پاورپوینت کامل نهضت امام حسین و قیام کربلا;گفت و گو با دکتر غلامحسین زرگری نژاد ۸۵ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل نهضت امام حسین و قیام کربلا;گفت و گو با دکتر غلامحسین زرگری نژاد ۸۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۸۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل نهضت امام حسین و قیام کربلا;گفت و گو با دکتر غلامحسین زرگری نژاد ۸۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل نهضت امام حسین و قیام کربلا;گفت و گو با دکتر غلامحسین زرگری نژاد ۸۵ اسلاید در PowerPoint :

۲۹

کتاب «نهضت امام حسین و قیام کربلا» از جمله کتاب هایی است که عاشورا و کربلا را از منظری تاریخی، تحقیقی و پژوهشی مورد بازبینی قرار داده است. مولف کتاب«غلامحسین زرگری نژاد» که خود از استادان تاریخ دانشگاه تهران است، نخست به شیوه تحقیق و چرایی تالیف این کتاب می پردازد و می گوید: «اولین سال های تدریسم در دانشگاه با درس نهضت امام حسین (ع) شروع شد. از همان زمان احساس می کردم که واقعاً جای یک کتاب درسی، نه یک کتاب تبلیغی که مبتنی بر بررسی ها و ارزیابی های دانشگاهی درخور عرضه در یک محیط دانشگاهی و دانشجویی باشد، خالی است. می دانید در زمینه ی امام حسین (ع) کارهای ارزشمند زیادی انجام گرفته است، اما غالب این نوشته ها ماهیت دانشگاهی و دانشجویی ندارند. بیشتر از موضع وعظ و خطابه و منبر و بررسی های از این دست به نهضت امام حسین (ع) پرداخته اند. من بنای کارم را بر تدوین کاری دانشجویی و درسی گذاشتم. بررسی مقتل و نقد و بررسی منابع هم یک جایگاه خاصی در کتاب های دانشگاهی دارد و این برای مؤلف اگر شروع می کند به کاری برای ارائه، اولین نکته که خواننده ی محقق و صاحب نظر انتظار دارد، این است که من کارم را بر مبنای چه مرجع و منابعی تنظیم کرده ام؟«مقتل ابی مخنف».

از این رو گفت وگوی حاضر را با پرسش هایی درباره مقاتل به ویژه مقتل ابی مخنف، آغاز کردیم و در ادامه به بررسی شیوه های علمی- تاریخی و نوع مطالعه واقعه کربلا و عاشورا پرداختیم.

همانطور که در بخش اول کتاب «نهضت امام حسین و قیام کربلا» به بررسی مقتل ابی مخنف پرداخته اید، ما نیز پرسش نخست مان به مقاتل مختلف با تاکید بر مقتل ابی مخنف، اختصاص دارد. شما در مقدمه کتاب اشاره داشتید فصل بررسی مقتل ابی مخنف، مفصل تر از حجم فعلی آن است، اما محدودیت هایی موجب شد که در این حد، اشاره شود. می توان در این گفت وگو به بررسی همین محدودیت ها پرداخت، چرا که ما همواره، به ویژه بعد از انقلاب هیچ جد و جهدی در نقد و بررسی مقاتل مختلفی که در مجالس متعدد عزاداری، مورد استفاده قرار می گیرد، نداشتیم. البته استثنائات معدودی همچون بخش هایی از حماسه حسینی شهید مطهری که کتاب روضه الشهدا را به نقد می کشد، در جای خود قابل بررسی است . اما به نسبت رواج و گستردگی مقاتل، نقدها و پالایش آن بسیار محدود است.

چاپ های متعددی از مقتل ابی مخنف از زمان تألیفش تاکنون ارایه شده است که غالب آنها یا مجهولند یا دستکاری شده اند و متن اصلی کتاب موجود نیست. یک مقایسه اجمالی بین چند مقتلی که در بازار به نام مقتل ابی مخنف وجود دارد، تفاوت کمیت و کیفیت اطلاعات و نوع رویکرد در گزارش ها را به وضوح نشان می دهد. تنها مقتلی از ابی مخنف که در دست ماست و می توانیم به آن استناد بکنیم، گزارشی است که محمد بن جریر طبری نقل کرده است. این مقتلی که طبری نقل می کند، یگانه مرجع بررسی ما هم به شمار می رود چرا که مجموعه مقاتل بعدی یا عیناً مقتل ابی مخنف را نقل کرده اند یا بخشی عظیمی از اطلاعاتشان از مقتل ابی مخنف گرفته اند. به عنوان نمونه دو منبع ارزشمند را خدمتتان می گویم. یکی مقتلی که شیخ مفید در ارشاد آورده است. اگر در بخشی از گزارش کربلا که شیخ مفید در واقعه کربلا نقل می کند، یک مقایسه اجمالی انجام دهید می بینید که شیخ مفید بخشی عظیم از اطلاعات خود را از مقتل ابی مخنف گرفته است که گاهی به آن تصریح می کند و گاهی ذکر نمی کند، اما کاملاً مشخص است که مرجع و منبع او در حقیقت از ابی مخنف است.

