پاورپوینت کامل گمشده ام را پیدا کردم ۴۴ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل گمشده ام را پیدا کردم ۴۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل گمشده ام را پیدا کردم ۴۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل گمشده ام را پیدا کردم ۴۴ اسلاید در PowerPoint :

۲۰

از شماره گذشته – ۱۶ – از سید احمد دارستانی، این منبری جوان و با نشاط و خاطرات سفر تبلیغی اش به کشورهای اسکاندیناوی – سوئد و نروژ و دانمارک – نوشتیم. در این شماره ادامه گفتگو با ایشان را بخوانید. (چون مصاحبه مفصل و طولانی است در چند شماره تقدیم می کنیم).

سید؛ از مباحثی که در دهه محرم برای مردم آنجا داشتی، بگو؟

در ایران به این رسیده بودم که الآن اکثر مشکلات مردم، مشکلات خانه هاست یعنی نظام خانه به هم ریخته که نظام جامعه به هم ریخته، مشکلاتی که ما در جامعه می بینیم، برگرفته از بهم ریختگی نظام خانه هاست، مخصوصاً بین زن و شوهر حریم ها از بین رفته. من یادم هست که شب هشتم، که من بحث رفاقت را مطرح می کردم، همه عزیزان که آمده بودند می گفتند که تمام مشکلات ما در اروپا همین حرف هاست. می گفتند اینجا همه چیز هست؛ جز رفاقت. این که دل ها برای هم بتپد. غصه ها و دردهایمان یکی بشود. مثلاً شبی که ما بحث پدر و مادر را کردیم. آنجا خیلی برای آنها نمود داشت که اصلاً این حرف ها را شما از کجا آوردی؟! این همه مباحث دقیق و زیبا در باب احترام به پدر و مادر.؟!

وضعیت فرهنگی آنجا را چگونه دیدی؟

فرهنگی که در آن جامعه هست، خب یک بحثی و روشی را پیاده کردند که هیچ کس به هیچ کس نیازی ندارد، یعنی همین که زن از شوهر جدا می شود صاحب یک زندگی مستقل، یک سوئیت مستقل و حقوق مستقل از دولت می شود! یعنی زن و شوهر همین امروز که جدا می شوند همین امروز خانم صاحب یک زندگی مستقل با همه امکانات هست، خب خانم که از آقا جدا بشود می داند که در زندگیش اینقدر امکانات هست که اصلاً بیکاری ندارد که بخواهد دلش بگیرد تا بخواهد خسته بشود. سری به ماهواره و اینترنت می زند، ابزاری که در جامعه برای تفریح آدم ها گذاشتند باعث این می شود این وابستگی سرد شده؛ وابستگی بین زن و شوهر، نسبت به بچه ها؛ یعنی پدر و مادر با بچه ها به طور کلی وابستگی ندارند یعنی هیچ پدر و مادری خودشان را نیازمند بچه نمی بینند و هیچ بچه ای هم خودش را نیازمند پدر و مادر نمی بیند. چون پیرمرد هفتاد هشتاد ساله به محض بیماری، کل سیستم پزشکی کشور در اختیارش است، می ایند با ماشین او را می برند، پرستارها در اختیارش هستند، کل خرجش را می دهند یعنی پدر نیازی نمی بیند که در پیری بچه اش عصای دستش باشد، دولت با همه امکاناتش جای عصا را پر می کند. از طرفی بچه هم همینطور از شش سالگی به بعد اختیار بچه دست پدر و مادر نیست. مثلاً از زمانی که زن باردار می شود خرج زن در اختیار دولت است. یعنی همه خرجش را دولت می دهد. وقتی هم که زن احساس می کند وقت به دنیا آوردن فرزندش است، می ایند می برندش و از لحظه ای هم که بچه به دنیا می اید ماهی ۹۵۰ کرون به حساب مادر می ریزند به عنوان پرستار، حدود یکصد و خورده ای هزار تومان. یعنی از لحظه ای که بچه به دنیا می اید یک مبلغی را به عنوان سرپرستی این مادر برای بچه به حساب مادر می ریزند که فردا روز، مادر ادعا نکند که من جانم را برای بچه ام گذاشتم! می گویند خب حقوقت را گرفتی به عنوان یک پرستار نه یک مادر. می گویند: خب بچه به دنیا آمده بچه مال دولت است، حالا کی بالای سر بچه بایستد از بچه پرستاری بکند؟ می بینند بهترین گزینه همین کسی است که بچه از دامن او به دنیا آمده، مهربانتر از این دیگر نیست. لذا ماهانه ۹۵۰ کرون به حساب مادر پول واریز می کنند تا بچه به شش سالگی برسد. از شش سالگی به بعد بچه اختیار مطلق دارد، یعنی پدر و مادر نمی توانند به او بگویند کجا می روی؟ کی می ایی؟ با کی می روی؟ حق داد زدن، حق تنبیه و توبیخ ندارند.

