پاورپوینت کامل سیری در آفاق حرکتهای دینی و سیاسی خراسان ۱۱۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل سیری در آفاق حرکتهای دینی و سیاسی خراسان ۱۱۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۱۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل سیری در آفاق حرکتهای دینی و سیاسی خراسان ۱۱۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل سیری در آفاق حرکتهای دینی و سیاسی خراسان ۱۱۰ اسلاید در PowerPoint :

سده سیزدهم به جهت فروپاشی افشاریان و روی کارآمدن قاجاریان و آغاز تلاشهای سیاسی انگلیس در ایران اهمیت تاریخی ویژه ای دارد. بازتاب این رویدادها در خراسان و چگونگی برخورد روحانیت آگاه این استان با دگرگونیهای سیاسی و پاسداری آنان از میراثهای معنوی و مادی جامعه و برخورد جانانه و بی امان با حضور بیگانگان مطالعه ویژه ای را می طلبد.

مقاله ای که در پیش روی دارید ادامه نوشتاری است که با عنوان: (پاورپوینت کامل سیری در آفاق حرکتهای دینی و سیاسی خراسان ۱۱۰ اسلاید در PowerPoint) در شماره ۷۸ مجلّه وزین حوزه به چاپ رسید. در بخش دیگر این مقاله مروری خواهیم داشت به تاریخ علوم و رجال علمی سرزمین خاوران در سده سیزدهم هجری قمری با جداسازی دانشها و معارف و پیشگامی دانشوران خراسانی در بسیاری از عرصه های علمی در این سده.

( ۱۹۰ )

بازماندگان نادر

پس از انتشار خبر قتل نادر در اردوی فتح آباد قوچان رشته اردوی بزرگ وی از هم گسیخت افغانها به سوی هرات و قبایل بختیاری و زند به سوی اصفهان تاختند و جمعی از سران افشار به علی قلی خان برادرزاده نادرشاه که از هرات به مشهد آمده بود پیوستند. علی قلی خان سپاهی برای تسخیر قلعه کلات فرستاد. نصراللّه میرزا با شاهرخ میرزا پسر رضا قلی میرزا و پسر کوچک نادر به نام امامقلی به مرو گریختند و رضاقلی فرزند ارشد نادر با شانزده نفر دیگر از بستگان نادر دستگیر و به دستور علی قلی خان کشته شدند. علی قلی خان شاهرخ فرزند ۱۴ ساله نادر را دستگیر و او را در ارک دولتی زندانی کرد و خود به نام عادل شاه به تخت نشست زمانی از پادشاهی عادل شاه نگذشت که به عیش و نوش و لهو ولعب پرداخت. سپاهیان از دور او پراکنده شدند و در شوال ۱۱۶۱هـ.ق. به دست سپاهیان برادرش ابراهیم خان حاکم آذربایجان دستگیر و کور شد.

با دستگیری عادل شاه بزرگان شهر مشهد و سران سپاه قزلباش شاهرخ میرزا را از زندان ارک دولتی بیرون آوردند و در ۸ شوال ۱۱۶۱ به اورنگ پادشاهی نشاندند و سکه به نام او زدند و مردم شهرهای دیگر سر به فرمان او نهادند.

در روز ۱۷ ذی حجه ۱۱۶۱هـ.ق. ابراهیم خان که از چیره شدن بر برادر مغرور شده بود در تبریز تاجگذاری کرد ولی بعد از حمله به قم و قتل عام این شهر در خرقان دستگیر و در راه خراسان کشته شد و جمعی از سپاهیانش برادر او عادل شاه را به مشهد آوردند و به دستور شاهرخ به قصاص خون نادر و فرزندان وی به قتل رساندند و به این ترتیب مدعیان اورنگ پادشاهی که عموزاده های شاهرخ بودند از میان رفتند.

