پاورپوینت کامل غبار روبی از ضریح آینه ۲۳ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل غبار روبی از ضریح آینه ۲۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۲۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل غبار روبی از ضریح آینه ۲۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل غبار روبی از ضریح آینه ۲۳ اسلاید در PowerPoint :
۲۶
تازه جنگ امریکا علیه عراق تمام شده بود. سازمان هلال احمر جمهوری اسلامی ایران می خواست بر اساس وظیفه ی دینی و انسانی خود به مردم مظلوم عراق کمکهایی بکند و اجناس و لوازم مورد نیاز را در اختیار آنان قرار دهد. من هم که در این سازمان کار می کنم خیلی دوست داشتم در این سفر همراه کاروان باشم و هنوز توفیق زیارت حرم های با صفای عراق هم نصیبم نشده بود. از آنجایی که مداحی را در کنار پدر، خواندن ذکر مصیبت و نوحه آغاز کرده و ادامه می دادم، خیلی از آشنایان و دوستان – گاه و بیگاه – می گفتند: که تو این قدر پرشور می خوانی و از ته دل عرض ارادت می کنی، چرا تا به حال، توفیق زیارت نصیبت نشده؟ به هر حال وقتی خبر اعزام کاروان به عراق شنیدم، با صحبتهایی که بین من و مسؤولین این سفر، ردّ و بدل شد، به این نتیجه رسیدیم که تا مرز آنها را همراهی کنم ولی بعد از آن دیگر با خداست؛ یعنی این که، آنها مسؤولیتی در این خصوص نمی پذیرند!
در این کاروان چهار نفر بودیم که تکلیفمان روشن نبود؛ بنده بودم، آقایی که جانباز ۴۵ درصد بود، آقایی که در کارهای امدادی فعال بود و آقا سید جواد – از پیرغلامان اهل بیت – . در تمام راه حرفمان از کربلا بود و دلهامان هم در کربلا…. تا این که رسیدیم به مرز. وقتی مسؤول کاروان برای صبحت با مرزداران رفت، در نگاه ما شوق بود و تمنّا و وقتی برگشت در نگاه او امید بود و اشتیاق. گفت نمی دانم با امام حسین(ع) چه گفته اید که با حضور شما و همراهی تان با کاروان، کوچک ترین ممانعتی صورت نگرفت! با شنیدن این حرف، چهار نفری به وجد آمدیم ناگهان بغض مان ترکید… نزدیک به نیم ساعت گریه کردیم و در همان حال از ارباب خود تشکر کردیم.
۴۵ کیلومتر از خاک عراق را طی کرده بودیم که سر و کلّه ی آمریکاییها پیدا شد؛ بعد از چند دقیقه، ما را به حال خود رها کردند و رفتند، بدون هیچ نوع بازرسی.
در ادامه ی سفر برای تحویل مقداری از کالاها وارد شهرکی شیعه نشین در اطراف بغداد شدیم که اهالی آن خیلی مستضعف بودند. پس از آن راهی نجف شدیم. نجف، شهر عشق، شهر آرزوهای شیعه، شهری که حالا نام او با نام علی امیرالمؤمنین عجین شده است. در بین راه به یاد مجلسی افتادم که در آن مجلس داشتم مدح مولا را می خواندم؛ در حین خواندن، رو به آسید جواد – که در این سفر با او همراه بودیم – گفتم در میان حاضران، خیلی ها کربلا و نجف را دیده اند امّا تو پیر غلام اهل بیت، هنوز به زیارت آن حرم های شریف نرفته ای؛ آرزوی من این است که با هم به این سفر برویم و بعد، این شعر را خواندم:
«چه خوب می شد اگه بشیم، زائر ایوون طلا
بِدی از اونجا رخصت علقمه و کربلا»
این قصه در بغداد هم تکرار شد. شعر را برای آسید جواد خواندم و او هم خیلی گریه کرد.
انگار خاطرات آن مجلس برای او هم تداعی شده بود.
به هر حال، انتظار ما به سر رسید و بعد از مدتی، خود را در حرم امیرالمؤمنین می دیدیم؛ حرم با عظمتی که – به قول معروف – آن قدر ابهّت علی(ع) آن جا را احاطه کرده کمتر کسی در آنجا گریه اش می گیرد! ولی وضعیت گروه ما فرق می کرد؛ بعد از بوسیدن زمین و در و دیوار حرم و بعد از تبرّک جستن از ضریح با صفای امیرالمؤمنین، ذکر نوحه ای کوتاه دادم و عزاداری مختصری کردیم. نمی شد از آن حرم دل کند.
خدّام حرم، دنبال تدبیری برای بیرون کردن ما بودند و ما هم دنبال بهانه ای برای بیشتر ماندن در آن جا. وقتی فهمیدیم حرم را می خواهند شست و شو دهند، دیگر این بهانه به دست آمده بود.
تصوّر زیارت حرم مولا، روزی برایمان در حکم خواب و خیال بود امّا حالا آقا جوری
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 