پاورپوینت کامل مصاحبه با استاد آیت الله فیاض ۱۰۱ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل مصاحبه با استاد آیت الله فیاض ۱۰۱ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۰۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل مصاحبه با استاد آیت الله فیاض ۱۰۱ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل مصاحبه با استاد آیت الله فیاض ۱۰۱ اسلاید در PowerPoint :
از دورانی که اصفهان جایگاه بلند فقاهت را در قبضه اقتدار داشت چندی نمی گذرد. عالمان بزرگ فقیهان سترگ فیلسوفان بلندپایه و عارفان روشن بین آن دیار هنوز – هر چند کمتراز شمارانگلشتان دست – باقی مانده اند واز عظمت و رونق حوزه دیرپای اصفهان نشانی بدست می دهند.اگر وقت را غنیمت نشماریم و محضر چند وارث باقی مانده از حوزه گرانپایه اصفهان را در نیابیم بیم آن می رود که چندی بعد برای نگارش تاریخ حوزه اصفهان به دامن نوشته هائی دست یازیم که پسینیان به رسم حکایت از زبان پیشینیان شنیده اند واین سرآغاز گرفتاری در چنبره تاریخ نگاری خواهد بود که در دیار ما نه پر به آن می پردازند و نه شسته و رفته!
شنیدن تاریخ یک پدیده از زبان افرادی که در درون آن پدید بالیده اند و بزرگ شده اند و خود نیزاز عناصر تشکیل دهنده آن پدیده بوده اند اگر چه جسته و گریخته و ناپیوسته جای اطمینان بیشتری باقی می گذارد و در آگاهی به آن پدیده کمک درخوری را عرضه می دارد.
فقیه و عالم سخت کوش حضرت آیت الله فیاض مدرس پرصلابت استوار حوزه اصفهان از معدود باقی مانده های دوران شکوه حوزه اصفهان است مدرسی که سالیان سال درس فقهاء بزرگ آن دیار را دیده و در پی آنان مسند تدریس را بدست گرفته است وازاین رهگذر اطلاعاتی پربهااز آن بزرگان سر در نقاب کشیده بدست می دهد.
در پای سخن فقیهان کهن سالی چون حضرت آیت الله فیاض نشستن علاوه بر آن که انسان را با حوزه بزرگ اصفهان و فقهاء آن دیار آشنا می سازد و نمایی از تفکر حاکم بر حوزه قدیم اصفهان را بدست می دهد نکات نغز و آموزنده فراوانی دست گیر طالبان فضایل اخلاقی می سازد چرا که حضرت آیت الله فیاض مدرس پاک سیرت بی آلایش و بی پیرایه ایست که در نهایت سادگی و قناعت زندگی ۸۰ ساله خویش را طی کرده و می کند و همچنان تدریس را وجه همت خویش ساخته است. و پیداست در شرایط کنونی که پاره ای چهارنعله بسوی زندگی مصرفی می تازند گزارش زندگی این بزرگان – دست کم – تذکاری می تواند باشد برای عزیزانی که در طلب سعادت اند واین که باور آوریم بهشت را به بها می دهند نه به بهانه!
در خاتمه ضروری است تذکر داده شود که دست اندرکاران مجله بااین که اذعان دارند:[ طلبه های امروز با واقعیت های اجتماعی بیشتر سروکار دارند] ۱ لکن براین هم معترفند که قناعت صفا استواری و بلند همتی را بیشتر باید در زندگی کهنسالانه بجویند واز همین روی در انتخاب افرادی که با آنان مصاحبه می شود سراغ هر دو گروه را می گیرند. چرا که ویژگیهای هر دو گروه را برای طلبه ضروری و بایسته می بینند. و بر خوانندگان مصاحبه است که در مصاحبه ها آن بخشی رابهاء بیشتری دهند که درسی برای زیست علمی صنفی واجتماعی دارد. براین اساس آنجایی که حضرت آیت الله فیاض از حوزه اصفهان می گوید گوشه هایی از سیرتاریخی حوزه ها را بجویند و در جایی که سخن از تخصص فقه می راند رهنمودی برای نظام درسی حوزه بیابند چون زبان به نصیحت می گشاید پند گیرند و ره یابند.