دومی، مقتل خوارزمی که بخش عظیمی از اطلاعاتش را از مقتل ابی مخنف گرفته است. لهوف سید بن طاووس که چند قرن بعد نوشته شده بر این مبناست. بنابراین اساسی ترین و مهم ترین مرجع کسانی که در باب نهضت امام حسین (ع) و واقعه کربلا اثری نوشته اند و کاری کرده اند و کتابی تدوین کرده اند، چه مستقل و چه در قالب کتاب های تاریخ عمومی مثل ابن اثیر، ابن کثیر، یعقوبی و دیگران همه برگشته اند به ابی مخنف. به این دلیل ابی مخنف را به عنوان پایه و مبنای نقد و بررسی کار خود قرار داده ام تا بگویم این آدم کیست، چه سوابقی دارد، چه پیشینه ی خاندانی دارد، چه تعلقات فکری دارد و ارزیابی جامعی از مقتل ابی مخنف ارائه بکنم. وقتی مقتل ابی مخنف جا افتاد و مشخص شد، استنادات من به مقتل ابی مخنف پایه مشخص و روشن علمی پیدا می کند. با بررسی مقتل ابی مخنف در واقع بخش اعظم مبانی و مراجع اطلاعاتی مان را به خواننده می دهیم.

اما اینکه چرا به مقاتل دیگر و آن تنگناها نپرداخته ام، یکی حجم کتاب بود، زیرا اگر به عنوان مثال به ۱۰ مرجع اصلی برای نقد و بررسی می پرداختم، حجم کتاب دو برابر می شد و این برای خوانندگان، چه دانشجویان و چه علاقه مندان طاقت فرسا بود.

نکته دوم، سلسله باورهایی است که در جامعه ما جاافتاده است. گزارش هایی که بر واقعه ی کربلا در نوشته های قرون بعدی افزوده شده، آن چنان در محافل مذهبی ما و در اذهان جامعه دینی و شیعیان ما جاافتاده که کأنه وحی منزل است. ورود به این مقاتل بعدی، مستلزم نقد این باورهای بی پایه اما جاافتاده در اذهان عمومی بود و من فکر می کردم که به دلایل فرهنگی نباید وارد نقد باورهایی شوم که ممکن است با واکنش اهل اعتقاد روبه رو شوم. به عنوان نمونه، عروسی قاسم که مرحوم شهید مطهری به خوبی به آن پرداخته است. نمونه ی دیگر، حضور طفلان مسلم در واقعه کربلا و ماجرایی که در باب طفلان مسلم ذکر می کنند. روضه های مفصل که در چگونگی کشته شدن طفلان مسلم پس از ماجرای کربلا آورده اند. اساساً به نظر می رسد مسلم چنین طفلانی نداشته است که وارد کربلا شوند. و نظایر چنین داستان هایی که توسط کسانی که نیت خیر داشته اند و می خواستند ماجرای کربلا را حماسی تر بکنند، البته بر پایه های نادرست تاریخی ساخته شده است.

