پاورپوینت کامل مدرّس و اصلاح حوزه ها ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل مدرّس و اصلاح حوزه ها ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل مدرّس و اصلاح حوزه ها ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل مدرّس و اصلاح حوزه ها ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
در بین بزرگان دین و دانش که در سده اخیر و در دوران سیاه رضاخانی می زیسته اند کم تر کسی را به استواری سختگی و همه سونگری شهید مدرس می توان یافت.
او در همه عرصه ها الگو و سرآمد عصر خویش بود. با این که سیاستمداری توانا و تیزهوش بود دینداری خداترس و با تقوا نیز بود. هم اهل فکر بود و هم اهل تلاش. پارسا فروتن و ساده زیست بود. با این حال از مردم کناره نمی گرفت و انزوا پیشه نمی کرد و در فکر مردم بود و بست و گشاد کارهای آنان.
مدرس مرد میدان مبارزه با استبداد و استعمار بود و یک تنه در برابر استبداد خشن رضاخانی ایستاد ولی هیچ گاه رسالت خویش را به عنوان فقیه در برابر حوزویان و طالب علمان از یاد نبرد.
او دلسوزانه و پی گیرانه به تدریس و تربیت طلاب می پرداخت و برای سامان دادن به حوزه و بالا بردن سطح دانش و کارایی حوزویان دل می سوزاند و تلاش می ورزید.( ۵۰ )
گرچه در سالهای اخیر و به برکت انقلاب اسلامی گامهای بلندی در بزرگداشت و شناساندن این شخصیت کم مانند برداشته شده و کنگره ها و سمینارهایی در جهت فهم و نشر افکار و اندیشه های وی ترتیب یافته و کتابها و مقاله هایی درباره مبارزات اندیشه ها و پایمردیهای وی نگاشته شده ولی با این همه هنوز همه سویها و زوایای فکری و ژرفای حرکت او به گونه شایسته برای مسلمانان بویژه نسل جوان شناسانده نشده است.
گویا این ناشناختگی در بعد حوزوی شهید بیش از دیگر زوایای وجودی وی نمود داشته باشد. تلاشهای ژرف و سترگ او در سامان دهی روحانیت و اصلاح حوزه ها در پرتو تلاشهای سیاسی و اجتماعی وی قرار گرفته و کم تر بدانها توجه شده است. بررسی آرا و اندیشه ها و نیز تکاپوهای آن شهید بزرگوار در عرصه مسائل حوزوی پژوهش و کندوکاو گسترده ای را می طلبد. ولی در این نوشتار به فراخور حال و مجال تلاش شده به این زاویه توجه شود و به گونه ای گذرا گوشه هایی از دیدگاههای وی درباره اصلاح حوزه ها نموده شود.
۱. سازمان حوزه
دوران تحصیلی شهید همزمان است با آغاز دگردیسیهای گسترده اجتماعی و سیاسی درکشورهای اسلامی. این دگردیسیها که بیش تر بر دو مدار اساسی: مبارزه با استعمار و استبداد صورت می گرفته موجی از بیداری و آزادی خواهی را در بین مردم در پی داشته است. از جمله در حوزه نجف به خاطر کانون رهبری مشروطه در آن مرکز تکاپویبسیار بوده و اندیشه ها و آرای گوناگون و موضع گیری علمای بزرگ برای طلاب هوشیار و با استعداد روشنگری داشته و زمینه ساز حرکتهای دیگر بوده است.
مدرس که شاگرد میرزای بزرگ بود و گفته ها و اندیشه های این بزرگ مرد او را ساخته و پرداخته و استعدادهای وی را شکوفا کرده بود آن گاه که در فضای سیاسی
( ۵۱ )
نجف قرار می گیرد خیلی زود رشد می کند و پله های ترقی و کمال را می پیماید.