مجله حوزه
حوزه: باسپاس ازاینکه دعوت ما را پذیرفتید در آغاز گوشه هائی از زندگی خودتان را بیان کنید.
استاد: بنده احمد فرزند مصطفی فروشانی سده ای خمینی شهری متولد سال ۱۳۲۴ه.ق پدرم امام جماعت معتمد و مرجع حل مشکلات مردم و نیازمندیهای ایشان – در آن
منطقه – بود همان[ سده] خدمت سید جلیل القدری مرحوم سیدمصطفی مقدمات (صرف میر عوامل فی النحو و. ..) را خواندم بعد به اصفهان رفتم و خدمت شیخ محمدعلی حبیب آبادی – در مدرسه نیماورد – سیوطی و شرح نظام را خواندم. خدمت مرحوم شیخ علی یزدی [ شرح لمعه] واز مرحوم میرزااحمد اصفهانی[ قوانین الاصول] را درس گرفتم. مقداری از همین قوانین را پیش حاج ملاحسن دولت آبادی خواندم. پس از آن[ فوائدالاصول متاجر و کفایه] را خدمت مرحوم آقاسیدمحمد نجف آبادی که شاگردان مرحوم آخوند خراساین بودو در مدرسه[ حده] تدریس می کردو خارج کفایه را خدمت مرحوم حاج میرزا محمدصادق یزدآبادی – که از علمای مبرزاصفهان بود – خواندم.
پس ازاینها در سال ۱۳۶۴ ق عازم نجف شدم و چهار سالی در آنجا ماندم. واز خدمت استادانی مانند: مرحوم آیه الله سیدعبدالهادی شیرازی ۲استفاده بردم ایشان مردی بسیار متین بزرگوار سنگین و رعایت کننده آداب بود از جهت اخلاقی ممتاز بود مواظب بود که در محضر و مجلسش حرف لغو غیبت و کلام نابجا گفته نشود والا ناراحت می شد با وقار بود. هر کسی که خدمت ایشان می نشست هم کسب علم می کرد و هم کسب اخلاق در تقوی کامل بود.
و نیز درس مرحوم آیه الله شیخ محمدکاظم شیرازی ۳ می رفتیم که ایشان از علمای مبرزاز شاگردان مرحوم آخوند خراسانی بود. بسیار خوش ملس و خوش صحبت بود محفل را گرم می کرد.
همچنین درس مرحوم آیه الله سیدجمال الدین گلپایگانی ۴ می رفتم ایشان درس خارج می گفت البته شاگرد کم داتش. اهل ریاضت تهذیب نفس و اخلاق بود لذا تاثیر نفیشی بسیار فوق العاده بود و شاگردان از ایشان بهره ها می بردند. وقتی می خواستم از نجف برگردم فرمود: می روی ولی پشیمان می شوی گفتم: بر می گردم فرمود: معلوم نیست. اتفاقا همین جوری شد و پشیمان شدم زیرا فقه واصول نجف قوی تر بود و به درس و بحث بهتر می رسیدیم اما چون مادرم با من بود اصرار داشت که آب و هوای نجف به من نمی سازد لذا مجبور شدم که برگردم.
خدمت آیه الله سیدمحمودشاهرودی هم در خواندم و کم و بیش درس مرحوم آیه الله حکیم هم – که عربی درس می گفت – می رفتم.
حوزه: در آن زمان حوزه نجف توسط چه کسی اداره می شد؟
استاد: تامرحوم آسیدابوالحسن اصفهانی ۵ بود که توسط ایشان اداره می شد و همه چیز دراختیارایشان بود. وقتی که ایشان فوت کرد
اداره حوزه تقسیم شد حاج سیدعبدالهادی شیرازی مرحوم شاهرودی حاج شیخ کاظم شیرازی و. ..
تا مرحوم سید بود مرجعیت درایشان وحدت داشت اما پس ازایشان تقسیم شد.
حوزه: برای شوکت و قدرت اسلام و مرجعیت وحدت آن بهتر نیست؟
استاد: بله اگر وحدت داشته باشند بهتراست واختلافی نمی افتد چرا که تفرق اشکالاتی را به بار می آورد.
