژه استنباطاحکام باید مورد توجه قرار گیرد واز جهان بینی اسلام به دست می آید اشاره ای گذرا می کنیم.

عقل گرائی.

اسلام مکتبی است نزول یافته از جانب بخشنده خردها (واهب العقول )از اینرو دین عقل است و تمام موازین و دستورات آن هماهنگ با عقل است حکمی را که خلاف عقل باشد نمی توان ازاسلام دانست. براین اساس یکی از منابع استنباط عقل است و در ردیف سنت واجماع و کتاب می باشد. و بخش مهمی از کتب اصولین را مسائل عقلی تشکیل می دهد – حسن و قبح عقلی مستقلات عقلیه ملازمات عقلیه – دراین بخش به اثبات رسیده است چنانکه اصل شریعت توسط عقل باثبات رسیده توحید و نبوت جزاز طریق عقل ثابت نمی گردد

قال الصادق (ع):[ان العاقل لدلاله عقله الذی جعل الله قوامه و زینته و هدایته علم ان الله هوالحق وانه هوربه. و علم ان لخالقه و ان له کراهیه وان له طاعه وان له معصیه] الحدیث.

از طرف دیگر در بینش اسلام آنانی که عقل شان را بکار نمی گیرند [شرالدواب] خوانده شده اند. و مهمترین عامل جهنمی شدن جهنمیان تعقل نکردن آنهااست. ۸

پیامبر به امام علی[ ع] که بقول شیخ الرئیس ابوعلی سینا در یاران پیامبر[ کالمعقول بین المحسوس] است می فرماید.

[یا علی اذا تقرب الناس الی الله بانواع البر تقرب الیه بالعقل تسبقهم] ۹

هنگامی که مردم باانجام خوبیها بخدا نزدیک می شوند تو ای علی – بکمک عقل بر آنها پیشی گیر.

روایات دراهمیت عقل و نقش عقل و بکارگیری آن بسیاراست ما به برخی از

روایات که نمایانگر نقش عقل دراستنباط و کارهای فکری است اشاره ای گذرا می کنیم.

[ انما یدرک الخیر کله بالعقل لا دین لمن لا عقل له] ۱۰

همه خوبیها – که در راس آنه احکام الهی است – با کمک عقل درک می شوند. آن را که عقل نیست دین نیست.

[ العقل رسول الحق] ۱۱

عقل پیامبر حق است از طریق عقل می توان بحق رسید.

[ العقوال ائمه الافکار] ۱۲

خردها پیشوایان اندیشه هااند.

[کفاک من عقلک مااوضح سبل غیک من رشدک] ۱۳

دراهمیت عقل همین بس است که راه هادی فریب رااز رشد بتو می نمایاند.

[ اعقلواالخیراذا سمعتموه عقل رعایه لاعقل رواه العلوم کثیر و رعاته قلیل] ۱۴

آن هنگام که اخبار را می شنوید آنرا در خور بیاندیشید نه آنکه فقط حفظ و نقل کنید چه ناقلان علوم بسیار و نیک اندیشان نادر می باشند.

این قسمت را با نقل روایت معروفی که عقل را پیامبر درون و هم تراز قرآن در حجیت می داند به پایان می بریم.

[ الامام الکاظم: یا هشام ان لله علی الناس حجتین: حجه ظاهره و حجه باطنه فاما

الظاهره فالرسل والانبیااء والائمه[ علیه السلام] و ان الباطنه فالعقول]. ۱۵

هان هشام خدا را بر مردم دو [حجه] است:[حجه] آشکار و حجه نهان حجه آشکار خداوند پیام آوران اند و حجه نهان او خردها.

از روایات عقل چنین بر می آید مجتهد کسی نیست که حفظ معلومات کند و درس زیاد دهد بلکه مجتهد آن است که در مسائل و قضایا خوب تعقل کند مرز دقیق اصول و فروع آنها در تطبیق بدرستی درک کند. و بالاتر ازاین مجتهد آن است که حتی در یک قضیه نه تنها صحت و سقم آن قضیه را دریابد بلکه باید صحت و سقم اجزای قضیه و مقدار درستی و نادرستی اجزاء صغری و کبری را بخوبی بفهمد.

[لیس العاقل من یعرف الخیر من الشر و لکن العاقل من یعرف خیر الشرین] ۱۶