پاورپوینت کامل حقوق متقابل دولت و شهروندان از دیدگاه امام خمینی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل حقوق متقابل دولت و شهروندان از دیدگاه امام خمینی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل حقوق متقابل دولت و شهروندان از دیدگاه امام خمینی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل حقوق متقابل دولت و شهروندان از دیدگاه امام خمینی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

مقدمه

حق به مفهوم ثابت، راستی، حقیقت، بهره واولویت و تکلیف به معنای دَین و زحمت است.۱ حق وتکلیف دو سویه و متضایف اند. هرجا امتیازی وجود دارد، تکلیف و وظیفه وغایتی نیز در میان است و هرجا وظیفه ای برکسی مسّلم شد، حقی نیز برای وی در نظرگرفته شده است. هیچ کس دارای حقوق یک طرفه نیست. زن وشوهر حقوقی دوجانبه دارند. این نکته ریشه درسرشت انسانها دارد و در آموزه های اسلامی جلوه و جایگاه ویژه دارد که هیچ مکتب و مرامی به این پایه نرسیده و نتوانسته دست یابد. رسول خدا، محمد مصطفی)ص(، کسی را که باری بردوش دیگران باشد و باری از دوش دیگران برندارد، ملعون خوانده است.۲ وامیرمؤمنان فرموده است:

»ِ لایجْرِی لِأَحَدً إِلاّ جَرَی عَلَیهِ وَ لَا یجْرِی عَلَیهِ إِلاّ جَرَی لَه«۳

کسی را حقی نیست، جز این که بر او نیز حقی است و بر او حقی نیست، جز آن که او را حقی بر دیگری است.

دولت و شهروندان نیز دراین قاعده جای دارند. در دولتهای استبدادی، حقی به سود مردم بر زمامدار تعریف نشده و خدمتهای دولت برای مردم احسان و تفضل نامیده می شود. نظامهای لیبرال سرمایه داری، که براساس لذت گرایی وتوجه به منافع فرد بنا شده اند، تنها از حقوق مردم گفت وگو می کنند. در تفکر دینی، هرکسی به اندازه ای که به کاری می پردازد، حق دارد و به میزان بهره وری از بهره بازخواست می شود. هرکس به هراندازه که بهره می برد به همان میزان باید بار جامعه وحکومت را به دوش بکشد.

دراسلام، درتعامل دولت و شهروند، وظایف و حقوقی بیان شده است. درفرهنگ اسلامی، پیوند دولت و شهروند برتر ازدائره قرار دادهای اجتماعی، رابطه ای است معنوی وبراساس اخوت و سرپیچی از آن، افزون بر سلب پاره ای از بهره های مادی، محرومیت از ثوابهای معنوی رانیز درپی خواهدداشت. اجرای بسیاری از آیینهای اجتماعی درپرتو نظام ممکن است و دولت مشروعیت خود را ازشریعت می گیرد.۴ به نظر امام خمینی ورود در حکومت هم حق است و هم تکلیف و مردم وظیفه دارند در ساختن دولت دینی مشارکت کنند۵:

»حکومت کردن وزمامداری دراسلام، یک تکلیف ووظیفه الهی است که یک فرد درمقام حکومت وزمامداری، گذشته از وظایفی که برهمه مسلمین واجب است، یک سلسله تکالیف سنگین دیگری نیز برعهده اش است که باید انجام دهد. حکومت وزمامداری دردست فرد یا افراد، وسیله فخر و بزرگی بر دیگران نیست. «۶

در نگاه آن فقیه نکته بین، دولت اسلامی عصاره و تبلور اراده ملت است. دولت و ملت پیوند، بستگی و بده بستان دارند واز هم جدایی ناپذیرند.۷ از مؤلفه های انقلاب اسلامی، احقاق حقوق مردم است. رهبری نظام از پایگاه معنوی ریشه داری در میان مردم بهره دارد. انقلاب اسلامی به سازمان، گروه و قشر ویژه ای بستگی نداشته و ندارد. و توده های بی نام ونشان بار آن را بر دوش داشته، پشتیبان اصلی آن بوده و هستند. در طول انقلاب، این جناحهای فکری و سیاسی بودند که به دریای مردم پیوستند، نه این که مردم، دنباله رو آنان باشند. مردم در سایه رهبری امام خمینی، مبارزه کردند، به پیروزی رسیدند و پایه های انقلاب اسلامی را استوار کردند.

امام به مردم باورداشت. در برابر بزرگانی که به مردم باور نداشتند و به مردم به چشم شریکانی نیمه راه نگاه می کردند، واکنش نشان می داد. امام خمینی در هنگامی که به حال تبعید، در نجف به سر می برد، از آیت الله سیدمحسن حکیم خواست به ایران سفرکند واز نزدیک ببیند رژیم شاه برسر دیانت و فرهنگ و معیشت مردم چه آورده است؟

آیت الله حکیم، دلسرد از حمایت مردم عراق ازمبارزات روحانیت، مردم را افرادی بی وفا خواند که فدایی دین در میان شان اندک است.

امام خمینی در پاسخ یادآور شد: ویژگیهای مردم ایران و عراق تفاوت دارد. مردم ایران در جریانهای اخیر دردفاع از اسلام، از خود صداقت و وفاداری نشان دادند واگر علما برای انقلاب واصلاح حرکت کنند، مردم فرمانبرداری می کنند:

«مردم درپانزده خرداد جوانمردی و صداقت خود را نشان دادند… ماکه قیام کردیم از احدی به جز مزید احترام و سلام و دست بوسی ندیدیم. و هرکه کوتاهی کرد حرف سرد شنید و مورد بی ارادتی مردم واقع شد.»۸

امام خمینی، با مردم زیسته بود و ایرانیان را در هنگامه های خطر آزموده بود و به وفاداری آنان باور و اطمینان داشت. پس از توکل به خدا، اطمینان رهبری به شهروندان، ازمهم ترین زمینه های پیروزی نهضت بود. این تکیه گاه اطمینان بخش، اکسیری بود که در نزد دیگران کم رنگ می نمود.

