پاورپوینت کامل سیره معصومان و عالمان ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل سیره معصومان و عالمان ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل سیره معصومان و عالمان ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل سیره معصومان و عالمان ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
در مقاله پیشین دیدگاه اسلام را درارتباط با جو تکفیر و چگونگیهایش آوردیم.
حقایق یاد شده نشانگراین است که اسلام برای زدودن جو بدبینی و اتهام در جامعه برترین واساسی ترین شیوه را انتخاب کرده است. اسلام با برخوردی ریشه ای در پی از بین بردن زمینه تکفیر وایجاد زمینه ای مناسب برای برخورد صحیح و آراءاست. جامعه فکری اسلام جامعه ای است که در آن اندیشیدن و نوآوری و طرح دادن نه تنها مورد پذیرش و قابل قبول است بلکه مورد تشویق و ترغیب نیز هست. آنچه در مقاله پیشین آمد نشانگر بعد نظری مساله بوده. اینک دراین مقاله بر آن هستیم برخوردهای عملی پیامبر[ ص] و رهبران الهی و عالمان و مبتکران و مجتهدان اسلامی را عرضه کنیم تا برای اندیشه وران و پژوهندگان جامعه و نسل اندیشمند اسوه ای شایسته باشد. آنچه بیشتر در این نمونه ها مورد توجه است نشان دادن برخورد سالم همراه با سعه صدر حتی با مشرکان و ملحدان و مخالفان است.
این نمونه ها بعنوان سیره عملی می تواند به شایستگی نشان دهد که شیوه های برخورد باید
چگونه باشد ازاین نمونه ها بخوبی می توان دریافت که این بزرگان نه تنها با گفتار که در عمل نیز سعی داشته اند محیط سالمی برای برخورد آراء وافکار در جامعه ایجاد نمایند بگونه ای که همگان براحتی و بدون هیچ گونه دلهره و تردید اظهار نظر نمایند حرف خود را بزنند و به نقد و بررسی آراء بپردازند و برای این مقصود از هیچ کوششی دریغ نورزیده اند. بنابراین شناخت و آگاهی نسبت به این سیره علاوه براینکه اسوه ای است شایسته برای عمل سند زنده و گویائی است بر حقانیت ادعای اسلام در زمینه سالم سازی محیط اندیشه وافکار در جامعه. البته بیان همه این نمونه ها از حوصله یک یا چند مقاله خارج است لذا ناگزیریم که فقط به برخی از آنهااشاره کنیم:
شیوه برخوردپیامبر(ص)
رسول گرامی اسلام در محیطی دعوت خویش را آغاز می کند که جامعه درامواج گوناگونی از جهالت و بت پرستی وادیان تحریف شده غوطه ور بوداز سوئی اعراب جاهلی چنان به بت پرستی سرگرم بودند که هیچ گونه تغمه مخالف را تحمل نمی کردند واز سوی دیگر مبلغین سرسخت یهود و نصاری سعی در گسترش مذهب خویش در میان اعراب داشتند.
در چنین قضائی آن حضرت توانست انسانهای بی شماری را جذب تعالیم حیات بخش اسلام نماید واین همه براثر برخورد شایسته آن حضرت بویژه در مباحثات و مناظرات اعتقادی بااقشار مختلف جامعه آن روز بود. با علماء یهود و نصاری ساعتها به بحث و مناظره می نشست و با سعه صدر کامل به سخنان آنان گوش می داد و بااستفاده از مطالب و باورهای آنان بر حقانیت رسالت خویش به اقامه برهان واستدلال می پرداخت از سوی دیگر همانند طبیبی دلسوز به سراغ شرک و بت پرستی می رفت و به حرفهای مشرکان گوش فرا داده و برای آنان سفاهت بت پرستی و شرک را بر ملا می ساخت. و دراین مجالس رنج کنایه ها و برخوردهای ناپسند مخالفین را به جان می خرید چون اکثر مخالفتها برخاسته از جهالت و نادانی بود وامیداصلاحشان می رفت زبان به شکایت نمی گوشد بلکه می فرمود: [اللهم اهد قومی فانهم لایعلمون] بعوان نمونه برخورد آن حضرت با روسای مشرکین قریش را دراینجا می آوریم.
