پاورپوینت کامل ارزیابی مسئولیت حوزه های علمیه ۱۱۸ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل ارزیابی مسئولیت حوزه های علمیه ۱۱۸ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۱۸ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل ارزیابی مسئولیت حوزه های علمیه ۱۱۸ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل ارزیابی مسئولیت حوزه های علمیه ۱۱۸ اسلاید در PowerPoint :

سخن از رنجی است دیر پای که چون شعله ای شمع وجوداندیشمندان درد آشنای هشیار را سوزانده است. سخنی است آشنا که ده ها سال و شایدبیتر است که از نای مصلحان دلسوز و عالمان آگاه به گوش جان رسیده است ولی هزاراسف! که در طول این روزگار مرهمی شایسته و بایسته براین رنج فریاد برانگیز نهاده نشده است تا آنجا که این فریاد آشنای ناشنوده انگاشته شده امروز خود مشکلی دیگر شده است چرا که گویی ساکنان خانه به فریاد بی امان دردمندی که دمادم رنج خویش را فریاد می زندانس گرفته اند و بی تفاوت از کنارش می گذرند

در چنین شرایطی فریادگر را چاره ای نیست جز آنکه فریادی عمیق تر و آهنگی هشدار دهنده تر بسراید تا مگر تحولی بیافریند و دارویی بیابد. و ما را نیز راهی جزاین نیست.

امروز که حرکت شکوهمند امت اسلام به رهبری امامی آگاه و پر صلابت خاطره عظمت و جلالت درخش اسلام را در تاریخ زنده کرده است و سایه سیاه سیطره (ظل الشیاطین ) را در هم شکسته است. و بنای نظام نوین و کرامت آفرینی را براساس اسلام بنیان نهاده است بی تردید مهمترین ویژگی چنین حرکتی خاستگاه ایدئولوژیکی و باورهای عقیدتی آن است و آزادی و کرامت انسان و استقلال و نفی وابستگی واجرای عدالت اجتماعی که عمده ترین شعار و ایده این حرت اسلامی بشمار می رود بی شک نشات گرفته ازاصول و مباین مذهبی و عقیدتی امت اسلامی است.

عالمان اسلامی از دیر باز براین باور بوده اند که تنها برنامه تکامل فردی واجتماعی انسان احکام اسلام و حقایق قرآن است. و براین عقیده بوده اند که هیچ نیاز راستینی در زندگی انسان وجود ندارد مگر اینکه اسلام آن را مورد توجه قرار داده است و آن نیاز را برآورده است واین باور همان حقیقتی است که قرآن بدان تصریح کرده است:

[لارطب ولایابس الا فی کتاب مبین] ۱.

وامروزانقلاب اسلامی با حرکت توفنده خویش توانسته است که این باورهای بلند وارزشهای متعالی را به جهان ابلاغ نماید و نیز موفق شده است که قلبهای بیشماری را به اسلام مایل و متوجه گرداند واین ها همه مایه خشنودی و تحسین برانگیزاست.

آیا براستی همه پیشروان و پیشگامان این حرکت عظیم اسلامی شناخت همه جانبه و عمیق از مسائل اسلامی وانطباق آنها بر موضوعات مستحدثه نوین اجتماعی را دارند؟

سخن ازنگرانیها!

اما دراین میان نگرانی هایی نیز وجود دارد و آن این است که آیا براستی همه پیشروان و پیشگامان این حرت عظیم اسلامی شناخت همه جانبه و عمیق از مسائل اسلامی وانطباق آنها بر موضوعات[ مستحدثه] و نوین اجتماعی را دارند؟ آیا آنها خواهند توانست ایده ها و شعارهای خود را در مرحله عمل پیاده نمایند؟ آیا آنها فرصت خواهند یافت تا قبل از سرخوردگی و یاس مشتاقان اسلام کام تشنه