امام در فراز و فرودهای دوران انقلاب اسلامی، در مناسبتهای گوناگون درباره حقوق و وظایف دولتمردان و شهروندان بسیار تأکید داشت. این رهنمودها از سوی رهبری اسلام شناس و کارآزموده، مشعل راه است و مردم و دولتمردان، با پیروی از این دستورها و رهنمودها، به بهروزی دست خواهند یافت و خواهند توانست الگویی دقیق و روشن از تمدن اسلامی به جهان نشان دهند. گفتمان غالب امام در باره شهروند، واژه ملت است، برگردان امت; گروهی که دین و زمان و مکان آنان را به هم پیوند داده باشد.۹ تعبیر دیگر، واژه مردم است. دربرابراز واژه دولت و مسؤولان برای کارگزاران استفاده کرده است.

حقوق شهروندان بردولت

۱. تکریم شهروندان

تکریم شهروندان در نگاه امام، ازمهم ترین کارها و رسالتهایی که دولت اسلامی برعهده دارد و باید در انجام آن تمام تلاش خود را به کار بندد، نگه داشت کرامت شهروندان است وتاکید برشرافت وحقوق انکار ناپذیر مردم. دولت در جایگاه زمامداری و سرپرستی مردم، وظیفه دارد ازآبرو و شخصیت تک تک شهروندان پاس بدارد. این حق، سنگ زیرین و بنیادین شخصیت آدمی است. آدمی در پرتو این حق و عزت نفس، خواهد توانست از دیگر حقوق انسانی خود به دفاع برخیزد. درنگاه قرآنی امام، مردم کریم و آزاد و آزاده آفریده شده اند۱۰ و باید از این گوهرقیمتی مراقبت کرده وآن را درپای ناکسان نریزند. از این روی امام پس از انقلاب اسلامی، تاکید داشت مردم عادی ودولتیها، حق دارند از کرامت وشرافت خود دربرابر اتهامهای دیگران دفاع کنند و قوّه قضائیه باید آن را دنبال کند.۱۱

البته امام، این نگاه عزت مندانه و غیورانه را پیش از انقلاب اسلامی، از همان اوان حرکت، در اوج داشت و همین نگاه و باور، گوهر وجود آن مرد بزرگ را به مردم شناساند.

امام، نگاه تحقیر آمیز نیکسون۱۲ رئیس جمهور آمریکا را به شاه، برنتافت و این آدم حقیر و فرومایه را شایسته رهبری مردم ایران نشمرد.۱۳

امام دربرابر قرارداد مصون بودن ماموران آمریکائی از نظارت دستگاه قضائی ایران)کاپیتولاسیون(۱۴ به پا خاست وهتک شرافت مردم خودرا نتوانست برتابد.

در عرصه بین المللی نیز ازکرامت وعزت مردم محافظت می کرد. قیام با عظمت ۱۵ خرداد نیز در دفاع از رادمردی انجام گرفت که برای دفاع از کرامت مردم به میدان آمده بود. به تعبیر رهبر انقلاب:

»امام علاوه براین که خود مظهرعزت واقتدارمعنوی بود، روح عزت را درملت هم زنده کرد. همت امام که رهبر این انقلاب… بود براین گماشته شد که روح عزت ملی را دراین مردم احیاء کند. عزت آنها را به آنها برگرداند. امام بزرگوار، فرهنگ ما می توانیم را به دهان مردم انداخت ودردل آنها جایگزین کرد. این همان فرهنگ قرآنی است که فرمود: وَ لا تَهِنُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِنْ کنْتُمْ مُؤْمِنینَ.۱۵ خود ایمان به معنای علو است. ایمان وسیله علو مادی است. امّا فقط این نیست، نفس ایمان علو آوراست، عزت آوراست، یک ملت را رشد می دهد. خود امام جلو افتاد رهبری کرد. آن وقت انگیزه ها درمردم بیدارشد استعدادها جوشیدن گرفت وعمل مردم و حضور مردم در صحنه، زمینه جلب رحمت الهی شد. «۱۶

نگاه احترام آمیز و کرامت مندانه امام به مردم از دو منبع، سرچشمه می گرفت: اوّل، مردم بندگان خداوندگارند و از مایه های انسانی یکسانی بهره دارند و مؤمنان ارزش خود را دارند. و دیگر مردم ولی نعمت دولتمردان اند۱۷ و بایسته است مدیران جامعه از عزت نفس و آبرو و حقوق آنان پاس بدارند.

مردم باوری امام، روشن بود، هرکسی می توانست آن را به خوبی دریابد; امّا برای کسانی که لایه بر لایه زندگی رهبران بزرگ جهان را مطالعه کرده بودند و امام را نیز می شناختند، مردم باوری امام را از سنخ دیگر می دانستند، ناب، خالصانه، با زوایایی بس گسترده و ژرفایی شگفت. شهید مطهری می گوید:

»من سرگذشت تمام رهبران بزرگ دنیا، اعم ازمذهبی و غیرمذهبی را به طور دقیق مطالعه کرده ام; اما هیچ کدام از آنها به اندازه امام، معتقد به مردم نیافتم. امام، ضمن اعتماد واطمینان به امت مسلمان، برای آنان ارزش واحترام قائل بود و مردم را ولّی نعمت خود می دانست. «۱۸

انقلاب اسلامی، انقلاب ارزشها بود. توده مردمی که به حساب نمی آمدند و به چشم تحقیر به آنان نگریسته می شد، ارزش پیدا کردند. در مردم، دگرگونیهای روحی وروانی عظیمی پدید آمد. باری بزرگ از سینه و دوش مردم برداشته شد. توده هایی که سالها در حصار و تنگنای تحقیر دولتمردان وخوانین و قدرتهای استعماری بودند، رها شدند. گمنام ترین مردم نیز به هویت خود پی بردند و نسبت به شخصیت خود احساس احترام و اعتماد پیدا کردند. مردم درسایه انقلاب دینی، احساس کردند شهروندند و رأی ونظرشان ارزش دارد. حصارهای نفوذ ناپذیری که درگذشته، دولتیان را از مردم جداکرده بود، فرو ریخت. کسانی برکرسی قدرت نشستند که مردم آنان را از نزدیک دیده و حرف شان را شنیده بودند و با ایشان آشنایی داشتند و آنان را از خود و برخاسته از میان خود احساس می کردند.

معیار کرامت درنگاه امام، پای بندی به ارزشهای دینی است. خداجویی، حق طلبی و راستی، معیار برتری افراد بر یکدیگر است. عقل وخرد، افراد مسؤولیت پذیر را با مردم ارزش گریز، دریک ترازو نمی نهد.

