پاورپوینت کامل ارکان مدیریت در حوزه ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل ارکان مدیریت در حوزه ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل ارکان مدیریت در حوزه ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل ارکان مدیریت در حوزه ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

-مدریت در حوزه های علمیه

نوشته حاضر سومین نگاه ما به آسمان بلند و پر ستاره حوزه های علمیه و سازمان روحانیت است حوزه ای که خاستگاه هدایتگران تاریخ زادگاه علمی و معنوی روشنگران راه تعالی انسان حوزه ای که رسالت دار پیام پیامداران الهی و پاسدارارزشهای والای قرآنی و تحقق بخشنده حکومت خداوندی است.

حوزه ای که تابش شمع های روشن تاریخ را فروغ جاودانگی بخشیده است و قلبهای تپنده بیدار را خون گرم آگاهی و تعهد واحساس چشانده است.

چشم اندازمان در دو نگاه گذشته ارزشهای والا و مسوولیتهای گران حوزه ها و سازمان روحانیت بود نگاهی سرشاراز تعظیم و تحسین که آمیخته با نگرانیها می نمود!

نگرانی از میزان توان تحمل پیام پیامداران الهی و رساندن آن به نسلهای تشنه و سرگشته زمان نگرانی و آفتها و کاستی ها و ندیدن نیازهای واقعی و نشناختن زمان آنگونه که باید و سرانجام نگرانی از فاصله های موجود میان آنچه هست و آنچه باید باشد و میان آنچه انجام پذیرفته است و آنچه بایدانجام پذیرد!

در فراز ونشیب این پویش ها بود که غبار غم نگرانیها بر مژگان خاطرمان نشست ولی در نگاهمان برق امید و نوید نیز درخشید.

سخن ازنگرانی ها به میان نیاوردیم تا بذر شوم یاس را در قلب ها بکاریم و بدخواهانمان را به سرور نشانیم! بلکه سینه کبود نگرانی ها رااز آن رو با نیش قلم شکافتیم که در ورای سایه سنگینش طلوع صبح صادق تعالی و تکامل هر چه بیشتر حوزه را نظاره گر باشیم و بدخواهنمان را بنمایانیم که عمر سرور مغرضانه شان به کوتاهی شب است.

و دراین راستا بود که در کنار بیان کاستی ها و نابسامانیها راه حل مشکلات و دستیابی به تکامل و تعالی را نیزارائه دادیم و گفتیم که: حوزه و سازمان روحانیت برای حل مشکلات دیرینه خویش و کسب شایستگی و توان بیشتر تحمل بار مسوولیتهای نوین به مدیریتی شایسته آگاه مدبر ژرف نگر و فراگیر نیازمنداست.

اهمیت تبیین ارکان واصل مدیریت حوزه ها

در بحثهای گذشته ضروری ترین حرکت مورد نیاز حوزه ها و سازمان روحانیت را[ تشکل یافتن مدیریتی فراگیر] دانستیم واکنون در کادرمسایل شکل گیری مدیریت نیز ضروری ترین گام واصلی ترین قدم را مشخص نمودن ارکان واصول و ضوابط کلی مدیریت حوزه ها می شناسیم. زیرا هر نوع مدیریت و سیستم رهبری و تصمیم گیری و خط دهنده ای دارای بازده ای متناسب با همان مدیریت و با همان سیستم است مدیریتی که بر ارکان قویم استوار باشد و سیستمی که براصول علمی و دقیق بنا گردد دارای بازده ای مطلوب و پر ثمراست و

مدیریتی که اندیشه های توانمند و صاحب سهم و لایق در آن تبلور نیافته باشد و سیستمی که بااصول و ضوابط نامشخص و تنقیح نشده بکارادامه دهد دارای میوه ای نارس و مولودی ناقص است.

بنابراین اگر خواهان آنیم که از درخت کهن و تناور حوزه ثمری شیرین و بی آفت بچینیم باید خصوصیت مدیران و نوع مدیریت وارکان و ضوابط آن را تبیین کنیم.

