پاورپوینت کامل استعمار و ارزشهای اخلاقی ۱۰۶ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل استعمار و ارزشهای اخلاقی ۱۰۶ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۰۶ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل استعمار و ارزشهای اخلاقی ۱۰۶ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل استعمار و ارزشهای اخلاقی ۱۰۶ اسلاید در PowerPoint :

رابطه[ ارزش گرائی] و[ سودجویی] بطور طبیعی خصمانه و کینه توزانه است. ارزش گرایی برخاسته از بینش عمیق و دورنگر و آخرت اندیش انسان است و سودجویی مولود دید کوتاه و نزدیک بین و دنیازده بشر.ارزش گرایی تجلی انسان بودن انسان است و سودجویی نمودار حرکت غریزی و حیوانی وی. ارزش گرایی فرزند عقل است و سوداگرائی زاده نفس. ارزش گرائی با غیر دوستی همراه است و سودجویی با خودخواهی. استعمار اوج سودپرستی و دنیاگرائی بشراست واخلاق تجلی روح ارزش خواه و آخرت گرای انسان. جنگ[ نفس] و[ عقل] و نبرد[ عقل] و[ عشق] وقتی به صحنه جامعه کشیده شود به صورت مبارزه استعمار باارزشهای اخلاقی جلوه می کند. در جوامع انسانی تضادی عمیق تر و جنگی شدیدتراز نبرد بیرحمانه استعمار بااصول اخلاقی وجود ندارد

اصولااگر رفتار بشر را به سه دسته تقسیم کنیم:

۱ رفتار براساس احسان وایثار.

۲ رفتار براساس حق و عدالت.

۳ رفتار براساس ظلم وبیدادگری

استعمار دراین سه راهی راه سوم را برگزیده است و عدالت را در برابر بتکده منفعت قربانی می کند و تیغ ظلم را بی رحمانه بر گلوی[ ارزشها] می ساید تا عروس[ رفاه] را در آغوش گیرد. با توجه به این واقعیت هیچ کس ازاستعمارگران انتظار رفتاراخلاقی و پایبندی به اصول انسانی ندارد.

استعمار بر خلاف نام کاذبش در ذهن محرومان عالم به معنای دیو سیاهی است که اگر در کاخ سفید بنشیند فرمان قربانی کردن ارزشها را در مسلخ منافع اقتصادی و سیاسی صادر می کند. تلاش ما دراین نوشتار برای این نیست که دشمنی استعمار را با[ ارزشهای اخلاقی] اثبات کنیم و چند و چون این خصومت تاریخی را آشکار بسازیم. هدف آن است که شیوه های برخورداین عفریت خطرناک را باارزشهای اخلاقی بررسی نماییم و ببینیم این اختاپوس هزارپا چگونه با فضایل اخلاقی اصول انسانی و ضوابط گرمی بخش روابط اجتماعی برخورد می کند. وارزشها را[ محو] یا[ مسخ] و یا[ محدود]می سازد.اخلاق درختی است که ریشه در عقاید واندیشه ها و فطرت انسان دارد. روحیه ها و ملکات اخلاقی تنه تناور وارزشهای انسانی و رفتار و کنش های اخلاقی برگ و باراین درخت مبارک است. دراین نوشتار هدف بررسی این ماجرای دردناک است که چگونه تبر بی رحم استعمارگران غربی و شرقی ریشه های درخت اخلاق را قطع می کند. چگونه ساقه ارزشهای انسانی و ملکوتی بااره های مدرن غربی و شرقی همچون ذکریای نبی ( ع )اره می شود. و دونیم می گردد. چگونه باد خزان غربگرائی و شرق زدگی در بوستان ارزشها می وزد و برگهای سبزعاطفه ایثار عدالت واحسان اندک اندک خشک می گردد و بر زمین می ریزد. شناخت شیوه های برخورداستعمار باارزشها به ما کمک می کند تااز جوانه های اخلاق که در پرتوانقلاب اسلامی روئیده است پاسداری کنیم و باغستان ارزشها رااز یورش

غارتگرانه مسلخ های شرقی و غربی محافظت نمائیم.