پیامبراسلام(ص) در جمع یاران خود در کنار کعبه نشسته بود و آیات الهی را برای آنان تلاوت می کرد. دراین هنگام جماعتی از کفار قریش مانند:ابوجهل عاص بن وائل ابوالختری و. .. تقسیم گرفتند با پیامبر محاجه کنند تا بدین وسیله شخصیت پیامبر را در بین یاران درهم بشکنند و منزلت آن حضرت را پایین آورند. برای اجرای این هدف نزد پیامبر آمدند. سخنگوی این گروه در یک
برخورد تند از حقانیت رسالت آن حضرت سوال می کند و مطالب مغالطه انگیز را مطرح می کند. اما پیامبر(ص) با متانت و آرامی به سخنان وی گوش می دهد و هرگاه سخن او تمام می شود پیامبر با شیوه ای نرم و لین می فرماید: [ یا عبدالله مطلب دیگری هم داری؟ ]این جریان تکرار می شود تااینکه آن شخص اعتراف می کند که دیگر چیزی برای گفتن ندارد. پس از آن پیامبر(ص) سوالات او را با منطق واستدلال پاسخ می دهد. بدون اینکه در مقابل مطلب باطل او تندی و خشونت نشان دهد و یااظهار ناراحتی نماید. ۱
سیره ائمه(ع)
ائمه (ع) بااینکه از جانب مخالفین و وعاظ السلاطین حکومتها به کفر و شرک و رافضی بودن متهم می شدند لکن همواره با روحی بلند و با دیدی هدایتگر و شیوه ای بدور از هر آمیزه ناپسند با آنان رفتار می کردند بگونه ای که نه تنهااز رویاروئی با آنان اظهار کراهت نمی کردند بلکه با آغوش بازاز آنان استقبال می کردند و به بحث و گفتگو می پرداختند و هیچ گاه در مباحثات و مناظرات مهاراحساسات را رها نکرده و منطق واستدلال را از دست نمی دادند. واز آنجمله می توان به دو نمونه ذیل اشارات داشت:
۱- برخورد علی (ع) با خوراج: از زمانی که خوارج بعنوان یک گروه ج فکر وافراطی از حکومت علی (ع) کناره گرفتند و صحرای [حرورا] که در نزدیکی کوفه بود مرکزاجتماع خود قرار دادند تا زمانی که نبرد نهروان آغاز شد واجتماع بزرگ آنان از بین رفت بین علی (ع) و خوارج برخوردهای زیادی بصورت گفتگوهای پراکنده و یا بصورت اجتماعات بوجود آمد. بااینکه خوارج دراین بحثها و گفتگوها علی(ع) را متهم به شرک و کفر می کردند ولی آن حضرت با سعه صدر و دید وسیع اسلامی با آنان برخورد می کرد و منطق واستدلال را وسیله پاسخگوئی به اتهامات و ناسزاهای آنان قرار می داد.از جمله در مقابل شعار [لاحکم الالله] که چماقی شده بود برای تکفیر علی(ع) و پیروانش حضرت با کمال متانت و آرامی همراه با برهان واستدلال به پاسخ می پردازد و می فرماید:
این شعار سخن حقی است ولی در گفتن آن هدف باطلی دارندالبته حکم به معنای قانون گذاری ویژه خداونداست ولی اینان حکم را به معنای فرمانروائی تفسیر می کنند و می گویند: [غیراز خدا فرمانروائی وجود نداردلا] در صورتیکه مردم خود را بفرمانروائی از بشر محتاج می دانند. حال گاه آن فرمانروا نیکوکار است گاه بدکار تا در پرتو حکومت او مومن کارهای شایسته خود راانجام دهد و بی دین و کافر از زندگی خود بهره مند گردد] ۲.
