پاورپوینت کامل دستورالعملی از جمال السالکین ۶۱ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل دستورالعملی از جمال السالکین ۶۱ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل دستورالعملی از جمال السالکین ۶۱ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل دستورالعملی از جمال السالکین ۶۱ اسلاید در PowerPoint :

دستور العمل ها (۱۳)

دستورالعملی از: جمال السالکین آیت الله میرزاجواد آقا ملکی تبریزی در: [آداب وعظ وامامت جماعت]

وعظ و واعظی را مقامی بس شریف والا و برخوردارازاثراتی رشد آفرین است.

اولین واعظ خدا متن موعظه او قرآن ۱ مستمع وعظ و حبیب او پیامبراست.

وعظ واعظی مکتب انسانی سازی است که عالمی زبانی و نفس سیاست کرده بر منبر پیامبر در خانه خدا می نشیند و با نفس ملکوتی و سوزالهی خود با کلمات ربوبی به تربیت حاضرین می پردازد.

او با بیان هدف رسالت و مقامی که انسان دارد شنوندگان را به فطرت الهی خویش سوق می دهد و با برشماری فرجام کارهای نیک و بد زنگارها رااز قلب زدوده و لها را صفا نورانیت می بخشد که: [المواعظ النفوس وجلاءالقلوب] ۲ با یاد مرگ و ناپایداری زیور و زینت های دنیا جان های مرده را حیات می بخشد واز بند بردگی می رهاند که: [المواعظ حیاه القلوب]. ۳

با ترسیم نجوای عاشقان الهی در سحرگاهان و لذت و شیرینی این رازها و نیازها اخگری آنسویی و ملکوتی در قلب ها می افکند و دل ها را به نور عشق حق برافروخته و منور می کند.

روشن است که چنین واعظی باید خود شیفته و دل باخته حق باشد تا بتواند عشق و سوز

ایجاد کند. [ ان العالم لم یعمل بعلمه زلت موعظته من القلوب کمایزل المطرعن الصفا] ۴.

از وظایف آغازین طبالبان علم خداجوی و بدایت سلوک سالکان حقیقت پوی اختصاص ساعتی از روز به پند دهی خویش می باشد. پند دهی و پندپذیری زمینه ساز توفیق سالک در پیمودن راه[ قرب حق] است. موعظه روزانه باایجاد نور و حالت بیدار باشی سالک رااز دم های مرموز و پنهان ابلیس و رنگ عوض کردن های شیطان بیمه می کند.او در هر موقعیتی دست ابلیس و نقشه او را می خواند.

این سنت نیکو با قرآن پیدایی یافت و در همان صدراول اسلام فراگیر شد. بسیاری از سخنان کوتاه رساگران معنایی که از معصومان (ع)در زمینه خود سازی و سلوک به یادگار مانده است همین موعظه ها است.

مکتب وعظ به گونه ای در آغاز اسلام رواج پیدا کرد که ریاست مداران نیز خود را اظهار با آن یی نیاز ندانسته واز وارستگان زمان خود در خواست پند و موعظه می کردند.

خلیفه دوم به محضر حشرت امیر المومنین (ع) شرفیاب شده عرض می کند:

عظنی یا ابا الحسن! قال: لاتجعل یقینک شکاولا علمک جهلا ولا ظنک حقا. واعلم آنه لیس لک من الدنیاالامااعطیت فامضیت وقسمت فسویت و لبست فابلیت. ۵

[یا ابا الحسن مرا پند و موعظه کن حرت فرمود: یقین خود را تبدیل به شکل مکن گمان های خویش را حق مپندار بدان! از دنیای برای تو چیزی جز آنچه بخشیده و پای آن راامضا کردی تقسیم کردی و پرداختی پوشیدی و کهنه کردی – باقی نماند].

هارون الرشید خلیف عباسی به امام موسی بن جعفر (ع) نامه می نویسد و عرض می کند:

عظنی واوجز فکتب الیه: [ما من شی ء تراه عینیک الا وفیه موعظه].

مرا پندی کوتاه ده: حضرت در پاسخ می نویسد: [هیچ چیزاز جلو دیدگان تو نمی گذرد مگر در آن برای تو پند موعظه است].

