پاورپوینت کامل پویایی اسلام در پویه زمان ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل پویایی اسلام در پویه زمان ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل پویایی اسلام در پویه زمان ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل پویایی اسلام در پویه زمان ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

متفکران مسلمان همواره در این اندیشه بوده اند که چگونه می توان نسبت میان اسلام و دگردیسیهای زمان را فهم و کشف کرد و براساس فهم نسبت آن دو سازواری اسلام با نیازهای نوپیدا را تفسیر و تبیین کرد.

از آغاز نواندیشی معاصر عناوینی چونان: (تجدید حیات دین) (احیای تفکر اسلامی) (بازگشت به اجتهاد) (اسلام و مقتضیات زمان) که متفکران دینی در جهان اسلام مطرح کرده اند همین چاره اندیشی و درنگ را نشان می دهد.

اکنون نیز این درنگ با عبارتهایی چون: (قبض و بسط تئوریک شریعت) (تکامل معرفت دینی) (ثبات و تغییر در اندیشه دینی) در جامعه مطرح شده و مسائلی را در حوزه تفقّه و تفکر اسلامی پدیدار ساخته است.

سوکمندانه دچار شدنِ این گونه مباحث به آسیبهای جدل و یا دخالتِ ناروای گرایشهای مسلکی پاره ای حقایق روشن این موضوع را در غباری تیره فرو پوشانده و متفکران را رو در روی یکدیگر قرار داده است همانان که می توانستند به مهر بر سر یک سفره بنشینند و با همزیستی و داد وستد فکری کامل کننده یکدیگر باشند.

به هر روی توجه به چسانیهای دگرگونی و تکاملِ اندیشه اسلامی ضرورتی است که دگرگونیها و نواندیشیهای دینی امروز آن را ایجاب می کند و تلاش پیکر فرهیختگان حوزوی و اهتمام ایشان را به این گونه مباحث می طلبد.

همه نیروهایی که به سرافرازی و توانایی اسلام در حل مشکلات امروز بشر می اندیشند می سزد که با دوراندیشی و هوشیاری مجال دهند عقاید و آرا میدان برخوردِ گسترده تری بیابند مسایل دینی به سر پنجه هم اندیشی و رایزنی مهربانانه و متعهدانه راه کمال بپویند.

روشن است بررسی همه سویه مقوله (اسلام و زمان) و پاسخ یابی درباره نسبتی که اسلام می تواند با خواسته های دگرگون شونده انسان در چشم اندازِ عمل و نظر داشته باشد نیازمندِ پژوهش است بس گسترده تر از آنچه بتوان آن را در قلمروِ کار و مجالی محدود انتظار داشت. با این همه طرح مسایلی که می تواند در روشن گری مباحث دینی از این دست کارگر افتد جای هیچ گمانی نیست.

کوشش ما در این سلسله نوشتار آن است که قدرت و توانِ پویایی و دگرگون پذیری اسلام را در پویه زمان و انسان بنماییم. بدین منظور ابتدا تاریخی کوتاه از نونگریها و دگرگونیهایی که از سوی احیاگران معاصر در فرهنگ اسلام به وجود آمده است می نگریم و سپس به مسایلی مانند: خاستگاه ثبات و دگرگونی و انگیزه ها و قلمرو آن پرداخته خواهد شد.

اگر ضرورت و بی آلایشی نخستین برابرسازی اندیشه های اسلامی نیازهای زمان را در نظر آوریم بی درنگ به ضرورتِ طرح این نظریه در این روزگار پی خواهیم برد و خواهیم دانست که این بحث همچنان ضرورت و بی آلایشی پیشین را در احیای اندیشه اسلامی و فراز آمدن بر نیازهای واقعی عصر را جست وجو می کند و در اصل کوششی فکری است با این دغدغه که نگذارد ارزش حقیقی و عینی دین اسلام و چهره سازنده و تأثیرگذارث آن در شتاب امروزین دگردیسیهای زمان مخدوش گردد و یا پوشیده ماند.

استاد شهید مطهری دو ضرورت برای گشودن باب سخن در این مسائل بیان می کند:

(برای روشنفکران مسلمان در عصر ما که از نظر کیفیت زبده ترین طبقات اجتماعی می باشند و از نظر کمیت خوشبختانه قشر قابل توجهی به شمار می روند مهم ترین مسأله اجتماعی (اسلام و مقتضیات زمان) است.

