پاورپوینت کامل امام و رعایت حقوق مردم ۱۰۲ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل امام و رعایت حقوق مردم ۱۰۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۰۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل امام و رعایت حقوق مردم ۱۰۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل امام و رعایت حقوق مردم ۱۰۲ اسلاید در PowerPoint :

از مردم بود، با مردم. آنی از مردم جدا نشد و از آنان نگسست و نبرید.

در اوج قدرت و اقتدار، همان سان با مردم بود و در کنار مردم و غمگسار آنان و دردمندانه رنج و دردشان را فریاد می زد که در دوران مبارزه، تنهایی، غربت و تبعید.

قدرت، اقتدار و اریکه فرمانروایی، بین او و مردم، جدایی نیفکند که او این جایگاه را برای خدمتِ به مردم، گسترش دامنه مِهرورزی و رحمت و احقاق حقوق ولی نعمتان خود برگزید.

در دوران بسط ید، با همان شدّت، حدّت، کوبندگی و بُرّایی از حقوق مردم سخن می گفت و پی گیرانه آن را از دست اندرکاران و کارگزاران مطالبه می کرد و کوچک ترین کوتاهی، نادیده انگاری و اهمال کاری را برنمی تابید که در دورانِ رویارویی با رژیم دست نشانده پهلوی و رایت افرازی و جلوداری پابرهنگان، مستضعفان، حقوق پایمال شدگان و ستمدیدگان.

با مردم بود، در هنگامه های هراس انگیز، در روزگاران سیاه و دودآگین و درگاهِ برخاستن و فراگیرشدن گردبادهای درهم کوبنده، زیر و زِبَرکننده و بنیاد برافکن.

هیچ گاه مردم را در این وادیهای دهشت افزا، تنها نگذارد و خود به کنج عافیت نخزید و با توجیه های به ظاهر، به شرع، خِرَد و مصلحت آراسته، از همراهی و همگامی با مردم، سرباز نزد.

دیده بان و نگهبان تیزنگر، هشیار و همیشه بیدارِ باروی کرامت مسلمانان بود. هیچ گاه و در هیچ شرایطی، خدشه و آسیبی را به این بارو و دست اندازی به این ساحَتِ مقدس را برنمی تابید، می خروشید و خشمگینانه و غیرت مندانه، در برابر یورش گران و حرامیان می ایستاد و با نهیبهای رعد آسای خود، لرزه بر اندام یورش گران و حرامیان بیگانه و یا پشت گرمِ به بیگانه می افکند و به مردمان حیات می بخشید که به پا خیزند و در دفاع از باروی کرامت خود، حماسه بیافرینند.

امام، حق مردم می دانست که از حقوقِ خویش آگاه شوند و کرامت و جایگاه انسانی – اسلامی خود و زوایای آن را به درستی بشناسند.

و بیاموزند، چسان ممکن است در فراز و نشیبهای زندگی، این گوهرهای گرانبها و عناصر حیات، تاراج شوند، پایمال گردند و آسیب ببینند و از سوی چه کسانی، چه دستهایی، با چه هدف و نیتی؟

و به پایگاهی از رشد و کمال، عقل و خرد برسند که عالمانه و بِخرَدانه به رویارویی با حرمت شکنان و پایمال کنندگان حقوق و کرامتِ انسانی خود برخیزند و با روشهای دقیق، به پاس آنها بپردازند و از تاراج و پایمال شدنِ مایه های حیات و ارکان زندگی مادی و معنوی خود جلوگیری کنند.

آن مرد الهی، برای این که انسان مسلمان را به این پایگاه و جایگاه برساند و پولاد آبدیده اش کند، مِهرورزانه و دلسوزانه او را به آموزه های وَحیانی فرا می خواند و پای بندی به ارکان و اصول، دژهای استواری که او را از یورشهای پیاپیوسته حرامیانِ حرمت شکن و کرامت بر باددِه، در امان می دارند و بر می انگیزانند که شور انگیزانه، حقوق، حرمت و کرامت و پایگاهِ انسانی خود را پاس بدارند و آن به آن رفتار دشمن را رصد کنند و برنامه ها، دسیسه ها و دستانهای او را خنثی سازند.