گاهی دسته جمعی به محضرامامان معصوم[ ع] شرفیات شده درخواست موعظه می کردند. دراصول کافی آمده است: گروهی به محضرامیرالمومنین رسیده و عرض می کنند:

ما را پندی کوتاه ده! حضرت در پاسخ آنان فرمود:

تطبون مایطغیکم ولا ترضون مایکفیکم]. ۷.

[ در حلال های دنیا حساب و بر حرام آن شکنجه و عقوببت است. شما را با شادمانی چکار در حال که به دنبال چیزهایی می باشید که شما را به تجاوز به حدودالهی وامیدارد و به آنچه از دنیا که کفایت شما می کند راضی نمی شوید].

در حوزه های پیشین علماء بزرگ این[ سنت] را زنده نگه داشته اند نه تنها در پایان هر درس یا هر هفته به موعظه شاگردان درس حوزه خود می پرداختند که کرسی های ویژه موعظه را در حوزه ها تشکیل می دادند بسیاری از بزرگان واساتید در مجلس موعظه شاگردان خود – که برخورداراز تقوا بوده اند – می نشستند و نفس خود را با پذیرش پندهای دهندگان صفا و حیات می بخشیندند.

شیخ بزرگ انصاری در محضر درس اخلاق شاگرد خود می نشست وازاو درخواست موعظه می کرد.

بایسته است دراین برهه زمانی که روحانیت زندگی اش بحکم وظیفه الهی به کارهای دنیا بیشتر آمیخته شده است و با پذیرش مسئولیت های اجتماعی مراقبت نفس بر آنها دشوارتر گشته است اساتید در پایان هفته زنگارهای دل را با موعظه بزدایند و راه[ قرب الهی] و دام هایی که بر سراین راه نهاده شده است فرادید شاگردان شان نهند. ۶

بایسته تر آنکه در طول هفته کرسی های گوناگون موعظه بر پا گردد و جان های تشنه رااز کوثر معارف علوی سیراب سازد تا به وسیله آنها در تعطیلات عطر معنویت واخلاف و معارف قرآن واسلام در جامعه منتشر گردد و روح های شیفته را بخود حذب کند چنانچه امام صادق[ ع] به مفضل فرمود:

[قل لشیعتنا کونوا دعاتاالینا بالکف عن محارم الله واجتناب معاصیه واتباع معاصیه واتباع رضوانه فانهم اذا کانو کذالک کان اناس الینا سارعین]. ۸

[مفضل! به پیراون ما بگو: مردم را با نگهداری نفس خوداز حرام ها و دوری از گناهان و جستجوی خوشنودی حق به سوی ما دعوت کنید هنگامی که منش پیروان ما چنین باشد مردم تشنه حق شتابان به[ مکتب ما] خواهند پیوست].

گر چه در فرهنگ شیعه هستی موعظه است برای آنهایی که پند پذیرند و درس آموزند:

[ ان فی کل شی ء موعظه و عبره لذوی الب والاعبتار] ۹.

در همه چیزیند و عبرت است برای خردمندان عبرت گیر.

مرگ موعظه است[ کفی بالموت واعظا]… ۱۰ مصیبت ها و حوادث واعظند در زندگی جنبندگان و حرکت گیاهان موعظه است ولی نزدیک ترین و کارآترین واعظ هر کس همان روح الهی اواست که به سوی بالاهااو را می خواند و می کشاند آنهائی که در محضراین واعظ ننیشنند واز پند نگیرند پند واعظان دیگر آنان را سودی نبخشد که:

[من لم یجعل له من نفسه واعظ فان مواعظ الناس لن تغنی عنه شیئا]

آنهائی که پند نفش لوامه را پذیرا شدند خداوند در همه حال آنها را نگهبان است:

[ من کان له فی نفسه واعظ کان علیه من الله حافظ]

در همین راستا به مناسبت نزدیکی ایتم تبلیغی دستورالعملی را در [آداب امامت جماعت و وعظ] از عارف وارسته ای که بر همه تسویلات نفس و خناس گری های ابلیس آگهی یافته و بر شیطان انسی و جنی پیروز گشته است از کتاب[ اعمال السنیه] او می آوریم تا با مراقبت بر چگونگی وعظمان هم به نواقص خویش و جایگاه وجودی خود پی بریم و هم معارف گران سنگ قرآن واسلام را آنگونه که بایسته است در دلها جایگزین سازیم ان شاءالله

بدان: مهمترین وظیفه علماء در ماه مبارک رمضان وایام تبلغی دیگر پیشنمازی و موعظه است.