این ذخیره بزرگ الهی وقتی رویکرد مردم را به حوزه سامرا در نهضت تنباکو و به حوزه نجف در انقلاب مشروطیت و نقش آفرینی علما و روحانیان طراز اول را در این حرکتها می بیند به توانایی عظیم حوزه ها پی می برد و به این اندیشه فرو می رود که باید باکاستیها ونابسامانیها که گاه در سیر حرکت پدیدمی آید به مقابله برخاست و ناکارایی بدنه حوزه را در بهره برداری درست و بهنگام از دستاوردها درمان کرد تا شکوه و هیبت و اقتدار حوزه ها همیشه و در همه حال بماند.
شهیدمدرس خود از نزدیک شاهد بود که حوزه های سامرا و نجف با آن جایگاه بلند چگونه در باتلاق بی برنامگی دارد فرو می رود و از آن جایگاه بلند به زیرمی آید.
او از کاستیها و نابسامانیهای حوزه ها رنج می برد و آن را آفتی بزرگ برای حوزه ها می دید تا این که به ایران می آید و از قضا سرپرستی مدرسه سپهسالار (شهید مطهری) به وی سپرده می شود.۱ بی درنگ دست به کار می شود و نخست برنامه کاری کارمندان مدرسه را سامان می دهدو آن گاه به برنامه درسی شاگردان مدرسه می پردازد و کار اساسی و بنیادینی را شروع می کند. خود به تدریس فقه و اصول می پردازد و استادان برجسته را برای تدریس رشته های مورد نیاز از قدیم و جدید فرا می خواند و با همکاری و همفکری آنان برنامه آموزشی برای مدرسه وضع می کند. براساس این برنامه درسهایی را به مواد آموزشی می افزاید و برای نخستین بار آزمون مرتب ماهانه سه ماهه و سالانه را به اجرا در می آورد و به گونه جدّی برنامه حضور و غیاب برای شاگردان مدرسه قرار می دهد.
او برنامه های مدرسه را سخت گیرانه به اجرا می گذارد و کوچک ترین بی برنامگی را درامر تحصیل نمی پذیرفت و برابر آیین نامه با کسانی که دیر سر کلاس حاضر می شدند یا در ساعتهایی که باید در مدرسه می بودند از مدرسه بیرون می رفتند و… عمل می کرده است بدین گونه که دستور می داد به همان نسبت از حقوق ماهیانه این افراد کسر بشود و این غیبتها و بی برنامگیها و… در پرونده آنان ثبت بشود. این
( ۵۲ )
برنامه در مورد همه از جمله فرزند خود سید اسماعیل و فرزند همشیره اش اجرا می شده است.۲
سید ابوالحسن حائری زاده از یاران مدرس شاهد کارهای او در این باره می گوید:
(مرحوم مدرس به انضباط طلاب در مدرسه بسیار مقید بود. برای طلاب امتحان گذاشته بود. و اگر طلبه ای یک روز غیبت می کرد از حقوق وی کسر می شد. به خاطر دارم: در انتخابات دوره چهارم یکی از طلاب چند روز سخت مشغول تبلیغات برای مدرس بود و درنتیجه از درس غیبت کرده بود. روزی که حقوق طلاب پرداخت می شد متوجه گردید که حقوق چهار روز او را کسر کرده اند.
خدمت آقا آمد و گفت: آقا علت غیبت چند روزه من این است که برای شما تبلیغ می کردم.
مدرس فرمود: آن امر جداگانه ای است. کارهای اجتماعی به جای خود ولی چون از مدرسه غیبت کرده ای طبق مقررات حقوق شما کسر شده است.)۳
شهید مدرس برابر برنامه مدرسه طلاب را وا می داشت در کنار دانشهای قدیم با دانشهای جدید هم آشنا شوند و مسائل سیاسی و اجتماعی را فراگیرند و با دیدی ژرف و گسترده به نشر و تبلیغ اسلام بپردازند.
همچنین وی مراقب بود طلاب در هر مقطع تحصیلی تا به طور کامل مواد درسی آن مقطع را فرا نگرفته باشند و شایستگی آنان برای مرحله بالاتر برای استاد و مدیر مدرسه ثابت نشده باشد در درسهای بالاتر شرکت نکنند.
