پاورپوینت کامل عالمان دین و امنیت اجتماعی در تاریخ معاصر ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل عالمان دین و امنیت اجتماعی در تاریخ معاصر ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل عالمان دین و امنیت اجتماعی در تاریخ معاصر ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل عالمان دین و امنیت اجتماعی در تاریخ معاصر ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

درآمد

همگان باور دارند که انسان می اندیشد و بر انگیخته می شود و همین دو، بنیاد هویت و حقیقت او را می سازد. از سوی دیگر، به حرکت درآمدن و رویش این دو ویژگی انسانی، در گروِ نیازها و خواسته های اوست. و مجموعه اینها، تدبیر و استمرار حیات انسان را در صورتهای فردی و اجتماعی ممکن ومیسور می سازد. پیداست که میان نیاز و خواست تفاوت وجود دارد و از این روست که هماره میان آن دو، همسویی و همپوشانی دیده نمی شود; همان طور که در مواردی سازگارند و کامل کننده یکدیگر، در پاره ای موارد، ناسازگار و بازدارنده یکدیگرند و چنانچه خواسته های آدمی، یکسان و یکنواخت و ثابت نیست، نیازهایش نیز چنین است.

امنیت – فردی، اجتماعی، ملی، اعتقادی و… – از نیازهای ثابت و حیاتی برای انسان است که در هر شرایطی، لازم و ضروری به شمار می رود. نکته مهم در این باب، همانا، مرجع و چگونگی برآورده شدن این نیاز است. از آن جایی که امنیت، صورتهای مختلف دارد، روشن است که مراجع برآورنده و زمینه ساز آن نیز متفاوت می گردد.

در جستارِ حاضر، که ناظر بر امنیت اجتماعی است، هرچند تمامی لایه های جامعه، مانند: دولت، مردم، نهادها و گروه های اجتماعی و مدنی، نسبت به آن مسؤولیت دارند و از آن جهت که امنیت از شمار نیازهای عمومی است، ناگزیر نقش و سهم دولت، دربرآوردن آن پررنگ است; اما درکنار آن، گروه ها، اصناف و قاعده جامعه است که نیز نقش ارزنده، مهم وتعیین کننده دارند و در جامعه اسلامی و دینی، به طور طبیعی دین و عالمان دین بمانند نهاد و عوامل قاعده جامعه، از اثر گذارترین آنها در فرایند فراهم سازی امنیت اجتماعی به شمار می روند. در این نوشتار، تلاش شده است که از همین نگاه، کارکرد عالمان دین در بازه زمانی مشخص، یعنی از عصر قاجاریه بدین سوی، نگریسته شود.

امنیت اجتماعی

امنیت اجتماعی را از زاویه های ایجابی و سلبی، نرم افزاری و سخت افزاری نگریسته اند و با کالبد شکافی مفهومی، تفاوتهای میان امنیت اجتماعی با امنیت دولتی و فردی قائل شده اند. برای امنیت اجتماعی، تعریفهای گوناگون ارائه شده است مانند: تأمین امنیت مادی و معنوی فرد، امنیت فرد در حیات جامعه، شبکه امنیتی که حیات جمعی را برای افراد فراهم می آورد، پاسداری از هویت، نسبت متعادل رضایت مندی شهروندان از کارآمدی و مشروعیت نظام سیاسی و…. ۱ اگر چه این تعریفها، امنیت اجتماعی را از حیث مرجع تأمین کننده و دامنه، متفاوت می کند و لیکن، از نظر محتوا، ماهیت و هدف و نیز واقعیت امنیت اجتماعی در عینیت زندگی درهم تنیدگی و همسانی میان همه وجود دارد. با توجه به این تعریفها، می توان امنیت اجتماعی را فرایندی دانست که عاملین و کنش گران – بالفعل وبالقوه – اطمینان خاطر و رضایت نسبت به وضعیت کنونی و آینده هویت و حیثیت فردی و جمعی خویش داشته و نیز ظرفیت و توانایی تولید، حفاظت و استمرار بخشیدن به تمامی تلاشها، کارها و دستاوردهای هویت و حیثیت ساز را در زمینه های گوناگون، در رویارویی با تهدیدها و بازدارنده های درونی و بیرونی، دارا باشند. البته سازوکار و سطح و سقف رضایت مندی و توانایی و ظرفیت سیال خواهد بود.