دو ضرورت فوری مسؤولیتی سنگین و رسالتی دشوار بر دوش این طبقه می گذارد. یکی ضرورت شناخت اسلام واقعی به عنوان یک فلسفه اجتماعی و یک ایدئولوژی الهی و یک دستگاه سازنده فکری و اعتقادی همه جانبه و سعادت بخش و دیگر ضرورت شناخت شرایط و مقتضیات زمان و تفکیک واقعیات ناشی از تکامل علم و صنعت از پدیده های انحرافی و عوامل فساد و سقوط.)۱

نوعِ کسانی که از دگردیسی تئوریها و اندیشه ها درباره حقایق اسلامی سخن گفته اند بر این ضرورت پای فشرده اند و بیش تر بر آن بوده اند که در گردونه دگرسانیها و نو شدنها اندیشه های پویا و زنده اسلامی را در برابر جشمهای نوجوی بشر ترسیم نمایند و پندارِ ناسازگاری تمدن و اسلام را از ذهنها بزدایند.

با آن که انگیزه ها در اصل مقدس و پاک بوده اند; اما این مقوله از زیاده روی و لغزش برخی کسان به دور نمانده و کژرویهایی در آن صورت گرفته است. مهم ترین نمودِ زیاده روی و لغزش در سیر سازواری اسلام و زمان بروز پدیده التقاط است که تجلّی امروزین آن ناپروایی در پذیرش و بازگفتِ تئوریها و دیدگاههای دین پژوهانِ غرب است.

با اعتراف و تأکید بر وجود همسانیها و امکان دادوستدها در زمینه پژوهشهای دینی و سودمند دانستن ارتباط و تبادلِ فکری میان دانشمندان اسلامی و دانشمندان مسیحی اما باید دانست که دین پژوهی در اسلام با دین پژوهی در دیگر ادیان از جهاتی ناسانی دارد. ناسانیهایی که می تواند راز ناسازگاری فرهنگ اسلامی با پاره ای تئوریهای نوظهور در دیانت مسیح را آشکار کند که مهم ترین آنها عبارتند از:

۱. ناسانی در منابع تحقیق:

کلام اسلامی و کلام مسیحی در منابع تحقیق ناسانی اساسی دارند. منابع دینی مسیحیت یعنی کتابهای مقدّس توسط شاگردان مسیح نگاشته شده و از سویهای گوناگون مبهم و غیریقینی است. این ارزیابی از کتابهای مقدس در مسیحیت امروز بی تردید است. در این باره ایان باربور Ian.Barbour می نویسد:

(در پرتو این پژوهشها [پژوهشهای مربوط به کتاب مقدس] پنج کتاب اول عهد عتیق که سنّتاً منسوب به خود موسی است نشانه هایی از چند مؤلفی بودن به دست داد. بررسی دقیق داستانهای مکرر وتفاوت سبکها واژگان و فکر دلالت بر این داشت که این کتابها (اسفار خمسه) در هیأت کنونی شان مجموعه ای از چندین روایت و متعلق به زمانهای مختلف است. بعضی از بخشها نظیر توصیف جزئیات اجرای شعائر کاهنان درمعبد بزرگ اورشلیم معلوم شده است که در عصر تبعید یا اسارت بابلی یعنی ۸۰۰ سال پیش از موسی به رشته تحریر درآمده است.

تحلیل مشابهی از انجیل یوحنا و تفاوتهایی که با سایر اناجیل هم از نظر سبک و سیاق هم از نظر محتوا دارد محققان را به آنجا رسانده است که آن را صرفاً سیره مسیح که بیش از نیم قرن بعد از تصلیب او نوشته شده بدانند.)۲

پس متکلم مسیحی برای شناختن گزاره های دینی به سرچشمه اصلی دسترسی ندارد بلکه آنچه در اختیار دارد سیره مسیح و آن هم از راه غیر وحی است; از این روی دست یافتن به اصول و ارزشهای قطعی و یقینی برای او چندان امکان پذیر نیست:

(در نگرش نوین به کتاب مقدّس توجه به نظرگاهها و علائقِ فردی نویسندگانِ باستان و هدفهایی که در نگارش این گونه متون داشته اند و نیز محیط و مقتضیات تاریخی عصر زندگی آنها معطوف شده است و آنچه در این میان به تحقق پیوسته است این است که اینان انسانهای عادی ای هستند که از مقبولات و مسلمات زمانه خویش برخوردارند و آنها را همراه با مقدار معتنابعی افسانه و مطالب افسانه دار ترکیب می کنند و به تحریر در می آورند.)۳