پس مسئله تربیت چه می شود و نقش پدر و مادر؟!

در این سیستم چیزی به نام تربیت نیست. شاهد بودم در خانه یکی از دوستانمان در آنجا بابا سر پسر حدوداً هفت ساله اش – شروین – داد زد که چرا زود بیدار نشدی برای سرویس. این بچه چنان بابایش را نگاه کرد که من تعجب کردم که الآن بابا را می خورد. بعد گفتم: چرا به بچه چیزی نگفتی، گفت: اینجا اینجوری است، اگر من چیزی بگویم بار اول زنگ می زند به نیروی پلیس و نیروی انتظامی اخطار می دهند. بار دوم دادگاه و بار سوم اگر دادگاه بفهمد که دوباره ممکن است من بچه ام را تنبیه کنم سرپرستی بچه را از من می گیرد و باز بچه من صاحب یک سوئیت مستقل با یک پرستار مستقل با همه امکانات لازم و مورد نیاز برای زندگی می شود، از نظر پوشاک و بهداشت و حتی مفاسد، همه ی امکانات برای او فراهم می کنند. آمدند تمام ارتباطاتی که بین پدر و مادر با اولادشان و بین زن و شوهری هست قطع کردند، هیچ نیازی نیست. برای همین بسیاری زن و شوهرها در این کشور جدا شدند و جداگانه دارند زندگی می کنند. طلاق در این کشور مرسوم است.

خب، سید جان برگردیم به دهه محرم و شب عاشورا، از حال و هوای مجلس بگو؟

ما می خواستیم برویم، حاج آقای میرباقری فرمودند که اگر به من بگویند شب دوازدهم، پانزده نفر پای منبر شما نشستند، من می گویم شما در اروپا گل کاشتی، چون آنجا هم مثل ایران ظهر عاشورا دیگه همه می روند با اینکه ایشان خودش دو سری قبل از من آنجا رفته بودند. من همین قدر بگویم که شب ۲۳ محرم که آخرین شبی بود که من آنجا منبر رفتم چیزی حدود ۲۵۰ نفر زن و مرد پای منبر من بودند که اگر شاید چهل سال دیگر هم منبر می رفتم اینها می آمدند. حتی دهه دوم دهه ای بود که اکثر آقایان که آنجا آمدند و منبر رفتند برمی گشتند ایران، ولی ما دهه دوم تازه شروع کارمان بود و رفتن به خانه ایرانی ها.

خانه ی ایرانی ها، یعنی در خانه هایشان هم روضه می خواندند؟!

من شام غریبان اعلام کردم که می خواهم دهه دوم بمانم و منزل شما بیایم، حتی کار به جایی رسید که ما روزی چهار وعده می رفتیم خانه ایرانی ها، یعنی صبح خانه یکی، ظهر خانه یکی، عصر خانه یکی، شب خانه یکی، و خانه هر کدام هم رفتیم دوستان خودشان را جمع می کردند و ما روضه می خواندیم. نکته ای که خیلی برایم عجیب بود، این که اکثر سفره ها برای حضرت رقیه بود، بعد حضرت ابوالفضل. روضه حضرت رقیه بالاترین روضه ها را داشت، خانه خانمی روضه حضرت رقیه خواندم که می گفت من در طول عمرم تا حالا توی خانه ام روضه نگرفته بودم ولی شبی که شما روضه حضرت رقیه را خواندی این قدر به دلم نشست که نذر کردم و سفره حضرت رقیه توی خانه ام گرفتم.

فکر می کنی چرا در منبر و روضه ات موفق بودی؟!

عشق و محبت به امام حسین (ع) بود. اگر ما بتوانیم بهره برداری دقیقی از روضه و آن مکتب امام حسین بکنیم هنوز هم همه جوان ها و همه بشریت تشنه شنیدن این معارف هستند اما اگر بتوانیم با آن در مورد نیاز مخاطب صحبت بکنیم.

شب ششم به من گفتند یک آقا سید علی موسوی هست که درویش است و زنها و مردها در خانه ی او شب های شنبه تا سحر ذ

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.