پاورپوینت کامل پیامبر عاشور ۱۲ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل پیامبر عاشور ۱۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل پیامبر عاشور ۱۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل پیامبر عاشور ۱۲ اسلاید در PowerPoint :
۶۱
چه خجسته پای نهادی به عرصه گیتی ای دختر ذوالفقار!
چه زیبا و باشکوه نگریستی و چقدر زیبا پیامبر را به شهر بازگرداندی تا قنداقه ات را در آغوش گیرد و آنچه خدا تو را نام نهاده بازگوید و چه زیبا گفت: زینب.
تو در خانه ای بزرگ شدی که جبرئیل همیشه به احترام درب آن را می کوفت و در حیاط آن طعم خوش حیات را حس می کرد. تو در آن خانه رشد کردی که پیامبر هر روز عطر دل انگیز «السلام علیک یا اهل بیت النبوه» را در آن می پراکند و آغوشش را به برادرانت حسن و حسین می گشود و آنها را می بوسید.
تو در آن خانه بزرگ شدی، که مردش روزها را به تلاش می گذراند و شب هنگام، طعام خانواده را در سفره تهی دستان وامی نهاد. تو در آن خانه بزرگ شدی که بانویش را روشنایی و نور تسبیح می گفتند و فرشته ها فدایی نامش بودند و این مادرت بود که با دستاس خویش کهکشان را به گردش درمی آورد.
تو حامی خانه ای بودی که از صبر حسن، حَسن داشت و به شجاعت حسین، تحسین می شد.
چگونه گویم که نانتان از نور بود، نه از تنور و آبتان از کوثر بود، نه از چاه.
نیمه شب ها یادت هست که مادرت در دعایش همسایه را بر خود مقدم می شمرد، و نمی دانم آتش چگونه توانست به حریم حریر لبخندهای مادرت نزدیک شود. و زخم با چه جرأتی درب خانه تان را بکوبد؟ اما چه زود کشتی عمر مادرت پهلو گرفت. تو شاهد تنهایی مادر بودی، تو ناله و اندوه مادرت را از روزهای بی پیامبری و ستم مردمان را شنیدی، به من بگو که چند ساله بودی که تابوت مادرت را به شانه می بردند؟!
تو تماشاگر روزهایی بودی که پدرت، سلمان و مقداد و ابوذر را از دست می داد و این تو بودی که شاهد این عمّار پدر بودی و تو همره آن غربت سر چاه و آن نخلستان ناله بودی و شاهد بودی که ماه، چاه را از درد خویش آگاه می کرد.
تو کوفه را آن صبح که پدرت به مسجد می رفت، تلخ حس کردی، آن هنگام که می رفت و نسیم، پشت سر آن به سر و سینه می زد. همان روز که فریاد قد قتل المرتضی روز یتیمان کوفه را
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 