اما کتاب مقدس اسلام قرآن متن خالص وحی آسمانی است و هم اکنون بی هیچ تحریف و تغییری در اختیار همگان قرار دارد. محقق اسلامی به طور مستقیم با سخنِ خداوند سروکار دارد. با اصول و ارزشهای دینی غیرقابل تردید به تحقیق می پردازد و در چهارچوب همان اصولِ قطعی دین اسلام را می فهمد و می شناساند.

۲. ناسانی در انگیزه تحقیق:

دین پژوهی در مغرب زمین کم تر به عنوان یک تعهد و مسوولیت اعتقادی انجام می گیرد. بیش تر کسانی که به این مباحث می پردازند از پیش خود را متعهد به حفظ اصولی ثابت از دین و با نگهداشتِ احساس دینی مؤمنان نمی بینند و چه بسا باور دینی نداشته باشند بلکه به عنوان یک فعالیت علمی بسان دیگر دانشهای بشری به این کار بپردازند. حتی دین پژوهانی که به انگیزه های دین خواهانه به معرفت دینی روی می آورند بیش تر از نگاه انتظارهای بیرونی و فهم نیازهای این جهان به دین می نگرند. می خواهند بدانند برای رسیدن به یک زندگی شیرین و بی دغدغه در شرایط کنونی که انسانها گرفتار انواع بحرانهای روحی و معنوی هستند در دستورها و قانونهای دینی چه تواناییها و راه حلهایی را می توان به دست آورد و از آنها سود جست.

به دیگر سخن به حق بودن دین وتلاش برای ثابت کردن آن کاری ندارند بلکه به جنبه های کاربردی آن توجه دارند. البته این گونه رویکرد با مناقشه هایی که در ملاک حقیقی دانستن اندیشه ها پیش آمد و عرصه را بر اثبات عقلانی دین تنک کرد رونق یافت.

اما در فرهنگ اسلامی این رأی که درستی ین و گزاره های دینی را به کارکردها و برآوردنِ انتظارهای بشری بسته بداند و تنها ابزار انگارانه دین جویی کند ناروا شمرده می شود; زیرا معرفت دینی در این فرهنگ از آغاز بر پایه رئالیسم فکری که معیار حقیقی بودن هر اندیشه را در برابری آن با واقع می داند شکل یافته است و اکنون نیز باگذر از همان بامِ فکری و اعتقاد به امکانِ اثبات حقانیتِ اسلام به روش عقلانی از توانایی کارآیی و ارزش عینی و عملی حقایق و باورهای اسلامی سخن می گوید.

۳. ناسانی در مناسبات تحقیق:

بر تحقیقات دینی در غرب دیدگاه پدیدارشناسی حاکم است دین به عنوان پدیده ای شناخته می شود که از صحنه زندگی خارج شده و اکنون هیچ گونه حضور فعّالی در جامعه ندارد. این امر سبب شده است تا مناسبات اجتماعی در پژوهشهای دینی نادیده انگاشته شوند و بدون توجه به بازتابهایی که ممکن است یک فرضیه دینی در جامعه دینداران به وجود آورد آرای روا و ناروا ابراز می شود. در چنین فضایی طبیعی است که گاه به گاه فرضیه ای نو برای مدتی ظهور و بروز پیدا کند بی آن که نسبتش با اصول و ارزشهای ثابتِ دین سنجیده شود بلکه در اساس چنین اصولی را نمی شناسند و بر فرضِ تضادّ فرضیه با اصول دینی هیچ حسّاسیتی در آن جوامع بر نمی انگیزد; زیرا مردمان نیز نسبت به این گونه مسائل بی تفاوتند.

مثلاً تئوری عصری بودن معرفت دینی به چنان راه گزافه پیموده است که پروفسور دادگلاس جان هال خواستار تغییر و تجدید نظر در مفهوم خدا می شود و ادعا می کند: درک ما از خدا به عنوان خدای مطلق ازلی ابدی قدرتمند عظیم و متعالی ساخته نظامهای استبدادی و طبقات حاکم قدرتمند و قدرت طلب است و به هیچ روی با شرایط عصری جدید تلائم ندارد. شرایط کنونی حاکی از درد و رنج و محرومیت و فقر انسانهاست پس باید از خدای رنج کشیده حقیر و ذلیل مظلوم و بالاخره شکنجه شده و به صلیب کشیده شده سخن بگوییم.