روشن است که فراهم سازی و عینیت دهی به امنیت اجتماعی، به معنای یادشده، در دو ساحَت: نرم افزاری و سخت افزاری درخور توجه است. از این رو، نقش و کارکرد عالمان دینی را در این دو ساحَتْ بررسی می کنیم:

مؤلفه های نرم افزاری

مؤلفه های نرم افزاری امنیت اجتماعی گوناگون است. در این جا مؤلفه هایی که با این جستار مناسبت دارد، باز گو و بازخوانی می شود.

یکم. سرمایه اجتماعی

پیش از آن که ارتباط سرمایه اجتماعی، با امنیت اجتماعی بازگو و شناسایی گردد، نخست مقصود از سرمایه اجتماعی به اختصار بیان می شود. دانشمندان برای سرمایه اجتماعی تعریفهایی که دربرگیرنده ارزشها، باورها و هنجارهای تسهیل و تقویت کننده تعاملات، در مقیاس جمعی است، ارائه کرده اند.۲ با توجه به آنها می توان گفت: مقصود از سرمایه اجتماعی، شبکه ای از ارزشها، رفتارها، هنجارها و نهادهایی است که آستانه و اندازه همکاری و همبستگی را میان افراد افزایش و توانایی جمعی جامعه را در استفاده از منابع و امکانات در راستای رسیدن به اهداف مشترک تولید و توسعه داده است.

از سویی، رشد، توسعه و تعالی هر جامعه، در گرو سه نوع سرمایه است: سرمایه مادی و مالی، سرمایه انسانی و سوم سرمایه اجتماعی. از سوی دیگر، بهره وری و به بار نشستن سرمایه مالی – مادی و سرمایه انسانی، به شدت وابسته به نفوذ و پهنای سرمایه اجتماعی در درون جامعه است; به طوری که در صورت نبود سرمایه اجتماعی، با آن دو، هیچ مشکل و بازدارنده ای را از فراروی جامعه نمی توان برداشت. در نتیجه، حرکت جامعه به سمت تعالی و توسعه، نه تنها به کندی می گراید; بلکه متوقف می شود. علت این وضعیت نیز این است که افزایش و نهادینه شدن سرمایه اجتماعی، به زایش و رویش امنیت اجتماعی می انجامد. و امنیت اجتماعی نیز، بستر و عامل تعیین کننده و حیاتی برای بالندگی سرمایه های انسانی، مالی و مادی است. برای نمونه، در یک سازمان آموزشی و یا شرکت تولیدی، هرگاه بودجه مالی و امکانات و تجهیزات لازم و مناسب کاملا فراهم باشد و نیروی انسانی ورزیده، ماهر و متخصص نیز وجود داشته باشد و لیکن روحیه امانت داری، راستی، اعتماد و همکاری صفر و یا نزدیک به صفر باشد، سازمان و یا شرکت یاد شده بهره وری نداشته و به هدفهای مورد نظر، دست نخواهد یافت. همین گونه هرگاه در جامعه ای ضریب همیاری و همبستگی، به هراندازه که بیش تر باشد، به همان اندازه اطمینان واحساس آرامش ذهنی و روانی افزون تر خواهد شد و توانایی مردم در حراست و پاسداری از هویت و دستاوردهای فکری و فرهنگی و… در رویارویی و هماوردی با تهدیدها و بازدارنده های درونی و بیرونی، طبیعی و غیر طبیعی، بیش تر و پایدارتر می شود. به تعبیر دیگر، سرمایه اجتماعی از یک سوی، فرایند جامعه پذیری و اجتماعی سازی ارزشها، هنجارها و روشها را تقویت و آسان می سازد )این مهم، در مرحله گذار جامعه ها، که خطر گسستهای اجتماعی فراوان است، بسیار حیاتی است و خطر فروپاشی را کاهش می دهد و در مقابل، همبستگی را افزایش می بخشد(; و از سوی دیگر، نظارت وکنترل اختیاری و رضایت مندانه رفتارها و تبادل اطلاعات را آسان، گسترده و مقبول می سازد. پیداست که نظارت و بازرسی رضایت مندانه و آسان سازی مبادله اطلاعات، از عوامل سازنده در ایجاد امنیت اجتماعی به شمار می آید.

