پاورپوینت کامل حقوق شهروندی در اندیشه سیاسی امام خمینی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل حقوق شهروندی در اندیشه سیاسی امام خمینی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل حقوق شهروندی در اندیشه سیاسی امام خمینی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل حقوق شهروندی در اندیشه سیاسی امام خمینی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

امام خمینی، در عرصه اسلام سیاسی، طرحی درانداخت که تا قرنها، الگوی مسلمانان آرمان خواه و حق جویان خواهد بود. بی تردید، یکی از شاخصه های بنیادین اندیشه سیاسی امام، حضور عنصر مردم سالاری و برخورداری آنان از مزایای حقوقی است که »حقوق شهروندی« نام یافته است. پیش از ورود به این بحث، ناگزیر بایستی مقدماتی چیده و تبیین گردد که بدون فهم آنها، نمی توان جایگاه حقوق شهروندی را در اندیشه امام، دریافت. مفاهیمی چون: حق و حقوق، شهروند، شهروندی، حقوق شهروندی، حقوق بشر و… از همین روی، از باب بیان مبادی تصوری و تصدیقی، چند واژه کلیدی را چیستی شناسی می کنیم.

حقوق شهروندی

حقوق شهروندی واژه ای مرکب است از «حقوق» و «شهروندی» که هر یک را تعریف می کنیم.

چیستی حق

حقوق جمع حق و از ریشه »ح ق ق« است. حق در لغت، دارای معانی متعددی است، از جمله می توان به این معانی اشاره کرد:

واقع، مطابقت حقیقت و نفس الامر۱، راست، درست، راستی، حقیقت، عدل و داد، سزاوار، روا، ملک و مال، خلاف باطل، ثبوت، موجود ثابت۲، صحیح، صواب، انصاف، واجب شدن، واجب کردن، نامی از نامهای حق تعالی۳، وجود ثابتی که انکار آن روا نباشد، وجود مطلقی که به هیچ مقیدی تقیید نشده باشد; یعنی ذات اقدس باری تعالی۴ و…

اما چیستی حق در اصطلاح، میان فقیهان و حقوقدانان معرکه اقوال است. از آن جا که واژه حق در علوم مختلفی از قبیل فلسفه، فقه، حقوق، اخلاق و… راه یافته، دانشمندان این علوم در معنای آن آرای گوناگونی ارائه کرده اند، به طوری که دست یابی به معنایی واحد و مورد پذیرش همگان، امری دشوار به نظر می رسد، همان گونه که مولای متقیان امیرمؤمنان حضرت علی)ع( می فرمایند:

»فَالحقّ أوسَعُ الأشیاءِ فی التّواصُف و أضیقُها فی التّناصُف.«۵

پس حق گسترده تر از آن است که وصفش کنند، ولی به هنگام عمل، تنگنایی بی مانند دارد.

در مفهوم حق دراصطلاح حقوق موضوعه نیز، میان دکترین حقوقی، رویه واحدی دیده نمی شود. دکتر ناصر کاتوزیان، حق را امتیاز و نفعی متعلق به شخص می داند که حقوق هر کشور در مقام اجرای عدالت از آن حمایت می کند۶ و حقوق را مجموعه ای از قواعد الزام آور و کلی معرفی می کند که به منظور ایجاد نظم و اسقرار عدالت بر زندگی اجتماعی انسان، حکومت می کند و اجرای آن از طرف دولت تضمین می شود.۷ دکتر حسن امامی، حق را اختیاری می داند که قانون برای فرد شناخته تا بتواند عملی را انجام، یا آن را ترک نماید، چنانکه گفته می شود حق مالکیت و حق تصرف و… ۸

معنای حقوق

حقوق، مجموع مقرراتی است که در زمان معین بر جامعه ای حکومت می کند. بشر همیشه در بند این گونه مقررات و الزامها بوده است; چه آن که برای این که انسان به آرمان نهایی خود، یعنی استقرار عدالت در روابط مردم و حفظ نظم در اجتماع برسد، ناچار باید برای پاره ای از مردم، امتیازها و تواناییهایی در برابر دیگران قائل شود. این امتیاز و توانایی را که حقوق هر جامعه منظم، برای اعضای خود به وجود می آورد، حق می نامند، که جمع آن حقوق است و حقوق فردی نیز گفته می شود.۹