و یا برخی طرفداران فمنیسم (زن مداری) برآنند که از خدا باید به عنوان (مادر) یاد کرد و نسبت به خدا نباید از ضمیر مذکر (He) و یا (هو) استفاده کرد بلکه باید ضمیر مؤنث (She) و یا (هی) را به کار برد.۴

اما پژوهشهای دینی در جامعه های اسلامی وضعیتی دیگر دارند. نخست آن که: حضور اسلام در جامعه جدّی است و افکار اسلامی در زندگی مردمان نقشی درگیر و مؤثر دارد. دو دیگر: مسلمانان محققان اسلامی را انسانهایی دین خواه متعهد و پاسدار اصول اسلام می شناسند و به آرا و دیدگاههای دینی آنان توجه دارند و از خود پای بندی نشان می دهند. خطای یک رأی و نظر بسان اشتباه در آمدن یک فرضیه در دنیای فرض و تئوری باقی نمی ماند بلکه به اندیشه و اعتقاد مردمان و جامعه خلل می رساند و ایشان را در نظر و عمل به خطا و شبهه می افکند. این است که ابراز رأی باید با دوراندیشی و صلاح و سداد بیش تری همراه باشد و از همین روی ترجمه مقوله های فکری و باز گفتث شتابزده فرضیه های دینی غرب چندان با فرهنگ جوامع اسلامی سازگار نیست و چه بسا ناروا; زیرا صواب دیدِ هر تفکری با توجه به زمینه های تئوریک و بستر رویشِ آن است و بی گمان همان گونه که یاد شد این زمینه ها از جهاتی در این دو دیار دگرسانند.

البته منظور این نیست که از هر چه رأی و تئوری درباره دین در مسیحیت شکل می گیرد پروا گیریم بلکه سخن در این است که در انتقال آنها به محیط اسلام شتابزده عمل نکنیم بی گدار به آب نزنیم و جوامع اسلامی را در مسائل قدسی به تجربه تلخ غرب دچار نسازیم.

به عنوان نمونه عصری دانستنِ معرفت دینی اگر چه یک تئوری پذیرفته شده در مباحث دینی غرب است; اما نباید با دیدی جزمی به آن نگریست; زیرا احتمال باطل شدن آنها می رود.

افزون بر این این دیدگاه مبانی تئوریک دارد که جدای از آنها درخور طرح نیست. پیش فرضهای معرفت شناسانه در شناسایی و روشن گری چگونگی پیدایش معرفت دینی که به طور موجبه کلیه این معرفت را آفریده شرایطِ عصر و متأثر از همه معارف بشری غیردینی می داند با قید این کلیت چگونه می تواند درخور اثبات باشد. چگونه می توان معتقد شد که معارف دینی به طورکلی زاییده شرایط روزگارند و هیچ مرتبه ای از واقعیت درحقایق دینی درخور کشف و حصول نیست؟

این دیدگاه به طور موجبه جزئیه پذیرفته است و در حقیقت باز می گردد به دیدگاهی که در فرهنگ اسلامی بویژه فرهنگ شیعی مطرح و مورد عمل است; یعنی دیدگاه امکان اجتهاد و نوفهمی در حقایقِ اسلامی و سازگار کردن اسلام با نیازهای زمان.

بنابراین احیای تفکر اسلامی به معنای سازگار کردن معارف دینی با دگردیسیهای بشری به تنهایی نمی تواند بر الگوی تئوریهای دینی غرب و ترجمه و انتقال آنها به جوامع اسلامی به دست آید بلکه این مهم باید بر روشها و مایه های اسلامی استوار گردد.

دگردیسی پذیری اندیشه اسلامی

نوفهمی و احیای اندیشه دینی ضرورتِ استمرار و پایدار ماندنِ حیات دین است. دینی که قدرت و پذیرش دگردیسی و سازواری با شرایط جدید را دارا نباشد و دگردیسیهای حتمی انسان و زندگی را برنتابد نیروی دوام و حفظ خود ر ا از دست داده و از صحنه حیات حذف خواهد گردید و در خاموش خانه تاریخ جای خواهد یافت.

