پاورپوینت کامل حقوق شهروندی یکتاپرستان و اقلیت فرقه پرستان در حکومت اسلامی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل حقوق شهروندی یکتاپرستان و اقلیت فرقه پرستان در حکومت اسلامی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل حقوق شهروندی یکتاپرستان و اقلیت فرقه پرستان در حکومت اسلامی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل حقوق شهروندی یکتاپرستان و اقلیت فرقه پرستان در حکومت اسلامی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
شناخت شهروند یکتاپرست و فرقه پرست
شهروند یکتاپرست به کسی گفته می شود که پیرو یکی از ادیان الهی توحیدی است و زندگی و مناسک عبادی خود را برابر آن سامان می دهد. پیروان: اسلام، مسیحیت، یهود و زرتشت، شهروندان یکتاپرست نامیده می شوند.[۱] این ادیان دارای کتاب مقدس بوده و شهروندان پیرو این ادیان، به آموزه های رسمی دین خود پای بندند، پیامبر آن را اسوه خویش می دانند و فرموده های او را همیشه و در همه حال، آویزه گوش دارند.
شهروند فرقه پرست به کسی گفته می شود که: یکی از فرقه های غیر رسمی و ساختگی منتسب به دینی را انتخاب کرده و از مدعیان دروغین آن فرقه دستور می گیرد. شهروند فرقه پرست، به آموزه های فرقه خود سخت پای بند است و به متنی تعبد دارد که از پیامبر الهی صادر نشده است.
پاره ای از این فرقه ها بر اثر انحرافهای عقیدتی; امّا بدون انگیزه های سیاسی و حمایت کشورهای استعمارگر، شکل گرفته اند، مانند: ایزدیه; [۲]امّا پاره ای دیگر با نقشه های استعمار و با پشتیبانی مستقیم سیاست مداران تفرقه افکن ساخته شده و روی کار آمده و قدرت گرفته اند، مانند: وهابیت و بهائیت.[۳]
مفهوم حقوقی اقلیت
»اقلیت« از واژه های بحث انگیز در حقوق بین الملل است. در هیچ معاهده، یا سند بین المللی از این واژه تعریفی واحد ارائه نشده است; امّا در تعریف آن می توان از رویه قضایی و دکترین حقوقی کمک گرفت. دو نمونه از مشهورترین تعریفهایی که در مورد اقلیت در رویه قضایی و دکترین حقوقی ارائه شده، اشاره می گردد و در نهایت یکی از کامل ترین و جدیدترین تعاریف برای فهم بهتر این مفهوم ارائه می گردد.
۱. رویه قضایی:
به استناد رأی مشورتی دیوان دایمی بین المللی دادگستری در تاریخ ۳۱ ژولای ۱۹۳۰ در پاسخ به سؤال رئیس کمیسیون مختلط کنوانسین یونانی – بلغاری در تعریفی که از مفهوم جامعه – درسیستم جامعه ملل ودر نظام معاهدات اقلیتها، از مفهوم جوامع به جای اقلیتها استفاده شده است – ارائه داده است، به شرح زیر است:
»گروهی از اشخاص که در کشور یا سرزمینی خاص زندگی می کنند و دارای نژاد، مذهب، زبان و سنتهای خاص خود هستند و به واسطه ی هویت مشترک نژادی، مذهبی و زبانی و سنتی با همدیگر احساس همبستگی دارند و سنتها و آیین خود را حفظ می نمایند و فرزندان شان را بر اساس فرهنگ و سنتهای خویش آموزش می دهند و در این راستا به یاری همدیگر بر می خیزند.«
۲. دکترین حقوقی:
یکی از متخصصین برجسته حقوق اقلیتها، کاپوتوروتیدر، به سال ۱۹۷۹ در گزارش جامع خود در خصوص حقوق اشخاص متعلق به اقلیتهای قومی، مذهبی و زبانی که از طرف کمیسیون فرعی منع تبعیض و حمایت از اقلیتها خواسته شده بود، اقلیت را این گونه تعریف کرد:
«گروهی که از نظر عددی کم تر از بقیه جمعیت کشور بوده و در موقعیت غیر حاکم قرار دارند. این اعضاء با داشتن تابعیت آن دولت، خصایص قومی، مذهبی و زبانی متفاوت از دیگر افراد کشور دارند و هرچند به صورت ضمنی نسبت به حفظ فرهنگ، سنتها، مذهب و زبان خودشان احساس همبستگی دارند.» [۴]
باتوجه به کاستیها و ایرادهای به تعریفهای ارائه شده از مفهوم اقلیت، در کتاب »حمایت از اقلیتها در حقوق بین الملل« تلاش شده تا تعریفی از آن به مفهوم امروزین، که بتواند جامع اقلیتها باشد، به شکل زیر ارائه گردد، که به نظر می رسد تعریف کاملی باشد:
«اقلیت به گروهی از افراد گفته می شود که جمعیتی کم تر از بقیه مردم کشور یا ایالتی از کشور داشته و در حاکمیت حضوری مؤثر ندارند. اعضاء این گروه از ویژگیهای متفاوت قومی، مذهبی یا زبانی برخوردارند و برای حفظ آن خصایص، احساس همبستگی دارند. گروه های اقلیت بر حسب سکونت مجتمع یا پراکنده، تبعه یا بیگانه بودن و تقدم یا تأخر سکونت شان در کشور، از حمایتهای مندرج در نظام حقوق اقلیتها برخوردار می شوند.»[۵]
یکتاپرستان در حکومت اسلامی; اقلیت یا اکثریت؟
حکومتی که با قوانین اسلامی شکل می گیرد و ساختار سیاسی آن برآمده از نظریه های اسلامی است و نیز اکثر شهروندان آن، مسلمانان اند، به طور طبیعی اکثریت از آن مسلمانان است و پیروان ادیان توحیدی دیگر، اقلیت برشمرده می شوند. این اکثریت و اقلیت، با توجه به ترکیب جمعیتی است; امّا آیا در توزیع حقوق اساسی و طبیعی باید چنین رابطه ای برقرار شود؟ می توان گفت اکثریت و اقلیت، مفهومی اضافی و نسبی است و اگر در حکومت اسلامی، بیش تر مردمان پیرو ادیان توحیدی هستند و اقلیتی وجود دارد که اعتقاد و رفتار خود را از فرقه های ساختگی و غیر رسمی می گیرد، با اکثریتی به نام یکتاپرستان روبه رو هستیم که در حقوق اساسی و نیز آزادی در انجام مراسم مذهبی و نشر افکار خود باید با مسلمانان برابر باشند. البته اقلیت فرقه پرست در حقوق طبیعی و مادی خود، مانند: بهره مندی از بهداشت، سواد و… هیچ تفاوتی با اکثریت یکتاپرست ندارد و در ادامه خواهد آمد که تفاوت حقوقی این دو دسته در کجا نمایان می شود. اندیشه امام خمینی دراین باره بسیار راه گشا خواهد بود.
دارالاسلام و دارالکفر در جهان سیاسی معاصر
بنا بر دیدگاه تاریخی و سنتی اسلامی، جهان به دو قسم: »دارالاسلام« و »دارالکفر« تقسیم می شود. دارالاسلام، به تمام سرزمینهایی اطلاق می شود که تحت استیلای حکومت اسلامی بوده و به تبع آن، قوانین اسلامی در آن اجرا می شود. در این حالت فرقی نمی کند که به لحاظ کمی، مسلمانان ساکن در آن بلاد در اقلیت باشند، یا اکثریت، به هر روی غیر مسلمانان به عنوان اقلیتهای مذهبی و دینی شناخته خواهند شد. دارالکفر، نیز به آن دسته از سرزمینهایی گفته می شود که تحت استیلا و فرمانروایی حکومت اسلامی نیستند. روشن است که مسلمانان در چنین سرزمینهایی )در دسته بندی مذهبی( اقلیت به شمار می آیند و تابع قوانین مربوطه خواهند بود.[۶]
اقلیتهای مذهبی شناخته شده در اسلام، عبارت از گروه هایی هستند که از آیینهای الهی سه گانه یهودی، مسیحی و زرتشتی پیروی می کنند که در اصطلاح فقه اسلامی »اهل کتاب« نامیده می شوند. قدر مسلم آن است که فقها بر اقلیت مذهبی بودن پیروان این ادیان و برخورداری از اهلیت انعقاد قرارداد ذمه با مسلمانان، اتفاق نظر دارند.
