پاورپوینت کامل نصیحت ائمه مسلمین ۸۲ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل نصیحت ائمه مسلمین ۸۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۸۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل نصیحت ائمه مسلمین ۸۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

---

بخشی از متن پاورپوینت کامل نصیحت ائمه مسلمین ۸۲ اسلاید در PowerPoint :

سرمقاله

یکی از عوامل بقای نظام و جامعه به ویژه پس ازانقلاب اسلامی طرح انتقادها و اشکال ها و فضای لازم برای بازگو کردن آن می باشد. فضایی که این امکان باری هر یک از آحاد جامعه فراهم آورد و موانع داخلی و خارجی نصیحت وانتقاد نتواند سدی در سر راه نصیحتگران قرار گیرد. دراین راستا اسلام اصل نصحیت را عنوان کرده و سرلوحه آنرا[ نصحیت ائمه مسلمین] دانسته است.

از آنجا که این اصل از قداست ویژه ای برخوردار می باشد واین گمان افزایش می یابد که رهبران و مسئولان کشوری خود را مصون از خطا بیابند و نصیحت جامعه را به کوچکی و مسخره بگیرند و در آینده ای نه چندان دور مورد بی مهری یا فراموشی قرار گیرد ازاین رو لازم دانسته شد که در سرمقاله مجله این بحث عنوان گردد و دراهمیت و چگونگی کار برد و موانعی که بر سر راه آن است مطالبی نگاشته شود به این امید که طرح این مباحث سعه صدری در جامعه پس ازانقلاب ایجاد نماید وافراد را به دوراز خظط گرایی ها آماده شنیدن نصیحت ه نصیحتگران قرار دهد.

بشر به حکم غریزه با ضرورت زندگی از سالهای بسیار دور به زیست اجتماعی کشانده شده واجتماع واقعیتی اجتناب ناپذیر شده است و در نتیجه مردم درارتباط دائم و همیشگی با یکدیگر قرار گرفته اند. این ارتباطها با توجه به فرهنگ واعتقاد حاکم بر جامعه ها می تواند یه یکی از دو شکل ظهور کند:

الف: جامعه ای که روحیه خود دوستی و خودخواهی فرهنگ غالب آن باشد. و در نتیجه اصل[ غارت و تجاوز به حق دیگران] رابطه درونی وفرهنگ آن جامعه را می سازد.

ب: جامعه ای که روحیه نوع دوستی وانسانیت بر خود پرستی فائق آید در آنصورت جامعه را به ایثار و گذشت و خیرخواهی دیگران وا می دارد.

گسترش و توسعه هر یک از دو فرهنگ دو نتیجه متضاد بوجود می آورد.

در فرهنگ نخست آرامش وامنیت از بین می رود و همه فعالیتها در جهت تخریب به کار گرفته می شود و مشکل اساسی و غیرقابل حلی برای حکومتهاایجاد می کند و دولت مردان را به گرفتن تصمیمات زودگذر مسکن و کنترل کننده وامی دارد و وجود یک اهرم فشار دائمی را در جامعه الزامی می سازد.

در فرهنگ دیگر اعتماد وامنیت جایگزین ترس و وحشت می شود. وجدان و معنویت عاملی برای نگهداری حقوق دیگران و مصونیت جامعه قرار می گیرد. در جامعه بی نیاز می سازد و نیروها در جهت واحدی به کار گرفته می شوند.

فرهنگ اسلام بر روش دوم مبتنی است واصل خیرخواهی و نوع دوستی تشکیل دهنده رکن اساسی روابط اجتماعی در بین مسلمانان می باشد. و همه مسلمانان ملزم به رعایت اصل خیرخواهی در مورد دیگران هستند و حتی رابطه انسان و خدا و نیز رابطه متقابل دولت مردان و مردم هم باید به اصل[ خیرخواهی] مبتنی باشد. وافرادی که[ اصل خیرخواهی] را در زندگی وارتباط خود با خدا قانون حاکمان و دیگرافراداجتماع مراعات نکنند به عنوان مطرودین جامعه تلقی می شوند. دراین باره پیامبر گرامی می فرماید:

[من لایهتم بامرالمسلمین فلیس منهم و من لم یصبح و یمس ناصحا لله ولرسوله ولکتابه و لامامه ولعامه المسلمین فلیس منهم]. ۱

کسی که به امر مسلمانان اهتمام نورزداز آنان نیست. و کسی که در هر صبح و شام بااندیشه خیرخواهی برای خدا و رسول و کتاب وامامش و عموم مسلمانان بسر نبرد از آنان نیست.

