پاورپوینت کامل دو بیت شعر با اخلاص..;سخنی با ذاکرین اباعبدالله(ع) ۴۹ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل دو بیت شعر با اخلاص..;سخنی با ذاکرین اباعبدالله(ع) ۴۹ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۹ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل دو بیت شعر با اخلاص..;سخنی با ذاکرین اباعبدالله(ع) ۴۹ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل دو بیت شعر با اخلاص..;سخنی با ذاکرین اباعبدالله(ع) ۴۹ اسلاید در PowerPoint :

۱۰

سلام و تحیت و صلوات الهی بر دل ها، ذهن ها، چشم ها و اعضای وجودی همه ی آنهایی که عاشقانه، عارفانه و صادقانه در تحقق آرمان های الهی در مجموعه ی تاریخ تلاش کردند، ایثار و فداکاری کردند و به ما چراغ هایی دادند تا در ظلمت نمانیم و راه را بیابیم؛ سفینه هایی بخشیدند تا از موج خیز روزگاران به ساحل امن و سلامت برسیم.

سلام بر اباعبدالله (ع) و یاران فداکار و عاشورایی اش؛ آرمان هایش و بر همه ی کسانی که قلبشان با نام حسین(ع) می تپد و در گسترش این فرهنگ و طرح اندیشه ها و راه اباعبدالله (ع) کوشش و جوشش و تلاش دارند.

اجرشان با صاحب این روز ـ جمعه ـ که روز فرزند گرامی اوست.

عزیزی که روزی خواهد آمد تا راه نیمه تمام کربلا را تمام و آرمان اباعبدالله (ع) را در گستره ی خاک تحقق بخشد و هم امت را اصلاح کند که اباعبدالله در وصیت نامه ی خود که در دست مولای ما امام زمان(عج) است، فرمود: «ارید لطلب الاصلاح فی امه جدی؛ من اراده کردم در امت جدم اصلاح ایجاد کنم.» این اصلاح هم فردی است، هم خانوادگی، هم اجتماعی، هم سیاسی، هم اقتصادی و هم فرهنگی.

رسالت مداحی

امام(ع) فهرستی از مسئولیت ها، آرمان ها و خواسته های خود را در وصیت نامه اش به دست ما سپرده است تا ما هم به عنوان کسانی که نام زیبا و فاخر مداح و ذاکر اباعبدالله(ع) را بر خویش داریم، بدانیم که هر گاه تریبون و مجلس و محفلی و مخاطب هایی در اختیار داریم، خطوط اصلی مسئولیت ما در طول اجرای برنامه جز این نیست که: «انما خرجت لطلب الاصلاح فی امه جدی.» آمده ایم این سخن را بگوییم:« ارید ان امر بالمعروف و أنهی عن المنکر و اسیر بسریه جدی رسول الله و ابی امیرالمومنین».

آیا به وظیفه ی خود عمل کرده ایم؟ اگر کسی منبر و تریبونی در اختیار داشت و بعد از اینکه برنامه را تمام کرد و یکی از اینها را انجام نداد، به اباعبدالله (ع) اقتدا نکرده و خود را مخاطب وصیت اباعبدالله (ع) ندیده است.

یک ویژگی مهم مداح

این نکته ای اساسی، کلیدی و مهم است که باید بدانیم و بنده بارها توصیه کرده ام و از دوستان عزیز این را خواسته ام. خصوصاً تأثیر ژرفی که دوستان عزیز مداح و ذاکر دارند؛ چرا که دست در قلب ها و دل ها دارند و قلب ها را منقلب می کنند و اشک ها را جاری می سازند. درست در آن لحظه و موقعیت بیش از هرکس دیگری که سخن بگوید، اگرچه بسیار هم خطیب باشد و توانا باشد می توانند تأثیر عمیق بگذارند.

آسیب شناسی مداحی

متأسفانه روشی که امروزه در مداحی و ذاکری ما وجود دارد، اصلاً با گذشته همخوانی ندارد.

در گذشته معمولاً اول شروع به مداحی و ذکر مصیبت می کردند و بعد همان مداح شروع به صحبت می کرد.

یعنی بعد از اشک ریختن تازه اصل مسئله شروع می شد، نه اینکه تا اشک مردم سرازیر شد، برنامه را تمام کنند.

چون الان دل مستعد است، قلب آماده است و زمینه فراهم شده است، هرچه به این قلب بدهی، زمینه ی پذیرش دارد. این شیوه در حال حاضر در کربلا و نجف هست.

شما اگر در محافل آنها بروید، می بینید که مداح اول مرثیه می خواند. بعد از مقداری مرثیه خواندن، روایت و نکته ای مطرح می کنند و بعد هم ممکن است دوباره بحث را وصل کند به ذکر مصیبت و به آن گونه ی خاصی که بوده، به بحث یا مرثیه خودش پایان بدهد.

مدارج خیلی عزیزی است که انسان به دست می آورد، خصوصاً در این روز ها که خدا یک استعداد و آمادگی و یک چیزی که نمی دانم اسمش را چه بگذارم به انسان می دهد. شاید بهترین عنوانش همان باشد که خواجه ی راز، حافظ شیرازی، می گفته: «بنده ی طلعت آنیم که آنی دارد.»