درحالی که در این خصوص برای سایر گروه های غیر مسلمان، چنین حقوقی تعریف نمی شود. دیدگاه رایج اسلامی، تنها اقلیتهای یهودی، مسیحی و زرتشتی را در چهارچوب حکومت اسلامی به رسمیت شناخته و آنها را مشمول انعقاد پیمان اتحاد ملی و برخورداری از حق سکونت در دارالاسلام می داند.
سایر گروه های غیرمسلمان که از اهل کتاب نیستند بدین ترتیب هستند:
ملحدان و کسانی که به هیچ مذهبی پای بندی و اعتقاد ندارند و نسبت به باورهای مذهبی تردید یا انکار می ورزند.
مشرکان و کسانی که برای آفریننده جهان شریک و همتا قائل هستند.
پیروان مذاهب ساختگی و باطلی که فاقد هرگونه اصل و ریشه صحیح بوده و تنها با ادعای نادرست و دعوت مدعیان دروغین، به وجود آمده اند. )فرقه پرستان(
گروه هایی که خود را پیرو یکی از پیامبران )منصوص در قرآن( شمرده و از یهودیان، مسیحیان و زرتشتیان نیز، به شمار نمی آیند، مانند کسانی که خود را پیرو صُحُف ابراهیم و شیث و ادریس و یا زبور داوود می پندارند.
در تفکر رایج و سنتی، در واقع گروه های یادشده در زمره اقلیتهای مذهبی ساکن در بلاد مسلمین قرار نمی گیرند و اینان، یا باید اسلام بیاورند و یا سرزمینهای اسلامی را ترک گویند.
اما با ژرف نگری و مطالعه دقیقِ آموزه های دینی و غور و بررسی فقه اجتماعی، نمی توان به سادگی گفت شهروند یک کشور اسلامی به دلیل یکتاپرست نبودن، باید یا به اجبار اسلام آورد و یا سرزمینهای اسلامی را ترک گوید.
اسلام آوردنِ اجباری برخلاف نفی اکراه و اجبار در انتخاب دین است و در شرایط عادی، برخلافِ عدالت اجتماعی است که شهروندی، بنابر اعتقادش از حکومت اسلامی بیرون رانده شود. بدین نکته مهم باید توجه داشت که در فقه اجتماعی، که حقوق شهروندی بخشی از آن است، عدالت اجتماعی رکن اساسی و شاخص اصلی این فقه به شمار می آید.
در ادامه خواهیم گفت بر اساس آیه شریفه قرآن، که اساس رعایت حقوق شهروندی، حتی نسبت به مشرکان و فرقه پرستان است، در شرایط عادی باید حقوق شهروندی همگان، حتی مشرکان، توسط حکومت اسلامی رعایت شود. تنها در شرایط »فتنه انگیزی«، وضعیت طبیعی حقوق شهروندان دگرگون خواهد شد و حکومت اسلامی جهت حفظ امنیت اکثریت شهروندان، دست به کارهایی خاص در برابر فتنه انگیزان خواهد زد که در بخشهای بعدی خواهد آمد.
حقوق شهروندی یکتاپرستان در اندیشه امام خمینی
عناصر پاسداشت حقوق یکتاپرستان به روشنی در اندیشه امام خمینی بازگو شده است که بدان اشاره می شود:
زندگی شایسته با رفاه و امنیت
در حکومت اسلامی، زندگی یکتاپرستان باید در رفاه و آسایش باشد و در این زمینه، هیچ تفاوتی نباید احساس شود.