حوزه: حضرتعالی در خدمت اساتید گرانقدری تحصیل نموده اید و یا با آنان معاضرت داشته اید.از خاطراتی که ازاین بزرگان در یاد دارید بهره مندمان بفرمائید.
استاد: یکی ازاساتید ما مرحوم آیه الله سیدمحمد نجف آبادی بود که بیشتر خدمت ایشان در خواندیم ابته درس مرحوم آیه الله سیدعلی نجف آبادی هم می رفتیم.
ایشان (مرحوم سیدعلی ) مرد زاهد متواضع و بی آلایشی بود. در علوم و فنون گوناگون جامع بود هم منبر می رفت هم درس می داد و هم خوش بزم بود اما مواظب بود که برخورد نامناسبی پیش نیاید. در جنگ جهانی صدماتی دیده بود. و همان باعث شده بود که مقداری حواسش جمع نباشد.البته خوش فهم و خوش درک بود. هر چه را می پرسیدی حاضر بود. و سرعت انتقال خوبی داشت و بدون نیاز به مطالعه جواب می داد.
حاجیه خانم مرحوم[ امینیه] – که ازاعیان بود – از ایشان تقاضا کرده بود که در منزلش درس بگوید لذاایشان می رفت و به آن خانم کفایه و خارج درس می گفت. آن خانم درسهای دیگر را خدمت آقایان دیگر خواند تااینکه اجازه اجتهاد گرفت و سپس حوزه درسی تشکیل داد که بعضی از همین خانمهای فاضله ای که هستنداز شاگردان آن مرحومه اند.
استاد دیگر ما مرحوم آیه الله آقاسید مهدی ۷ درچه ای بود. مرحوم آیه الله سیدمحمدباقر ۸ هم بود. که مرجعیت بعهده ایشان بود و مرد بسیار نزیه و مواظبی بود. طلاب هراس داشتند که پیش ایشان سخن لغوی بگویند. در مدرسه[ نیماورد] فقه واصول می گفت و کسانی مانند مرحوم آیه الله بروجردی به درس ایشان شرکت می کردند.ایشان بسیاراهل قدس و تقوی بود. روز شنبه به شهر می آمد و عصر چهارشنبه به[ درچه] بر می گشت که آنجا نماز می خواند و منزل داشت. بیشتر همش در فقه واصول بود. حوزه درسش گرم بود صبحها در مسجد[ نو] درس فقه واصول می گفت و عصر هم برای افرادی که نبودند یا
درست نفهمیده بودند همان درس ها را تکرار می کرد.
استاد دیگر ما مرحوم آیه الله حاج میرزامحمدصادق یزدآبادی بود که ایشان نیز مانند مرحوم درچه ای بسیار معقول و متین بود و مواظب که لغوی انجام ندهد.
مرحوم شیخ محمد ۹ حکیم خراسانی (تربتی ) – که همین شیخ بهلول معروف پسر برادرایشان است – هم بودند که خدمتشان منظومه واشارات می خواندیم مرد بی آلایشی بود در همین مدرسه صدر حجره داشت تا آخر عمر مجرد ماند و بخاطر اینکه وضعیت مساعد نشد زن نگرفت. با عسرت هم زندگی می کرد مناعت طبع داشت. وزیر باراین وجوهات نمی رفت مقداری از مخارجش را مرحوم حاجی آقا رحیم ارباب متکفل بود. شبهای جمعه در منزل مرحوم ارباب مهمان می شد.
و نیز مرحوم آیه الله حاج میرزا علی ۱۰ آقا شیرازی بود حجره ایشان کنار حجره من بود. درس نهج البلاغه می گفت و عموم شرکت می کردند. فقط همین یک درس را داشت. در قدس و تقوی معروف بود. وقتی به نماز می رفت و طلبه ها می فهمیدند اقتدا می کردند.البته در طب قدیم هم وارد بود و قانون بوعلی را تدریس می کرد. لکن جنبه اخلاقیش بیشتر اهمیت داشت و بیش از جنبه طبی اش مورد توجه بود.
حوزه: با مرحوم الهی قمشه ای هم رابطه ای داشتید؟
استاد: نه چندان باایشان آشنا بودیم ولی ارتباطی که کسب فیض کنیم نبود مدتی ایشان دراصفهان بودند که به حجره ما رفت و آمد داشتند.