پایه ای ترین سنگ بنای مدیریت:

درمقطع کنونی اگر تشکیل سازان مدیریت حوزه ها و سازمان روحانیت را بنیان نهادن بنای عظیم و گسترده ای بر پنهای میراث غنی فرهنگی کهن حوزه ها تلقی کنیم می توان[ تبیین ارکان مدیریت و تعیین مدیران] را به مثابه بنیان نهادن اولین سنگ بنای سیستم نوین نظام حوزه ها بشمار آورد. و آن را به مفهوم برداشتن اولین گام بسوی حل مشکلات دیرینه و حرکت بسوی اوجمندیها دانست.

واگر چنین تلقی کنیم – که واقعیت نیز چنین است – معماران نظام نوین حوزه باید بیشترین دقت و حوصله و تیزنگری و بازاندیشی را در بنیان نهادن اولین خشت و پایه ای ترین سنگ بنای مدیریت – یعنی تعیین ارکان تشکیل دهنده مدیریت حوزه ها – بکار گیرند. تااولین خشت به استواری و عدالت برجای نشیند واز کجی و کوته نگری و بسته ذهنی و انحصارطلبی بدور باشد.

طراحان نظام نوین باید قبل از برداشتن اولین گام عملی در صحنه تشکیل مدیریت اعضا وارکان آن را و سمت و سوی حرکت را مشخص نمایند تا حرکتشان اصول و حساب شده صورت پذیرد. توجه به این حقیقت است که ما را بر آن داشت تا قبل از طرح هر مطلبی به تبیین ارکان تشکیل دهنده مدیریت حوزه و سازمان روحانیت بپردازیم واعلام نماییم: مدیریت حوزه درصورتی می تواند نظام ساز و نظام آفرین و تعالی بخش باشد که بر چهار محوراستوار گردد:

چهار محور یاد شده همان ارکانی است که در نوشته قبل به اخصتاراشاراتی بدان داشتیم و تفصیل و توضیح آن را بدین نوشته وانهادیم.

۱- جایگاه ولی فقیه در تشکیلات مدیریت حوزه و روحانیت

در بینش اعتقادی شیعه[ ولی فقیه] از برترین جایگاه معنوی و حاکمیت اجتماعی برخورداراست زیرا شیعه ولایت فقیه را در زمان غیبت معصوم[ ع] درادامه ولایت ائمه معصومین[ ع] و رسول اکرم[ ص] و در نهایت منسوب به شارع مقدس می داند و ریشه اصلی چنین عقیده ای در عمق وجدان حوزه ها راه دارد و حوزه ها سرسخت ترین مدافعان آن و پایبندترین افراد به اصل مذکور می باشند و در حقیقت اصحاب حوزه به عنوان تبیین گران اصول و مبانی و مفاهیم اسلامی خوداستنباط کننده این اصل و طرح کننده آن در جامعه اسلامی بوده اند و لازمه تردید ناپذیر چنین استنباط واعتقادی شناخت ولی فقیه – یا شورای رهبری – بعنوان اصلی ترین رکن مدیریت حوه و روحانیت است.

۲- نقش فقها در تشکیلات مدیریت حوزه

در طول تاریخ گذشته حوزه های علمیه همواره زعامت و رهبری و هدایت آن متوجه فقهای عظم بوده است و در دورانهای مختلف به میزان امکانات خویش در تنظیم و حفظ نظام معنوی و فرهنگی واقتصادی حوزه ها کوشیده اند و در حقیقت عمده ترین عامل بقا و تداوم حوزه ها – و به تبع آن فرهنگ غنی اسلام – در بستر زمان و در متن جوامع اسلامی زعامت و نظارت و هدایت فقهای آگاه و آراسته به زهد و وارسته از هوی بوده است.

با توجه به این نکته که در گذشته به لحاظ محدودیت زمینه فعالیتهای اجتماعی وامکانات مادی و نیز محدودیت نیازهای فرهنگی جوامع اسلامی – و یا عدم احساس آن نیازها – ضرورت تشکیل سازمانی گسترده برای مدیریت حوزه ها و سازمان روحانیت و حرکتهای فرهنگی آن به نظر نمی آمده واحساس نشده و یا لااقل به مرحله اجرا در نیامده است وازایو روفقها تنها محور مدیریت حوزه ها بشمار می آمده اند – آنهم فقهایی که دارای مرجعیت عامه بوده و توان اداره حوزه رااز جهت اقتصادی نیز داشته اند.

