پاورپوینت کامل فعالیت اجتماعی و سیاسی زن از نگاه محمدمهدی شمس الدین ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل فعالیت اجتماعی و سیاسی زن از نگاه محمدمهدی شمس الدین ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل فعالیت اجتماعی و سیاسی زن از نگاه محمدمهدی شمس الدین ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل فعالیت اجتماعی و سیاسی زن از نگاه محمدمهدی شمس الدین ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

در آمد

با ورود جهان اسلام به دوران جدید و پذیرش مدرنیت، هر چند به درجات و در حیطه های متفاوت، موضوع زن در کنار موضوعاتی مانند نظام سیاسی و دولت، آزادی سیاسی و دینی، علم گرایی و قومیت گرایی، از مسائل پردامنه و جدل برانگیز شد و متفکران و نویسندگان مسلمان را به تکاپو واداشت. آنان خود را در برابر این پرسش می دیدند که سهمِ وضعیت ناگوار زن در جهان اسلام، چه اندازه در عقب ماندگی آن نقش داشته است؟ طبیعی است که در کاووش از اسباب و عوامل و زمینه های عقب ماندگی، گاه میان سبب و عامل مقارن یا متوارد خلط شود. از این روی، می بینیم که کسانی از درون مسلمانان در پی جست و جوی عوامل و اسباب پس ماندگی، به همه عناصرِ موجود در شاکله جوامع اسلامی، بدگمان می شوند و پدیدار شناسانه داوری می کنند; از اصل و اساس، دین باوری و آخرت گرایی تا شرافت گرایی و علم گریزی به عنوان مقصران اصلی این وضع معرفی شوند.

همزمان، با بحثهای جنجالی برسر این که الگوی اسلامی حکومت چیست و این که آیا نظام خلافت، تنها الگوی صحیح از نظام سیاسی اسلامی است، یا خیر; بحث آزادی زنان هم مطرح می شود. آغاز بحث آزادی زنان، در غالب کشورهای اسلامی با بحث آزادی آموزش، یا حق تعلیم بود و رفته رفته، دامنه بحث به مطالبه حقوق برابر و بویژه، حق کار کشیده شد.

یکی از نخستین کسانی که به تأمل در علل واپس ماندگی جامعه های اسلامی و ترقی اروپا پرداخت، طهطاوی بود که ضمن طرحها و راهکارهایی که برای همراهی با کاروان تمدن جدید بشری پیشنهاد کرد، به مسأله زنان نیز توجه ویژه ای نمود. وی، در کتاب المرشد الامین للبنات و البنین، بر ضرورت دانش آموزی زنان برای برون رفت جامعه های اسلامی از واپس ماندگی، تأکید کرد و زنان را تشویق و بیکاری شان را نکوهش نمود.

طهطاوی، از علمای الازهر بود که به عنوان روحانی، نخستین گروه دانشجویان مصری اعزامی به فرانسه را همراهی کرد و هنگامی که به وطن خود بازگشت، اندیشید، زنان در جامعه های اسلامی، گرفتار واپس ماندگی اند. و با این وضع، نمی توان به ترقی و پیشرفت جامعه امیدی بست. وی، راه نجات زنان را در اخذ و اقتباس سازوکارهای ترقی می دید.

پس از طهطاوی، محمد عبده، چند گامی فراتر نهاد و به مواردی توجه کرد که آنها را بازدارنده هایی بر سر راه بهبود وضعیت زنان می دید. وی، به طور مشخص چند حکم و نظر شرعی ایراد کرد که در آنها، رد پای ملاحظه شرایطِ عصر و زمانه و نواندیشی ای متناسب با آن، دیده می شد. وی، چندهمسری را در عصر جدید، ممنوع شمرد، زیرا زیان آن را بیش از سود آن می دید و اختیار مطلق مردان را در امرِ طلاق، نفی می کرد و معتقد بود زن و مرد، جز در امر سرپرستی خانواده، برابرند.

علاوه بر عبده، شاگردش قاسم امین نیز، در این مسیر گام نهاد و پاره ای از مسائلی را که عبده نیز پیش از وی طرح کرده بود، با شرح بیش تر بیان کرد و به شدت مورد هجوم جریان احیاگرای دینی، که قدرت انتقاد مستقیم از عبده را نداشت، واقع شد.