شهید مدرس افزون بر برنامه درسی و تلاش در راه تربیت طلاب به بازسازی ساختمان مدرسه و آبادانی موقوفات آن در شهر و خارج شهر پرداخت.۴
این تلاش گسترده و بنیادین: برنامه ریزی درسی گذاردن امتحان ورودی و
( ۵۳ )
گزینش آزمونهای ماهیانه سه ماهه و سالانه گنجاندن علوم جدید و مورد نیاز در برنامه های درسی برقراری نظم دقیق و حضور و غیاب شاگردان مدرسه گماردن مدیر داخلی نوشتن نظامنامه سروسامان دادن به وضع معیشتی طلاب هدف دار کردن برنامه های آموزشی احیای موقوفات مدرسه بازسازی ساختمان مدرسه تدوین کتابهای درسی و…۵ در برهه ای بود که ایران از همه سوی مورد حمله استعمارگران بود و شیرازه کشور از هم گسسته بود و فردی بی فرهنگ و بی هویت بر سرکار بود و به عنوان رئیس مملکت شناخته می شد; با بیگانگان سرو سرّی داشت و از همه سو وی و اربابانش عرصه را بر مدرس تنگ می گرفتند و مدرس در تلاشی بزرگ و حرکتی قهرمانانه در کار سروسامان دادن به کشور بود و با این حال به دور از همه دغدغه ها و غوغاهای سیاسی در کار تربیت طلاب و تقویت بنیه علمی حوزه تشیع سر از پا نمی شناخت.
۲. گزینش طلاب
مدرس در گزینش طلاب دقت بسیار داشت و هر کسی را به صرف این که از خانواده ٌمذهبی است و علاقه به درس دارد و… نمی پذیرفت بلکه شرایطی را در نظر می گرفت و براساس آن شرایط می پذیرفت تا در آینده برای اسلام و مسلمین مشکل پیش نیاید.
( ۵۴ )
روی قبولی در امتحان ورودی شایستگی اخلاقی خود داوطلب و خانواده وی استعداد دور بودن از قیدوبندهای بازدارنه ازتحصیل و… دقت تام داشت. گزارش زیر نمونه ای از دقت وی را در گزینش طلاب می نمایاند:
(روزی یکی از اساتید مدرسه طلبه جوان و خوش لباسی به مدرّس معرفی کرد و گفت ایشان از آقازادگان شیراز هستند و می خواهند از مجالس درس این جا استفاده کنند. دستور فرمایید حجره ای در اختیار ایشان گذاشته شود.
مدرّس نگاهی عمیق به طلبه نمود و پس از اندکی تأمل گفت: استاد این جوان در درس و بحث به جایی نمی رسد. وقتی معرِّف علت را پرسید مدرّس گفت: ایشان باید تمام وقتش صرف شود که دکمه های قیطانی سراسری پیراهنش را ببندد و مراقب لباسهایش باشد. ظاهر ایشان نشان میدهدکه به درد طلبگی نمی خورد. قید و بند با تحصیل علم نمی سازد.)۶
بله حجره در اختیار طلابی قرار می گرفت که از هر جهت با ترازها و معیارهایی که مدرّس در نظر داشت سازگار و جور در می آمد.۷
نظام آموزشی حوزه
شاید مهم ترین گرفتاری حوزه ها که اکنون هنوز با آن دست به گریبانند نداشتن برنامه ای کارا و راه گشا در آموزش و نداشتن کتابهای درسی سازوار با عصر است.
درعالی ترین و مهم ترین رشته های علوم دینی که فقه و اصول باشد هنوز متنهای درسی حوزه ها همان کتابهای بسیار قدیمی غیردرسی است که بارها کاستیهای آنها به عنوان متن درسی در همین مجلّه به بوته نقد گذاشته شده است. شگفت این که بسیاری از رشته های علوم اسلامی همچون: تفسیر حدیث رجال تاریخ و… در حوزه ها نه به گونه فراگیر و همگانی تدریس می شوند و نه متنی دارند.