زعامت و رهبری حوزه در گذشته اگر چه تک محوری بوده است و تنها بر محور مدیریت مرجعی متشخص یا چند تن ازفقها می چرخیده است ولی آنان دراعمال مدیریت خویش از خود نگری و خودرایی بدور بوده اند و برای تصمیم گیری در مسایل مهم حوزه بااستادان و صاحب نظران دیگر به شور می نشسته اند ولی ضرورت زمان و نیازهای گسترده اجتماعی امت اسلام و زمینه های بیشمار فعالیتتهای فرهنگی وامکانات به دست آمده نوین در سایه انقلاب اسلامی مسوولیتها و کارآیی های نوینی رااز حوزه ها و روحانیت می طلبد که تنها در پرتو مدیریتی سازمان یافته و متشکل و منسجم و علمی و فراگیر می توان شاهد آن بود مدیریتی که فقها و متخصصان فقهی اسلام رکنی ازارکان قویم آن بشمار آیند نه تنها رکن آن.

چنین باوری به معنای سبک انگاری امر فقاهت و بی حرمتی به حریم والای فقها نیست بلکه بزرگ شمردن مدیریت حوزه ها و جدی گرفتن تاثیر [تضارب افکار و رویارویی اندیشه های گوناگون] در تکامل و تعالی علمی و معنوی و کارآیی اجتماعی آنست.

۳- نقش مدرسان عالی رتبه در تشکیلات مدیریت حوزه ها

یکی ازارجمندترین ارزشهای حاکم بر نظام اخلاقی حوزه قدر و

احترامی است که جویندگان علم و کمال برای استادان و مدرسان خویش قائلند و این از یکسو به خاطرارجی است که اسلام برای معلمان قائل شده است و از سوی دیگر به جهت تاثیر سازنده ای است که مدرسان درساختار نظام فکری و علمی و معنوی واخلاقی حوزه ها داشته اند و دارند.

ارزشی را که حوزه ها برای مدرسان متعهد و روشن نگر و آگاه قائل است یک احترام صوری نیست بلکه احترام به علم واندیشه و تعهد وایمان و تلاش ژرفنگری است و عالی ترین مصداق چنین ارج نهادنی آنست که سومین محرو و رکن مدیریت حوزه ها مدرسان آگاه و روشن بین شناخته شوند.

نقش اندیشمندان حوزه ای در تشکیلات مدیریت حوزه

عنوان یاد شده اگر چه به شکل محوری مجزا آورده است ولی در حقیقت ما آن را بخشی از رکن سوم بشمار می آوریم زیرا حوزه دارای اندیشمندان و مدرسانی است که دارای تحصیلات عالی حوزه ای و دانشگاهی می باشند و به تعبیری دیگر دارای آفاق فکری و درون حوزه ای و برون حوزه ای هستند و در مراکز مختلف فکری و فرهنگی به کارهای علمی و تحقیقی و آموزشی اشتغال دارند واسمااز مدرسان حوزه بحساب نمی آیند ولی در واقع از آگاهی و دانش و توان کافی برخوردارند و آنان نیز باید در ساختار نظام مدیریت حوزه موثر و دارای نقش باشند.

آنچه ما را بر آن داشته است که نسبت به این اندیشمندان حسابی جداگانه باز کنیم و بر آن اصرار ورزیم و وسعت نظر و زمان شناسی و ابتکار و خلاقیت بیشتر کسانی است که با نظام علمی حوزه های دینی و نیز مراکز علمی دانشگاهیو مجامع فرهنگی برون حوزه ای آشنایی دارند. اینان از یکسو در محیط علمی و معنوی حوزه های دینی رشد یافته واز سرچشمه زلال معارف قرآنی واخلاق اسلامی بهره جسته و براسا مبانی اصیل فرهنگ اسلام بینش یافته اند واز سوی دیگر با

علوم و تجربه ها و مزایا و شگردها نوین تحقیقی و آموزشی دانشگاههای داخل و خارج کشور و حال و هوای حاکم بر دانشگاهها واندیشه های نسل پر تحرک و آینده ساز جامعه آشنایی تنگاتنگ دارند.