دیگر شاگرد پرآوازه عبده، رشید رضا، در نیمه نخستِ حیات فکری اش در مصر، که تحت تأثیر مستقیم و عمیق اندیشه عبده بود، رویکردی اصلاحی و نواندیشانه به مسائل زنان داشت، ولی پس از درگذشت استادش، به سلفی گری روی آورد و از آرای نواندیشانه خود عقب نشینی کرد.

در میان عالمان شیعه نیز، مسأله زن مورد توجه بوده است. شهید مرتضی مطهری، سید محمد حسین فضل الله و شیخ محمد مهدی شمس الدین، از این شمارند.

به رغم تفاوت نگره ها، آن چه که با آن روبه روییم این است که فضای عمومی اندیشه در این دوران جدید، چندان روشن شده است که دیگر مانند نیچه، نمی توان زن را »به گربه ها و بهترین شرایط به گاوها« تشبیه کرد و یا مانند حاج ملا هادی سبزواری گفت که:

»زنان را در طبقه چهارپایان باید طبقه بندی کرد و خدا چهره انسان بر آنان پوشانید تا مرد از صحبت شان بدحال نشود و به نکاح شان رغبت کند.«

در برابر مجموعه ای از پرسشها و خواسته ها در قلمرو حقوق زنان، از مسأله آموزش گرفته تا حجاب و ارث و شهادت و نقش آفرینی در عرصه های سیاسی و کار، سه واکنش عمده از سوی متفکران و عالمان مسلمان ابراز شد: گروهی در پی توجیه و دفاع از وضعیت سنتی زنان برآمدند و این وضعیت را با وضعیت آرمانی اسلامی زن، همگون دانستند.

و گروهی دیگر، در پی آزادی زن از همه قید و بندهای سنتی و برابری زن و مرد رفتند.

و گروه سومی، با توجیه به اقتضاءها و نیازهای زمانه، به بازنگری در وضعیت سنتی زن و بازنگری در نصوص دینی و توجه به تواناییهای درون متن دینی پرداختند.

محمد مهدی شمس الدین، در شمار این گروه سوم است. او، نه وضعیت سنتی زن را که به محرومیت او از بسیاری از حقوقش انجامیده، وضعیتی خوشایند و دینی می شُمرَد و نه ارزشهای مدرن را یک سره ارزشهای جاهلی می داند.

کارنامه شمس الدین در زمینه مسائل زنان

شمس الدین، طی چند سال اخیر از عمر پربارش، چهار پژوهش علمی مفصل را در قالب سلسله کتابهای »مسائل حرجه فی فقه المراه; مسائل دشوار فقهی زنان« سامان داد. وی در این کتابها، مسائلی چون: پوشش زن و نگاه به زن، شایستگی زن برای زمامداری در سطوح مختلف، حقوق زناشویی و حق کار برای زن را مورد بحث و بررسی قرار داد.

در این سلسله کتابها، میزان تأکید شمس الدین را براستحصال یافته هایی که مستند به مرجعیت کتاب خدا باشد و زمینه نظری پردازش مبانی ای فراتر از محدوده الفاظ و اصالت ظهور را فراهم آورد، می بینیم.

شمس الدین، در این آثار، به الفاظ و اصالت ظهور بی توجه نیست و نمی تواند باشد، اما به مقاصد و مبادی عالی شریعت هم توجه دارد. این مبادی یا اصول، افق کلی استنباط احکام شرعی مربوط به این حوزه را تشکیل می دهدکه ادله فرعی، در ضمن آن افق کلی، لحاظ می شوند و محکوم به آن افق کلی هستند و مبنی بودن آن را در قراءت موضوع شرع می پذیرند. به این ترتیب، مبنایی برای پشت سرنهادن شیوه تعامل سنتی با ادله احکام فراهم می شود. این شیوه سنتی تعامل با ادله احکام به نظر شمس الدین، نتیجه اش عرضه نتایجی است که از مبنای علمی استواری برخوردار نیست. گذشته از آن، این شیوه تعامل با ادله احکام، سازوکار تعامل فقه را با تحول تاریخی و عنصر زمان و مکان، نادیده می گیرد.