اینک که نسبت سرمایه اجتماعی با امنیت اجتماعی روشن گردید، این نکته را یادآور می شویم که منظور از نقش و یا کارکرد عالمان دین در ایجاد وتوسعه امنیت اجتماعی، از مسیر سرمایه اجتماعی، اموری از این گونه است:

۱. بازشناسی و توجه به سزاوارترها و ضرورتهای اجتماعی جامعه از سوی عالمان دین، و این که بی تفاوت از کنار آنها نمی گذرند. البته در هر دوره ای سزاوارترها، برتریها و بایسته ها متفاوت است.

۲. پس از بازشناسی ضرورتها، تبلیغ آنها در بین مردم و اجتماعی سازی آنها به اندازه توان.

۳. استنباط و تبیین مجموعه مفاهیم و هنجارها و قواعد رفتاری ای که مهم ترین شاخصه و کارکرد آنها ایجاد اعتماد و همبستگی اجتماعی باشد و نیز تلاش عملی برای بروز و ظهور یافتن و به حقیقت پیوستن آنها در همگراییها و پیوندهای انسانی.

بیان مجموع این کارکردها از سوی عالمان برجسته در بازه زمانی یادشده، به این معنی نیست که تمامی عالمان این دوره چنین بوده و نموده اند و یا در تمامی لایه های حیات اجتماعی، این گونه ارزشها، هنجارها و باورها، به تجربه و آزمون درآمده و در وجهه و عرصه خارجی پیوندها و بده بستانهای اجتماعی به تمامی مشهود است; زیرا وضعیتها، اندیشه ها، جریانها و نمونه های مخالف و حتی معارض نیز وجود داشته است و دیده می شود.

اکنون، پاره ای از نمونه های سرمایه اجتماعی که در اسلام به آنها توجه و برآنها تاکید شده و در کارنامه عالمان دینی نیز بازتابیده است، یاد می کنیم.

۱. هنجارها و نهادها

هنجارها، همان قواعد و الگوهای رفتاری است که از سوی گروه و جمعی از آدمیان با تفاوتها و تمایزهایی که ممکن است داشته باشند، بمانند مرجع و معیار رفتار پذیرفته شده و بدان عمل می نمایند. هنجارها، بیش تر، دو گونه اند; هنجارهای رسمی و غیر رسمی. به مجموعه این هنجارها، نهاد نیز گفته می شود که ناظر به برآوردن نیازهای بنیادی و اساسی جامعه است.۳ از شمار مهم ترین هنجارهای رسمی، همانا قانون و قانون مندی رفتاراست که هردو برای تأمین امنیت اجتماعی نقش حیاتی و تعیین کننده دارد.

اعتماد از هنجارهای غیر رسمی به شمار می رود، که در آسان سازی و تولید همکاری و همبستگی اجتماعی ونیز تواناسازی و هم افزایی جمعی جامعه نقش بسیار کلیدی دارد. البته اعتماد افقی – عمودی، و برون گروهی و ارتباطی. اعتماد، هنگامی به وجود می آید و در فرایند فعالیت پدیدار می گردد که کنش گران، یکدیگر را پدیده های مستقل، صاحب اختیار و اراده آزاد، دارای شعور، ذی حق و مسؤول بدانند و بپذیرند. در این صورت است که شبکه ای از روابط ارگانیکی و زنده میان افراد شکل گرفته وضامن پویایی وپایایی حیات اجتماعی می گردد.

