پاورپوینت کامل ریشه ها وانگیزه های تکفیر ۱۱۱ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل ریشه ها وانگیزه های تکفیر ۱۱۱ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۱۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل ریشه ها وانگیزه های تکفیر ۱۱۱ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل ریشه ها وانگیزه های تکفیر ۱۱۱ اسلاید در PowerPoint :

در مقاله گذشته تحت عنوان[ حربه تکفیر] مطالبی را پیرامون نادرستی جو تکفیر واتهام در جامعه و پی آمدهائی که بدنبال دارد همراه با نمونه هائی از آن در تاریخ اسلام بیان نمودیم.

و روشن شد که از مشکلات مهم یک جامعه وجود جو بدبینی و اتهام است و ضایعات بسیاری را بدنبال داشته که باید حل آن پرداخته شود.

و نیز بیان شد که این موضوع همواره بصورت یک جریان در حال نوسان در طول تاریخ وجود داشته و مسلمین از آن رنج می برده اند. و اکنون هم یکی از مشکلات مهم جهان اسلام بشمار می آید. و باید در راه از بین بردن و ریشه کن نمودن این پدیدهه نامیمون اقدام اساسی انجام گیرد بویژه جامعه انقلابی ما که می خواهد در همه ابعاد و مسائل الگو برای دیگران باشد بیش از همه باید در راه از بین بردن جو اتهام و تکفیر و تبدیل آن به یک محیط سالم و آرام که در آن منطق واستدلال و تفاهیم جایگزین چماق تکفیر و تنافر گردد سعی نماید.

واینک ما در همین راستا و به عنوان گامی دراین مسیر ادامه بحث را به شناخت انگیزه ها و ریشه های تکفیر و تحلیل و بررسی آن اختصاص می دهیم و پس از ریشه یابی و بیان انگیزه ها به دیدگاه اسلام دراین رابطه وارائه راه حل خواهیم پرداخت.

بحث از ریشه ها را با سخنی منسوب به ( شیخ انصاری[ ره] ) آغاز می نمائیم:

در مقدمه کتاب[ اصول المعارف] آمده است:

(مرحوم شیخ انصاری[ ره] ) معروف به شیح اعظم همیشه تلامیذ خود راازازاین رویه[ تکفیر] بر حذر می داشته و به آنان می فرموده است که علت تکفیر برخی از مردمان متشرع و متدین را مطالعه می کنم حس می کنم که فقط هوا نفس و کسب شهرت و (بقول خوجه طوسی برای تقرب به جهال ) و تعصفب خام سبب آن بوده است مثل بید به خود می لرزم و خدا را شکر می کنم که در عمر خود به چنین[ ذنب لایغفری] آلوده نشده ام.

آری این یک واقعیت تلخی است که به گواهی تاریخ آن را باید پذیرفت چون روشنگریی که ناشی از درد دین داری و طبق موازین اسلام و با تشخیص درست صورت گرفته باشد کم است. واکثر موارداتهامات و تکفیرها بطور کلی منشا آن یا جهل و نادانی است یااز ضعفها و انحرافات اخلاقی سرچشمه می گیرد. و یااینکه ریشه سیاسی واستعماری دارد که شناخت همه اینها ضروری است.

۱- جهل و نادانی:

ریشه همه بدبختی های مسلمین و عامل اصلی همه دشمنی ها و تهمتها تفرقه ها و نسبتهای ناروا بیدیگر دادن جهل و بی خبری آنان است:

جهل به معارف و حقائق اسلام جهل به مرزاسلام و کفر جهل مذاهب نسبت به یکدیگر و… (گاهی علل واسباب دیگر هم با آن توام می شود) ولی آنچه زمینه را برای پذیرش اجتماعی این علل فراهم می سازد جهل و نادانی است:

الف: جهل به معارف اسلام:

براثر همین جهل و ناآگاهی است که حقائق مستور مانده و یا بد تفسیر می گردد. و نتیجه این کج فهمی بصورت یک عقیده دینی در می آید که صاحبش را به وادی ضلالت و گمراهی سوق می دهد. و آنچنان به این نفهمی های خود تعصب می ورزد که حاضر نیست به هیچ قیمتی از آن دست بردارد و در مقابل هراندیشه مخالفی بشدت می ایستد. و صاحب آن اندیشه را متهم می کند. همانند[ خوارج] که براثر جهل و نادانی و عدم بصیرت دینی کج فهمی های خود را بصورت یک عقیده دینی در آورده و هر کسی غیراز آنه آنان معتقد بودند نظر داشت تکفیر نموده و بااو به ستیز بر می خواستند و بعنوان یک کار دینی خداپسندانه بدان می نگریستند.ابن ابی الحدید معتزلی می گوید: شگفت آنجاست که تعصب در عقیده با جهالت توام شود. خوارج از آن جهت شب ۱۹ رمضان رابرای قتل علی ( ع ) و معاویه و عمرعاص انتخاب کردند که شب عبادت و مبارکی بود و می خواستنداین جنایت را که از نظر آنها

عبادت محسوب می شد در شب عزیز مبارکی انجام دهند.

