پاورپوینت کامل روحانیت و روشنفکران در نهضت ملی نفت ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل روحانیت و روشنفکران در نهضت ملی نفت ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل روحانیت و روشنفکران در نهضت ملی نفت ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل روحانیت و روشنفکران در نهضت ملی نفت ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

سیاسی

سایه ای که گذشته – خواسته و ناخواسته – برآینده می افکند و در شعاع نفوذ خود حال را ترسیم می کند تاریخ را موضع روز می کند و انسانها را بر آن می دارد که گذشته خویش را بشناسد واز رواها و نارواهای آن پند آموزند و آگاهانه تاریخ را به خدمت گیرند.اگر بالهای گذشته در فضای آینده گسترده نمی شد وانسان قادر بود. سرنوشت خویشرا بی حضور تاریخ رقم زند بحث تاریخی نه یک مساله روز که موضوعی مجرد می شد و در چهارچوب بحثهای علمی و آکادمیک قابل طرح می گشت. اما چنین نیست تاریخ در جای جای زندگی جامعه حضوری انکار ناپذیر دارد در فرهنگ آداب و رسومات مسائل سیاسی موضوعات اجتماعی و در یک کلمه در سراسر مسائل اجتماع وانسان.

ازاین رو بررسی و مطالعه گذشته در راستای بهره گیری در زندگی کنونی و ترسیم آگاهانه آینده ضروری واجتناب ناپذیر می باشد. و آنچه که ازاین مقوله به حکومت وانقلاب اسلامی مربوط می شوداز بایستگی فزونترو فوری تر برخوردار خواهد بود. براین اساس دراین نوشتار به مساله[ نهضت ملی نفت] که از دیدگاه نیروهای عمل کننده و همکاریها و ناهمراهیهای دست اندرکاران آن شباهتی ویژه به انقلاب اسلامی ایران دارد می پردازیم. تا بمصداق[ من حفطالتجاب اصابت افعاله]. ۱ در حرکت انقلاب بصیرتی افزون داشته باشیم واز اشتباهات ناخواسته مصون باشیم.

مساله[ نهضت ملی نفت] و همکاریها و کارشکنیهای نیروها و جناحهای دست اندرکار و علل وانگیزه های شکست آن نهضت و عقیم ماندن آن تلاش بارها به بحث کشیده شده است. و در زمانهای مختلف و با عناوین گوناگون واز طرف افراد و جناحهای مختلف مورد توجه خاص قرار گرفته است. لکن کمتر تحقیقی را دراین زمینه می توان یافت که از تاثیرات سیاسی فرهنگی حاکم بر زمان مصون باشد یااز تمایلات نزهت گرایانه محققان در حول و حوش قهرمان مورد پذیرش بدور مانده باشد.ازاین رو تحقیقات انجام یافته را غالبا هاله ای از حب و بغضها و پرتوی از ترس و تمایلها گرفته است. و کارهای ارائه شده دراین زمینه را به خلق تاریخ نزدیکر کرده تا به بررسی تاریخ! و در نتیجه از بهروری و آموزندگی انداخته است. دراین نوشتار در پی آنیم که در محدوده توان خویش و بدوراز جاذبه ها و کششهای صنفی و باوری به جریان[ نهضت ملی نفت] نگاهی گذراافکنیم به امید آنکه گردی از چهره این پدیده غباراندود بزداییم. و در همینجا براین موضوع تاکید می کنیم که این نوشته نه تمام کلام است و نه کلام تمام نه از کاستی ها مصون و نه از ندانمکاریها باردار که تلاشی است در خور توان بدورازافزودنیهای از پیش خود!

[نهضت ملی نفت] مسائل مختلفی دارد و دراینجااز وایه خاص [روحانیت و روشنفکران در نهضت و علل اختلاف آنان] به مساله نگاه می کنیم. ازاین رو بحث را در سه ذیل مطرح می کنیم:

۱. روحانیت در[ نهضت ملی نفت].

۲. روشنفکران در[ نهضت ملی نفت].

۳. سیراجمالی حوادث و مسائل مورداختلاف.

و در خاتمه تکمله ای بدان می افزاییم تا پاره ای ازابهامات روشن شود.

۱ روحانیت در نهضت ملی نفت:

روحانیت در[ نهضت ملی نفت] به سه گروه عمده تقسیم شده بودند که هر کدام با طرز فکر و روش عملی خاص تاثیر ویژه ای در روند[ نهضت ملی نفت] داشتند. سه بخش یاد شده عبارت بودنداز:

الف: خارج از دایره سیاست.

ب: تعقیب کنندگان سیاست تشکیل

حکومت اسلامی.

ج: اصلاح طلبان در حوزه قانون اساسی.

