پاورپوینت کامل مصاحبه با حضرت آیت اللّه حاج شیخ رمضانعلی املایی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل مصاحبه با حضرت آیت اللّه حاج شیخ رمضانعلی املایی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل مصاحبه با حضرت آیت اللّه حاج شیخ رمضانعلی املایی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل مصاحبه با حضرت آیت اللّه حاج شیخ رمضانعلی املایی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

عالمان دین در حوزه تشیع ساده زیستند از دنیا و زرق و برق آن روی گرداندند به خدا عشق ورزیدند و با خلق خدا فروتنانه و مهربانانه رفتار کردند و هیچ گاه برای دنیا و مقام به کرنش نایستادند و حقی را نادیده نیگاشتند که توانستند سالیان سال در اوج بمانند و نشانه های هدایت را برپا دارند و شیعه را از گردابهای بلا و بیابانهای بی فریاد و خشک و سوزان رهایی بخشند و در شاهراه سربلندی و عزت راه نمایند.

اگر روحانیت امروز بر آن است که در اوج بماند و عزت مندانه پرچم اسلام ناب را بر دوش بکشد و با ناهنجاریها درافتد و سخنش نفوذ یابد و در دلها بنشیند و عشق به خدا و اهل بیت(ع) را در سینه ها شعله ور سازد و نسلی را که امروز به او سپرده شده بی گزند به سرچشمه نور ره نماید باید مشعلهای هدایت را چه آنان که رخ در نقاب خاک کشیده اند و چه آنان که اکنون در اوج قناعت و پارسایی روزگار می گذرانند فراراه خویش قرار دهد و گرنه ره به جایی نخواهد برد و ایمان و دین مردم را بر باد خواهد داد.

آیت اللّه املایی عشقی سوزان در سینه دارد. عشقی که استادان و راهنمایان والامقدار او در سینه اش شعله ور ساخته اند: عشق به اسلام ناب و تشیع راستین که مرحوم رحیم ارباب در سینه اش شعله ور ساخته و عشق به علی(ع) که حاج میرزا علی آقا شیرازی عارف بزرگ و نهج البلاغه شناس کم مانند در تمام زوایای وجودش بازدمیده است.

او با این چراغ شب افروز و تاریکی زدا هم خود از گزندها به دور مانده و بر شاهراه هدایت جوانی را به پیری رسانده و هم مردمان دیار همیشه بیدار خمینی شهر را از تاریکیها رهانده و چراغ دین را فرا راهشان افروخته است.

خداوند به ما نیز توفیق داد از محفل روحانی آن بزرگ مرد رشحه ای برگیریم و به دوستاران روشنایی و پاکی هدیه کنیم باشد هم ما را و هم آنان را در این سرا و آن سرا مفید افتد. ان شاء اللّه. ( ۲۶ )

حوزه

حوزه: با تشکر از حضرت عالی که قبول زحمت فرمودید و ما را به حضور پذیرفتید لطف کنید در ابتدا شمه ای از زندگی خود چگونگی آغاز به تحصیل و دشواریهای راه بیان بفرمایید.

* این جانب به سال ۱۳۳۳هـ.ق. درخوزان سده (خمینی شهر) به دنیا آمدم. یک سال از عمرم نگذشته بود که چراغ عمر پدرم خاموش شد و من از نعمت وجود پدر محروم شدم. بار زندگی بر دوش مادرم افتاد. مادرم مرا با کار و تلاش بزرگ کرد و زمینه تحصیل مرا فراهم ساخت. در دوران کودکی مانند دیگر کودکان به مکتب خانه رفتم و در آن جا قرآن آموختم.

به خاطر تنگناهای مالی و این که باید کار می کردم تا مخارج زندگی تأمین شود نتوانستم در دوران نوجوانی و جوانی به تحصیل بپردازم. از این روی به خاطر علاقه ای که به تحصیل علوم دینی داشتم در سن بزرگی تحصیل علوم دینی را آغاز کردم. البته در ضمن کار; من همیشه با لباس کار به مدرسه می رفتم و پای درس حاضر می شدم.