جویندگان حقیقت و آزادی و! استقلال رااز زلال احکام اسلام سیرآب سازند؟ یا خیر جا دارد که یادآور شویم طرح چنین نگرانیهایی در گذشته نیزاز سوی اندیشمندان دردشناسی چون شهید باهنر صورت گرفته است ایشان پس از طرح این عنوان:[ روحانیت قبل ازانقلاب و بعدازانقلاب] مطلب را چنین ادامه می دهد: چرا گرایش جوانها به اسلام و به روحانیت قبل ازانقلاب و بعدازانقلاب تفاوت کرده است؟ مااین مسئله را مسلم نمی گیریم ولی. .. لااقل نوعی سئوال و نگرانی نسبت به بعضی از جناحهای روحانی و مذهبی وجود دارد و همین سئوالها واعتراضها باعث به وجود آمدن چنین سئوالی گردیده است. .. بالاخره واقعیتی در خارج می بینیم حالا دراثر موج تبلیغات باشد و یا هر چیز دیگر… که باید براساس یک تحلیل هر چه فشرده علت این توقف و تردید را جستجو کرد.

در دوران قبل از پیروزی ایدئولوژی مبارزه محدود بود ولی بعداز پیروزی مبارزه به ایدئولوژیی گسترده نیاز داریم توضیح اینکه: در گذشته انقلاب برای تفاهم یک روحانی و نسل جوان چند تا شعار در خط مبارزه کافی بود بایستی با نفوذ بیگانه در کشور مبارزه کرد اختلافات طبقاتی ظلمها و استثمارهای اتماعی باید در جامعه ریشه کن گردد استبداد بمیرد و اسلام احیا شود و رژیم یرا نمی خواهیم واستقلال و جمهوری اسلامی می خواهیم.

این شعارهاایدئولوژی مبارز هبود و لذا هر جوانی که این شعارها را پذیرفته بود و در هر روحانی که معتقد به این شعارها بود می توانستند با هم تفاهم داشته باشند. بنابراین شعارهای ایدئولوژی و مکتب در جریان انقلاب و مبارزه همیشه محدوداست به بت شکستن واز قفس آزاد شدن ولی در مرحله دوم وقتی به پیروی رسیدیم ایدئولوژی از آن محدودیت خارج می شود و وسعت و گستردگی یی به وسعت و نیازها و مشکلات زندگی از فردی واجتماعی فرهنگی سیاسی واقتصادی پیدا می ند مثلا شکل خواسته ها و سئوالها و دگرگون می شود.

طرح جمهوری اسلامی درباره زمین چیست؟ تکلیف زمینهای

مزروعی کشاورزی و زمینهای شهری چگونه است؟ جمهوری اسلامی درباره صنایع مادر صنایع بزرگ صنایع کوچک نقش کارگران در مدیریت شورائی حقوق کارگران وارزش کار و نسبت سودی که به کار تعلق می گیرد تا سرمایه. .. چگونه می اندیشد؟ دادگاهها مجازات مراتب مختلف یک جرم و جنایت به چه شکلی است؟ و…

بعدازانقلاب در برابر دریائی این سئوالها قرار می گیریم اینجا دیگر نیازمند به یک ایدئولوژی گسترده و قانونی بس وسیع می باشیم. با چند تااصل ثابت و مشخص نمی توان بهمه این نیازها پاسخ گفت. تا دیروز و پریروز کارخانه ها مزرعه ها وزارتخانه ها فرهنگ ارتش و دادگاه ها.. در دست ما نبود و لذا هیچ گونه مسئولیتی در برابر آنها نداشتیم. .. در دست ما نبود و لذا کوچکترین آئین نامه و یا ماده قانونی که تدوین می شود یک مرزش اسلام و مرز دیگرش نیازانقلاب و نیاز جامعه است و چشم های فراوانی نگران این است که درایدئولوژی خویش را چگونه عرضه می کنیم. (شهید باهنردرادامه مطلب گوشه ای از ناهماهنگی ها و نارسایی های اقتصادی و قضایی را مطرح نموده و تباین و گاه تضاد عملکردها با شعارها را یادآور شده و چنین می گوید): آیا اینها – مردم و نسل جوان – نباید بپرسند که ایدئولوژی اسلام مدون نیست معیار و حساب ندارد؟ و یا بگویند هنوز نتوانسته اند بفهمند که ایدئولوژی اسلام چیست؟ پس ما در برابراین ایدئولوژی غیر مدون که نمی دانیم چه باید بکنیم و خط سیرمان به چه جهتی است چگونه وفادار باشیم؟ .