البته خوارج در قالب یک اندیشه و مکتب منقرض شده اند ولی روحیه خارجیگری وافکار و عقائد آنها در میان مسلمانان باقی مانده واز بین نرفته است.

افراد و گروههائی را می بینیم که درادامه خط فکری خوارج بر مجهولات و کج فهمی های خود تعصب ورزیده و دست به تهمت افترا به دیگران می زنند.

واکنون شاخص این روحیه خارجی گری در مسلک و هابیت و دسته جات و گروههائی یافت می شود که برداشتهای منحرفانه و جاهلانه یا مغرضانه خودازاسلام را بعنوان اسلام اصیل و ناب وانقلابی معرفی کرده و با این الفاظ والقاب مشتی ناآگاه و کم اطلاع ازاسلام را هم بدنبال خود کشیده وازاحساسات آنان در راه مقاصد شوم خوداستفاده می نمایند. و آنچنان دچار تنگ نظری شده که حاضرند در راه حفظاندیشه خود بهر کاری دست بزنند و هراندیشه مخالفی را هر چند که مستدل و منطقی باشد تنها به جرم مخالفت باافکار و عقائد آنان متهم به کفر و خروج ازاسلام نموده و حتی صاحب اندیشه را نیزاز بین می برند.استاد شهید [مرتضی مطهری] نیز قربانی همین جهالت ها و تنگ نظری ها شد. و ضربه هائی که از ناحیه این تنگ نظرهای کج اندیش و جاهل های متعصب هزاره بر پیکر مسلمین در طول تاریخ وارد شده بسیار عظیم و شکننده است.

ب: جهل به مرزاسلام و کفر:

از جمله چیزهائی که عدم شناخت آگاهی نسبت به آن در تکفیرها بویژه در بین مذاهب اسلامی سهم بسزائی داشته روشن نبود مرزاسلام و کفر است. واگر می بینیم پیراوان یک مذهب بخصوص آنان که اطلاعی از مبانی اسلامی ندارند به افراد سایر مذاهب بچشم بیگانگان ازاسلام نگاه می کنند و به سختی می پذیرند که آنان هم جزء مسلمانان محسوب شوند نوعااز همین جهالتها ناشی می شود آنان نمی دانند که خروج از یک مذهب مساوی با خروج ازاسلام نیست.

البته این نوع تکفیر را نمی توان از یک عالم و محقق دینی پذیرفت مگر عالمی که

عوام زده باشد چون مرزاسلام و کفراز موضوعاتی است که شیعه و سنی بخش مهمی از حادیث خود را بدان اختصاص داده اند و علاوه بر آن فقهاء فریقین به تعیین حدود و بیان آثار آن پرداخته اند.

به عنوان نمونه: امام صادق ( ع ) می فرماید:

[…الاسلام شهاده ان لااله الاالله والتصدیق برسول الله. به حقنت الدماء و علیه جرت المناکح والمواریث]…

اسلام شهادت به یگانگی خدا و تصدیق رسول خدا(ص )است که بسبب آن خونهااز ریختن محفوظ ماند و زناشوئی و میراث بر آن اجراء گردد ۲.

و نیز به همین مضمون در حدیث آمده است که رسول خدا (ص ) فرمود:

[…من شهدان لااله الاالله واستقبل قبلتنا و صلی صلواتنا واکل ذبیحتنا فذلک المسلم له ما للمسلم و علیه ما علی المسلم]…

هر کس بوحدانیت خداوند شهادت دهد و رو به قبله ما نماید و چون ما نماز گذارد واز گوشتی که مسلمان ذبح کرده بخورد وی مسلمان است و هر چه له یا علیه مسلمان است. نسبت به او نیز جاوی است ۳.

با توجه به ایندو روایت و روایات زیاد دیگری که دراین باب از فریقین داریم. هر کس شهادتین بگوید واز ضروریات دین چیزی را آگاهانه انکار ننماید مسلمان است و جان و مال و حیثیت او محترم است ۴.