مفهوم شهر در لغت و اصطلاح

از نظر شماری، شهر منظره ای مصنوعی است که از خیابانها، ساختمانها، جداول آب و سایر دستگاه ها و بناها درست شده و زندگی شهری را امکان پذیر می کند۱۰ و شماری دیگر شهر را محل سکونت وسیع، دائمی و متراکم افرادی می دانند که از نظر اجتماعی ناهمگون اند.۱۱

با ذکر این مقدمات باید گفت:

هر شهر از دو عنصر اساسی برخوردار است: مکان و انسان. شهر حوزه مکانی است که از گستردگی فضا، جمعیت، تنوع خرد، فرهنگ ها، تنوع مشاغل و نظم ساختاری برخوردار است و جایگاه حاکمیت قدرت و جهت گیریهای سیاسی اجتماعی، محل سازمانها و نهادهای بزرگ اجتماعی محل تولید و تسری اطلاعات، اخبار و رفتارهاست.۱۲

مفهوم شهروند در لغت و اصطلاح

شهروند، از شهر ریشه می گیرد و از واژه لاتین لوتیاس مشتق شده است. لوتیاس، کم و بیش، معادل واژه پلیس در زبان و فرهنگ یونانی است; بنابراین، شهر تنها مجتمعی از ساکنین یک منطقه معین نیست، بلکه مفهوم واحد سیاسی مستقلی را افاده می کند.

از این روی، شهروند فقط به ساکن یک شهر گفته نمی شود، بلکه معنای فراتر از آن را به همراه دارد. شهروند ضمن این که ساکن شهر است در سازماندهی شهر و تدارک و تنظیم قواعد زندگی در شهر و تدوین قانون حاکم بر شهر و مملکت نیز مشارکت دارد.۱۳

با توجه به نکته های بالا، شهروند فردی است در رابطه با دولت، از سویی برخوردار از حقوق سیاسی و مدنی است و از سوی دیگر در برابر دولت تکالیفی بر عهده دارد.

مفهوم شهروندی در نظام حقوقی غرب

شهروندی موقعیتی است که میان فرد و جامعه سیاسی (دولت) رابطه برقرار می کند که بر مبنای آن، اولی ملزم به وفاداری و دومی ملزم به حمایت است.۱۴ این مفهوم، زمانی در اروپا مطرح گردید که اهمیت فردیت و حقوق فردی بر جامعه غرب نمایان گر شد و در اساس، کسی شهروند شمرده می شد که از حقوق فطری و طبیعی نیز برخوردار باشد.۱۵

تِرنِر، شهروندی را مجموعه حقوق و وظایفی می داند که به افراد هویت قانونی و رسمی اعطاء می کند.۱۶

تعریف حقوق شهروندی

پس از روشن شدن مفردات، حقوق شهروندی مجموعه مقررات و قوانینی است که در ابعاد حقوق مدنی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و قضایی جهت اتباع یک کشور، به طور یک سان در نظر گرفته شده و این افراد در مقابل، مکلف به مساعدت مسؤولانه در برابر جامعه سیاسی خود(دولت) هستند.

عناصر حقوق شهروندی در نگاهی اجمالی

حقوق مدنی:

آزادی و حقوق مشتق از آن، برابری و مساوات و…

حقوق سیاسی:

حق انتخاب کردن و انتخاب شدن، آزادی اجتماعات، احزاب و…

حقوق اجتماعی:

حق برخورداری از فرصتهای برابر )عدالت(، حق کارکردن، تأمین اجتماعی، حق امنیت و…

حقوق فرهنگی:

حق برخورداری از امکانات آموزشی به طور برابر، حق داشتن سنتها و شیوه زندگی متفاوت و…

حقوق قضایی:

اصل براءت، ممنوعیت شکنجه، حق دفاع و دادرسی عادلانه، منع تبعید و بازداشت خودسرانه، حریم خصوصی و…

به نظر می رسد تمامی اقسام ذکر شده در باب حقوق شهروندی، به یک حق باز گردد، یعنی حقوق مدنی که سه حق: حق آزادی، حق عدالت اجتماعی و حق امنیت، شاخه های اصلی آن را تشکیل می دهند و سایر حقوق مطرح در باب شهروندی، هریک، به یکی از این حقوق باز می گردد.

