پاورپوینت کامل طرح و برنامه در حوزه ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل طرح و برنامه در حوزه ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل طرح و برنامه در حوزه ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل طرح و برنامه در حوزه ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
مدیریت در حوزه های علمیه ۴
واقعیتهای زمان و تحولالات عظیمی که جهان اسلام را در تاریخ معاصر بر جایگاه رفیعی از شکوفایی و تبلور و تجدید بنای حکومت اسلامی و حاکمیت ارزشهای الهی نشانده است ما را بر آن داشت تا به[ ارزیابی مسوولیت حوزه های علمی] روی آوریم و نقش حساس و سرنوشت ساز آن را در مقطع کنونی تاریخ یادآور شویم و نشان دهیم که با تحقق انقلاب اسلامی و فراهم آمدن زمینه های حاکمیت قوانین الهی و روی آوردن نسلها به شناخت واقعی اسلام و پذیرش آن و پدید آمدن امکانات عظیم مادی و معنوی مسوولیت[ حوزه ها و روحانیت] سنگین تر و حساستراز گذشته شده است و قلمرو زمینه فعالیتهایش صدها بار گسترده تر گشته است و کوتاه سخن اینکه سرنوشت انقلاب و حاکمیت ارزشهای الهی بر جوامع بشری و تداوم شکوه و شوکت اسلام رابطه ای نزدیک وانکار ناپذیر با گونه عملکرد و کارآیی حوزه و روحانیت پیدا
کرده است. واین رابطه و پیوستگی تا بدانجا پیش رفته و عینیت یافته است که براستی[ اسلام منهای روحانیت اسلام منهای اسلام] خواهد بود.
ولیاین واقعیت بدان معنا نیست که روحانیت درعصر حاضر به صورت طبقه ای ممتاز واشرافی در آمده باشد بلکه پیوستگی[ اسلام و روحانیت] و ارتباط[ تداوم حاکمیت اسلام و عملکرد حوزه ها] با یکدیگر پشتواره بسیار سنگینی از تعهد و مسوولیت را بر دوش حوزه و روحانیت نهاده است که اگر آن را بشایستگی تحمل نمایند وظایف خویش را در قبال آن انجام دهند کاری پیامبری کرده اند واگر درایفای تعهد وانجام وظایف خود سستی نمایند و غفلت بخرج دهند بی تردید دیر یا زود تبلور حاکمیت اسلام و حکومت ارزشهای الهی راه افول و زوال را در پیش خواهد گرفت وامکانات عظیم مادی و معنوی ضایع خواهد گشت و جهان اسلام بهای گزافی برای آن خواهد پرداخت و[ حوزه و روحانیت] در پیشگاه خدا و خلقی که باایثار جان و مال زمینه شکوفایی اسلام را پدید آورده اند مسوول خواهد بود. چرا که[ و من یبدل نعمه الله من بعد ما جاءته فان الله شدیدالعقاب] ۱.
در هر حال ما طی مقاله ای به تفصیل توضیح دادیم که اگر[ حوزه و روحانیت] حجم وسیع وظایف خویش و نیازهای زمان را به درستیبشناسد و بر آن باشد که نقش واقعی خود را در راه اعتلای اسلام ایفا نماید و وظیفه شرعی خود را عملی سازد باید بداند که اساسی ترین شرط موفقیت او در پیمودن چنین راه طولانی و دشواری داشتن نظامی است دقیق و منسجم و پی نهاده شده بر واقعیتها و مقتضیات راستین زمان و عینیتها و ضرورتهای جهان اسلام. و به منظور دستیابی به چنین نظامی باید قبل از هر چیز به تشکیل مدیریتی شایسته و آگاه و خلاق و پربینش اندیشید! ۲ و به دنبال طرح این مطلب طی مقاله ای دیگر شرایط و ضوابطاصول تشکیل چنین مدیریتی را برائ حوزه و روحانیت بیان داشتیم. ۳
واکنون دراین نوشته بعنوان دومین گام ضروری که باید در راه دستیابی به نظام نوین حوزه و روحانیت برداشته شود[ضرورت طرح و برنامه] را مطرح خواهیم کرد. و بحث خود را در زمینه مسایل سرنوشت ساز حوزه و روحانیت پی خواهیم گرفت.