استعداد نو شدن و کمال یافتن و شرایط دیگرگون شونده را پذیرا بودن اساسی ترین ویژگی یک مکتب جاوید و پایدار است. دینی می تواند با گذشت زمان و دگردیسی اوضاع برای حیات بشر سودمند افتد و برای همیشه توان هدایت و رستگاری انسان را داشته باشد که از پویشِ نهادی برخوردار باشد. شرط پایا ماندن هر دین و مرامی پویایی و نوشوندگی آن است. دیانت اسلام به مقتضای جاودانه بودن پویا دگرگونی پذیر و نوشونده است. با شکلها و صورتهای زندگی قدرت سازواری دارد. دگرگونیهای تکاملی در چشم اندازهای زندگی بشر را می پذیرد و در تمامی مراحلِ تکامل و برای هر دوره از زندگی او می تواند الهام بخش پیامهای سعادتمندانه و راه گشا باشد; زیرا وحی اسلام (قرآن) پیوسته با زمان و جریان زمان جاری است:

امام صادق(ع) درباره قرآن می فرماید:

(یجری کما تجری الشمس والقمر.)۵

[قرآن] جاری است آن گونه که ماه و خورشید جاریند.

آمد و شدِ ماه و خورشید کنایه از جریان مداوم زمان و پیدایی تمدنهاست. همان گونه که در مسیر زمان نهفته های طبیعت کشف می شود و تمدنها بر می آیند به موازات آن ژرفای قرآن نیز کشف و آشکار می گردد و هدایتهای آن به تدریج رخ می نمایند یعنی قرآن به فراخور دانش و نیازهای زمان در خور فهم جدید و برداشت تازه است و این راز همزیستی و سازگاری حقایق قرآن با هر چهره ای از زندگی است که مقتضای انسانی داشته باشد.

قرآن حرکتِ مدام در جهان و تحول در زندگی انسان را عینیتی بی تردید می شناسد. در بسیاری آیات به صورتهای گوناگون وجود دگردیسی در همه اجزای هستی به روشنی آمده است:

* (والسَّماء بنیناها بأَیدٍ وإنّا لموسِعفون.)۶

و آسمان را به نیروها بنا کردیم و ما در حال گسترش آنیم.

* (وتری الجبال تحسبُها جامده و هی تمرُّ مرَّ السَّحاب.)۷

کوهها را بینی پنداری که برجای ایستاده اند حال آن که چون ابر درجریانند.

علامه طباطبایی می نویسد:

(قرآن کریم در همه اجزای جهان تغییر و تحول را اثبات می فرماید: (ما خلقنا السماوات و الارض و ما بینهما الاّ بالحق و أجل مسمّی).۸ و ایات قرآنی در این مضمون بسیار است و عموماً دلالت دارند بر این که هر پدیده ای از واقعیتهای جهان آثاری دارد و هدفی را تعقیب می کند که کمال آن است و هم أجل و سر رسیدی دارد.)

پس از دیدگاه قرآن جهان ثابت و ساکن نیست بلکه همه پدیده های آن به گونه ای قانونمند در حرکت و دگرگونیند و به مقتضای طبیعت خدادادی پیوسته آهنگ تکامل را دارند:

(ولله ملک السموات والأرض ومابینهما و الیه المصیر.)۱۰

و فرمانروایی آسمانها و زمین و آنچه میان آن دوست از آن خداست و به سوی اوست بازگشت قرآن انسان و زندگی او را از قانون حرکت و تحول عمومی جدا ندانسته است. تکاپوی کمال جویانه۱۱ و افت وخیز او را برای دستیابی به کامیابی یادآور شده است:

(وتلک الأیام نداولُها بین الناس.)۱۲

و آن ایام پیروزی را میان آدمیان به نوبت می گردانیم.

دگردیسیهایی که در وضع بشری اعم از مادی و معنوی صورت می گیرد در گرو دگردیسیهای درونی انسانها می داند:

(إنَّ اللّه لایغیر ما بقوم حتّی یغیروا ما بأنفسهم.)۱۳

خدا حال قومی را دیگر نمی کند تا آن که خودشان دگرگون سازند.