الف: خارج از دایره سیاست:

با توجه به شکستهایروحانیت در نهضت مشروطیت و دور بودن اجباری آنان ازاداره جامعه به مدت طولانی و نیز راه یافتن پاره ای ازاندیشه های انزواگری و اصلاح طلبیهای فردی در حوزه تفکر روحانیت قشر عظیمی از روحانیون دخالت درامور سیاسی را غیر مشروع می دانستند و نه تنها خود وارد مسائل سیاسی نمی شنیدند بلکه دیگران را هم از دخالت در سرنوشت جامعه نهی می کردند. گستردگی این اندیشه در زمان[ نهضت ملی شدن نفت] و قبل از آن بقدری زیاد بودکه آیت الله کاشانی را سخت ناراحت ساخته بود. وی در آستانه[ نهضت ملی شدن نفت] و قبل ازانتخابات مجلس شانزدهم در نامه ای به یک از مریدانش طرز فکراین گروه از روحانیت را به بادانتقاد می گیرد و بعدازاشاره به وضع اسفناک اهالی آذربایجان می نویسد:

[… در بحر حیرت فرو می روم چگونه زعماء قوم چشم پوشی می نمایند و به این همه فجایع و ومصائب تن می دهند! آیا حکم اسلام همین است؟ آیا می دانید چرا ساکت هستند وامر به معروف و نهی از منکر و دفاع از حوزه دیانت که از ضروریات اسلام است نسیا منسیا شده و عدم اعتناا باین ضروریات اسلام علازمت زهد و تقوی گردیده؟ برای این است که متدینین عقیده دارند پیشوای متقی زاهد کسی است که کار بهیچ کار نداشته باشد هر چه بسر دین دنیای این ملت می آید نفس نکشد و مردم تقلید و نماز و سایرامور شرعیه را مراجعه نمایند! من از بی دینها شکایتی ندارم بیدینی آنها مستعد بهمین سکوتها و کناره گیریها و دسائس اجانب است که وسایل بیدینی را فراهم نمودند.از متدینین احمق که محرمات ضروریه اسلام را علامت زهد و تقوی می شمارند تعجب دارم. و با انتخابات که همه چیزش گروگان آن است مخالفت می کند و حرام می داند یا مسامحه می کنند… عله العلل عدم مداخله روحانیون درامور اجتماعیه انگلیسیها و دربارهای فاسد هستند. چون دیدند قوه روحانیت قوه بزرگی است وامتیاز دخانیات را بهم زد

بوسائلی که در دست دارند در ذهن مردم کردند مجتهد مرجع تقلید وامام جماعت نباید مداخله در سیاست بکند و حرام است]… ۲

و در نامه دیگر می نویسد:

[… طبقه دیگر متدین ترسوی بی فهم بی غیرت که بجهت تبعیت از مرجع تقلیدش هر حقیقتی رااسمش را سیاست می گذارد و کناره گیری می نماید با آن که دخول در سیاست معلوم نیست به کدام آیه یا روایت حرام شده؟ آیا پیغمبر و حضرت امیرعلیهماالسلام مملکت اسلام را به نماز و روزه اداره می فرمودند؟]… ۳.

این بخشی از روحانیت است که مرحوم کاشانی قبل از وارد شدن در مبارزات نفت چهره آن را ترسیم می کند. و بدیهی است ازاین قماش روحانی توقع چندانی نباید داشت. چرا که ساختار فکری آنان ساختار مسیحیگری است که دین را منهای اجتماع و سیاست قابل تحقق می داند و این نوع نگرش به دین نه با جامعه کار دارد و نه بااداره آن.

روحانیونی که از سیاست کناره گیری می کردند منحصر دراین قشر نبودند و همه از چنین مایه فکری انحرافی برخوردار نبودند بلکه بخشی از روحانیون بااین که دخالت در سیاست را لازم و جزءاسلام می دانستند و حکومت را حق فقیه و روحانیت می شمردند لکن در سیاست و مسائل سیاسی وارد نمی شدند و بتبع[ در نهضت ملی نفت] هم وارد گود نشدند. در راس این جریان مراجعی بودند که به خاطر فقدان توان تشکیلاتی و نبودن نیروهای هدایت گر دخالت بالفعل را در سیاست موفق نمی دانستند و بیشتر به کادرسازی و تهیه زمینه فرهنگی سیاسی در جامعه می پرداختند و سیاست آینده را تعقیب می کردند.این گروه از روحانیت بااینکه در نهضت ملی نفت از تاییدات سیاسی و وجهه ای دریغ نداشتند و بویژه آیت الله کاشانی را تاید فراوان کردند و مردم را به تبعیت از وی تحریض نمودند لکن اهرم مرجعیت که همیشه با وارد شدن در مبارزات سیاسی سریعترین و کارآترین ضربه را به دشمن می زد در این مورد وارد میدان نشد. و در نتیجه رهبریت سیاسی مذهبی بدست مجتهدی افتاد که از جایگاه مرجعیت برخوردار نبود. واین رویداد موجب شد که دراختلافات بعدی بین دکتر محمد مصدق و آیت الله کاشانی توده مردم دو قهرمان سیاسی را در مقابل هم ببینند قهرمانی که در پست نخست وزیری قرار گرفته است و قهرمان دیگری که ریاست مجلس را در دست دارد. واین تلقی باعث بی تفاوتی توده مردم در برابر هر دو جریان گردید و آنان را به نفع یکی از دو جبهه وارد گود نساخت و قهرا نیروی سومی که دربار بود صحنه را بدست

گرفت و نهضت را با شکست مواجه ساخت. بدیهی است که اگر مرجعیت وارد مبارزه می شد یا آیت الله کاشانی در موقعیت مرجعیت می بودند معادله به نفع جبهه روحانیت تغییر می یافت. و دست کم از تفوق نیروی سوم جلوگیری می شد. بااین حساب باید مقداری از مسوولیت شکست[ نهضت ملی نفت] را به عهده روحانیت گذاشت که با تمام امکانات وارد گود نشد واجبارا رهبریت نهضت مرکب از دو نیری مختلف بااندیشه های متفاوت گردید.

