پاورپوینت کامل سیری در آفاق حرکتهای دینی و سیاسی خراسان از عباسیان تا افشاریان ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل سیری در آفاق حرکتهای دینی و سیاسی خراسان از عباسیان تا افشاریان ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل سیری در آفاق حرکتهای دینی و سیاسی خراسان از عباسیان تا افشاریان ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل سیری در آفاق حرکتهای دینی و سیاسی خراسان از عباسیان تا افشاریان ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

مطالعه اثرگذاری رویدادهای مهم و حسّاس تاریخی در چگونگی شکل گیری باورهای دینی و اجتماعی نقش سازنده عالمان دین در سازمان دهی فکری فرهنگی و سیاسی جامعه آفرینندگی و ویران سازی حکومتهای عدل و نظامهای ستم اثرگذاری منفی تعصبها و سخت گیریها همچنین نیاز غیردرخور انکار انسان به خودآگاهی تاریخی به عنوان یکی از گامهای اساسی استوار کردن هویت انسانی و الهی زمینه درک و فهم دقیق جایگاه کنونی ما را در بستر تاریخ فراهم می سازد و بینش ما را در راستای شناخت دقیق انگیزه های حرکتها سازشها پیروزیها و شکستهای تاریخی و چگونگی جلوه گری (من) اجتماعی و تاریخی خود بارور می سازد.

در اصل تاریخ از منابع شناخت است و درسهای عبرت آموز آن مایه بیداری انسانهاست. توجه و احیای ذهنیت تاریخی است که می تواند ملتی را از جمود و خموشی قرنهای بی خبری برهاند آنان را از دام خودباختگی خودستیزی خودسوزی خودبینی و خودستایی نجات دهد و نگرش مبتنی بر واقعیت را درباره قانونهای خلل ناپذیر حاکم بر جامعه به بار بنشاند.

توجه نکردنِ پیشینیان به ثبت و ضبط رویدادهای تاریخی بویژه تاریخ دینی و سیاسی خراسان که موضوع بحث و پژوهش این سلسله مقاله هاست سبب شده اسناد و منابع بسیار مهمی درباره پیشینه دینی و علمی این سرزمین و پیشینه حوزه های دینی و تلاشهای سیاسی جامعه از میان برود و ما در عمل خاطره منسجم و کلاسیک از تاریخ پویشهای دینی خود نداشته باشیم. نبود آثار مدوّن در این عرصه خود گواه روشنی است بر این سخن.

فرصت درخشانی را که انقلاب شکوهمند اسلامی برای پژوهش گران مومن و متعهد فراهم ساخته است باید پاس داشت. باید پیش از آن که تاریخ پرفراز و نشیب ما به دست بیگانگان و بیگانه پرستان نوشته شود دست به کار شد و یاد یادمانهای یادآوران را در یادها زنده نگهداشت. سلسله مقاله های سیری در آفاق حرکتهای دینی و سیاسی خراسان گامی است در این راستا که مطالعه گذرای کوششهای دینی علمی و سیاسی خراسان را از عصر حضور امام رضا(ع) در سرزمین (پاژ) تا عصر حاضر به عهده دارد.

نقش امام رضا(ع) در حیات معنوی خراسان

اندیشه شیعه از قرن دوّم هجری به خراسان راه یافت و با ورود امام رضا(ع) به خاک خراسان و دیدار ایشان از شهرهای: نیشابور طوس سرخس و مرو و املای حدیث و پاسخ به استفتاءات مردم۱ و مناظره با ارباب ادیان و مذاهب و متکلمان و تاثیر عظیم و ماندگار بر گرایشهای عرفانی و افرادی چون محمد اسلم طوسی۲ و معروف کرخی (م:۲۰۰هـ.ق.)۳ سر سلسله معروفیه به کمال رسید. امام(ع) خراسان را در بستر نوینی از معارف الهی و حیات دینی قرارداد و بر همه حوزه های علمی تاثیر انکارناپذیری گذاشت.

