پاورپوینت کامل سیر قانون نگاری درایران معاصر ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل سیر قانون نگاری درایران معاصر ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل سیر قانون نگاری درایران معاصر ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل سیر قانون نگاری درایران معاصر ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
نگاهی به اصول کلی ۱
درآمد:
تسلط پادشاهان وامراء جور بر کشوراسلامی ایران در طول تاریخ موجب شد که قانون اسلام و مقررات دین از زندگی اجتماعی مسلمانان کشورمان رخت بر بندد واندیشه[ قانون خواهی] و[ قانون گرایی] از قاموس زندگی آنان محو شود. پادشاهان ستم پیشه عنوان پر طمطراق [ظل الله] را یدک کشیدند و خواستهای شیطانی خویش را بر مردم مظلوم ایران تحمل کردند. بندگی خدای را به کنار نهادند و دیگران را به بندگی گرفتند. سرنوشت جامعه در حصار هوسهای آنان شکل گرفت و نظام بندگی و بردگی رونق یافت. جهل و نادانی با حیات مسلمانان کشورمان آمیخته شد و عقب ماندگی و رکود سرنوشت گشت. یاد قانون الهی از خاطره ها محو گردید و دین فراتراز تنظیم عبادت بندگان گام ننهاد و [سیاست و دیانت] و مقوله جدااز هم بین شاهان و علماء تقسیم گردید. اختیار خلق الله در دست های خون آلود پادشاهان و حکام ولایات قرار گرفت و دخالت دین در صحنه اجتماع[ بدعت] تلقی گردید.این فرایند تلخ درگذر زمان در حیات سیاسی ایران جای پای محکمی بدست آورد و قاطبه مردم بدان گردن نهادند. گسترش این سیر ناگوار موجب شد دین از رده منابع قانون و قانون گذاری خارج گردد و دست آن از تنظیم مقررات زندگی پیروان خویش کوتاه شود. و بر همین پایه بود که در سده های اخیر وقتی چشم گشودند و علیه
حاکمان ستمگستر قیام کردند و برای تنظیم روابط[ پادشاه و رعیت] و تدوین اصول کشورداری به نگارش قانون اساسی دست یازیدند بی مهابا سراغ منابع غیر وحی رفتند و برای یافتن منبع قانون گذاری راهی دیار غربت شدند وازاین رهگذر شد آنچه که شد!
یافتن زمینه های[ قانون] و[ قانون نویسی] و ردیابی گذرگاه آن دراین دیار و در سده های اخیر در مقوله[ قانون اساسی] و نگرش گذرا براصول کلی قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران – که ازاین به بعد خواهد آمد – جای مقدمی و پیش گفتاری دراین سلسله مقالات دارد و بدون اشاره به آن بحثی تمام و بایسته نخواهد بود.ازاین رو دراین نوشتار تلاش می گردد نگاهی کلی به خواستگاه قانون و سیر آن درایران معاصر به ضمیمه بحث گذرا در مورد قانون اساسی مشروطه انجام شود تا در مقالات آینده زمینه مناسب برای سنجش وارزیابی دو قانون اساسی بوجود آید و جایگاه والای قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نمایانده شود تا تاکیدی باشد فزونتر بر حراست و پاسداری از آن!
ذکراین نکته بایسته است که تحقیق تاریخی عمیق و بررسی ژرف برای یافتن خاستگاه نخستین قانون و نظم در قاموس زندگی انسانی و سیر تاریخی آن بحثی خواهد بود شایسته و در خور. لکن چنان کاری نیز فرصتی می طلبد شایسته و در خور و برای ما که بحث[ قانون درایران] ضروری و فوری می نماید سزاوار نیست که صفحات مجله را در حول و حوش [زادگاه اولیه قانون] کنیم واز مباحث ضروریتر و فوریتر باز بمانیم براین اساس سخن رااز خاستگاه قانون درایران آغاز می کنیم. ¹
خاستگاه قانون:
قانون خواهی و قانون گرایی درایران در سده های اخیر بطور عمده در پایگاه و منبع مشخص و معین داشت. پایگاهی در درون واز متن اعتقادات مردم و پایگاهی از برون و بدوراز باورهای آنان این دو پایگاه علیرغم همگامی های نخستین متولیان آنها دو سرچشمه ناهمگن بااهدافی متضاد و بازدهی ناهماهنگ بودند که تنها در دو جهت اشتراک مساعی داشتند. نخست در بهره وری از نارضایتی مردم ازاوضاع جاری واستفاده از خشم آنان علیه دربار قاجاریه و دوم دراعتقاد به ضرورت وجود مقررات و قوانینی برای تنظیم روابط مردم با حکام وقت.