این بخش از روحانیت که نقش آن در[ نهضت ملی نفت] معلول کناره گیری از سیاست است نیاز به بحث گسترده ای دارد که باید بطور مستقل مورد بحث قرار گیرد و به زمینه ها وانگیزه های این کناره گیری پرداخته شود و دراین نوشته که در پی یافتن علل وانگیزه های شکست[ نهضت ملی نفت]. است زمینه بحث گسترده را ندارد و باید بیشتر در حول و حوش آن در بخش دیگر که در جریان مورد بحث دست اندرکار بودند پرداخت. ۱

ب: تعقیب کنندگان سیاست تشکیل حکومت اسلامی

این گروه مساله نفت را در چهار چوب حکومت اسلامی مطرح می کردند و در واقع یکی از موضوعات فرعی هدف خویش تلقی می کردند. تشکیلات مشخص این قشراز روحانیت[ فدائیان اسلام] بود که در راس آن روحانی جوان و شجاعی به نام[ سیدمجتبی نواب صفوی] قرار داشت. برای فدائیان اسلام ضرورت وامکان تشکیل حکومت اسلامی روشن بود. روشی هم که انتخاب کرده بودند کارآترین روش هابود. و همین روش در[ نهضت ملی نفت] بزرگترین و سرنوشت سازترین نقش را بازی کرد در هر موردی که نهضت به بن بست می رسید و یا مقدمات شکست آن آماده می شد[ فدائیان اسلام] باانجام یک اعدام انقلابی و قتل امام کفر موانع رااز پیش پای نهضت بر می داشتند. و حرکت را تسریع می کردند. دراین زمینه می توان ازاعدام انقلاب هژیر نام برد که باعث شد آیت الله کاشانی و جبهه ملی که از سیاست کنار گذاشته شده بودند به صحنه سیاسی برگردند و به مجلس راه یابند و موضوع نفت را به مساله روز تبدیل کنند.

و نیزازاعدام رزم آرا یاد کرد که بزرگترین سد ملی شدن نفت قلمداد می گردید و فدائیان اسلام در مقابل اخذ تعهداز جبهه ملی برای اجرای احکام اسلامی وی را به قتل رساندند. دراین مورد می خوانیم:

[در مجلس شورای ملی روزبروز فشار روی دولت رزم آرا بیشتر می شود تا این که رادیو لندن در تاریخ ۱۳۲۹/۱۲/۵اعلان می کند که ۱۰۰ فروند هواپیمای انگلیسی برای دفاع

از منابع نفت جنوب ایران تدارک دیده شده اند. واین خبر نیز بیش از پیش احساسات مردم را بجوش آورد در همین ایام بود که تنی چندازاعضای جبهه ملی از[ نواب صفوی] ملاقات خواسته و شبی را در خانه بازرگانی به نام حاج محمود آقایی با هم به گفتگو نشستند.این آقایان که مورد سفارش و حمایت آیت الله کاشانی و نیز بودند از نواب صفوی خواستند که ضمن یک اقدام جوانمردانه وانقلابی سد راه حکومت ملی یعنی رزم آرا رااز میان بردارد و نواب صفوی نیز به شرطاجرای احکام اسلام و بنیان گذاری حکومت اسلامی که را پذیرفت و آنه باتفاق قول دادن که در صورت بدست آوردن حکومت خواسته های نواب صفوی را عمل واجراء نمایند]. ۹۴

بااز میان برداشته شدن رزم آرا نوبت علا می رسد که وی با یک تهدید نواب صفوی جا خالی می کند و زمینه به حکومت رسیدن دکتر محمد مصدق فراهم می شود.

نواب صفوی در تاریخ ۲۹/۱۲/۲۲ خطاب به علا می نویسد:

حسین علا! زمامداری ملت مسلمان ایران در خور صلاحیت تو وامثال تو و حکومت غاصب کنونی نیست فورا برکناری خود رااعلام کن! ۵[ فدائیان اسلام] از نظر تیزهوشی و دشمن شناسی قدرت فوق العاده داشتند وازاین رو در کانالهای مبارزاتی درون حکومتی قرار نگرفتند تا بوسیله اهرمهای قانونی از پای درآیند. علاوه بر آن در راه هدف خویش از سماجت و پافشاری خاصی برخوردار بودند و ملاحظات سیاسی را مانع طرح اندیشه خویش نمی دانستند.از آن گذشته اعتماد زیادی به مردم داشتند. و تلاش می کردند حرفهای خویش را در میان مردم با کمال شجاعت ابراز نمایند. ناآرامی و تلاش ه توام با شجاعت و تیزبینی مشخصه اصلی این بخش از روحانیت بود

مهمترین امتیاز فدائیان اسلام داشتن طرح و برنامه بود واز روز نخست مبارزه علیه دربار واز بین بردن[ ائمه کفر] را در سر می پروراندند. طرح حکومت اسلامی به پیشنهادی فدائیان اسلام گر چه خالی از نقص نبود و در پاره ای از موارد به پراهمیت جلوه دادن مسائل جزئی کشانده شده است لکن اصل داشتن طرح و برنامه برای بعداز

پیروزی نکته مثبتی است که در مبارزات این گروه دیده می شود.