این رابطه در مورد حاکم وافراد جامعه به عنوان حقی تلقی می شود و هر دو در مقابل آن مسئوولیت دارند. علی[ ع] در نهج البلاغه می فرماید:

[… یاایهاالناس ان لی علیکم حقا ولکم علی حق فاما حقکم علی فالنصیحه لکم. .. واما حقی علیکم فلوفاء بالبیعه والنصیحه فی المشهد والمغیب]. ۲

مردم! من بر شما حقی دارم و شما بر من حقی حق شما بر من نصحیت خیرخواهانه برای شماست. .. و حق من بر شما وفاء به بیعت و نصیحت و خیرخواهی در حضور و غیاب من است.

نصیحت حقی از آن رهبر و وظیفه رعیت است و در جامعه اسلامی رابطه متقابل داردازاینرو علی[ ع] آن را در رابطه مردم و به عنوان یکی حقی الهی بر بندگانش قلمداد کرده است:

[… ولکن من واجب حقوق الله عباده النصیحه بمبلغ جهدهم والتعاون علی اقامه الحق بینهم]…. ۳

از حقوق واجب خداوند بر بندگانش خیرخواهی با تمام توان و همکاری در بر پاداشتن حق در بین خوداست.

جایگاه واهمیت اصل[ خیرخواهی] آن قدر بالا و والاست که علی[ ع] آن را به عنوان غریزه مومن می شمارد:

[ المومن غریزته النصح]. ۴

غریزه مومن نصیحت خیرخواهانه است.

برقراری و جایگزینی این روحیه و تبدیل شدن آن به غریزه ثانوی در بین معتقدان به یک نظام موجب می شود که تعاون و همکاری دائمی برای اصلاح و بهبود بخشیدن به حرکت جامعه در بین افراد آن نظام پیدا بشود و نیروهای جامعه از حرکت عرضی و فرسایشی که باعث اصطکاک و هدر رفتن توانها می شود به یک حرکت طولی هماهنگ و پیشرو گام بگذارد.

در چنین جامعه ای از خیانت حقه بازی عشق به قدرت نمایی و زورگویی تلاشهای تخریبی اتهام وانگ زدن خبری نیست. و افراد جامعه برای اشباع صحیح غرائزانسانی نیازی به انتخاب راههای انحرافی و کاذب ندارند.

دراین قبیل جوامع دیگر نوبت به[ انتقاد] (به مفهوم امروزی آن ) نمی رسد زیراانتقاد و نقد بررسی و تبیین و جداسازی بخش های خوب و بد یک جریان واقع شده است که منتقدان پس از پایان یک پدیده به بررسی آن می پردازنداین کاراگر چه مفید و لازم است لکن بازدهی آن تنها به عنوان یک تجربه در حرکتهای آینده نمود پیدا می کند ولی نصیحت به سان چراغی است که در پیشدید هرانسانی نهاده می شود تا حرکت خویش را در پرتو آن سلامت بخشد. و به سختی دیگر درنصحیت به انسان ها قبل از حرکت راه نیک و بد را نشان می دهند و گام نهادن در خط صلاح و رستگاری را سفارش می کنند و درانتقاد پس از پایان راه یا در پایان یک مرحله از راه کارها و حرکتهای وی را موشکافی می کنند واز کارهای خیرش تقدیر وازاعمال ناشایست وی نکوهش به عمل می آورند.

ازاینرو اسلام بااین که به انتقاد و محاسبه در شکل فردی و اجتماعی آن ارزش خاصی قایل است نصیحت و خیرخواهی را مقدم می شمارد و به آن اهمیتی برتر می دهد. دراین رابطه با توجه به مفهوم نصیحت ما را در به دست آوردن اهمیت وارزش نصیحت یاری می کند و جایگاه آن را مشخص می سازد.

معنای نصیحت:

این اثیر در معنای کلمه[ نصیحه] می گوید:[ النصیحه کلمه یعبر بها عن جمله هی اراده الخیر للمنصوح له فلیس یمکن ان یعبرعن هذه المعنی بکلمه واحده تجمع معناها غیرها].