دو منبع یاد شده به خاطر خصیصه های درونی واهداف مورد نظر نمی توانستند تا پایان کار همگام و هم جهت باشند.ازاین روی در شرایط بازدهی نهضت و حرکت مردم به جدال و دوگانگی کشیده شدند و پیروان خویش را در مقابل هم قرار دادند و در جدالی سخت و خشمناک گام نهادند و نتیجه آن چیزی جز پیروزی جناح برون مرزی بر قانون گرایان و قانون خواهان درون مجموعه اسلامی نبود.
الف – خاستگاه برونی:
اخراج روابط ملتهااز گردونه ارتباطاعتقادی وایدئولوژیکی و تنظیم آن براصول بشری و داده های اندیشه و تنظیم آن براصول بشری و داده های اندیشه انسانی در کارنامه استعمار جدید جایگاهی برتر داشته و داد. سیستم فکری لیبرالیسم ( اندیشه حاکم بر غرب ) در فرایند سلطه خود از پیش پا برداشتن سد تعصبات دین و غیرتهای اعتقادی را در سرلوحه برنامه های خویش قرار داده بود. چگونگی جهت دهی حرکتهای آینده جهان چیزی جز خلاصی از قید قوانین الهی را نمی طلبید و برای استعمار نوین که دراندیشه حکومت جهانی و چپاول ملتها در یک جریان آرام و بی دغدغه بود تنظیم زندگی انسانها بر پایه اندیشه های خویش برترین مطلوب و آرزو بود. بیمه ساختن حضوراستعمار در جهان تحت ستم پیش پرداختی از نوع صدور یک اندیشه همگن و همجهت را می طلبید که از طریق پرورش مبلغاتی پرتلاش و کوشا واعزام آنان به جهان تحت ستم و نیز گسترش سازمانها واحزابی آراسته بااهدافی مرموز جامعه عمل پوشاندند عمده ترین سازمان مبلغ اندیشه استعماری در جهان سازمانی بود با عنوان[ فراماسونری] یا[ فراموشخانه] که به وسیله آشنایان با نظام فکری غرب در جهان سازمانی بود با عنوان[ فراماسونری] یا [فراموشخانه] که به وسیله آشنایان با نظام فکری غرب در جهان سوم بوجود آمد.این سازمان با بهره گیری از زمینه های داخلی کشورها و نارضایتی حاکم بر مردم ازاوضاع جاری واز سیستم حکومتی موجود در آنها دست به ایجاد نظام حکومتی خاص منطبق براهداف استعماری زد. پیروان این سازمان در جهان سوم که اکثرااز قشر روشنفکر و با سواد جامعه تشکیل می شدند دارای اندیشه های اصلاحی و خیرخواهانه بودند و به جز معدودی از آنان که مزدور و جیره خوار بودند غالب آنان دلسوزانی راه گم کرده بودند که دوای درد جامعه را در بیرون از باورهای ملی واعتقادات دینی کشورهاشان می جستند.
معتقدان پر و پا قرص این سازمان در جهان سوم به اهداف شیطانی آن توجه نکردند و تنها به شعارهای زیبا و آراسته آن در زمینه برادری و قانون خواهی و عدالت جویی دلخوش کردند.اندیشه [قانون] به مفهوم اخص ۱ آن در کشورهای اسلامی و بویژه درایران از طریق این سازمان و توسطایادی زیرک و فعال داخلی آن به زبان مردم افتاد و برای شصت سال کشورایران رااز قانون اسلام دور ساختند و روح قانون خواهی و قانون طلبی فطری مردم را به روش کاذب اشباع کردند. و به خلافهای حکام که قبل از تدوین قانون اساسی مشروطه بدون پشتوانه قانونی انجام می گرفت چهره قانونی دادند.
برای روشن شدن نقش این سازمان در جهان سوم و بخصوص کشورهای اسلامی ورلی که در بی اعتبار ساختن باورهای ملی واعتقادات دینی بازی کرد و آنان را در یک خط همگون برای بهره گیری استعماری قرارداد شایسته است سخنی از[ محمود محمود] نویسنده[ تاریخ روابط ایران وانگلیس] آورده شود تا عمق
فاجعه حضوراین سازمان در جهان سوم ملموستر گردد. وی می نویسد:
[ همین که دول اروپا به فکراستعمارافتادند این محافل فراماسونری بهترین وسیله بود که توسطاعضای آن می توانستند تولیداختلاف کنند و با نفاق و دوئیت میان سکنه آن مملکتی که به تصرف آن تصمیم گرفته بودند موفق شوند. داعیان جسور واز جان گذشته زیاد به اطراف عالم مخصوصا به آسیا وافریقا روانه شدند. ماموریت اینها دراین زمینه بوده که آداب و رسوم آیین و مذهب واصول حکومت آنها را به عناوینی که فقط خوداین داعیان به آنها آشنا هستند درانظار سکنه حقیر و بی اعتبار جلوه داده با عبارات دلفریب آنها را نسبت به اصول زندگانی و حکومت ملی خودشان بدبین و ناراضی کنند] ۲.