رابطه[ طرح و برنامه] با[ مدیریت]
بررسی رابطه[ طرح و برنامه] با موضوع[ مدیریت] از دو جهت مفید خواهد بود:
الف- تبیین جایگاه منطقی این بحث در سلسله مباحثی که جهت دستیابی به نظام نوین حوزه و روحانیت مطرح است.
ب- توجه به نقش اساسی[ طرح و برنامه] در سیستم[ مدیریت] و شناخت رابطه متقابل آن دو با یکدیگر.
تشکیل مدیریت زمینه ارائه طرح و برنامه
آنچه که حوزه و روحانیت در حال حاضر سخت بدان نیازمنداست یک سوز داشتن طرحی کامل برای کتابهای درسی مواد و علوم مورد نیاز حوزه تنظیم سطوح درسی تعیین رشته های مختلف علمی شیوه های صحیح و ثمربخش تحقیقی و برنامه کوتاه مدت و دراز مدت درسی و. .. می باشد واز سوی دیگر حاکمیت داشتن برنامه ای حساب شده و دقیق بر روند حرکت علمی واخلاقی حوزه ها.
چنین نیازهای عمیق و گسترده ای هرگز در شاریط نابسامانی و بی تشکیلاتی بشکل صحیح پاسخ گفته نخواهد شد. بلکه قبل از هر چیز باید نظمی دراندیشه ها و تمرکزی در بررسی و تحلیل آنها و محوریتی در تصمیم گیری به وجود آورد که این نظم و تمرکز و محوریت در شرایط کنونی حوزه و روحانیت با تشکیل شورای مدیریت – به شکلی که در مقالات گذشته توضیح داده شده – تحقق پذیراست.
بنابراین اگر ما دراولین مرحله تشکیل سازمان مدیریت فراگیر را ضروری دانستیم بدان خاطر بوده است که تنهااز طریق آن می توان به [طرح و برنامه] صحیح و کامل و قابل قبول دست یافت. واگر چه وظیفه و کارآیی[ سیستم مدیریت] تنهاارائه طرح و برنامه نیست ولی می توان گفت که از مهمترین و حساس ترین و سرنوشت سازترین کارهای یک سیستم مدیریتی ارائه نمودن طرح و برنامه است.
رابطه متقابل[ مدیریت] و[ طرح و برنامه]
همانگونه که گفته شد[ سیستم مدیریت] از یک جهت طرح آفرین و برنامه سازاست و به عبارت دیگر[ طرح و برنامه] به عنوان شیوه ها و اصول و ضوابطی که باید در کل نظام حوزه و روحانیت بکار گرفته شود می تواند آنقدر وسیع و فراگیر باشد که حتی خود سیستم مدیریت را تحت پوشش قرار داده وازاین طریق به اقتضای زمان و به تناسب نیازهای متغیر در شکل و روابط و وظایف سیستم مدیریت تحولاتی را به وجود آورد.
بنابراین [ مدیریت و طرح و برنامه] همواره می توانند مکمل هم باشند و بی تردید صحیح ترین مدیریت و شایسته ترین طرح و برنامه آن است که زاده چنین روندی پوینده و سازنده باشد.
مفهوم[ طرح و برنامه] در سیستم مدیریت
معنای[ طرح و برنامه] در دانش و کنش مدیریت بی ارتباط با معنای لغوی آن نیست بلکه بین آن دو رابطه بسیار نزدیکی است وامتیازی که در بین وجود دارداین است که[ طرح و برنامه] در مدیریت دارای مقدمات و شرایط و ضوابط ویژه ای است که با رعایت آنها شکل گیری طرح و برنامه ای صحیح و علمی امکان پذیر خواهد بود.
