پاورپوینت کامل «علمدار» یعنی شهادت؛ «علمدار» یعنی علمدار(بخش دوم)! ۱۹ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
4 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل «علمدار» یعنی شهادت؛ «علمدار» یعنی علمدار(بخش دوم)! ۱۹ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۹ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل «علمدار» یعنی شهادت؛ «علمدار» یعنی علمدار(بخش دوم)! ۱۹ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل «علمدار» یعنی شهادت؛ «علمدار» یعنی علمدار(بخش دوم)! ۱۹ اسلاید در PowerPoint :

۳۲

تولد شهید

سید مجبتی فرزند اول و پسر بزرگم بود. دو دختر و دو پسر دیگر نیز دارم.

سیّد ۲۱رمضان سال ۱۳۴۵به دنیا آمد، وقت اذان صبح! من دوست داشتم اسمش را سیّد علی بگذارم، گفتم این بچّه اسمش را با خودش آورده، امّا آقا گفتند: «ما علی در فامیل داریم»؛ قرار شد اسمش را امیر بگذاریم. بعد که برای ثبت اسم سیّد می رود، نام بچّه را می پرسند فراموش می کند و ناخودآگاه می گوید، «سیّد مجتبی»، در صورتی که اسم برادر من مجتبی بود.

انس با اهل بیت (ع)

از طفولیت او را بغل می کردم و با خودم به مجالس عزای امام حسین (ع) می بردم. بالأخره در آن مجلس ها برای امام حسین (ع) گریه می کردم. به بچّه شیر می دادم و لطف الهی شامل حال ما شد و این بچّه ذاتش با عشق اهل بیت (ع) عجین شد.

از بچگی اهل بیت (ع) را دوست داشت و همراه پدربزرگش زنجیر می زد و سینه زنی می کرد و هر جا که پدر بزرگش می رفت او هم می رفت. مخصوصا به امام حسین (ع) خیلی علاقه داشت و همین طور به حضرت رقیه(س)؛ به ایشان می گفت: «عمه کوچولو، کِی می شود بیایم به زیارتت، قبر کوچولویت را ببوسم». به حضرت زینب (س) می گفت: «عمه سادات! ما با هم فامیل هستیم.» و به طور کلی عشق خاصی به ائمه و اهل بیت (ع) داشت.

مداحی

پدر بزرگ ایشان خیلی مذهبی و مؤمن بودند و سیّد دوست داشت هر کاری که پدربزرگش می کند، انجام بدهد. از بچگی مدّاحی را دوست داشت امّا به آن صورت نمی توانست بخواند.

آغازی برای ابراز ارادت

از جبهه شروع کرد. همان جا بین دعای توسّل و دعای کمیل و… مصیبت می خواند و یادی از اهل بیت (ع) می کرد. واقعا از اعماق قلب می خواند و دلش می شکست، زبانی و ظاهری نبود؛ امّا بعد از جبهه به صورت جدی مدّاحی می کرد.

اسم ائمه به خصوص امام حسین (ع) که می آمد منقلب می شد. یک سال غروب عاشورا، شام غریبان گرفته بودند؛ بین مراسم یک دفعه این بچّه چنان ضجّه ای می زند که از هوش می رود، دیدم دیگر صدای سیّد مجتبی نمی آید، گفتم: بچّه از دست رفت، سریع آمدم دیدم او را وسط سالن خوابانده اند و آب به سر و صورتش می زنند.

پدر خانواده

وقتی پدر شد احساس عجیبی داشت، از بیمارستان آمد خانه ی ما، از در که آمد شروع کرد به شعار دادن: «صلّ علی محمّد دِتِر (دختر) من خوش آمد». خواهرش گفت: «هان مجتبی بابا شدی!»

گفت: «بله خدا به من رحمت داد.»

باز خواهرش پرسید: «اسمش را می خواهی چه بگذاری؟»

گفت: «چی باید بگذارم؟» بعد با آهنگ زیبایی خواند: «یا زینب و یا زهرا یا زینب و یا زهرا.»

رفتار شهید

شهید سیّد مجتبی پسر بزرگ من بود و عجیب به او وابسته بودم. کردار و رفتار او با سایرین خیلی فرق می کرد، به خصوص احترامی که برای من و پدرش قائل بود قابل وصف نیست و واقعا بین بچّه ها نمونه بود. در جبهه که بود، دوستانش می گفتند: «ما باید از اخلاق آقا سیّد یاد بگیریم، آقا سیّد به ما روحیه می دهد.»

سفارش شهید

درباره ی داشتن حجاب خیلی سفارش می کرد و این که هر حرفی را نزنید و مواظب باشید که غیبت نکنید و می گفت: «امر به معروف و نهر از منکر را هرگز فراموش نکنی

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.