بااین همه فدائیان اسلام بجز در محدوده از میان برداشتن موانع نهضت به پیروزی چشمگیری دست نیافتند که این را می توان معلول چند چیز دانست.

۱- نداشتن موقعیت حوزه ای.

رهبریت فدائیان جزو نیروهای جوان حوزه علمیه بود و با توجه به اصل[ عوان و شیخوخیت]! که در حوزه ها حاکم بود و هست نمی توانست حرکت کلی حوزه را بدست بگیرد و کل حوزه را وارده مبارزه کند. فدائیان چاره ای جز جلب نظر زعمای حوزه نداشتند و با توجه به سن کم آنان در برابر روسای حوزه قهرا مواجه با موفقیت کامل نمی شدند و اندیشه های آنان در ذهن کهن سالان حوزه جای نمی گرفت. ازاین روی از حمایت قوی روحانیت محروم می شد. واین محرومیت در برداندیشه فدائیان در بین مردم تاثیر منفی می گذاشت. در مورد عبدالحسین واحدی می خوانیم:

[واحدی آرام و قرار نداشت و نمی توانست نابسامانیهای مملکت را که عموما براثر بی قیدی و بی دینی دولتمردان و نمایندگان مجلس از یکطرف و بی تفاوتی علماء ز جانب دیگر بود تحمل نماید واین وضع و تکرار تشکیل جلسات و سخنرانیهای او بر آیت الله بروجردی که مرجع بودند گران می آمد که چگونه یک نفر طلبه جوان در حوزه قد علم کرده و سخنانی می گوید که نه می توان آنها را رد کرد و نه می شود تحمل نمود. و بعضی ازطلاب قدرت گرا و فرصت طلب هم از موقعیت سوءاستفاده نموده و بااطلاع از نطریه مخالف آیت الله با شهید واحدی درافتاده و تصمیم می گیرند مانع سخنرانیهای انقلابی او در مدرسه فیضیه بشوند]. ۶

۲- نو بودن طرح حکومت اسلامی

شعار و طرح فدائیان اسلام بر محور حکومت اسلامی می چرخید و در شرایطی که چنین اندیشه ای سابقه نداشت و حکومت سلطنتی حکومت قابل قبول جامعه گردیده بود واحزاب پس از مشروطیت غالبا با پذیرش حکومت سلطنتی به میدان آمده بودند و حتی در خود مشروطیت طرفداران مشروعه که جناح مذهبی مبارزه را تشکیل می دادند نمی تواسنتند پادشاه و حکومت پادشاهی را

نفی کنند. طرح حکوت اسلامی طرحی کاملا نو و بی سابقه بود. و باور آن برای نیروهای درگیر در مبارزه سخت به نظر می رسید. بطوری که نیروهای مذهبی طرفدار حرکت فدائیان نظیر آیت الله کاشانی هم نتوانستند روی این طرح مایه زیادی بگذارند و در نهایت توان خویش را در راستای حراست از قانون اساسی و مشروطه سلطنتی صرف نمود و کوشش کرد تا حکومتهای موجود در چهارچوب قانون اساسی را به اجراءاحکام اسلامی وا دارد.

آنچه که بر دوری طرح حکومت اسلامی ازاندیشه مردم کمک می کرد تلاشی بود که استعمارگران در شرایط مزبور در جهت اعلان پایان عمر حکومتهای مذهبی و ناهماهنگی آنها بااین پیشرفتها و نیازهای عصر می کردند. تبلیغ این اندیشه انحرافی مانع شد که بخش تحصیل کرده جامعه سخنان نواب صفوی و فدائیان اسلام را هضم کنند.

۳- توجه نکردن به مصالح روز

فدائیان اسلام به حقانیت اندیشه و روش خوداطمینان داشتند.ازاین رو به مصالح سیاسی زمان چندان توجه نمی کردند. و آنچه را که از دیدگاه شرع لازم می دانستند بدون توجه به آثاراحتمالی آن عملی می ساختند از آن جمله می توان از ترور دکتر فاطمی یاد کرد.

فدائیان اسلام در وجود دکتر فاطمی آمریکا را می دیدند و در تحلیلهایشان به اینجا رسیده بودند که آمریکا بوسیله دکتر فاطمی در پشت سر دکترمصدق و جبهه ملی موضع گرفته است واز مصدق به عنوان پلی برای گذر به وابستگی آمریکایی بهره می گیرند.ازاین رو دست به ترور وی زدند ۷.

فارغ از صحت و سقم چنین تحلیل باید گفت این ترور در شرایط مزبور که دکتر مصدق در شهرت و موقعیت بالایی بود از دیدگاه سیاسی چندان موجه بنظر نمی رسد زیرا نه تنها موقعیت فدائیان اسلام را محکمتر نساخت بلکه گروهی از مویدان فدائیان اسلام نظیر آیت الله کاشانی را به موضع گیری مخالف وادار ساخت. وی یک روز بعداز ترور نافرجام دکتر فاطمی به ملاقات وی در بیمارستان نجمیه رفت. ۸

۴- اختلاف فکری با آیت الله کاشانی

مساله دیگری که در ناتوانی فدائیان اسلام موثر بود اختلاف فکری بین آنان و آیت الله کاشانی بود. فدائیان اسلام به اجرای احکام اسلام و تشکیل حکومت اسلامی پافشاری می کردند و آیت الله کاشانی به اجراء قانون اساسی و تشکیل دولت ملی!