مهم ترین مصادیق و جلوه های حقوق شهروندی

اندیشه سیاسی امام، در بُعد نظری، اصول و مبانی فلسفی، کلامی، انسان شناختی و مسائلی از این دست، مورد توجه قرار می گیرد. در مَثَلْ، در دکترین نظری امام در باب سیاست و قدرت، طولی بودن حاکمیت فقیه در کنار حاکمیت خداوند، قدرت معطوف به حاکمیت الهی و صیرورت نهایی جامعه در مسیر تحقق آموزه های بنیادین دین، اهمیت و جایگاه ویژه دارد. اما در بُعد عملی، نگرش و رهیافت سیاسی امام، در عرصه های خاصی جلوه گر می شود. بخش بزرگی از این رهیافتها در ارتباط با حقوق شهروندی است که هر آرمان سیاسی باید هویت و مکانت خودش را در نسبتی که با آن دارد، تبیین کند. در میان حقوق شهروندی، پاره ای را که از همه پر اهمیت ترند، از منظر سیاست امام مورد مطالعه قرار می دهیم.

حق آزادی

آزادی از مهم ترین ارزشهای جامعه مدرن است و برخلافِ جذابیت، مقبولیت و رونق فراوان آن در ادبیات سیاسی و حقوقی سه قرن اخیر، در مورد مفهوم و مفاد آن، برداشتها و دیدگاه های مختلفی وجود دارد.

مفهوم آزادی از دیدگاه اسلام

اصل آزادی در اسلام، نه به کلی انکار شده و نه بدان گستردگی و مفهومی که امروزه در غرب مطرح است، مورد پذیرش قرار گرفته است. اسلام، همواره منادی آزادی انسان در همه ابعاد معنوی و مادی بوده و گسستن بندهای گران بردگی و بندگی را از مهم ترین وظایف پیامبران دانسته است. اما مفهوم آزادی، هدف و قلمرو آن در اسلام، با آن چه در غرب مطرح است، تفاوت محسوس دارد.

نکته مهمی که در فرهنگ اسلامی نقش محوری دارد، آن است که انسان باید از همه امکانات موجود استفاده کند و به سوی هدف آفرینش; یعنی عبودیت و شناخت حق حرکت کند و در این مسیر، همه حرکات و سکنات انسان، باید برای جلب رضایت خداوند باشد.

امام خمینی در این باره می گوید:

»اسلام، مادیات را به تبع معنویات قبول دارد; مادیات را مستقلاً قبول ندارد… آزادی تنها سعادت ملت نیست; استقلال تنها سعادت ملت نیست. اینها در پناه معنویات، سعادت مندند; معنویات مهم است، بکوشید تا معنویات تحصیل کنید. «۱۷

اقسام آزادی

مهم ترین مصادیق آزادی عبارت است از:

۱. آزادی اندیشه (فکر) و آزادی دین (مذهب)

۲. آزادی بیان (قلم)

۳. آزادی سیاسی (حق انتخاب کردن و انتخاب شدن)

۴. آزادی تجمع (آزادی اجتماعات و احزاب)

در ادامه، ضمن بیان مفهوم آزادی در دکترین امام، به پاره ای از مهم ترین مصادیق آزادی در کلام و سیره ایشان می پردازیم.

آزادی در اندیشه سیاسی امام خمینی

امام، به آزادی، نه به عنوان یک فرآورده جهان غرب، بلکه به مثابه یک آموزه اصیل توحیدی و اسلامی می نگریست. از نظر ایشان، انسان تنها بنده خداست و تنها در برابر او باید پیشانی به خاک بساید و در برابر هر چیزی غیر از خدا، آزاد است. بندگی، خاص خداوند است و بس. این دیدگاه، هم جنبه کلامی و الهیاتی داشت که از اصل توحید نشأت می گرفت و هم بُعد سیاسی داشت که آبشخورش، آموزه های قرآنی و سنت و سیره معصومان )ع( بود.

انسان از منظر امام، جانشین وخلیفه خداوند در روی زمین است و از همین روی، حامل صفات و ویژگیهای خداوند، مانند عقل، اراده، اختیار و آزادی است. انسان، به طور فطری آزاد آفریده شده و کسی حق سلب این حق فطری را از او ندارد.۱۸

از نگاه امام خمینی، این حق آزادی، گاهی با بازدارنده هایی رو به رو می گردد. مهم ترین عامل سلب آزادی، حاکمان بی صلاحیت، زورمداران، طاغوتها و ستمگران اند. امام، همواره بر خطر سلطه بیگانگان بر کشورهای اسلامی و سلب حق استقلال و آزادی آنان تأکید می ورزد. در عین حال، به مفهوم آزادی وارداتی، که پس از دوران مشروطیت مطرح شده است، به شدت حمله می کند.