پیش از انقلاب اسلامی، احزاب کمونیست به نام خلق و توده، درجهان سوم، از جمله ایران، میدان داری می کردند و به رقبای خود برچسب ضد مردمی می زدند. انقلاب اسلامی، پرچم مردمداری را از دست احزاب چپ گرفت و ارزشهای نوینی را جایگزین ارزشهای رایج انقلابهای معاصر خود کرد۱۹ امام در بیانی، معیار کرامت وارزش انسانها را پارسایی و وارستگی ورفتارهای انسانی و پیامبرانه شمرد۲۰ و از معیار ارزش درنظام اسلامی این سان سخن گفت:

»اسلام، با صراحت می گوید که: آنی که پیش خدا کرامت دارد، آدم مُتقی است. آدمی است که روشش صحیح باشد; تقوا داشته باشد، فاسد نباشد; مُفسِد نباشد. و نسبت به همه عرب و عجم و کرد و ترک و اینها به طور علی السواء به همه نظر دارد. همان طور که خدای تبارک و تعالی، در ایجاد یک طایفه با طایفه دیگری فرق نگذاشته…. پیغمبر اکرم، در عین حالی که خودشان عرب بودند…. فرموده اند که فخری از عرب بر عجم نیست; و از عجم بر عرب نیست. هیچ کدام به دیگری تَفوّقی ندارد. همه آنها از یک پدرند و از یک مادرند، و علی السواء هستند… جمهوری اسلام همین معنی را می خواهد پیاده بکند۲۱»

رسوب رگه های اشرافی گری و یا خان زدگی، موجب شد، در سالهای آغازین انقلاب کسانی برای توده بی نام و نشان حق رای برابر و ابراز نظرقائل نباشند. امام در برابر این پندار ناسازگار با فرهنگ دینی که درپوشش مصلحت اندیشی خود را نشان می داد، ایستاد. به مردم شخصیت داد وافرادی که دیده نمی شدند، حق رأی پیدا کردند. امام خمینی معیار کرامت وارزش را تقوا و پاکی خواند وافراد زراندوز وعافیت طلب را بیرون از مرزهای ارزشی اسلام جای داد.۲۲

حاج احمد آقا، آقاشیخ محمدحسین بروجردی را برای صرف نهار دعوت کرده بود. عده ای از یاران امام نیز بودند. امام نیز به احترام مهمان به این جمع پیوست. این میهمانی، با سفر آیت الله خامنه ای به سازمان ملل همراه بود. آقای بروجردی برای سلامتی امام دعا کرد و افزود به برکت امام، اسلام در مجامع بزرگی مانند سازمان ملل مطرح می شود. امام با فروتنی گفت:

»این ملت است که راه خود را یافته است و مسؤولان هم می دانند که چه باید انجام دهند. حال چه من باشم و چه نباشم، این راه ادامه خواهد یافت. این حضور ملت درصحنه است که برای ما عزت آورده است… من مطمئن ام که ملت ایران درصحنه باقی خواهد ماند وحتی کیفیت حضور آنان بهتر از این نیز خواهد شد.«۲۳

امام شایستگیهای مردم را می ستود. از توده های بدون نام و نشان، ازروحانیون، پزشکان و پرستاران۲۴، روستاییان وکشاورزان، زنان، استادان و دانشجویان، دانش آموزان و معلمان، به بزرگی یاد می کرد. از طلاب و دانشجویان رنجدیده دلجویی می کرد. امام به طلاب آسیب دیده درجریان واقعه پانزده خرداد پناه داد و آرزو کرد: ای کاش چوبی که برسرطلبه ها زده اند برسر وی زده می شد.۲۵ امام درحد توان تشریفات زائد و وسایط میان خود ومردم را حذف می کرد.۲۶ پس ازانقلاب، با جان و دل با مردم دیدار می کرد و با بشاشت به احساسات پاک آنان پاسخ می گفت.

امام، رزمندگان دفاع مقدس ومرزبانان کشور را می ستود. سپاس گزاری امام از ایثارگران، رنگ تقدیس به خود می گرفت، آنان را آبروی پیامبر وامام زمان در درگاه خدا می خواند و به داشتن چنین همراهانی می بالید.۲۷ فروتنی رهبری دربرابر افراد با گذشت و پرهیزکار، برعزم و فداکاری مردم می افزود. امام با همه اهتمام به امور جنگ و جهاد، پای بند حفظ مرزهای دین بود واز نگه داشت آبرو و شرافت و دارائی شهروندان غافل نبود. به مسؤولان امنیتی و بازرسی سفارش می کرد: امین باشند واسرار مردم وخانواده آنان را نگهدارند و بیش از مقداری که باید در نزد قضات روشن باشد، اسرار مردم را فاش نکنند که خداوند به حفظ آبروی مردم سفارش کرده است.۲۸ امام تاکید کرد اگر مأموران امنیتی دربازرسی از خانه های تیمی گروهکها به اشتباه به منزل ویا محل کسب افرادی وارد شدند و به آلات قمار وفحشاء برخوردند، حق ندارند آن را افشا کرده وآبروی شهروندی را از میان ببرند۲۹. امام، مراقب بود به دستاویزِ درماندگی دولت، حقی از مردم پایمال نگردد. درپیام هشت ماده ای به روشنی نوشت:

»قابل قبول نیست که به اسم انقلاب و انقلابی بودن، به کسی ظلم شود و کارهای خلاف مقررات الهی و اخلاق کریمه اسلامی از اشخاص متوجه به معنویات صادر شود. «۳۰

در گرماگرم دفاع مقدس و نیازهای نظامی واقتصادی، مراقب بود که به نام جنگ، مردم در تنگنا قرار نگیرند و یا به اجبار برکاری وادار نشوند. یکی از فرماندهان سپاه پاسداران می گوید:

»در موردی، نیازمند هزار کامیون مردمی برای نقل وانتقال نیروها و مهمات به منطقه جنگی بودیم. مساله را پیش امام بردیم. امام فرمود: چاره دیگر نیست؟ عرض کردم: نه، وگفتند که: چهار تا شرط دارم: ]اول[ به اندازه نیازتان بگیرید. دوم اگرراننده کامیون نخواست بیاید، نبرید. سوم بیش از حد معمول به آنها کرایه بدهید وچهارم اگر وسیله عیب کرد به احسن ما یکون جبران کنید.«۳۱

۲. حق برخورداری ازتعیین سرنوشت

دولت اسلامی ایران، برشالوده آرای شهروندان استوار است و خواسته مردم دراستقرار وتداوم آن، نقش حیاتی دارد. امام خمینی، نشان داد چگونه می توان جمهوریت را درچارچوب اسلام تفسیر و انتخاباتی صد درصد مردمی ودینی برگذار کرد. امام، جمهوریت را درکنار اسلامیت، رکن نظام شمرد و مردم را صاحب حق و رأی. وی مردم سالاری دینی را در فرهنگ سیاسی جای داد وآن را نهادینه کرد. رهبری انقلاب، روز رأی مردم به جمهوری اسلامی و الغاء رژیم سلطنتی را، روز امامت امت۳۲ و روز عید ملت و قدرت ملی۳۳ خواند که نشان دهنده رکن بودن نقش مردم درتکوین و پیشبرد نظام است و بدون آرای مردم دین باور، حکومت دینی، به حقیقت نمی پیوندد.