وی درادامه بحث خویش نقش این محفل را درایران و کشورهای خاورمیانه چنین توضیح می دهد:
[. .. همین آتش بعدها به خرمن هستی ایران افتاد و ملت ایران را سالها گرفتار انواع مصائب و محن نموده است. پس از آن دودمان آل عثمان را به خاکستر سیاه نشانید. روسیه یکصد و شصت میلیون نفوسی را با شعله های سوزان خود غافلگیر کرده هستی آن ملت غیر مجرب و جاهل را به باد فنا داد و هنوز هم خاتمه پیدا نکرده است. من این تذکر مختصر را به هموطنان خود می دهم که بعدها بیدار و هوشیار شده گول این شیاطین شیاد را نخورند و به الفاظ فریبنده آنها گوش ندهند…این الفاظ و این عبارات واین نویسنده های عالم و فاضل آنهایی هستند که دنیا را با کلمات شیرین و فریب دهنده اغفال نموده آتش فتنه وانقلاب! را در هر سرزمینی دامن زده اسباب اسارت دایمی سکنه آنها را فراهم می آورند. باور کنیداز آن روزی که عنوان[ فراماسونی] دراین مملکت پیدا شد و محافل سری آنها به اشاره لندن دراین سرزمین تشکیل گردید از همان روز بدبختی و سیه روزی ملت ایران شروع شده است] ۳.
پیدایش اندیشه فوق و سازمان مزبور درایران به همراه خود لزوم[ وجود قانون] را وارد مملکت کرد و مردم مسلمانی که از قانون اسلامی فرسنگها فاصله گرفته بودند واز حکومت کشورایران که براساس رای شاه و خواسته وی شکل گرفته و مشحون ستم و زورگویی و تجاوز به حق مردم بود ناامید شده بودند در برابر خواست سازمان مزبور و پیروان آن پاسخ مساعد دادند. و دوای درد خویش را در آن جستند.
مردم مسلمان ایران تحقق آمال و آرزوهای هزارساله خویش را در وجود[ قانون] و تنظیم روابط پادشاه و مردم براساس یک قرارداد پذیرفته شده از سوی طرفین سراغ گرفتند.این سراغ گیری و توقع توقعی بجا و بمورد بود لکن دراین که چه قانون و نظامی می تواند به زندگی سراسر ظلم و بدبختی آنان سامان دهد دچار
اشتباه فاحش شدند و بدنبال افرادی راه افتادند که سیستم حکومتی خاص و ناهماهنگ با نیازهای و خواسته های آنان را نوید می دادند و در نظر گرفته بودند.
پیش کسوتان مجامع سری فراماسونری ۴ به همراه افرادی که با غرب تماس گرفته و بخشی از زندگی خود را در غرب گذرانده بودند منادیان و مبلغان[ قانون] و مجالس قانون گذاری درایران شدند. سردسته این گروه را باید[ میرزاملکم خان] ۵ بنیانگذار فراماسونری درایران و روشنفکر طرفدار تز غرب گرایی و موسس روزنامه[ قانون] شمرد.اکثرافرادی که به نوعی درانقلاب مشروطه نقش داشته اند و طرفدار قانونی اساسی همگون با قوانین دول غربی بودند به این واقعیت تصریح ردد. ناظم الاسلام کرمانی نویسنده کتاب[ تاریخ بیداری ایرانیان] در مورد وی می نویسد:
[می توان گفت میرزا ملکم خان اول کسی است که تخم قانون دراین سرزمین کاشت چنان که میرزا ملکم خان قانونی معروف گشت] ۶.