ج: جهل مذاهب نسبت بیکدیگر:

از جمله جهالتهائی که در تکفیر واتهامات در بین مسلمین نقش بسزائی داشته جهل مذاهب نسبت به عقائد و فروعات و تاریخ یکدیگراست. و همین موجب شده که نوع قضاوتها نسبت به یکدیگر براساس شایعات و مسموعات و یا منقولات مغرضانه و بی اساس باشد و در چنین قضائی است که تهمت ها و نسبت های ناروا بسادگی صورت می پذیرد حتی در سطح علماء و دانشمندان. بعنوان نمونه:

احمدامین مصری در کتاب (فجرالاسلام ) می نویسد:[ تشیع همیشه پناهگاهی بوده برای کسانیکه می خواسته اند اسلام را نابود کنند]. علامه کاشف الغطاء می فرماید: در زمانی که این کتاب منتشر شده بود احمدامین با جمعی از علماء مصر به نجف اشرف آمده بود و به منزل ما نیز آمد. و من در آنجا با ملایمت او را بر نوشته اش سرزنش کردم وی آخرین عذری که در مقابل اعتراض من آورداین بود که:[ من اطلاع و مدارک کافی درباره شیعه نداشته ام] ۵! !

وقتی که محققی این چنین جاهلانه قلم فرسائی نماید.از توده مردم که اطلاع کافی ازاسلام و مسائل آن ندارد چه انتظاراست. امروز در عربستان سعودی مرکزاسلام و وحی بیش از هر چیز با واژه[ هذا کفر و هذا شرک] روبرو هستیم و بااندک چیزی

مسلمانان را متهم به شرک و کفر می نمایند.

این در حالی است که اتهام بویژه تکفیر دراسلام بشدت از آن نهی شده و روایات بسیاری از شیعه و سنی دراین زمینه رسیده ۶است از رسول خدا[ ص] روایت شده:

[کفوا عن اهل لااله الاالله لاتکفروهم بذنب فمن اکفراهل لااله للا فهوالی الکفراقرب].

دست ازاهل[ لااله الاالله] بدارید و آنان را بخاطر یک گناه تکفیر نکنید. که هر کس اهل[ لااله الاالله] را تکفیر نماید خوداو بکفر نزدیکتراست ۷.

واین تکفیرها تنها بین سنی و شیعه نبوده بلکه تاریخ شاهد موارد بسیاری است که مذاهب اهل سنت یکدیگر را تکفیر نموده اند که از آن جمله در کتاب[ الامام الصادق والمذاهب الاربعه] می نویسد:

۱- قال محمدبن موسی الحنفی قاضی دمشق المتوقی سنه ۵۰۶ هجری[ لوکان لی من الامرشی ء لاخذت علی الشافعیه الجزیه] اگر قدرتی می داشتم از شافعیه جزیه می گرفتم.

۲- یقول ابوحامدالطوسی المتوفی سنه ۵۷۶ هجری:[ لوکان لی امر لوضعت علی الحنابله الجزیه] اگر قدرت در دست من می بود. بر جنبلیها جزیه قرار می دادم. با توجه به اینکه جزیه مربوط به غیرمسلمانان است چنین تکفیرهائی برای مسلمانان صادر می شود!

۳-ابن حاتم جنبلی می گوید:[… من لم یکن حنبلیا فلیس بمسلم]. آنکه حنبلی نیست مسلمانان نیست ۸. و همه کسانی که مذهب او را نپذیرفته اند تکفیر می کند گر چه دراین اتهامات و تکفیرها عوامل دیگری نیز موثر بوده ولی آنچه نقش اصلی واساسی را داشته و توانسته توده مردم را وارد صحنه نماید جهل و بی اطلاعی بوده است.

د: عدم شناخت مقاصد یکدیگر:

هر علمی اصطلاح و زبان مخصوص به خود دارد که با سائر علوم متفاوت است. ازاین رو آشنائی بااصطلاحات هر علمی از ضروریات فهم مسائل آن واظهار نظر در رابطه با آن است. واین مطلب در فلسفه و عرفان اسلامی بیش از همه احساس می شود. چون نوع مطالب فلسفه و عرفان براثر صعوبت و بر

خورداری از معانی بلند و دقیق از فهم عموم خارج و رسیدن به حقائق آن نیاز به قوای عقل فوق العاده و تهذیب نفس دارد. ازاینرو حاملین آن ناگزیر بوده اند که این گونه مطالب را در قالب ویژه ای ریخته وازاصطلاح مخصوص استفاده نمیاند. تا آنکه این مطالب حامل خاص خود را پیدا نموده و بدست نااهل نیفتد. وسیره ائمه[ ع] در معارف بلند و عمیق الهی نیز چنین بوده که معمولا در عصر هرامامی افرادی بعنوان اصحاب سر آن حضرات شناخته می شوند.