سخنی دیگراز:نگرانیها

اکنون می خواهیم نگرانیهای بحق این شاهد تاریخ را زاویه ای دیگر موردبررسی قرار دهیم و سخنی رااز (پروفسور عبدالجواد فلاطوری ) بیاوریم. ویژگی سخن او نه بدان جهت است که ( استاد دانشگاه کلن آلمان در رشته های فلسفه و حقوق و کلام و علوم اسلام

است و مسوول آکادمی علمی اسلامی در شهر کلن است. ) بلکه آنچه سخن او را عمق بخشیده و دیدگاه او را وسعت داده است شخصیت حوزه ای و سابقه طولانی او با حوزه اصفهان مشهد و تهران و آشنائی تنگاتنگ او با حال و هوای حوزه ها و نیز رجال علمی واساتید آن می باشد

دکتر فلاطوری در میزگردی که به منظور بررسی مسائل فرهنگی تشکیل شده بود در عبارتهای آغازین سخنش چنین می گوید: … همانطور که دراین جلسه مطرح شده می خواهیم ببینیم اسلام چه می تواند به جهان امروز عرصه کند و چطور می تواند عرضه کند؟.

… یکی ازاساتید علوم سیاسی دانشگاه ما در شهر کلن بنام آقای پروفسور (متس )از من برای گفتگو درباره این پدیده نوجهانی ( انقلاب اسلامی ایران ) دعوت کرد…او گفت: انقلاب اسلامی ایران برای اولین بار در مقابل تمام ارزشهای فرهنگی ما در غرب علامت سئوال قرار داده است یعنی مافکر می کنیم که در فرهنگ ما عیب و نقصی بوده که نتواسته در دنیا موفق بشود و در واقع این یک عکس العملی است در مقابل جریان فرهنگی ما و به عبارت دیگر در واقع اینیک نوع شکستی برای فرهنگ غرب به حساب می آید.

او می خواست بداند که حالا اسلام خودش در مقابل این ارزشهایی که می خواهد بشکند یعنی ارزشهای مطرود وی در قلمروهای حیاتی و سیاسی یا فرهنگی و یا در امور دیگر چه می تواند به دنیاارائه نماید.

مسله دوم این بود که بعدازانقلاب اسلامی در یکی از سخنرانیهای خود درباره اقتصاداسلام که در یکی از محافل بزرگان اقتصاد کشور آلمان انجام شد. پس از سخنرانی یکی از آنها به بنده گفت: حقیقت این است که بنای اقتصاد شرق و غرب به این صورتی که هست اگر تغییر بنیادی نپذیرد شاید ده سال بیشتر نتواند دوام بیاورد و ما به دنبال یک راه دیگر و یااستمدادازافکار دیگری هستیم.

یعنی این مرداقتصاددان انتظاراین را داشت که اسلام بتواند حرکت جدیدش راه سومی را دراقتصاد به آنها نشان بدهد. و یا دراین راه به آنها کمک کند اوانتظار عرضه مطالب اقتصادی نوینی دراسلام داشت.

مطلب سومی که طرح بنده را تاکید می کردامری بود راجع به کل جریان غرب در هنگام و بعداز پیروزی انقلاب و آن توجه واقعا محسوس جوانها و جوامع به اسلام و به حوادث و به موفقیتهای به نام اسلام بود منظوراین نبود که همه قصداسلام آوردن داشتند بلکه خستگی و سرخوردگی و لزدگی و همه این حالاتی که ما راجع به جوانها در غرب سراغ داریم و تقریبا داشت به اینهاامیداین را می داد که قدرت تازه ای پیدا شده است که پاسخ گوی خواسته های آنهاست و یا لااقل چون توانسته است دو جریان عالم گیری که دنیا را بین خود تقسیم کرده اند به زانو در آورد راه تازه ای در مقابل نایزمندان به آن گشوده است و همین مسئله بود ه نزد بزرگان سیاست ه غرب حکم ناقوس خطر وحشتناکی را داشت که با دقت به جستجوی راه مقابله با آن پرداختند.