( ۱۹۱ )

اندکی پس از فرونشاندن فتنه ابراهیم خان شخصی به نام سید محمد از اشراف و دارای نفوذ در مشهد که خود را خواهرزاده شاه سلطان حسین می خواند بر آغالید و این جا و آن جا پراکنده و شایع کرد که شاهرخ پیرو آیین تسنن است و چون شاهرخ با پیروان همه مذاهب با مهربانی عمل می کرد سخنان سید محمد در ذهن بعضی از مردم مشهد کارگر افتاد و دور او جمع شدند و بر سر شاهرخ ریختند. شاهرخ دستگیر شد و به امر سید محمد چشمان وی را از حدقه درآوردند و خود به عنوان شاه سلیمان در ارک دولتی به تخت نشست. اما زمانه به او نیز وفا نکرد چند روز بعد یکی از سران سپاه شاهرخ به نام یوسف علی او را به قتل رساند و شاهرخ نابینا را دوباره به اورنگ پادشاهی نشاند و خود رشته امور را به دست گرفت ولی او نیز سرانجام به قتل رسید و شاهرخ در پی کودتایی بار دیگر به زندان افتاد و دو سرداری که کودتا را رهبری کرده بودند بر هم تاختند و زمام امور به دست میرعالم یکی از آن دو افتاد و چندی بعد حکومت میرعالم به دست احمدخان ابدالی که پس از قتل نادر سلطنت مستقل در افغانستان تشکیل داده بود از هم گسست و شاهرخ برای چندمین بار روی کار آمد ولی نابینا بودن شاهرخ موجب شد که در عمل زمام امور به دست نادر میرزا پسر شاهرخ بیفتد.

ناشایستگی نادر میرزا

نادر میرزا فرد ناشایستی بود. او برای برآوردن هزینه عیاشی خود بدون اجازه پدر و برخلاف خواست و میل نیروهایش به اموال و جواهرات حرم امام رضا(ع) دست دراز کرد و بسیاری از قندیلهای طلا و نقره و جواهرات دیگر را فروخت تا ماهیانه سربازان خود را بپردازد.۱ ولی بیش تر سپاهیان به دلیل اعتقاد به امام رضا(ع) سکه ها را مخفیانه به میرزا مهدی مجتهد پس دادند.۲ وی قصد داشت چند خشت

( ۱۹۲ )

طلا را که بر روی مرقد حضرت رضا(ع) نصب شده بود را نیز به یغما ببرد ولی میرزا مهدی که از علمای برجسته خراسان و از شاگردان ممتاز وحید بهبهانی و بحرالعلوم و نایب التولیه وقت آستان قدس بود از دست درازی وی جلو گرفت. با این حال نادر میرزا سر طوق مکلّل را که بر بالای گنبد نصب بود برداشت و قالی سیم تاب زر دوز را که سوره یس بر روی آن نقش شده بود در آتش بسوخت تا سیم و زر گداخته آن را جدا سازد و به ناروا خرج کند.

شورش نادر میرزا

سال ۱۲۱۰ هـ.ق. آغامحمدخان مؤسّس قاجار به خراسان تاخت. او بعد از شکنجه شاهرخ و گرفتن جواهرات غنیمتی نادر از هند وی را به مازندران تبعید کرد و او در بین راه از ناتوانی جان سپرد. نادر میرزا پسر شاهرخ که از آغامحمدخان اجازه گرفته بود به هرات رفت و پس از کشته شدن وی به مشهد بازگشت. در سال ۱۲۱۳هـ.ق. علیه حکومت مرکزی دست به شورش زد. و فتحعلی شاه قاجار به قصد گوشمالی او به خراسان لشکر کشید. پادرمیانی علما دوبار او را از فتح مشهد بازداشت: بار اوّل در ۱۶ ذیحجه ۱۲۱۳هـ.ق. رخ داد. در این تاریخ علما حرمتی را که پادشاهان صفوی برای این شهر و حریم حرم قائل بودند به وی خاطر نشان ساختند و او را به پیروی از رفتار آنان تشویق کردند.۳ از این روی در ۲۵ ربیع الاول ۱۲۱۴هـ.ق. از محاصره شهر دست کشید و به تهران برگشت. بار دوّم در ۱۷ محرم ۱۲۱۷ بود که فتحعلی شاه برای سرکوبی شورش نادر میرزا به مشهدآمد و محاصره شهر به درازا کشید.اهالی مشهد در منزل میرزا مهدی مجتهد شهر اجتماع کردند و او را به عنوان شفیع خود به اردوی فتحعلی شاه فرستادند. میرزا مهدی از شاه خواست تا از محاصره شهر دست بردارد و از قهر و غلبه و زدن توپ خودداری ورزد و توضیح