روش بحث و مناظره امام(ع) گرچه همانند شیوه های رایج در مدارس و مراکز علمی سده های بعد نبود ولی شیوه درستی به دانشهای مورد نیاز و آموزشهای دانش پژوهان خراسانی داد و مردان بزرگی چون فضل بن شاذان نیشابوری محمدبن احمدبن حماد مروزی محمودی ابوصلت عبدالسّلام بن صالح هروی ریان بن صلت اشعری ابراهیم بن عبده نیشابوری از خرمن دانش و معدن معانی ایشان بهره ها بردند همه سرشناسان شیعه با وی در تماس بودند و از این سرچشمه زلال ولایت بهره می گرفتند. ابوالحسن سوسنجردی از جمله فرهیختگانی است که پس از دیدار با امام رضا(ع) به بلخ رفت و با ابوالقاسم بلخی به بحث نشست و در امامت کتاب مهمّی نگاشت۴ حضور امام و نشر افکار بلند وی جامعه آن روز خراسان را از خودباختگی در برابر فرهنگ مهاجم غرب و فلسفه های وارداتی بازداشت و به متفکران مسلمان و دانشوران خراسان هویت اسلامی بخشید.

پس از شهادت مرقد آن بزرگوار مورد توجّه مشتاقان قرار گرفت و در قرن چهارم به دستور امیر فایق عمیدالدّوله کنار قبر امام مسجدی ساخته شد که به نقل ابن حوقل در تمام خراسان عمارتی از آن با شکوه تر نبود۵.

ابو عبدالله احمد بن موسی سر سلسله شاخه ای از سادات رضوی در اواخر قرن چهارم در مشهد می زیست و از فرزانگان شیعی شمرده می شد و کتابهای: انتساب آل الرسول و اولاد البتول فی الحلال والحرام الادیان والملل را به تحریر درآورد و پایه های علوم الهی را در شهر مشهد استوار ساخت.۶

برخلاف تلاش علمای شیعه حرکت شیعیان در دوره سامانیان; یعنی از نیمه دوم قرن سوم تا اواخر قرن چهارم در خراسان با توجه به سخت گیریها و تعصبهای موجود در آن عصر به کندی صورت گرفت ولی در عصر آل بویه که یک دولت مستقل ایرانی و شیعی بود تشیع رواج بسیار یافت و افکار و اندیشه های آن به وسیله عالمان بلند پایه ای چون: ابن جنید شیخ مفید سید مرتضی شیخ طوسی و… شناسانده شد. رکن الدّوله به زیارت مرقد امام رضا(ع) آمد و شیخ صدوق در سال ۳۵۳هـ.ق. با موافقت وی در مشهد امام(ع) حضور یافت۷.

رویدادهای علمی و فکری خراسان در عصر سلجوقیان

در عصر سلجوقیان بنا به گزارش عبدالجلیل رازی در شهرهای خراسان مدرسه های علمی رونق داشتند.۸ آمار دانشوران در همه رشته ها رو به فزونی بود.

به نقل حاجی خلیفه حکیم ابوعبدالله محمدبن عبدالله البیع النیسابوری (م: ۴۰۵هـ.ق.) تنها احوال دانشوران نیشابور را در هشت مجلد نوشت.۹

اواخر سده چهارم و در طول سده پنجم هجری عرفان و تصوف هواداران بسیاری در خراسان پیدا کرد. کتابهای عرفانی: التعریف کلابادی (م: ۳۸۰هـ.ق.) طبقات الصوفیه سُلَمی (م:۴۱۲هـ.ق.) رساله قشیریه (م: ۴۶۵هـ.ق.) کشف المحجوب هجویری (م: ۴۶۵هـ.ق.) و طبقات الصوفیه خواجه عبدالله انصاری هروی (م:۴۸۱هـ.ق.) در خراسان نگاشته شد و خانقاههای بسیاری از جمله خانقاه بایزید بسطامی ابوسعید ابوالخیر ابوعبدالرحمن سُلمی امام قشیری و ابوالحسن خرقانی دایر بودند. خراسان به عنوان مهد تصوف و عرفان همچنان پیشتازبود و بیش تر صوفیه معروف این قرن خراسانی بودند.

