پاورپوینت کامل گلچین روزگار عجب با سلیقه است;به یاد طلایه دار تفحص سیره شهدا، حجت الاسلام شهید ضابط ۴۵ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل گلچین روزگار عجب با سلیقه است;به یاد طلایه دار تفحص سیره شهدا، حجت الاسلام شهید ضابط ۴۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل گلچین روزگار عجب با سلیقه است;به یاد طلایه دار تفحص سیره شهدا، حجت الاسلام شهید ضابط ۴۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل گلچین روزگار عجب با سلیقه است;به یاد طلایه دار تفحص سیره شهدا، حجت الاسلام شهید ضابط ۴۵ اسلاید در PowerPoint :

۱۵

هر کسی نغمه ی خود خواند از صحنه رود

خرم آن نغمه که مردم بسپارند به یاد

او هم رفت و چه غریبانه از جمع علمداران عرصه ی روایت پر کشید. از جنس دریا بود و متعلّق به دیاری دیگر. شوخی نیست، دنیا سال های سال بود که برایش به قفسی تبدیل شده بود، او سالیان دراز راز سر به مهر شوریدگی و دلدادگی را در وجود خود نهفته بود. در غربت نگاهش و صفای کلامش عطش جا ماندن از قافله ی شهیدان، هویدا بود.

بارها و بارها در خاک به خود تپیده خوزستان به او می گفتند: در این بیابانهای طف چه می کنی و به دنبال چه می گردی؟

چه می فهمیدند که چه می کشید و چه رنجی می برد. در روزگاری که بسیاری از مردان جنگ به زندگی روز مرّه خو کرده اند. بیابان های طلائیه و حصیرهای حسینیّه حضرت اباالفضل (ع) و نیز روح قدسی پنج شهید گمنامی که در آن دیار آرمیده اند، شاهد اشک ها و ندبه های سوزناکش بودند.

یادش به خیر آن روز تاسوعا، جوانی از او پرسید: چرا در طلائیه ماندگار شدی؟ با آن لبخند زیبا و نگاه پرمهرش آهی کشید و پاسخ داد: اینجا شهدا به اندازه تشنگی هر کس به او آب می دهند. زائران با جرعه آبی سیراب می شوند و می روند، اما من هنوز سیراب نشده ام. مانده ام شاید خدا از گناهانم درگذرد و شایستگی سیراب شدن از دست شهداء نصیبم شود. خوشا به حالت که زینب وار، راوی حماسه های کربلای ایران شدی. خوشا به حال طلائیه و حسینیه اش که چون تویی جای خالی شهداء ر ا برایش پر کرد.

صادقانه بگویم که من از شنیدن خبر رفتنت هرگز تعجب نکردم که خیلی پیش ترها تو را مهیای رفتن دیده بودم، بلکه ماندنت در این دنیا برایم حیرت آور بود، زیرا بسیار شنیده بودم که:

گلچین روزگار عجب با سلیقه است

می چیند آن گلی که به دنیا نمونه است

آری، تو در قالب متعفّن و لجن گرفته دنیا نمی گنجیدی و می دانم که شهداء نیز برای میهمان کردنت در جمع با صفایشان از ما بیشتر بی تابی می کردند. آری، قهرمان داستان ما نامش «عبدالله» و شهرتش «ضابط» است. اینکه چرا شهرت او را «ضابط» گذاشته اند از زبان خودش بشنویم: «پدر بزرگ من در حرم آقا علی بن موسی الرضا (ع) مسئول ثبت و ضبط چراغ های حرم بود، لذا نام خانوادگی ما هم «ضابط» شد، به امید این که خدا این افتخار را به ما هم بدهد و ما هم ثبت و ضبط کننده چلچراغ های حرم خمینی و شهداء باشیم و بتوانیم روایت فتح و حماسه آنها را ضبط کنیم«.

و چه زیبا از همان ابتدا نام خانوادگی اش را به امام و شهداء پیوند زد.

او در سال ۱۳۴۱ هجری شمسی در خانواده ای مذهبی و خادم الرضا (ع) در مشهد مقدس به دنیا آمد، و این درست مصادف با همان ایامی بود که امام راحل (ره) در راه تبعید به عراق به آن افسر طاغوتی فرمود: «سربازان من اکنون در گهواره ها هستند…» شاکله جسمی و روحی عبدالله در شهر امام رضا (ع) استوار گردید و با استعداد و پشتکاری که داشت از همان دوران دبستان و راهنمایی با همت و اراده فوق العاده اش در سن ۱۵ سالگی موفق به اخذ دیپلم تجربی به صورت جهشی گردید. در سن ۱۶ سالگی با اصرار پدر برای ادامه تحصیل در رشته دارو سازی به هندوستان عزیمت کرد. شش ماه از ادامه تحصیلش می گذشت که انقلاب اسلامی ایران به پیروزی رسید. با پیروزی انقلاب در بهمن ۱۳۵۷ تحصیل را رها کرده و به کشور بازگشت.