قرآن تنها به روشن گری دگردیسیهای مشهود و پنهان درجهان و زندگی بسنده نکرده است بلکه برای بیرون آوردن انسانها از سکون و رکود ایشان را به سیر و سیاحت و هجرت و کوچ دعوت می کند:

* (قدْ خَلَتْ مِنْ قبلکم سننٌ فسیروا فی الارض فانظروا کیف کان عاقبه المکذّبین.)۱۴

به یقین پیش از شما سنتهایی برفته است پس در زمین بگردید تا بنگرید که فرجام دروغ گویان چگونه بود.

* (قل سیروا فی الأرض فانظروا کیف بدأَ الخلق.)۱۵

بگو: در زمین بگردید و بنگرید که چگونه آفرینش را آغاز کرد.

محصور ماندن در شرایط فکری موجود جامعه و به تبع فرو افتادن به کژیها و نادرستیها را به عنوان عذر و بهانه مردود می شناسد و انسانهایی که در چنین شرایطی قرار دارند ولی به تغییر وضعیت جغرافیایی و رهایی خود نمی اندیشند مستحق عقوبت می داند:

(انّ الذین توفّیهم الملئکهُ ظالمی أنفسهم قالوا فیمَ کنتُم قالوا کنّا مستضعفین فی الارض قالوا ألَم تکن أرضُ اللّه واسعه فتهاجروا فیها فاولئک مأویهم جهنم وساءت مصیرا.)۱۶

کسانی که فرشتگان در حالی جانشان را می گیرند که بر خویشتن ستم کرده اند. از آنان می پرسند: در چه حال بودید؟ گویند: مستضعفانی در روی زمین بودیم. گویند: آیا سرزمین خدا پهناور نبود تا در آن هجرت کنید؟ پس آشیان اینان دوزخ باشد و بدسرنوشتی است.

از دیدگاه قرآن میخکوب شدن و جمود ورزیدن بر سنّتها و قوانین نادرست گذشته سقوط و انحراف انسان را به دنبال دارد:

(وکذلک ما أرسلنا مِن قبلک فی قریه من نذیر إلاّ قال مترفوها إنّا وجدنا ءاباءَنا علی أمهٍ وإنَّا علی ءاثارهم مقتدون.)۱۷

و همین گونه پیش از تو نشد که به مدینه ای پیامبر بیم دهنده ای بفرستیم و طبقه مرفه خوشگذران آن نگویند: ما پدرانمان را بر آیینی یافتیم و ما به آثار آنان اقتدا می کنیم.

آیات یاد شده حرکت و جریان را از ویژگیهای جهان و پدیده های آن معرفی می کند و انسان را به پویایی و تمدّن می خواند. قرآن یکی از اسمها و صفات خداوند را (بدیع) می نامد و او را نوپرداز آسمانها و زمین می داند:

(بدیع السماوات والارض.)۱۸

خدای جهان را چنان می شناساند که پیوسته و در هر زمانی امر و حالی تازه و جدید پدید می آورد:

(کل یوم هو فی شأن.)۱۹

و تمامی تغییرها و دگرگونیها به نیروی خداوند باز می گردند:

(لا حول ولا قوه الاّ باللّه.)

همچنان که همه دگردیسیها و حرکتها سمت و سوی تکاملی و صعود به سوی خداوند دارند:

(ألا الی اللّه تصیر الامور.)۲۰

به راستی دیانتی که این گونه از حرکت وتحوّل در همه پدیده های جهان و زندگی انسان سخن می گوید و انسان را به حرکت و تمدن دعوت می کند چگونه می تواند در بردارنده قوانین و دستوراتی باشد که با تمدن انسانی امروز و با دگردیسیهای زندگی انسانها در این عصر سازگار نباشد؟

دگردیسی و تمدّنی که امروز شاهد آنیم بخشی از حرکت و تحول عمومی است که در قرآن از آنها سخن رفته است. خداوند با علم و دانایی کامل به تمامی این گونه تحولها و تمدنها وحی اسلامی را آخرین وحی آسمانی برای بشر معرفی کرده است:

(ان الدّین عند اللّه الاسلام.)۲۱

بی گمان دین نزد خداوند اسلام است.

و در تمام مراحل و دورانهای زندگی بشر پیروی از اسلام را موجب هدایت و سعادت او دانسته است:

(ومَنْ یبتغ غیر الاسلام دیناً فلن یقبل منه و هو فی الاخره مِن الخاسرین.)۲۲

وهر کس دینی جز اسلام بجوید هرکز از او پذیرفته نخواهد شد و او در آخرت از زیانکاران است.

تمامی ادیان الهی در ظ

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.