پاورپوینت کامل مطهر زمان ۱۱۲ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل مطهر زمان ۱۱۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۱۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل مطهر زمان ۱۱۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل مطهر زمان ۱۱۲ اسلاید در PowerPoint :

سر مقاله

او[ خضر راه] بودو[ دلیل قافله] در ظلمت افسونگر تردیدها انکارها والحادها در مطلع کاروانیان بود و طلیعه دشمن را می پائید و با خبرمان می نمود.از رگه های نفوذ!از جای پای ها از مکاتب مصنوع! از خود باختگان مقهور!ازالتقاط مرئی و نامرئی! و در یک کلام عیاران طرار مکتب و جان! براستی اواز[ روضه رضوان] بود و در مادیت عفن آن روزگاران[ مطهر]! در یاد وی سرودن و نگاشتن زبانی به پهنای فک می طلبد تا گوشه از[ بود] و[ نمود]او را بسراید و بنگارد.اما گفته اند که آب دریا ناکشیدنی است ولی چشیدنی! ازاینرو فرض است که به میزان توان سخن گفت و نوشت واو را در خاطره ها جاودانه داشت و به نسیان راه واهداف وی رضا نداد. بویژه آنکه در میان باران معارفی که ازاو بر کویژستان خشک افکار می بارید و همگان از آن سود می جستند ما

فرزندان[ حوزه ها] بهره ای صد چندان برده و می بریم. که ما وی راازامروز و دیروز نشناخته ایم. بااواز سالهای پر تنش سیاه تهاجم فرهنگی واجتماعی علیه مظاهر دینی و بنیادهای مکتبی آشنائیم. او بود که به ما یاد داد که بایستی دین را به صحنه[ زمان] و[ جامعه] در آوردو در مقابله با[ حوادث سوء واقعه] از آن سود جست. از پیشتازان احیاء تفکر دینی بود واین حرکت در قلمرو[ فکر] و [عمل] توصیه می کرد و خود با برخورداری از بینش اسلامی و تیزبینی و درایت خاص به پی ریزی طرح آن پرداخت. او قلمروی وسیع برای حرکت دینی می شناخت. دین را در عرش به حبس نیفکند بود بلکه آن را در رگ رگ حیات اجتماعی می طلبید و بااین تلقی بود که تفکر دینی را به نقد پاسخگوئی و رهنمائی مشکلات معاصر در آورد. شهید مطهری توانست که به ثنویت[ روشنفکری] و[ دینداری] خاتمه دهد و جمع آندو را میسر سازد. اواین راه را در مقابل مان گشود که می توان باور دینی وایمان درونی را با تیزبینی اجتماعی قرین ساخت.

ویژگی فوق. در یک حوزه خاص ازابعاد تلاش وی خلاصه نمی شود. تمامی آثاراو گواه صدق این واقعیت اند که باید[ تحقیق دینی] در خدمت حل [معضلات فرهنگی واجتماعی] قرار گیرد و حتی در آکادمیک ترین مسائل – چون مسائل فلسفی این تعهد خود را نشان دهد

آنچه دراین مختصر مشاهده می کنید گذری کوتاه براین خصیصه استاد است. بااین امید که در مجموعه مسائل تحقیقی اجرائی این تلفیق مبارک رخ بنمایاند و جهت گیری تلاش و تحقیق درانبان ذهن مصروف نگردد بلکه گرهی را بگشاید و دردی را مداوا کند.

جهاد فکری

حساسیت استاد در مواجهه باافکار نا صحیح زبانزد عام و خاص است. این امر بویژه در مقابله با تحریفات بدعتها والتقاطها چشمگیرتر مشاهده می شود.ایشان بدرستی به این حقیقت پی برده بودند که روحانیت در جایگاه دیدبانی هویت اسلام قرار دارد. ازاینرو

سعی بر آن داشتند که باانحرافات در مبدا آن مقابله کنند و جریانات را در سرچمشه ها بیابندواین ویژگی موجب می شد که اولا خطرات جدید را در لحظات اول احساس کند وابعاد دهشتناک آن را در همان روزها درک نماید. وثانیا به رابطه علی و معلولی این امور توجه کند و سیر و تحولات آن را دریابد و آن را با تمام سابقه و لاحقه ای که دارد یا می تواند داشته باشد مشاهده نماید و در نتیجه برخوردی اصولی واساسی با یک مساله از خود نشان دهد.

در توضیح جهت گیری فوق به بیان مواردی از افکار و کردارایشان می پردازیم تااین موضع اساسی در زندگی علمی و عملی استاد بزرگوار نمود روشن تری بیابد.