واصولا آشنایی رجال روحانی واندیشمندان مذهبی با محیطهای علمی و فرهنگی برون حوزه ای به آنان بینشی وسیع تر و نگرشی عینی تر می بخشد و در نتیجه نیازهای فرهنگی و فکری و معنوی جامعه را زودتر و عمیق تر در می یابند و درارائه طرحهای جامع و فراگیر وایجادانطباق کارآیی حوزه با نیازهای زمان از توانایی بیشتری برخوردار می گردند.

ارتباط فکری و علمی یک اندیشمند با مراکز مختلف فکری و فرهنگی و پژوهشی به قوت فکر و وسعت نظر می بخشد به شرط آن که قبل از حضور یافتن در محیطهای گوناگون فرهنگی مبانی فکریش براساس اصول و ارزشهای اسلامی استحکام لازم را پیدا کرده باشد.

بهترین دلیل و روشن ترین برهان ادعای یاد شده وجوداندیشمندانی اندیشه پرور چون استاد[ مطهری] و[ بهشتی] و[ باهنر] و[ مفتح]. . در صحنه مسایل فکری واجتماعی روزگار معاصراست چرا که؟ امروز ما خودشاهدیم بسیاری از موج های فرهنگی خیزنده قبل ازانقلاب با تحقق انقلاب از خیزش و حرکت بازمانده است ولی اندیشه های استاد مطهری پس از تحقق انقلاب اسلامی و رهایی اندیشه های جوان از زنجیر فرهنگ های استعماری تازه شناخته می شود موج می گیرد اوج می یابد و حرکت می بخشد و سیرآب می سازد. واین نبوده و نیست مگر به خاطر جامعیت فکری استاد نسبت به علوم حوزه ای و برون حوزه ای که به او وسعت نظر و تعمق و دورنگری و ریزبینی و حساسیت و نیازشناسی خاصی را بخشیده است واین است که او به هنگام جاری ساختن زلال قلم و شهد سخنش نسلهای تشنه ده ها سال آینده خویش را به نظر آورده است و سرود پایبندی به حقیقتهای ناب واصول اصیل فرهنگ اسلامی را برای آنان سروده است. و زنگ خطر وجود تحریف گران وسطحی نگران و

منافقان بی فرقان را زودتراز همه برای تحذیر و بیدارباش نسلها به صدا در آورده است و رنجنامه خود رااز بی ضابطگی و فرسودگی شیوه های تحقیقی و تبلیغی و آموزشی حوزه ها و سازمان روحانیت در طومار غبار گرفته تاریخ به ثبت رسانده. و با آفتهای ریشه سوز درخت کهن حوزه و روحانیت به ستیز برخاسته است.

آن روز که با کمال تواضع و خلوص (داستان راستان ) می نویسد برخی از نامداران و خزانه داران اصطلاحات فقه واصول که احکام زنده اسلام را دست و پا بسته و به صورت علوم غریبه واجناس عتیقه در قفسه ذهن و قفس اندیشه شان نگهداری می کردند گفتن تفسیر قرآن و درس نهج البلاغه و تاریخ اسلام رالله کسرشان می پنداشتند!

و آن روز که کتاب[ روش رئالیسم] را پاروقی می زند و خدمات متقابل اسلام وایران و حقوق زن دراسلام و. .. را در جامعه مطرح می کند شاهد خلاها و نیازهایی است که بسیاری از حوزه ایان آن رااحساس نمی کرده اند و نمی شناخته اند و ضرورتش را نمی یافته اند.