فدائیان با توجه به وعده ای که از[ جبهه ملی] جریان ترور رزم آراء گرفته بودند از حکومت مصدق توقع داشتند احکام اسلامی را اجراء کند و حکومت اسلامی تشکیل بدهد. به دنبال این توقع اصرار و پافشاری

زیادی در عمل به وعده مزبور می کردند که دراین راستا دولت مصدق نواب صفوی را در دومین ماه حکومت خویش پیروشکایت مشروب فروشهای ساری به زندان افکند ۹ و در جواب نواب پیام فرستاد: [کابینه من آخرین دولت ایران نمی باشد و خوبست آنها صبر کنند تا آیندگان نظرات آنان را پیاده کند]. ۱۰

این جریان سرآغازاختلاف فدائیان و مصدق شد و فدائیان از دکتر محمد مصدق ناامید شدند و در مقابلش موضع گرفتنداما در مقابل آیت الله کاشانی ضمن اصرار به اجرای احکام اسلامی همچنان دولت مصدق را تائید می کرد و در برابر وی موضع حاد نمی گرفت. در نتیجه بین نیروهای مذهبی طرفدار فدائیان و طرفدار آیت الله کاشانی انشعاب حاصل شد و فدائیان در پاره ای موارد حرمت آیت الله را شکستند تااین که رهبر فدائیان ضمن نامه ای از زندان طرفداران خویش راازاین کار منع کرد. ۱۱ دراین انشعاب آن که بازنده بود فدائیان بود زیرا نه موقعیت مذهبی قوی دربرابر آیت الله داشتند و نه موقعیت حوزه ای برتر. و به خاطر همین انشعاب عملی بود که دو نیروی مذهبی در جریان کودتای ۲۸ مرداد و مسائل قبل از آن نتوانستند جبه واحدی تشکیل بدهند و صحنه رااز دست درباریان و نیروهای مصدق بگیرند.

ج: اصلاح طلبان در حوزه قانون اساسی

۱۲ بخش سوم روحانیت گروهی بودند که در[ نهضت ملی نفت] نیروی عمده را تشیل می دادند در راس این جریان چهره شناخته شده حضرت آیت الله کاشانی دیده می شد. آیت الله کاشانی تائید حوزه و بعضی از مراجع وقت را پشت سر خود داشت و همین موضع در تحکیم و موقعیت وی نقش ویژه ای را بازی می کرد حضرت آیت الله سیدمحمدتقی خوانساری در جواب استقتایی در مورد[ نهضت ملی نفت] چنین نوشتند:

[ اگر سلب عواطف بشریت از ما نشده بود می بایست خون گریه کنیم. .. اگر کسی بگویداین اهتمام درامور مسلمین نیست خلاف وجدان گفته است. اگر حدیث شریف شامل این امر بااهمیت نباشد پس شامل چه امری خواهد بود. بعدازاینکه این اهتمام درامور مسلمین بود اگراین حکم را قبول نکنند رد قول پیامبراست دیگر چه جای عذری برای ما باقی می ماند خصوصا بااینکه مثل حضرت مستطاب یت الله کاشانی دامت برکاته که مجتهدی عادل و با شهامت و دلسوز و فداکار برای مصالح دین و دنیای مردم بااین همه جدیت ترغیب و تحریص و مردم را بیدار می کنند دیگر مجال عذری برای کسی نمی ماند۱۲].

حضرت آیت الله علاوه بر تاثیدات حوزه ای خود نیزاز مجتهدین عالی مقام زمان خویش به حساب می آمد که پیشینه مبارزاتی مهمی علیه انگلستان داشت. آیت الله کاشانی از نفوذ فوق العاده ای بهره مند شد خود ایشان در جواب خبرنگار رادیو نروژ می گفت:

امروز هیجده میلیون نفرایرانی راهنمایی و توصیه ها و رهبری مرا پذیرفته اند نه فقطایرانیان و مسلمانان سایر کشورهای اسلامی بلکه مسلمانان روسیه نیز صریحا اعلام کرده اند که برای جهاد عمومی منتظر دستور من هستند. ۱۳

با توجه به مطالب یاد شده آیت الله کاشانی در موقعیتی قرار داشت که اگر بهره برداری صحیح می کرد و قدرت خویش را با[ جبهه ملی] تقسیم نمی نمود نه تنها نفت را به راحتی ملی می کرد بلکه تشکیل حکومت اسلامی هم چندان دور به نظر نمی رسید. لکن جریانات آن زمان که پاره ای از آنها در طرز فکر آیت اللله ریشه داشت و پاره ای دیگر به عملکرد ایشان مربوط می شد مانع از آن شد که وی بتوانداز چنان نیرویی بهره لازم را ببرد.

مشی سیاسی آیت اله کاشانی:

آیت الله کاشانی مشی سیاسی خاصی داشت. وی بر خلاف فدائیان اسلام اهتمام خاصی به قانون اساسی داشت و در هر موردی بر حفظ آن تاکید می کرد.

مساله تاکید بر قانون اساسی و حراست از آن بیشترین نقش را در مخالفتهای آیت الله کاشانی به مصدق داشت. آیت الله به لحاظ تعهد به حفظ قانون اساسی پاره ای موارد موضعگیریهایی کرد که به شاهدوستی و طرفداری از دربار تفسیر می شد.