در انگاره امام، حکومت اسلامی هم باید مردمی باشد و هم رأی مردم بیعت با خدا به شمار آید.۳۴ مشورت با مردم در جهان امروز، در قالب رایزنی با نمایندگان مردم و مجلس تبلور پیدا می کند. درنظر امام، مقدرات کشور دردست مجلس است، مجلس با قوت حافظ نظام وعامل پیشرفت واستقلال جامعه است. امام از مردم می خواست درگزینش نمایندگان خود دقت کنند ووکیل شایسته برای قانونگذاری ونظارت برمقدرات کشوربرگزینند.۳۵

روحانیت، ازمردمی ترین نهادهای جامعه وچشم بیدار مردم است وعلمای دین، طبیعی ترین رابطه را با مردم دارند. آنان هماره درسختیها و خوشیها درکنار آنان بوده و بهتراز هرکس مصالح مردم را درک واز آن دفاع کرده اند. امام به دولتمردان سفارش می کرد از تجربه های علما و معتمدان شهرها نیز استفاده کنند:

»اگرشماها بخواهید کشورتان… آسیب نبیند، باید کاری بکنید که در هر محلی مشورت بکنید با آقایان… آنها به مسائل محلی آشنا هستند و استاندارها، غالباً از خارج رفته اند… آقایان هم همه مقصدشان این است که اسلام تقویت بشود و گرفتاریهای مستضعفین و مردم بیچاره رفع بشود. «۳۶

امام به افکارعمومی و داوری مردم درباره دولتمردان بها می داد.۳۷ گزارشهای مورد نیاز از راهِ نامه، دیدارحضوری و افراد مورد اعتماد به وی می رسید و براساس آن، آهنگ انجام کاری را می کرد و یا از کاری باز می داشت.۳۸

امام، در مسائل مهم انقلاب از خبرگان نظر می خواست. برای بست و گشاد کارهای بنیادین، شورای مصلحت نظام را بنیان نهاد. مجمع تشخیص مصلحت برای برداشتن بازدارنده ها از سر راه نظام و مشورت رهبری به صورتی که درعرض قوای دیگر نباشد، به وجود آمد.۳۹

۳. آزادی بیان

آزادی بیان، از حقوق اساسی شهروندان درجامعه اسلامی است. دراندیشه امام، آدمی حر وآزاد آفریده شده واز محدودیتهای ناعادلانه و بازدارنده ای که حکومتها به وی تحمیل می کنند، باید رها شود. دراین نگاه، ریشه آزادی انسان به توحید و عبودیت خدا بر می گردد۴۰ امام، به روشنی بیان می کند آن که دارای منطق و برهان است از سخن مخالف واهمه ندارد. در دوره پیامبر و امام علی، مخالفان اسلام آزادانه سخن خود را بیان می کرده اند.۴۱ واین رقبای مکتب اهل بیت بوده اند که برای به کرسی نشاندن خواسته های خود، از سلاح تکفیر و خنجر استفاده کرده و می کنند. امام آزادی را گوهری نفیس می داند و نیازمند مراقبت. به خطر نیفتادن آزادی وکرامت دیگران از مرزهای آزادی است. اهانت به دین، گمراه کردن مردم و فتنه گری، هتک حرمت و غیبت و تهمت به مردم، آزادی را زنجیر می کند. برابر این مبنی، آزادی واقعی وقتی جلوه پیدا می کند که سخن و قلم برای بیان حقیقت به کار افتد.

امام، بی بند و باری و رواج خمر و مواد مخدر و ابزار وآلات فحشا را با شرافت و دیانت شهروندان درتعارض می دید. در منطق امام، دفاع از پوشش، حراست ازعفاف و کرامت زنان است و رواج بی حجابی مقدمه بی بند و باری و این خود، آفت بزرگ کرامت و آفت آزادی معنوی است. در این نگاه، آزادی نباید درخدمت توطئه و به خطر افتادن تمامیت ارضی و اختلاف مذاهب و قومیتها و تجزیه کشور قرار گیرد که درآن صورت، نمی توان آن را آزادی، که باید هرج و مرج نامید و هیچ خردمندی اجازه تخریب ارزشها را به دیگران نمی دهد.۴۲

۴. احیای شعائر دینی و تقویت دین باوری شهروندان

دولت برخاسته از متن توده های مسلمان و جامعه دینی، باید به باورهای دینی شهروندان پای بند و در گستراندن آن کوشا باشد و درتقویت و رشد فرهنگ دینی بکوشد. تفکر حاکم برغرب معاصر، ارزشهای معنوی را حقی فردی می شمارد و برای آن جایی درحوزه ارزشهای خود قائل نیست. در نگاه غرب، اگر سخن از سعادت می شود، تنها سعادت دنیوی و همان رفاه وآرامش در معیشت است و دولت حق ندارد مردم را به سعادت دلخواه خود وادارد. دراین نگاه تنها زندگی آرام و درکنار هم سعادت آوراست و بس.۴۳ درمکاتب غربی، لذت جسمانی فایده و پایان انحصاری فعالیتهای انسان است.۴۴

امام درگفت وگو با حامد الگار، متفکر نومسلمان فرانسوی، ابراز می دارد: حکومتهای دنیوی، دولت را تنها در برابر امنیت و رفاه شهروندان پاسخ گو می دانند. و مسائل دینی و ارزشی، حتی عدالت را بیرون ازحیطه حقوق شهروندی می شمرند.۴۵

در نظر امام، حکمت حکومت، استقرار توحید است. دراین نگاه، دیانت و سیاست درهم تنیده و زمامداران نمی توانند از برابر انحراف فکری شهروندان بی تفاوت بگذرند. دولت به عنوان نماینده مردم، باید زمینه اجرایی آیین اسلام را فراهم سازد.