هجویری در کشف المحجوب می نویسد:

(و من سیصد کس دیدم اندر خراسان تنها که هر یک مشربی داشتند که یکی از آنان اندر همه عالم بس بود و این جمله از آن است که آفتاب محبت و اقبال طریقیت اندر طالع خراسان است.)۱۰

درگیریهای فکری میان فقها از یک سو و عرفا و حکما از سوی دیگر در این قرن جدی تر شد و از تلاشهای کسانی همانند ابوالعباس فضل بن محمد لوکری مروی (م:اواخر قرن پنجم هجری) برای نشر فلسفه در خراسان اقبال نشد.۱۱

ظهور امام محمد غزّالی طوسی (۵۰۵ ـ ۴۵۰هـ.ق.) برخورد میان فلاسفه و فقها را شدت بیش تری بخشید. تاسیس مدارس نظامیه از سوی خواجه نظام الملک طوسی در نیشابور و شهرهای دیگر خراسان اشعری گری را در این دیار رواج داد.

این بسته اندیشی خردگرایی اسماعیلیه را که در حجت جزیره خراسان یعنی ناصرخسرو تجسم یافته بود به دنبال داشت و پایان ناخوشایندی را برای خواجه نظام الملک (م:۴۸۵هـ.ق.) رقم زد.

غزالی در سال ۵۰۰هـ.ق. در شهر طوس کنار خانه خود خانقاهی برای صوفیان و مدرسه برای طالبان علم ساخت و خود به تدریس و عبادت مشغول شد. غزالی با نوشتن آثاری چون تهافت الفلاسفه ضربه سختی به پیکره عقل گرایی به سبک و سیاق یونانیان زد. رونق افکار او در خطه خراسان در طول چندین سده دوام آورد و متفکران بسیاری را تحت تاثیر قرارداد.

ظهور امین الاسلام طبرسی

در همین سالهایی که خراسان دستخوش کشمکشهای فکری و اعتقادی بود امین الدین ابوعلی الفضل بن الحسن طبرسی به عنوان یکی از بزرگ ترین پیشوایان مذهب شیعه پدیدار شد. او با تدوین تفسیر مجمع البیان خدمت بزرگی به شیعیان کرد. طبرسی با آفرینش مجمع البیان و کتابهای گرانقدری چون أعلام الوری باعلام الهدی و غنیه العابد و منیه الزاهد قدمهای بزرگی در استوارسازی شیعه برداشت.

طبرسی در نهم ذیحجه ۵۴۸هـ.ق. در ۷۹ سالگی یا ۸۰ سالگی بنا به دلایلی که برای ما ناشناخته مانده است در سبزوار به شهادت رسید و جنازه اش به مشهد آورده شد و در محل غسل حضرت امام رضا(ع) واقع در اوّل خیابان طبرسی به خاک سپرده شد.۱۲

نویسنده ریاض العلما می نویسد:

(نسخه ای از مجمع البیان را به خط شیخ قطب الدین کیدری دیده که آن را نزد نصیرالدین طوسی خوانده است و بر پشت آن به خطش نوشته بوده است: شیخ فاضل و امام سعید شهید.)۱۳

در زمان حیات طبرسی امام ابوحامد غزالی (م: ۵۰۵هـ.ق.) و احمد غزالی (م:۵۲۰هـ.ق.) شیخ احمد جام (م:۵۳۶هـ.ق.) سنایی غزنوی (م:۵۴۵هـ.ق.) زنده بودند.

طبرسی شرایط زمان خود را برای ترویج مکتب تشیع مناسب یافت. او مشهد را از آن رو برای اقامت برگزید که این شهر به یکی از قطبهای بزرگ فکری شیعه تبدیل شده بود. او در سال ۵۲۳هـ.ق. به سبزوار هجرت کرد.

طبرسی افزون بر تفسیر در شعر و ادب و جبر و مقابله نامور بود. وی از محضر عالمانی چون: ابوعلی حسن بن محمدبن حسن طوسی فرزند شیخ طوسی شیخ ابوالوفاء عبدالجباربن علی مقری نیشابوری ملقب به مفید رازی و فقیه شیعه در ری حسن بن حسین بن حسن بن بابویه قمی شیخ امام موفق الدین حسین بن فتح واعظ بکرآبادی جرجانی سید محمدبن حسین جرجانی شیخ ابوالفتح عبدالله بن عبدالکریم بن هوازن قشیری شیخ ابوالحسن عبیدالله محمدبن حسین بیهقی جعفر بن محمد دورلیستی و سید ابوالحمد مهدی بن نُزار الحسینی قاینی بهره برد.