. [ سیدحسن تقی زاده] که به گفته خودش اولین نارنجک تسلیم به تمدن فرهنگی را بی پرواانداخته و فرهنگی ماب شدن مطلق ظاهری و باطنی و جسمانی و روحانی و پوست کنده را واجب شمرده است ۷ در مورد میرزاملکم خان و نقش وی در پیدایش اندیشه قانون خواهی می گفت:
[ ازاشخاص موثر درجه اول در بیداری ملت ایران و پاشیدن تخم نهضت انقلابی میرزا ملکم خان ارمین اصفهانی پسر میرزا یعقوب خان بود که بعقیده شخص اینجانب نوشته های او موثرترین کتب و مقالات بود. روزنامه [قانون] او که در لندن طبع می شد و و رساله های متعدد و بسیار پر معنی که وی تالیف و نشر کرد انقلابی درافکارایرانیان بوجود آورد]… ۸
قانونی خواهی میرزا ملکم خان چنان اوج گرفته بود که عنوان موسسه سازمان[ فراماسونری] وی تحت تاثیر آن کم رنگ گشته وازاو شخصی قانون گرا و مبلغ عدالت و قانون ساخته بود. مرحوم سیدجمال الدین اسدآبادی روحانی مبارز و تیزهوش عالم اسلام با همه قدر و جلال و کیاستی که داشت با توجه به نیاز شدیدایران به قانون و حرکتی که میرزا ملکم خان در جهت قانونی ساختن حکومت ایران انجام داده بود بدون توجه به خاستگاه فکری وی در برخورد با پادشاه ایران همان روش میرزاملکم خان در جهت قانونی ساختن حکومت ایران انجام داده بود بدون توجه به خاستگاه فکری وی در برخورد با پادشاه ایران همان روش میرزاملکم خان را به وی پیشنهاد می کند.اگر چه از کلام سیدجمال الدین انگیزه انگیزه پیشنهاد وی روشن می شود. چون سیدجمال در کشوری بی قانون وافسار گسیخته ایران روش میرزا ملکم خان را غنیمتی می داند که نبایداز آن چشم پوشید. لکن از پیشنهاد سیداین مساله هم بدست می آید که میرزاملکم خان حامل اندیشه قانون به کشورایران می باشد (و جایگاه وی در زمینه [قانون خواهی] کاملا محفوظ است. ) سیدجمال الدین در نامه ای که به یکی از
روسای کشورهای خارجی می نویسد چنین می نگارد
[…سالهای متمادی مردم مملکت امیدوار بودند که پادشاه ایران بعضی از وعده های کثیر خود را به انجام خواهد رسانید و برای مردم ایران قانونی ایجاد کرده واساس عدالت را به میان آنها برقرار خواهد نمود.
این مطالب را چندین سال[ پرنس ملکم خان] به پادشاه عرضه داشت و پادشاه ظاهرا جمیع خیالات سفیر بزرگ خود را کاملا پسندیده وامضاء فرموده بود واین سفیر در مدت سی سال تقریبا در تمام دول اروپا مقامات عالیه سفارتی داشته.
من که جمال الدین هستم همین که ازاروپا مراجعت کردم نیزاهتمام نمودم که آمال و آرزوهای بقاعده مردم را بهمان طریق و معنایی که [ملکم] اظهار داشته و پادشاه بسندیده بود بیان نموده و خواستم اقدامی بنمایم. همین که من به ایران رفتم مردم دور من جمع شده از هر طرف زمزمه می کردند که ما قانون می خواهیم. این قانون هر چه باشد باز خوب است. همینقدر قانون باشد برای ما کافی است. بجهت آن که ما به هیچ وجه قانون باشد برای ما کافی است. بجهت آن که ما به هیچ وجه قانون نداریم و عدالتی درباره ما نمی شود. نه جان و نه مال در امنیت نیست] ۹.
غیراز نویسنده زبردست[ میرزا ملکم خان] که نقش اساسی در پیدایش گسترش فکر[ قانون] ۱۰ و قانون خواهی درایران داشت و تلاش بایسته ای در توصعه آن از خود بروز داد دیگر آشنایان با فرهنگ غرب نیز فعالیتهای زیادی دراین راستاانجام دادند. سخنوران با سخنرانیهای آتشین و نویسندگان با نگارش کتابها و مقالات و سیاستمداران با تشکل مجامع و محافل سیاسی اندیشه مزبور را تقویت کردند. سیدحسن تقی زاده درادامه بحثی که پیرامون افراد موثر در بیداری ایرانیان انجام داده است می نویسد:
[. … کتب حاج میرزا رحیم تجار زاده طالبوف تبریزی مانند کتاب(احمد )و[ مسالک المحسنین] و[ مسائل الحیات] و غیره تاثیری بسزا داشت و دائره انتشار آنها بسیار وسیع بود. و هم چنین [سیاحت نامه] ابراهیم بیگ و غیره و جرائد فارسی منتشره در مصر و هند و مخصوصا[ ثریا] و[ پرورش] و[ حکمت] و[ جل المتین] و غیرها هم سهم معتنابه در روشنی افکار عامه داشتند]… ۱۲.
این قبیل نوشته ها و آثار مساله[ قانون] و ضرورت وجود مجامع قانون گذاری را درایران (در شکل غربی آن ) تبلیغ می کردند و پیش از آن که قانون را برای جامعه تشری کنند و مردم رااز چند و چون آن آگاه سازند به شمارش پیشرفتهای اروپا و در کنار آن تحقیر جامعه اسلامی ایران می پرداختند و همه آن را به نبودن قانونی در شکل غربی مربوط می کردند. جامعه ناآگاه بااکثریتی بی سواد در مقابل این تبلیغات بشدت مات و مبهوت می ماندند و خود را در برابر آن خلع سلاح شده می یافتند و در
مقابل موج تبلیغی غرب برخورد انفعالی از خود بروز می دادند نمود روشن این فرایند را در مجلس خواهی و مشروطه طلبی مردم در اوائل مشروطه می توان یافت. مردم با آن که از چند و چون نظام مشروطه می توان یافت. مردم با آن که از چند و چون نظام مشروطه اطلاع نداشتند به پیروی از فرهنگ برگشته ها طرفدار پروپا قرص ایجاد نظام مشروطه درایران شدند و در چهره نظام مشروطه همه گونه پیشرفت و ترقی را می دیدند.