جامع المقدمات را در سده در نزد سید مصطفی ابطحی فروشانی خواندم و سپس راهی اصفهان شدم و مشغول تحصیل گردیدم. دوره رضاخان بود و وضع حوزه بسیار آشفته بود و طلاب هم پراکنده. بیش تر علما به روستاها و قصبه ها و محلّه های خود رفته بودند. مدارس خالی از علما و فضلا بود. حوزه خیلی خلوت بود. درس خواندن برای همگان با دشواریها و سختیهای بسیاری همراه بود و برای من دشوارتر و سخت تر. من چون با سر و وضع و لباس کارگری به مدرسه می رفتم مأموران دولتی برای من بیش تر مزاحمت ایجاد می کردند.

در هر صورت موفق شدم مقدمات و مقداری از سطوح عالیه را در حوزه اصفهان بخوانم. برای ادامه تحصیل و درک محضر بزرگان به حوزه قم رفتم و پس از چند سالی استفاده از آن فضای معنوی و حضور در محضر بزرگان به اصفهان برگشتم و به فراگیری علوم دینی ادامه دادم و بعد به خمینی شهر آمدم و در همین جا ماندگار شدم.

( ۲۷ )

حوزه: در دور اول پیش از آن که به حوزه قم تشریف ببرید درحوزه اصفهان از محضر چه اساتیدی بهره برده اید؟

* در حوزه اصفهان در این برهه خداوند توفیق داد که از محضر بزرگان بسیاری بهره ببرم که در این جا از یک یک آنان نام می برم:

شیخ یحیی فقیه ایمانی سیوطی.

شیخ محمد علی عالم حبیب آبادی مغنی و حاشیه ملاعبدالله.

حاج سید علی اصغر برزانی متخصص در قوانین و از شاگردان آقا سید محمد باقر درچه ای بخشی از قوانین.

حاج میرزا اسماعیل معزّی اصفهانی بخشی دیگر از قوانین.

آقا سید محمد باقر ابطحی سدهی مطول و شرح لمعه.

آقا سید عباس صفی بخشی از معالم درایه رجال شرح نفیسی و مقداری از قانونچه.

حاج شیخ عبدالجواد فریدنی اصفهانی بخشی دیگر از معالم.

حاج سید هادی حجازی فروشانی مقداری از کفایه.

حاج آقا رحیم ارباب رسائل مکاسب و کشف المراد.

حوزه: حضرت عالی چه زمانی به حوزه قم وارد شدید و چند سال در آن حوزه به تحصیل پرداختید و در حوزه درسی چه کسانی شرکت جستید و بهره بردید؟

* در اصفهان بودم که مرحوم آقا سید ابوالحسن اصفهانی چشم از دنیا فرو بست. پنجاه روز از رحلت ایشان گذشته بود که وارد حوزه قم شدم. در این زمان مرجعیت و زعامت شیعه بر عهده آیت اللّه بروجردی قرار گرفته بود.

در حوزه مقدسه قم چهار سال ماندم و از محضر حضرات آیات عظام: گلپایگانی مرعشی نجفی محمد تقی خوانساری و بروجردی بهره بردم.

( ۲۸ )

در محضر آقای گلپایگانی باقی مانده کفایه جلد اول.

در محضر آقای مرعشی نجفی کفایه جلد دوم.

در محضر آقا محمد تقی خوانساری خارج فقه.

در محضر آقای بروجردی خارج فقه.

حوزه: چه شد حوزه قم را ترک گفتید و به اصفهان برگشتید و در این دوره در حوزه اصفهان از حوزه درسی چه شخصیتهایی بهره بردید و با کدام یک از آنان بیش تر مأنوس بودید؟

* پس از آن که تشکیل خانواده دادم دیگر برایم مقدور نبود که در قم بمانم; از این روی به اصفهان برگشتم و شکر خدای در این حوزه توفیق یافتم از محضر بزرگانی چون مرحوم رحیم ارباب۱ و مرحوم حاج میرزا علی آقا شیرازی۲ کسب فیض کنم.

وقتی به حوزه اصفهان آمدم مرحوم ارباب خارج فقه بحث صلات جمعه می فرمود. اصول نیز می فرمود و من در درس اصول ایشان هم شرکت می کردم.

من مدت طولانی درخدمت مرحوم ارباب و ملازم ایشان بودم. ایشان تا وقتی که زنده بود من از محضرشان استفاده بردم. اخلاق و رفتار و منش و بزرگواری و دانش گسترده ایشان مرا جذب کرده بود و این ویژگیها سبب شد که چهل سال همراه و ملازم و در خدمت آن بزرگوار باشم.