طبرسی دانشمندان برجسته ای را در دامن خود پرورش داد شیخ رضی الدین ابونصر حسین بن فضل بن حسن طبرسی فرزند وی شیخ رشیدالدین ابوجعفر محمدبن علی بن شهر آشوب سروی شیخ منتخب الدین قمی ضیاءالدین فضل الله بن علی بن عبدالله حسنی راوندی کاشانی شیخ قطب الدین راوندی سید شرفشاه بن محمد حسینی افطسی نیشابوری و شاذان بن جبرئیل از شاگردان وی بشمارند.

فرزندان شیخ امین الدین طبرسی حسن طبرسی صاحب کتاب ارزشمند و مشهور مکارم الاخلاق و علی طبرسی و نواده اش علی بن حسن صاحب کتاب مشکوهالانوار حسن بن علی طبرسی صاحب کتاب تحفه الابرار نیز خدمات ارزشمندی انجام دادند.

عصر ایلخانان مغول و نقش خواجه طوسی

در سال ۶۱۶هـ.ق. مغولان به رهبری چنگیزخان یورش خونین خود را به سرزمین ایران آغاز کردند. آنان خوارزمشاهیان را از اریکه قدرت به زیر کشیدند. هیچ بخشی از ایران به اندازه خراسان از این تهاجم مخوف و ویران ساز آسیب ندید. سپاهیان خون آشام چنگیز به هیچ کس رحم نکردند. عالم و غیر عالم را از دم تیغ گذراندند. آنان خراسان را که مهد فقه و عرفان و حکمت بود به ویرانی کشیدند.

مغولان که خود دین شمنی داشتند نسبت به رواج تسنن و تشیع بی تفاوت بودند. کاری که آنان انجام دادند بُرش وحشیانه ای بود که در حوزه فرهنگ وتمدن ایران به وجود آوردند و ذهنیت تاریخی بسیار چرکینی برای ایرانیان به میراث گذاشتند. ظهور خواجه نصیرالدین طوسی (م:۶۷۲هـ.ق.) در عرصه علم و سیاست این جریان کور را کنترل پذیر ساخت.

خواجه نصیر با تدبیر و دانش گسترده توانست رأی هلاکوخان را که از سوی برادر خود منکوقاآن به حکومت ممالک شرق رسیده بود بزند و قدرت مهیب او را با حکمت خود مهار کند.

خواجه تحصیل کرده خراسان بود و در دانش سرآمد روزگار. خواجه معارف عقلیه را نزد فریدالدین داماد فراگرفته بود. فریدالدین شاگرد سید صدرالدین سرخسی و او شاگرد افضل الدین غیلانی و او شاگرد ابوالعباس لوکری و او شاگرد بهمنیار شاگرد شیخ الرئیس ابوعلی سینا بود. خواجه علوم دینی را از پدر خود آموخت و پدر خواجه شاگرد امام فضل الله راوند و او نیز شاگرد سید مرتضی علم الهدی بود.۱۴

خواجه پس از کامل کردن مدارج علمی بین او و مؤیدالدین علقمی قمی وزیر شیعی مستعصم خلیفه عباسی نامه هایی رد وبدل شد و دست آخر از رفتن به بغداد روی گردان شد و از ترس آزار نادانان و بسته اندیشان به دستگاه ناصرالدین محتشم از فرمانروایان اسماعیلی قهستان جلب شد و از آن جا به الموت راه یافت و در حمله هلاکوخان به قلعه های اسماعیلیه با صلاح اندیشی ایشان خور شاه بن علاء الدین محمد به نزد هلاکوخان راه یافت و جایگاه بلندی نزد هلاکوخان پیدا کرد. پس از گشوده شدن بغداد درر حلّه به دیدار شیخ نجم الدین ابوالقاسم جعفر بن ابوالحسن بن سعید حلّی بزرگ ترین مجتهد شیعه رسید و در درس شرایع الاسلام شیخ شرکت جست.۱۵ جامع بودن خواجه سبب شد همه دانشوران شیعی گرد او جمع شوند و دانشهای تجربی و عقلی و عرفانی دوشادوش فقه و تفسیر رواج یابد. او با تأسیس رصدخانه مراغه و گردآوردن دانشمندان برجسته در این مرکز عملی بخشی از آرمانهای علمی شیعه را جامعه عمل پوشید.