او، در پی جلب رحمت الهی بود. چون ایمان داشت، ایمانی ژرف و کران ناپیدا که بدون رحمت الهی، نمی توان گام از گام برداشت و از گردنه های دشوار گذر، گذر کرد و به مقصد رسید. و از آموزه های وَحیانی آموخته بود که رحمت الهی ساحَتِ وجودی کسانی را در برمی گیرد که در باطن به همه مردم مِهر بورزند. به فرموده مولای متقیان علی)ع(: »اَبْلَغُ ما تستَدَرُّ به الرَّحمَهَ أن تُضْمَرَ بجمیع الناسِ الرَّحمه» [۱]

رساترین چیزی که به وسیله آن می توانی رحمت الهی را به خود جلب کنی این است که در باطن به همه مردم عطوف و مهربان باشی.

امام، چون به این حقیقت ایمان داشت، در همه حال، در سَرّا و ضرّا، به آن پای بند بود، چه در دوران غربت، تنهایی و تبعید و چه در دورانِ اقتدار که این رفتار ضابطه مند، دقیق و سازوار با آموزه های وَحیانی را در سیره آن مرد الهی به روشنی می توان دید و به تماشا نشست.

در این شماره، آن چه فراروی دارید، شمّه ای است از سیره تابناک امام، در نگهداشت حقوق مردم، که از زبان آیت الله قاضی زاده، از شاگردان برجسته آن عالم ربانی در حوزه نجف، شنیده ایم و برای بهره مندی خوانندگان بازتاب می دهیم. به امید آن که مفید افتد و در فراز و فرودهای زندگی به کار آید.

»حوزه«

حوزه: با تشکر از حضرت عالی که گفت و گو با مجلّه حوزه را پذیرفتید. در ابتدا از چگونگی آشنایی خود با حضرت امام خمینی بفرمایید و این که چه مدت و چه درسهایی را از محضر ایشان استفاده کرده اید.

استاد: بسم اللّه الرّحمن الرّحیم. آشنایی بیش تر و از نزدیک باحضرت امام خمینی، رضوان الله علیه، به دورانی بر می گردد که در حوزه علمیه نجف، به تحصیل مشغول بودم.

این جانب در اوایل سال ۱۳۴۴ ه.ش. به حوزه نجف مشرف شدم و آن سال همزمان شد با پایان دوره تبعید امام در ترکیه و ورود ایشان به نجف اشرف. [۲]

امام، پس از مدتی، در مسجد شیخ انصاری درس خود را شروع کرد.[۳]

حدود شش، یا هفت سال در درس مکاسب معظّم له شرکت کردم. در ضمنِ این درس بود که مبحث ولایت فقیه را به طور مشروح مورد بررسی قرار دادند.[۴]

حوزه: در حوزه نجف اشرف، افزون بر شرکت در درس حضرت امام، از محضر چه کسانی از آیات عظام بهره بردید و در چه مباحث و دانشهایی؟

استاد: در دوران تحصیل در نجف، دروس فقه، اصول، درایه و رجال را در نزد حضرات آیات عظام: سیدابوالقاسم خویی، شهید سیدمحمدباقر صدر، میرزا باقر زنجانی، سید عبدالاعلی سبزواری، میرزا حسن بجنوردی، سید نصرالله مستنبط، سیدعلی سیستانی تلمّذ کردم و فلسفه، کلام، عرفان و تفسیر را از محضر حضرات آیات: حاج شیخ عباس هاتف قوچانی و حاج شیخ حسنعلی نجابت بهره بردم.

حوزه: چه شد که حوزه نجف را با آن همه زمینه های مناسب برای کسب فیض و دانش و بهره های علمی و معنوی ترک کردید.

استاد: رژیم بعث، در سال ۱۳۵۰، بر سخت گیریها، فشارها و آزارها و اذیتهایش بر ایرانیان، و بویژه طلاب، فضلا و علما افزود و بر حوزه نجف سخت گرفت. تا آن جا که بسیاری از فضلا و علما را اخراج کرد. [۵] بنده هم جزو کسانی بودم که می بایست عراق را ترک می کردم; از این روی، نجف را به مقصد حوزه قم ترک گفتم.