پدر ارجمندش می گوید: «در منزل نشسته بودیم که تلفن زنگ زد. گوشی را برداشتم، عبداللَّه پشت خط بود. به گمان اینکه از هندوستان تماس می گیرد، پرسیدم: چه خبر؟ گفت: من از بقالی سر محل زنگ می زنم. بهرحال او برگشت و از همان زمان به بعد تا روزی که به رحمت خدا رفت ما او را درست و حسابی ندیدیم.»

عبدالله در اوایل پیروزی انقلاب در سال ۱۳۵۸ با قبولی در کنکور در رشته روان شناسی دانشگاه فردوسی مشهد مشغول به تحصیل شد و هم زمان با تحصیل به عنوان معلم پرورشی در مدارس راهنمایی و دبیرستان تدریس می کرد. سپس به عضویت در سپاه پاسداران مشهد در آمده و عازم قم شده و مشغول دوره کارشناسی شد. اما سپاه با آن فضای معنویی که داشت نتوانست آن عطش معنوی عبداللَّه را سیراب کند، از این رو احساس کرد باید به کسوت سربازی امام زمان (عج) در آید، لذا در سال ۱۳۶۴ به عشق سربازی امام زمان (عج)، تحصیل در حوزه علمیه قم را با علاقه فراوان آغاز کرد و همزمان با تحصیل در حوزه، دوره کارشناسی دانش سرای عالی شهید محلاتی قم را سپری کرد. در دروس حوزه از اساتید بزرگواری چون حضرات آیات: شیخ جواد تبریزی (در مقطح خارج فقه و اصول) استادی، شب زنده دار، خاتم یزدی (در مقطع سطح) استفاده کرد. ضمن تحصیل، دروس حوزوی تا سطح لمعه را نیز تدریس نمود.

حضور در جبهه

با اینکه حوزه علمیه آتش عشق او را به خدا و معنویات شعله ور ساخت، اما باید جایی را پیدا می کرد تا این عاشق را به معشوق حقیقی اش برساند و جایی جز جبهه نمی توانست این تشنه را سیراب کند. در این باره، خودِ آن عزیز سفر کرده می گوید: «زمانی که پیام امام (ره) توسط مقام معظم رهبری (که در آن زمان نماینده امام در جنگ بودند) خوانده می شد ما داخل ماشین بودیم، جنگ شروع شده و دشمن حمله خود را آغاز کرده بود.

مضمون پیام امام (ره) ایستادگی و مقاومت بود. بعد از آن با شهید چمران آشنا شدیم. محاصره پاوه و سوسنگرد و صحنه های مختلف جنگ یادم هست تا زمان فتح خرمشهر که توفیق داشتم در کنار بسیجی ها باشم.»

جرقّه تأسیس گروه تفحّص سیره ی شهداء

با توجه به استعداد و علاقه فراوانش به امر تبلیغ، در سال ۱۳۷۲ در دوره ی تخصصی مهارت های تبلیغی حوزه علمیه قم مشغول به تحصیل شد و پس از اتمام دوره، فن خطابه را در همان مرکز تدریس می نمود. موفقیت در امر تبلیغ باعث شد تا تصمیم به احداث مؤسسه اندیشه ی تبلیغ با بودجه خود و چند تن از دوستان کرده و تمام وقت خود را برای تبلیغ دین و گرامی نهادن این حرکت صرف نمود.

از آنجایی که شهدای ما دارای یک صورت هستد و یک سیرت و آنچه آنها را جاودانه و ماندگان کرده همان سیره ی عرفانی و معنوی آنهاست، از این رو معرفی این سیره رسالتی است بر دوش بازماندگان جنگ؛ شهید عبداللَّه ضابط خیلی زود به اهمیت این رسالت پی برد و این بود که جرقّه تأسیس گروه تفحص سیره ی شهداء در ذهن وی زده شد که زیر مجموعه ی مؤسسه اندیشه تبلیغ بوده و با تفحص در سیره ی شهداء، آنها را به نسل جدید معرفی کنند. بهتر است در این رابطه از زبان آن یار سفر کرده بشنویم: »یکی از نکات مهم در سیره ی خاندان وحی حماسه سرائی و بزرگداشت یاد شهیدان بود. حضرت زهرای مرضیه (سلام اللَّه علیها) هر هفته سر قبر شهدای احد می رفتند و آن زمانی هم که حضرت علی(ع) خانه نشین شد به بیت الاحزان و به مزار شهداء پناه می بردند و آن روز که مردم کوفه به ولایت پشت کردند، حضرت زینب با سخن گفتن با سر بریده حرکتی را که باید ایجاد کند، ایجاد کرد. ما جمعی از مبلغان بسیجی حوزه علمیه قم به ایشان اقتدا کرده و احساس ما این بود که با شهداء بودن خودش یک انقلاب است و انقلابی بودن روش یک منتظر است. در سال ۷۱ کاروان به شلم

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.