بی شک، یکی از میدان داریهای عالمان دینی در دوره قاجاریه و پس از آن در راستای امنیت اجتماعی، همانا حرکت به سمت قانون گذاری در کشور و قانون مندی رفتار بود. شماری از عالمان تنها به قوانین شرع بسنده می کردند، مانند شیخ فضل اللّه نوری و آن را در تدبیر امور و سامان دهی اجتماعی کافی می دانستند و جمعی دیگر، مانند میرزای نائینی در کنار شرع و براساس آن، خرد انسانی را در قانون گذاری والزام آور بودن آن معتبر ولازم می دانستند. ولی همگان در وجود قانون و ضرورت عمل به آن و حاکمیت قانون اتفاق داشتند. کارهایی که در این زمینه انجام دادند، مانند: روشن گری و تحلیل شرعی و قانونی مشارکت زنان در مسائل سیاسی و اجتماعی، تبیین شرعی و قانونی مسأله مربوط به حقوق و کارمزد نمایندگان مجلس، ترسیم جایگاه دولت در فرهنگ اسلام، ارزیابی اصل مساوات در فرایند قانون گذاری، تصحیح نظام مالیات و گرفتن مالیات، اصلاح نظام ارباب رعیتی واقتصاد کشاورزی.۴

براهل دانش وتجربه پوشیده نیست که یکی از سازوکارهای قانون مندی رفتار و دستاورد آن; یعنی تقویت امنیت اجتماعی، حضور فعال دستگاه قضایی سالم در حیات اجتماعی جامعه است. سلامت این دستگاه از یک سوی، به نیروهای عالم، هشیار وپرهیزگار بستگی دارد و از سوی دیگر به مجموعه کارها، قانونها و آیینهای رسیدگی عادلانه و انسانی آن بسته است. به همین منظور، شهید مدرس، طلاب با استعداد را تشویق می کرد که در عدلیه و یا وزارت معارف، به خدمت بپردازند و می گفت:

»اگر شما نروید وکوتاهی کنید نا اهلان جای شما را می گیرند، دستگاه قضایی هرج ومرج ومملکت دچارعدم امنیت می گردد. وقتی مملکت امنیت و آسایش نداشت، هیچ چیز در آن مملکت وجود ندارد.«۵

امام خمینی، پس از پیروزی انقلاب اسلامی، که هنوز چند ماهی از آن نگذشته بود، حیاتی ترین اقدام و برنامه را در این می بیند که قانون اساسی کشور تدوین شود. از این روی، با سرعت وارد عمل می شود و مسؤولان و شخصیتها را از تهران به قم فرا می خواند و از آنها می خواهد که هرچه سریع تر، قانون اساسی جدید را تدوین و بنگارند. برای این مهم، مجلس خبرگان قانون اساسی شکل می گیرد و قانون اساسی در زمان کوتاهی تدوین می گردد و سپس امام دستور برگذاری انتخابات در مورد قانونی اساسی وجمهوری اسلامی را صادر می کند و آن را به رأی مردم می گذارد و پس از پذیرش وحمایت اکثریت قاطع ملت (۹۸ ۲%)از آن، جامعه را به سوی انتخابات هدایت می نماید. به این ترتیب قانون گرایی در جامعه نهادینه می گردد و شعور وآگاهی و اراده و اختیار و حق انتخاب مردم، محترم شمرده می شود و روح اعتماد و خودیافتگی بر جامعه حاکم می گردد.

۲. ارزشها

ارزشهای دنیوی و اخروی، مادی و معنوی، معرفتی و رفتاری فراوانی در اسلام تبیین و تثبیت و ارائه گردیده است که برونداد عملیاتی سازی آنها در جامعه استحکام و گسترش همبستگی اجتماعی است. مثل راستی و صداقت، خوشبینی و خوش رفتاری، داشتن روحیه تعاون و همکاری در امور، که به مصلحت وخیرآدمیان است. وفاداری و پای بندی به تعهدات و پیمانها، رازداری و عیب پوشی، خدمت نمودن ومحبت ورزیدن به دیگر انسانها، نظم و مشورت، صله ارحام، حقیقت جویی، فراخواندن به خوبیها وبازداری از بدیها، نفی بردگی وبندگی انسان از انسان، ممنوعیت ومذمومیت سخن چینی، تجسس وغیبت، حرمت اضرار به دیگران، تبعیض زدایی، ستم ستیزی وعدالت گستری و در یک کلام هر آن چه را برای خویش می طلبی برای دیگران نیز خواهان باش و هر چیزی را که بر خود روانمی داری و نمی پسندی بردیگران نیز روا مدار، استقلال وآزادی، عدالت اجتماعی وآزادگی واستعمار زدایی و… از ارزشهای مهم واستقرار بخش همبستگی اجتماعی است که در عملکرد عالمان دینی به روشنی جلوه گر است.