در حوزه قم هم، توفیق یافتم محضر بسیاری از بزرگان را درک کنم. در فقه و اصول از حوزه درسی حضرات آیات عظام: سیدمحمدرضا گلپایگانی، سیدشهاب الدین نجفی مرعشی، سیدکاظم شریعتمداری، میرزا هاشم آملی، حاج شیخ مرتضی حائری بهره مند شدم و بیش تر در درس آیت الله العظمی وحید خراسانی، متمرکز شدم. به مدت هفده سال از محضر ایشان بهره مند گردیدم.

در ضمن، در بحثهای فلسفی شهید آیت الله شیخ مرتضی مطهری و آیت الله حسن زاده آملی، شرکت می کردم.

حوزه: همان گونه که مستحضرید، این شماره مجلّه، ویژه »امام خمینی و حقوق مردم« است. حضرت عالی که سالها در حوزه نجف، از نزدیک شاهد رفتار ایشان بوده اید، حضرت ایشان را در رعایت حقوق شاگردان و دیگران چگونه دیدید.

استاد: درباره حضرت امام و دقت ایشان نسبت به حقوق دیگران، مطالب بسیاری را می توان طرح کرد و از آنها سخن گفت. امّا به نظر من رفتار ایشان در رعایت حقوق افراد در دوره نجف از اهمیت خاصی برخوردار است. در آن سالها در نجف، شرایط خاصی حاکم بود. شرایط به گونه ای بود که مردم و حتی شاگردان خیلی نمی توانستند با امام مراوده و معاشرت داشته باشند. ملاقات و بهره مندی طلبه ها از محضر ایشان، یا درمجلس درس بود که پیش از درس، چند دقیقه ای پای منبر می نشستند و یا بعد از نماز مغرب و عشاء، وقتی که به منزل بر می گشتند، تقریباً نیم ساعت در بیرونی می نشستند.

شب در مدرسه آیت الله بروجردی، که نزدیک حرم بود، نماز می خواندند و روزها در مسجد شیخ انصاری، که درس هم همان جا می گفتند.

البته در رفت و آمدها، آقای رضوانی، همیشه همراه امام بود و بعضی وقتها، آقای قره حی امام را همراهی می کرد.

در این شرایط، که معاشرت با امام خیلی محدود بود، چه از جانب ایران و چه از طرف حکومت بعث، و کسانی که با ایشان ملاقات می کردند، مورد آزار و اذیت قرار می گرفتند و جان شان به خطر می افتاد، امام سعی می کرد در ملأ عام و آشکارا خیلی با کسی تماس نداشته باشد. حتی بعضی وقتها، کسانی از ایران می آمدند و توی خیابان به ایشان سلام می کردند و می گفتند: از ایران آمده ایم و می خواهیم خمس خدمت تان بدهیم، چه وقت بیاییم؟ ایشان می فرمود: با من تماس نگیرید، بروید به فلان جا، خمس خودتان را تحویل بدهید، آنها به ما می رسانند.

حتی بعضی وقتها، به بیت آیت الله خویی حواله می کردند و بعد دست اندرکاران امور بیت ایشان، به دفتر امام تحویل می دادند.

این ارتباط را ما بعدها فهمیدیم. یعنی در پشت صحنه ارتباط این گونه بود; ولی در بیرون، مردم و طلبه ها برداشت دیگری در ذهن داشتند.

این مسائل، دقت امام را نشان می دهد که به خاطر تماسِ با ایشان حق کسی سلب نشود و افراد، مورد آزار و اذیت قرار نگیرند.

امام، برابر اصل »تقیه« که در آیات [۶] و روایات [۷] بر آن تأکید شده و سیره معصومان)ع) [۸] در طول مبارزات، بیان گر آن است، رفتار می کرد. برابر این اصل، حفظ نیروها ضروری است و باید چنان رفتار بشود که مردم از آزار، اذیت و آسیب در امان بمانند و بویژه نیروهای کارآمد، با کم ترین آسیب، به مبارزه ادامه بدهند. این موضوع، چنان اهمیت دارد که در روایات تقیه، مواردی را می بینیم که معصوم)ع( برای حفظ جان یاران، مؤمنان و اصحاب سرّ، گاه لازم می دانسته حکم واقعی را بیان نکند و خلاف آن را دستور بدهد:

»احمد بن ادریس، عن محمد بن عبدالجبّار، عن الحسن بن علی، عن ثَعْلَبَه بن میمون، عن زراره بن أعین، عن ابی جعفر)ع( قال: سألته عن مسأله فأجابنی. ثمَّ جاءه رجل فسأله عنها فاجابه بخلافِ ما اجابَنی. ثمَّ جاء رجل آخر فأجابَه بخلاف ما اجابَنی و اجابَ صاحبی. فلمّا خرج الرجلان، قلت: یا ابن رسول الله رَجُلان من اهل العراق من شیعتکم قَدِما یسألان فأجَبتَ کلَّ واحدً منهما بغیرما أجبتَ به صاحبَه؟

فقال: یا زراره! انَّ هذا خیر لنا و أبقی لنا و لکم. و لو اجتَمَعتُم علی امرً واحدً لَصَدَّقَکم الناسُ علینا و لکان أقلَّ لبقائنا و بقائکم.»[۹]

زراره می گوید: از امام باقر)ع( سؤالی کردم و پاسخی شنیدم. یک تن دیگر آمد و همان سؤال مرا تکرار کرد و پاسخی غیر از پاسخ من دریافت کرد و رفت. یک نفر دیگر آمد و باز همان سؤال مرا مطرح کرد و جواب دیگری شنید و رفت.

من گفتم: ای پسر رسول خدا! این دو تن از پیروان شمایند، از عراق آمده اند، تا تکلیف خود را بشناسند; از چه رو باید دو پاسخ متفاوت دریافت کنند؟

امام فرمود: ای زراره، این شیوه برای ما و شما بهتر است، چون بقای ما و بقای مکتب ما را تضمین می کند. اگر متفق و یک رأی باشید، مردم از ارتباط ما و شما آگاه می شوند. آن وقت جان ما و شما به خطر می افتد و دیر یا زود منقرض می شویم.

»علی ابن ابراهیم، عن ابیه، عن عثمان بن عیسی و الحسن بن محبوب، جمیعاً عن سماعه عن ابی عبدالله، قال: سألته عن رجل اختلف علیه رجلان من اهل دینه فی امرً کلاهما یرویه: احدهما یأمر بأخذه و الآخرینها عنه، کیف یصنع؟

فقال)ع( یرْجِئُهُ حتی یلقی مَنْ یخْبِرُهُ فهو فی سَعهً حتی یلقاه.»[۱۰]

سماعه می گوید: از امام صادق)ع( پرسیدم: مردی است از شیعیان شما که دو تن از هم مذهبان اش، نسبت به مطلبی، دو روایت مختلف از شما برایش نقل می کنند: یکی امرش می کند و دیگر نهی اش می کند، او چه کند؟

امام فرمود: تأخیرش اندازد، تا آن که خبر قطعی را کسب کند. اگر کار واجب باشد، در تأخیر عمل معذور است.

و امام موسی بن جعفر)ع( به علی بن یقطین، وزیر هارون الرشید، امّا شیعه و در پنهان مرتبط با امام، برای این که بتواند در دستگاه حکومت بماند و به مردم خدمت کند و جان اش به خطر نیفتد و آسیبی به او و شبکه ارتباطی امام و یارانش نرسد، دستور می دهد مانند آنان وضو بگیرد:

»… فکتب علی بن یقطین الی ابی الحسن موسی)ع(: جعلت فداک انّ اصحابنا قد اختلفوا فی مسح الرِّجلین فان رأیت ان تکتب الی بخطک ما یکون عملی علیه، فعلت ان شاءالله تعالی.

قکتب الیه ابوالحسن)ع(: فهمتُ ما ذکرتَ من الاختلاف فی الوضوء. والذی آمرک به فی ذلک أن تتمضمض ثلاثاً و تستنشق ثلاثاً و تغسل وجهک ثلاثاً و تخلّل شعر لحیتک و تغسل یدک من اصابعک الی المرفقین و تمسح رأسک کله و تمسح ظاهر اذنیک و باطنهما و تغسل رجلیک الی الکعبین ثلاثاً، و لا تخالف ذلک الی غیره.