درسهای دیگری مانند: رجال درایه مقداری از قانونچه و نفیسی تفسیر مجمع البیان و نهج البلاغه را خدمت مرحوم حاج میرزا علی آقا شیرازی فرا گرفتم و با ایشان هم بسیار مأنوس بودم.

ییک ماه هم در درس تفسیر حاج سید علی نجف آبادی حاضر شدم. این درس فقط در ماه مبارک رمضان گفته می شد.

( ۲۹ )

حوزه: مرحوم ارباب را شاید حوزه اصفهان بشناسند; امّا دیگر حوزه ها آن چنان که باید شناختی از ایشان ندارند. لطف کنیداز ویژگیهای اخلاقی معنوی و جایگاه علمی آن بزرگوار نکته ها و مطالبی را برای ما و خوانندگان بفرمایید.

* مرحوم ارباب دیدنی بود. محاسن اخلاقی ایشان را انسان بایداز نزدیک می دید. نمی شود وصف کرد. او خالق اخلاق بود. در اخلاق و رفتار و منش ویژگیهایی داشتند که در کتابها پیدا نمی شد. یکی از دوستان می گفت:

(هنگامی که می خواستم از نجف به ایران بیایم خدمت آقا جمال گلپایگانی رسیدم ایشان فرمود: وقتی اصفهان رفتی حاج آقا رحیم ارباب را رها نکن. مانند ایشان در نجف بی نظیر یا کم نظیر است.)

ییا مرحوم آیت اللّه بروجردی درباره ایشان می فرمود: (عالم عامل).

در این جا چند ویژگی اخلاقی ایشان را که به یاد دارم برای شما بیان می کنم:

۱. پیشی گرفتن در سلام: ایشان با آن موقعیت و جایگاه علمی و شخصیتی که داشت سعی می کرد در سلام بر دیگران پیشی بگیرد. در خیابان که راه می رفت وقتی به کارگران شهرداری و رفتگران می رسید پیش از آن که سرشان را بلند کنند به آنان سلام می کرد. به طلاب خیلی احترام می گذاشت. در راه رفتن بر طلبه سبقت نمی گرفت بویژه اگر سید می بود که خیلی احترام می گذاشت.

۲. با احترام یادکردن از دیگران: در تمام چهل سالی که در خدمت این مردبزرگ بودم حتی یک بار نشنیدم که از کسی به بدی یاد کند و یا درباره کسی سخن ناشایستی بزند و یا سوء تعبیر بکند. در مواردی که با دیگران اختلاف نظر فقهی داشت با فروتنی تمام می فرمود: ما این طور می فهمیم و یا می فرمود: نظرآقایان را نفهمیدیم.

۳. تسلط برهوای نفس: یک وقتی شخصی آمد خدمت ایشان عرض کرد: آقا

( ۳۰ )

مشکلی دارم مرا راهنمایی بفرمایید: گفت من با اخویها و مادرم در یک منزل زندگی می کنیم. در معاشرتها رفت وآمدها و نشست و برخاستهای خانوادگی و فامیلی امکان دارد چشمم به نامحرم بیفتد; از این روی می خواهم از برادران جداشوم و منزل مستقلی بگیرم; ولی مادر راضی نمی شود چه کنم؟

آقا فرمود:

(به حرف مادر گوش کنید و جدا نشوید و مواظب باشید چشمتان به نامحرم نیفتد.

من حدود چهل سال شرایطی مانند شما را داشتم و چشمم به نامحرم نیفتاد.)

ییک بار سخن از نظر کردن به نامحرم و حفظ چشم پیش آمد فرمود:

(تا به حال یک بار هم چشمم به نامحرم نیفتاده است!)

این سخن را وقتی می فرمود که تقریباً هشتاد سال از سن مبارکشان می گذشت.

همچنین در اواخر عمر شریفشان بود که سخن از غیبت پیش آمد فرمود: (تاکنون یک بار هم غیبت نکرده ام!) در اواخر عمر شریفشان بود که دکتر به خاطر مریضی کهولت سن گفته بود نباید روزه بگیرید. ایشان نپذیرفت و فرمود: (تاکنون یک روز روزه از من قضا نشده است.)