در هر حال حقیقت این است که وقتی من بعدازانقلاب این مطالب را درارتباط با هم در نظر می گرفتم از طرفی امیدوار و خوشحال بودم و از طرف دیگرافسرده و بیمناک! خوشحال ازاین جهت که موقعیتی برای اسلام در غرب بوجود آمده است که تاکنون در طول تاریخ خورد شرق و غرب (شرق اسلامی و غرب مسیحی ) وجود نداشته است ولی تاثر وافسردگی و بیم من ازاین بود که آیا حاملان و مسوولان انقلاب واسلام اساسا آمادگی این را خواهند داشت که در حال اضر با فوریت جدی یعنی قبل از بوجود آمدن یاس و سرخوردگی تمام انتظارات این سه گروه نامبرده یا لااقل برای نمونه نیمی یا بخشی از آنرا برآورند یا خیر نخواهند توانست؟

آری حقیقتی رااز دو زاویه و دو دیدگاه نگریستم. دیدگاهی که نظر به نیروهای درونی جامعه اسلامی داشت و نظرگاهی که نگاهش

به احساس و اندیشه های جوامع دیگر بود بااین خصوصیت که در هر دو دیگاه نگرانی و دلواپسی راجع به کارآیی انقلاب وانقلابیان در صحنه جامعه خویش و نیز صحنه جهانی بروشنی آشکار بود!

مخاطب اصلی کیست؟

بله نگرانی ها بسیاراست و سخن دراین مقوله نیز بسیارتر ولی می خواهیم بدانیم مخاطب واقعی این فریادها کیست. مسوول رسیدگی به این نگرانیها کدام سازمان و گروه است. و در حقیقت نکته اصلی سخن ما در همین است که مسوول واقعی و مخاطب این هشدارها را مشخص نمائیم تا ازاین رهگذار کاستی ها را بهتر بشناسیم و نیز راه درمان را بیابیم.

سخن ازانقلاب است انقلاب اسلامی اسلامی که روحانیت جدا نیست و روحانیتی که خاستگاهش حوزه های علمی است پس در حقیقت مخاطب اصلی بیان این نگرانی ها (روحانیت و حوزه )است. و به بیان دیگر اگر کاستی و کمبود و نقصی وجود دارد که مایه اضطراب و نگرانی آگاهان هشیار شده است ریشه آن را باید درسازمان روحانیت و نظام حوزه جستجو کرد!

حوزه ها مخاطب اصلی بیان نگرانیها

بدیهی است که (حوزه و سازمان روحانیت ) در مجموع دارای ارزشهای والا و مشخصات گرانقدر و غیرقابل انکاری است و گذشته روشن و پرافتخاری را پشت سرگذارده است که در جای خود مورد بررسی قرار گرفته است و در آینده نیز بر کرسی تحلیل خواهد نشست وارج نهاده شده است و خواهد شد. ولی از آنجا که حوزه با تمام ارزشهایش ام نواقص و مشکلات و نارسایی ها بدور نیست واز سوی دیگر بی توجهی و سهل انگاری در حل مشکلات و رفع نواقص و

کاستی هایش خطر جبران ناپذیر (و چه بسااضمحلال حوزه ) را در پی داشته باشد نیابد توصیفها و مدیحه سرایی ها سرپوشی بر روی ه دردها و کاستی ها شود وابعاد روشن و نورانی حجاب خویش گردد بلکه باید با تلاشی خلصانه و واقعگرایانه حجابهای نور را شکافت تا به معدن عظمت و شایستگی مطلق نزدیک و نزدیکتر شد.