۱- حساسیت دینی: شنیده ایم که کسانی آرزوی آن را دارند که دو بار به دنیا بیایند یکبار برای تجربه اندوختن و بار دیگر برای بکار بردن. اما گویااستاد شهید در یکبار کار چندین نوبت متوالی را انجام داده بود. با حوادث روزگار برخورد مجریان را داشت. از سرچشمه ها مصب ها را می یافت و موضوع می گرفت. نمونه نیک آن را درمقابله تندوی با[ التقاط مادی گرایانه] می توان یافت. او تحریف دین رااز نوشتار و گفتار پاره ای از نویسندگان و گروههای سیاسی آن روزگار دریافته بود واین او را بر آشفته ساخت. در سالیان آخر حیات بارها و بارهاازاین آفت سخن راند و در مقدمه[ علل گرایش به مادیگری] صریحتر و رک تراز همیشه بیان کرد که چه حرکتی شوم آغاز شده است. وی هشدار داد:

مطالعه نوشته های به اصطلاح تفسیری که در یکی دو سال اخیر منتشر شده و می شود تردیدی باقی نمی گذراد که توطئه عظیمی در کاراست. در این چنین توطئه ای از طرف ضد مذهبها برای کوبیدن مذهب در کاراست تردید ندارم ۱.

شهید مطهری به انتشاراین مقدمه اکتفا ننمود بلکه از یاران و شاگردان خود می طلبید که آثار تدوین و نشر کتاب را در طبقات گوناگون بیابند. یکی از آنان می گوید:

باانتشاراین کتاب موجی به راه افتاد. مرحوم مطهری نیز مرتبا از ما می خواست که آخرین تحولات و تاثیرات راجع به این نوشته را در اقشار مختلف و در درطرفداران این گروه به ایشان اطلاع دهیم ۲.

این توجه به مساله نشانه اهمیتی بود که دراین مقابله می یافت عظمتی که خود را برای شهادت در آن راه آماده ساخته بود.[ شهید محلاتی] نقل می نمود که یک روز در منزل خودشان در جمع دوستان فرمود:

من بااینها مقابله می کنم ممکن است مرا بکشند اما من حرف خودم را می زنم چون می دانم که اینها برای دین خطرناکند ۳.

برای پاره ای از مبارزان مذهبی و شاید برخی از یاران استاد جهت واهمیت این حرکت چندان روشن نبود.اگر دراصل برخورد موافقتی داشتنداما شاید مقابله تند شهید را چندان رضا نمی دادند. سیاسی زدگی مفرط موجب شده بود که تمامی امور در محور[ مبارزه با رژیم] چرخ زند. گویا مبارزان با دستگاه حاکمه از هرگونه انتقاد مصونند! و در نتیجه این اشتباه [تحریف درایدئولوژی] آرام آرام رخ می نمود. واین[ شهید مطهری] بود که استوار به موضعگیری پرداخت. والتقاط راست و چپ را مورد نقد و بررسی قرار داد و خطرات آن را واگویه ساخت. او همانگونه که از تفکر خلط مبانی مارکسیسم با ظواهراسلامی در رنج بود و بر می آشفت از غربزدگانی که می کوشیدنداسلام را عروس مقبول غربیان در آورند نیز بیزار بود. آنانکه چشم به از ما بهتران داشتند تا[ فرهنگ] و[ قانون] رااز دیار آنان بیاورند.اقتصاد آزاد غرب را[ کلید مشکلات اقتصادی] می انگاشتند و وابستگی به آن و یاالگوسازی مشابه را توجیه می نمودند و. ..

استاد بلوک های[ غرب] و[ شق] واقعی را می دید و می یافت. معایب دو سرای راازاهل خانه بهتر می شناخت و فریفتگان زیب و زرایوان آندو را برحذر می داشت و بی بنیگی نظامهای موجود در غرب و شرق را بر ملا می ساخت لا با[ طفیلی گری فرهنگی] مبارزه می کرد واتکای به ذخائر بیکران فرهنگ اسلامی را چاره راه می دانست.

ازاینرو حتی درابتدای پیروزی انقلاب براین اصل تاکید داشت و می فرمود:

مااگر مکتب مستقل خودمان راارائه نکنیم حتی بااینکه رژیم را ساقط کردیم حتی بااین فرض که استقلال سیاسی واستقلال اقتصادی را بدست آوریم اگر به استقلال فرهنگی دست نیابیم شکست خواهیم خورد و نخواهیم توانست انقلاب را به ثمر برسانیم ۴.