( ۵۵ )
شماری از طلاب با میل و پشتکارِ خود به یادگیری این دانشها می پردازند و از محضر استادان این رشته بهره می برند. ناگفته نماند در سالهای اخیر به برکت انقلاب اسلامی و توجه ویژه امام و مقام معظم رهبری به حوزه ها دگرگونیهایی رخ داده و از جمله: برنامه های آموزشی کم وبیش سامان یافته است و دگردیسیهایی در زوایای گوناگون حوزه به چشم می خورد. شهید مدرس این مشکل را به خوبی در حوزه های علمیه احساس می کرد از این روی در همان روزگاری که درحوزه نجف تحصیل می کرد بارها بایستگی اصلاح حوزه ها و بازنگری در نظام آموزشی حوزه را با اندیشه وران به بحث گذاشت و به ارزیابی ژرف و دقیق و همه سویه آن پرداخت و دشواریهای راه را یکی پس از دیگری بازشناساند و پس از این که طرح به مرحله کمال و پختگی رسید با زعمای حوزه در میان گذاشت و تلاش فراوان کرد تا مراجع بزرگ را به گونه ای راضی کند و به آنان بقبولاند که دگرگونی نظام آموزشی حوزه چه پیامدهای نیک و خوش آیندی در پی دارد ولی توفیقی به دست نمی آورد; از این روی خود به تنهایی و بدون امکانات به آموختن دانشهایی می پردازد که بایستگی آنها را احساس
( ۵۶ )
می کند. در این راه نو گروهی از طلاب با استعداد و آگاه حوزه را نیز با خود همراه و هماهنگ می سازد. آنان به گونه گروهی در مسائل مورد نیاز به مباحثه و پژوهش می پردازند.
شهید مدرس پس از بازگشت به ایران درحوزه اصفهان و پس از آن در حوزه تهران به تدریس می پردازد. در ایران تا حدودی زمینه طرح اصلاح نظام آموزشی حوزه را مساعد می یابد و بی درنگ به عملی ساختن دیدگاههای خویش می پردازد و پاره ای از دانشها را که تا آن زمان در برنامه درسی حوزه جایی نداشتند و کسی به آنها اهمیت نمی داد و همگان بر این پندار بودند که بدانها نیازی نیست نیاز بدانها را نمایاند و در برنامه های درسی حوزه زیر نظرخود گنجاند.
به مباحث اخلاقی و تهذیب نفس حوزویان و نیز آشناسازی آنان با مسائل سیاسی روز و دانشهای جدید سعی و تدبیر ویژه ای از خود نشان داد. وی اصرار داشت که طلاب علوم دینی را با اندیشه ها و مکتبهای گونه گون غربی آشنا سازد.
در این جا برای آشنایی بیش تر با دیدگاههای وی در باب اصلاح نظام آموزشی حوزه به بیان گوشه ای از تلاشها و تدبیرهای وی در این باره می پردازیم:
الف. درس تفسیر قرآن: شهید مدرس رسالت اصلی حوزویان را ابلاغ دین و روشنگری احکام خدا برای مردم می دانست و بر این باور بود: باید مسأله آموزش تفسیر قرآن در حوزه های علوم دینی جایگاه خود را بیابد و تفسیر به عنوان درس اصلی در برنامه های آموزشی قرار بگیرد و استادان شایسته و قرآن آشنا حوزویان را با دریای بی کران معارف قرآن و فهم و شناخت کلام خدا آشنا سازند.۸
از این روی آن شهید بزرگ گروهی از قرآن شناسان و صاحب نظران را مأمور می سازد تا تفسیری جامع و راه گشا و کارآمد از قرآن مجید بنگارند تا هم به شایستگی حوزویان را با مفاهیم بلند قرآن آشنا سازد و منبع اصلی آموزش و متن درسی تفسیر قرآن باشد و هم مردم را به کار آید و آنان را با گوشه هایی از دریای بیکران قرآن آشنا سازد و بتوانند به آسانی از این دریای بزرگ بهره بردارند.