شمس الدین، در حوزه مسائل زنان، سه موضوع را مورد توجه قرار داده است: پوشش زنان، حق مشارکت سیاسی زن و حق کار و اشتغال. ما در این مقال، به بازخوانی موضوع فعالیت سیاسی و اجتماعی زن از نگاه وی خواهیم پرداخت که به این سه موضوع مرتبط است. اما پیش از آن، مبانی روش شناختی شمس الدین را، در بررسی مسائل زنان و جایگاه کلی زن در نظام معرفتی و ارزشی و حقوقی اسلام، مرور می کنیم.

روش شناسی شمس الدین

شمس الدین، در بازخوانی مسائل زنان از دیدگاهی اسلامی، معیارها و مبانی ای را لحاظ کرده است که توجه به آنها، به فهم آراء و نظرهای وی، بویژه در حوزه مسائل زنان کمک می کند، هر چند این مبانی و معیارها چندان عام است که در حوزه های دیگر هم کاربرد دارند.

۱. استناد به قرآن. وی منبع اساسی تعیین جایگاه زن را در قرآن می جوید و روایاتی را که با قرآن در تعارض اند، کنار می نهد. وی می گوید آیاتی که درباره زنان سخن گفته است، سه دسته اند:

الف. دسته ای از آنها به یگانگی در آفرینش و هویت و استخلاف و مانند آن دلالت دارند.

ب. دسته ای که داستان زنان برجسته تاریخ، مانند: مریم و آسیه را جاودانگی بخشیده است. در این آیات، زن، ضرب المثل انسان است.

ج. دسته ای که به آیات الاحکام معروف اند.

۲. معیار و مبنای دوم شمس الدین، استناد به روایات صحیح و پرهیز از روایات ضعیف است.

۳. توجه به تأثیر عرف و شرایط تاریخی.

۴. یکپارچه دیدن روایات و پرهیز از نگرش تجزیه ای.

در این که اعتبار روایات مشروط به همخوانی با قرآن کریم است، تردیدی نیست و در این زمینه، مبنای شمس الدین، حرف تازه ای ندارد و همچنین در باب استناد به قرآن کریم که جای شک و شبهه ای نیست.

اما چگونه می توان روایات را یکپارچه دید؟۱

بدین گونه که مجموعه ای از دستورها و آیینهای شرعی در باب زنان وجود دارد که اجرای آنها، مستلزم کار و تلاش اجتماعی زن و در عین حال، حفظ کرامت اوست.

در این جا، شمس الدین، این پرسش را مطرح می کند که اگر با روایات به گونه یکپارچه تعامل می شد، آیا ممکن بود که زن، به رغم آن که در جایگاه »مادر« از مرکزیت معنوی و حقوقی بی مانندی برخوردار است، در جایگاهِ همسر، به موضوعی جنسی و خانه دار محض تبدیل شود؟۲

دیگر این که: اگر نصوص شرعی، مجموعه ای یکپارچه در نظر گرفته می شد، آیا امکان داشت که زن از دایره وظیفه ثابت شرعی ای، مانند: امر به معروف و نهی از منکر کنار نهاده شود؟ در این جا، نگاه شمس الدین به روایاتی است مانند آن چه که کلینی با استناد به عبدالله بن سنان از امام صادق)ع( نقل می کند:

»ذکر رسول الله )ص( النساء فقال اعصوهن بالمعروف قبل ان یامرنّکم بالمنکر; و تعوّذوا بالله من شرارهن و کونوا من خیارهن علی حذر«۳

رسول خدا )ص( از زنان یاد کرد و آن گاه گفت ایشان را در امور نیک نافرمانی کنید، پیش از آن که شما را به امور زشت )منکر( فرمان دهند و از زنان بد به خدا پناه ببرید و در رفتار با زنان نیک، احتیاط پیشه نمایید.