در حیطه وظایف مدیریت صرف پیشنهاد کردن و نظر دادن واظهار داشتن آنچهبه ذهن رسیده و در قلب خطور کرده است[ طرح و برنامه] نامیده نمی شود بلکه[ طرح و برنامه] باید تا حد ممکن از جامعیت و فراگیری برخوردار باشد و با موضوع واهداف
وابزار و نیروها و شرایط و مجموعه ای که طرح و برنامه در رابطه با آن شکل گرفته است نهایت تطابق و تناسب را دارا باشد.
ویژگیهای[ طرح و برنامه] در کادر مدیریت
مدیریت که عبارت است از: سرپرستی واداره کردن مجموعه ای از نیروهای انسانی و هدایت کردن آنها به سوی اهداف تعیین شده و نظارت داشتن و کنترل کردن آنها وظیفه دارد که:
الف: کارآیی و کیفیت و کمیت فعالیت و عملکرد مجموعه تحت سرپرستی خویش را به عالی ترین حد ممکن ارتقاء دهد.
ب: با شناخت مشکلات و موانع و حل صحیح و به موقع آنها ضایعات مادی و معنوی و فرسایش نیروها را تا حد ممکن تنزل بخشد.
مدیریت در صورتی می تواند به این دو دست یابد که خوداز توان کافی و صلاحیت عملی و علمی و قدرت پیشنگری و طراحی و برنامه ریزی برخوردار باشد و در طراحی و برنامه ریزی این اصول را رعایت نماید:
۱. شناخت ارزشهای اصولی و زیربنایی سازمان و تعیین هدف نهایی که حرکت مجموعه بخشهای مختلف نظام در نهایت بدانجا منتهی می شود.
۲. تعیین اهداف کوتاه مدت و دراز مدت به لحاظ نیازها وامکانات موجود.
۳. پیدا کردن عملی ترین و نزدیک ترین و پرثمرترین راه ها برای رسیدن به اهداف معین شده.
۴. تجزیه و تقسیم کارها و رشته ها و تخصصها با توجه به حجم واهمیت کارها واقتضادی نیازهای مختلف وامکانات.
۵. برآورد کل نیروهای انسانی مورد نیاز و تعیین کیفی و کمیت آنها.
۶. بررسی کمیت و کیفیت نیروهای موجود و واگذاری آارها و رشته ها و تخصص ها به نیروهای انسانی به تناسب استعداد و توان آنها.
۷. زمان بندی برای پیمودن مراتب و رشته ها و تخصص ها و تعیین حداقل و حداکثر زمان مورد نیاز.
۸. فراهم آوردن زمینه های بازدهی و ثمر بخشی نیروهای رشد یافته و تداوم سازماندهی و برنامه ریزی برای نیروهایی که نظام به جامعه عرضه می کند.
۹. پدید آوردن سیستمی نظارتگر و کنترل کننده بشکلی که مجموعه نظام را در بر گرفته و سبب اختلال و ناهماهنگی و نگرانی نشود و جو رعب و وحشت ببار نیاورد.
۱۰. توجه داشتن به مشکلات و موانع موجود و چاره اندیشی در حل آنها و نیز پیشنگری و تدبیر در زمینه مشکلات احتمالی نظام در آینده.
این اصول و دیگراصولی که در یک بررسی مفصل و جامع می تواند دراین مقوله طرح شود همان ابعاد و جهاتی است که در روند شکل گیری طرح و برنامه ای صحیح و منطقی باید مورد توجه قرار گیرد واصولی است که باید بکار گرفته شود که البته جای تفصیل و توضیح بیشتر و عینی تر این اصول دراین بخش مورد نظر ما نیست وامیدواریم که در مقاله ای دیگر به توضیح این اصول از طریق تظبیق بر (حوزه و روحانیت ) و مشخص کردن هراصل با ذکر موارد آن بپردازیم.