با توجه به نقائص قانون اساسی و ناهماهنگی غالب مواد آن با مذاهب اسلام از آیت الله کاشانی که نیروی عظیمی پشت سر خود داشتند و می توانستند با تکیه به معتقدات دینی مردم انقلابی در جامعه ایجاد کنند و به قوانین اسلامی نقش بیشتری دراداره جامعه بدهند چنان تاکیدها چندان موجه به نظر نمی رسد. بویژه این که طرح[ حکوت اسلامی و اجراء قوانین اسلام] بهتر می توانست مراجع را به تائید وا دارد و آنان را به صحنه بکشاند.

۲- مبارزه پارلمانی

موضوع دیگری که در خط مشی سیاسی آیت الله کاشانی دیده می شود مبارزات پارلمانی وی است. آیت الله به مبارزات پارلمان اهمیت خاص می داد و تلاش می کردازاین طریق نظرات خویش رااعمال کند.

این نوع مبارزه در یک رژیم غیرمردمی کاربرد چندان ندارد و تنها در محدوده جلوگیری از تصویب پاره ای قوانین نادرست یااصلاحات جزئی می تواند مطرح باشد این روش مبارزاتی زمانی ارزش سرمایه گذاری را دارد که شخص در موقعیت بالای مبارزات مردمی نباشد یا مبارزات مردمی زمینه موفقیت نداشته باشد.اما برای افرادی که در جایگاه رهبری دینی قرار گرفته اند و می توانند نظریات خویش را بااستفاده ازاهرم جامعه اعمال کنند مبارزات پارلمانی در حد یک انتحار سیاسی می تواند مضر باشد. و آیت الله کاشانی با برگزیدن روش مبارزه پارلمانی در چنین انتحاری قرار گرفتند واز فضای مبارزاتی طبیعی خویش محروم گشتند. ۱۴

آیت الله کاشانی برای این که مبارزات پارلمانی محروم نشود می توانست نیروی خود را صرف فرستادن طرفداران وافراد مورداعتماد خود به مجلس کند واز طریق آنان نظریات خویش را در مجلس اعمال کند و خود در خارج پارلمان از جایگاه رهبری بر مبارزات پارلمانی و مبارزات مردمی اشراف داشته باشد. آیت الله کاشانی چنین نکرد و خود داخل مبارزات پارلمانی شد نتیجه قهری چنین گزینش تنزل رهبری[ دینی – مردمی] به مرحله یک نماینده مجلس بود و ایشان که در راس مخروط مبارزاتی قرار داشت با مبارزان دیگر در مجلس همردیف شد و زمینه سقوط از موقعیت رهبری را فراهم ساخت و در نتیجه[ نهضت ملی شدن نفت] که بیشترین نقش را وی در بسیج مردم داشت به نام دیگری ثبت شد.

۳- بی توجهی به تشکیلات.

مبارزات روحانیت دراکثرم موارد با چنین فاجعه ای مواجه بوده است. [نهضت ملی نفت] نیز گرفتاراین تراژدی گشت. بی توجهی به ساختن افرد مدیر و کاردان برای قبضه کردن مصادرامور چه ناشی از ترس روحانیت از بدست گرفتن امور باشد و چه اینکه چنین کاری را خارج از محدوده وظائف تلقی کند در مقاطع مختلف ضربات

سهمگینی به تداوم حرکت داشته است.

آیت الله کاشانی بااین که عمر طولانی در مبارزات سیاسی گذرانده بود و از نهضت مشروطیت و عواقب وخیم نداشتن کادر مدیر در جبهه روحانیت اطلاع داشت اقدام به تربیت افراد مدیر نکرد و عاملااز نظر رهبری حرکت و تداوم نهضت را به وجود خویش وابسته ساخت و در زمینه مدیریت از نیروهای موجود بهره گرفت. ۱۵ واین هر دو آفتی است که ارتباط مستقیم با بقاء یک نهضت دارد. وقتی رهبری یک نهضت نیروی لازم تربیت شده نداشته باشد و مجبور باشد در مرحله سازندگی از نیروهای غیر مطمئن بهره گیرد بایداز آثار مثبت نهضت چشم بپوشد و در واقع حرکتی را در مرحله بازدهی بدست نالایقان بسپارد و خود نظاره گر نابودی زحماتش گردد.

آیت الله کاشانی درپی بی توجهی به تربیت افراد کاردان و متعهد مجبور شداز مدیرانی بهره گیرد که تنها با مدیریت غربی آشنا بود واز مدیریت دینی اطلاعی نداشتند در مدیریت غربی موفقیت ملاک ارزش است وارزشهای انسانی واعتقادی جایی در طبقه بندی ارزشی ندارد وافرادی که چنین باوری دارند در محیط مفهبی که شالوده ارزشگذاری[ ارزشهای انسانی و صلاح حقیقی] است و موفقیت در طول آنها قابل طرح است باتضاد و ناهماهنگی مواجه می شوند. و مدیران [نهضت ملی نفت] با چنین تضاد و ناهماهنگی گریبانگیر بودند.