جنبش وحرکت ضد استعمارسیاسی، اقتصادی وفرهنگی سید جمال الدین اسدآبادی، نهضت مشروطه به رهبری عالمان حوزه در ایران و نجف و انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی، همه رسالت ومسؤولیت توسعه و گسترش چنان ارزشهایی را در مقام فکری و رفتاری بر عهده داشته اند.

سیره امام خمینی در درازای زندگی پر بار سیاسی، اجتماعی، علمی، اعتقادی، مبارزاتی و حتی خصوصی، بازنمود روشن از ارزشهای یاد شده است که در قلّه همه آنها عدالت خواهی، ستم ستیزی وعزت طلبی قرار دارد. از این روی، همه را بدان سوی فرا می خواند:

»علماء می بایست عدالت و ظلم را شناخته وستم را در زوایای اقتصادی وسیاسی و اجتماعی آشکار کرده وبدون سهل انگاری و پرده پوشی در برابر آن بایستند. این دستور مربوط به گذشته نیست وهمه نسل های امروز وفردا را دربر می گیرد«۶

همچنان در سیره عملی ور فتاری امام خمینی، چه پیش از پیروزی انقلاب اسلامی و چه پس از آن، و در دوران رهبری سیاسی ایشان، ارزش خوش بینی وخوش رفتاری با دیگران، حتی با مخالفان سیاسی و اعتقادی و نیز سیاست جذب اکثری و دفع اقلّی بازتاب و نمود روشن وبرجسته ای دارد.

امام، از بیداری نسل جوان و رشد وبالندگی نهضت روشنفکری دینی ودانشگاهی اظهار امیدواری می کند و نسبت به آینده آنها در جهت گسترش آزادی و عدالت وارزشهای اسلامی و انسانی از سوی آنها در جامعه خوشبین است. و از بدبینی نسبت به آنها و بخصوص میان دو گروه اثرگذار، یعنی روحانیت و دانشگاهیان )که ازسوی عده ای، خواه روحانی وخواه دانشگاهی، پیش و پس از انقلاب اسلامی، دامن زده می شد( برحذر می دارد وخود وارد میدان می شود و اعتماد، همدلی و خوش بینی را میان آنها به وجود می آورد و جامعه را از آشفتگی و ناامنی نجات می دهد و در این زمینه می گوید:

»من به تمامی جناح هایی که به اسلام خدمت می کنند، چه جناح روحانی…. و چه جناح های دیگر…. به همه اینها علاقه دارم…«۷

ادوارد براون، در تبیین وبیان نقش و سهم برجسته عالمان دینی دوران مشروطیت در تقویت و تحکیم پاره ای از ارزشهایی که به امنیت اجتماعی مدد می رساند، همانا تاکید و پاسداری آنها از ارزشهایی چون پیشرفت و آزادی خواهی می داند و می گوید:

»یکی از جنبه های بارز انقلاب ایران آن است که روحانیون خود را در طرفی قرار داده اند که پیشرو وآزادی خواه است، فکر می کنم که این امر، تقریبا، در تاریخ جهان بی بدیل است.«۸

۳. باورهای فراگیر ومشترک

جهان بینی و ایدئولوژیهایی که دامنه و پوشش فراگیر دارند و وابستگیهای منفی زبانی، نژادی، صنفی و فرقه ای در آن نادیده و زدوده شده است، از گنجایی بالایی برای اجرایی شدن و ماندگاری برخوردارند چون احساس وابستگی به هویت و حیثیت همه جانبه، فرازمانی – مکانی، فرا نسلی و جنسیتی را در انسانها تقویت و تولید می کنند که به طور طبیعی، این واقعیت موجب همگرایی و تقریب، تعدیل منافع فردی وجمعی، افزایش فعالیتهای همگانی و پیوستگی های اجتماعی می گردد.