میرزا یحیی دولت بآادی در مورد کمیت آگاهی مردم در آن زمان درارتباط با مجلس و قانون و مشروطه سخنی دارد بسیار گویا و صریح. وی می نویسد:
[…به غیراز معدودی که می دانند[ چه می کنند و مقصود چیست]؟ دیگران نمی دانند چه خبراست اسم مجلس می شنوند حرف مشروطه و قانون اساسی به گوششان می خورد اما قانون یعنی چه؟ مجلس کدام است؟ مشروطه چیست؟ نمی دانندگ کسبه تصور می کنند مجلس برای نرخ ارزاق تشکیل می شود. در باریان جاهل تصور می کنند مجلس شوری درباری است روحانیان تصور می نمایند مجلسی است برای رسیدگی به محاکمات واجراء احکام شرعیه و هیچ کدام از آنها که نمی دانند هم حاضر نیستنداز اصلش بپرسند:این مهمان تازه وارد شده خصوصیات احوالش چیست؟ چه کاری ازاو ساخته است؟ چگونه بایداو را پروش داد و چگونه بایداو را نگه داری نمود که ضایع و باطل نگردد؟ روحانیان مشروطه رااز روی چند آیه از قرآن می شناسند که در آنهاامر به مشورت درامور شده است] ۱۳
قانون در شکل جدید و قالب نو درایران و پاره ای از کشورهای اسلامی نظیر ترکیه و مصر – بااختلاف اندک از چنان پیشینه برخوردار است. اگراز پیرایه های مذهبی چند در قانون اساسی مشروطه که به پایداری و مقاومت معدودی از علماء و روحانیت بدان بسته شد در گذریم می تواندادعا کرد که قانون درایران در بستری ازابهام و سر درگمی واز سرفشار و رنجی که پادشاهان به مردم روا می داشتند بوجود آمد. قانونی که ریشه در تفکر غربی داشته و بوسیله پیام آوران فرنگ برگشته وارد کشور شد.
خاستگاه درونی:
فکر[ قانون] و[ قانون نگاری] علاوه بر پایگاه فوق خاستگاه دیگری نیز داشت که با طرفداران خاص و جهتی مشخص حرکتی را در کنار حرکت یاد شده بوجود آورد.این حرکت از مبانی مکتبی واعتقادات دینی مردم مایه می گفت و پیش قراولی آن را روحانیت و در راس آن مراجع وقت بعده داشتند.اینان در پی آن بودند که محتوای اسلامی را در قالب پیشنهادی حرکت نخست به جامعه ارائه دهندََ وازاین طریق دربار را به اجراءاحکام اسلام مجبور کنندََ و قوانین دینی را وارد صحنه زندگی سیاسی جامعه کنند.این طرز تفکر تنها به قالب
نیازمند بود. زیرا قوانین اسلام در قالب گذشته که قوانین از سوی مقامات علمی روحانی استنباط می شد و شکل اجراء آن دراختیار دولت قرار می گرفت توفیقی به دست نیاورهد بود وقوانین اجتماعی و سیاسی اسلام متروک مانده و مسائل خاص عبادی و بخشی از قوانین معاملاتی وامثال آن در شکل فردی به اجرا در می آمد و علماء و روحانیون از دو سوی در فشار بودنداز سوی توده مردم آنان را محل تظلم می دانستند و در هر مشکلی بدانان رجوع می کردند واز سوی دیگر دربار قاجار تمام اعمال خلاف و غیرخلاف خویش را به اسلام مستند می ساخت و وجه شرعی می داد و در نتیجه اسلام را لکه دار می کرد. علماءاسلام برای پاسخ گفتن به مردم و رفع مشکلات آنان از یک طرف و نجات اسلام و نشان دادن توانایی آنان از یک طرف و نجات اسلام و نشان دادن تونایی آن براثررفع گرفتاریهای اجتماع از طرف دیگر تلاش می کردنداسلام را در شکلی مطرح کنند که جوابگوی نیازها باشد.