( ۱۹۳ )

داد مردم از ظلم نادر میرزا به ستوه آمده اند ولی دروازه ها به دست نیروهای وی است و اگر فتحعلی شاه بخواهد مانند عبدالرحمن خان و عبدالمؤمن خان اوزبک با قهر و غلبه به شهر وارد شود مردمان زیادی کشته خواهند شد.

فتحعلی شاه تقاضای میرزا مهدی را پذیرفت و به او گفت: (سلطنت ما به نیابت مجتهدین عهد و ما را سعادت خدمت ائمه هادین مهدیین سعی و جهد است)۴ و به تهران برگشت.۵

شهادت میرزا مهدی

سال ۱۲۱۸هـ.ق. حسین خان از فرماندهان فتحعلی شاه مأمور سرکوبی نادر میرزا شد.۶ دروازه های مشهد به دستور نادر میرزا بسته شد و شهر به محاصره سپاهیان قاجار درآمد. گرسنگی فقر و فاقه بر مردم چیره گردید و مردم دست به دامن میرزا شدند. میرزا یکی از نزدیکان خودرا نزد نادر میرزا فرستاد و خواستار ترک درگیری شد. نادر میرزا نپذیرفت. او پی برد به زودی به دست نیروهای حکومت مرکزی گرفتار خواهد آمد و عامل این گرفتاری را میرزا مهدی می پنداشت.

نادر میرزا به میرزا مهدی که کنار مردم در داخل حرم به سر می برد پیام داد من وصیتی دارم و می خواهم با شما در میان بگذارم و میرزا دستور داد در حرم را به روی او باز کردند. ولی نادر میرزا ناجوانمردانه به روی میرزا مهدی شمشیر کشید.۷

به نقل برخی از منابع نادر میرزا در حرم را شکست و وارد آن شد و سید را که اول صبح مشغول نماز بود با تبرزین مجروح ساخت و خود از راه مخفی از شهر خارج گردید.

در پاره ای از منابع آمده: سید برای این که حرمت حرم شکسته نشود خود از حرم خارج شد و به دست نادر میرزا مجروح شد و پس از سه روز چشم از جهان فروبست.۸

( ۱۹۴ )

بعضی نیز آورده اند: تیمور نسقچی یکی از افسران نادرمیرزا او را مجروح کرد و خود نادر میرزا با چکمه چند لگد به سینه و پهلوی سید نواخت.۹

سید پس از دو روز در ۱۳ رمضان ۱۲۱۸ به شهادت رسید و در رواق پشت سر مبارک دفن شد۱۰ و به جهت جایگاه بلند علمی و معنوی به عنوان (شهید چهارم) شهرت یافت.۱۱ برخی از شعرای آن دوره از جمله میرزا عابد در مدح او قصایدی انشاد کردند که در (شجره طیبه) گردآمده است.۱۲

وقتی میرزا مجروح شد مردم دروازه ها را به روی قوای مرکز باز کردند و نادر میرزا در اواخر ذیقعده ۱۲۱۸ به دست محمد ولی میرزای قاجار فرمانروای خراسان در چناران دستگیر و در اواخر ذیقعده به تهران روانه شد و به دستور فتحعلی شاه زبانش را به جرم این که دستور ضبط اموال آستان قدس را داده بود بریدند و چشمانش را که به اموال حرم دوخته بود از حدقه در آوردند و دستانش را که به خون میرزا مهدی آغشته بود از مرفق جدا ساختند. با مرگ او دوره نادری درخراسان به بسر آمد.