در سایه همین رویاروئی های مستدل و منطقی آن حضرت بود که در آغاز جنگ نهروان یک گروه هشت هزار نفری از لشکر دوازده هزار نفری خوارج از عقیده انحرافی خود برگشتند و به لشکر علی (ع) پیوستند. و این سیره همیشگی علی(ع) در برخورد با مخالفین خوداست چنانکه پیش ازاین اصحاب جمل و شورشیان بصره در برخورد با سپاهیان معاویه نیزاین چنین رفتار کرده است. قبل از آن که به اقدام نظامی متوسل شود از زبان منطق واستدلال واتمام حجت استفاده می کند. زیرا که اواهمیت و توجه اسلام را به هدایت انسانها بیش از همه می داند و خود آن حضرت از پیامبر(ص) چنین روایت می کند که فرمود:
یا علی لاتقاتلن احدا حتی تدعوه الی الاسلام وایم الله لان یهدی الله عزوجل علی یدک رجلا خیر خیر لک مما طلعت علیه الشمس و غربت و لک و لاوه یا علی. ۳.
یا علی با هیچ کس پیکار نکن مگراینکه نخست او را به اسلام فراخوانی سوگند به خدای اگر خداوند بدست تو مردی را هدایت کند برتراست از آنچه آفتاب بر آن می تابد و غروب می کند.
۲- علی و مرد یهودی: علی (ع) فرمود:
(ایها الناس سلونی قبل ان تفقدونی. ..)
) ای مردم پیش از آنکه از میان شما بروم هر چه می خواهیداز من سوال کنید تا به شما پاسخ گویم).
مردی از یهودیان زبان به جسارت گشود.اصحاب امام خشمگین شدند و به مقابله برخاستند حضرت ممانعت کردند و فرمودند:
دعوه ولاتعجلوه فان العجل والطیش لایقوم به حجج ولاباعجال اسائل تظهر براهین الله تعالی ۴.
او را رها کنید و در مورد وی تعجیل نکنید. با فشار و زور و بدون منطق و دلیل حجت های الهی را نمی توان ثابت کرد.او به من جسارت کرد بگذارید سئوالات خود را مطرح کند.
مرد یهودی پس از طرح سوالات و دریافت پاسخ آنها زبان به مدح و ستایش آن حضرت می گشاید و تسلیم منطق علی[ ع] می گردد.اگراین برخورد سازنده نبود و علی[ ع] اصحاب را در مجازات وی منع نمی کرد تندی و خشنونت جایگزین برخورداستدلالی و منطقی می شد و
سنت سیئه ای را گسترش می داد که بجای تفاهم واستدلال و توجه به سخنان منتقدان هرگونه مخالفت فکری با تندی و خشونت پاسخ داده شود. ولی آن حضرت با این گونه برخورد سیره حسنه ای را استحکام داد که باید سرمشق همه مسلمانان بویژه اهل تحقیق و تدریس و تبلیغ قرار گیرد
شیوه برخوردائمه با ملحدان
ائمه[ع] با پیروان مسلکها واندیشه های مختلف بسیار محترمانه و بدورا هرگونه طرد و لعن و. .. برخورد می کردندََ و در نزدیک کردن آنها به سوی خود تلاش می ورزیدند به همین جهت در مجالسی که برای مناظره و بحث پیرامون مسائل اعتقادی تشکیل می شد شرکت می کردند و با آنان به بحث و گفتگو می نشستند واصحاب خود را به شرکت دراین مجالس تشویق و ترغیب می کردند.این نشستها بارها تجدید و تکرار می شد و صاحبان افکار واندیشه های الحادی و مادی در فضائی آکنده از صفا و صمیمیت کفرآمیزترین افکار و عقائد را بیان می کردند و پاسخ می شنیدند و آن چنان این برخورد با لطف و مهربانی بود که در مناظره با خداشناس و ملحد مصری امام صادق(ع) می فرماید: [ای برادر مصری] ۵و به ابن ابی العوجاء زندیق می گوید: [ای عبدالکریم بن ابی العوجاء] ۶ که خطاب با نام و نشان و با کمال احترام است نه اهانت به مقدسات و معبود و طریقه و مکتب آنان. این سیره عملی ائمه است که حتی با بت پرستان و ملحدان با کلمات زنده برخورد نمی کنند براثر همین فضای سالم فکری و عقیدتی بود که ملحدان و زندیقان بدون هیچ گونه ممانعت و مزاحمتی در مسجدالنبی[ ص] جمع می شدند و به طرح مباحث الحادی و کفرآمیز خود می پرداختند.