۴. خوش رفتاری با مردم: با آن که اهل زهد عبادت و معنویت و حتی ریاضت بود ولی از اجتماع و مردم دوری نمی گزید. با مردم خیلی خوش رفتاری می کرد. مردم را دوست می داشت و با علاقه با آنان سخن می گفت. به شاگردان بسیار سفارش می کرد: (درس بخوانید عبادت بکنید تلاش بورزید و در اجتماع هم حضور داشته باشید.)

خوش رفتاری و خوش برخوردی و رفتار نیک را تنها با مسلمانان نداشت بلکه با غیر مسلمانان و اهل کتاب نیز مهربان بود و با روی باز با آنان برخورد می کرد. در این جا از باب نمونه یکی از برخوردهای ایشان را یادآور می شوم: اخوی ایشان با

( ۳۱ )

شخص یهودیی معامله ای انجام داده بوده و مبلغی را باید در چند نوبت به وی می داده است. چون به مسافرت رفته بوده پول را نزد مرحوم ارباب گذاشته تا ایشان سر موعد به شخص یهودی تحویل دهد. سر موعد که می شده یهودی به منزل مرحوم ارباب می آمده و پول را می گرفته است. مرحوم ارباب در این مدت با این یهودی به گونه ای رفتار می کند که یهودی به ایشان بسیار علاقه مند می شود. روزی به مرحوم ارباب می گوید: اجازه بدهید تورات را خدمت شما بیاورم مطالعه کنید و نظر خود را درباره آن بفرمایید:

آقا می پذیرد. یهودی کتاب آسمانی خود را برای آقا می آورد. آقا پس از مطالعه می فرماید:

(به نظر من این کتابی که در دست شماست به نام تورات آن تورات آسمانی نیست. این کتاب تحریف شده است; زیرا اموری را به پیامبران نسبت می دهد که به هیچ وجه نمی توان آنها را پذیرفت.)

آقا و این شخص یهودی در این باره وارد بحث و گفت گوی علمی می شوند و یهودی تحت تأثیر برخورد منطقی و نیک آقا قرار می گیرد و روزی به درمنزل آقا می آید و هدیه ای تقدیم آقا می کند. آقا می پرسد چیست؟ یهودی می گوید: انگشتری است برای حضرت عالی هدیه آورده ام.

آقا نمی پذیرد.

ییهودی می گوید: بر این انگشتر نام چهاده معصوم نوشته شده و شایسته شماست و درست نیست دست ما باشد.

آقا می پذیرد.

از این گونه رفتارهای شایسته و ستودنی با خلق خدا بسیار داشت. در کمک به مردم و یاری تنگدستان از هیچ چیز دریغ نمی کرد.

بارها با تأسف و اندوه می گفت:

(در سال قحطی اگر بقچه حمام خود را هم می فروختم شاید جان

( ۳۲ )

یک نفر از گرسنگی نجات پیدا می کرد ولی متأسفانه این کار نشد.)

از این سخن بر می آید آن مرحوم هر چه داشته در راه مردم قحطی زده بذل کرده و از این که بقچه حمام خودرا نفروخته که خرج آنان بکند اظهار تأسف می کند.

حوزه: مرحوم ارباب از چه راهی امرار معاش می کرد و وضع زندگی ایشان چگونه بود؟

*ایشان ارباب زاده بود و املاکی داشت و از همان راه امرار معاش می کرد. البته در تقسیم اراضی املاک ایشان را گرفتند و به کشاورزان دادند.

ییادم هست روزی عده ای از کشاورزانی که زمینهای ایشان را گرفته بودند و به آنان داده بودند می خواستند مکه بروند و قصد داشتند آقا را ببینند. به آقا خبر دادند که عده ای از کشاورزان می خواهند شما را ببینند. آقا سکوت کرد و درباره زمینها چیزی به آنان نفرمود.

مرحوم ارباب اهل کار بود. در هشتاد سالگی من ایشان را دیدم که از چاه آب می کشید تا حوض منزل را آب کند.

حوزه: ایشان چه موضعی در برابر رژیم پهلوی داشت؟

* ایشان با رژیم پهلوی مخالف بود. در برابر رژیم پهلوی موضع مخالف داشت و با مأموران دستگاه در موضوع اتحاد لباس برخورد کرده بود. ولی از آن جا که ایشان معمم هم نبود از طرف مأموران حکومت کم تر مورد آزار و اذیت قرار می گرفت.