حوزه: زمانی حوزه اصفهان مرکز حکمت بود امااکنون از رونق افتاده است.
استاد: بله خیلی فرق کرده است. آن زمان قم و دیگر جاها تابع اصفهان بود و حالااصفهان تابع قم شده است. پیش از آمدن حاج شیخ عبدالکریم قم مرکزیتی نداشت. و هنگامی که ایشان آمدند. طلبه ها به قم رفتند و آن حوزه رونقی گرفت. پیش تر هم می گفتند که علم از نجف مانند آبی که به زمین فرو رود فرو می رود و در قم منتشر می شود. تقدیر چنین بوده که قم مرکز شود. و دراخبار تعریف شده است آنقدر قم ارزش پیدا می کند که مقدار خوابگاه یک اسب را هزار دینار می خرند.
حوزه: گویا بزرگانی مانند مرحوم بهشتی و مطهری خدمت شما تحصیل کرده اند؟
استاد: پیش ازاینکه نجف مشرف شوم مرحوم بهشتی پیش من سیوطی می خواند. و پس از بازگشت از نجف شرح لمعه را خواند. فرد بااستعدای بود لازم نبود خیلی شرح بدهم پیش مطالعه می کرد و همان که می گفتم متوجه می شد. در همان زمان که پیش ما لمعه می خواند خودایشان هم درس معالم می گفت. واما مرحوم مطهری پس از بازگشت مااز نجف به توصیه استادش مرحوم حاج میرزاعلی آقای شیرازی که کنار حجره ما حجره داشت قسمتی از فرائد را برای ایشان خواندیم زیرااز حاج میرزا علی آقا پرسیده بود که قسمتی از فرائد را نخوانده ام پیش کی بخوانم ایشان ما را معرفی کرده بود. بعد هم مرحوم شهیدمطهری با ما آشنا شد هر که از پیش ایشان می آمد برای ما سلام می رساند واظهار تشکر می کرد. مرحوم ارباب ۱۱ – که در جنبه های حکمت و ریاضی و. . قوی بود و جامع – رفت و آمد می کرد وازایشان استفاده می برد. مرحوم ارباب به ایشان احترام می گذاشت. در درس ما هم که شرکت می کرد معلوم بود که خوش ذوق و بااستعداداست.
حوزه: بزرگانی مانند مرحوم ارباب استادایشان مرحوم جهانگیرخان قشقائی و محمدرضا قمشه ای بااینکه در دانش واخلاق مقام والائی داشتند اما ملبس به لباس روحانی نشدند آیا جهت خاصی داشت؟
استاد: حاج آقارحیم وقتی نماز می خواند عمامه سفیدی داشت که به جای کلاهش می گذاشت. و نمی خواستند سیره پدرانشان را ترک کنند. لکن برای لباس روحانیت ارزش خاصی قائل بودند.
حوزه: نسبت به امام[ مدظله العالی] آیا مطلبی دارید که بیان فرمائید؟
استاد: مقام ایشان محتاج به تعریف من نیست ایشان آفتابند آفتاب نیاز به تعریف ندارد آفتاب آمد دلیل آفتاب خودش معرف خودش هست.
در نتیجه التجاء به حضرت امیر[ ع] مقامی به ایشان داده شده است که فوق اینهایی است که شما تصور می کنید مقام معنوی ایشان بیش از مقام ظاهری ایشان است. خداوند تاییدشان کند انشاءالله.
حوزه: آیاتالیفی هم دارید؟
استاد: تالیف منظمی ندارم زمانی رساله ای در[ شروط ضمن عقد] – از تقریرات درس مرحوم آیه الله آسیدمحمدنجف آبادی – نوشتیم که خطی است. و یک سری متفرقات هم هست که جمع نکرده ام و تصمیمی هم به تدوین آنها ندارم. تمام کوششم در همین تدریس بوده که وقتی برای تالیف پیدا نکردم واکنون هم به زحمت همین یک درس را می گویم.