۲-برخورد بنیادی: ذهن تحلیلی استاد او را قادر ساخته بود که از ظواهر به بواطن امور پی ببرد و در مسائل مختلف این توان قابل رااز خود نشان می داد در طرح مسائل فلسفی اجتماعی شبهات اعتقادی و. .. سعی بر آن داشت که به ریشه غ تاریخی واجتماعی یک تفکر پی ببرد و آن را در قالب مجرد موجود مشاهده ننماید و با چنین ویژگی قدرت آن را یافت که به مقابله با حوادث فکری زمان خود برآید. آنگاه که سخن از[ تغییر الفبای فارسی] و مبارزه با[ زبان عربی] به میان آمد و ولوله ای در بین روشنفکر نمایان غربزده بپاشد و آن را مائده آسمانی تلقی کردند که مرهم تمامی دردها و عقب افتادگیها و. ..است. شهید مطهری وافراد نادری چون او بودند که در مقابل این حرکت ایستادند و به اندازه وصع به افشاگری این حرکت سوء پرداختند.استاد در یکی از سخنان خود خطراین جریان ناسالم را چنین بیان می کند:

زبان عربی زبان یک قوم نیست. زبان اسلام است. زبان عربی زبان عرب نیست زبان قرآن است اگر قرآن نبود اصلااین زبان در دنیا وجود نداشت. ..این مبارزه علنی را که با زبان عربی می بیند باید بشوید باید بفهمید باید شعور داشته باشید عقل داشته باشید والله این مبارزه بااسلام است با حروف الفبا که کسی مبارزه ندارد… ۵.

این بیان تند و بیدار باش شدید را بنگرید.این برخاسته از تلقی به حقی است که وی ازاین القاء نادرست داشت. او دریافته بود که این یک [بحث آکادمیک ادبی] نیست بلکه ریشه و شاخه در بسیاری از مسائل دارد.این مقدمه تغییر هویت اسلامی است.

یا آنگاه که [باستان گرائی] اوج می یافت و بازگشت به دوران شاهان شهد شیرین و نفل گفتار مجامع و محافل ادیبان و مورخان گشت. شهید بزرگوار دست از هر کاری شست و به مبارزه با آن برخاست. برای نمونه کسانی که در مقدمه کتابشان اقرار کردند:

در آن روزگار گذشته نمی دانم از خامی یا تعصب نتوانسته بودم به عیب و گناه و شکست ایران به درستی اعتراف کنم. در آن روزگار چنان روح من از شور و حماسه لبریز بود که هر چه پاک و حق و مینوی بوداز آن ایران می دانستم و هر چه رااز آن ایران ایران باستان را می گویم – نبود زشت و پست و نادرست می شمردم ۶.

آری اینان و چون آنان از آن تعصب نابجا درس نگرفتند و گویا همچنان بر طبل خامی می کوبیدند و سخن از[ دو قرن سکوت] به میان می آوردند و برابهت گذشته اشک می ریختند و می نگاشتند:

[ درین خموشی و تاریکی وحشی و خون آلودی که درین روزگاران نزدی دو قرن بر تاریخ ایران سایه افکنده است بیهوده است که محقق در پی یافتن برگه هائی از شعر فارسی بر آید] ۷.

این محققان تاریخ نگار!این وسواسیان عالم ادب که برای اصوات هم هویتی قائل بودند و در بدر دنبال این نسخه و آن نسخه می گشتند که فلان کلمه را به فتح باید تلفظ کرد یا به ضم؟ بنگرید که در مساله کتابسوزی مسلمانان چگونه اصل تحقیق را به کناری می نهند و گویا تعهدی دارند که ای نننگ را در[ تاریخ اسلام] به ثبت رسانند

بدینگونه شک نیست که در هجوم[ تازیان] بسیاری ازاین کتابها و کتابخانه های ایرانی دستخوش آسیب فنا گشته است. این دعوی رااز تاریخها می توان حجت آورد و قرائن بسیار نیزاز خارج آن را تایید می کند. بااینهمه بعضی ازاهل تحقیق دراین باب تردید دارند.این تردید چه لازم است؟ برای عرب که جز کلام خدا هیچ سخنی را قدر نمی دانست کتابهائی که از آن مجوس بود والبته نزد وی دست کم مایه ضلال بود چه فایده است که به حفظ آنها عنایت کند؟ ۸.