»همان هایی که ادعای کمونیستی و کذا می کنند، خود آنها از همه قلدرتر و دیکتاتورترند و ملت های شان را به بند کشیده اند; آزادی در آن ممالک نیست… همان طور که در ممالک غربی هم آزادی نیست. «۱۹

البته امام بر این نکته نیز تأکید می ورزد که غربیها، خودشان گرچه از برخی مزایای آزادی برخوردارند، ولی همواره از ورود فراورده های مفید خود به کشورهای جهان سوم، جلوگیری می کنند.

»غرب به ما چیزی نمی دهد که مفید باشد، دارد چیزِ مفید، اما به ما نمی دهد، صادر نمی کند، آنی که به ما صادر می کند آن چیزهایی است که مملکت های ما را به تباهی می کشند. این طور نیست که همین آزادی که در ایران در زمان پدر و پسر وارد کردند، این آزادی باشد که در غرب هست، یا این دموکراسی که ادعا می کنند. «۲۰

آزادی اندیشه و عقیده

آزادی اندیشه، طبیعی ترین و اصیل ترین حق هر فردی از افراد بشر، به شمار می رود و به هیچ وجه قابل سلب نیست. شاید اگر کسی ادعا کند که آزادی اندیشه از ویژگیهای خاص دین اسلام است، گزاف نگفته باشد.۲۱

»با مراجعه به متون دینی، به این نتیجه می رسیم که در اسلام، اندیشه به عنوان ابزاری است برای شناخت هرچه بهتر نظام خلقت و رسیدن به ایمانی کامل و رشد و تعالی حیات انسانی; از این رو، مرز آزادی اندیشه از دیدگاه اسلام تا جایی است که به کفر و الحاد نگراید و به همین جهت است که در منابع دینی، روایاتی به چشم می خورد که انسان را از اندیشیدن در آن چه که به دوری وی از خدا می انجامد، منع کرده است. «۲۲

امام خمینی در باره آزادی اندیشه و عقیده می گوید:

»آزادی مساله ای نیست که تعریف داشته باشد، مردم عقیده شان آزاد است، کسی الزام شان نمی کند که شما حتما این عقیده را باید داشته باشید، کسی الزام نمی کند شما را که حتما از این راه بروید، کسی الزام نمی کند که در کجا مسکن داشته باشید، یا در آن جا چه شغلی را انتخاب کنی. آزادی یک چیز واضحی است.«۲۳

نوکیشی، چالشی در برابر آزادی اندیشه

یکی از احکام مسلّم فقه اسلامی، موضوع ارتداد و خروج از دین است که به عنوان یکی از محرمات و جرایم، در شرع و قوانین موضوعه مورد تأکید قرار گرفته است. قرآن کریم به صراحت، تغییر دین را چنانچه تا هنگام مرگ استمرار یابد، موجب حبط اعمال و جاودانگی در آتش می داند.۲۴ همچنین فقیهان بر اساس سنت، کیفرهای سختی را برای مرتد در نظر گرفته اند. آنان پس از تقسیم مرتد به فطری و ملی، مرتد مرد فطری را مستحق اعدام دانسته اند و حتی توبه او را در ظاهر نیز نمی پذیرند. امّا در مورد مرتد مرد ملی، ابتدا او را استتابه می دهند و در صورت استمرار کفر، به قتل می رسانند. اما ارتداد زن هیچ گاه منجر به قتل او نمی گردد و در صورت امتناع از توبه، کیفر حبس با اعمال شاقه در انتظار اوست. مستند این کیفرهای سخت، روایاتی است که در باره مرتد وارد شده است. به عنوان نمونه:

»… عَنْ عَمَّارً السَّابَاطِی قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ)ع( یقُولُ: کلّ مُسْلِمً بَینَ مُسْلِمِینَ ارْتَدَّ عَنِ الإِسْلامِ وَ جَحَدَ مُحَمَّداً)ص( نُبُوَّتَهُ وَ کذَّبَهُ، فَإِنَّ دَمَهُ مُبَاحُ لِمَنْ سَمِعَ ذَلِک مِنْهُ وَ امْرَأَتُهُ بَائِنَهُ مِنْهُ )یوْمَ ارْتَد( وَ یقْسَمُ مَالُهُ عَلَی وَرَثَتِهِ وَ تَعْتَدّ امْرَأَتُهُ عِدَّهَ الْمُتَوَفَّی عَنْهَا زَوْجُهَا، وَ عَلَی الإِمَامِ أَنْ یقْتُلَهُ وَ لا یسْتَتِیبُهُ.«۲۵