و چه صریح و آشکار آورده است استاد شهید که:[ برای ما کافی نیست که دائمااز گذشته انقلاب سخن بگوییم و خودمان را به این سرگرم و دلخوش کنیم که روحانیت چنین و چنان کرده است گذشته گذشت اکنون می باید برای آینده فکر بکنیم] ۴.

آری باید درباره وضعیت حاضراندیشید که با گذشته کاملا متغایر است. و نیز باید درباره آینده ای فکر کرد که با حال تفاوتهای بسیار خواهد داشت.

جایگاه حوزه در عصر تولد دوباره اسلام:

در روزگاری که پس از قرنها تاریکی انحطاط و حاکمیت جور مشرق زمین در شفیق خونین صبح[ استقلال و آزادی] نشسته است. و در عصری که اندیشه های سرخورده از فرهنگ عفن غرب و فلسفه خیالی واستبداد آفرین شرق متوجه آرمانها وایده ها و عملکردهای[ اسلام به حکمیت رسیده] شده است! و در موقعیتی که محافل علمی و سیاسی و مذهبی جهان شاهد هنگامه تولد دوباره اسلامند و محرومان و مستضعفان جهان دل به پیام اسلام خوش داشته و چشم به درخشش انقب اسلامی دوخته اند حوزه چگونه جایگاهی خواهد داشت؟! و چه مسئولیتی را بر دوش خواهد کشید!

آیا جزاین است که جهان واژه ( اسلام روحانیت و حوزه ) را واژه هایی مترادف و زنجیره هایی بهم پیوسته و ناگستنی می شناسد! و آیا جزاین است که ذهنیت اکثریت قاطع دوستان و دشمنان ما چنین است که اسلام راستین محمدی در حاکمیت اسلام متبلوراست

و حاکمیت اسلام در حکومت اسلامی (جمهوری اسلامی ) متجلی است و حکومت اسلامی برانقلاب اسلامی متکی وانقلاب اسلامی بر مدار روحانیت اسلام می گردد و روحانیت اسلام بر محور حوزه ها می چرخد و خلاصه اینکه بقای اسلام و عظمت و آبروی و حاکمیت اسلام و پیروزی و شکست آن مستقیما متوجه[ حوزه و روحانیت] است! و یا جزاین است که چنین جایگاهی را خودما نیز برای حوزه قائلیم و بااینکه[ انا نحن نزلنا الذکر وانا له لحافظون] ۵ را عمیقانه باور داریم ولی این را نیز می دانیم که:

والله جنودالسموات والارض و کان الله علیما حکیما ۶. و هوالذی ایدک بنصره و بالمومنین ۷.

و بی تردید[ حوزه] جندی است از جنودالله که باید به نور قرآن وارزشهای متعالی اسلام مسلح شده و به ستیزی بی امان و مبارزه ای بی پایان با ظلمت و شرکت و فساد و بیدادگری در سراسر جهان برخیزد. حوزه خود را مدافع اسلام مبین احکام الهی مرشد جامعه اسلامی مسوول هدایت مردم و حفظ قرآن و مبانی اصیل عقیدتی و شرف و عزت اسلام می شناسد.

حوزه مدعی است که اسلام را بایداز حوزه فرا گرفت. بایداحکام خدا رااز (فقهای آگاه حوزه )اخذ نمود. باید تفسیر و حدیث واخلاق و اقتصاد و حرکتهای اصلاح طلبانه و رهایی بخش رااز حوزه آموخت و آنکس که نظرش معتبر و قابل اجراست فقیهی است که از حوزه برخاسته و بر ملاک شیوه های اصولی فقه اجتها نموده است. بسیار خوب! ولی آیااین باورهای بلند واین جایگاه رفیعی که دوست و دشمن و حتی خود ما نیز برای حوزه معتقدیم به همین باورها و شعارها تمام می شود یا آنکه جایگاهی به رفعت قله های داشتن مسئولیتی به سنگینی و گستردگی و عمق ریشه کوهها به دنبال دارد. و بر دوشها می نهد!