شیوه های گوناگون برخورداستعمار باارزشها:

دراینکه اخلاق راستین همچون مذهب راستین مغضوب و مطروداستعمار است هیچگونه تردید نیست. پیام اخلاق مانند ندای مذهب در گوش استعمار ناخوشاینداست. بانگ اذان است و دیار فرنگ. آوای قرآن است و شهر شیطان. از آنجا که استعمار همیشه درصدد گسترش قلمرو قدرت واستثمار بیشتر ملت هاست هر عقیده اخلاق عادت و سنتی که سدراه وی گردد با انواع تهاجم ها و نیرنگ ها مواجه می شود.شیوه های برخورداستعمار با ارزشهای اخلاقی متفاوت و مختلف است و می توان آن را در عناوین زیر جمعبندی کرد.

۱. طرح و ترویج تئوری ها و تفکراتی که مبانی و ریشه ارزشها را بسوزاند[ برخورد فلسفی]

۲. برنامه ریزی و سیاست گزاری برای ارزش زدایی[ برخورد سیاسی]

۳. توجیه و تاویل نادرست ارزشهای اخلاقی[ برخورد تحریف گرانه]

۴. تظاهر به رعایت اصول اخلاقی[ برخورد منافقانه]

استعمارگر با بکارگیری این شیوه ها در سه جهت تلاش می کند و در بسیاری کشورها تا حدود زیادی موفق شده است:

۱. تلاش برای نابودی ارزشهای اخلاقی.

۲.تلاش برای به خدمت گرفتن وابزار ساختن اخلاق.

۳. تلاش برای محدود کردن قلمرواخلاق.

کاربرداین شیوه ها در راستای این هدف ها فقط در برابر[ اخلاق] نیست. دیگر مقدسات عالم همچون مذهب روحانیت معابد مساجد علم و هنراز سرنوشت مشابهی برخور دارند و همه باید یا نیست و نابود شوند یا به استخدام شیطانها درآیند و یا دست کم در گوشه ای زندانی و محدود گردند. دراین مقاله

نگاهی سریع و زودگذر به این شیوه ها داریم. باشد که آگاهانه تر با مسائل برخورد کنیم و کبوتراخلاق رااز چنگال کرکسان چپ و راست رهایی بخشیم.

برخورد فلسفی

رفتاراخلاقی وارزشهای انسانی از مبانی فکری خاصی برخورداراست که با تقویت آن نیرومند می گردد و با تضعیف وایجاد تردید نسبت به آن ارزشهای اخلاقی پژمرده می شود.بینش انسان درباره جهان وانسان پشتوانه ارزشهاست. و برخورد فلسفی استعمار تلاشی است برای تخریب این پشتوانه و بی اعتبار کردن اخلاق. استعمارگران با طرح و ترویج نظریه ها و تفکراتی مثل:

۱. مادیت.

۲. فردیت.

۳. پوچگرائی.

۴. جبرگرائی.

۵. تکامل طبیعی انسان.

۶. جنسیت فروید.

و… ضربه های دردناکی را یکی پس از دیگری بر مبانی اخلاق فرود آوردند و رفتار واعمال اخلاقی و تعهد نسبت به ارزش های انسانی را کاری لغو و بیهوده زیان بخش و خطرناک واحیانا بدون اراده و فاقدارزش معرفی کردند.

هر یک ازاین مکتب ها بسان طوفانی وحشی بر سرزمین حاصل خیز فطرت وزیدند و تا مدت هااز رویش و رشد بذراخلاق جلوگیری کردند.این نوشته در پی نقد فلسفی یا علمی این بینش ها نیست. پیامدهای ضداخلاقی این اندیشه ها برای ما مهم است و به خاطر همین نتایج ناگواراست که این مکاتب از حمایت بی دریغ استکبار جهانی برخوردار می شود و به مدرن ترین ابزار تبلیغاتی مجهز می گردد. نقش بینش های انحرافی درانحطاط اخلاقی چیزی نیست که براندیشمندان مخفی

باشد. سید قطب نویسنده مبارز و مشهور مصری در سقوط اخلاقی غرب دو عامل رااساسی می شناسد.

۱- نظریات گوناگونی مثل فردیت: آزادی بی قید و شرط فرد در برابر جامعه نظریه حیوانیت انسان نظریه مادیت جهان تفسیراقتصادی تاریخ.

۲- سیستم ربا خواری و پولسازی از راه سرمایه. .. ۱

استکبار جهانی در راه مبارزه باارزشهاازاین دو عامل و عوامل فراوان دیگر بهره برداری کرده و می کند۲.

استاد شهید مرتضی مطهری – قدس سره از بینش ضداخلاقی غرب این گونه شکوه می کند:[ انسان از نظر غربی ها تا حدود یک ماشین تنزل کرده است. روح واصالت آن موردانکار واقع شده است. اعتقاد به علت هائی و هدف داشتن طبیعت یک عقیده ارتجاعی تلقی می گردد].