نکته درخور توجه آن که مجازات ارتداد در قرآن کریم نیامده است و تنها به زشتی بازگشت از دین و نیز مجازات اخروی آن اشاره شده است.۲۶ از بررسی آیات قرآن کریم۲۷ به این نتیجه دست می یابیم که: ارتداد، از منظر قرآن، بازگشت از دین به کفر است که همراه با آگاهی و سر پوش گذاشتن بر حقیقت است. به دیگر بیان، کفر و بازگشتی مراد است که توأم با جحد، عناد و لجاجت باشد; بنا بر این، هر نوع تغییر عقیده و دین از نظر قرآن کریم، ارتداد به شمار نمی آید.

چند نکته در باره این روایات در خور توجه است: همان طور که اشاره شد، حکم مجازات دنیوی ارتداد در قرآن کریم نیامده است و این گونه نیست که نسبت این روایات با قرآن، نسبت اجمال و تفصیل باشد، زیرا در مواردی که روایات، قرآن را تخصیص یا تقیید زده اند، حکم کلی و لو به نحو اجمال در قرآن آمده است و روایات، تنها به بیان تفصیل آن پرداخته اند، ولی در مورد ارتداد، هیچ گونه حکمی در قرآن وجود ندارد. بدون تردید در عصر پیامبر(ص) تعداد زیادی مرتد و منافقانی که به تکذیب ایشان پرداخته بودند وجود داشتند و پیامبر)ص( هیچ گاه دستور به قتل آنان نداد. بنا بر این، می توان نتیجه گرفت که ارتداد از منظر روایات، باید در زنجیره معنایی آیات و شرایط عصر نزول، معنی شود و با مراجعه به سیاق آیات ارتداد و کفر و نیز دیگر آیات می توان چنین برداشت کرد که باور و عقیده در فضای اکراه شکل نمی گیرد و صرف تغییر کیش چنانچه با لجاجت و عناد همراه نباشد، مورد توبیخ و انکار شدید قرآن نبوده است. همچنین نباید از جریانهای سیاسی و تلاطم هایی که در حیات و پس از رحلت پیامبر اکرم)ص( رخ نمود، غفلت ورزید. بسیاری از یهودیان و منافقان با انگیزه سست کردن پایه های اسلام، به ظاهر ادعای مسلمانی می کردند تا در زمان مناسب، بتوانند به اسلام ضربه بزنند. یا کسانی که پس از رحلت پیامبر (ص)، بیعت را وانهادند و به مانعان زکات نامبردار شدند، شرایط سختی را برای جامعه اسلامی به وجود آوردند. بنا بر این، هیچ بعید نیست که روایات مجازات مرتد، ناظر به این گونه جریانها و تلاشها باشد و در اساس، تغییر عقیده و دین را که در اثر وجود شبهه ها و ناآگاهی حاصل شده است، مد نظر قرار ندهد.

امام خمینی، هر چند در کتب فقهی کلاسیک خود، همان احکام رایج ارتداد را ذکر می کند۲۸، ولی در طول دوران ده ساله رهبری، تنها در دو مورد از حکم فقهی ارتداد استفاده کرد که یک مورد آن هم به مرحله اجرا در نیامد و بیش تر یک حرکت نمادین و تخویفی بود. مورد نخست، امام حکم ارتداد اعضای جبهه ملی را به واسطه نفی حکم قصاص صادر کرد. روز ۲۵ خرداد ۱۳۶۰ جبهه ملی، طی اعلامیه ای با غیر انسانی خواندن قصاص، مردم را به اجتماع و تظاهرات علیه آن دعوت کرد که با برخورد شدید امام روبه رو گردید:

«اینها مرتدند. جبهه ملی از امروز محکوم به ارتداد است. بله، جبهه ملی هم ممکن است بگویند که ما این اعلامیه را نداده ایم. اگر آمدند در رادیو، امروز بعد از ظهر آمدند در رادیو اعلام کردند به این که این اعلامیه ای که حکم ضروری مسلمین، جمیع مسلمین را غیرانسانی خوانده، این اطلاعیه از ما نبوده; اگر اینها اعلام کنند که از ما نبوده، از آنها هم ما می پذیریم»۲۹