خواجه افزون بر درایت و سیاست از تفکر فلسفی و عرفانی برخوردار بود. پاره ای از آثار ایشان در سیروسلوک است. خواجه از عرفا حمایت می کرد حتی از منصور حلاج و بایزید بسطامی۱۶. خراسان در عصر وی از آرامش نسبی برخوردار بود و دانشمندان شیعی از احترام بیش تری برخوردار شدند.

حرکتهای دینی خراسان در عهد ایلخانان مسلمان

نخستین حاکم ایلخانی که اسلام را پذیرفت تکوادر بود که نام احمد بر خود نهاد. وی در طول حکمرانی خود (۶۸۳ ـ۶۸۰هـ.ق.) از راههای مسالمت آمیز تاتارها را تشویق به تشرّف به دین اسلام کرد ولی این امر سبب سقوط وی شد برادرش ارغون وی را کشت و خود جانشین او شد. ارغون ایالت خراسان را به غازان خان فرزند خود سپرد. وی در چهارم شعبان ۶۹۴هـ.ق. در لار دماوند به دست شیخ صدرالدین ابراهیم پسر عارف معروف شیخ سعدالدین محمد بن حمویه جوینی اسلام آورد و از این تاریخ به نام محمود خوانده شد.۱۷

در عصر غازان خان و الجایتو و سلطان ابوسعید مراکز علمی بسیاری در قلمرو پهناور ایلخانی از جمله خراسان تأسیس شد و موقوفه های فراوانی به این امر ویژه شد۱۸. غازان خان به حرم مطهر امام علی بن موسی الرضا(ع) توجه تام داشت و تاسیساتی را در این شهر به وجود آورد و یک بار به زیارت مرقد پاک امام(ع) مشرف شد.

خواجه رشید الدین می نویسد:

(غازان خان پیش از پذیرش اسلام و پس از آن به زیارت مشهد طوس و مشهد علی(ع) مشرف شد. روزی فرمود: کسی که برین وجه مرده باشد مشهد و مزار او برین گونه بود او را چگونه از مردگان توان شمرد. این مردن بهتر از زندگانی دیگران است.)۱۹

اولجایتو که پس از غازان خان به حکومت رسید با هدایت سید تاج الدین آوجی و جمال الدین حسن بن مطهر حلّی شیعه را پذیرفت و خود را محمّد خدابنده خواند و سید بدرالدین نقیب مشهور طوس را با گروهی از سادات همراه خود ساخت و سید تاج الدین ابوالفضل محمد را به مقام نقابت شیعیان در خراسان و بین النهرین برگزید.۲۰ وی علم را تکریم می کرد و با صلاح اندیشی خواجه رشید الدین مدرسه سیار ساخت با خیمه های کرباسی و همیشه این مدرسه همراه اردو بود و چند مدرس تعیین کرد. شیخ جمال الدین حسن بن مطهر و نظام الدین عبدالملک و نوالدّین تستری و عضدالدین آوجی و سید برهان الدین عبدی در این مدرسه به بحث های فقهی و کلامی می پرداختند.۲۱

در دوره ایلخانان طبقه روحانی از حقوق دیوانی معاف شدند.۲۲ ولی این امتیاز آنان را از اندیشه رهایی ازحکومت اشغالگران باز نمی داشت. این بود که درون گراییهای عارفانه با فقه سیاسی شیعی درآمیخت و به جهاد رهایی بخش انجامید و محملی برای حرکت توده ها در سرزمین پهناور خراسان شد. نهضت سربداران یکی از نتیجه های این دگردیسی بود.

دین باوری سران سربدار

سربداران که از مریدان شیخ خلیفه (م:۲۳ ربیع الاول ۷۳۶هـ.ق.) بودند در سال ۷۳۸هـ.ق. سپاه امیر ارغون شاه را از هم گسستند و در سال ۷۳۹هـ.ق. نیشابور را از دست کارگزاران وی بیرون آوردند و در نبرد با سپاه پنجاه هزار نفری طغاتیمور وی را نیز شکست دادند و شهرهای سرخس و زاوه و طوس را در اختیار خود گرفتند و در ۷۴۱هـ.ق. اسفراین جاجرم و بیار و جام و بسطام و دامغان و سمنان را تسخیر کردند.۲۳