روحانیت طرحی را که از سوی روشنفکران آن روزارائه شده بود و شباهتهایی با[ شورا] در صدراسلام داشت قالب مناسب تشخیص دادند و کوشش کردند این قالب را با محتوای اسلامی پرکنند وازاین طریق به اجراء قوانین اسلامی که سالهای سال به فراموشی سپرده شده بود توفیق یابند. مرحوم آیت الله حاج شیخ عبدالله مازندرانی در یکی از نامه هایش به اهدافی اشاره می کند که دقت در آنها می تواندانگیزه علماء را در وارد شدن به نهضت مشروطه و قانون طلبی آنان روشن کند. وی می نویسد
[. … در قلع شجره خبیثه استبداد واستوار داشتن اساس قویم مشروطیت یک دسته مواد فاسده مملکت هم به اغراض دیگر داخل و با ما مساعد بودند. ماها به غرض حفظ بیضه اسلام و صیانت مذهب سدابواب تعدی و فعال ما یشاء و حاکم ما یرید بودن ظالمین در نفوس واعراض واموال مسلمین واجراءاحکام مذهبیه و حفظ نوامیس دینیه و آنها به اغراض فاسده دیگر… ماهاایستادیم که اساس را صحیح و شالوده را بر قوایم مذهبی که ابدالدهر خلل ناپذیراست استوار داریم. آنها در مقام تحصیل مراودات خودشان به تمام برآمدند. هر چه التماس کردیم که[ ان لم یکن دین ولاتخافون المعاد] برای حفظ دنیای خودتان هم اگر واقعا مشروطه خواه و وطن مذهبی ممکن نیست استوار و پایدار بماند به خرج نرفت]… ۱۴
ازاین سخنان بخوبی پیداست که روحانیون در زمان برقراری قانون و پیدایش قانون اساسی درایران در تلاش بودند که اندیشه های اسلامی و قوایم مذهبی را پایه واساس قرار دهند. و[ مشروطیت] را بر آن قوایم استوار سازند. و در واقع مشروطیت قالب ارائه اسلام باشد و نه موجد قانون و نظامنانه! واز همینجا سر دخالت روحانیت در مشروطیت] روشن می گردد و موضعگیریهای بعدی آنان توجیه پذیر! زیرا وقتی روحانیت متوجه شد که
مشروطیت نمی تواند تنها یک قالب و چهارچوب برای قانون اسلام باشد بلکه با خود بارایدئولوژیکی دارد واندیشه ای است خاص در زمینه قانون و چگونگی اجراء آن موضع مخالف گرفتند و در مراحلی که پیروزی طرف مقابل رااحساس کردند تلاش خویش را در جهت گنجاندن یک سری تعهدات والزمات قانونی در متن[ قانون اساسی] متمرکز کردند تا کاری کنند که[ قانون اساسی] و نظام مشروطه از چهارچوب دینی بطور کلی خارج نباشد
از مجموع تلاش های اولیه روحانیت در جهت پیدایش مشروطه و مخالفتهای بعدی آنان و درج پاره ای ازاصول حاکم در متن[ قانون] پیداست که روحانین باانگیزه دیگری غیرازانگیزه های روشنفکران وارد گود شده بود و قانون گرایی و قانون خواهی علماء از متن آموزشهای دینی و باورهای مذهبی مایه می گرفت و خاستگاهی مغیر با خاستگاه فکری روشنفکران داشت.
سیرقانون:
از آنجائی که قانون اساسی مشروطه اولین قانون اساسی درایران بود و محتوای آن مبتنی بر روشن فکر وارداتی غرب با جزئی پیرایه های اسلامی ارائه شده از سوی روحانیت است و در عمل تز فکری روحانیت است و در عمل تز فکری روحانیت کار به جایی نبرد و حاصل تلاش دو گروه روحانیت و روشنفکران قانونی خواهی و بدوراز آرزوها و خواسته های روحانیت. دراین بخش از نوشتار به چگونگی ورود قانون از غرب و سیر آن درایران می پردازیم وازاین زاویه به بحث نگاه می کنیم.