و آن روز که سخن از نابسامانی نظام آموزشی و پژوهشی واقتصادی حوزه به میان می آورد و برای درمان کردن گوشه ای از دردها را ترسیم می کند کسانی به معارضه بااو بر می خیزند و سخنانش را توهین به حوزه و وسیله نابودی حوزه ها تلقی می کنند ۱ و هرگز عمق احساس و کلام استاد را نمی یابند آنگاه که احساس در وجودش می جوشد و شعور دراندیشه اش می بالد و سخن از باورش می تراود که:[ ثابت نگاهداشتن سازمان روحانیت در وضع فعلی نیز به انقراض آن منتهی خواهد شد]۲ و[اگراین درخت کنده شود دیگر هیچ کس قادر نخواهد بود نهال جدیدی به جای آن بکارد] ۳ و[ اگراین پرچمداری از دست روحانیت گرفته شود و به دست – به اصطلاح روشنفکر! بیفتد یک قرن که هیچ یک نسل که بگذرد اسلام بکلی مسخ می شود زیرا حاصل فرهنگ اصیل اسلامی در نهایت باز هم همین گروه روحانیون متعهد هستند] ۴

دراین مقطع ما بر آن نیستیم که اندیشه های استاد را تحلیل کنیم

بلکه منظورمان نشان دادن این واقعیت است که معمولا (رجال روحانی واندیشمندان حوزه ای آگاه به علوم ه برون حوزه ای و دانشگاهی ) از وسعت نظر و همه سونگری و زمانشناسی و نیازشناسی بیشتری برخوردارند اگر چه قضیه را به شکل موجبه کلیه نپذیریم. دلیل ما تنها شخص استاد مظهری[ ره] نیست بلکه نمونه های دیگر درستی ادعای ما در شخصیتهایی چون شهید بهشتی و باهنر و مفتح[ ره] متبلوراست که جلوه و درخشش حضورشان در صحنه های گوناگون فکری و فرهنگی و سیاسی قبل و بعدازانقلاب برهمگان واضح و آشاراست و نقش فعال و سازنده موثرشان قابل تردید وانکار نیست.

بی شک متفکران و آگاهان واندیشه سازانی چون اینان همواره در فکر اصلاح نظام حوزه و تکامل و تعالی آن بوده و طرحهای عمیقی نیز داشته اند که گوشه ای از آن طرحها وایده ها را در نوشته ها و سخنرانی هاشان منعکس کرده اند ولی افسوس که قدراینان قبل از تحقق انقلاب اسلامی آن گونه که باید شناخته نشد و مجالی برای پیاده کردن طرحها وارائه نمودن اندیشه های خود و راهی برای حضور در مدیریت حوزه ها و سازمان روحانیت به دست نیاورند! و پس از تحقق انقلاب فرصت آغاز چنین حرکت مقدس را نیافتند واز آشیان بلند باورهاشان به سوی پروردگارشان اوج گرفتند و آشیان را برای دیگر بلندپروازان قوی اندیشه خالی گذاردندَ واکنون برماست که از همه روشن اندیشان صالح و آگاه در تشکیلات مدیریت نظام آفرین و سازمان بخش حوزه های علمی و سازمان روحانیت بهره گیریم

۴- ضرورت حضور طلاب در تشکیلات مدیریت حوزه

رکن چهارم مظلوم ترین رکنی است که در طول زمانهای متمادی از صحنه مدیریت و تاثیرگذاری در روند حوزه ها و نیز سرنوشت فرهنگی خویش به دور مانده است و همواره افکار واندیشه ها وایده های خود را بدون داشتن پشتوانه ای اجرایی در گوشه و کنار گاه و بیگاه مطرح

کرده است و پیشنهادهای سازنده اش در لابلای سطرها و یا در شیار مغزها و صفحه خاطره ها به رسوب فراموشی نشسته است.

حضور طلاب در تعیین سرنوشت خویش مسئله ایست که تاکنون عملا مورد بی توجهی قرار گرفته و نقش فعال و خلاق و مبتکر و جریان آفرین آن نادیده انگاشته شده است!

البته مااذعان داریم که آنچه در گذشته مانع تحقق یافتن تشکیلات سازمان یافته حوزه و روحانیت بوده است و به تبع آن زمینه حضور طلاب در تعیین سرنوشت فرهنگی واجتماعی شان رااز میان برده ۱ عبارت است از:

الف: فقدان امکانات لازم مادی واجرایی.

ب: خطراستیلای بیگانگان و حومتهای طاغوتی جبار بر سیستم حوزه ها.