امام، به روشنی یادآور می شود کتابهای گمراه کننده و شبهه افکن و خرافه گستر، نباید مورد استفاده افراد ناتوان فکری قرارگیرد.۴۶ و دولت صلاحیت دارد از برنامه های عبادی و غیرعبادی مخالف اسلام جلوگیری کند.۴۷

فرهنگ دینی، زندگی اجتماعی را نیز دگرگون می کند. دین، روح فداکاری را در شهروندان تقویت و به مردم آگاهی و هوشیاری و مسؤولیت پذیری می بخشد. درسایه آگاهی وتعهد وفضای معنوی بر توان امنیتی جامعه افزون شده و دولت در محیطی آرام و سالم برنامه های خود را پیش می برد.

امام، سّرفروپاشی ارزشهای معنوی درغرب را در دین گریزی رهبران آنان نهفته می داند.۴۸ این نکته از نگاه منتقدان غربی نیز پنهان نمانده وافراد بیدار، چشم پوشی از ارزشهای انسانی را نابودکننده اساس شهروندی و پیوندهای اجتماعی دانسته وغربیان را برده های شادکام نامیده اند.۴۹

امام، از آغاز نهضت اسلامی، بر اجرای فرهنگ و آیینهای زندگی ساز اسلام تاکید داشت وعلما ومردم را تشویق می کرد شرایط را برای اجرای آیینهای دینی فراهم سازند:

»لازم است که فقها، اجتماعاً یا انفراداً، برای اجرای حدود و حفظ ثغور و نظام، حکومت شرعی تشکیل دهند. این امر اگر برای کسی امکان داشته باشد، واجب عینی است و گر نه واجب کفایی است. در صورتی هم که ممکن نباشد، ولایت ساقط نمی شود، زیرا از جانب خدا منصوب اند. اگر توانستند، باید مالیات، زکات، خمس و خراج را بگیرند و در مصالح مسلمین صرف کنند; و اجرای حدود کنند. این طور نیست که حالا که نمی توانیم حکومت عمومی و سراسری تشکیل بدهیم، کنار بنشینیم; بلکه تمام امور ]ی[ که مسلمین ]بدان[ محتاج اند و از وظایفی است که حکومت اسلامی باید عهده دار شود، هر مقدار که می توانیم باید انجام دهیم.«۵۰

درنگاه امام، مدیریت و رهبری جامعه فایده ای شخصی و قابل اسقاط نیست. اداره جامعه برای افراد توان مند تکلیف است و زمامدار وظیفه دارد در سایه اقتدار موجود شعائر دینی را عملی سازد. انجام این رسالت دشوار با عافیت طلبی سازگار نیست و رقابت برای زمامداری درصدراسلام به چشم نمی خورد.۵۱

تقویت باورهای مذهبی دررأس برنامه های امام بود. هرجا میان مصالح دینی و پیشرفت اقتصادی تعارض می افتاد، دین را پیش می داشت. انگیزه بنیادین معارضه غرب با نظام اسلامی ریشه در پای بندی امام به آیینهای دینی داشت. غرب دین را مرده می پنداشت و هواداران غرب درایران، به دستاویز سست شدن ایمان دینی مردم، شعار جدایی دین از سیاست سر دادند. امام با انقلاب دینی همه بافته های سیاستمداران غرب را نقش برآب کرد.۵۲ غرب احکام فردی واجتماعی، اسلام چون اجرای قصاص، مبارزه با ارتداد و یا مبارزه با هم جنس گرایی و یا ضرورت حجاب و عفاف بانوان را برنتافت و نظام وفادار به اسلام را ناقض حقوق بشر خواند. امام در این باره کوتاه نیامد و به نکوهش غربیان اعتنایی نکرد و دراوج همداستانی شرق و غرب علیه ایران، سلمان رشدی دین ستیز را مرتد وسزاوار مجازات خواند۵۳; فتوائی که مخالفت گسترده اردوگاه غرب را درپی داشت. مقام معظم رهبری دراین باره می گوید:

»دومین چیزی که امام بر روی آن نهایت اهتمام را داشت، احیای روح دینی و تقویت ایمان در مردم بود; همان ایمانی که در خودش وجود داشت; لذا روی مسائل دین تعبّد و هر آن چه که به دین مربوط می شد نهایت کوشش و دقّت را داشت و هیچ حاضر نبود در این زمینه کوتاه بیاید; چون دین علاج کننده است…. اثر روح دینی، در زندگی اجتماعی منعکس می شود… وقتی دین در یک جامعه بود، روح فداکاری در آن جامعه هست. وقتی دین در یک جامعه بود، آگاهی و هوشیاری و احساس مسؤولیت دریک جامعه هست. این که شما می بینید امروز درجامعه و کشور ما نسبت به مسائل دینی، تا آن جایی که به اطّلاع مردم می رسد، در مردم احساس مسؤولیت و احساس غیرت هست… دشمن می خواهد این روح را تضعیف کند. امام این روح را در همه ی ارکان جامعه، چه ارکان حکومتی، چه آحاد مردم به شدّت تقویت می کرد; یعنی در دولت، در مجلس، درقوّه قضائیه، در قوانین، در شورای نگهبان، در انتخابات و در همه چیز. امام بر روی ایمان دینی و تعبّد دینی و تقید دینی تکیه می کرد. امام این دو خصوصیت را در اولویتِ اوّل قرار داد. غالب آن چه را که امام به عنوان دستورالعمل در مقابل پای این ملت گذاشته است، مربوط به این دو چیز است.«۵۴

۵. عدالت اجتماعی

عدالت، فلسفه دیگرتشکیل حکومت دراسلام است. حذف امتیاز و فاصله های بی دلیل و محو ظلم، گفتمان غالب امام را تشکیل می دهد. درنگاه امام، عدالت اجتماعی در همه شؤون اعتقادی، عبادی و اجتماعی اسلام ریشه دارد و با معنویت، ولایت و عقلانیت اسلامی درهم تنیده است و عدالت معیاری مطمئن برای سنجش اندیشه ورفتار انسانها به شمار می آید.

دراندیشه آن فقیه بیدار، تشکیل حکومت مقدمه توحید و عدالت اجتماعی است و ولایت، بالاصاله ارزش و اصالتی ندارد. وحکومت اسلامی، برای اجرای قانون وگسترش عدالت خدایی میان مردم پایه ریزی شده است۵۵.