حضرت اباعبدالله(ع) یک آنی دارد. آنی که ما چون نمی دانیم چه نامی بر آن بگذاریم، حافظ گفته «آن»، یعنی شما. ذیل «آن»، هرچه بلد هستید جمع کنید. حسین یک آنی دارد که هیچ کس دیگر ندارد.

جایگاه و شأن مداح

شاید کتاب «خصائص الحسینیه» از علامه شیخ جعفر شوشتری را مطالعه کرده باشید که شیخ در آنجا فهرست ارزشمندی از ویژگی های خاص اباعبدالله(ع) را آورده که هیچ معصوم دیگری ندارد.

شما خدمتگذار چنین کسی هستید و هرکس متصل به کسی باشد که برای خدا «آن» است، خودش هم «آن» می شود. به این علت است که مداحان و ذاکران موقعیتی دارند که قابل قیاس با هیچ کس نیست.

اگر من الان از شما بپرسم که بزرگترین یار اباعبدالله(ع) بعد از بنی هاشم کیست، شما چه کسی را معرفی می کنید؟ قطعاً همه ی شما خواهید گفت حبیب، یعنی نمی توانید کس دیگری را هم بگویید.

حضرت حبیب، فرمانده جناح چپ سپاه اباعبدالله(ع) است. کسی است که اباعبدالله(ع) کنار او همان حرفی را زد که کنار اباالفضل(ع) گفته بود.

اباعبدالله(ع) در مورد او جمله ای گفته است که این وصف را نمی شود برای کس دیگری گفت. اباعبدالله(ع) گفت: «تو فقیه امت بودی، خدایت رحمت کند که تو کسی بودی که هر سه روز یک بار (و در بعضی جاها هم گفته اند هر شب یک بار) قرآن را ختم می کردی.»

و شما می دانید که مزار حبیب مستقل از دیگران، کنار مزار اباعبدالله (ع) قرار گرفته است و حتی از مجموعه ی بنی هاشم یک نفر مزارش مستقل شده و آن هم مزار حضرت ابالفضل (ع) است.

این پیرمرد مقامی پیدا کرده است که اگر شما در ورود به حرم امام حسین(ع) قبل از اباعبدلله (ع) زیارتش نکنید، حتماً بعد از اباعبدلله(ع)و قبل از بقیه او را زیارت می کنید.

این چه شأن و مقام و منزلتی است؟ یکی از علمای بزرگ گفته است در عالم خواب جناب حبیب را در باغی سبز و زیبا دیدم. دریافتم این بهشت است. حضرت حبیب نشسته است و حوری و غلامان اطرافش طواف می کنند.

منزلتی داشت که مورد غبطه ی بعضی از پیامبران بود. آمدم و خدمت او نشستم و گفتم: خوشا به سعادت تو که هیچ کس در زندگی منزلت تو را نیافت. در جوانی که موهایت سیاه بود، خدمت پیامبر(ص) بودی. (حبیب پیر بود. نزدیک به هشتاد سال سن داشت. جنگ بدر را دریافته بود و در جنگ بدر خدمت پیامبر اکرم(ص) شمشیر زده بود و یار حضرت بود) و بالاتر از آن، اینکه در پیری موی سپید تو پیش چشم پسر پیغمبر به خون سرت خضاب شد.

این خیلی افتخار بود، حالا بعد از این آرزویی داری؟ گفت: بله یک آرزو برایم باقی مانده است و آن اینکه به دنیا برگردم و ذاکری اباعبدالله(ع) را بکنم. در مجموعه ای باشم و دو بیت شعر برای اباعبدالله(ع) بخوانم.

از این هم بالاتر که هرکس به اخلاص دو بیت شعر برای حسین من بخواند، خدا اجر صد شهید را به او می دهد. حالا شما فکر کنید که یک مداح چه مقام و منزلتی دارد.

چیزهای عجیبی در کربلا هست. حیف که نمی شود آنها را مطرح کنم. دوستان عزیز مداح، آنها را مطالعه کنند و در محافل خود مطرح کنند.

حضرت اباعبدالله(ع) در کربلا خون جگرهایی خورد که از زخم های شمشیری که به او می زدند، سخت تر و سنگین تر بود. نیش و کنایه می زدند؛ زخم زبان می زدند؛ مسخره می کردند، ادا در می آوردند.

زمانی که به دستور حضرت، خندق دور خیمه ها را روشن کردند، یکی از افراد دشمن آمد و کنایه ای به امام(ع) زد. این کنایه آن قدر برای اباعبدالله(ع) تلخ بود که دستش را به محاسن گرفت، سرش را بلند کرد و فرمود: خدایا اگر این حسین(ع) پیش تو آبرویی دارد، او را همین جا به مجازات برسان. اسم آن فرد عبدالله بن حوزه بود. امام هم از اسمش استفاده کرد و این چنین دعا کرد: «اللهم حزه الی النار»، یعنی خدایا او را در حصار آتش قرار بده.

نقل می کنند وقتی آن شخص این جمله را از اباعبدالله (ع) شنید، اسب را به تاخت آورد تا به امام ضربه بزند. اسب رم کرد و او را پرتاب کرد. از اسب افتاد و پایش در رکاب گیر کرد. آن لحظه جناب حبیب آمد و ضربه ای محکم به پای

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.