عالمان دینی که به درستی اسلام و جهان پیرامونی آن را می شناختند، هماره بر اندیشه هایی تاکید می کردند وایدئولوژیی را اسلامی می خواندند که موجب هم افزایی، همدلی وهمبستگی مسلمانان بود، مثل ایدئولوژی و اندیشه توحید، امت اسلامی، تقریب مذاهب، جامعه نمونه دینی، تمدن اسلامی و آزاد اندیشی. و بر اساس آنها، سیاستهای راهبردی را پیش می گرفتند که رهیافت تفاهم زایی و همکاری و تعاون را به دنبال می آورد وبا اندیشه های تخریبی و انحرافی که به فرقه سازی وتفرقه در میان امت اسلامی می انجامید، به رویارویی بر می خاستند، چون نیک می دانستند که تحجر دینی، اندیشه های انحرافی و فرقه سازیها، با مبانی و مقاصد اسلام ناسازگار است و امنیت اجتماعی جامعه را تهدید می نماید و به استبداد دینی و بسته شدن بابِ تفکر و پیشرفت می انجامد و ازسویی هم، زمینه چپاول و استعمار را برای دشمنان دین و ملتهای اسلامی هموار می سازد. بنابراین، این دسته از عالمان دینی، در جبهه درونی، پیوسته در حال مبارزه با تحجروانحراف و بدعت دینی و در جبهه بیرونی با استعمار و استکبار، در رویارویی بودند، به نمونه هایی اشاره می کنیم:

امام خمینی، شیعه وسنی را به وحدت، که اصل فطری و دینی است فرا می خواند و وجود اندیشه ها و جریانهای چندگانه فقهی را در میان آنان، ناسازگار با ایدئولوژی تقریب واندیشه توحیدی نمی داند; بلکه آن را نماد آزاد اندیشی برآمده از تفکر توحیدی می یابد که در صورت دگر شدنش به معیار وملاک اندیشه و انگیزه، پیوند برادرانه را میان نژادها، زبانها، رنگها وگروه های گونه گون انسانی استوار می سازد.

»یک دسته ای از مسلمانان شیعه هستند ویک دسته ای از مسلمانان سنی. یک دسته حنفی ویک دسته ای حنبلی…. اینها دلیل اختلاف نیست. ما نباید باهم اختلاف وتضاد داشته باشیم. ما همه باهم برادریم. شیعه و سنی باید از هر اختلافی احتراز کنند.«۹

پس ازاشغال عراق از سوی آمریکا و متحدینش، تلاشهای فراوانی به عمل آوردند تا آتش رویارویی و ستیز را میان نیروهای مسلمان، بویژه شیعه و سنی، شعله ور ساخته و گرم نگهدارند و با دامن زدن به ناامنی از این طریق، فرصت و زمینه های بیش تر را برای حضور وآزادی عمل در جهت تأمین منافع سیاسی، اقتصادی و امنیتی خویش فراهم آورند. مرجعیت بیدار شیعه، آیت اللّه سید علی سیستانی، وارد میدان شد و سیاستهای تفرقه افکنانه دشمنان اسلام را خنثی کرد. ایشان تاکید می ورزد ودستور می دهد که تمام نیرو وتوان جوانان مسلمان در راه نابودی استعمار و صهیونیزم به کار گرفته شود، نه در رویارویی با پیروان دیگر فرقه ها. این تدبیر و سیاست، موجی از ستایش و حمایتهای مردمی، طرفداران حقوق بشر، مصلحان و روشنفکران و حتی عالمان بزرگ اهل سنت را به همراه داشت.۱۰

شهید صدر، چونان عالمان و مصلحان پیشین: میر حامد حسین هندی، علامه سید شرف الدین وعلامه سید محسن امین و… اسلام را همان ایدئولوژی ومکتب فراگیری وهمه سویه معرفی می کند که توانایی بسیار بالایی در ایجاد وحدت میان مسلمانان دارد. ایشان حکومت سنی را حکومتی می داند که بر بنیاد اسلام استوار بوده وبر سیره ابوبکر و عمر و علی حرکت می کند و دفاع و همراهی با چنین حکومتی را وظیفه هر مسلمان، اعم از شیعه وسنی می داند ونمونه های تاریخی فراوانی را یاد آور می شود که عالمان شیعه در حمایت از چنین حکومتی فتوای جهاد علیه دشمنان اسلام داده اند. ایشان بر اساس چنین نگرشی باز، حکومتهایی که در آن روزگار در کشورهای اسلامی حاکم بودند، مثل رژیم بعث عراق را اسلامی نمی دانست، چون عملکرد آنها را ناسازگار با سیره شیخین می دید.