شمس الدین، معتقد است که این متون روایی – بویژه آن دسته که صحیح و موثق اند – باید در پرتو نص قرآنی و مبادی و اصول عالیه شریعت فهمیده شوند; در حالی که روش فقهی رایج، در قراءت بسیاری از متون، مرجعیت عرف را پذیرفته است. البته رایج بودن چنین عرفی، در زمان رسول خدا و امامان معصوم قطعی نیست، تا چنان عرفی مرجع فهم این متون باشد. حتی معلوم است که برخی عناصر این عرف، از عادات و عرفهای وارداتی جدید که بوسیله شرع بنیان نهاده نشده، تشکل یافته است. این گونه عرفها محصول میراث فرهنگی ای است که جوامع اسلامی، از طریق داد و ستد با ادیان و تمدنهای دیگر از آن تاثیر پذیرفته اند.

شمس الدین تصریح می کند: چنین عرفهایی، صلاحیت مرجع شدن برای فهم متن شرعی را ندارند و در پرتو این نظریه، معتقد است که پاره ای از نصوص، در پی بیان حکم الهی نیستند و تنها بازتاب دهنده حالت اجتماعی و فرهنگی اند که شرایط و اوضاع زمانه، همسازی با آن را اقتضا می کند. این همسازی، از راه صدور ارشادها و راهنماییهایی که جنبه تدبیری و ولایی دارد، در پاسخ به مورد مشخص و معینی انجام می شود.

عرف اجتماعی رایج در آن دوره، همان گونه که بیان کننده شرایطی است که فهم متون متعارض با داده های قرآنی، از راه گنجاندن محتوای این روایات در حوزه تدبیرهای ولایی، در پرتو آن شرایط انجام می شود، همچنین – به نظر شمس الدین – گویای آن است که تفاوتهای بین آن دو )زن و مرد( در شایستگی و کفایت، ذاتی نیست و فقط ناشی از تفاوت شرایط عینی تربیتی و اجتماعی است که به شکل گیری فرهنگی ویژه، برای زنان انجامیده است; فرهنگی که زن را از توسعه و تکامل مواهب و لیاقتهایی که از آن برخوردار است، بازداشته است. دلیل این سخن، وضعیت زنانی است که در فضایی که فرصتها و شرایطی مشابه فرصتها و شرایط مردان بر ایشان فراهم شده، توانستند شایستگیهای خود را در حد مردان اثبات کنند. طبیعی است که مردان نیز، از فضایی که آنها را از فعالیتهای فرهنگی و سیاسی و اجتماعی باز می دارد، تاثیر منفی می پذیرند.

شمس الدین، بر آن است که در جایی که شارع موضوع حکم اش را با تمام زوایا و حالتهای آن، به عنوان مرجع مکمل تشریع، مشخص نکند، مبنی قرار دادن عرف، شایسته و جایز است; زیرا چنین موردی از موارد خلأ تشریعی است که شارع پس از تعیین اصل تشریعی ای که حکم شرعی مستند بدان می شود، مانند تعیین اصل معاشرت نیکو در رابطه زوج با زوجه )و عاشروهن بالمعروف(، دایره فراغی را هم وانهاده است. در نتیجه، مرجع تعیین چارچوب معاشرت و شیوه های آن، عرف عام یا عرف خاص است. اوضاع سازمانی جامعه و دولت نیز، مشمول چنین قاعده ای است. وی، همزمانی این عرف با زمان صدور نص را، به لحاظ جایگاهی که آن عرف در منطقه الفراغ دارد، لازم نمی داند.

اما در تفسیر موضوعی که به اجمال در نص آمده، مرجعیت عرف، تنها در حدِّ عرف رایج در زمان تشریع و معاصر آن معتبر است; زیرا چنین معنایی، مقصود شارع است نه عرفهایی که پس از آن شکل گرفته است. چنین عرفهایی در اساس، در زمان صدور نص وجود نداشته اند و احتمال این که مقصود نص باشند، بسیار ضعیف است. بسیار اتفاق می افتد که این دو مورد بر فقیه، مشتبه می شود. در نتیجه، وی با موارد فراغ تشریعی، معامله موارد مرجعیت تفسیر را می کند و این کار، سبب جمود تشریع و منحصر شدن آن در ساحَتهای قدیمی زندگی در حوزه روابط انسانی می شود.