واما آنچه دراین نوشته از بیان این اصول مورد نظرماست همین است که نشان دهیم[ طرح و برنامه] برای هر نظام اجتماعی و مجتمع انسانی واز آنجمله[ حوزه و روحانیت] به صرف کشیدن یک چارت سطحی وارائه چند مطلب پیشنهادی تحقق نمی یابد. بلکه حداقل باید به اصول یاد شده نظر داشته و آنها را بکار گرفته باشد و در هر زمینه لازم نظر و رایی منطقی و حساب شده ارائه نماید. و بدیهی است که چنین[ طرح و برنامه] جامع و فراگیری هرگز انتظار نمی رود که از فکر واندیشه و تجربه غ یک فرد حاصل آید. چرا که اندیشه ها و شخصیتهای علمی هر چند روشنگر و ژرف اندیش و واقع بین باشد باز هم به لحاظ محدودیت اندیشه بشری واطلاعات و تجربیات محدود
اشخاص و سلیقه های خاص به هرانسان با عنایت نمودن به یک بعد ابعاد دیگر را آنگونه که باید مورد نظر ندارد و با مهم شمردن یک جهت ازاهمیت جهات دیگر غفلت می کند. بدینجهت ما قبلا مشخص کردیم که چنین طرحی برای نظام حوزه و روحانیت در صورتی می تواند قابل پذیرش و نزدیک تر به واقعیتهای زمان و عینیتهای جامعه و نیازهای جهان اسلام و هویت صنفی و معنوی روحانیت و مسوولیتهای حوزه های علمی اسلامی باشد که در شورای مدیریتی فراگیر وصالح و تشکل یافته از همه نیروهای اندیشمند و صاحب صلاحیت حوزه ای به شکلی که قبلا آنرا تبیین کرده ایم شکل گرفته و کمال یافته باشد.
آیا چنین طرح و برنامه ای برای حوزه علمیه ضرورت دارد؟
همواره در حوزه های علمیه وسازمان روحانیت کسانی بوده اند که با برقراری هرگونه نظم و ریختن هر طرح و برنامه ای برای (حوزه و روحانیت ) مخالف بوده و چه بسا چنین چیزی را غیر ممکن تلقی می کرده اند! که البته شخصیت فکری و موضع اجتماعی وانگیزه های مختلف و متفاوت این افراد به موقع قابل نقد و بررسی و تحلیل است. ولی ازاین طایفه که بگذریم کسانی هستند که پدید آمدن تحولی اندک و برقراری نظم وانضباط را در حوزه های علمیه لازم می دانند! اما یک تغییراساسی و تحول بنیادی را در نظام حوزه و روحانیت ضروری نمی دانند و وجود طرح و برنامه ای را با ویژگیها و خصوصیتهایی که برای آن ذکر کردیم مورد نیاز نمی شناسند!
روی سخن ما دراینجا با کسانی است که دارای چنین باور و بینشی هستند.اگراینان به چند واقعیت توجه کنند بی تردید خود به حقانیت این داوری پی خواهند برد که وجود چنین طرح و برنامه ای برای حوزه ها علمیه و سازمان روحانیت ضروری و سرنوشت سازاست.
۱- وظیفه شرعی واخلاقی[ روحانیت] در قبال مسوولیتهایی که تحولات نوین جهان اسلام بر دوش آنان نهاده است. و تکلیف[ حوزه ها] در برابر نیازهای روزافزون جوامع اسلامی و نسلهای تشنه برای شناخت صحیح اسلام و بکارگیری آن در نظامات اجتماعی خویش.
۲-از یک سوانتظارهای بحق جامعه از[ روحانیت] در زمینه های علمی و عملی واخلاق فردی واجتماعی و هویت صنفی روحانی واز سوی دیگر توجه به میزان موفقیت روحانیت دراین امور.