ورود قانون به ایران آنی وسیع نبود. نمونه هایی از آن در زمان حکومت ناصرالدین شاه وارد کشور شد و خاتمه آن در شکل متمم قانون اساسی قدم به عرصه سیاست ایران نهاد. براین اساس ورود[ قانون] در شکل غربی آن دو مرحله مشخص داشت که در زیر بدان پرداخته می شود:
الف – مرحله نخست:
نخستین گامهای قانون گرایی در نظام حکومتی ایران را باید در تلاشهای میرزا سیدجعفرخان مشیرالدوله یکی از پنج نفر محصل ایرانی در انگلستان که در زمان عباس میرزا برای تحصیل به لندن فرستاده شده بودند یافت. وی به پیروی از کشورهای اروپایی [ شورای دولتی] را برای اداره امور کشور به ناصرالدین شاه پیشنهاد کرد و شاه آن را پذیرفت و دست به تاسیس وزارتخانه های ششگانه زد.اسماعیل رائین در این زمینه می نویسد:
میرزاسیدجعفرخان مشیرالدوله سفیرایران در کشورهای انگلستان آلمان و عثمانی از جمله کسانی بود که در دوران اولیه بیداری ایرانیان به حکومت قانون توجه داشت. او کتابچه ای تحت عنوان[ طرز حکومت ایران و مقایسه آن با
حکومتهای اروپا] نوشت و برای شاه فرستاد. میرزاجعفرخان در آخر کتابچه تقدیمی پیشنهاداتی درباره بهبوداوضاع ایران و کنستیتوسیون نوشت که موردتوجه ناصرالدین شاه واقع گردید. بقراری که نوشته اند: ناصرالدین شاه که ازاختلال امور در زمان میرزا آقاخان واز معایب تمرکز یافتن تمام قدرت دردست صدراعظم آگاه شده بود در محرم. ۱۲۷۵او رااز صدارت برانداخت و به تقلید ممالک اروپا به تاسیس[ شورای دولت] و تاسیس شش وزارتخانه تصمیم گرفت. میرزا جعفرخان مشیرالدوله به ریاست آن شوری معین شد. وزارتخانه های شش گانه عبارت بودنداز: وزارت خارجه وزارت مالیه وزارت داخله وزارت جنگ وزارت وظیفه و وزارت علوم. تاسیس شورای دولتی ازافکار متجددانه میرزا جعفرخان مشیرالدوله بود]… ۱۵
این وزارتخانه ها کار به جایی نبرد و نتوانست از ستم و تجاوز درباریان چیزی بکاهد.ادامه کار میرزا جعفر مشیرالدوله را میرزا حسین خان سپهسالار گرفت و شاه را برای قانونی ساختن اداره کشور تشویق کرد و برای قانونی ساختن اداره کشور تشویق کرد و برای استقلال وزارتخانه ها و تصمیم گیریهای شورائی تلاش زیادی انجام داد. محمد مهدی شریف کاشانی در کتاب[ واقعات اتفاقیه در روزگار] می نویسد:
[… معظم له که بر حسب ترتیبات آزادی و عدالت گستری دول متحابه متمدنه که در خارجه دیده و بی عملی و بی اطلاعی وزاره ایران و پریشانی و فلاکت عموم را که دید خرده و خرده خاطر مبارک اعلیحضرت ملوکانه را مسبوق نمود که در جمیع دول مستمدنه وزارتخانه های متعدده مستقله هست و یک مجلس مشورت خاصی که مرکب از وزراء فخام باشد مرتب واین هیئت به[ درباراعظم] موسوم است که کارها به میزان مشورتی قرار گرفته واجراء آن به تصدیق و امضاءاعلیحضرت شاهنشاهی – که دولت را به منزله روح است – خواهد بود.
بعداز تشریح مطالب مورد قبول گردید امر به ترتیب دادن صادر گردید و حضرت صدارت هم لایحه ای در ترتیب وزارتخانه ها و تعیین تکالیف و حقوق ادارات را نوشته و تقدیم حضور مبارک ملوکانه داشت. مقبول خاطر شاهانه گردیده به امضاا ملوکانه مزین و موحش گردید در شهر شوال ۱۲۸۹افتتاح آن مجلس واجتماع وزراء در دربار شد… دست خطی به افتخار حضرت صدارت در تشکیل مجلس وزراء در دربار شرف صدور یافت واسامی وزراء و شرایط آن مجلس را قرار دادند که در روزنامه ۱۶ایران نوشته تا عموما آگاه باشند[
ترتیبات یاد شده اگر چه قانون تلقی نمی شود و شباهتی به مجالس قانون گذاری ندارد لکن دراین حد که در تصمیمات دولتی نظریات دیگران بعنوان وزراء در حد مشورت مطرح می گشت خود گامی بود به سوی قانونی گشتن
اداره کشور و ظهور آثاراندیشه های منورالفکرها در صحنه مدیریت.