حوزه: مرحوم ارباب لباس اهل علم را نپوشید و معمم نبوده آیا دلیل خاصی داشته است؟

* ایشان اهل منبر نبود; از این روی گویا نیازی نمی دید که معمم شود. شاید

( ۳۳ )

دلیل اصلیی که وی از پوشیدن لباس اهل علم تا آخر عمر خودداری کرد سفارش استادش مرحوم آخوند کاشی بوده باشد. وی با این که لباس اهل علم بر تن داشته با لباس پوشیدن مرحوم ارباب مخالف بوده است. مرحوم ارباب یک بار در نجف لباس اهل علم می پوشد و وقتی می شنود که استادش آخوند کاشی ناراحت شده لباس را از تن درمی آورد و به صورت شخص معمولی به درس و بحث می پردازد.

حوزه: مرحوم ارباب از محضر چه کسانی بهره برده بود؟و اگر از ایشان خاطره و نکته ای درباره آنان شنیده اید و به یاد دارید بیان بفرمایید.

* اساتید مشهور و کسانی که بیش ترین نقش را در تعلیم و تربیت ایشان داشته اند عبارتند ازآیات عظام: مرحوم آخوند کاشی۳ مرحوم جهانگیر خان قشقایی۴ مرحوم سید محمد باقر درچه ای۵.

مرحوم ارباب از نیروی عقل جهانگیرخان خیلی تعریف می کرد. می گفت:

(جهانگیرخان قشقایی دوبار به دنیا آمده است یک بار برای تجربه و یک بار برای عمل.)

ییک وقتی از ایشان پرسیدند: آقای جهانگیرخان اعلم است یا فلانی؟

ایشان در جواب فرمود:

(نمی گویم جهانگیرخان اعلم است ولی می گویم: آقای جهانگیرخان اعقل است.)

از درس نهج البلاغه مرحوم جهانگیرخان خیلی تعریف می کرد و می گفت: وی در تمثیل ید طولایی داشت.

از مرحوم کاشی خیلی به بزرگی یاد می کرد. چند ویژگی آن مرحوم از جمله نماز وی ایشان را خیلی به خود جذب کرده بود تا آن جا که می فرمود:

(نماز مرحوم آخوند کاشی افتخار اسلام و ما بود.)

( ۳۴ )

نماز مرحوم کاشی ضرب المثل بوده از جهت حال و توجهی که به ایشان دست می داده است. این دگرگونی حال در نماز به گونه ای بوده که برخی به این گمان افتاده بوده اند چون ایشان از حال عادی بیرون می رود پس نمازشان باطل است!

درباره حالات معنوی آخوند کاشی مرحوم ارباب از قول مرحوم آقا سید محمد رضا خراسانی رئیس حوزه اصفهان نقل می کرد:

(شبی وارد مدرسه صدر شدم از همه جا صدای سبوح و قدوس می شنیدم. درمانده بودم که مرکز این صدا کجاست؟ داخل یا بیرون مدرسه. به جست وجو پرداختم. متوجه شدم مرکز صدا حجره آخوند کاشی است.)

مرحوم ارباب نقل می کرد:

(یک روز شخصی آمد خدمت موحوم کاشی و یک ریال و یا نیم ریال به ایشان داد. ایشان گرفت. ما تعجب کردیم چطور آقا حاضر شد این مبلغ ناچیز را بگیرد؟ تا این که روزی در ضمن بحث فرمود: معطی خداست. از این فرمایش ایشان فهمیدم آن روز که آن مبلغ ناچیز را پذیرفت براساس این تفکر بود که در هر صورت آن که می دهد خداست و معطی را در نظر داشته نه آن شخص را و مقدار پول را.)

درباره دقت مرحوم کاشی در به کار بردن الفاظ و تعبیرات می فرمود:

(روزی شخصی که فرزندش را از دست داده بود به نزد آقا آمد و انتظار داشت که آقا به او تسلیت بگوید; لذا طبق معمول عرض کرد: فرزندم از دنیا رفت و عمرش را به شما بخشید!

ایشان تا این جمله را شنید با تندی گفت: چه می گویی؟ اگر عمر داشت چرا مُرد؟ اگر نداشته که مرده چه چیز را به من

( ۳۵ )

بخشیده است؟

ایشان حاضر نبود تا این مقدار سخن خلاف واقع گفته شود.)