بخش دوم فرمایش های شما سئوال برانگیز است و موضوع یک گفت وگوی مفصل دیگری. کوتاه سئوال کنیم و از کنار آن بگذریم. چرا کسانی که به واقعه ی کربلا و برخی اتفاقات تاریخی- مذهبی می پردازند و در روش تحقیق خود از اصول علمی پیروی می کنند، وقتی به برخی حقایق تاریخی دسترسی پیدا می کنند که مغایر باور عمومی است، آن را ناگفته باقی می گذارند و از آن می گذرند. آیا محققان ما نباید جسارت علمی هم داشته باشند؟ جنابعالی نیز، همانطور که مطرح کردید، به واسطه اینکه برخی یافته هایتان ممکن بود، بعضی عقاید را تغییر دهد، آنها را مسکوت گذاشتید. در این صورت این پرسش به طور جدی مطرح است که اگر این مطالب و این واقعیات تاریخی از زبان مورخان و محققان بیان نشود، از جانب واعظان و مداحان که قطعاً بیان نمی شود. پس کجا باید سراغ این واقعیات را گرفت؟

بحث پنهان نگه داشتن نیست، اساس استنباط شما بسیار درست و معقول است. من می گویم که این اتفاق افتاده است و این گونه نیست که این اتفاق نیفتاده باشد. به عنوان مثال اگر شما به روضه های ثبت شده و ذکر مصیبت در دوره ی صفوی، دوره ی قاجار و حتی دوره پهلوی اول و دوم برگردید و الان را نگاه کنید، می بینید یک سیر پالایش شده ای دارد. آن غلوهایی که هرچه دورتر می رویم فراوان تر بود، با نقدهای محققان و نویسندگان واعظان و مداحان صاحب معرفت کم شده است. این نقد و بررسی ها سیر بسیار آرام و به نظر من معقولی را داشته و هرچه جلوتر می رود، ماجرای کربلا و گزارش نهضت حسینی پالایش بیشتری از عرصه های سخنان نادرست از غلو و اخبار مجهول و بی پایه پیدا می کند. مثلاً فرض کنید مجموعه خطابه های مرحوم آیت الله طالقانی، مرحوم دکتر محمدابراهیم آیتی و مرحوم شهید مطهری را مقایسه کنید با بررسی های پیش از این دوران؛ کاملاً متفاوت می بینید. در قالب این نقدو بررسی ها و دادن آگاهی به مخاطبان، پذیرش اینکه برخی از گزارش ها را نادیده بگیرند، بعضی از گزارش ها را پالایش کنند و به گزارش های نسبتاً درست ترمتمایل بشوند، اتفاق افتاده است. لزومی ندارد وقتی اعتقادی در اعماق وجود توده های مردم رخنه کرده است، پژوهشگران و محققان و اهل علم یکباره آن باورها را فرو بریزند، بی آنکه اطلاعات درست و سنجیده ای را مبتنی بر آن ارائه دهند. به گمان من فعالیت برای اطلاع رسانی مردم شروع شده و به تدریج هم استمرار پیدا می کند. من خودم در این نوشته در متن کار به خیلی از عرصه ها و جنبه ها پرداخته ام و سعی کرده ام که نقد درست و اطلاعات درست را به مخاطبم بیان کنم. این سیر می تواند ادامه داشته باشد. نباید شتاب کنیم که یکباره مثلاً قمه زنی را که در باورهای جامعه ی ما عمیقاً رسوخ کرده برداریم، یا روضه ی طفلان مسلم را یکباره حذف کنیم. روند انتقال آگاهی از رأس مخروط یعنی نخبگان به بدنه جامعه با واسطه هایی باید اتفاق بیفتد که این مستلزم تدبیر، تأمل و صبوری است. وقتی اطلاعاتی را نقد می کنیم، دلیل این نیست که ماهیت ماجرا را نقد کنیم. حواشی، ضوابط و پیرایه هایی که پیرامون یک گزارش وجود دارد با این دلایل می تواند نقد شود. آنچه من و دیگران می گوییم، رهیافت های ماست. ممکن است فردا محققان و پژوهشگران دیگری بگویند استدلال شما مبنی بر نبودن فلان مسئله نادرست است. ما اجازه می دهیم عرصه گفت وگو در اصل ماجرا باز باشد، حواشی و زواید باز بماند و گمان می کنم با این نقد و بررسی ها نهضت امام حسین شفاف تر و متبلورتر خواهد شد.