ب مرحله دوم:
گام بعدی در سیر[ قانون گرایی] کشور به اوایل انقلاب مشروطه بر می گردد. دراین مرحله از تاریخ طرفداران غرب بطور صریح نمی توانستند مجلس شورای ملی و سیستم حکومتی مشروطه و نظائر آن را مطالبه کنند ازاین روی به تبع روحانیون و توده مردم فشار تبلیغی خویش را بر تاسیس[ عدالتخانه] متمرکز کردند. تاسیس[ عدالتخانه] برای رسیدگی به تظلم مردم خواست اکثریتی از توده مردم و روحانیت وقت بود و روشنفکران چیزی غیراز آن را می خواستند. لکن همگامی آنان با روحانیون و مردم در جریان خواستن [عدالتخانه] چیزی جز پاسخ به یک ضرورت عملی نبود. چون آنان بخوبی می دانستند که نیروی محرکه واقعی برای بسیج مردم روحانیت است و معدلت هستند. دراین زمینه سخنان اسدالله خان سرتیپ قزاق – عضوی از انجمن های مخفی ۱۷ زمان مشروطه – که به نوشته ناظم الاسلام کرمانی: [ اول کسی هست که در نظام فریاد نظم و معدلت را کشید و تقاضای عدل و مساوات و قانون را نمود] ۱۸ حائزاهمیت است. این سخنان گویای این واقعیت تلخ است که پاره ای از روشنفکران مشروطه از دوروئی و تزویر ابایی نداشتند و یه مصلحت و مقتضای شرایط چهره عوض می کردند و موضع می گرفتند. وی در سخنرانی برای[ بریگاد قزاق] تحت نظر خویش می گفت:
[… نقص و ملامت و بی شرفی متوجه به ما خواهد گردید که تمام طبقات مردم در تحت قانون و معدلت باشند و ما که اهل نظام می باشیم خارج از حکم باشیم. دیگر آن که علماء و سادات وصلحا و خوبانند که حمایت می کننداز مظلومین چرا که ما باید معاون ظالمین باشیم؟ سابقا ما مردم و روحانیان و روسای ملت را در میان دولت و ملت یک حد فاصلی می دانستیم و فرقه جلیله علماء را ضد پاره ای عوالم و مانع ترقیات دولت و ملت می پنداشتیم اینک می بینیم خلاف آنچه را که توهم می کردیم. حالا وقت آن است که ما هم مجلس معدلت بخواهیم و خودمان را شریک ملت و هواخواه وطن می دانیم. پادشاه خود را مقتدر کنیم و خود را دشمن استبداد نمائیم. چه ضرر دارد ما هم مجلس معدلت داشته باشیم تا رئیس ما نتواند به ما ظلمی کند]. ۱۹
مهاجرت علماء به قم و تحصن گروهی از کسبه طلاب و روشنفکران در سفارت انگلیس و فشار تبلیغی علیه دربار موجب گشت که از سوی دربار به تاسیس مجلس و عدالتخانه جواب مساعد داده شود. موافقت دربار باعث برگشت عالما و خروج متحصنین از سفارتخانه انگلیس شد. جنب وجوش برای تنظیم نظامنامه و تشکیل
مجلس در بین مردم زیاد شد واز طرف دیگر گروهها و افرادی که در سابق به خاطر وحدت دشمن جبهه واحدی تشکیل داده بودند کم کم راههای خویش راازهم جدا کردند. طرفداران غرب و پی گیران سیاست انگلیس به تلاش افتادند تا مجلس رااز مظاهر دینی و شعارهای مذهبی بدور نگه دارند و پیروان اندیشه حاکمیت اسلام به تکاپوافتادند تااز همان ابتدا زیر بنای مجلس را احکام اسلامی قرار بدهند.
این دو حرکت ازابتدای پیدایش مجلس تا تنظیم قانون اساسی در مرحله بعد وانحلال مجلس و مبارزات مردم در دوره استبداد صغیر و نیز تشکیل مجلس دوم ادامه داشت و در همه این ادوار تلاش یاد شده از دو سوی با تمام توان ادامه داشت. این موضگیریها در مراحلی موجب سردرگمی و کنار کشیدن پاره ای از دست اندرکاران انقلاب شد و میدانی گشت برای زورآزمایی دو فرهنگ اسلامی و ملی و فرهنگ غربی وارداتی با پایانی به نفع فرهنگ مهاجم غرب! که بررسی همه اینها فرصتی دیگر می خواهد و دراینجا برای خالی نبودن مدعاازاستدلال جواب آقامیرزامحمدصادق طباطبائی را در زمینه علت تغییر عنوان شورای اسلامی به شورای ملی یاد می کنیم وی جواب می داد:
[. .. برای این که رعیت این لفظ را خواست که فردااگر کسی راازاهل مجلس بخواهید نفی و تبعید کنید خواهید گفت: این بی دین و خارج ازاسلام است. به این بهانه اشخاصی که مخالف میل شما رفتار نموده اند باید خارج شوند.اما لفظ ملی این عیب را مانع خواهد بود. دیگر آن که اگراسلامی مبدل به ملی نشود مردم از سفارتخانه بیرون نخواهند آمد]. ۲۰
این تاکید بر ساختار غیر دینی مجلس در حالی بود که علماء نجف و تهران و سایر شهرستانها تصور می کردند مجلس شورا و نظام مشروطیتی که بوجود خواهد آمد مبتنی بر اسلام و قوانین اسلامی است و به همین خاطر آیت الله خراسانی و آیت الله مازندرانی در لایحه ای که در معنی مشروطیت نگاشته بودند به همین موضوع اشاره کرده اند. آن دو بزرگوار در ضمن لایحه مزبور چنین نوشته اند:
[… چون مذهب
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 