[نصیحت کلمه ای است که به وسیله آن جمله اراده خیر برای نصیحت شونده داشتن را بیان کنیم. بنابرانی نمی توانیم این معنی را با کلمه ای جز همین تعبیر برسانیم. راغب اصفهانی می گوید:النصح تحری فعل اوقول فیه صلاح صاحبه].

نصیحت ابرازعمل یا گفته ای است که صلاح طرف در آن باشد.

در معنای نصیحت علاوه بر خیرخواهی مفهوم برقراری رابطه بین اشیاء هم در نظر گرفته شده است. و بر همین اساس به خیاط[ نصاح] گفته می شود. چون بین قسمتهای مختلف یک پارچه اتصال برقرار می کند. همان گونه که بر سرزمین سرسبزی که متصل باران بر آن ببارد و هیچ قسمت آن خالی از سبزه نباشد[ ارض منصوحه] می گویند.

وجود مفهوم خیرخواهی همراه با برقراری ارتباط بین دو بخش جدااز هم در معنای نصحیت باعث شده است که اسلام این واژه را برای بیان چگونگی روابط اجتماعی اسلام انتخاب کند. و در روابط بین دولتمردان و مردم که احتمال جدایی و تضاد بین آنان زیاداست این اصل را بیشتر به کار گرفته است. و عنوان[ النصیحه لائمه المسلمین] را در کنار [لعامتهم] ۵ به طور مستقل مطرح کند. و پیامبراسلام در حجه الوداع که با توجه به موقعیت مکانی و زمانی اساسی ترین و ضروری ترین مسائل را مطرح فرمودند و به بیان اموری پرداختند که ازنادیده گرفتن آنها کیان اسلام ضربه می دید موضوع نصیحت برای ائمه مسلمین را تذکر دادند واز جمله اموری قلمداد فرمودند که هیچ مومنی نباید در آن تردید کند:

[ثلاث ایفعل علیهن قلب امرومسلم اخلاص العمل لله والنصیحه لائمه المسلمین واللزوم لجماعتهم]. ۶

قلب هیچ مسلمانی در سه مورد نباید تردید کنداخلاص عمل برای خدا نصیحت برای رهبران مسلمین و شرکت دراجتماعات آنان نصیحت برای ائمه مسلمین باتمام اهمیتی که دارد در موردی بخاطر تلقی نادرست از نصیحت ترتیب اثر ندادن به نصایح عدم مراعات شرایط تاثیر نصحیت موانع بوجود آمده واستفاده ناصحیح ازابزار نصیحت مورد غفلت واقع می شود و جامعه اسلامی به این مهم دست نمی یازد. در حالی که وجود حکومت اسلامی و لزوم اجرای قوانین اسلام به کارگیری قانون[ نصیحت و خیر خواهی] رااجتناب ناپذیر کرده است. و باید به عنوان شعاراجتماعی[ اصل خیرخواهی] را ملاک قرار می دهد آگاه گردند و همه جهانیان دراین راستااز گردونه اصل[ تجاوز و تعدی به حق دیگران و چاپیدن آنان] که در جهان امروز فرهنگ غالب شده است خارج گردند.

دراین مختصر برآنیم که با بررسی محیط مناسب شرائط ناصحان چهارچوب نصیحت واستفاده درست ازامکانات وابزار نصیحت قدمی در معرفی این قانون اجتماعی اسلام برداریم و بر ضرورت گسترش و همگانی شدن این فرهنگ پای فشاریم.

فضای مناسب نصیحت

نصیحت برای تایر نیاز به شرایط و محیط مناسبت دارد و تنها در محیط و جو سالم می تواند کارآمد باشد و در غیر آن به یک موضوع اختلاف انگیز و تفرقه افکن تبدیل می شود.این شرایط را می توان به قرار ذیل یاد نمود:

۱. محیط صراحت:

