پاورپوینت کامل غربت ۱۲ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل غربت ۱۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل غربت ۱۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل غربت ۱۲ اسلاید در PowerPoint :

۱۱

* مدح فضایل و مرثیه ی پاورپوینت کامل غربت ۱۲ اسلاید در PowerPoint حضرت امام جعفر بن محمّد الصادق (ع)

ای قبای پادشاهی، راست بر بالای تو

زینت تاج و نگین از گوهر والای تو

جلوه گاه طایر اقبال باشد هر کجا

سایه اندازد همای چتر گردون سای تو

از رسوم شرع و حکمت، با هزاران اختلاف

نکته ای هرگز نشد فوت از دل دانای تو

– (شیعه هرچی داره از برکت امام صادق داره. امام صادق تو فضای استبداد حکومت عباسی، مکتب شیعه رو پایه گذاری کرد …سرنوشت و اقبال مکتب علوی به دست آقا رقم خورد…)

جلوه گاه طایر اقبال باشد هر کجا

سایه اندازد همای چتر گردون سای تو

از رسوم شرع و حکمت، با هزاران اختلاف

نکته ای هرگز نشد فوت از دل دانای تو

گر چه خورشید فلک، چشم و چراغ عالم است…

– (اگر هشام بن حکم ها، ابو بصیرها، جابربن حیان ها هر کدوم آفتاب علم شدن،…)

گر چه خورشید فلک، چشم و چراغ عالم است…

روشنایی بخش چشم اوست، خاک پای تو!

– (اینا آفتاب علم شدن، واسه این که پای درس شما زانو زدن…)

ذره ای از نور تو شد «زُراره»

به خرمن جهل زده شراره

مس وجود «جابر» ار طلا شد

در آتش علم تو کیمیا شد!

چراغ علم شد منیر تو

ابو بصیر شد بصیر از تو

نور خداست علم بی حسابت

که سایه ای ندارد آفتابت!

چشم شفاعت از تو هرکه دارد

نماز را سبک نمی شمارد

اطاعت از تو نار، بستان کند

تنور آتشی گلستان کند!

«سهل خراسانی» اومد خدمت آقا امام صادق. آقا چرا نشسته اید؟ همین حالا فقط تو خراسان، صد هزار شمشیر زن دارین! – قصه شو بلدی – آقا یه نگاهی به تنور آتشین کرد….برو تو این تنور!

– آقا مگه من حرف بدی زدم؟! منو ببخشید!

تو همون لحظات، «هارون مکّی» وارد شد. صحابی امامه. امّا صحابی داریم تا صحابی! سلمان و طلحه هم هر دو صحابی رسول الله بودند، امّا این کجا و آن کجا؟!

وارد حجره شد، گفت: السلام علیک یابن رسول الله! آقا جواب سلامش رو دادند و اشاره کردند به آن تنور!

– هارون! برو تو این تن