گاه بر عکس این اشتباه، اشتباه دیگری رخ می دهدو آن، در شمار آوردن عرفهای جدید به عنوان مرجع تفسیر، بدون تمییز بین چنین عرفی و عرف همزمان با نص است و این به نوبه خود به حمل نص بر معنایی می انجامد که آن برای ما، محرز نیست مقصود شارع باشد و چنین کاری به معنای تشریع محض و بدعت است; زیرا تنها تمسک شکلی و صوری به نص انجام شده است، ولی در عمل، با تحمیل معنایی غیر مقصود بر آن، نص کنار زده می شود.

برای حل مشکل درآمیختگی و اشتباه بین دو مورد یاد شده، شمس الدین بر ضرورت دقت بین دو نوع مرجع یاد شده )مرجعیت در تفسیر و مرجعیت تشریع( و نیز بر مرجعیت مقاصد و غایات، یا اصول عالی تشریعی، که شریعت و نگرش قرآنی را به عنوان حاکم در موارد اجمال جزئیات قانونی و شرعی می پذیرد، تاکید می ورزد.

اما با روایاتی که زمینه حضور اجتماعی زنان را محدود می کند، چگونه باید برخورد کرد؟ تکلیف روایات ضعیف و یا متعارض با کلیات و مبادی قرآنی، روشن است; زیرا ضعف سند و تعارض با مبادی قرآنی، آنها را از اعتبار می اندازد. شمس الدین برآن است که حتی روایات صحیح و حسن نیز، به رغم درست بودن سندشان در صورتی می توانند مستند حکم شرعی باشند که:

۱. ثابت شود برای بیان حکم شرعی وارد شده اند

۲. این که از سر تدبیر و چاره اندیشی برای اتفاقی صادر نشده باشند

۳. این که متوجه شخص معینی و حالت معینی نباشند۴

این معیارها، البته پس از آن است که این روایات با سنجه کتاب خدا هم سنجیده شوند و مخالف آن نباشند. به نظر می رسد اهمیت این مبانی، از آرایی که وی با بهره گرفتن از این مبانی ابراز کرده است، بیش تر است. این مبانی محدود به مسائل زنان نمی شود و در روش فهم نصوص دینی قابل تطبیق اند.

۵. جایگاه عمومی زن در اسلام

شمس الدین، ابتدا به تعیین جایگاه زن در جغرافیای وجودی جنس بشری می پردازد و پنج عنوان را در این باب مطرح می کند:

۱. یگانگی نوع و هویت.

۲. یگانگی اصل آفرینش.

۳. یگانگی نقش و کارکرد.

۴. تفاوت صنف و تنوع کارکرد خاص )کار ویژه(

۵. تنوع کار ویژه ها ربطی به برتری و پستی ندارد.۵

خاستگاه و نقطه آغاز شمس الدین، در درآمد بحث از امور فقهی زن، قاعده ای عام و اصلی تشریعی – قرآنی است که در پرتو آن، جایگاه هر کدام از زن و مرد در منظومه ارزشها و نظام حقوق و تکالیف در اسلام، مشخص می شود. وی، نتیجه می گیرد که در پرتو این قاعده عام، زن در نظام ارزشی و نظام حقوق و تکالیف، جایگاه و عرصه ای متفاوت از جایگاه و عرصه مرد ندارد; زیرا هر دو به حقیقت یگانه ای وابسته اند و کامل کننده یکدیگر و غیرمستقل از یکدیگرند.

از آیات قرآن کریم نیز، وحدت کارکرد و نقشی که شریعت از هر کدام از زن و مرد خواسته است که بدان تن در دهند، قابل درک است و جوهر هدف آفرینش، عبادت خداست که نسبت به همه بشر، از زن و مرد، یکسان است:

»وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِیعْبُدُونِ«۶;

و جن و انسان را نیافریدیم، مگر برای آن که مرا بپرستند.