مشاهده کنید که نویسنده محترم بر می آشوبد که اصولا تردید چه لازم است؟ آیا مته به خشخاش گذاشتن ها فقط برای سلسله نسب خشایارشا! و یاانتساب فلان رباعی به بهمان شاعراست و بس! اما آنجا که سخن از یک واقعه تاریخی است که شرافت یک مکتب و یک ملت را با سوال مواجه می کند سرسری گرفتن و بی توجهی اصل می شود؟

و یا در قسمت صدر سخن مدعی را با قرائن انبوه همراه می داند – بدون آنکه ذکری از آن ادله به میان آورد اما خودایشان در قسمت دیگر به این نکته اعتراف فرموده اند:

درست است که این خبر در کتابهای قرنهای اول اسلامی نیامده است و به همین

جهت بعضی از محققان در صحت آن دچار تردید گشته اند اما مشکل می توان تصور کرد که اعراب با کتابهای مجوس رفتاری بهترازاین کارده باشند ۹.

این جمله را مفسر و یا مخصص کلام پیشین تلقی کنید! که آن منابع تاریخی نه منابع دست اول است بلکه منابع بسیار متاخراز زمان حدوث واقعه ادعائی! وایشان که خوداهل تحقیقند واز شیوه تاریخ نگاری بااطلاع آیا در چه سطحی به اینگونه منابع می توان اعتماد کرد؟ آنهم واقعه ای به چنین اهمیت و با تاثیرات ژرفی که صحت آن می تواند بر جای نهد؟! و آیا با یک تعبیر عوامانه: مشکل است. .. می توان قضیه ای فرضی را به عنوان یک حقیقت تاریخی به خواننده ارائه داد؟! هدف ازاین تفصیل مطول آ نبود که دریابیم شرایط آن روزگاران چه بود و قلم زنان آن عصر در چه سخرنائی می دمیدند. واین برای بیداران و آگاهان مایه توجه بود. آنان دریافتند که دراین حوادث رد پاهای دیگری است و باید سرچشمه رااز جای دیگر یافت. به نوشته نغز مرحوم آل احمد:

این نهضت نمائی که هدف اصلی شان همگی این بود که بگویند حمله اعراب (یعنی ظهوراسلام درایران ) نکبت بار بود و ماهر چه داریم از پیش ازاسلام داریم. .. می خواستند برای ایجاداختلال در شعور تاریخی یک ملت تاریخ بلافصل آن دوره (یعنی دوره قاجار) را ندیده اختلال در شعور تاریخی یک ملت تاریخ بلافصل آن دوره (یعنی دوره قاجار) را ندیده بگیرند و شب کودتا را یکسره بچسبانند به دمب کورش واردشیر. انگار نه انگار که دراین میان هزار و سیصد سال فاصله است. ۱۰

شهید بزرگوار این تلقی را با جان و دل دریافته بود و ریشه های اجتماعی – سیاسی آن را درک می نمود. در نگاشتن اثر جاودانی:[ خدمات متقابل اسلام وایران] به مبارزه ای اصولی با تعصبات نابخردانه باستانسوئی پرداخت و آن را مورد تهاجم قرار داد.استقبال مردم از این نوشتار در آن دوران نشانه بود براینکه کتاب مذکور به پاسخگویی مسائل روز فکری اجتماعی برآمده است. و دراین رهگذر مبارزه ای غیر مستقیم باالقائات رژیم بود که در تنور هخامنشیان و ساسانیان می دمیدند تا شاید نان و فطیری برای ارتزاق خویشتن بیابند!.

برخورداصولی استاد بااندیشه های رائج زمان خود دراین مقولات منحصر نبود.او آنگاه که احساس کرد که [مشکلات زمان] حربه ای در کف مخالفان اسلام گشته است

تا – به گفته خودایشان ازاین پایگاه علیه دین اسلام جار و جنجال تبلیغاتی راه بیندازند ساکت نامند و به نگارش[ مساله حجاب] و[ نظام حقوق زن در اسلام] پرداخت. و در ضمن آن مسائلی را طرح نمود که هنوز به عنوان آخرین کارها در زمینه مسائل مربوط به زنان جای دارد. و مطالبی در خورد از سوی دیگر محققان و مولفان به رشته تحریر در نیامده است.

نمونه دیگر را در موضع استاد در مقابله با[ تحریف شخصیت ها] می توان یافت. او می دید کسانی به دعوی دست داشتن در عالم شعر و شاعری و یا… به بیان افکار بلند پاره ای از بزرگان اسلام بر آمده اند و چون[ عنقارا بلنداست آشیانه] از آن بازمانده اند و به یاوه گوئیهائی پرداختند. شاعری در مقدمه[ دیوان حافظ] – که با تحقیق ایشان به چاپ رسیده بود – چنین نگاشته بودند:

[به راستی کیست این قلندر یک لاقبای کفر گو که در تاریکترین ادوار سلطه ریاکاران زهد فروش در ناهار بازار زهد نمایان. .. یک تنه وعده ستاخیر راانکار می کند… ] ۱۱.