امام، آیینهای دینی را هم وسیله ای برای استقرار عدالت، خوانده است ودر واقع احکام دینی درنظر ایشان جنبه طریقی و آلی دارد، تا با انجام آنها عدالت جامه عمل پوشد۵۶ امام در گفت وگو از ولایت فقیه نیز تصریح دارد:

»اسلام به قانون نظر آلی دارد، یعنی آن را آلت و وسیله تحقق عدالت در جامعه می داند.«۵۷

امام درشرح حدیث: »العلماء امناء الرسل«۵۸، عالمان را نماینده پیامبران درگسترش عدالت اجتماعی معرفی کرده است۵۹.

در اندیشه امام، دولت اسلامی باید دغدغه عدالت اجتماعی داشته باشد و هدف از فرستادن پیامبران گسترش توحید و عدالت در زمین بوده است:

»پیغمبر… تا آن روزی که حکومت تشکیل نداده بود، معنویات را تقویت می کرد. به مجرد این که توانست حکومت تشکیل بدهد، علاوه بر معنویات، اقامه عدل کرد…. و این مستمندان را از زیر بار ستمگران، تا آن قدر که اقتضا داشت… نجات داد…. حکومت اسلام، باید اقامه عدل بکند، در عین حالی که معنویات را تصحیح می کند و ترویج می کند… ما باید این دو امر را تقویت کنیم. «۶۰

در این نگاه، حفظ نظام به تنهایی، به دولت مشروعیت نمی دهد و عدالت و مراقبت از چهره زیبای اسلام، باید درراس برنامه های دولت قرارگیرد.۶۱ قیام امام در برابررژیم پهلوی برای پاسداری از اسلام و عدالت بود. امام پس از نخستین انتخابات کشور، جمهوری اسلامی را جمهوری عدل اسلامی خواند و با آن خط سیر نظام را ترسیم کرد:

»مبارک باد بر شما روزی که پس از شهادت جوانان برومند… و رنجهای طاقت فرسا… فرعون زمان را از پای درآوردید، و با رأی قاطع به جمهوری اسلامی، حکومت عدل الهی را اعلام نمودید. حکومتی که در آن، جمیع اقشار ملت، با یک چشم دیده می شوند و نور عدالت الهی بر همه و همه به یک طور می تابد، و باران رحمت قرآن و سنت بر همه کس به یک سان می بارد. مبارک باد شما را چنین حکومتی که در آن اختلاف نژاد و سیاه و سفید و ترک و فارس و لر و کرد و بلوچ مطرح نیست; همه برادر و برابرند; فقط و فقط کرامت در پناه تقوا و برتری و به اخلاق فاضله و اعمال صالحه است. «۶۲

عدالت اجتماعی، به معنای تعادل و توازن وارتباط منطقی در توزیع امکانات میان شهروندان است، عدالت در توزیع بیت المال. عدالت درتوزیع مساوی امکانات بهداشتی وآموزشی و بارورکردن استعدادها و مساوات در توزیع عادلانه منابع مالی در مناطق دور و نزدیک. و به تعبیر روشن تر، تقسیم کارهای اقتصادی و سیاسی و فرهنگی، به طور متوازن میان افراد.

رهبرانقلاب درباره نظام ناعادلانه ستم شاهی، می گوید:

»طبیعت نظام آنها این بود که هرجایی که دور از مرکز است، بایستی محروم باشد; مثل باغچه ای که تراز آن غلط است; آب که ریختی، به همه جای این باغچه نخواهد رسید. باغچه ی تراز، آن باغچه ای است که اگر از یک طرفش آب ریختی، کانال کشی ها آب را به طور برابر به پای هر بوته ای برساند. وقتی تراز غلط بود، آب به یک نقطه هایی اصلاً نمی رسد. بنابراین، تراز یک نظام ضد بشری، تراز غلطی است. «۶۳

درنگاه امام، اسلام، با فاصله های هولناک اقتصادی به شدت سر ناسازگاری دارد و به هیچ وجه چنین وضعی را بر نمی تابد. از این روی، از صاحبان فکر واندیشه می خواست با طرحهای کاربردی، فاصله های ظالمانه اقتصادی وروابط ناسالم میان مردم را از میان بردارند.

امام در این مهم به سخنان امیرمؤمنان استدلال کرده است که پذیرش مسؤولیت خطیر حکومت برای آن بوده که خداوند از عالمان پیمان گرفته که سیری ظالم وگرسنگی مظلوم را برنتابند.۶۴

انقلاب اسلامی، نظام طبقاتی گذشته را از میان برداشت. برنامه ها و قانونهای مترقی برای ازمیان بردن فاصله های اجتماعی واقتصادی ریخته شد و به تصویب رسید. کارهای انقلابی، مانند مصادره اموال باد آورده و ایجاد بنیاد مستضعفان برای کم کردن فاصله اقتصادی شهروندان انجام گرفت. کارهایی انجام گرفت و برنامه هایی ریخته شد تا ثروتهای خدادادی میان ویژه خواران دست به دست نشود و همه بتوانند از خزانه ملی، به گونه عادلانه استفاده کنند.

امام خمینی، مراقب بود زندگی کارگزاران نظام از سطح متوسط مردم، فراتر نرود و هشدار می داد مبادا به زندگانی اشرافی و سفره های رنگین روی آورند; زیرا این رویه، آنان را از انقلاب دور می کند و نمی توانند پرچم دارحکومت دینی باشند و مردم جهان از جمهوری اسلامی مأیوس خواهند شد.

عدالت قضائی از شاخه های اصلی عدالت اجتماعی است. نگاه یک سان قوه قضائیه به شهروندان و نگاه برابر قاضی به دو سوی دعوا. در مبنای قرآنی امام، اسلام به برخی امتیازهای ویژه ای نداده و شماری را بر شماری ناروا برتر ننشانده است. امام تاکید داشت، دادستان باید متعهد و پاک باشد و از دائره حقیقت پا بیرون ننهد. آشنایی با متون حقوقی و پای بندی به سوگند نامه قضائی معیار گزینش قضات درغرب است. دراسلام افزون برآشنایی قضات با شیوه دادرسی، داور باید از ملکه تقوا برخوردار باشد و پای بند به شعائر دینی. واجبات دینی را به موقع انجام دهد و خودرا از شبهه وحرامخواری دورنگه دارد. امام، عدالت را از شرایط اصلی نفوذ حکم قاضی می داند.۶۵ امام آرزو داشت دستگاه قضائی ما نمونه ای از نهاد قضائی امیرمؤمنان باشد، چنان که مظلوم با آرامش و بدون لکنت زبان و هزینه های کمرشکن، بتواند از حقوق خود دفاع کند. امام درپی آن بود حکومتی بسازد و پایه های آن را بالا برد که مردم بتوانند آزادانه و بدون دغدغه، برای احقاق حق خود با بزرگ ترین ثروت مند و یا وزیر و وکیل درافتند واز حق خود دفاع کنند.