۳- مقایسه محدوده وظایف و کارآیی امکانات و مشکلات حوزه ها و مقتضیات زمان در گذشته با وظایف و کاربرد وامکانات و مشکلات حوزه ها و مقتضیات زمان در حال حاضر.
۴- نیاز نظام و حاکمیت اسلام به داشتن طرح و برنامه ای مشخص و گویا و خالی از هرگونه ابهام و نارسایی. و متکی بودن ارائه چنین طرح و برنامه ای بر همت و توان و تلاش حوزه ها.
۵- حضور جدی و قدرتمنداسلام و به تبع آن حوزه و روحانیت در صحنه سیاستهای جهانی و توقف داشتن پیروزی قاطع و همه جانبه اسلام بر پیشروی و برتری کامل حکومت اسلامی بر دیگر حاکمیتها در زمینه های علمی و فرهنگی واخلاقی فردی واجتماعی و اقتصادی و. ..
۶- لزوم مواجهه صحیح و موثر با هجوم سامان یافته و مرموز تبلیغی سیاسی اقتصادی و فرهنگی به ارزشهای واصول وارکان اعتقادی حاکمیت اسلام و حکومت اسلامی از ناحیه سیاستها و حاکمیت هایی که با رشدانقلاب اسلامی و گسترش آن منافع حیایت و موجودیت خود را در معرض خطر و نابودی می بینند.
۷- ضرورت حفظ و تداوم انقلاب و حاکمیت اسلام در تحولات و دگرگونی ها تاریخ و متکی بودن این امر به تدبیرها و پیش نگری های عمیق و شناخت مشکلات و موانع احتمالی و چاره اندیشی برای حل و پیشگیری آنها.
۸- خطرنفوذ فرصت طلبان و ناصالحان در حوزه ها و سازمان روحانیت و ضربه وارد آمدن به حیثیت و سلامت معنوی[ حوزه و روحانیت] و خدشه دار شدن پایگاه مردمی وایمانی آن و تهدید شدن استواری پایه های نظام اسلامی ازاین طریق.
این واقعیت و واقعیتهای دیگری که هر کدام به نوبه خود ده ها واقعیت عمده را در درون خود نهان دارند واندیشیدن به آنها و یافتن اهمیت آنها هر نابسته ذهن آگاه و متعهدی را به این اعتقاد ملزم خواهد کرد که:
حوزه های علمیه و جامعه روحانیت تنهااز طریق طرح و برنامه ای جامع و فراگیر و حساب شده است که می توانند قامت در زیراین پشتواره گران راست بدارند. و راه پیشیرداهداف الهی خویش را از درون سنگلاخ حوادث و دشواری های گوناگون باز کنند.
[ طرح و برنامه] و تاثیر آن در حفظ دستاوردها
با تحقق یافتن انقلاب عظیم اسلامی ایران تحول عظیمی در جامعه پدیدآمد تحولی از ظلمت به نور واز حکمت طاغوت به حاکمیت اسلام. و ازاین طریق دستاوردهای بزرگ معنوی وامکانات وسیع اجتماعی نصیب اسلام گردید و حوزه و روحانیت به عنوان پاسدار میراثهای گرانقدر اسلامی وظیفه یافت که دستاوردهای این تحول بزرگ پاسداری کند.
حفظ این دستاوردها در زمینه مسایل اجتماعی منوط است به تداوم یافتن حاکمیت اسلام بر جامعه و شرط قطعی تداوم یافتن یک نظام اجتماعی داشتن طرح و برنامه است.