فلمّا وصل الکتاب الی علی بن یقطین تعجّب ممّا رسم له فیه ممّا اجمع العصابه علی خلافه. ثمَّ قال: مولای اعلم بما قال و أنا متمثل أمره.»[۱۱]

علی بن یقطین به امام موسی بن جعفر)ع( نوشت: قربان ات گردم. اصحاب ما، درباره مسح پا اختلاف کرده اند. اگر صلاح بدانید، به خط خود کیفیت وضو گرفتن را مرقوم بفرمایید، تا ان شاءالله طبق آن عمل کنم.

امام)ع( در پاسخ نامه علی بن یقطین نوشت: آن چه درباره اختلاف در وضو نوشته بودی فهمیدم. و آن چه من در این باره به تو دستور می دهم، این است که سه بار آب در دهان بگردانی و سه بار آب در بینی بکشی و سه بار روی خود را بشویی و آب را به لابه لای موهای صورت برسانی و دستان خود را از سر انگشتان، تا مرفق بشویی و همه سر را مسح کنی و رو و توی گوشهایت دست بکشی و پاهای خود را تا بلندای مفصل، سه بار بشویی. و به جز آن چه نوشتم، به کیفیت دیگری وضو نگیری و از این دستور تخلّف نکنی.

چون نامه امام به علی بن یقطین رسید، در شگفت شد از آن چه حضرت در باب وضو برای وی نوشته بود و شیعه بر خلاف آن قائل بودند.

ولی با خود گفت مولا و آقای من داناتر است به آن چه دستور داده و من نیز فرمانبردار اویم.

البته وقتی خطر از ابن یقطین برطرف می شود و موقعیت خاصی پیش می آید، امام در نامه ای به وی می نویسد:

»من الآن یا علی بن یقطین، توضاً کما امراللّه، اغسل وجهک مرّه فریضه و اخری اسباغاً و اغسل یدیک من المرفقین کذلک و امسح مقدّم رأسک و ظاهر قدمیک من فضل نداوه. فقد زال ما کان یخاف علیک. والسّلام.»[۱۲]

از این ساعت به بعد، چنانچه خداوند دستور داده، وضوء بگیر. روی خود را برای وجوب، یک بار بشوی و بار دیگر برای شادابی. و دستهای خود را دوبار همچنان از مرفق بشوی و پیش سر، با روی دو پا را با زیادی آب وضوء مسح کن; زیرا آن چه بر تو ترسیده می شد، از بین رفت.

امام خمینی برابر این تعالیم عمل کرد و تلاش می ورزید با به کار بستن اصل »تقیه« و پنهان کاری از حساسیتها بکاهد، تا یاران، نزدیکان، دوستان و انقلابیون آسیب نبینند.

از این روی، در روزگاری که امام در نجف و تحت نظر جاسوسان ایرانی و عراقی بود، یکی از وظایف آقای قره حی این بود که از طلبه ها و شاگردانِ امام احوال پرسی کند و اگر مشکلی دارند، آن را به امام منتقل کند و اگر مطلب و سخنی دارند، آن را بشنود و با امام در میان بگذارد.

و با غیر شاگردان و با افراد متشخص حوزه نیز، به همین نحو در ارتباط بود. به منزل این آقایان می رفت پیامی را می رساند و یا سخن و مطلبی را می شنید و به امام می رساند.

ارتباط با امام سخت بود و برای افراد ارتباط گیرنده مشکلات و گرفتاریهایی را به وجود می آورد و موجب سلب حقوق شان می شد، از این روی امام از این طریق ارتباط خود را با بزرگان و افراد متشخص حوزه، حفظ می کرد.

این گونه ارتباط، که آقای قره حی، واسطه آن بود، بهترین نوع ارتباط بود. هم ارتباط حفظ می شد و هم افراد آسیب نمی دیدند و خطری آنان را تهدید نمی کرد.

امام، با برنامه ریزی و حساب شده، برای حفظ نیروهایی که در شکل دهی حرکت انقلابی موثر بودند، کار می کرد و ارتباط برقرار می ساخت.

در این جا، خاطره ای از شهید سید محمدباقر صدر، رحمهالله علیه، نقل می کنم که روشن شود حفظ نیروها و جان افراد، تا چه پایه برای بزرگان ما اهمیت داشته است.

در روزهای آخری که ما ایرانیها قرار بود به اجبار عراق را ترک کنی

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.