۶. خدمت به شهروندان

از واژه های بسیار پرکاربرد در سخنان امام، خدمت به مردم است. بیش از پانصد مرتبه واژه خدمت گزاران و خدمت گزار برزبان وقلم امام جاری شده است. امام خدمت به بندگان خدا را خدمت به خدا می دانست۶۶ و سفارش می کرد مدیران جامعه، بدون منت به مردم خدمت کنند. خدمت به شهروندان را ارزش و عبادت و خود را خدمت گزار مردم می شمرد۶۷ وی با این نگاه، به کار اداری رنگ دینی داد. این تفکر، به زندگی کارمندان نشاط و معنی داد و آنان را از روز مَرّگی و تکرار و احساس خستگی به دور داشت.

»مردم ما واقعاً خوب اند… این مردم خوب را با خودتان همراه کنید…. تمام این استاندارها بنا را بر این بگذارند که کارهای خودشان را خوب انجام بدهند، در خدمت مردم باشند…. پیغمبر اکرم خدمت گزار مردم بود، با این که مقامش آن بود، ولی خدمت گزار بود. «۶۸

وقت و فرصت مهم ترین سرمایه مردم است. امام به کارگزاران نظام، سفارش می کرد از کاغذ بازی و سرگردان کردن مردم بپرهیزند وکارهای مراجعه کنندگان را با سرعت انجام دهند.۶۹

اولویتهای خدمت رسانی

رژیم ستم شاهی، مردم را درفقر وفلاکت فروافکنده بود. آب بهداشتی و نان و برق و دیگر امکانات اولیه زندگی، برای مردم آرزو بود. نشانی از تحول به چشم نمی خورد. گروه های چپ، شعار هواداری از محرومان وطبقه کارگر می دادند و مذهب را افیون توده ها می شمردند.۷۰ کمونیستها و هواداران شوروی باور نمی کردند کسی جز آنان انقلاب کند، با فقر و نکبت بستیزد و به رفاه مردم بیندیشد و… امام از درون مردم جوشید و آرزو داشت اشک چشمان مردمان فرودست را پاک کند و هیچ دهانی بی غذا نماند.

امام باحمایت از ناتوانان وکارگران و پیشه وران، پرچم دفاع از محرومان را از دست کمونیستها و جریان چپ گرفت و به مردم آگاهی داد و می گفت: به همان میزان که غرب درکار غارت جهان است، شوروی نیز ثروت محرومان دنیا را به سوی خود می کشد۷۱ و بازگشت به اسلام، تنها راه رهایی از سیطره مستکبران است و بس.

امام، امید تازه ای در جان محرومان جهان برای آزادی از سیطره صاحبانِ زر و زور دَمید. خاستگاه اصلی انقلاب در نظر امام، توده های محروم بودند. به دولتمردان سفارش می کرد با پیش داشتن معیشت فرودستان، راه رابر عدالت اجتماعی هموار سازند. امام واژه هایی چون: استضعاف، استکبار واسلام مستضعفین در برابر اسلام امریکایی و مرفهان بی درد را به فرهنگ این مرز و بوم و مسلمانان سریان داد. طبقات فرودست را ولی نعمت دولتیان می نامید که با عشق وایمان وبدون مزد و منت برای انقلاب فداکاری کردند و شهید دادند و همین گروه درطول تاریخ مدافع اسلام و روحانیت بوده اند واکنون که شرایط آماده است، سزاوار آن اند که به حق خود برسند.۷۲

آن مشعل دارعزت، محرومان را پیشگامان دفاع مقدس می شمرد. بر این نظر بود که اینان، بیش از دیگران، حق استفاده از دستاوردهای انقلاب را دارند و رسیدگی به معیشت و آموزش فرزندان ایثارگران عین عدالت است.

امیرمؤمنان استفاده از بیت المال را سزاوار کسی می دانست که برای به دست آوردن آن رنج برده باشد۷۳. کسانی که در حراست و توسعه بیت المال سهیم نبوده اند، از دست رنج دیگران استفاده می کنند. ثروتهای ملی و نفت و معادن کشور به قیمت خون سربازان و بسیجیان به دست آمده است و دیگران باید حق گزار این گروه باشند. امام با کمک به ایثارگران درپی آن بود که بر توان علمی واقتصادی افراد ازخودگذشته افزوده شود وآنان بهتر بتوانند به طبقات فرودست خدمت کنند. جدایی نظام ازمستضعفان موجب می شود هم محرومان، ناتوان تر شوند و هم نظام پایگاه اجتماعی خود را ازدست بدهد. طبقات مرفه و برخوردار، اگر امروز کم و بیش، با نظام اسلامی همراهی نشان می دهند، در درون تمکین ندارند. امام از دوره طلبگی با فرودستان حشر ونشر داشت. درحد توان بدانان همراهی نشان می داد. در وقت تبعید به نجف نیز، پیوسته اخبار مناطق محروم ایران را دنبال می کرد. از گرسنگی وکمبود پوشاک زمستانی مردم دلش به درد می آمد.۷۴ به وسیله نامه و پیغام، مردم را تشویق می کرد به قحطی زدگان و زلزله زدگان کمک کنند.۷۵

در حالی که در دوران حیات امام تلاشهای گسترده نظام نوپای اسلامی درمحرومیت زدایی از مردم کم نظیر بود و افزون بر خدمت رسانی وزارت خانه های دولتی و نهادهای انقلابی، از جمله جهاد سازندگی، ارزنده ترین خدمتها را درباره روستاییان وعشایر به انجام می رساندند; امّا امام به این تلاشها بسنده نکرد و برای خودکفا شدن اقشار آسیب پذیر وکم درآمد، افزون بر تقویت سازمان بهزیستی، کمیته امداد را بنیان نهاد; نهادی که شاهکار نهادهای خدمت رسانی دنیای معاصر بود، و میلیونها نفر درمانده از برکتهای آن استفاده می کردند و در پرتو حمایتهای آن به خود کفائی رسیدند. تلاش وکوشش مسؤولان درفقرزدایی، از چهره مردم در جای جای کشور، هماره ستایش امام را درپی داشته است.۷۶