( ۵۷ )
در مدرسه سپهسالار این طرح را ریخت و بر آن بود از آن جا شروع کند و کم کم به دیگر حوزه ها و محافل علمی سریان بدهد.
چگونگی کار را چنین گزارش داده اند:
(از کارهای مهم و قابل دقت مدرس در مدرسه سپهسالار که مقدمات آن را فراهم نموده بودند ایجاد و تهیه تفسیری جامع برای قرآن مجید بود که علاوه بر جمع آوری تفاسیر خطی و چاپی عده ای از علما و دانشمندان مانند: آقای بهبهانی سید نصراللّه تقوی شیخ محمد علی لواسانی و دیگران را دعوت نمود و مشغول تنظیم مواد آن بودند که گویا یکی از حاضرین به مدرّس می گوید: تفسیر طنطاوی نسخه کاملی است و اخیراً به چاپ رسیده است. ایشان یک جلد را گرفته و تمام شب به مطالعه می پردازند و فردا در جلسه می گویند: (با کمال تأسف مؤلفین معنی حقیقی قرآن را نفهمیده اند و آنچه نوشته اند بسیار دور از حق قرآن است.) این کارِ خطیر و بسیار با اهمیت متأسفانه به علت تبعید مدرّس تعطیل و تمام آن نقشه های اصلاحی ناتمام ماند.)۹
از این سخن استفاده می شود شهید مدرس توفیق نیافته این تفسیری را که آرزوی آن را داشته روزی در تمام حوزه ها مطرح شود و حوزویان و مردمان از آن به آسانی بهره برند بنگارد. به هر حال جای چنین تفسیری خالی است. با این که سالها از تلاش و پیشنهاد آن مرد بزرگ برای انجام چنین کار بزرگی می گذرد حوزه های علمیه در فکر این نیفتاده اند که تفسیری به عنوان متن درسی حوزه تهیه کنند و در برنامه درسی حوزویان بگنجانند و طلاب را با این کتاب عظیم و جاودانه آشنا سازند.
شهید مدرّس برای تفسیری که متن درسی حوزه ها قرار بگیرد طرحی تهیه می کند و ویژگیهای آن را این گونه بر می شمارد:
(بسم الله الرحمن الرحیم. تحصیل علم تفسیر قرآن در جزو علوم دیگر در ضمن دوره متوسطه و عالیه اول درجه اهمیت و لزوم را حائز
( ۵۸ )
است. متأسفانه در قرون اخیره مثل خیلی از علوم مهمه اسلامی مهجور و متروک شده است. ولی به نظر داعی کتابی که کاملاً به این درد بخورد در بین تفاسیری که در دسترس ما بوده و بالخصوص از تفاسیر شیعه نداریم. باید مخصوصاً تفسیری برای این کار در تحت بروگرام [برنامه] ذیل تألیف و تدوین شود که جهات مذکوره را متوسطاً جامع بوده باشد و در دوره متوسطه و عالیه تحصیل شود:
۱. الادبیه یعنی نکت مهمه بیان تصریف اشتقاق و اعراب و لغت.
۲. نزول آیه.
۳. تفسیر یعنی بیان مدلول آیه و بیان اجمال آن و ربط آن به سابق یا لاحق و تعیین محکم و متشابه و ناسخ و منسوخ و حل شبهات وارده بر بعضی آیات و ذکر بعضی مطالب راجع به آن آیه و تطبیق آن با معلومات عصری.
۴. کلام یعنی بیان دلالت آیه بر اعتقادیات در مبدأ و معاد و نبوّت و نظایر آن.
۵. فقه یعنی بیان آنچه دلالت می کند آیه از احکام تکلیفیه.
۶. فلسفه یعنی بیان آنچه آیه بر آن دلالت دارد از حکمت و عرفان و مواعظ و اخلاقیات و انذارات و سیاسات یعنی مسائل راجعه به مدن و اجتماعات.