ج: عدم احساس شدید نیازهای گسترده اجتماعی و وجود نداشتن زمینه های تبلیغی جهانی.

و نیز دلائل دیگری که همه را می توان در یک عبارت خلاصه کرد: فراهم نبودن همه جانبه مقتضیات وامکانات و وجود داشتن خطرات و آفات گوناگون.

اما خوشبختانه در عصر حاضر همه آن مشکلات و موانع مرتفع شده است و مشکلات احتمالی هم باید با برنامه ریزی و دقت نظر و حسن انجام و تدبیر کافی از میان برداشته شود.

امروز زمینه برای پدیدآوردن نظام نوین فرهنگی و پژوهشی و تبلیغی و اقتصادی حوزه از هر جهت مهیاست و مقتضی برای بنیان نهادن تشکیلات سازمان حوزه و روحانیت قوی است و زمان حضور طلاب آگاه و روشن نگر در شورای مدیریت حوزه فرا رسیده است. و شاید دور نگهداشتن طلاب از صحنه مدیریت جامعه علمی و عقیدتی خویش دیگرامکان پذیر نباشد همان گونه که در جهان امروز دور نگهداشتن مردم یک جامعه رشد یافته از تعیین سرنوشت خویش ممکن نیست و جوامعی که امروز دربنداسارت استعمار واستبداد و خودرایی احزاب و گروههای خاصی بسر می برند در انحطاط فرهنگی بسر برده و

مستضعفانی هستند که روزی به استضعافهای ناعادلانه پی خواهند برد و بپاخاسته و سرنوشت خویش را در دست خواهند گرفت.

مشکل ما اکنون این نیست که چرا تاکنون[ طلاب] در مدیریت نظام خانواده فکری خویش سهیم نبوده اند مهم این است که دریابیم تحولات پدید آمده اجتماعی و سیاسی و فرهنگی زمینه حضور بیشتر و جدی تر طلاب را به وجود آورده است و آنرا به سرحد ضرورت رسانده است.

واین میوه ایست شیرین که تنهادراین فصل از زمان باید آنرا چید و حاصل پربرکتی است که دراین مقطع تاریخی باید آن را دروید و گذشته برای این منظور زود بوده است و آینده دیر خواهند بود و ما بی آنکه بخواهیم مدیران حوزه های دینی را که در گذشته ارج به نظام روحانیت تصیمی می گرفته اند مورداشکال قرار دهیم براین باوریم که اکنون فصل بهار تحول است. فصلی است که اندیشه های طلاب جوان و هوشمند و آگاه حوزه بر درخت عظیم انقلاب جوانه زده جوانه هایی که در کمال شکوفایی خون بیداری و بیدارگریشان را در رگهای درخت و تناورانقلاب جاری ساخته اند و چه بسیار جوانه هایی که در وزرش تندبادها و هجوم ظالمانه استبداد واستکباراز شاخساران جدا گشته واوج گرفته و برقله ها نشسته و شمع تاریخ شده اند.

جوانه هایی که با پیشتازی و بی باکی وایثارگری و مقاومت و هشیاری و آگاهی و فریاد گریشان و با پیرویشان ازامام عظیم صلاحیت خویش را شهادت داده اند واثبات کرده اند که علیرغم تصور بدخواهان رطوبت گرفتگان حجره های نمورنیند که کمین گرفتگان بیشه فرصتند و مردان رای و تدبیر واندیشه اند.

آری فصل فصل جوشیدن و زمان زمان بیداری است و آنانکه با خون گرمشان بر دیوارهای فیضیه و دارالشفا سند پوچی و پوسیدگی نظام استبداد راامضا کردند و باایثار و تلاش و پشتکارشان طرح معمار پیر خردمند تاریخ را بر دیواره بلند زمان ترسیم نمودند اکنون برآنند تا در ساختار نظام نوین جامعه علمی خویش نیز حضور داشته باشند و بیداری

و هشیاری و آگاهی و خلاقیت خویش را دوباره شهادت دهند.

واین تنها یک خواستن نیست که یک ضرورت است ضرورتی که ازابعاد گوناگون قابل طرح و بررسی است:

الف: روح مدیریت اسلامی مستلزم حضور طلاب در ساختار مدیریت حوزه هاست.