در جای دیگر یادآور می شود:[از نظر برخی فلسفه های نیرومند غربی انسان ماشینی است که محرک او جز منافع اقتصادی نیست. دین و اخلاق و فلسفه و علم وادبیات هنر همه رو بناهایی هستند که زیر بنای آن طرز تولید و پخش و تقسیم ثروت است] ۳. دکتر محمداقبال لاهوری که در شناخت چهره فکری واخلاقی غرب وافشای آن سهمی بزرگ دارد تحت عنوان:[ پس چه باید کردای اقوام شرق] از نقش ویرانگراندیشه های الحادی غرب پرده برمی دارد:

آدمیت زار نالیداز فرنگ زندگی هنگامه برچیداز فرنگ. یورپ از شمشیر خود بسمل فتادزیر گردون رسم لادینی نهاد.گرگی اندر پوستین بره ایهر زمان اندر کمین بره ای. مشکلات حضرت انسان ازوستآدمیت را غم پنهان ازوست. در نگاهش آدمی آب و گل است کاروان زندگی بی منزل است.

گسترش بینشهای الحادی نفی خدا و قیامت نفی آزادی و مسئولیت انسان نفی کرامت انسان و هدفداری جهان نفی اصل عدالت در نظام خلقت و نفی هدایت در زندگی انسان از مهمترین شیوه های استعمار در مبارزه باارزشهاست. و

همین است راز حمایت پنهان و آشکار غرب و شرق از همه کسانی که به وسیله فیلم روزنامه مجلات کتاب تئاتر کلاس و غیره تفکرات ضد مذهبی را ترویج می کنند. با نگارش:[ افسانه آفرینش] مبدا را به مسخره می گیرند و با نوشتن:[ صحرای محشر] معاد را مسخره می کنند و با نمایش فیلم: سلیمان و ملکه قداست پیامبران خدا را می شکنند.

بینش های مادی چه شرقی و چه غربی به ارزشهای مثل احسان ایثار قناعت وفا حیا صداقت پوزخند می زند.و بشریت را به سجود در برابر سه بت:[ ثروت] و[ قدرت] و[ شهوت] ترغیب می کند.استعمار با نفی خدا و قیامت[ ارزشهای اخلاقی] رااز پدر و مادر یتیم می سازد و سپس به راحتی این کودکان بی پناه را ببازی می گیرد.

[نسبیت ارزشهای اخلاقی]

یکی از بینشهایی که استعمارگران در ترویج آن تلاش فراوان دارند بینشی است که هیچگونه ثبات و جاودانگی را در نظام جهان و مدیریت هستی برسمیت نمی شناسد. حرکت و[ شدن] را در[ حقایق هستی] و[ اصول اخلاقی] جاری می داند.اصل تحول را علاوه بر طبیعت در جامعه و اندیشه های انسان حکومت می بخشد. و با شعبده بازی معروف[ تز آنتی تز سن تز] جامه جاودانگی رااز پیکرارزشها بیرون می آورد. و برای اعتبار ارزشهای اخلاقی مدت و مهلت تعیین می کند واخلاق را با قلاب فلسفه علمی! به اقتصاد وابزار تولید وصل می کند و دینگونه همراه با فرسایش پیچ و مهره های ماشین تولید [ ارزشهای اخلاقی] هم کهنه می گردد واز رده خارج می شود.و هر کس از آن حمایت کند و به آن پایبند باشد مرتجع و واپس گرا خوانده می شود. توضیح و تکمیل این بحث را[ جاودانگی و اخلاق] و[ جاودانگی حقیقت] ازاستاد شهید مطهری بخوانید

[ استدلال در نفی ارزشهای اخلاقی]

استعمار به این بسنده نمی کند که ارزشهای اخلاقی را بی ریشه و یا نسبی معرفی کند از پایگاه تحقیق و تجربه و تاریخ و کرسی علم و فلسفه به استدلال وارائه نظریه می پردازد که: ۵

۱. شکست اخلاق نتیجه پیشرفت فعالیت های عقلانی بشراست و طبیعی است که هرچه عقل رشد کند حاکمیت اخلاق ضعیف تر خواهد شد گویی عقل واخلاق با هم آشتی ناپذیرند که هر چه تکامل عقلی بیشتر شود اصول اخلاقی سست تر و ناتوان تر می گردد.