نمونه این جو سالم و برخوردالگو گونه ائمه(ع) رااز زبان یکی از ملحدان می شنویم: ابن ابی العوجاء با رفقای مادی مسلکش در مسجد پیامبر نشسته بودندََ و درباره شخصیت پیامبر(ص) وانکار صانع عالم سخن می گفتند. مفضل هم که یکی از یاران صدیق امام صادق(ع) است در گوشه ای نشسته بود و به سخنان آنان گوش می داد. وقتی سخنان کفرآمیز آنان را شنید بر آشفت و فریاد زد: [که ای دشمنان خدا خالق و مدبر راانکار می کنید؟]! ابن ابی العوجاء که مفضل را نمی شناخت گفت:[از کدام گروهی؟ اگر از اهل کلامی بیا به بحث بنشینیم واگراز یاران جعفر بن محمدی که او با ما این گونه سخن نمی گویند. گاهی حرفهای بالاتر و تندتر و کفرآمیزترازاینها را که شنیدی در محضر وی می گوییم ولی او با کمال بردباری و متانت حرفهای ما را می شنود و صبر می کند آنچه دراندیشه داریم بگوییم تا جائی که کلمه ای باقی نماند و در مدتی که ما سخن می گوییم چنان با دقت و حوصله دلائل
ما را گوش می دهد که ما گمان می کنیم تسلیم عقیده ما شده است. سپس شروع می کند به جواب دادن با ملایمت و با مهربانی و با جملاتی کوتاه و پرمغز چنان راه را بر ما می بندد که قدرت فرار را از ما لب می کند. تواگراز یاران او هستی بسان او با ما سخن بگو] ۷.
در برابراین برخورد صحیح و منطق قوی بود که مادیین سرسخت آن زمان اظهار عجز و ناتوانی می کردند و خاضعانه سرتسلیم فرود می آوردند و یا لااقل حاضر می شدند به سخنانی که نفی باورهای آنان را در پی داشت گوش فرا دهند.