همانگونه که در نوشته قبل به اجمال اشاره ای به انواع حکومتها و مدیریتها شد مدیریتهای اجتماعی و سازمانی دارای تنوع زیادی است که از یک نظر می توان آنها را به دو بخش تقسیم کرد:

الف: حکومت فرد گروه اشراف نجیب زادگان عالمان و دانشمندان و حکیمان و فرزانگان واحزاب سیاسی بر مردم.

ب: حکومت مردم بر مردم.

فرق شیوه اول مدیریت و حکومت با شیوه دوم دراین است که در شیوه اول مردم که قشر وسیع و گسترده جامعه را تشکیل می دهند و مدیریت نسبت به آنهااعمال می شود هرگز درانتخاب حکومت و شیوه ها و تصمیم گیری های آن دخالت ندارند. و دیگران به نیابت از آنان می برند و می دوزند.البته (دیگران ) در حکومتهای گوناگون فرق می کند گاه یک نفر به عنوان شاه یا رئیس جمهور مادام العمر بر مردم مستبدانه حکم می راند و گاه گروهی از حکیمان و فرزانگان و گاهی هم احزاب بااهداف گوناگون. آنچه همه این شیوه ها را در زیر یک خیمه جمع می کند عدم حضور مردم در تشکیلات مدیریت اجتماعی است. و معمولا در دوران کم دانشی بشر اکثر حکومتها و مدیریتهاازاین گونه بوده است.

واما شیوه دیگر مدیریت و حکومت یعنی حکومت مردم بر مردم ازاین خصوصیت برخورداراست که توده های وسیع مردمی خود در تعیین نوع حکومت و حاکمان و قانون و قانونگذاری موثرند.

اصولااندیشه امکان چنین مدیریتی در جوامع بشری در عصر تمدن آگاهیهای فرهنگی قوت گرفته است و حکومتهای گوناگونی بر ملاک دمکراسی وانتخاب مردم شکل گرفته است (که البته در چگونگی

پیدایش حکومتهای به اصطلاح دمکراسی و نیرنگ ها و فریبکاری هایی که از ناحیه جناجهای سیاسی و نژادپرست و خودکامه دراین نوع حکومتها صورت گرفته است مطالبی است قابل بررسی که مجال دیگری را می طلبد.)

اسلام به عنوان یک کلیت فردی واجتماعی که همه ابعاد زندگی انسان را مورد توجه قرار داده است در زمینه حکومت و مدیریت و ولایت داری طرحها و ضوابطی است که عملا مردم و توده های وسیع اجتماعی را در تعیین سرنوشت خویش شرکت می دهند. و با آنکه نمی خواهیم هرگز دمکراسی غربی را به اسلام بچسبانیم معتقدیم اسلام در مدیریت جامعه به آراء و افکارو نظریات و طرحها و خلاقیت هائمردم جامعه وامت اسلام نظر دارد. و حتی در زمینه رهبری پیامبراسلام[ ص] که یک رهبری انتصابی از ناحیه خداونداست وانتخاب مردم در مورد آن فرض ندارد خداوند در زمینه مسایل عام اجتماعی به پیامبرامر می کند که رای و نظر مردم را جویا شود و آنان را در تصمیم گیریهای مسایل اجتماعی دخالت دهد و می فرماید [وشاورهم فی الامر] ۵ با مسلمانان وامت اسلامی مشورت نما! و جالب است بدانیم که پیامبراکرم[ ص] قبل از نزول این آیه شیوه متقن مشاور را به کار می گرفته است واز تک روی و خودرایی بیزار بوده است. ۶

استاد شهید مطهری (رضوان الله علیه ) در زمینه مطالب یاد شده بیان کوتاه و جامعی دارد و در زمینه سبک رهبران اجتماعی و سیاسی و نوع مدیریت آنان می گوید:

در میان رهبرهای اجتماعی و سیاسی بعضی هااساسا سبکشان یعنی آن چه که به آن اعتماد دارند. فقط و فقط زوراست یعنی به جز زور

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.