سربداران که حکومت دینی تاسیس کرده بودند ماندگاری خود را در بهره گیری از آرای فقهای مجاهدی چون شیخ محمد جمال الدین مکی جستند. خواجه علی مؤید با شیخ محمد جمال الدین مکی معروف به شهید اول که در نهم جمادی الاول سال ۷۸۶هـ.ق. در داخل قلعه دمشق به اتهام داشتن عقاید شیعی شهید و سپس همان جا جنازه وی به آتش کشیده شد نامه نگاری داشت و همواره او را به سبزوار فرا می خواند و شیخ شهید در برابر محبتهای او (لمعه دمشقیه) را در شش روز در زندان دمشق به نام او نگاشت و به وسیله نماینده خود شمس الدین محمد آوی به سبزوار فرستاد.۲۴ کم تر عرفان و فقه شیعه فرصت یافته بود به این زیبایی کنار هم قرار گیرند. شهید اول با تایید دولت شیعی سربداران دوره سازمان یافتگی مرجعیت شیعه را رقم زد. چون از زمان ایشان است که رابطه میان مرجع تقلید و پایگاههای مردمی مشخص شد و خمس و زکات برای اداره امور شیعیان گردآوری شد.

تجدد گرائی اومانیستی حروفیان

نهضت شیعی دیگری که همزمان با نهضت سربداران در خراسان شکل گرفت نهضت حروفیه بود. این نهضت نیز در قالب عرفان تبلور یافت. در نهضت نخست عرفان عملی و در نهضت دوم عرفان نظری شیعه محک قرار گرفت.

نهضت حروفیه را فضل اللّه حروفی پایه ریزی کرد.

علامه امینی درباره فضل الله حروفی می نویسد:

(سید شاه فضل مشهدی متخلص به نعیمی جنبش حروفیان را در خراسان علیه ایلخانان هدایت کرد. وی جامع علوم معقول و منقول بود. در علوم غریبه و حکمت تبحر داشت. جاودان بزرگ و جاودان کوچک از آثار اوست.)۲۵

علامه امینی فضل الله را درردیف علمای شهید شیعه نام می برد و به بزرگی از او یاد می کند.

گرایش حروفیان به اومانیسم و مطرح کردن نقش عظیم انسان در پیکره آفرینش گونه ای تجددخواهی دینی و نهضت فکری در برابر وحشی گرییها و سخت گیریهای آن عصر بود. رهبران این نهضت با بهره گیری از دانشهای رمزآلودی چون علم ابجد و حروف که به همین مناسبت نیز حروفیه خوانده شده اند شیعیان را به درنگ در خود وا می داشتند.

نعیمی دوران کودکی خود را در شیروان گذراند و از پانزده سالگی شروع به تعبیر خواب و تأویل رویا کرد و زندگانی خود را از راه طاقیه دوزی (کلاهدوزی) می گذرانید. مردم به پاکی وی معتقد بودند و او را (حلال خود) می نامیدند. وی چندین بار به مشهد آمد و پیروان زیادی داشت. پیروان او گرایشهای سیاسی داشتند. وی در پایان به دستور میران شاه پسر تیمور و به فتوای فقهای اهل سنت در سال ۷۶۹هـ.ق. در ۵۶ سالگی به شهادت رسید. داماد وی عمادالدین نسیمی نیز محکوم به مرگ شد و پس از سوء قصد به جان شاهرخ در سال ۸۳۰هـ.ق. در شهر هرات شمار زیادی از حروفیان از جمله خواجه عضدالدین دخترزاده فضل الله استرآبادی دستگیر و به شهادت رسیدند.۲۶

تاسیس کهن ترین مدرسه های علوم دینی مشهد

شیعه تنها در چهارچوب عرفان تجسم نیافت. یکی از مظاهر تفکر اصیل شیعی فقاهت و اجتهاد است که در مدارس و به شیوه مدرسه ای نمود یافت و کهن ترین مدرسه دینی مشهد که فقه و حدیث در آن تدریس می شد در قرن هشتم در عهد تیموریان پرتلاش بود و ابن بطوطه در سفرنامه خود از آن یاد می کند.۲۷ به هنگام مرگ امیر تیمور گورکانی در سال ۸۰۷هـ.ق. روحانیت شیعه رسمیت بیش تری در خراسان یافت. در زمان سلطنت شاهرخ جانشین امیرتیمور چهار مدرسه به نامهای: بالاسر پریزاد دو در و سید میرزا در پیرامون حرم مطهر امام هشتم ساخته شد.