دولت دکتر مصدق که از مدیرانی با فکر غربی تشکیل یافته بود در مقابل حرمت مشروبات الکی دراسلام و مالیات حاصله از آن نمی توانست از مالیات چشم پوشی کند و قانون دینی را بر مساله اقتصادی پیشی دارد. ازاین رو در برابر رهبری دینی نهضت که اصرار به تعطیل ساخت و فروش مواد مسکر داشت موضوع مالیاتها و درآمد دولت را مطرح ساخت. این گونه برخوردها بین ارزشهای اعتقادی و باورهای غربی در زمان دولت دتر مصدق زیاد دیده می شود که زمینه اختلاف فدائیان و کاشانی را با دولت وقت آماده می ساخت.

۴- بهاء دادن به جبهه ملی:

یکی از مشیهای سیاسی مرحوم آیت الله کاشانی بها دادن و بزرگ کردن جبهه ملی بود. جبهه ملی نیروی سیاسی بود که ازاحزاب مختلف تشکیل یافته بود و محوراصلی آن ناسیونالیسم و ملی گرایی بود. چون موسسان جبهه مورد بحث تربیت شده غرب بودند و در غرب مساله عدم مداخله روحانیون در مسائل سیاسی و جدایی سیاست از مذهب موضوعی جاافتاده و پذیرفته شده بود به مبارزات مذهبی تنهااز دیدگاه تحری مردم می نگریستند. بااین حساب همکاری بین جناح مذهبی و جناح سیاسی مخالف مداخله

مذهب در سیاست چندان موجه به نظر نمی رسید و پیدا بود که این همکاری به شکست می کشد. نجاتی ۱۶ یکی ازافسران بازنشسته و طرفدار مصدق و جبهه ملی دراین مورد می نویسد:

[ ازابتدای زمامداری دکتر مصدق پیش بینی می شد که نقطه نظرهای کاشانی واطرافیانش با رهبر جبهه ملی تعارض داشته باشد. جبهه ملی که پیشقراولی پیکار برای ملی کردن نفت را بعهده گرفته بود! مخالف مداخله روحانیون درامور سیاسی و مملکت بود. در عین حال دکتر مصدق در مبارزه دشواری که علیه شرکت نفت و دولت بریتانیا در پیش داشت به حمایت آیت الله کاشانی و طرفداران او نیازمند بود]. ۶۱۷

بااین شرایط و با شناختی که با شناختی مصدق طی ادوار قانون گذاری داشت تاپیدات و پشتیبانیهای وی از جبهه ملی و دکتر مصدق در آن حد قابل توجیه به نظر نمی رسد.

در واقع آیت الله کاشانی با سرمایه گذاری زیادی جبهه مخالف مداخله مذهب در سیاست را که قبل از[ نهضت ملی نفت] در دست دربار بود و موقعیت مردمی نداشت به درون جامعه کشید. واعتبار مردمی داد. و باید این را بزرگترین اشتباه سیاسی آیت الله کاشانی دانست. آیت الله کاشانی بودن توجه به زمینه فکری موسسان جبهه مذکور به تایید آن پرداخت و زمینه رشد و ترقی اش را آماده ساخت و تا مرحله ای همراهی کرد که جبهه یاد شده به رقیبی در برابر آیت الله تبدیل جبهه ملی اعتبار آن را طوری وابسته به خود کند که در مواقع لازم کنترل خویش رااعمال کند.

این بوداجمالی از معرفی سه بخش مهم روحانیت در زمان ملی شدن نفت و طرز و عمل هرکدام در جریان مزبور.

۲- روشنفکران در[ نهضت ملی نفت]

در[ نهضت ملی نفت] روشنفکران نیز سه دسته مختلف را تشکیف می دادند و وجه اشتراک هر سه گروه نفی حاکمیت مذهب والگوگیری خارجی بود.این سه گروه عبارت بودند:

الف: طرفداران دربار و مخالفان نهضت

ب: طرفداران شرق

ج: طرفداران غرب

الف: طرفداران دربار و مخالفان نهضت ملی نفت.

برای این گروه دربار و شاه اعتبار زیادی داشت ازاین رو مخالف ملی شدن صنعت نفت بودند. لکن به خاطر ترسی که از مردم

داشتند گاهی مجبور به همکاری می شدند. در واقع قشر مزبور هم از دربار و هم از مردم واهمه داشتند. نقش این گروه بیشتر در مجلس و در تصویب یا رد لایحه ها دیده می شود.اینان در مجلس آلت فعلهایی بودند که بیشتر مواقع در دست دربار و علیه [نهضت ملی نفت] به کار گرفته می شدند لکن در مواردی که حرکت مردم اوج می گرفت همکاریهایی با مردم داشتند هم در رای گیری برای قوام شرکت می کردند و هم به دکتر مصدق رای می دادند. با مراجعه و سنجش آرای اعتمادی که مجلسین سنا و ملی به دولتهای مختلف و مخالف می دادند و مطالعه سرعت تغییر موضوع و نوساناتی که در آراء پیدا می شد می توان نقش این بخش از روشنفکران را ملاحظه کرد.این روشنفکران حاکمیت مذهب را نفی می کردند و آن را دستوری فردی برای اصلاح افراد و تماس با خدا تلقی می کردند. جایگاه پرورش آنان غرب و آموخته هایشان آموزشهای غربی بود.این بخش از روشنفکران با بخش سوم که مطرح خواهیم کرد به لحاظ وجه اشتراکشان در نفی حاکمیت مذهب و انحصار آن دراعمال فردی در خیلی از موارد می توانستند همکاری کنند. بررسی لیست کابینه مصدق و پیشینه ۱۸ آنان در حکومتهای ضد ملفی گواه مناسبی برای این ادعا می تواند باشد.