در نتیجه، وحدت وظیفه عمومی بشر در عبادت و آبادانی زمین و تسخیر طبیعت برای همه بشر، همه آنان از زن و مرد در سطح واحدی از حق برخورداری از نعمتهای مادی و گواراییها و پاکیهای زندگی برخوردارند و وظیفه آبادانی زمین و استخراج میراث طبیعت را به زن و مرد – به طور یکسان – سپرده است:

»وَسَخَّرَ لَکمُ الْفُلْک لِتَجْرِی فِی الْبَحْرِ بِأَمْرِهِ وَسَخَّرَ لَکمُ الْأَنْهَارَ وَسَخَّرَ لَکمُ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ دَائِبَینِ وَسَخَّرَ لَکمُ اللَّیلَ وَالنَّهَارَ«۷

و کشتی را برای شما رام گردانید، تا به فرمان او در دریا روان شود و رودها را برای شما مسخر کرد. و خورشید و ماه را که پیوسته روان اند، برای شما رام گردانید و شب و روز را ]نیز[ مسخر شما ساخت.

شمس الدین پس از این سخن، به سراغ این مطلب می رود که زن و مرد، دو سطح از تقرب به خدا هستند:

»مَنْ عَمِلَ سَیئَهً فَلَا یجْزَی إِلَّا مِثْلَهَا وَمَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِنْ ذَکرً أَوْ أُنْثَی وَهُوَ مُؤْمِنُ فَأُولَئِک یدْخُلُونَ الْجَنَّهَ یرْزَقُونَ فِیهَا بِغَیرِ حِسَابً«۸

و هر که کار شایسته کند – چه مرد باشد یا چه زن – در حالی که ایمان داشته باشد، داخل بهشت می شوند و در آن جا بی حساب روزی می یابند.

این قراءت گسترده از متن، در تسلسلی منطقی و روشن ادامه می یابد تا داده های پیشین را به حقیقتی قرآنی، که جایگاهی اساسی در تشریع دارد، گره بزند و آن یگانگی زن و مرد در خلافت الهی انسان، بر اساس وحدت نوع و وحدت هویت است:

»وَهُوَ الَّذِی جَعَلَکمْ خَلَائِفَ الْأَرْضِ وَرَفَعَ بَعْضَکمْ فَوْقَ بَعْضً دَرَجَاتً لِیبْلُوَکمْ فِی مَا آَتَاکمْ«۹

و اوست کسی که شما را در زمین جانشین قرارداد و بعضی از شما را بر برخی دیگر به درجاتی، برتری داد تا شما را در آن چه به شما داده است، بیازماید.

در بحث یگانگی نوع و هویت، شمس الدین به بازخوانی آیاتی می پردازد که بر برابری زن و مرد از حیث انسانیت تأکید می کند و آن دو را نفس واحدی می داند:

»یا أَیهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّکمُ الَّذِی خَلَقَکمْ مِنْ نَفْسً وَاحِدَهً«۱۰

ای مردم! از پروردگارتان که شما را از نفس واحدی آفرید پروا نمایید.

و این که کار هیچ کارگزاری را، چه مذکر و چه مؤنث، تباه نمی کند:

»فَاسْتَجَابَ لَهُمْ رَبّهُمْ أَنًّی لَا أُضِیعُ عَمَلَ عَامِلً مِنْکمْ مِنْ ذَکرً أَوْ أُنْثَی بَعْضُکمْ مِنْ بَعْضً«۱۱

پس، پروردگارشان دعای آنان را اجابت کرد ]و فرمود که: [ من عملِ هیچ صاحب عملی از شما را، از مرد یا زن، که همه از یکدیگرید، تباه نمی کنم.

شمس الدین، از فقره »بعضکم من بعض« نتیجه می گیرد که جایگاه زن و مرد در نظام ارزشی و نظام حقوقی و وظایف در اسلام، برابر است.