آنچه در نظر بود دو قسمت است: اول کلیات نظیر مقدمات صافی دوم تقریباً مطالب فوق.)۱۰
نکته مهمی که شهید مدرّس در این طرح با تیز بینی و ژرف نگری مورد توجه قرار می دهد بررسی و مطالعه آیات قرآن از بعد سیاسی است.
در حوزه های علمیه آیات قرآن از بعد فقهی و کلامی کم وبیش نگاه شده و تفسیرهایی با این گرایشها و گرایشهای ادبی فلسفی عرفانی و… به نگارش درآمده
( ۵۹ )
ولی از زاویه سیاسی و دیدگاههای ژرفی که اسلام درباب سیاست و حکومت و اداره جامعه های بشری دارد کار نشده و تفسیری با این ویژگی ارائه نشده است. از این روی به باور شهید مدرّس در سامان دهی نظام آموزشی حوزه ضمن آن که باید تدریس و تفسیر قرآن پی گیرانه دنبال شود از دیدگاهها رهنمودها دستورها و برنامه های قرآن در زمینه حکومت و مسائل سیاسی کشورداری نیز نباید غافل بود:
(این کار مهم و حیاتی کار چه کسی است؟ چرا تاکنون آیات قرآن از بُعد سیاسی مورد تفسیر و تعبیر قرار نگرفته است؟
همه تفاسیر مربوط به آیات الاحکام و آیات الاخلاق و آیات الزکاه و خمس و ارث و جهاد است آن هم به صورت استنباط جداسازی دین از اداره جامعه و به گفته امروزیها سیاست و حکومت دینی را هم نباید با حکومت روحانی اشتباه کرد. حکومت دینی بحثی جداگانه و حکومت روحانی مباحثی دیگر دارد….)۱۱
شهید مدرّس به روشنی می گوید: تفسیرهایی که از قرآن مجید در دست است
( ۶۰ )
بدون توجه به مسائل سیاسی و جدا انگاری دین از سیاست به تفسیر آیات پرداخته اند و حال آن که سیاست و حکومت جزء بافت اسلام است و جداناپذیر. شاید گروهی از ساده اندیشان بپندارند: سیاست و حکومت اسلام حکومت روحانی است و به جنبه های مادی و امور دنیوی کاری ندارد ولی اگر در تفسیر آیات قرآن به این زاویه توجه شود و دیدگاههای قرآن در مورد سیاست و حکومت آن هم حکومت بر همه شؤون زندگی نموده گردد به روشنی سستی و نادرستی این نظر نمایانده می شود.
ب. نهج البلاغه: نهج البلاغه دریایی است بی کران و هر فراز و زاویه ای از آن اگر خوب فهم شود انقلابی عظیم و فراگیر خواهد آفرید و خلقی را به سرچشمه حیات رهنمون خواهد شد.
شهید مدرّس با معارف بلند و دقایق و ظرایف نهج البلاغه آشنا بودو با تمام وجود به بزرگی و جایگاه والای این کتاب بزرگ و مقدس پی برده بوده از این روی از این که می دید حوزه در حدّ انتظار از این کتاب بزرگ و شگفت بهره نمی برد و گرههای زندگی خود و مردم را با آن نمی گشاید و با این چراغ دلِ تاریکیها را نمی شکافد سخت رنج می برد.
در باور مدرّس نهج البلاغه می بایست در متن زندگی طلبه قرار می گیرد و از درسهای اصلی حوزه باشد و از این که چنین نشده رنج می برد و در فکر چاره ای بود که به گونه ای خسران را جبران کند و نهج البلاغه را از غربت به در آورد.
وی می گفت:
(از نهج البلاغه باید در زمینه های گوناگون به عنوان متن درسی استفاده شود: تاریخ اخلاق عقاید مسائل اجتماعی و حکومتی….)۱۲
از این روی وی در مدتی که در حوزه اصفهان به تدریس می پرداخته روزهای پنج شنبه اخلاق می گفته و متن آن هم نج البلاغه بوده است.