بنابراین یکی از مهمترین وظایف[ حوزه و روحانیت] آینده نگری وارائه کردن
طرحی برای اداره جامعه و نیز جوامع اسلامی است و ما دراین نوشته تبیین خواهیم کرد که حوزه اگر خود دارای نظام کامل و طرح برنامه ای جامع و فراگیر و منطبق با نیازهای واقعی زمان نباشد هرگز قادر نخواهد بود که چنین طرحی را برای جامعه عرضه نماید و همین امر سبب شده است که تاکنون حوزه ها و روحانیت نتوانند طرحی را برای جامعه اسلامی ارائه کنند و بی تردید فقدان چنین طرح و برنامه ای منشاء نقیصه ای بزرگ در رهبری روحانیت بوده است که استاد شهید نیز بدان تصریح کرده است:
متاسفانه تاریخ نهضتهای اسلامی صدساله اخیر یک نقیصه را در رهبری روحانیت نشان می دهد و آن اینکه روحانیت نهضتهایی را که رهبری کرده تا مرحله پیروزی برخصم ادامه داده واز آن پس ادامه نداره و پی کار خود رفته و نتیجه زحمات او را دیگران واحیانا دشمنان برده اند!…انقلاب عراق با پیامردی روحانیت شیعه به ثمر رسید اما روحانیت از ثمره آن بهره برداری نکرد و نتیجه اش راامروز می بینیم! مشروطیت ایران را روحانیت به ثمر رسانید اما آن راادامه نداد و بهره برداری نکرد و لهذا طولی نکشید که یک دیکتاتوری خشن روی کار آمد واز مشروطیت جز نام باقی نماند بلکه تدریجا در مردم سوءظن پدید آمد که اساسا رژیم استبداداز رژیم مشروطه بهتر بوده است و مشروطیت گناه است! … اکنون این نگرانی در مردم هوشمند پدید آمده است که آیا باز هم روحانیت کار خود را نیمه تمام خواهد گذاشت؟ ۴
در پاسخ این سئوال آمیخته با نگرانی باید گفت این بار روحانیت مصمم است که نهضت الهی خویش راادامه دهد و به یاری خداوند تاکنون دشمنان نتوانسته اند زمینه راازاو بربایند. ولی روحانیت باید بداند که تصمیمش به ادامه نهضت تنهااز طریق حضور برخی روحانیون در ارگانها و مراکز قانونگذاری واجرایی و قضایی عملی نخواهد شد! بلکه شرط اصلی تداوم نهضت استحکام درایدئولوژی نظام پایه ریزی وسیع فرهنگی و جوابگویی به نیازهای تئوریک و نظام کشوری و پاسخ به مشکلات علمی گوناگون نسل جوان و توانایی لیاقت و تدبیر کارآیی مدیریت و همتی است که روحانیت باید دراین صحنه ها از خود بروز دهد و چنین توان و صلاحیتی تحقق عینی و خارجی نخواهد یافت مگر زمانی که روحانیت و حوزه ها
برای کل نظام اجتماعی و قبل از آن برای نظام درونی خویش دارای طرح و برنامه و سازمان باشد واز طریق طرح و برنامه درامر کادر سازی و پرورش نیروهای مورد نیاز توفیق به دست آورد. در آن صورت که توانسته است نقیصه بزرگ بی ثمر گذاردن نهضتها واز دست دادن فرصتها و دستاوردها را از خود دور کند و توان بهره گیرئا ز نهضتهایی را که خود به وجود آورده است پیدا نماید.
عامل تداوم نیافتن نهضتهای اسلامی در گذشته!
بی شک نمی توان مدعی شد عالمان بزرگی که مشروطیت و دیگر نهضتها رارهبری کرده اند از بینش و درک قوی برخوردار نبوده اند و به تداوم نهضت نمی اندیشیده اند! و نمی توان ادعا کرد که آنان اهمیت حضور در صحنه و هدایت انقلاب را نمی دانسته اند و یا می دانسته اند و نخواسته اند! حق این است که آنان ثمربخشی و تداوم نهضت و بهره گیری از آن را می خواسته اند ولی نتوانسته اند بدان دست یابند و علت ناتوانی آنها در چند چیز خلاصه می شود:
۱- در دست نداشتن طرح و برنامه ای مدون و پیش بینی شده برای اداره جامعه در مراحل مختلف نهضت.