شمس الدین، با استمداد از مفاهیم قرآنی، به نقطه ای می رسد که یگانگی امکانات درونی و بیرونی داده شده به انسان را نتیجه می گیرد; چرا که خلافت الهی یکسان و سرنوشت نهایی بشر نیز، یگانه است و این، زن و مرد را در مسؤولیتِ کارها و مسؤولیت شخصی در سطح قانون )شریعت( در دنیا و نیز در تعیین سرنوشت نهایی خود در آخرت، برابر قرار می دهد. براین اساس، مسؤولیت زن، نه کم تر از مسؤولیت مرد است و نه بیش تر و نه کوچک تر و نه بزرگ تر. اما سطوح این وحدت، تفاوتها و حیثیتهای تنوع کارکردی نهاده شده در زن و مرد را از بین نمی برد، زیرا اختلاف صنف و جنس، به نظر شمس الدین، به تنوع روش و شیوه اقدام به وظایف و نقشهای عمومی می انجامد، که شمس الدین از آن به »تنوع کارویژه« تعبیر می کند. وی بر آن است که این تنوع بر اساس دلالتهای قرآنی، قانون عمومی در آفریده ها و نوعی از تقدیر الهی است.

این قراءت، از متن قرآنی، مهر بطلانی است بر تفکر رایجی که زن را بنا به برخی عناصر کارکردی ویژه اش حقیر و دون رتبه تر از مرد می داند. بر اساس معیار اسلامی، چه در نظام ارزشها و چه در نظام حقوق و تکالیف، حیثیت انسانی نظری و وظیفه عملی زن و مرد رتبه ای برابر دارد.

شمس الدین، پس از طرح انگاره های یاد شده، به تأسیس اصلی مهم می پردازد و آن این است که معیار برتری که در تشخیص برتری و دون تری و لوازم حقوقی و ارزش آن باید مورد اتکاء باشد، نه مذکر بودن و مؤنث بودن است و نه وظیفه خاص هر کدام از آن دو، بلکه میزان پای بندی به وظیفه و تکلیف در مسیر شرع و از راه التزام به مقتضیات وظیفه ویژه است که شمس الدین، از آن به مفهوم »تقوی« در نظام ارزشی و »عدالت« در اصطلاح فقهی تعبیر می کند.

در باب یگانگی اصل آفرینش و یگانگی نقش و کارکرد هم، شمس الدین به اشتراک زن و مرد در استخلاف:

»إِنًّی جَاعِل فِی الْأَرْضِ خَلِیفَهً«۱۲

و حمل امانت الهی:

»إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَهَ عَلَی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَینَ أَنْ یحْمِلْنَهَا وَحَمَلَهَا الْإِنْسَانُ إِنَّهُ کانَ ظَلُومًا جَهُولًا«۱۳

ما امانت ]الهی و بار تکلیف[ را بر آسمانها و زمین و کوه ها عرضه کردیم، پس، از برداشتن آن سر باز زدند و از آن هراسناک شدند، ]ولی[ انسان آن را برداشت راستی او ستمگری نادان بود.

اشاره می کند که در قرآن، چنین اموری اختصاص به مرد ندارد.۱۴ این اشتراک در وظایف وکارکردها و نقشها، نشانه یگانگی در اصل آفرینش است. اهداف آفرینش هم، مشترک است. هدف آبادانی زمین و یا اهداف معنوی و اخلاقی هم مشترک است.

این نقاط مشترک، البته، تفاوت در صنف و خصوصیتها را که با نقشی که بر دوش هرکدام افکنده شده، متناسب است، نادیده نمی گیرد.

اما این تفاوتها، برآمده از تمایز ارزشی و اخلاقی یکی نسبت به دیگری نیست.۱۵

شمس الدین، با مرور مجموعه ادله وارد شده در بیان احکام زن و تشخیص کارکردهای او در جامعه اسلامی، به این نتیجه می رسد که نخستین کارکرد اولویت دار زن که خدا زن را هم از حیث بدنی و هم از جهت روانی، برای آن آماده کرده است همانا تکوین خانواده و انجام امور مربوط به خانواده از شوهر داری و تربیت فرزند و مدیریت خانواده است.

از این روی، قوانین ویژه زن بر محور این کارکرد قرار دارد; اما این سخن، بدان معنی نیست که حوزه خانواده و شوهر داری و فرزند پروری، تنها مجالِ فعالیت مشروع زن باشد. زیرا زن، علاوه بر حوزه های یاد شده که کارکرد اساسی زن و مادر در زندگی خانوادگی را رقم می زند، وظایف دیگری در زندگی عمومی و در زمینه اجتماعی و اقتصادی و سیاسی دارد،

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.