این درس با این که هفته ای یک روز برگزار می شده ولی دستاوردها و برکتهای بسیار داشته و شماری از نهج البلاغه شناسان حوزه های دینی در همین جلسات رشد
( ۶۱ )
یافته اند و بعدها ثمر داده اند.۱۳
بزرگ ترین فاتح دنیای نهج البلاغه میرزا علی آقای شیرازی اصفهانی از شاگردان و تربیت یافتگان درس نهج البلاغه شهیدمدرّس است.
حاج میرزا علی آقای شیرازی در خاطرات خویش از درس نهج البلاغه شهید مدرس چنین می گوید:
(مدرّس زندگی عجیبی داشت. در تمام عمر طلبگی را ترک نکرد و لباس کرباس می پوشید. لقمه ای نان خوراک او بود. در مراجعت از نجف روزهای پنج شنبه برای طلاب درس اخلاق می گفت مبنای درس اخلاق او نهج البلاغه بود. یک روز به درس ایشان رفتم چنان حاضر الذهن عبارات نهج البلاغه را از بَر می خواند و از کتب بزرگان شعر و ادب و ادبیات عرب ضرب المثل می آورد که علاقه مند شدم و مدتی به درس ایشان می رفتم.
مدرّس می گفت:
(آقا شخصیت انسان به اخلاق انسانی است. پیامبر(ص) فرمود: (بعث لاتمّم مکارم الاخلاق.) و بالاترین اخلاق نهج البلاغه است. بخوانید و به دیگران یاد دهید.)
به هر حال مشوق من در نهج البلاغه مدرّس بود.)۱۴
ج. تدریس فلسفه: تدریس فلسفه در حوزه ها فراز و نشیب داشته در پاره ای از دوره ها محفلهای درسی آن گرم و برهه هایی بی رونق و سرد بوده است.
در دوران بی رونقی و مخالفت خوانیها بر فیلسوفان زندگی دشوار گشته و در به دریها و بی حرمتیهای زیادی کشیده و دیده اند. چنان فکرها و اندیشه های کوتاه مخالف فلسفه فضای جامعه را آلوده بود که تنفس در چنین فضایی برای خردمندان دشوار بوده است.
در دوره هایی از جمله در دوران قاجار این تفکر حاکم بوده که: محیط باصفا
( ۶۲ )
و عقیده مند حوزه و روحانیت را با (تشکیکات فلسفی) نباید آلوده ساخت.
حتی در این دوران اخیر که امام خمینی از آن به تلخی یاد می کرده از برخوردهای نابخردانه مخالفان فلسفه دردمندانه سخن می گفت.۱۵
مدرّس به خوبی می دانست اگر حوزه به فلسفه روی نیاورد پایه های تعقل و خردورزی آن فرو می ریزد و نمی تواند در برابر مخالفان خردمندانه از اسلام به دفاع برخیزد. او افزون بر سفارش طلاب به فراگیری فلسفه خود نیز بر آن بود که به تدریس فلسفه بپردازد۱۶ و درس فلسفه را در کنار دیگر درسها در برنامه های آموزشی بگنجاند.
مدرس فلسفه را سنگری می دانست وبازویی در برابر شبهه افکنان و جریانها و دیدگاههای مادی فلاسفه غرب:
(دیگر زمان آن گذشته که ما با تدریس فلسفه در مدارس خودمان روی خوش نشان ندهیم. امروز متفکرین و فلاسفه غرب حرفهایی می زنند که بسیار هم قابل توجه و فریبنده است. طبقه جوانان جویای علم و نام ما هم تشنه دانستن این نظراتند و این در همه زمینه های علمی صدق می کند….)۱۷
د. آموزش تاریخ: در حوزه ها درسی به نام (تاریخ) در برنامه های آموزشی حوزه های علمیه وجود نداشته است و طلاب خود خارج از برنامه درسی حوزه به مطالعه کتابهای تاریخی و تحقیق در منابع و ماخذ آن می پرداخته اند. در حوزه تاریخ به عنوان علمی که نیازمند تعلیم و تعلم باشد و لازم باشد افرادی آن را تدریس کنند و نیز متون یا کتابهایی که لازم باشد طلاب آنها را پیش استاد بخوانند شناخته نمی شده است.