مدرسه پریزاد را پریزاد خانم ندیمه گوهرشاد آغا همزمان با بنای مسجد گوهرشاد به منظور سکونت علما و فضلایی که به عنوان زیارت یا تدریس و وعظ به مشهد می آمدند ساخت.۲۸

مدرسه دو در توسط امیر غیاث الدین یوسف بن امیر شیخ علی بن تیمور در سال ۸۴۳هـ.ق. به پایان رسید. این مدرسه دارای دو در و دو گنبد است. در زیر گنبد جنوبی سنگ قبری است که پیرامون آن آیه الکرسی نقر شده است. از نوشته های دیگر این سنگ قبر روشن می شود که قبربانی مدرسه یعنی امیر غیاث الدین که در ۱۱ ربیع الاول سال ۸۴۶هـ.ق. در خوارزم فوت کرده و بدن او را به مشهد آورده اند. احتمال دارد زیر گنبد غربی نیز امیر لسیدل یکی از امرای بزرگ تیموری دفن شده باشد.۳۰

بر گنبد جنوبی مدرسه کتیبه ای به خط ثلث نوشته شده است در این کتیبه آمده:

هزار نقش بر آرد زمانه و نبودیکی چنانکه در آئینه تصور ماستبه دست ما چون از این حل و عقد چیزی نیستبه عیش ناخوش و خوش گر رضا دهیم رواستبه زیر گنبد خضرا چنان توان بودنکه اقتضای قضاهای گنبد خضرا استبر این مقرنس مینا نوشته اندر ذرکه جز مدار ثبات فلک امید خطاست

درنگ در مضمون این شعر گونه جهان بینی حاکم بر عصر ایلخانان وجامعه ایران آن روز را نشان می دهد.

امرای مغول بی دلیل نبود که جبرگرایی را دامن می زدند. آنان با آموزش علوم عقلی نیز سر ناسازگاری داشتند. در وقف نامه برخی از این مدارس با لحن بسیار زننده ای از این دانشها یاد شده و در آنها آمده: طلاب چنین معارفی حق استفاده از حجره های آن مدارس را ندارند.

مدرسه غیاثیه را نیز غیاث الدین وزیر شاهرخ در حاشیه جنوبی روستای خرگرد ساخت که هنوز پا برجاست. این مدرسه در سال ۹۱۶هـ.ق. به دستور شاه اسماعیل صفوی بسته شد. مسجد گوهرشاد نیز در سال ۸۲۰هـ.ق. توسط همسر شاهرخ به پایان رسید.۳۱

پس از مرگ بایسنغر جانشین شاهرخ زمام امور خراسان به دست میرزا ابوالقاسم بابر افتاد. او سالها در چهار باغی که شاهرخ در مشهد ساخته بود می زیست و پس از مرگ در زیر گنبدی که در زاویه شرقی این مدرسه واقع بود دفن گردید.

سلطان حسین بایقرا آخرین امیربزرگ تیموری در سال ۹۱۱هـ.ق. در هفتاد سالگی در بابا الهی از توابع بادغیس در گذشت. امیر علی شیر نوائی وزیر فرزانه او برای ترویج علوم دینی گامهای بلندی برداشته بود. در هرات یکی از بزرگ ترین مدارس را ساخت و بیش از ده هزار جوینده علوم دینی را در این شهر گرد آورد۳۲ و بیش از سیصدوهفتاد اثر و بنای تاریخی را در خراسان بر جای نهاد. با درگذشت سلطان حسین بایقرا حکومت تیموریان به آخر رسید و ازبکها بر خراسان چیره شدند.

در روزگار سلطان حسین بایقرا سید محسن نادشاه رضوی (م:۹۳۱هـ.ق.) از بزرگان روحانیت شیعه در مشهد زندگی می کرد و پدرش از قم به مشهد هجرت کرده بود و در این شهر به نشر علوم دینی و گسترش مذهب جعفری همت گماشت و شیخ محمدبن ابی جمهور احسائی صاحب کتاب غوالی ال

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.