ابن ابی العوجاء نسبت به امام صادق[ ع] می گوید: [او را ملکی دیدم که هرگاه بخواهد متجسم و متجسد می شود. ]
ائمه و فرق اسلامی
در زمان غالب امامان فضای حاکم بر تفکر بسیار ناپسند بود.از سوی قدرتهای مسلط اتهاماتی جعل می شد تا جائی که برخی از فرق اسلامی تحت تاثیر قرار می گرفتند وائمه و پیروان آنها را مورد طعن و لعن و تکفیر قرار می دادند. ولی در عین حال برخوردائمه(ع) و پیروان راستین آنها با سایر فرق اسلامی اغماض گونه والفت انگیز بود و حتی از عکس العمل والفت انگیز بود و حتی از عکس العمل افراطی برخی از شیعیان در برابر مخالفین جلوگیری می کردند و در بعضی از مواقع عملا نشان می دادند که برخورد با سیار فرق و مذاهب چگونه باید باشدلا عذافیر صیرفیمی گوید
من با حکم عقیبه که از روسای زبدیه از فرقه بتریه بود نزدامام باقر(ع) بودیم. حضرت به وی کاملااحترام می کرد. در همین مجلس با آن حضرت در مساله ای بنای مشاجره را گذاشت و حضرت بدون آن که نسبت به وی تندی کند به فرزندش فرمود: [کتاب علی (ع) را بیاور] آن گاه مطلب رااز کتاب علی(ع) که او نیز بدان اعتراف داشت به وی نشان داد. ۹
و یکی ازافتخارات مالک بن انس که بعدا رئیس فرقه مالکی شد این است که می گوید:
وقتی که به حضور جعفر بن محمد می رسیدم به من احترام می گذاشت خیلی خرسند می شدم ََ و خدا را شکر می کردم که او به من محبت دارد. ۱۰
این رفتار بسیار نیکو و سالم امام صادق(ع) بود که افراد بسیاری از فرقه های مختلف اسلامی را جذب آن حضرت کرده بود. تا جائی که در مجلس درس آن حضرت حاضر می شدند از خرمن پرفیض آن حضرت خوشه ها می چیدند و در نتیجه فکر واندیشه امام صادق(ع) همه جا منتشر می شد
نجاشی از حسن بن علی و شاء کوفی نقل می کند:
[ انی ادرکت فی هذاالمسجد سبع ماه شیخ کل یقول حدثنی جعفر بن محمد]… ۱۱
من هفتصد عالم را در مسجد کوفه ملاقات کردم که همه از جعفر بن محمد حدیث نقل می کردند.
و نیز وقتی که در تاریخ زندگانی اصحاب آن حضرت می نگریم عده زیادی از اصحاب و راویان احادیث او را غیر شیعه واز سایر فرق اسلامی می یابیم. ۱۲
ائمه وتندروان
بسیاری از اشخاص بخاطر شدت تعصب و تعبدی که نسبت به دین و مسائل اسلامی دارند دچار خودبینی و خودمحوری می گردند و احیانا افرادی را که کمترین لغزشی از دین پیدا می کنند تکفیر کرده و مستحق شدیدترین مجازات می دانند. این برخورد غیراصولی تازگی ندارد و در عصرائمه برخی از مسلمانان ازاین روش ناپسنداستفاده می کردند ولی ائمه[ع] با هشدارها وانذارها مانع ازاین گونه برخوردها بودند. هشام بن البرید می گوید: [ من و محمدبن مسلم وابوالخطاب در کنار هم نشسته بودیم که ابوالخطاب پرسید: [عقیده شما درباره کسی که امرامامت را نشناسد چیست؟ ] من گفتم: کافراست. ابوالخطاب گفت: [ تا حجت براو تمام نشده باشد کافر نیست]. محمدبن مسلم گفت: [ اگرامام را نشناسد و جحود وانکار هم نداشته باشد کافر نیست]. به این صورت سه عقیده متضاد داشتیم. زمان حج که فرا رسید در مکه خدمت امام صادق(ع) رسیده جریان مباحثه و گفتگو را به عرض آن حضرت رساندیم و نظرامام را جویا شدیم. سپس امام سئوالاتی کردند تا بدینجا که فرمودند: [کسانی که کعبه را طواف می کنند و به توحید و نبوت اقرار دارند آیااینان مانند شماامام رامی شناسند؟ گفتم نه فرمودند: عقیده شما درباره اینها چیست؟ گفتم: به عقیده من هر که امام را نشناسد کافراست. امام فرمودند: سبحان الله این عقیده خوارج است. سپس امام فرمودند: تمایل دارید که حقیقت را بگویم؟ هشام می دانست قضاوت امام[ع] بر ضد عقیده اوست گفت نه حضرت برآشفتند و فرمودند بسیار بداست برای شما که چیزی را که از ما نشنیده اند از پیش خود بگوئید]. ۱۳ و نظیر این برخورد راامام باقر[ ع] با زراره داشته اند. ۱۴
سیره علماء
علماء و دانشمندان متعهد و بیدار همواره بهترین ادامه دهندگان و مدافعان ازاین سیره علمی اسلام بوده اندََ و هیچ گاه اجازه نمی دادند که در جامعه و بویژه محیط تحقیق و تعلیم به اغراض واتهامات و افتراها مسموم گردد.افکار و نظریات مختلف در مسائل اسلامی طرح می شد بدوراز هرگونه جنجال و هیاهو مورد نقد و بررسی قرار می گرفت و سیره براین نبوده است که کسی را بخاطر داشتن افکارواستنباطات نسبت به مساله ای از مسائل اسلام گر چه منفرد باشد مورد طرد و لعن قرار دهند و در جامعه منزوی سازند. حتی اگراین نظریه خلاف منفرد و برخلاف مشهور هم باشد در مسائل اعتقادی چنان که در رابطه با قیام اباعبدالله الحسین(ع) سیدمرتضی معتقداست که امام برای حکومت قیام کردند ۱۵ و مرحوم طبرسی می گوید: [امام حسین[ع] نمی دانست که کشته می شود]. و همین سخن را علامه حلی دررابطه با شهادت علی(ع) دارد او می گوید: [امام نمی دانست به شهادت می رسد و گرنه به مسجد نمی رفت]. یا نسبت به اینکه آیا پیامبر[ص] سهو می کند یا خیر؟ مرحوم صدوق براین عقیده است که سهو می کند و کتابی دراین باره بنام[ سهوالنبی] نوشته است. نظیراین موارد در کتب علمی فراوان دیده می شود.این گونه نظریات ابراز می شد و مورد نقد و بررسی قرار می گرفت بدون این که کسی آنان را مورد لعن و تکفیر و تفسیق قرار دهد. همان مطالبی که اگر در عصر ماارائه می شد شاید گوینده و نویسنده آن را بعضی مومنین مهدورالدم می دانستند واو را طرد و لعن می کردند همانگونه که بعضی از نمونه های آن را شاهد بودیم. به شهادت تاریخ این روحیه نشات گرفته از تعالیم اسلام در حوزه های علمی و مراکز تحقیق و تدریس فقهاء بنام شیعه بیش از همه جا حاکم بوده و گامهای بسیار بلندی دراین زمینه برداشته اند.اگر هم گهگاهی دست اجانب از آستین عوام فریبان و مزدوران بیگانه بیرون آمده و جو تهمت وافتراء را رایج کرده و حکومتهای موجود شیعه را رافضی و کافر و مشرک خوانده اند و جان و مال آنان را مباح دانسته و آثار آنان رااز بین می برده اند. ولی در عین حال عالمان بیدار و آگاه شیعه تحت تاثیراین جو کاذب قرار نگرفته و آن سعه صدراسلامی را بویژه در برخورد باافکار و آراء و نظریات غیرشیعه و در محیط تحقیق از دست ندادند. سیر اجمالی در آثار فقهی تفسیری حدیثی کلامی و سایر علوم اسلامی بیانگراین حقیقت است که چگونه نظریات علماء و دانشمندان اسلام از فرق مختلف مورد بحث و بررسی قرار می گرفته واگر مورد پذیرش نبوده به گونه ای شایسته نقد می شده است. واز آنجمله می توان در موضوعات ذیل پاره ای ازاین نمونه ها را یادآور شد:
الف: فقه
تدریس فقه مذاهب در حوزه های علمیه