بنابراین فهم مسائل فلسفی و عرفانی واظهار نظر در باره آنها نیاز به مراجعه به متخصصین و فهم اصطلاحات آنان دارد. چنانچه در مسائل فقهی واصولی و. .. نیز چنین است. ولی متاسفانه کسانی که شناخت کافی از مسائل واصطلاحات فلسفی عرفانی نداشته دراین رابطه بااظهار نظر می پردازند. در نتیجه چون بعضی از مطالب را با یافته های ذهنی و عقائد خویش مطابق نمی بینند دست به طرد لعن تکفیر و می زنند.

و بوضوح می توان گفت: اکثر تکفیرهائی که نسبت به فلاسفه و عرفای اسلام صورت گرفته براثر عدم آگاهی کامل به منظور و مقصود آنان بوده است.

مرحوم میرزا جواد آقا تبریزی در رساله لقاءالله می نویسد:

حکیمی دراصفهان بوده که عادتش بر آن بوده که به هنگام غذا خوردن به نوکرش دستور می داد که غذا را بمقدار خوراک خودش و هر کس که بر سفره او باشد تهیه کند و با مهمانش هر که بود غذا می خورد.اتفاقا روزی یکی از طلبه های اصفهان که کاری با حکیم داشت وقت غذا خوردن حکیم سر رسید. حکیم به نوکرش دستور خرید غذای دو نفری داد. و خادم نیز غذا برای دو نفر تهیه کرد و آورد. حکیم به آن طلبه فاضل فرمود: بسم الله بفرمائید با هم غذا بخوریم. طلبه گفت: نه من غذا نمی خورم. حکیم پرسید: غذا خورده ای؟ گفت: نه حکیم فرمود:اگر غذا نخورده ای پس چرا شرکت نمی کنی؟ گفت: من از هم غذا شدن با شمااحتیاط می کنم حکیم فرمود:از چه نظراحتیاط می کنی؟ گفت: شنیده ام که شما قائل به وحدت وجودید واین کفراست. و مرا جایز نیست که از غذاهای شما بخورم زیرا دست شما که با آن غذا تماس می گیرد غذا را نجس می کند. حکیم فرمود: تواز قول به وحدت وجود چه تصور کرده ای که قائل به آن را کافر می دانی؟ .

گفت: برای اینکه کسی که قائل به وحدت وجوداست قائل به این که همه چیز خدااست.

حکیم فرمود:اشتباه فهمیده ای زیرا من یکی

از قائلین بوحدت وجودم و من هرگز چنین فکر نمی کنم. که همه چیز خدااست. زیرا یکی از آن همه چیز جناب شما هستید. و من تو راالاغی هم تصور نمی کنم تا برسد به خدا بودنت. بیا و غذایت را بخوراین احتیاطها را کنار بگذار ۹

البته منظور ما تقدیش و تنزیه همه کسانی که ادعای فیلسوف و عارف بودن کرده اند نیست. و نمی خواهیم بگوئیم هر چه را که به اسم مطالب فلسفی و عرفانی اسلام گفته شده عاری از هرگونه ایراد و مناقشه است. و هر کس بر علیه نظریه فلاسفه و عرفاا مطلبی داشته. ناشی از عدم شناخت مقاصد واصطلاحات آنان بوده. بلکه منظور بیان این واقعیت است که عده زیادی از آنانکه به لعن و تکفیر فلاسفه و عرفا پرداخته اند براثر ناآشنائی بزبان واصطلاحات خاص پرداخته اند براثر ناآشنائی بزبان واصطلاحات خاص آنان بوده است. امام عزیز دراین رابطه می فرمایند:

یک مطلبی را باید عرض کنم که شاید هم مفید باشد و هم لازم و آن این است که گاهی وقتهااختلافاتی که بین اهل نظر واهل علم حاصل می شود. برای این است که زبانهای هم را درست نمی دانند. هر طائفه ای زبان خاصی دارد. نمی دانم این مثل را شنیده اید که سه ۳ نفر بودند یکی فارس بود یکی ترک بود یکی عرب اینها راجع به نهارشان که چه بخوریم بحث می کردند. فارس گفت:[ انگور] می خوریم. عرب گفت: نه خیر [عنب] می خوریم ترک گفت: خیر مااینها را نمی خوریم ما[ اوزم] می خوریم. اینهااختلاف کردند برای اینکه زبان هم را نمی دانستند بعد می گویند: یکی رفت انگور آورد همه دیدند که یک مطلب است. یک مطلب در زبانهای مختلف. یک مطلب است اما زبانها در آن مختلف است. از برای فلاسفه مثلا زبانی خاص به خودشان دارند.اصطلاحاتی خاص خودشان دارند. عرفاء هم یک زبانی خاص خودشان است واصطلاحاتی خاص خودشان. فقهاء هم یک اصطلاحات خاص خودشان دارند. شعرا هم باز یک زبان خاص شعری دارند. و زبان اولیاء معصومین[ ع] آنهم جوری است که باید ببینیم این سه چهار طائفه که با هم اختلاف دارند کدام زبانشان نزدیکتر به