همان گونه که ملاحظه می شود، حکم امام در ارتداد جبهه ملی، یک حکم حکومتی است و در شرایط خاصی صادر شده است. یعنی در موقعیتی که انقلاب اسلامی به سبب تلاشهای یک گروه سازمان یافته، به خطر افتاده بود. با مطالعه در سخنرانی امام به خوبی در می یابیم که روی سخن امام با فردی که در اعتقادش دچار تزلزل و یا بازگشت شده است، نیست، بلکه گروه هایی را مورد خطاب قرار می دهد که با حربه تضعیف عقاید انسان مسلمان، به رویارویی با کلیت اسلام و نظام اسلامی همت گمارده اند. به همین جهت است که امام در ادامه یادآور می شود چنانچه آنان حرف شان را پس بگیرند، آن را می پذیریم با این که از منظر فقه سنتی، توبه مرتد فطری قابل پذیرش نیست.

مورد دومی که حضرت امام از حکم ارتداد استفاده کرد، ماجرای سلمان رشدی است. او که یک مسلمان هندی تبار، ساکن کشور انگلستان بود، رمانی به نام آیات شیطانی نگاشت که در آن، به تمسخر و استهزای شخصیت پیامبر گرامی اسلام )ص( پرداخت. امام خمینی هم، حکم ارتداد وی را بدین شرح صادر کرد:

»بسمه تعالی. إنا للّه و انا الیه راجعون. به اطلاع مسلمانان غیور سراسر جهان می رسانم مؤلف کتاب »آیات شیطانی« که علیه اسلام و پیامبر و قرآن، تنظیم و چاپ و منتشر شده است، همچنین ناشرین مطلع از محتوای آن، محکوم به اعدام می باشند. از مسلمانان غیور می خواهم تا در هر نقطه که آنان را یافتند، سریعاً آنها را اعدام نمایند، تا دیگر کسی جرأت نکند به مقدسات مسلمین توهین نماید و هر کس در این راه کشته شود، شهید است ان شاءاللّه. ضمناً اگر کسی دسترسی به مؤلف کتاب دارد، ولی خود قدرت اعدام او را ندارد، او را به مردم معرفی نماید، تا به جزای اعمالش برسد. والسلام علیکم و رحمه اللّه و برکاته. روح اللّه الموسوی الخمینی. «۳۰

با درنگ در این فتوا نیز در می یابیم که حضرت امام، به حرکتهای سازمان یافته و تبلیغی علیه دین، حساسیت می ورزید و قاطعانه در برابر آنها می ایستاد.

در یک جمع بندی می توان گفت:

نخست آن که، نگاه امام به موضوع ارتداد در خلال ده سال رهبری، با آن چه در کتب فقهی خود آورده بود، متفاوت بود.

دو دیگر، امام هیچ گاه از حربه ارتداد برای مقابله یا حذف دگراندیشان بهره نجست و تنها در دو مورد که جنبه سیاسی و امنیت ملی داشت، آن را به کار بست.

سه دیگر، هیچ بعید نیست که امام، بسان برخی از فقیهان، بر این نظر بود که حکم ارتداد یک حکم حکومتی و سلطانی است که تنها رهبری در برهه ها و هنگامه های ویژه حق استفاده از آن را دارد.

در انجام این مطلب، سخن ایشان را در پاسخ پرسش اوریانا فالاچی، خبرنگار معروف، از نظر می گذرانیم:

»آزادی یک مسأله نیست که تعریف داشته باشد. مردم عقیده شان آزاد است; کسی الزام شان نمی کند که شما حتماً این عقیده را داشته باشید; کسی الزام به شما نمی کند که باید حتماً از این راه بروید; کسی الزام به شما نمی کند که باید این را انتخاب کنی… آزادی یک چیز واضحی است. «۳۱

آزادی بیان

از دیگر اقسام آزادی حقوقی، که همچون آزادی اندیشه و آزادی مذهب، مورد توجه اندیشه ورزان غربی و متفکران اسلامی قرار گرفته است، حق آزادی بیان است.