ما در آغاز همین نوشتار دیدیم که حرکت های برخاسته از عقل[ عدل] گامی بزرگ بسوی تکامل اخلاقی و حرکت های نشئت گرفته از[ احسان] است و جنگ و نزاعی که میان عقل واخلاق مطرح است مربوط به دوران کودکی عقل است وگرنه در عصر بلوغ عقل که فروغ وحی براندیشه ها و جامعه ها حکومت می کند وافق بینش هااز تنگنای ماده فراتر می رود دیگر میان عقل واخلاق هیچ گونه تضادی وجود ندارد. و عدل واحسان مکمل و متمم یکدگرند. عقل نیرویی است که انسان رااز [تجاوز] باز می دارد واخلاق عاملی است که انسان را تااوج ایثار برمی کشد. عقل فصل خصومت می کند واخلاق تولید محبت. عقل به رعایت مصلحت فرا می خواند واخلاق تلاش برای دستیابی به مصالح دیر پا و جاودانه انسان می کند. عقل ترمزسقوطاست واخلاق موتور عروج. راستی این هم نوعی شعبده بازی است که عقل واخلاق را به جنگ هم بیاندازند. و رشد عقلی را بهانه نفی ارزشهای اخلاقی قرار دهند.

۲. گاه می گویند اخلاق بااصلی ترین غریزه انسان[ حب ذات] تضاد دارد ولی زیرکانه توضیح نمی دهند که منظورازاین ذات کدام ذات است من طبیعی و غریزی انسان یا من کمال جو وارزش گرای وی. تنی که چنگال ها در زمین

فرو برده یا جانی که بالها برای پرواز گشوده است؟ کدامیک بااخلاق ناسازگاراست؟ ۶

۳. گاه اختلاط اقوام و ملت ها را عامل طبیعی بی اعتباری ارزشهای اخلاقی معرفی می کنند وانسان را در یک دوراهی قرار می دهند که یا زندگی اجتماعی وارتباطات بین المللی را بپذیرد و یاازاصول اخلاقی پیروی و دفاع کندولی این فلسفه پردازان فطرت مشترک انسانها را نادیده می گیرند و عادات ها و سنت های قومی را باارزشهای اخلاقی عوضی گرفته اند.

درباره فلسفه بافی های استعمار برای نفی ارزش های ثابت اخلاقی سخن دکتراقبال لاهوری صادق است آنجا که فلسفه و سیاست را با هم مقایسه کرده چنین می گوید: ۷

فلسفی را با سیاست دان به یک میزان منسج چشم او خورشید کوری دیده این بی نمی آن تراشد قول حق را حجت نااستوارواین تراشد قول باطل را دلیل محکمی

و طبیعی است وقتی سیاست های استعماری به فلسفه بافی در ردارزشها بنشیند هم مزایای فیلسوف را خواهد داشت و هم امتیازات سیاستمدار را!.

۲.برخورد سیاسی

برنامه ریزی و سیاست گزاری های استعماری برای حذف اخلاق از زندگی انسانها وسیعتر و پیچیده تراز آن است که با مطالعه ای اندک واوراقی محدود قابل شمارش باشد. گویی شیطانهای انس همانندابلیس قسم خورده اند که نسل بشر را به فساد و تباهی بکشند. تاکتیک هایی که شیطان برای اغوای آدم و حوا و فرزندان آنها در طول تاریخ اغواگری خویش بکار گرفته تماما یا غالبا توسط استعمارگران انسی مورد بهره برداری قرار می گیرد.

گاه همچون ابلیس با سوگند و قسم از ساده اندیشی و آزمندی آدم ها استفاده می کنند و بنی آدم را به خوردن درخت ممنوع وا می دارند. ۸

گاه ابلیس وار برای برهنگی و کندن جامه عفت و آزرم از تن پسران آدم و دختران حوا تلاش می کنند. ۹

گاه با گسترش مشروبات الکلی و تاسیس کلوپ های قمار در جامعه انسانی بذر کینه و دشمنی می پاشند. ۱۰

استعماراز هر راهی که بتواند عقل وایمان و جسم و جان بشریت را به تباهی بکشداستفاده می کند.از راه دهان مشروب به حلق انسانها می ریزداز راه بینی گرد شیطانی[ هروئین] به جسم و جان بنی آدم وارد می سازد.از راه گوش با موزیک های شهوت انگیز و غفلت زا روح را تخدیر می کند.از راه رگ[ مرفین] به پیکر بشریت تزریق می کند واز راههای دیگر…

همفر در خاطرات خوداز کتاب[ راهنمای جاسوسان انگلیس] نقل می کند که در یک بند آن آمده است:[ ترویج شرابخواری قمار فساد شهوترانی تشویق به مصرف گوشت خوک که دراین گونه فعالیت ها بایداقلیت های یهود نصاری زرتشتی صائبین با یکدیگر همکاری و معاضدت داشته باشند و در گسترش این مفاسد بکوشند.