۲- دراختیار نداشتن کادر لایق و صالح و تربیت شده برای اداره شوون مختلف جامعه و نهضت.
۳- تعدد مراکز تصمیم گیری و عدم تمرکز رهبریت و وجود تشتت و ناهماهنگی میان مراکز قدرت. که اگر همه این عوامل را بررسی کنیم خواهیم دید که علت اصلی وجوداین نارسایی ها و کاستی ها و تشتت ها و تعارض ها سیستم و نظام فاقد نظم و طرح و برنامه حوزه های علمیه و روحانیت بوده است.
چرا تاکنون حوزه ها طرح و برنامه نداشته اند!
در پاسخ این سئوال که چرا تاکنون حوزه ها و نظام روحانیت فاقد و برنامه مانده و بدان دست نیازیده اند؟ باید گفت:
اولا:اینگونه نیست که حوزه و روحانیت در گذشته و حال فاقد هرگونه نظم وانضباط و تشکل صنفی باشند. بلکه همواره نوعی نظم و قانونمندی و ضابطه و کنترل و نظارت محدودی در آن وجود داشته است. که البته در بیشتر موارد ضمانت اجرا نداشته و محدوده حاکمیت آن بسیاراندک و ناچیز بوده است.
ثانیا: همواره آگاهان دردشناس و واقع نگری در حوزه ها ور داشته اند که ضرورت نظم و نظام و طرح و برنامه رااحساس می کرده و بدان می اندیشیده اند. ولی اینان به صرف پیشنهاد و یاانتقاداکتفا کرده و خود طرحی عملی نداشته اند.
ثالثا: موارد معدودی را می توان یافت که طرح و برنامه ای ارائه شده باشد ولی از آنجا که طرح معمولا محصول یک اندیشه و یا یک بینش اجتماعی سیاسی خاص بوده است نمی توانسته است به عنوان یک طرح جامع و کامل مورد پذیرش قرار گیرد.
رابعا: عمده ترین عمالی که می توان نام برداین است که در گذشته طرح مسایلی پیرامون[ تحول نظام و نظم بخشیدن به امور آن و تحت کنترل در آوردن امور مالی اداری درسی تحقیقی تبلیغی واخلاقی آن] نوعی تجدد گرایی منفی و سنت زدایی و بدعت گذاری محسوب می شده است. و طرح کنندگان چنین مطالبی به گونه های مختلف مورداتهام قرار می گرفته اند! بدیهی است که در حاکمیت چنین جوی مصلحان از طرح عقاید وافکار اصلاحی خویش وانتقاد به وضع موجود بیم داشته اند و آنان که خود را برای هرگونه مشکلی آماده ساخته و به نقد و بررسی وضع حوزه می نشسته اند و آنان که خود را برای هرگونه مشکلی آماده ساخته و به نقد و بررسی وضع حوزه می نشسته اند معمولا راه بجایی نمی برده و نوعی شکست وانزوا و نصیب آنان می شده است.
بیم از طرح مشکلات و نارسایی ها
پیدایش چنین جوی که مصلحان از طرح مشکلات و نارسایی ها و ریشه یابی آنها بیم داشته اند بی تردید معلول عواملی بوده است که با در نظر گرفتن آن عوامل وانگیزه ها وجود چنین جوی طبیعی می نماید والبته طبیعی بودنش به معنای صحیح بودنش نیست بلکه بدان معناست که اگر همان عوامل امروز نیز دست به دست هم بدهند می توانند همان جو را به دنبال داشته باشند! و باز هم جلوارائه نظریات اصلاحی را بگیرند!از این رو توجه نمودن به این عوامل و شناسایی کردن آنها ضروری است.
عوامل جو رکود وایستایی!
۱- موقعیت مخصوص حوزه ها به لحاظ تحمل فشارهای مداوم سیاسی از ناحیه حکومتهای سلطه گر وقت.
۲- وضعیت دفاعی حوزه ها در قبال هجوم افک
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 