امام خمینی می گوید:
«این نهضت امیدوارم که برای همه مذاهب، اقلیتهای مذهبی، که در ایران زندگی می کنند برای همه خیر آورده باشد. ما برای اقلیت مذهبی احترام قائل هستیم. اینها اهل ملت ما هستند، اهل مملکت ما هستند. و من امیدوارم که حکومت عدل اسلامی برای آنها بسیار خوب باشد و آنها در پناه اسلام با زندگی مرفه، آزاد و به طور صحیح این جا زندگی بکنند.»[۷]
«اقلیتها، یک وقت گفته می شود به اقلیتهای مذهبی که در ایران این اقلیتها هست. آنها با سایر افراد ایران در همه چیز مشترک و حقوق شان به حسب قوانین داده می شود. و در حکومت اسلامی، آنها در رفاه و آسایش و آزادی هستند.»[۸]
امام خمینی تصریح می کند: مبنای فراهم کردن زمینه رفاه و زندگی شایسته برای یکتاپرستان، انصاف و در واقع رعایت عدالت اجتماعی است:
«اقلیتهای مذهبی در آینده آزاد هستند و در ایران، در رفاه زندگی خواهند کرد، و ما با آنها با کمال انصاف و مطابق با قانون عمل خواهیم کرد. آنان برادران ایرانی ما هستند.»[۹]
امام خمینی پس از انقلاب اسلامی، جریان قانون گذاری در جمهوری اسلامی را بدین سمت رهنمون می کند که باید در جهت رفاه و آسایش برای زندگی شایسته یکتاپرستان قدم بردارد:
«مجلس جمهوری اسلامی، همان سان که در خدمت مسلمین است و برای رفاه آنان فعالیت می نماید، برای رفاه و آسایش اقلیتهای مذهبی، که در اسلام احترام خاصی دارند و از قشرهای محترم کشور هستند، اقدام و فعالیت می نماید، و اساساً، آنان با مسلمانان در صف واحد و برای کشور خدمت می کنند و در صف واحد از تمام ارزشها و مآثر آن برخوردار می باشند.»[۱۰]
امنیت یکتاپرستان در حکومت اسلامی، به طور کامل و صحیح حفظ می شود و میان یکتاپرستان، مسلمان یا یهودی و دیگر پیروان ادیان در این زمینه هیچ فرق گذاری وجود ندارد:
«به این یهودیها که در ایران هستند کسی حق ندارد تعرض بکند، اینها در پناه اسلام و مسلمین هستند، نه به یهودیها و نه به نصارا، اینهایی که مذهب رسمی دارند، حق ندارند.»[۱۱]
«اقلیتهای مذهبی، نه تنها آزادند، بلکه دولت اسلامی موظف است از حقوق آنان دفاع کند. و دیگر این که هر ایرانی حق دارد که مانند همه افراد از حقوق اجتماعی برخوردار باشد. مسلمان، یا مسیحی و یا یهودی و یا مذهب دیگر فرقی ندارد.»[۱۲]
آزادی فعالیتهای دینی و مدنی
یکتاپرستان باید در امنیت کامل، به مناسک دینی خود بپردازند و در انجام فعالیتهای اجتماعی آزاد باشند و نباید آنان را محدود کرد:
«تمام اقلیتهای مذهبی در ایران برای اجرای آداب دینی و اجتماعی خود آزادند و حکومت اسلامی، خود را موظف می داند تا از حقوق و امنیت آنان دفاع کند و آنان هم مثل سایر مردم مسلمان ایران، ایرانی و محترم هستند.»[۱۳]
آزادی در انجام فعالیتهای دینی توسط یکتاپرستان در قالبهای رفتاری خاص خود شاید برای برخی مسلمانان تندرو خوشایند نباشد; امّا امام خمینی معمار بزرگ جمهوری اسلامی، این گونه شفاف و صریح می گوید:
«همه اقلیتهای مذهبی در اسلام محترم هستند. همه گونه آزادی برای انجام فرایض مذهبی خود دارند. ما با هیچ بشری ضدیت نداریم. آنان ایرانی اند و مثل سایر ایرانیان همه گونه حق دارند.»[۱۴]
«باید غرب متوجه باشد که اسلام نسبت به اقلیتهای مذهبی بسیار با احترام رفتار می کند. من بارها گفته ام که آنان در ایران آزادانه مراسم خود را انجام می دهند و ما موظفیم از آنان نگهداری نماییم.»[۱۵]
یکتاپرستان، علاوه بر انجام مناسک دینی و فعالیتهای اجتماعی، باید آزادانه حق مشارکت سیاسی داشته و از حقوق سیاسی بهره مند باشند. یکتاپرستان می توانند از میان خود نماینده ای را در مجلس قانون گذاری انتخاب نمایند تا از حقوق ایشان در مجلس پاسداری کند و برای رفع نیازها و مشکلات ایشان اقدام نماید. امام خمینی به روشنی می گوید:
«البته که در حکومت اسلامی، محلی برای اقلیتهای مذهبی وجود دارد و آنها الان هم وکیل دارند و در مجلس واردند، ما در حکومت اسلامی هم برای آنها این حق را قائلیم.»[۱۶]
«همه اقشار ملت، با ملت شریک هستند در حقوق; و حقوق همه به آنها داده خواهد شد. اقلیتهای مذهبی در اسلام احترام دارند، حقوق دارند; حقوق آنها داده خواهد شد. در عمل به مذهب – به مذهب خودشان – در رأی دادن برای وکلای خودشان آزادند. همه اقشار آزاد هستند. و این معنی که بین شماها پخش می کنند که روحانیون می خواهند حق شما را نگذارند به شما برسد، بدانید که این خیانتی است که اینها می کنند به ملت ما. روحانیون در رأس آنها هستند که حقوق را، حقوق شماها را محترم می شمارند. روحانیون تابع قرآن و اسلام هستند. قرآن و اسلام احترام برای شما قائل هست و شما را مثل برادر می پذیرد.»[۱۷]
آزادی بیان
در حکومت اسلامی، تنها این مسلمانان نیستند که می توانند آزادانه عقیده و اندیشه خویش را بازگویند; بلکه تمامی شهروندان یکتاپرست می توانند فکر و اندیشه خود را در جامعه بیان کنند و نباید در این زمینه توسط بخشهای امنیتی حکومت و یا جریانهای اسلام گرای تندرو تحت فشار و محدودیت قرار گیرند. بدین نکته مهم باید توجه داشت که بهره مندی شهروندان یکتاپرست از آزادی بیان عقیده، بدون تمهید، کاری لغو و بیهوده است و باید برای تأمین این حق آزادی، رسانه و تریبون در اختیار آنان قرار گیرد تا با نظارت قانون، آزادانه و در امنیت کامل به بیان اندیشه و دیدگاه های خود بپردازند.
امام خمینی بر این اساس چنین می گوید:
«اسلام همیشه حافظ حقوق مشروع اقلیتهای مذهبی بوده و هست. آنان در جمهوری اسلامی آزادند و آزادانه به مسائل خود می پردازند و در پناه حکومت اسلامی چون بقیه افراد در اظهار عقیده آزادند.»[۱۸]
امام خمینی حق آزادی بیان را تنها مختص یکتاپرستان نمی داند و این آزادی را فراتر و گسترده تر می بیند و حتی برای کمونیستها که در ادبیات کلامی شیعه، ملحد و بی دین به شمار می روند، حق آزادی بیان قائل است. البته روشن است که این گروه نباید به قصد فتنه انگیزی از آزادی بیان سوءاستفاده نمایند که در ادامه خواهد آمد. امام خمینی می گوید:
«اسلام بیش از هر دینی و بیش از هر مسلکی، به اقلیتهای مذهبی آزادی داده است. آنان نیزباید از حقوق طبیعی خودشان که خداوند برای همه انسانها قرار داده است، بهره مند شوند. ما به بهترین وجه از آنان نگهداری می کنیم. در جمهوری اسلامی کمونیستها نیز در بیان عقاید خود آزادند.»[۱۹]
به طور کلی، می توان گفت اندیشه امام خمینی درباره حقوق شهروندان جامعه، که برگرفته از آموزه های اسلامی است، بر اساس شاخصهای کلان ذیل است:
کرامت انسانی
عدالت اجتماعی
امنیت عمومی
بین این سه شاخص، »پیوند گردشی و رشدی« برقرار است. بدین توضیح که با درنظر گرفتن کرامت انسانی در رعایت حقوق شهروندی، به عدالت اجتماعی می رسیم و در پرتو عدالت اجتماعی، امنیت عمومی و فراگیر باید در میان شهروندان حاکم گردد. امنیت، بیش تر به رشد شاخص کرامت انسانی کمک می کند و با توسعه کرامت انسانی، شاهد رشد و گسترش عدالت اجتماعی در جامعه هستیم.
حقوق فرقه پرستان و مرز میان شهروندی و فتنه انگیزی
در حکومت اسلامی که اکثریت آن را در ترکیب جمعیتی، یکتاپرستان تشکیل می دهند، آیا نسبت به حقوق شهروندی اقلیت فرقه پرستان، که راهی جدا از پیروان مذاهب رسمی و ادیان الهی دارند، باید تبعیضی روا داشت، یا آن که باید تمام حقوق انسانی آنان نیز رعایت شود؟
می توان دراین باره دیدگاهی را بیان داشت که فرقه پرستان، که در ادبیات قرآنی از مشرکان به شمار می آیند، اگر بر اساس پیمان صلح با حکومت اسلامی و همزیستی مسالمت آمیز با دیگر شهروندان زندگی کنند و اهل فتنه انگیزی نباشند، تمامی حقوق ایشان از سوی حکومت پاسداری می شود.