آزادی بیان و ابراز آزادانه عقاید و افکار در زمینه های مختلف علمی، مذهبی، سیاسی، اجتماعی و… موجب برخورد افکار و آراء و رونق گفت وگو و نقد و بررسی است و علم و اندیشه جز در بستر این چالشها و کشاکشها، بالیدن نخواهد گرفت. از سوی دیگر در رابطه مردم و حکومت، آزادی بیان موجب اصلاح ساز و کارهای حکومت، جلوگیری از فساد و کژروی مسؤولان و بهبود اوضاع جامعه می شود. جامعه ای که بیان و ابراز عقیده در آن ممنوع یا محدود شود، به استبداد و اختناق دچار می شود و در مقابل جامعه ای که مردم از آزادی بیان – در حدود منطق و شرع – برخوردار باشند، به رشد و تعالی دست می یابد.

آزادی بیان در جامعه به مثابه یک سوپاپ اطمینان، سبب می شود عقده های اجتماعی، سیاسی و فکری به مرز انفجار اجتماعی نرسند و شخصیت فکری افراد جامعه از سرکوب شدن در امان بماند. همچنین آزادی بیان می تواند ضمن تلطیف روح جامعه و جلوگیری از کاربرد خشونت، به نزدیکی دیدگاه ها، پرهیز از سوء تفاهم ها و بازداری از حرکتهای تکفیری بینجامد.

قرآن کریم، در باب آزادی بیان می فرماید: »… فبشر عباد الذین یستمعون القول فیتبعون احسنه«۳۲. در این آیه کریمه، خداوند، برخورداری از هدایت را بسته به شنیدن سخنان مختلف و گزینش رآی صواب از بین آنها می داند. در اصل، در جامعه ای که چندصدایی وجود ندارد و سخن مخالف در حنجره خفه می شود، هدایت نیز به ثمر نمی نشیند و صلاح، پرتوگستر نمی گردد.

در آیه دیگری، خداوند از پیامبرش می خواهد تا ضمن دعوت مخالفان به مباحثه و گفت وگوی نیکو و منطقی، زمینه را برای آشکار شدن حقیقت فراهم آورد.

آزادی بیان، از مفاهیم اساسی است که جایگاه والایی در اندیشه امام دارد، تا جایی که آن را یکی از بزرگ ترین نعمتها می داند:

»قانون اساسی می گوید: ملتها، باید آزاد باشند، ملت ایران باید مردمش آزاد باشند، مطبوعات باید آزاد باشد، هیچ کس حق ندارد جلوی قلم را بگیرد.«۳۳

از منظر امام خمینی، آزادی بیان، نه تنها برای مسلمانان که برای همه گروه های فکری وسیاسی جایز است و کسی حق سلب آن را ندارد.

امام خمینی که خود طعم تلخ ممنوعیت آزادی بیان و عقیده را چشیده بود، در عمل و گفتار، همگان را به محترم شمردن این ارزش سترگ توصیه می کرد. همه می دانیم امام در زندگی فکری و سیاسی خود پیش از انقلاب، با دو محدودیت بیانی روبه رو بود. در بُعد سیاسی، محدودیت سخن گفتن از فجایعی که بر سر اسلام و کشور می آمد، عرصه را بر ایشان تنگ کرده بود، تا آن جا که به رویاروییها گسترده با نظام دیکتاتوری انجامید، زندان و تبعید. و در بُعد فکری، محدودیتهایی که در ارتباط با تدریس فلسفه و عرفان از سوی مخالفان برای آن حضرت ایجاد شده بود.

حتی پس از انقلاب نیز، مجبور شد درس تفسیر قرآن خود را به واسطه فشارهایی که از سوی برخی حوزویون وارد می آمد، تعطیل کند.

بنا بر این، طبیعی است کسی که خود، طعم اختناق سیاسی و فکری را چشیده است، هرگز نمی تواند به حاکمیت چنین جریانی رضایت دهد. سوکمندانه باید اعتراف کنیم که در سالهای اخیر شاهدیم که افراد و گروه هایی، بدون توجه به این آموزه های حضرت امام، به صورت خودسر و خارج از چارچوب قوانین، با بهانه های مختلف، به تحدید و تهدید آزادی بیان و دیگر مظاهر آزادی، اقدام می کنند. به نظر می رسد نظام اسلامی یک بار و برای همیشه باید تکلیف خود را با این حرکت های مخرّب و مفسده انگیز که هم جمهوریت و هم اسلامیت نظام را مخدوش می کند، یک سره کند. ضمن آن که قوای سه گانه نیز باید حداکثر تلاش خود را برای به رسمیت شناختن آزادیهای مشروع شهروندان جامعه اسلامی به کار بندند.