و یا[ آقای دشتی] سناتور با طول و سوء سابقه رژیم پیشین فرموده اند:

در دیوان چهارالی پنج هزار بینی او بیش از هزار باراز باده و مستی دم زده است. نمی توان اینابیات را با همه وفور و کثرت نادیده گرفت و همه را تفسیر و تاویل کرد و به طور در بست گفت مقصود حافظ از تمام آنها با ده معرفت است نه آب انگور تخمیر شده سکرآور۱۲.

استاد شهید دراین بازار مکاره دریافت که سخن از جای دیگر آب می خورد و لذا به دفاع از چهره حافظ و دیگر عارفان پرداخت. وی در قسمتی از سخنان پرارج خود در بیان تلقی جدیدی از[ حافظ]ایراد نمود و با نام[ تماشاگه راز]انتشار یافته است این حرکت تحریف گرایانه را چنین تحلیل می کنند:

من تعجب می کنم از یک عده به اصطلاح حافظ شناس! مثل اینکه دستگاهی و دستهائی هست که هر جور شده پاکانی چون حافظ وامثال حافظ را به یک شکلی مسخ کنند ۱۳.

۳- مقابله اصولی: استاد در جهاد مقدس فکری خود به کیفیت آن توجه جدی داشت در نوشتار و گفتار عدول از[ صراط مستقیم] را نمی پسندید و[ جدال به احسن] را فراموش نمی کرد [ برهان] و[ منطق] رااساس کار خود نهاده بود و[ سب] و[ تندخوئی] را دراین قلمرو راه نمی داد. بودند کسانیکه آنان نیز با پاره ای ازانحرافات و خطرات آن آشنائی یافته بودند و دمی بر می آوردند اما بواسطه قلت بنیه علمی و ناتوانیهای روحی [ فحاشی] را تنها راه یافته بودند و یا[ تیغ ارتداد] را بی مهاب بر سراین و آن فرود می آوردند.امااستاد شهید به مراتب و کیفیت[ تبلیغ] و[ انذار] آشنا بود. حتی آنگاه که به مقابله با[ فرقانیان] برآمد درابتداء ملایمت در برخورد رااساس قرار داد. گر چه خطر را بگونه ای ملموس نشان داد اما[ خطر آفرینان] را[ ملحد] و[ مرتد] ندانست بلکه آنان را مذهبیان فریب خورده تلقی کرد که به هدایت وارشاد نیازمندند. گر چه این ملاطفت استاد در آنان کارگر نیفتاد اما به همگان نشان داد که راه ارشاد راه چماق نیست بلکه باید[ فکر] را با[ فکر] پاسخ داد. واگر مغالطه ای در کاراست آن را تبیین نمود و مسحوران رااز دام سحر آن برون آورد. خلاصه آنکه[ ارضای علمی] بنیاد[ جهاد فکری] است. واستاد قهرمان این قلمرو بود.

ارزشهای حاکم

استاد به بازبینی ارزشهای رایج در صحنه جامعه پرداخت. او دریافت که زمان موجود عصر تحریف و واژگونی بسیاری ازارزشهای اسلامی است. و در پیامداین تلقی به برداشت جدیدی ازاصطکاک و برخورد ارزشها رسید.ایشان ریشه بسیاری ازانحرافات بشری را نه در مبارزه ضدارزشها باارزشها بلکه در رشد نامتناسب پاره ای از فضائل و ملاکات می یافتند. در سخنرانیهای تحت عنوان[ انسان کامل] این تئوری را مشروحا تبیین فرمودند.

در قسمتی از آن می گویند:

شاید بیشترین انحرافات بشر به این شکل نیست که ضدارزشها در مقابل ارزشها

می ایستد آنجا که ضدارزشها در مقابل ارزشها می ایستد زود شکست می خورند. بیشترین انحرافات بشر به این صورت است که همان طوریکه دریا جزر و مد دارد گاهی یک ارزش از ارزشها بشری یک حالت رشد سرطان مانندی پیدا می کند که ارزشهای دیگر را در خودش محو می کند ۱۴.

این برداشت استاد را به نوعی[ سیستم نگری درارزشها] رسانده

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.