حوزه: پس از بازگشت از نجف به چه کارهائی در حوزه اصفهان پرداختید؟
استاد: در کارهای اجتماعی که دخالتی نداشتم و فقط مشغول درس و بحث بودم. آنجا که باید درس بخوانم درس می خواندم و آنجا که باید تدریس کنم درس می دادم. درسهائی مانند فرائدالاصول و متاجر را درس می دادم در مدرسه صدر پس از درس ما مرحوم آیه الله خادمی تدریس می کرد – وایشان علاقه زیادی بمن داشتند – به تدریج درسهای دیگری مانند: مکاسب کفایه و. .. را گفتم پس از آن مستمسک را شروع کردم و اکنون حال درس دادن ندارم. فقط برای خالی نبودن عریضه کتاب قضاء و شهادات جواهر را بنا به تقاضای آقایان می خوانیم.
حوزه: خواندن علم اصول و کتابهائی که پیرامون این علم نوشته شده است در چه سطحی لازم است و در تحصیل اجتهاد مدخلیت دارد؟
استاد: به مقداری که انسان از قواعداصولی مطلع باشد که کجا و چگونه استعمال می شود کتابهائی مانند: معالم قوانین و فرائد خوانده شود کافی است البته اگر کسی خارج اصول خواسته باشد برود مانعی ندارد ولی لازم نیست. همین سه کتاب دراصول کافی است. و طلبه را در حد یادگرفتن قواعد کلی اصول کمک می کند.
حوزه: آیااز زندگی تحصیلی و تدریسی که پشت سرگذارده اید رضایت دارید؟
استاد: هر آنچه پیش آمده همه اش خیر و خوب بوده است من اهل گفتن اینکه چرااینجور شده و یا آنجور شده نیستم. هر چه پیش آمده قضای الهی است و راضی هستم.
حوزه: شمااز برخی بزرگان اجازاتی دارید لطفا درباره ایشان صحبت فرمائید.
استاد: یکی ازایشان مرحوم آیه الله حاج سیدابوالحسن اصفهانی است. او اخر عمرش بود که مریض ضد و درسی نمی گفت – درس اصلی را همان مرحوم سیدعبدالهادی شیرازی می گفت – وقتی خواست برای معالجعه به[ شام] برود من این اجازه راازایشان گرفتم. آرزو داشتم که سالم برگردند و برای درس خدمتشان برسم که در همان سفر فوت کردند و جنازه ایشان را با جلال و شوکت بسیار فراوانی در کربلا و نجف تشییع کردند و سمت چپ درب قبله حرم حضرت امیر[ ع] – کناراستادشان آخوند خراسانی – دفن کردند. سمت مقابل مرحوم سیداسدالله ضفتی پسرحاج سید محمدباقر که مسجد سید را ساخته است دفن شده است. مردم عزاداری بسیار مفصلی برای ایشان بر پا کردند.
از مرحوم حاج آقا بزرگ تهرانی ۱۲اجازه روایتی داریم. که ایشان مرد بسیار با تقوی و بزرگی بود. و منزل و نمازایشان می رفتیم. همانگونه که مرحوم حاج میرزا علی آقا ممتاز بود. حاج آقا بزرگ هم – در نجف – ممتاز بود و خواص در نمازایشان شرکت می کردند.
واز مرحوم ملاحسین ۱۳ فشارکی که دراصفهان بود و در نمازایشان شرکت می کردیم. اواخر عمرشان بود که این اجازه را نوشتند. مرد بسیار جلیل القدر و بزرگواری بود. فقیهی بود که تمام مسائل را مستحضر بود. درس هم می گفت و مبرزین از علماء شرکت می کرند. خلاصه بسیار متین بود منبر هم می رفت و مخصوصا در ماه مبارک رمضان که احیاء هم می گرفت.
حوزه: در گذشته افراد صلاحیت دار مفید بودند که ازاهل فن اجازه روایتی بگیرند اکنون این تقید کم شده و چندان مورد توجه نیست نظر شما دراین باره چیست؟
استاد: سنداخبار باید متصل باشد چرا که اگر راوی بگوید: که از کی شنیدم و ایشان برای من خواندند بهتراست تا بگوید: در فلان کتاب دیدم. انتساب به آن کسانی که از معصومین[ ع] روایت دارند بسیار باارزش است. بهتراین است که افراد پیش هم رفته سنداخبار را تصحیح کنند و سپس مضمونش را نقل کنند. یک وقت می گوید: حدثنی فلان. حدثنی فلان و یک وقت م
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 