محمد ولی میرزا نخستین استاندار خراسان

محمد ولی میرزا پسر چهارم فتحعلی شاه نخستین حاکم قاجار است که در سال ۱۲۱۸هـ.ق. و پس از به هلاکت رسیدن نادرمیرزا به استانداری خراسان گمارده شد و تا سال ۱۲۳۲ به مدت ۱۴ سال زمامدار امور این خطه بود. در دوره وی (تراکمه) مدام به سرزمین خاوران می تاختند و مردم را از دم تیغ می گذراندند و اموال آنان را به یغما می بردند.

ولی پایداریهای سردار حسین خان قزوینی که فرماندهی لشکر خراسان را از سوی پادشاه قاجار به عهده داشت موجب شد کم کم امنیت بر این استان پهناور و آشوب زده حاکم شود. البته این امنیت تنها با تدبیر و تلاشهای محمدولی میرزا با سردار

( ۱۹۵ )

حسین خان قزوینی به دست نیامده بود; زیرا آنان بالاترین کاری که می توانستند انجام دهند سرکوب یورش گران به خراسان و امن کردن این خطه بود امّا امنیت داخلی به وفاق ملی و حاکمیت قانون نیاز داشت و این دو با وجود روحانیان فرزانه و فرهیخته امکان پذیر بود. با وجود فرزندان نامدار میرزا مهدی شهید: میرزا هدایت اللّه مجتهد (۱۱۷۸ ـ ۱۲۴۸هـ.ق.) حاج میرزا عبدالجواد و میرزا داود و تنی چند از هم روزگارانِ کاردان آنان خلأ یاد شده پر شد. محمد ولی میرزا خود از تحصیل کردگان مکتب این مردان بزرگ و عالمان عامل بود و به نفوذ معنوی آنها باور داشت.۱۳

ریاست دینی میرزا هدایت اللّه مجتهد

پس از شهادت میرزا مهدی پسر بزرگ وی میرزا هدایت اللّه مجتهد متولد رجب ۱۱۷۸هـ.ق. که در فقه حکمت کلام و علوم ریاضی تخصص داشت ریاست عامه خراسان را به عهده گرفت.

در تاریخ جهان آرا آمده است:

(مرصع اهدایی فتحعلی شاه قاجار به دست وی به ضریح مطهر نصب شد.)

اوضاع خراسان در دوره ریاست دینی میرزا هدایت اللّه بسیار آشفته بود. فقر و جهل بیداد می کرد. روحیه ایلیاتی و اندیشه های قوم مداری و نژادپرستی چنان بر جامعه خراسانیان حاکم شده بود که مجال بسیار اندکی برای فرزانگانی چون میرزا هدایت اللّه جهت هدایت و ارشاد مردم باقی می گذاشت. با این حال میرزا هدایت اللّه از هر فرصتی برای ایجاد آرامش و دفاع از حقوق محرومان و رشد جامعه گرایی استفاده می کرد.

( ۱۹۶ )

حمایت میرزا هدایت اللّه مجتهد از وحدت ملّی

میرزا هدایت اللّه با میانجی گری و درایت سیاسی خود در جریان بازداشت محمدولی میرزا درحدود سال ۱۲۳۰هـ.ق. از سوی اسحق خان قرائی که با دخالت رضاقلی خان زعفرانلو و فئودالهای دیگر محلی داشت به یک غائله بزرگ تبدیل می شد از خون ریزی جلوگیری کرد. او درجلسه ای که رضاقلی خان زعفرانلو حاکم قوچان و نجفعلی خان کردشادلو حاکم بجنورد و اسفراین و بیگلرخان چاپشلو حاکم درگز و اسحق خان قرائی و دیگران در آن حضور داشتند. اظهار داشت:

(مخالفت با فتحعلی شاه که در هر ناحیه پسری فرمانگزار دارد کار ساده ای نیست; اما اکنون که شما کار را به این جا رسانیده اید بهتر است شخصی را به امیری خود انتخاب نموده تحت فرمان وی به مبارزات خود ادامه دهید. خوانین خراسان گفتند: اسحق خان بر همه ما سر است. میرزا هدایت اللّه با هوشمندی گفت: کار به کردار است نه به گفتار. اگر این سخنان را از در صدق می گویید برخیزید و در برابر او به پا ایستید. فئودالها که سخت بر آشفته بودند گفتند: ما را حشمت و حسب و شرافت نسب از اسحق خان بالاتر است ما نمی توانیم خادم او باشیم.)۱۴

با این سیاست فئودالها مشهد را ترک گفتند و اسحق خان در برابر حکومت مرکزی سر به فرمان نهاد و نزد محمدولی میرزا رفت و حکومت خراسان را به او سپرد و در سال ۱۲۳۱هـ.ق. وی اسحاق خان قرائی و پسرش حسن علی خان را در مشهد به دار آویخت و این امر موجب نگرانی خوانین خراسان شد.

( ۱۹۷ )

برکناری محمد ولی میرزا و استانداری شجاع السلطنه

محمد ولی میرزا در سال ۱۲۳۲هـ.ق. از استانداری خراسان بر کنار شد و برادر کوچک تر وی شجاع السلطنه به جای وی به حکومت خراسان گمارده شد و تا سال ۱۲۳۸هـ.ق. در این سمت بود و در طول این مدت توانست شورش فیروزالدین میرزا حاکم هرات و نیز شورش بنیادخان هزاره ای و فتح الله خان پارکزایی را سرکوب کند و به مبارکی این فتوحات بود که فتحعلی شاه به مشهد آمد و دستور ساختن صحن جدید را صادر کرد. شجاع السلطنه در سال ۱۲۳۸هـ.ق. از حکومت خراسان برکنار و به حکومت قزوین گمارده شد و برادر کوچک تر وی علی نقی میرزا که حاکم قزوین بود با لقب حجت السلطان به حکومت خراسان گمارده شد.

پس از رفتن شجاع السلطنه از خراسان سید محمد خان کلاتی به دستیاری طایفه های ترک بنای تاخت و تاز گذاشت و بر مردم سخت گرفت. میرزاهدایت اللّه مجتهد به وسیله یکی از شاگردان خود به نام ملا قربان او را اندرز داد و سید محمدخان از اندرزها و پندهای وی اثر پذیرفت و از شورش دست برداشت.

رویدادهای سیاسی خراسان از حکمرانی شجاع السلطنه تا عباس میرزا

در سال ۱۲۳۸هـ.ق. پس از بر کناری حسن علی میرزا شجاع السلطنه برادرش علی نقی میرزا حجه السلطان هشتمین پسر فتحعلی شاه استاندار خراسان شد. او چون فردی ناتوان بود نتوانست از عهده اداره امور استان براید و در سال بعد یعنی سال ۱۲۳۹هـ.ق. ناگزیر مشهد را به قصد تهران ترک گفت و از مقام خود استعفا کرد.

فتحعلی شاه بار دیگر حسن علی میرزا شجاع السلطنه را به استانداری

( ۱۹۸ )