و تالیف کتب فقهی جامع از آثار همین سیره است. شیخ طوسی که از بزرگترین دانشمندان شیعه است و او را شیخ الطائفه نامیده اند. در حوزه درس به تطبیق و مقایسه آراء و نظریات فقهاءاز مذاهب گوناگون می پردازد که ثمره آن مباحث و تحقیقات کتاب معروف (الخلاف) است. علامه حلی نیز آثاری در همین زمینه مانند:
[ تذکره الفقهاء] و[ منتهی المطالب] از خود به یادگار گذاشته است. ایشان در حوزه درس خود که از فرق گوناگون شرکت می کرده اند آراء و نظریات علماء دیگر مذاهب را مورد بررسی و مقایسه قرار می داده اند. همچنین مرحوم علامه بحرالعلوم در مکه فقه مذاهب رابعه – مالکی شافعی حنفی و حنبلی – را تدریس می کرده است. ۱۷ شهید ثانی در بعلبک فقه را با توجه به نظریات مذاهب پنجگانه – شیعه مالکی حنفی ضافعی و حنبلی – درس می گفته اند. ۱۸
مساله شاگرد واستادی در بین علماء مذاهب مرسوم بوده است. از این روازاساتید شیخ طوسی از علماءاهل سنت افرادی را چون ابوالحسن سوارمغربی ابوعلی شاذان ابومنصور سکری ابوالقاسم تنوخی و. … را مشاهده می کنیم. ۱۹ همچنین سایر علماء چون سیدمرتضی علامه حلی شهیدثانی و. .. مطالبی رااز علمااهل سنت فرا گرفته اند.این روحیه تفاهم همواره وجود داشته است.
ب: اعتقادات مذهبی
آنگاه که مباحث اختلافی در عقائد مطرح می شود با وجود حساسیت آن باز روحیه تفاهم و تحملل عقیده مخالف در محافل علمی بخوبی نمایان است.
آراء و نظریات در مجیطی سالم و بدوراز تکفیر و تفسیقها مورد نقد و بررسی قرار می گیرد که نمونه ای ازاین برخورد صحیح را در آثار فلسفی و کلامی می توان دیداز جمله: [ منظومه سبزواری] و[ تجرید] خواجه نصرالدین طوسی که بر تجرید خواجه بیش از سیصد شرح و تعلیق نوشته اند بخش مهمی ازاین شرحها و حاشیه ها مربوط به علماءاهل سنت است. از جمهل شرح تجرید قوشجی و حاشیه تجریداز محقق جرجانی و. .. حتی مساله امامت که مهمترین مساله اختلافی بین دو طائفه شیعه و سنی می باشد و بارها دشمنان اسلام این مساله را زمینه برای تحریک احساسات طرفین قرار داده اند واز آن سوءاستفاده ها کرده اند لکن همین موضوع را تربیت یافتگان تعالیم اسلام بگونه ای مستدل و منطقی بیان می کنند که نه تنها موجب اختلاف و رنجش برادران اهل سنت نمی شود بلکه زمینه های وحدت و همبستگی والفت را فراهم می کند. کتاب شریف [الغدیر] از جمله این آثاراست علامه امینی در پاسخ کسانی که می گفتند: [الغدیر] باعث تفرقه مسلمانان می شود می گوید: خیراین کتاب از موجبات الفت و تفاهم و وحدت بین مسلمانان است
آنگاه اعترافات دانشمندان غیرشیعی را دراین باره شاهد می آورد.از جمله: [ از قول محمد عبدالغنی نقل می کند که می گوید:
خداوند مسالت می کنم که برکه آب زلال شما را سبب صلح و صفا میان برادران شیعه و ۲۰سنی قرار دهد که دست به دست هم دهیم و بناءامت اسلامی را بسازیم]
و نیزاز قول دکتر عبدالرحمان کیالی حلبی نقل می کند که می گوید: [کتاب[ الغدیر] و محتویات غنی آن چیزی است که سزاواراست هر مسلمانی از آن آگاهی یابد. تا دنسته شود چگونه موردخان کوتاهی کرده اند و حقیقت کاست ما به این وسیله باید گذشته را جبران کنیم و با کوشش در راه اتحاد مسلم
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 