عالمی که با مبارزه طولانی نفس خود را در برابر آفات اخلاقی نیرومند ساخته و دام های فریب هوا را نیک دریافته است بایسته است که در برپائی این دو مهم بکوشد بویژه[ موعظه کردن] که هیچ کا نیکی با آن برابری نتواند واین مقال را گنجایش برشماری و تبیین بهره های آن نیست.

بر واعظ و پیشنماز در راس همه کارها نیت پاک واخلاصی راستین لازم است تااز آفت های آن درامان مانند.

باید خود را بیازماید:انگیزه اوازارشاد و موعظه چیست؟ اگر دین است بکار موعظه پردازد واگر – خدای نخواسته انگیزه او آلوده به خواهش های نفسانی است یااخلاص کارش براو روشن نیست موعظه خلق را ترک کرده به سازندگی خویش پردازد و در پی کسب دو گوهر گرانسنگ [صدق واخلاق] بر آید. چنانچه دراین تلاش راستی و خلوص داشته باشد خداونداو را راه نماید که خود فرموده: [و من جاهد لنهدینهم سبلنا] اگر بخواهد به ارزیابی خلوص خود در پیشنمازی پردازد به بررسی نفی خویش وانگیزه او در پیشنمازی پردازد

آیا کاراو جهت مقام امامت مردم و شرف این عمل نزد مردم است یا بخاطر فرمان خدا و رضای اواست؟

آیا کم شدن مامومین یا شرکت نکردن علماء و طلاب در نمازاو میل او را به پیشنمازی کم می کند واز سوی دیگر شرکت بزرگان واشراف در نمازاو او را دل خوش می سازد؟اگر چنین بداند که پیشنمازی او فقط برای مقام است و یا آلوده به جاه طلبی است.

اگر نفس به توجیه پردازد که شادمانی من از شرکت بزرگان و جمعیت زیاد از تعظیم شعائر ترویج دین و بیشتر شدن ثواب است زینهاراز این گونه دسیسه ها.اگر بخواهی راست روی خود را دراین امر بیابی فرض کن شرایطی را که امامت تو بر یک یا دو نفر ثواب بیشتری ازامامت بر جمعیت انبوهی دارد آیا رغبت تو برامامت این دو نفر بیشتراست یا آن انبوه جمعیت؟

افزون براین: ببین حال خود را در صورتی که پیشنمازی و پیش افتادن دیگری واقتدا و پیروی تو بیشتر خلق راارشادو دین را ترویج می کند آیا همانند وقتی که

خود پیشنماز باشی در شکوه این مسجد واین نماز جماعت تلاش می کنی؟

اگر باز هم نفس به توجیه پرداخت که: [ میل من در ترویج دین به امامت خودم برای بهره وری ام از ثواب امامت جماعت است و مسابقه در تحصیل این امور شایسته است] زینهار بدون آزمایش خود که فریفته این گونه توجیه ها گردی. بنگر که اگر ترویج دین به مامومیت تواست نه امامت باز هم با نشاط در برپائی جماعت می کوشی؟.

خلاصه مسئله در صدق واخلاق از موی باریک تراست. بزرگان دراین صراط لغزیده اند چه بسا بعداز سالها عبادت بی اخلاص خویش پی برده اند. از بعضی بزرگان نقل کرده اند که: او مدت سی سال در صف اول جماعت شرکت می جست و برانجام این عبادت شادمان بود روزی بخاطر مانعی در صف دوم قرار گرفت بناگاه حالت شرمندگی در خویش دید و براو معلوم شد که مراقبت او بر حضور در صف اول دراین سی سال آلوده به[ ریاء] بوده است همه نمازهای سی ساله را دوباره قضا کرد.

برادرم بنگر

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.