پاورپوینت کامل پایان روز سوم ۱۶ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل پایان روز سوم ۱۶ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۶ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل پایان روز سوم ۱۶ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل پایان روز سوم ۱۶ اسلاید در PowerPoint :

۲۸

دخترک سر تکان داد. زن لب هایش را به هم فشرد. پروانه ی سرگردانی وارد اتاق شد.
چرخی زد و روی لبه ی تخت دخترک نشست.

*

کنار دستگاه بود. با صدای سرپرست بخش دست از کار کشید.

ـ احمد! رئیس کارت داره.

به دفتر کارخانه رفت.

ـ سلام

ـ سلام! از ایران تلفن داری!

گوشی را برداشت.

ـ الو؟ تویی فاطمه؟ چی شده؟ چرا گریه می کنی؟

بی اختیار روی صندلی نشست.

ـ بستری شده؟ کی عمل می شه؟ خیلی خوب قطع کن! من زنگ می زنم. خداحافظ!

گوشی را گذاشت. رئیس نگاهش کرد.

ـ احمد ناراحتی! اتفاقی افتاده؟

ـ مادرم مریضه. می خوان عملش کنن. اگه برم ایران می تونم برگردم؟

ـ از نظر من اشکالی نداره. ولی تازگی مقررات خیلی سخت شده. ممکنه دیگه نتونی
برگردی. مگه مادرت تنهاست؟

ـ نه.

ـ براشون پول بفرست. خانواده ات کارهای بیمارستانو انجام بدن. پلیس ژاپن ورود
کارگرهای خارجی رو محدود کرده. فکراتو بکن!

احمد از اتاق رئیس بیرون رفت. ظهر بود. کارگران دست از کار کشیده بودند. سالن
غذاخوری شلوغ بود.

*

دسته ی مرغان دریایی خسته از پرواز شبانه، روی دیواره ی موج شکن فرود می آمدند.
کشتی غول پیکر از بارانداز دور می شد. یدک کش کوچکی آن را به دنبال خود می کشید.
روی لبه ی سکوهای اسکله ایستاد. به آب دریا خیره شد. زیر پایش کنار پایه های بتونی
اسکله، عروس دریایی کنجکاوی به سطح آب آمده بود. لحظه ای بعد عروس دریایی به اعماق
تاریک دریا فرو رفت. با صدای سوت کشتی به خود آمد. نسیم خنک دریا به صورتش خورد. از
اسکله دور شد. ساعتی بعد در مرکز بندر کوبه بود. در میان ازدحام جمعیت حرکت می کرد.
تابلوهای نئون با نورهای خیره کننده، خیابان ها را مثل روز روشن کرده بود. بی هدف
قدم می زد. نیمه شب سوار اتوبوس شد. حاشیه ی بندر مقابل کارخانه پیاده شد. در زد.
نگهبان پیر در را باز کرد.

ـ سلام

ـ تویی احمد؟ کجا بودی این وقت شب؟

به انتهای کارخانه رفت. اتاقش نزدیک انبارها بود. روی تخت دراز کشید. از ظهر تا به
حال صورت مادرش برای یک لحظه هم از مقابل چشمش محو نشده بود. رادیو را روشن کرد،
موجش را چرخاند.

ـ شنوندگان عزیز سلام! در خدمت شما هستیم از پخش شبکه سراسری رادیو. گرامیان! تولد
مولای عشق نزدیک است! خیلی نزدیک! فردا ۱۳ رجب است. ایام اعتکاف و میهمانی سه
روزه ی خدا را هم در پیش داریم. جوانان عزیز با شما هستم! شمایی که هر سال حضورتان
در این مراسم معنوی پررنگ تر می شود. التماس دعا! ما را از دعای خیر فراموش نکنید.
معتکفان کوی دوست! ایام البیض بر شما مبارک …

*

ـ احمد درست شنیدم؟ گفتی سه روز؟

ـ بله!

ـ

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.