جایگاه رفیعتر و مسئولیتهای بزرگتر

امروز چه ما بخواهیم و چه نخواهیم دنیاانقلاب اسلامی را نشات یافته از حوزه می داند و نیز حکومت را هم از آن حوزه می شناسد. گر چه ممکن است برخی از روحانیون منزوی و بی تعهد و کوتاه اندیشان بی تحرک که گرفتارانجماد فکری و بی عرضگی ذاتی هستند بخواهند حوزه رااز نظام حاکم و روحانیت رااز حکومت سیاست. درذهن خود دور نگهدارند و رابطه ای میان این دو قائل نباشند و سرنوشت و عملکرد و آینده این دو رااز یکدیگر جدا بپندارند ولی نه چنین بوده و نه چنین خواهد بود. چرا که امروز دشمنان داخلی و خارجی اسلام (حکومت اسلامی ایران را حکومت آخوندها) می نامند و دوستان ما نیزاز آن جهت به (جمهوری اسلامی ) پایبندند و معتقدند و در راه دفاع از آن مال و جان ایثار می کنند! که حاکمیت رااز آن فقاهت و روحانیت اصیل و حوزه امام صادق [ ع] می دانند. درست است که همه افراد حاضر و شاغل در حوزه و همه روحانیون سراسر کشور دست اندرکار مسائل اجرایی حکومتی نیستند و اشید چنین افرادی هنوزاکثریت روحانیون را تشکیل دهند (که البته عدم دخالت آنان به دلیل ناراضی بودن آنها نیست بلکه گروهی به دلیل اعتقاد به لزوم ادامه تحصیل و کسب بیشتر معارف اسلامی و برخی به دلیل بی برنامگی روابط حوزه و مشاغل و نیازهای جامعه و دسته ای به دلیل عدم کارآیی کافی و نیز دلائل دیگری که باید جداگان همورد بررسی قرار گیرد) ولی اکثریت قاطع اینان همان کسانی هستند که از رزم گاه محراب و سنگر منبر و… مردم را به تشکیل حکومت الهی و حاکمیت قسط و عدل دعوت نموده اند و مردم را با حکومت نمونه علی بن ابیطالب ( ع ) آشنا ساخته و همه جااز ظلم و ستم حکومت طاغوت سخن گفته اند. و سرانجام نظام حکومت جور را بر هم ریخته اند و در

نهایت احکام اسلام را بر مردم حاکم ساخته اند.

واینها گذشته امروز بسیاری از پستهای حساس حکومت در دست برخاستگان از حوزه است چه مااعتراف بکنیم و چه بر زبان نیاوریم آنانکه باید بدانند می دانند و تاریخ نیز شاهداست و ثبت خواهد کرد که بزرگترین امکانات مادی و معنوی دراین مقطع تاریخی دراختیار [ اسلام روحانیت و حوزه] قرار گرفته است. امکاناتی که در طول تاریخ نظیرش را نمی توان شاهد بود.

حوزه اکنون در جایگاهی قرار دارد که ریزترین حرکتش را دنیا می نگرد. سخناش را دنیا می شنود و نظریاتش را میلیونهاانسان به کار می گیرند.

حوزه امروز پیام:[ اقرء باسم ربک الذی خلق] را بر[ حرا]ی ایران سروده است وامت محمد[ ص] را با سروش:[ یاایهاالمدثر قم فانذر] به سوی قبله گاه موحدان بسیج کرده است تا مرکز توحید رااز بتهای شرکت شرق گرایان و معلقات فرهنگ پوچ و زشت غرب گرایان پاک کند. و حاکمیت و حکومت فرهنگ جاهلی غرب را مغلوب سازد و پرچم[ ان الارض یرثها عبادی الصالحون] را بر بام گسترشگاه زمین ۸ برافرازد. و کنگره های کاخ سیاه و سرخ جباران و مفسدان را فرو ریزد و آتش هزار ساله آتشکده استثمار واستعمار و نژادپرستی را برای یکمرتبه و همیشه بمیراندو مشعل جنگ ستارگان را که در دست مجسمه تزویر بر بالای قبر

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.