زبان اصل عصمت است. و کدام زبانشان نزدیکتر به زبان وحی است. ..

سپس امام می فرماید:البته اینکه من حالا می خواهم مصالحه و صلح بین این طوائف بدهم و بگویم اینها همه یک چیز مگویند. نه این که من می خواهم مثلا همه فلاسفه را یا همه عرفاء را یا همه فقهاء را تنزیه کنم. نه این مساله نیست[ ای بسا خرقه که مستوجب آتش باشد]ای بسا دکان داری که موجب حرفهائی می شود که با همان دکان مناسب است من مقصودم این است که در بین همه این طوائف اشخاص زیادی منزه بودند. و این اختلافی که در مدرسه حاصل شده است که گاهی اخباری اصولی را تکفیر می کند واصولی هم اخباری را تکفیر می کند. بااینکه مطلب شان دو تا نیست آنها فلاسفه عرفاء هم دو تا نیست. ۱۰

ه: جهل متاثراز فضای حاکم

وقتی در جامعه ای حساسیت خاث له یا علیه یک فرد یا یک جریان بحق یا به ناحق در سطح وسیعی وجود داشته باشد. خودبخود بصورت یک جو نمودار می گردد و در چنین موقعی قدرت تفکر واندیشه و تجزیه و تحلیل از بسیاری گرفته شده و آنان را با ساده اندیشان و آنانکه قدرت تفکر و اندیشه ندارند همسو و در یک جریان قرار داده و تابع جو حاکم می سازد بویژه اگراز طرف مقابل قدرت دفاع هم سلب شده باشد. آن چنان جنبه عمومی بخود گرفته و بصورت یک امر رایج در می آید که باعث شگفتی انسان می شود.

ریشه بخش مهمی ازاتهامات و تکفیرها نسبت به اشخاص و یا فرقه ها و گروه ها را در تاریخ در یک چنین فضایی باید جستجو کرد. که عده ای متاثراز آن ناآگاهانه دست به اتهام و تکیر می زنند که به چند نمونه اشاره میکنیم.

۱-معاویه در زمان حکومت خویش در شام براثر تبلیغات و جل دروغ ها جو ضدیت با علی ( ع ) و خاندانش را حاکم نموده بود. بگونه ای که علی ( ع ) در نظر بسیاری از مردم شام فرد منحرف و کافر بشمار می آمد و طبیعی است که در چنین موقعی افرادی که قدرت تفکر ندارند و یا ساده اندیش و دهان بین هستند تابع یک چنین تبلیغاتی قرار گیرند و با خلوص نیت و در حال نماز علی ( ع ) را لعن نمایند.

۲- حساسیت نسبت به غلات که در زمان ائمه ( ع ) بصورت یک جریان فکری منحرف در بین شیعیان بوجود آمده بود. وائمه ( ع ) شدیدا در مقابل آنان موضع گیری نموده و آنان رااز خود طرد می کردند این حساسیت و واکنش در میان شیعیان دو چندان شده بود و بعدها بگونه ای شد که حتی اگر کسی بحق

درباره ائمه ( ع ) به مدح و ستایش آنان می پرداخت و مطالبی بیان می کرد ازاتهام به غالی بودن مصون نمی ماند. و در کتب رجال به مواردزیادی ازاین نوع برخورد می نمائیم که اشخاصی متهم به غلو شده اندو تضعیف شده اند در صورتی که چنین نبوده است و بر خواسته از همین فضا بوده است. لذا بعضی نسبت غلو به برخی ازاشخاص در کتب رجال را تردید نموده و آن را موجب ضعف خبر بحساب نمی آورند. ۱۱

۳- در شرایطی که بر حوزه های علمیه فضای مخالفت با فلسفه حاکم باشد در آن صورت مجال اندیشه و تفکر و تفکیک بین فلسفه اسلام و غیراسلام صحیح و ناصحیح آن داده نمی

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.