حوزه: روش مرحوم ارباب در تدریس فقه و اصول چگونه بود و بیش تر به دیدگاههای کدام یک از فقیهان توجه داشت؟

* در تدریس مقید بود که از روی متن بخواند حتی درس خارج را از روی متن تدریس می کرد. استاد ایشان مرحوم کاشی نیز چنین بوده است. در اصول چون بیش تر به دیدگاههای شیخ انصاری توجه داشت متن رسائل را تدریس می کرد و در فقه چون بیش تر به صاحب جواهر توجه داشت متن جواهر را تدریس می کرد. البته به شرح ریاض و یا مکاسب هم نظر داشت. این بدان معنی نبود که به دیدگاههای ایشان نقدی نداشته باشد و با هر آنچه آن بزرگواران گفته بودند موافق باشد. خیر گاه با دیدگاههای آنان مخالفت می کرد و نمی پذیرفت و دیدگاه خود را مطرح می کرد.

حوزه: گویا مرحوم ارباب در پاره ای از مسائل فقهی دیدگاه خاصی داشته است. اگر چنین است لطف کنید چند مورد را بیان بفرمایید.

* بله ایشان در چند مسأله فقهی نظرش با نظر دیگر بزرگان فرق می کرد. از جمله:

در مسأله خمس بر این عقیده بود که تمام خمس حق سادات است و باید به آنان داده شود. در مسأله ارث زن از شوهر بر این نظر بود که زن همانند شوهر از تمام ترکه همسر ارث می برد زمین باشد یا غیر زمین.

همچنین نماز جمعه را واجب می دانست و برای این منظور به اطلاق این آیه

( ۳۶ )

شریفه تمسک می کرد:

(یا ایها الذین امنوا اذا نودی للصلوه من یوم الجمعه فاسعوا الی ذکر اللّه وذروا البیع ذلکم خیر لکم ان کنتم تعلمون و اذا قضیت الصلوه فانتشروا فی الارض.)

ایشان اجماعی را که بعضی به آن برای تقیید اطلاق آیه تمسک می کردند قبول نداشت و می فرمود: اجماع ثابت نیست.

حوزه: تسلط ایشان در دانشهای غیرفقهی و اصولی چگونه بود؟

* در تاریخ حدیث و تفسیر اطلاعات بسیار خوبی داشت که به هنگام نیاز به خوبی از آنها استفاده می کرد و از عهده برمی آمد. خود ایشان نقل می کرد:

(به مکه مشرف شده بودم خطیب مسجد الحرام خطابه می خواند. در بین خطابه گفت: (مات ابوطالب کافراً) من از این سخن نادرست بسیار ناراحت شدم. همان جا فرصتی پیش نیامد تا با او گفت وگو کنم.

تا این که در مکه یا مدینه [تردید از من است] به وی برخوردم.

گفتم: من فلان روز پای صحبت شما بودم مطلبی نسبت به ابوطالب گفتید که صحیح نیست.

گفت: به چه دلیل؟

اشعاری را برای وی خواندم که گواه روشنی بودند بر مسلمانی ابوطالب.

او اشعار را رد نکرد ولی گفت: در کتاب صحیح بخاری اخباری برخلاف این است و همان سخن مرا تأیید می کنند. گفتم: آن اخبار جملگی آحادند و به آنها نمی شود نسبت به یک چنین موضوع مهمی

( ۳۷ )

استناد کرد.

گفت: این اخبار متواترند نه آحاد.

گفتم: این ادعا نیز صحیح نیست و برایش دلیل آوردم.)

این گفت وگو نشان می دهد که مرحوم ارباب در زمینه تاریخ حدیث و حتی احادیث اهل سنت اطلاعات عمیقی داشته است.

حوزه: یکی از اساتید بزرگوار شما عالم ربانی مرحوم میرزاعلی شیرازی بوده است. اگر خاطره و نکته ای از این مرد بزرگ به یاد دارید برای استفاده ما و دیگر طلاب عزیز بیان بفرمایید.

*ایشان عالمی به تمام معنی جامع بود. با این که جامع بود امّا از فتوا دادن خودداری می کرد. مرد عالم زاهد و عابد و اهل س

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.