در سالهای آغازین نهضت، روحیه خدمت گزاری در دولتمردان موج می زد. نیرو و شوق فراوانی برای تماس و خدمت به توده در میان مسؤولان انقلابی وجود داشت. بویژه درنیروهای جوان سرزندگی و نیروی حیاتی جوشان و لبریزی دیده می شد. همه برآن بودند با شور و شوق، تحولی بنیادین ایجاد کنند. همه درپی انجام وظیفه وخدمت بیش تر بودند. نهادهای نو پای انقلابی، نه تنها دراندیشه مزد و مواجب نبودند که مأموریتهای دشوار را بدون هرگونه چشم داشت مادی، انجام می دادند. پرکاری مسؤولان و کارگزاران وظیفه شناس، دردمند و آشنای با درد و رنج مردم، افراد زیر مجموعه و حتی محرومان را نیز به تلاش بیش تر وامی داشت.

امام به روحانیون توصیه می کرد: صفای ساده زیستی را نگهدارند و مبادا عافیت طلبی آنان را به مرفهان بی درد نزدیک سازد و پرچم هزارساله دفاع از محرومان از دست آنان گرفته شود و دستاویزی شود برای جریانهای رقیب و معاند اسلام.۷۷ امام درپیام براءت حج(۱۳۶۶) به زائران خانه خدا نوشت:

»خدا نیاورد آن روزی را که… سیاست مسؤولین کشور ما پشت کردن به دفاع از محرومین و رو آوردن به حمایت از سرمایه دارها گردد…. معاذ اللَّه که این با سیره و روش انبیاء و امیر المؤمنین و ائمه معصومین)ع( سازگار نیست، دامن حرمت و پاک روحانیت از آن منزه است…. این از افتخارات و برکات کشور و انقلاب و روحانیت ما است که به حمایت از پابرهنگان برخاسته است…. جهانخواران، به همان میزان که از شهادت طلبی وسایر ارزشهای ایثارگرانه ملت ما واهمه دارند، از گرایش و روح اقتصاد اسلام به طرف حمایت از پابرهنگان در هراس اند و مسلّم هر قدر کشور ما به طرف فقرزدایی… حرکت کند… گرایش ملتهای جهان به اسلام زیادتر می شود و روحانیت… افتخار تاریخی و بیش از هزار ساله پناهگاهی محرومان را برای خود حفظ کنند… و ما نباید گرایش و توجه بی شائبه محرومین را به انقلاب و حمایت بی دریغ آنان را از اسلام فراموش کنیم و بدون جواب بگذاریم. «۷۸

امام، نه تنها خود در رفتار و گفتار با پابرهنگان همسویی و همراهی داشت و از آنان پشتیبانی می کرد، که از رهبران جامعه می خواست فراتر از دائره حق و تکلیف با طبقات ناتوان همدردی نشان دهند. مواسات رهبران از دامنه درد و رنج شهروندان می کاهد. به فرموده امام علی)ع( خداوند بر پیشوایان عدل و حق واجب کرده است، بسان ناتوانان زندگی کنند، تا فقیر به خاطرناداری به هیجان نیاید و فقرش موجب انحراف وی نشود.۷۹ فقرا با دیدن زندگی ساده رهبران خود احساس شخصیت می کنند و دولتمردان در سایه زندگی بسان فرودستان، رنج آنان را بهتر در می یابند.

امام، پیش از نهضت اسلامی و پس از آن، با مردم همدردی نشان می داد، بسان طلاب، ساده زندگی می کرد. در گرمای نجف که بسیاری از خانواده های متمکن، راه کوفه را پیش می گرفتند، برای مواسات با دیگران نجف را ترک نمی کرد. به گفته یکی از دست اندرکاران بیت امام:

»سالی که امام از ترکیه به نجف تشریف آوردند، بنده در عراق بودم… منزل کوچکی برای امام اجاره کرده بودند… هر چه به امام عرض کردند: اجازه بدهید در حیاط منزل کولر بگذاریم، ایشان مخالفت می فرمودند…. در حیاط منزل امام، یک پنکه سقفی کهنه وجود داشت که به زحمت می چرخید و ایشان آن سال را با هوای گرم نجف و بدون کولر گذراندند«۸۰

زندگی امام، پس از پیروزی، با دوران مبارزه، تفاوتی نکرد. مدت ده سال درخانه ای کوچک درکنار حسینیه جماران زندگی کرد. آن سرای کوچک، قبله محرومان بود و رنج ناداری را بر توده ها آسان می ساخت. امروز نیز، این خانه به مردم درس ساده زیستی می دهد؟ مکانی که هم محل زندگی و هم کانون سیاست بود. چه بسیار افراد با دیدن آن زندگی ساده و زاهدانه و به دور از زیب و زیورهای دنیوی، دگرگون شده و احساس کرده اند گویا در محضر رسول الله قرار دارند۸۱.

بخش بزرگی ازکالاهای مصرفی دوره دفاع مقدس، از راه کوپن دراختیار مردم قرار می گرفت. خانواده امام نیز بسان دیگران از سهمیه استفاده می کردند۸۲ کارگزاران نظام نیز، این روش را داشتند. این سخن پیامبر، هماره مورد توجه رهبری نظام بود:

»با ثروت تان مردم را نمی توانید با خودهمراه کنید. آنان را با خلق و خوی خود خرسند سازید. «۸۳

امام، به دولتیان سفارش می کرد با نیازمندان با خلق و خوی مثبت روبه رو شوند تا درصورت برآورده نشدن نیاز آنان، از فشارهای درونی شان کاسته شود. اگر دست اندرکاران بیت با مراجعین فقیر، سرد برخورد می کردند، امام به خشم آمده و یادآور می شد، مراجعه کنندگان چه بسا نیازمند باشند واگر ما نتوانیم نیاز همه افراد را برآورده کنیم، با برخورد کریمانه ناراحتی آنان برطرف شود.۸۴ به گفته رهبری معظم انقلاب اسلامی:

»افتخار نظام اسلامی آن است که امام عظیم الشأنش تا پایان عمر، در زی طلبگی زندگی کرد و مس

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.