شهید مدرّس با درکی ژرف از مسائل تاریخی بر این نظر بود که تاریخ تنها بازگویی یا بازنویسی حکایتها و شرح حال پیشینیان نیست. به صرف مطالعه کتابهای تاریخی نمی توان به فهمی درست از تاریخ دست یافت. تاریخ علمِ سیر تکامل بشر
( ۶۳ )
است و جریان حرکت انسان را درعرصه های گوناگون: فرهنگی حکومتی سیاسی اجتماعی اقتصادی و… در برابر ما قرار می دهد. بر این اساس مطالعه رخدادهای تاریخی بدون ژرف اندیشی در آن و تحلیل و بررسی زوایای آن چندان کارساز نیست. همان گونه که مطالعه یک یا چند جهت از مسائل تاریخی بدون کشف پیوند آن با رخدادهای دیگر کار کاملی نمی تواند باشد و فهم و برداشت ما از تاریخ پیشینیان ناتمام خواهد بود.
شهید مدرّس با چنین نگرشی به تاریخ تلاش می ورزید تا آن را به عنوان درس اصلی در برنامه های آموزشی حوزه بگنجاند. در دوران اقامت در حوزه نجف او مدتی در این راه تلاش ورزید تا نیاز به تاریخ را برای بزرگان و زعمای حوزه بنمایاند و آنان را تشویق کند که در کنار (فقه) و (اصول) درس (تاریخ) را آن هم به گونه ای که یاد شده در مجموعه درسهای طلاب قرار دهند.
در همین راستا پیشنهاد می کند: (قرآن) و (نهج البلاغه) که مهم ترین و معتبر ترین منبع در این زمینه اند به عنوان متن تاریخ مورد استفاده قرار گیرند و حوزویان با فهم و شناخت صحیح و ژرف از این دو کتاب مهم بینش و درک صحیحی از تاریخ اسلام به دست آورند خود می نویسد:
(… با این عقیده به اساتید حوزه های نجف خیلی اصرار و استدلال کردم که تاریخ را یکی از درسهای حوزه های علمی در بخش دروس خارج قرار دهند ولی قبول نکردند و اشتباه کردند. این علما و اکابر
( ۶۴ )
که ستون دیانتند می دانستند قرآن و نهج البلاغه نکات بسیاری در مسائل تاریخی دارد و ستون تاریخ است ولی قبول نداشتند که می شود بر همان پایه اصولی را تحریر یا تقریر کرد.
عقیده داشتند باید اصول بیان شود تا فروع جای مشخصی پیدا کند و ما حادث اصول دین می باشیم.)۱۸
به باور مدرّس آگاهی از جریانهایی که بر اسلام و مسلمانان گذشته آگاهی از پدیده هایی که برای دیگر ملل رخ داده و بر شتاب و کندی حرکت مسلمانان اثر گذاشته به هیچ روی کم تر از حفظ اصول و آموزه های اسلامی نیست; زیرا عالم دینی نا آگاه از فتنه های هزار شبه بنی امیه و دوران حکومت دیرپای عباسیان بر سرزمینهای اسلامی و یا جنگهای صلیبی و قتل و غارتهای یکصدساله اروپا و مسیحیت در سرزمینهای اسلامی نمی تواند درک درست و شناخت ژرفی از اسلام و مسیحیت ارائه دهد و اطلاع صحیحی از چگونگی روابط آنان با مسلمانان را به دیگران منتقل سازد.
تا وقتی انگیزه ها و هدفهای آتش افروزان این جنگها و فتنه ها روشن نگردد و آتش بیاران این معرکه به روشنی شناخته نشوند و ریشه های رخدادها و پدیده ها به دقت موشکافی نگ
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 