در آیین اسلام، صلح و همزیستی به عنوان اساسی ترین اصل در مناسبات رفتاری شهروندی و نیز بین المللی منظور گردیده است. پیمان صلحی که خداوند در قرآن، مسلمانان را به آنها ترغیب کرده است:
»و اِن جنحوا للسّلم فاجنح لها و توکل علی اللّه انّه هو السّمیع العلیم.»[۲۰]
و اگر برای صلح وتسلیم پیش آمدند، تو نیز بپذیر و بر خدا توکل نمای. همواره او بسیار شنوای بس داناست.
اسلام، به روشنی بیان می دارد: شهروندانی که مشرک اند و در بین پیروان مذاهب راستین و ادیان الهی جای نمی گیرند، در پناه حکومت اسلامی بوده و از امنیت برخوردارند:
»إلاالّذین عهدتُم مِن المُشرکین ثُمّ لم ینقُصوکم شیئا و لم یظهِروا علیکم احداً فاتمّوا إلیهِم عهدهم إلی مُدّتِهِم إنّ الله یحِبُّ المتّقین.»[۲۱]
مگر کسانی از مشرکان که با آنان پیمان بسته اید، سپس چیزی از تعهدات خود نسبت به شما فروگذار نکردند، و کسی را ضد شما پشتیبانی ننمودند. پس پیمان شان را فراسوی شان تا مدت مقررشان به اتمام رسانید. بی گمان خدا پرهیزکاران را دوست دارد.
بنابراین، شهروندان فرقه پرست اگر بر پیمان صلح و دوستی پای بند باشند، تمام حقوق طبیعی آنان مانند حق سوادآموزی، بهداشت، رفاه، امنیت و… باید توسط حکومت اسلامی تأمین شود. زیرا اساس پاسداشت حقوق شهروندی بر اساس کرامت انسانی و عدالت اجتماعی است و نمی توان حتی شهروندان فرقه پرست را از حقوق خود محروم کرد و بر آنان ظلم روا داشت. محروم کردن شهروندان از حقوق اساسی و طبیعی خویش، برخلاف کرامت انسانی و عدالت اجتماعی است و با هدف تشکیل حکومت اسلامی ناسازگاری دارد.
حقوق فرقه پرستان در شرایط فتنه انگیزی
اگر شهروندان فرقه پرست در قالب سازمان و نقشه ای برنامه ریزی شده، عهد و پیمان صلح خود را با حکومت اسلامی نقض کنند و امنیت شهروندان دیگر را به خطر اندازند، حکم عقل و ارتکاز عقلایی، اقتضا دارد که ریشه های این گروه قطع شود و ساحَت جامعه از آن پاک گردد. گروه های فرقه پرست مسلح، مانند صهیونیستها، وهابی هایی مانند گروه داعش، از جمله مصادیق روشن چنین گروه ها و کسان هستند. حکم جنگ و برخورد سخت با این گروه های فتنه انگیز، در قرآن چنین آمده است:
»وَ إِنْ نَکثُوا أَیمانَهُمْ مِنْ بَعْدِ عَهْدِهِمْ وَ طَعَنُوا فی دینِکمْ فَقاتِلُوا أَئِمَّهَ الْکفْرِ إِنَّهُمْ لا أَیمانَ لَهُمْ لَعَلَّهُمْ ینْتَهُونَ.»[۲۲]
و اگر سوگندهای خود را پس از پیمان خویش شکستند و شما را در دین تان طعن زدند، پس با پیشوایان کفر بجنگید، چرا که آنان را هیچ پیمانی نیست، باشد که ]از پیمان شکنی[ باز ایستند.