ایشان در پیامی که در مورد جنگ تحمیلی عراق علیه ایران صادر کرد، یادآور شد:

»پیام من به شما فرزندان علی و حسین و فرزندان ابوبکر و عمر این است که مبارزه میان حکومت شیعه و سنّی نیست. حکومت سنّی که خلفای راشدین رهبران آن بودند، سبب شد که امام علی )ع( شمشیر خود را بردارد و با رهبری ابوبکر با مرتدین بجنگند…. امّا حکومت امروز حکومت سنّی نیست. هر چند که باند مسلّط بر امور از نظر تاریخی به تسنّن منتسب است; چرا که حکومت سنّی به معنای حکومت شخصی که از پدر و مادر سنّی زاده شده باشد، نیست، بلکه به معنای حکومت ابی بکر و عمر است که امروز فرمانروایان ستمگر عراق آنها را در تمام اعمال خود زیر پا گذاشته اند.«۱۱

ایشان در باب همدلی وهمراهی عالمان سنی با شیعه و عالمان شیعه با سنی، در رویارویی و مبارزه علیه استکبار و تفرقه یاد آور می گردد:

»هناک علماء من اکابر علماء السنّه افتوا بوجوب الجهاد وبوجوب القتال بین یدی ثوار آل محمّد)ص(.«۱۲

عالمان بزرگ اهل سنّت به واجب بودن جهاد و پیکار همراه انقلابیون آل محمّد فتوا داده اند.

از باب نمونه، ابوحنیفه فتوا به واجب بودن جهاد به همراهی با نهضتهای علوی داد و خود نیز در یکی از نهضتهای علوی شرکت کرد.

این سیره و آموزه از سوی عالمان برجسته اسلام شناس وجهان شناس شیعه و سنی، در درازای تاریخ ادامه داشته است. ناموران و بزرگانی چون: آقا سید مصطفی کاشانی و فرزند ایشان سید ابوالقاسم کاشانی، سید محمّد تقی خوانساری، شیخ الشریعه اصفهانی، سید علی داماد، میرزای شیرازی، سید محسن حکیم، شیخ محمّد حسین کاشف الغطاء، میرزا محمد حسین نائینی و… در میدان مبارزه حاضر شدند و با دشمن به ستیز برخاستند.

– در سالهای ۱۹۱۴ – ۱۹۱۸م نیز با ورود نیروهای انگلیسی به سرزمین عراق و اشغال بصره توسّط آنها، عالمان شیعی به حمایت از حکومت سنّی فتوای جهاد دادند و بسیاری از آنان در صحنه پیکار با دشمن حاضر شدند.

شهید صدر در این باره می نویسد:

»انّ الحکم السنّی الّذی کان یحمل رایه الاسلام قد افتی علماء الشیعه – قبل نصف قرن – بوجوب الجهاد من اجله وخرج مئات الآلآف من الشیعه و بذلوا دمهم رخیصا من اجل الحفاظ علی رایه الاسلام ومن اجل حمایه الحکم السنّی الذّی کان یقوم علی اساس الاسلام.«۱۳

عالمان شیعی در نیم قرن پیش، به حمایت از حکومت سنّی، که پرچم اسلام را به دست گرفته بود، فتوای جهاد دادند و صدها هزار شیعه به صحنه جنگ رفتند و به خاطر حفظ پرچم اسلام و پشتیبانی از حکومت سنّی، که براساس اسلام استوار بود، سخاوت مندانه خون خود را بر زمین ریختند.