دوباره بر این مهم تأکید می ورزم که محترم شمردن آزادی بیان، می تواند از انباشت نارضایتی در جامعه جلوگیری کند و بقای نظام اسلامی را تضمین نماید.

»در اسلام، اختناق نیست، در اسلام آزادی است برای همه طبقات; برای زن، برای مرد، برای سفید، برای سیاه، برای همه;این دموکراسی که ما داریم دموکراسی است. «۳۴

البته روشن است که حضرت امام بسان هر متفکر دیگری، آزادی بی حد و مرز را، حتی در حوزه بیان، برنمی تافت. امام بارها بر لزوم حفظ حدود و مرزهای آزادی بیان نیز تأکید ورزید.۳۵

با تحلیل سخنان حضرت امام، می توانیم چنین استنباط کنیم که اصل اولی در اندیشه ایشان، ضرورت پاس داشت آزادی اقشار مردم است و تحدید آزادی، باید تنها به عنوان آخرین راه حل در برابر زیاده خواهی و کژروی افراد، تجویز شود.

آزادی سیاسی )حق مشارکت شهروندان در امور سیاسی(

آزادی سیاسی که در بُعد حقوق سیاسی نیز می تواند مطرح شود، عبارت است از آزادی افراد در قانون گذاری و انتخابات.۳۶ به دیگر سخن، آزادی سیاسی; یعنی این که فرد بتواند در زندگی سیاسی و اجتماعی خود، از راه انتخاب زمامداران و مقامات سیاسی شرکت جوید و یا به تصدی مشاغل عمومی و سیاسی و اجتماعی کشور خود نایل آید و یا در مجامع، آزادانه عقاید و افکار خود را به گونه مقتضی ابراز نماید.۳۷

امام خمینی، از آغازین روزهای انقلاب و حتی پیش از پیروزی، به جایگاه و نقش آرای مردم در تثبیت نظام اسلامی تأکید داشت. گر چه نظر به اوضاع و احوال خاص اوایل انقلاب، انتظار بود که تا مدتی، بست و گشاد امور بر اساس تعیین و نصب از بالا به پایین باشد )نظیر اکثر کشورهای انقلاب کرده(، ولی می بینیم، بلافاصله پس از پیروزی، یکی پس از دیگری، حضور مردم در عرصه های مشارکت در قالب انتخابات، به حقیقت می پیوندد:

»همان طور که بارها گفته ام، مردم در انتخابات آزادند و احتیاج به قیم ندارند، و هیچ فرد و یا گروه و دسته ای، حق تحمیل فرد و یا افرادی را به مردم ندارند. «۳۸

»کلیه شهروندان حق دارند در گروه بندیهای مختلف سیاسی، اجتماعی، صنعتی و اقتصادی شرکت کنند. جلوگیری از این حق، مباینت آشکاری با آزادی دارد، مگر آن که تجمع و گروه بندی، خطراتی برای نظم عمومی مستقر داشته باشد. «

البته امام، بر لزوم جلوگیری از سوء استفاده از آزادیهای سیاسی و مشارکت مدنی، تأکید می ورزد.

»جمهوری اسلامی از اول که پیروز شد، آزادی را به طور مطلق به همه طوایف داد. نه تنها هیچ روزنامه ای تعطیل نشد، بلکه هر گروه و حزبی به کارهای خود مشغول بودند و بعضی از گروه ها که ناشناخته بودند، از طرف دولت به کار گمارده شدند. لیکن به تدریج فهمیده شد که اینها، یا توطئه گرند، یا جاسوسی می کنند. از طرف دیگر نمی شد که انقلاب را رها کنیم. نه اسلام اجازه می داد و نه عقل که یک دسته از عنوان دولت یا غیر دولت، برای سرنگونی جمهوری اسلامی سوء استفاده نموده یا جاسوسی کنند و ما ساکت باشیم. «۳۹

امام افزون بر تأکید بر لزوم برگذاری انتخابات آزاد و با مشارکت حداکثری، بر ضرورت صیانت از آرای مردم نیز اصرار داشت. همچنین در ارتباط با آزادی احزاب و تشکل ها تأکید می ورزید. گروهی از روحانیون در نامه ای به امام، از نظر ایشان در خصوص انشعاب تشکل قبلی و تأسیس یک تشکل جدید، استفسار کرده و امام در پاسخ نوشت:

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.