گروه های توطئه گر و فتنه انگیز از حقوق شهروندی بی بهره می شوند و نمی توان اخلال گران به امنیت و آسایش جامعه را به حال خود واگذاشت. تفاوت این گروه با دیگر شهروندان در سخنان ارزش مند امام خمینی چنین است:
»اقلیتهای مذهبی که از صدر اسلام، بعد از فتح اسلام، بین مسلمین بودند، اینها غیر از آن مشرکینی که توطئه گر بودند یا بعضی از اقشاری که توطئه می کردند و می خواستند وضع بشر را به هم بزنند، اینهایی که از اقلیتهای مذهبی بودند، تمام در اسلام احترام داشتند… در یکی از قضایا – که لشکری از معاویه شاید بود – آمد و یک خلخالی از پای یک زن یهودیه ربود – به حسب نقل – حضرت امیر فرمودند که: من شنیدم که آمدند و یک خلخالی از ذمّیه ای ربوده اند; و اگر انسان بمیرد – قریب به این معنی – این اشکالی برایش نیست! این طور عنایت داشتند، به حفظ مصالح همه اقشار.»[۲۳]
»ما حساب جامعه یهود را از حساب »صهیونیزم« و صهیونیستها جدا می دانیم. آنها جزء اهل مذهب اصلاً نیستند. تعالیم حضرت موسی، سلام اللّه علیه، که تعلیمات الهی بوده است، و در قرآن بیش تر از همه انبیا ذکر حضرت موسی شده است، و تاریخ حضرت موسی در قرآن گفته شده است، یک تعلیمات ارزنده ای است. و ترتیبی که حضرت موسی رفتار کرده است با فرعون، یک شبان بوده است با یک عالَم قدرت و اراده، و این بر ضد قدرت بزرگ فرعون قیام کرد، و فرعون را از بین برد. ]تکیه بر[ قدرت الهی و توجه به مصالح مستضعفین در قبال مستکبرین، که اولش فرعون بود، قیام بر ضدمستکبرین، طریقه حضرت موسی سلام اللّه علیه بوده و درست این معنی برخلاف آن ]طرحی[ است که این طایفه صهیونیستها دارند. اینها اتصال به مستکبرین پیدا کردند. جاسوس آنها هستند; نوکر آنها هستند; و بر ضد مستضعفین عمل می کنند. عکس تعلیمات حضرت موسی که از همین مردم عادی مثل سایر انبیا از همین مردم عادی بازار و کوچه و اینها، اشخاص را برداشت و بر ضد فرعون و قدرت فرعونی قیام کرد. از مستضعفین حمله شد به مستکبرین که آنها را از استکبارشان پایین بکشد; بر خلاف طریقه این صهیونیستها، که اینها با مستکبرین مربوط هستند و بر ضد مستضعفین عمل می کنند!»[۲۴]
حقوق شهروندی بهائیان
در حکومت اسلامی شهروندانی که به مذاهب دروغین و فرقه پرست، استعمار ساخته و فتنه انگیز، بستگی دارند; اما به صورت عادی و مسالمت آمیز زندگی می کنند، بنابر کرامت انسانی و عدالت اجتماعی از حقوق انسانی و طبیعی، مانند: رفاه، بهداشت، سواد و… برخوردارند; اما نسبت به حقوق سیاسی و آزادیهای مذهبی، چون به فرقه استعمارساخته و فتنه انگیز، بستگی دارند، باید مراقبتها و حساسیتهای ویژه ای درباره آنان وجود داشته باشد; چراکه اعطای حقوق سیاسی بدانها، بستر مناسبی خواهد بود تا به انجام نقشه های سوء خود بپردازند و امنیت جامعه را برهم زنند. حقوق شهروندی چنین گروه ها و کسانی، مانند بهائیها، در سخنان کلیدی و عالمانه امام خمینی چنین آمده است:
»- آیا برای بهائیها در حکومت آینده، آزادیهای سیاسی و مذهبی وجود دارد؟
امام خمینی: آزادی برای افرادی که مضر به حال مملکت هستند داده نخواهد شد.
آیا آزادیهایی برای مراسم مذهبی آنها داده خواهد شد؟
امام خمینی: خیر.»[۲۵]
»- ممکن است بفرمایید اقلیتهایی که در ایران وجود دارند، در حکومت اسلامی چه وضعی خواهند داشت؟
امام خمینی: اقلیتهای مذهبی در اسلام احترام دارند، و آنها هم مثل سایر اقشار ملت با رفاه در آن جا زندگی خواهند کرد و هیچ گرفتاری برای آنها نخواهد بود.
– در مورد آزادی بیان و عقیده، شما چه حدودی را در نظر دارید؟ آیا فکر می کنید باید محدودیتهایی قائل شد، یا نه؟
امام خمینی: اگر مضر به حال ملت نباشد، بیان همه چیز آزاد است. چیزهایی آزاد نیست که مضر به حال ملت ما باشد.
– آیا فکر می کنید که گروه های چپ و مارکسیس
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 