پاورپوینت کامل ۳۱۷;۴۳۸ کیلومتر مربع زندان!سفرنامه ی زیارتگاههای کشور عراق(بخش پنجم) ۱۸ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل ۳۱۷;۴۳۸ کیلومتر مربع زندان!سفرنامه ی زیارتگاههای کشور عراق(بخش پنجم) ۱۸ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۸ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل ۳۱۷;۴۳۸ کیلومتر مربع زندان!سفرنامه ی زیارتگاههای کشور عراق(بخش پنجم) ۱۸ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل ۳۱۷;۴۳۸ کیلومتر مربع زندان!سفرنامه ی زیارتگاههای کشور عراق(بخش پنجم) ۱۸ اسلاید در PowerPoint :
۱۲
در کاروان خودمان، یازده زوج داریم یعنی بیست و دو نفر زن و شوهر و شانزده نفر باقی، تنها چهار نفر زن که دو نفرشان همراه یک خانواده اند و دوازده نفر مرد تنها، که شاید باز نسبتی مثل من با یک زوج کاروان دارند؛ اینها هم اطلاعاتی حاصل فضولی یک روزنامه نویس بیکار که به خاطر خط قابل تحملش پاسپورت های جماعت را داده اند رونویسی کند.
از ناهار خوری برمی گردیم. بر روی دیوار ساختمانی نوشته: «گروه موسیقی ماوژین شادی بخش مجلس شما می باشد». ساختمان ها همه نوساز و بر روی خرابه های جنگ، البته. جایی که روزگاری قصر شیرین بوده است. در و دیوار ساختمان ها بیشتر آجرهایی است بدون نما مانده و ساختمان سازی های جدید بدون هیچ هویّتی از معماری منطقه ای و انگار زرند کرمان و میناب بندرعباس و رباط کریم و ورامین و… لباس جماعت هم که دیگر همه جا، کُت و شلوار و لهجه هم لابد تا چند وقت دیگر، کاملاً «حیاتی و افشار» و خدا کند… که «فرید شب خیز» همین گروه موسیقی هم چند وقت دیگر لابد اسمش به جای یک اسم با رنگ و بوی کُردی و محلی، می شود چیزی مثل آرین و…
توی راه، حرف و حدیث ها شروع می شود با حاج احمد آقا و مادر زنم، که یک دختر جوان همسفرشان، از پدرش تعریف کرده و جراحت شیمیایی که باعث شهادتش شده وقتی پانزده ساله بوده و بزرگ ترین فرزند از شش نفر که آخرینشان سه ماه داشته و مادر زنم دوباره نگران برادرش، که شیمیایی است و مریض احوال و درب و داغان. آقا سیّد کمال، که باز یادش می افتیم و برایش دعا می کنیم و البته اشارات ظریف و شادی بخش ما برای خواهر، فایده ای ندارد.
به ساختمان که برمی گردیم، پیرمرد عمامه سبز که چهل پنجاه سال پیش در عراق زندگی می کرده، خاطراتی تعریف می کند و لهجه ی کهنه نمای عراقی اش درست است هنوز بعد از سالها، و حق دارد خود را بیشتر صاحب خانه بداند و احساس نزدیکی کند. ته ریش جوگندمی زیبایی دارد و صدایش گویا به خاطر تعویض دندان ها شیرین ترو پیرمردی تر.
بعد از ناهار می رویم چرخی می زنیم توی شهر. اول بلوار اصلی و بعد خیابان های فرعی. توی خیابان اصلی چند مغازه و این طرف و آن طرف، بساط دستفروش ها و بعد هم مرغ و خروس هایی که عجیب دارند حواس چند نفر از همسفران مرغ هورمونی خورده ی ما را پرت می کنند!
در بلوار اصلی، گُله به گله مردهایی نشسته اند با هیبت کُردی و من به یاد کرمانشاه می افتم و سنندج، که سال ۶۷دیده بودم و توی خیابان های فرعی دختران و زنان و پیرزنان، دم در خانه ها و بر سر کوچه ها و روی زمین پهن شده به هیأت بسیاری شهرهای دیگر و بعضی محله های تهران. بعدازظهر می آییم پای قرآن ها و مفاتیح هایی که حاج احمد آقا آورده و ماژیک برمی داریم به نوشتن «وقف حرم مطهر» و «التماس دعا» که پیرمرد نماز شب خوان و پیرمرد شبیه حاج قربان شرو
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 