آیت اللّه سید حسین بروجردی، از مراجع بزرگ و بیدار شیعی، به درستی دریافته بود که هرگاه رهبران جامعه همدلی و همسویی داشته باشند، انسجام در قاعده جامعه نیز استوار می گردد و امنیت اجتماعی سامان پیدا می کند; از این روی بر بنیاد باورها وایدئولوژی بلند اسلامی، گامهای استواری در جهت ایجاد اعتماد و تقریب میان شیعه وسنی بر می دارد ودارالتقریب اسلامی را درمقام اندیشه و عمل تقویت وتوسعه می بخشد. شاهد آن نامه هایی است که بزرگان الازهر: عبدالمجید سلیم; شیخ جامع الازهر و شیخ محمود شلتوت، به ایشان نگاشته اند )مجله رساله الاسلام شماره ۲۱۸ ۴/۲) و اهمیت جایگاه ایشان در این امرمهم بازگو شده است. متن نامه شیخ محمود شلتوت:

»بسم اللّه الرحمن الرحیم. آقای بزرگوار! برادر ارجمند امام بروجردی – قم ایران

سلام اللّه علیکم و رحمه اللّه.

اما بعد: قبل از همه چیز از سلامتی گرانبهای آن برادرارجمند جویا بوده و دعا می کنم که آن بزرگوار همیشه مصدر و منبع برکات برای مسلمین و وحدت کلمه آنان باشد. خداوند عمر شما را طولانی کند و پیروزی و موفقیت را نصیب شما گرداند.

فرصتی را که با مسافرت برادر علامه و مکرم من استاد قمی، ایده اللّه فی جهاده المشکور، پیش آمده مغتنم می شمارم تا نامه ای به ساحَت آن جناب نوشته واز کوششهای شما تقدیر کنم. واز خدای بزرگ و توانا خواستارم که آن چه را که برای خیر واصلاح مسلمین آرزو می کنید تحقق بخشد و شما را در کوششها و زحمات اصلاح طلبانه در راه جمع کلمه مسلمین وایجادالفت و محبت بین قلوب آنان بیش از پیش موفق فرماید.

من به شما مژده می دهم که گامها و قدمهای ما در راه تقریب این گامها و قدمهایی که یقین دارم شما با تمام قوا آن را تایید می فرمایید و به آن بزرگ ترین توجه واهتمام و عنایت را مبذول می دارید، بخواست و لطف خداوند و در سایه دعای خیر شما، که بدرقه راه ماست، در راه پیشرفت موفقیت آمیزی پیش می رود…. «۱۴

دوم. مبارزه با اندیشه های انحرافی

بیش تر، هر نظام اجتماعی بر اساس مجموعه ای از آموزه ها و اعتقادات شکل و سامان می یابد که دامنه و شعاع رفتارها و همکاریها و همراهی ها و اثرگذاریها روی یکدیگر را معین ومعرفی می کند ومردم آنها را پذیرفته و بدان عمل می نمایند. در جامعه های اسلامی، اسلام چنین آموزه ها و اعتقاداتی را ارائه ویا تأیید می کند. در جوامعی که دین به تنهایی نقش تعیین کننده ندارد و نظام اجتماعی برآمده از مجموع عوامل و عناصری است که دین یا اسلام، یکی از مهم ترین آنهاست، باز هم اسلام در ترسیم وتعیین وتأیید چنان آموزه هایی سهم پررنگی خواهد داشت. در چنین حالتی جریانهایی که از این عوامل و یا آموزه ها سوء استفاده می کنند; یعنی احکام، معارف، اعتقادات و… که با محتوا، مقاصد و مبانی اسلام ناسازگار است و هیچ ریشه ای در وحی الهی ندارد، رنگ آمیزی نموده و به نام اسلام و امر وحیانی معرفی می نمایند. این امر سبب می شود:

نخست آن که، میزان کارآمدی دین اسلام، که یکی از عوامل تاثیر گذار در تامین امنیت اجتماعی است، در جهت هدف یادشده کاهش یابد.

دودیگر، اطمینان و آرامش خاطر ذهنی واعتقادی افراد را می ستاند وزمینه آشفتگی و ترس را فراهم می نماید. در چنین وضعی مبارزه با اندیشه های انحرافی وبازداری از رشد اجتماعی آنها، گذشته از آن که پاسداری از دین است، حرکتی است در جهت ایجاد حراست از امنیت اجتماعی.

در دوره قاجاریه وپس از آن، پاره ای از اندیشه های انحرافی بازسازی و بازتولید و پدیدار گردید که بخشی از آنها، به صورت جریان در آمد، مانند: شیخیه، باطنی گری، بابیت،

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.