در کتاب آمده است، بخش عمده ای از مقتل ابی مخنف از بین رفته است و تنها ۱۲۶ روایت آن را طبری نقل کرده است، و تمام مقاتل بعدی نیز از آن ۱۲۶ روایت اقتباس کرده اند. در این صورت این سوال پیش می آید که حادثه ای چون کربلا که بخش مهمی از اعتقادات، شعائر، باورها و تاریخ مذهبی ما را به خود اختصاص داده است، واقعاً با ۱۲۶ روایت قابل توصیف است؟

این ۱۲۶ روایت مورد اعتماد و وثوق افراد متعدد دیگری قرار گرفته است و معاشران ابی مخنف و کسانی که با او ارتباط داشتند به دلیل اعتماد و جایگاهی که ابی مخنف داشته است، این روایات را نقل کرده اند و تا تأییدی از معاصران و گزارش های شفاهی پیدا نمی کردند، اعتماد نمی کردند. این سنت در اهل اخبار ما نبوده است که روایت را بلافاصله بپذیرند. دو علم اساسی «درایه الحدیث» و «علم الحدیث» که در شناخت حدیث و اعتماد به روایات تبلور پیدا کرد، دو مبنا برای بررسی روایات است. مجموعه ی کسانی که روایات ابی مخنف را نقل و به آن اعتماد کرده اند. به عنوان مثال طبری، متکی به یک اعتمادی این گونه روایت را پذیرفته اند، یک بررسی پیرامونی درباره ی گزارش های شفاهی انجام داده اند، سپس این روایات را وارد آثارشان کرده اند. من می خواهم بگویم که ماجرای امام حسین آن قدر در اذهان عمومی و گزارش های شفاهی ماندگار بود که روایات ابی مخنف به نوعی مکتوب شده ی آن گزارش هاست. بنابراین ما تنها متکی به روایات ابی مخنف نبوده ایم. نسلی که گزارش های ابی مخنف را می پذیرد، نسلی است که این اطلاعات را دارد و اطلاعات ابی مخنف را با اطلاعات شفاهی مقایسه، سپس تثبیت می کند. ثانیاً مگر ما در گزارش های مختلف تاریخ اسلام و گزارش های مختلف تاریخ عمومی، در عرصه های مختلف چند گزارش داریم که الان به عنوان گزارش های قطعی پذیرفته ایم؟

متنی که از این مختصر استخراج می شود، چندان جامع نیست. در ضمن، اطلاعات شفاهی چقدر قابل استناد هستند؟

همین گزارش ها هست که به صورت شفاهی به عنوان مجموعه تاریخ اسلام مکتوب شده اند. اطلاعات شفاهی، اطلاعاتی نیست که ما الان داریم. کسانی روایت نقل می کردند که سال های سال تحصیل علم حدیث می کردند. سال های سال درایه را آموزش می دیدند. نزد استادان مختلف می رفتند. سنتی وجود داشت که اگر کسی در یک محل متولد می شد و به حوزه گردآوری احادیث علاقه مند می شد، اگردر سمرقند استادی وجود داشت که احادیث را شنیده بود، پای پیاده رنج سفر را تحمل می کرد و می رفت آنجا حدیث را می شنید و بعد به حلب، مصر، عراق، اصفهان و شهرهای مختلف که راویان حدیث و استادان حدیث در آنجا وجود داشتند، می رفت و به محضر آنها می شتافت، حدیث استماع می کرد و بعد اجازه نقل حدیث و روایات پیدا می کرد. این آدم اگر خصایص عدالت، علم، فضیلت و آگاهی را نداشت، استادانش به او اجازه نقل حدیث و روایت نمی دادند. شما نباید این روایات را که در اذهان به صورت شفاهی نقل می شد، به عنوان گزارش های تاریخی که الان مرسوم است در نظر بگیرید. گزارش های شفاهی یعنی اطلاعاتی که استادی در سینه داشت و صحابه از پیامبر گرفته بودند، تابعین از صحابه گرفته بودند و منشأ آنها به ائمه و یا پیامبر می رسید. با قواعدی سینه به سینه نقل شده بود. در دوره ای که کتابت حدیث شروع شد اینها مکتوب شدند. ابی مخنف در آستانه عصری قرار دارد که کتابت حدیث شروع شد. عصری که ابن اسحاق هم در آن دوره زندگی می کرد. مجموعه روایاتی را که راجع به سیره نبوی در اختیار داریم و بخش عظیمی از سیره نویسان پس از نقل آن می گویند، قال ابن اسحاق، ابن اسحاق از چه کسی گرفته است؟ از دو سه راوی پیش از خودش گرفته است. این راویان وصل شده اند به صحابه پیامبر و گزارش ها را نقل کرده اند. وقتی می گویم روایات و گزارش های شفاهی، یعنی روایات و گزارش هایی که ائمه ی حدیث و اهل علم و فضیلت

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.