خراسان گماشت. او تا سال ۱۲۴۳ هـ.ق. در خراسان بود و در همه کارهای خود با فرزندان میرزا مهدی بویژه میرزا هدایت اللّه مشورت می کرد. او همواره از شکستهای ایران در جنگ دوم با روس که به قرارداد ننگین گلستان انجامید شکوه داشت۱۵ تا این که برای شرکت در این جنگ از خراسان فراخوانده شد.۱۶ او هلاکو میرزا پسر بزرگ خود را به جای خود به سرپرستی استان خراسان و پسر سوم خود ارغون میرزا را به حکومت سبزوار گمارد. در سال ۱۲۴۵هـ.ق. در پی آشوبها و شورشهای محلی فتحعلی شاه احمد علی میرزا نوزدهمین پسر خود را به استانداری خراسان برگمارد و او تا سال ۱۲۴۷ زمام امور این استان را به دست داشت و در این سال عباس میرزا نایب السلطنه به فرمان پدرش فتحعلی شاه با حفظ مقام فرمانفرمایی آذربایجان جهت استقرار امنیت به خراسان آمد و در سال ۱۲۴۸ شورش هزاره های سرخس را سرکوب کرد و سپس شهرهای کاشمر جام باخرز قوچان و بجنورد را آرام ساخت و محمد خان قرائی حاکم تربت حیدریه رضاقلی خان ایلخانی زعفرانلو حاکم قوچان و چناران مهدی قلی خان برادر محمد خان قرا ئی جعفرقلی خان پسر نجفقلی خان شادلو و محمد تقی خان عرب میش مست حاکم کاشمر را در ۲۵ محرم ۱۲۴۹هـ.ق. به تهران فرستاد و در ارگ پایتخت آنان را زندانی کرد. با این حرکت اوضاع به کنترل درآمد او با کمال لیاقت و کاردانی امنیت را به خراسان بازگرداند و این امر انگلیسیان را که در پشت صحنه به خرابکاری مشغول بودند سخت به هراس و وحشت افکند.

عباس میرزا در اوایل سال ۱۲۴۹هـ.ق. محمد میرزا و خسرو میرزا پسران خود را برای تسخیر هرات فرستاد ولی خبر درگذشت عباس میرزا در مشهد آنان را از ادامه محاصره هرات بازداشت و هر دو برادر به تهران بازگشتند.

( ۱۹۹ )

پادشاهی محمدشاه قاجار

پس از مرگ فتحعلی شاه در سال ۱۲۵۰هـ.ق. محمد میرزا نوه فتحعلی شاه در شب یکشنبه هفتم رجب سال ۱۲۵۰ به سلطنت رسید وی دو سال پس از تاج گذاری خود در ۱۹ ربیع الثانی ۱۲۵۲هـ.ق برای سرکوبی افاغنه عازم هرات شد و در ۲۲ شعبان همان سال آن شهر را محاصره کرد و این محاصره ده ماه به طول انجامید. دخالت افسران انگلیس مانع این شد که یار محمدخان حاکم هرات تسلیم او شود و تهدیدهای انگلیس و تشدید مسایل داخلی از جمله قیام آقاخان محلاّتی حاکم کرمان سبب شد وی در نهم جمادی الاول ۱۲۵۴هـ.ق. بدون این که به نتیجه ای دست یابد دست از محاصره هرات کشید و به مرکز بازگشت. او پس از ۱۴ سال حکومت در سال ۱۲۶۴هـ.ق. درگذشت و میرزا عسکری فرزند میرزا هدایت اللّه از علمای برجسته خراسان در تهران حضور یافت و بر جنازه وی نماز گزارد.

آغاز تلاش جاسوسهای انگلیس در خراسان

اهمیت سوق الجیشی خراسان موجب می شد دولت انگلیس مدام جاسوسهایی را در لباس جهانگرد به این دیار بفرستد. یکی از آنان دکتر ژوزف ولف Dr.Joseph wolf جهانگرد یهودی است که در آغاز ترک کیش نیاکان خود گفت و به دین عیسی(ع) گروید و کمر همت به تبلیغ این آیین بست.

ژوزف ولف در سال ۱۲۵۹هـ.ق. از انگلستان عازم ایران شد و یک سال بعد یعنی در سال ۱۲۶۰هـ.ق. همزمان با حاکمیت آصف الدوله به شهر مشهد وارد گردید. وی در سفرنامه خود می نویسد:

(در خراسان معادن گوناگونی وجود دارد. والی آصف الدوله بسیار

( ۲۰۰ )

علاقه مند است که دست نیاز به سوی انگلستان دراز کند و برای یافتن و بهره برداری از این کانها کسانی را که تخصص در این گونه علوم دارند به خراسان فراخواند.)۱۷

ییک سال پس از ژوزف ولف دولت انگلیس ژنرال فریه را برای

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.