به اقراری دیگراز کارگزاران استعمار دراین زمینه توجه کنید که وقتی می خواست فلسطین رااز مسلمین بگیرد چگونه بازار شراب را رواج داد.

ریچارد ریک در یک کنگره[ بائیل هوس] لندن گفت:[ مطلبی مهم تراز تجارت شراب درفلسطین نیست در قدس ۲۵ مغازه شراب فروشی آزاد وجود داشت ولی بتدریج تا چهارصد عدد رسید مجموع شراب فروشی های فلسطین به نهصد و هفتاد عدد رسیده و سه کارخانه شرابسازی نیز موجوداست]. ۱۲

یک جامعه شناس بزرگ می گوید: بعداز جنگ بین الملل دوم ناگهان می بینیم مایه اساسی هنر و مخصوصا فیلم ها فقط و فقط دو عنصر قرار می گیرد:

۱. خشونت.

۲جنسیت.

بطور تصادفی چند کارگردان یا پیست نویس این راه را طرح و تعقیب نکرده اند عمیق ترین جامعه شناسان وانسان شناسان وابسته به استکبار جهانی هستند که از قوی ترین قدرت تبلیغاتی دنیا[ فیلم] استمداد کرده اند. ۱۳ و عجیب نیست که در چنین حال و هوایی یک پیامبر ظهور می کند که از سوی استکبار مبعوث شده است. پیامبری که مذهبش جنسیت. معبدش فرویدیسم و نخستین قربانی اش که در کناراین معبد ذبح می شود ارزشهای وجودی زن است. ۱۴ در برنامه ریزی استعمار[ می] و معشوق و قمار واعتیاد به کمک آرایش و فیلم و تصویر و کتاب واستخر و دریا و موزیک بکار می افتد تا[ آگاهی] [ آزادی] و[ عشق ملکوتی] انسان را نابود کند. ملت ما هنوز بیاد دارد بارها کاباره ها دانسینگ ها کلوپ های قمار جشن های فرهنگ و هنر! رمان های عشقی و جنایی فیلم های سکسی[ بالاتراز ۱۸ سال] و دیگر دستاوردهای تمدن آریامهری را. هنوز وجدان مردم ایران از تلاش روزی نامه ها و مجلات طاغوتی برای انتخاب[ دخت شایسته]! و آموزش مسائل جنسی در مدارس جریحه داراست. هنوز نسخه های ننگین[ زن روز] کذائی و[ جوانان] آنچنانی در آرشیو مطبوعات کشور به عنوان اسنادی گویا بر وقاحت بی مرزاستعمار و مزدورانش در مبارزه با ارزشها وجود دارد. همین جا بیاد آوریم فریاداعتراض شهید بزگوار سیدعبدالکریم هاشمی نژاد را که دراوج خفقان می گفت:[ شما طاغوتیان] بهترین جوایز را به رقاصه ها و خواننده ها می دهید نه به نویسندگان و مخترعان و کشاورزان و کارگران] ۱۵.

و در همین راستا هفده دی ماه ۱۳۱۴ را در نظر بگیریم که چگونه رضاخان با زور سرنیزه بی حجابی را بر بانوان ایران تحمیل کرد.البته او دراین جنایت ها ابزار بی اراده دست استعمار بود که فساداخلاقی را زمینه ساز گسترش سلطه سیاسی و ضامن تداوم بهره کشی می دانست.

سیاست[ ارزش زدائی] استعمار یک سیاست جهانی و بین المللی است که تا سرحدامکان تعقیب می گردد. تراژدی غم انگیز سقوط اندلس اسلامی نمونه ای از موفقیت این نیرنگ است که دختران زیبا و طنازاروپائی مامور دلربائی از جوانان مسلمان شدند و کشیش های مسیحیی باغ های انگور[ قرطبه] را پیش خرید کردند و شراب آن را وقف جوانان و نوجوانان مسلمان نمودند. ۱۶ در همین رابطه وزیر مستعمرات انگلیس می گوید:[ مااسپانیا رااز کفار[ مسلمانان] با شراب و فساد پس گرفتیم اینک باید سای

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.