ب: روشنفکران طرفدار شرق

این روشنفکران از نظر سیاسی واعتقادی به بلوک شرق وابسته بودند و خط حکومت شوروی را درایران تعقیب می کردند و در هیچ موردی استقلال رای و قدرت تصمیم گیری نداشتند.ازاین رو به پیروی از سیاست شوروی و جریان[ نهضت ملی نفت] دچار تنقضات فاحش و موضعگیریهای سر درگمی بودند. مجمع تشکیلاتی این بخش روشنفکران[ حزب توده] بود که در آن روز تا حدودی در بین مردم و بویژه ارتشیان نفوذ داشت. حزب مزبور با این که خط جایگزینی شوروی را تعقیب می کرد در عمل مهمترین نقش را در جایگزینی آمریکا بازی کرد.این بازی از سوی حزب یاد شده ناآگاهانه بود و آنان در پی هدف دیگری می گشتند که به چنین پایانی رسیدند فرایند جایگزینی مذکوراز قرار ذیل بود.

با توجه به وابستگی حزب یاد شده به

بلوک شرق و تنفرالقابی غرب در مورد کمونیسم و نقشی که شوروی در نابودی مذاهب بازی می کرد حزب مزبور به لولویی ترسناک تبدیل شده بود و برای توده مردم که هجوم چند سال قبل شوروی به ایران و کشورهای اروپایی را در خاطره ها داشتند حزب مورد بحث پیشقراول تهاجم شوروی تلقی می گشت. از سوی دیگر در جهان غرب و بین زمامداران غربی احزاب طرفدار شوروی در جهان سوم حضور کمونیسم و نشان نفوذ بلوک شرق شمرده می شد. دولت مصدق با توجه به اینجو حاکم بر جهان تلاش کرد که از حزب مزبور در جهت جلب توجه آمریکا بهره بگیرد و با آزادی دادن به حزب یاد شده و گسترش فعالیت آنان زمینه را طوری سازد که آمریکا چاره ای جز جایگزینی دولت طرفدار و ضد کمونیسم نداشته باشد دراین بازی سیاسی حزب مزبور که ید طولایی در آشوب و خرابکاری وایجاد ناامنی داشت مهمترین رل را بازی کرد. نجاتی دراین رابطه می نویسد:

دکتر مصدق برای خنثی کردن طرح انگلستان در زمینه فشاراقتصادی علیه ایران سعی داشت واشینگتن را قانع کند که شورویهااز طریق ایادی خود و حزب توده از مشکلات اقتصادی ناشی ازاقدامات انگلستان بهره برداری می کنند نخست وزیر امیدوار بود توجه ایالات متحده آمریکا را به اهمیت خطر نفوذ کمونیسم درایران و خاورمیانه جلب نماید و واشنگتن را قانع کند که بی اعتنایی به وضع ایران بزبان منافع غرب تمام خواهد شد.

تجزیه و تحلیل منطقی دکتر مصدق درباره استراتژی کمونیستها و کوشش آنها در جهت بسط نفوذ هر چه بیشتر آنها در منطقه خاورمیانه و خلیج فارس در دوره حکومت دموکراتها مورد توجه قرار گرفت اما محاسبه و پیش بینی او درباره نحوه مقابله ایالات متحده با خطرافزایش نفوذ کمونیسم درایران نتیجه معکوس به بار آورد: با پیروزی جمهوریخواهان درانتخابات ریاست جمهوری آیزنهارو که تحت تاثیر نظریات چرچیل قرار گرفته بود طرح براندازی مصدق را بعنوان سهل ترین راه مقابل با کمونیسم درایران پذیرفت.۱۹

این نقش حزب توده که از قیام. ۳۰ تیر به بعد شروع شد تا آخرادامه پیدا کرد و زمینه داخلی کودتا را فراهم ساخت.

دراین مورد نظر دیگری از منابعی که با طرز

فکر و برداشت[ نجاتی] کاملا مخالف هست نقل می کنیم تا نقش این حزب و طرز برخورد مصدق با آن روشن شود!

در خلال روزهایعدود بین ۲۵ تا ۲۸ مرداد اتفاقات تاریخی بسیار ناراحت کننده و در عین حال آموزنده افتاد که از همه محرک تر و موثرتر رفتار بسیار زشت و دورازاخلاق وانسانیت کمونیستهئاایران و مخصوصا تهران بود و می توان به جرات گفت که بزرگترین اشتباه دکتر مصدق که منجر به براندازی حکومت خودش گردید آزادی بیش از حدی بود که به حزب منفور واجنبی پرست توده داده بود.

یکی از خصائص این حزب بیگانه پرست اهانت رسمی و علنی نسبت به مقامات روحانی بود و مرتبا در روزنامه های متعددی که روزانه منتشر می نمودند و در خطابه ها و متینگهای خوداز مقام روحانیت به زشتی و توهین اسم می بردند و دراین دو سه روزه پایان کار شنیده شد که به پادوهای مزدور خود دستور داده بودند تا دوچرخه سوار شده و در خیابان عمامه از سر علماء برداشته و فرار کنند. ۲۰

زمانی که مالنکف نخست وزیر شوروی در ۱۸ مرداداعلام کرد که دولت شوروی برای حل اختلافات مرزی و مالی خود باایران پیشقدم شده است تحر

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.