صراحت و رک بودن از توجیه گری و گول زدن وجدان انسانی جلوگیری می کند و نمی گذاردافرادی کارهای ناشایست خود را تزیین کنند و به خود و جامعه بقبولانند و جامعه رااز مسیراصلی خود منحرف کند.از این روی اگر محیط طوری باشد که صراحت و گریزاز مجامله روح غالب جامعه باشد علاوه بر آن که راه توجیه را می بندد موجب جرات و توان افراد جامعه در بیان اندیشه های ناصحانه و خیرخواهانه می شود. بر همین پایه است که در صدراسلام یک مسلمان به سادگی در مقابل خلیفه می ایستد و در پاسخ خلیفه که پرسید: آیا من پادشاهم یا خلیفه؟ با شجاعت جواب داد: که اگر یک در هم یا بیشتر و کمتر را در غیر مورد خرج کنی پادشاهی و گرنه خلیفه رسول خدا! ۲۷

وامیرالمومنین مصرانه ازاصحابش می خواست که:

[… فاعینونی بمناصحه خلیفه من الغش سلیمه من الریب]… ۸

با نصایح خالی از غش و سالم از ریب مرا یاری کنید!

تا زمانی که خلافت اسلامی در شکل پادشاهی ظاهر نگشت این روحیه در مردم بود می گذاشتند واز وی می خواستند که آن راانجام دهد لکن با تبدیل شدن خلافت به پادشاهی روحیه صراحت و رک گویی هم از جامعه رخت بر بست و مسامحه و تملق جایگزین آن گردید و خلفاء و پادشاهان در خط خود کامگی و دیکتاتوری فرار گرفتند.

اصمعی ندیم هارون الرشید از وی که پادشاهی در لباس خلیفه بود نقل می کند که روزی به وی گفت:

[با عبدالملک انت اعلم منا و نحن اعقل منک لاتعلمنا فی ملا ولاتسرع الی تذکیرنا فی خلا واترکنا حتی نبتدوک بالسوال]. ۹

عبدالملک! تواز ما عالم تر هستی و مااز تو عاقل تریم در ملا عام ما را نیاموزان و در خلوت به تذکر ما شتاب مکن و کاری با ما نداشته باش تااین که ما شروع به سئوال کنیم.

و خواجه نظام الملک وزیر سلجوقیان در سیاست نامه خویش دراوصاف [ندیم] پادشاهان می نویسد:

[باید که[ ندیم] مواق پادشاه هر چه پادشگاه به زبان راند و گوید زه واحسنت گوید. و معلمی نکند که این کن و آن مکن و آن چرا کردی و این نبایست کرد پادشاه را دشوار آید و به کراهت نشاند]. ۱۰

نابودی روحیه صراحت و رک گویی در جامعه اسلامی سرآغاز دیکتاتوری و زورگویی حاکمان گردید واسلام بازیچه ای شد در دست یک مشت جیره خوار و متملق به نام ندیم و مصاحب که اعمال ناشایست حاکمان را توجیه شرعی می کردند.ازاینرو جامعه اسلامی ایران و مسولان آن بایدازاین تاریخ تلخ عبرت بگیرند و نگذارند روح[ صراحت و رک گویی] از جامعه اسلامی رخت بربندد. زیرااین کار فاجعه ای جبران ناپذیری را در پی دارد و راه را براندیشه غاقل مردان خیرخواه و دلسوز می بندد و میدان ترکتازی را برای متملقان مفسد و منافق می گشاید:

قال علی( ع): [ من اعرض عن نصیحه الناصح احرق بمکیده الکاشح] ۱۱

کسی که از نصحیت ناصحان روی بگرداند به آتش حقه دشمنان می سوزد.

۲.محیط اعتماد

یکی از عوامل اساسی در تاثیر نصحیت اعتماد متقابل است. اعتمادی که هر یک دیگری را متهم نکند. مخاطب و مسئول انتقادات را زاییده انگیزه های شخصی و گروهی و سیاسی نداند و آنها را بدیده احترام و دقت بنگرد و ناصح نسبت به مخاطب خود چنین وضعی را داشته باشد واین احساس به اون دست ندهد که ابراز مطالب بی فایده است و دیگر تاثیری ندارد. دراینصورت است که محیط خصمانه و تقابل فراهم نمی شود و ضعف ها و کاستی ها بخوبی تبین می شود و ریشه مشکلات و راه حل آن مشخص می گردد و جامعه از چنین محیطی رنج و زیان نمی برد و مسئولان و رهبران آسیب پذیر نمی شوند و قد